-
حبل المتین _ امامت الهی از منابع شیعه و اهل سنت 5 فروردین 1403
1:26:20 دقیقه -
حبل المتین _ امامت الهی از منابع شیعه و اهل سنت 27 اسفند 1402
1:20:31 دقیقه -
حبل المتین _ امامت الهی از منابع شیعه و اهل سنت 20 اسفند 1402
1:25:46 دقیقه -
حبل المتین _ امامت الهی از منابع شیعه و اهل سنت 13 اسفند 1402
1:26:48 دقیقه -
حبل المتین _ امامت الهی از منابع شیعه و اهل سنت 29 بهمن 1402
1:28:26 دقیقه -
حبل المتین _ امامت الهی از منابع شیعه و اهل سنت 15 بهمن 1402
1:22:37 دقیقه -
حبل المتین _ امامت الهی از منابع شیعه و اهل سنت 8 بهمن 1402
1:25:13 دقیقه -
حبل المتین _ امامت الهی از منابع شیعه و اهل سنت 17 دی 1402
1:12:13 دقیقه -
حبل المتین _ امامت الهی از منابع شیعه و اهل سنت 10 دی 1402
1:11:24 دقیقه -
حبل المتین _ امامت الهی از منابع شیعه و اهل سنت 3 دی 1402
1:26:36 دقیقه -
حبل المتین _ امامت الهی از منابع شیعه و اهل سنت 19 آذر 1402
1:28:07 دقیقه -
حبل المتین _ امامت الهی از منابع شیعه و اهل سنت 12 آذر 1402
1:26:38 دقیقه -
حبل المتین _ امامت الهی از منابع شیعه و اهل سنت 21 آبان 1402
1:22:36 دقیقه -
حبل المتین _ امامت الهی از منابع شیعه و اهل سنت 14 آبان 1402
1:23:00 دقیقه -
حبل المتین _ امامت الهی از منابع شیعه و اهل سنت 7 آبان 1402
1:25:03 دقیقه -
قسمت صد و هشتاد و هفتم برنامه حبل المتین با کارشناسی آیت الله سید محمد حسینی قزوینی
1:29:33 دقیقه
حبل المتین _ امامت الهی از منابع شیعه و اهل سنت 30 مهر 1402 -
حبل المتین _ امامت الهی از منابع شیعه و اهل سنت 16 مهر 1402
1:26:34 دقیقه -
حبل المتین _ امامت الهی از منابع شیعه و اهل سنت 26 شهریور 1402
1:26:12 دقیقه -
حبل المتین _ امامت الهی از منابع شیعه و اهل سنت 19 شهریور 1402
1:23:02 دقیقه -
حبل المتین _ امامت الهی از منابع شیعه و اهل سنت 5 شهریور 1402
1:21:15 دقیقه -
حبل المتین _ امامت الهی از منابع شیعه و اهل سنت 29 مرداد 1402
1:26:04 دقیقه -
حبل المتین _ امامت الهی از منابع شیعه و اهل سنت 15 مرداد 1402
1:26:11 دقیقه -
حبل المتین _ امامت الهی از منابع شیعه و اهل سنت 4 تیر 1402
1:10:20 دقیقه -
حبل المتین _ امامت الهی از منابع شیعه و اهل سنت 21 خرداد 1402
1:24:02 دقیقه -
حبل المتین _ امامت الهی از منابع شیعه و اهل سنت 14 خرداد 1402
-
حبل المتین _ امامت الهی از منابع شیعه و اهل سنت 7 خرداد 1402
1:26:27 دقیقه -
حبل المتین _ امامت الهی از منابع شیعه و اهل سنت 31 اردیبهشت 1402
1:24:02 دقیقه -
حبل المتین _ امامت الهی از منابع شیعه و اهل سنت 24 اردیبهشت 1402
1:25:19 دقیقه -
حبل المتین _ امامت الهی از منابع شیعه و اهل سنت 17 اردیبهشت 1402
1:23:26 دقیقه -
حبل المتین _ امامت الهی از منابع شیعه و اهل سنت 10 اردیبهشت 1402
1:24:43 دقیقه -
حبل المتین _ امامت الهی از منابع شیعه و اهل سنت 3 اردیبهشت 1402
1:25:41 دقیقه -
حبل المتین _ امامت الهی از منابع شیعه و اهل سنت 27 فروردین 1402
1:21:52 دقیقه -
حبل المتین _ امامت الهی از منابع شیعه و اهل سنت 13 فروردین 1402
1:26:09 دقیقه -
حبل المتین _ امامت الهی از منابع شیعه و اهل سنت 6 فروردین 1402
1:26:40 دقیقه -
حبل المتین _ امامت الهی از منابع شیعه و اهل سنت 28 اسفند 1401
1:27:28 دقیقه -
حبل المتین _ امامت الهی از منابع شیعه و اهل سنت 21 اسفند 1401
1:25:58 دقیقه -
حبل المتین _ امامت الهی از منابع شیعه و اهل سنت 7 اسفند 1401
1:22:10 دقیقه -
حبل المتین _ امامت الهی از منابع شیعه و اهل سنت 30 بهمن 1401
1:25:09 دقیقه -
حبل المتین _ امامت الهی از منابع شیعه و اهل سنت 23 بهمن 1401
1:26:46 دقیقه -
حبل المتین _ امامت الهی از منابع شیعه و اهل سنت 9 بهمن 1401
1:24:01 دقیقه -
حبل المتین _ امامت الهی از منابع شیعه و اهل سنت 2 بهمن 1401
1:22:19 دقیقه -
حبل المتین _ امامت الهی از منابع شیعه و اهل سنت 25 دی 1401
1:25:13 دقیقه -
حبل المتین _ امامت الهی از منابع شیعه و اهل سنت 18 دی 1401
1:26:48 دقیقه -
حبل المتین _ امامت الهی از منابع شیعه و اهل سنت 11 دی 1401
1:26:51 دقیقه -
حبل المتین _ امامت الهی از منابع شیعه و اهل سنت 27 آذر 1401
1:26:41 دقیقه -
حبل المتین _ امامت الهی از منابع شیعه و اهل سنت 20 آذر 1401
1:24:23 دقیقه -
حبل المتین 6 آذر 1401
1:23:23 دقیقه -
حبل المتین 29 آبان 1401
1:24:34 دقیقه -
حبل المتین 22 آبان 1401
1:25:08 دقیقه -
حبل المتین 8 آبان 1401
1:26:57 دقیقه -
حبل المتین 1 آبان 1401
1:24:22 دقیقه -
حبل المتین 24 مهر 1401
1:25:20 دقیقه -
حبل المتین 17 مهر 1401
1:28:25 دقیقه -
حبل المتین 10 مهر 1401
1:25:46 دقیقه -
حبل المتین 20 شهریور 1401
1:25:49 دقیقه -
حبل المتین 13 شهریور 1401
1:22:16 دقیقه -
حبل المتین 6 شهریور 1401
1:22:33 دقیقه -
حبل المتین 30 مرداد 1401
1:22:53 دقیقه -
حبل المتین 23 مرداد 1401
1:24:32 دقیقه -
حبل المتین 2 مرداد 1401
1:24:35 دقیقه -
حبل المتین 12 تیر 1401
1:27:12 دقیقه -
حبل المتین 5 تیر 1401
1:24:29 دقیقه -
حبل المتین 29 خرداد 1401
1:23:59 دقیقه -
حبل المتین 22 خرداد 1401
1:21:57 دقیقه -
حبل المتین 15 خرداد 1401
1:23:45 دقیقه -
حبل المتین 8 خرداد 1401
1:25:33 دقیقه -
حبل المتین 1 خرداد 1401
1:21:46 دقیقه -
حبل المتین 25 اردیبهشت 1401
1:25:21 دقیقه -
حبل المتین 18 اردیبهشت 1401
1:24:47 دقیقه -
حبل المتین 21 فروردین 1401
1:22:49 دقیقه
حبل المتین _ سه ویژگی بی نظیر و منحصر به فرد امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)
قسمت دویست و چهارم برنامه حبل المتین با کارشناسی آیت الله سید محمد حسینی قزوینی
دیگر قسمت ها
19/01/1403
موضوع: سه ویژگی بی نظیر و منحصر به فرد امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)
برنامه حبل المتین
فهرست مطالب این برنامه:
پرسش سخت از نعمت ولایت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در قیامت!
ولایت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) تنها مجوز عبور از پل صراط در قیامت!
امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) «قَسِیمُ الْجَنَّةِ وَ النَّار» با استناد به منابع فریقین!
تماسهای بینندگان برنامه
مجری:
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب و الأئمة المعصومین (علیهم السلام)
اللهم صل علی فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها بعدد ما أحاط به علمک اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
سلام عرض میکنم محضر یکایک شما مردم عزیز و نازنین، بینندگان خوب و باصفا و با محبت و درجه یک «شبکه جهانی حضرت ولی عصر».
ان شاءالله طاعات، عبادات، بندگیها، نماز و روزههای شما قبول باشد. داریم روزهای پایانی ماه مبارک رمضان را سپری میکنیم و امشب هم شب بیست و هشتم ماه مبارک رمضان است.
خوشا به حال کسانی که از لحظه لحظه این ماه کمال استفاده و بهره را بردند و از صبح و شب و افطار و سحر و تلاوت قرآن و ذکر و نماز شب و عبادت و بندگی که در این ماه هست.
ان شاءالله که این روزهای پایانی ماه مبارک رمضان را هم سپری کنیم و خداوند ما را بپذیرد و قبول کند. خوب است این دعا را بر زبان جاری کنیم:
«اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَکنْ غَفَرْتَ لَنَا فِیمَا مَضَی مِنْ رمضان فَاغْفِرْ لَنَا فِیمَا بَقِی مِنْه»
خداوندا اگر تا این روز از ماه مبارک رمضان ما را نبخشیدی و نیامرزیدی، در روزهای باقیمانده ما را ببخش و بیامرز.
إقبال الأعمال، نویسنده: ابن طاووس، علی بن موسی، ج 1، ص 9، فصل فیما نذکره من الاستظهار لشهر الصیام بتقدیم التوبة و الاستغفار
با افتخار با شما هستیم و طبق معمول برنامه زنده «حبل المتین» را در یکشنبه شبها تقدیم حضور شما میکنیم. ان شاءالله از لحظات و دقایقی خواهیم گفت که این روزها برایمان خیلی شیرین است.
شاید برایتان جالب باشد که بدانید وقتی انسان از دنیا میرود و دم لحظه مرگ و لحظه جان کندن و شب اول قبر و عالم برزخ و عالم قیامت را میبیند، با چه احوالاتی روبرو میشود.
ما که عمری دم از مولا امیرالمؤمنین زدیم و عشق و ارادت و محبت حضرت مولا را در دل داشتیم و زخم زبانها به ما زدند، اما محکم و قوی و استوار پای اعتقاداتمان ماندیم چه اتفاقی قرار است برایمان بیفتد و حضرت قرار است به چه شکل به ما لطف و عنایت کند؟
ان شاءالله برنامه ما را ببینید و نکات و مطالب ارزشمندی را بشنوید که استاد عزیز و گرانقدر بیان خواهند کرد و دل و جانتان را مصفا خواهند کرد.
قبل از اینکه برنامه شروع شود، من از همکار عزیزمان خواستم که زحمت بکشند و یک لیوان آب بیاورند. البته برنامه شبها پخش میشود و بازپخش آن روز است. وقتی انسان لحظه افطار کمی آب مینوشد جگرش خنک میشود.
عشق و ارادت و محبت و دیدن آن لحظات و دستگیری امیرالمؤمنین عین خوردن همان آب خنک لحظه افطار است که به انسان میچسبد و شیرین است.
ان شاءالله در محضر حضرت استاد آیت الله حسینی قزوینی خواهیم بود. حضرت استاد سلام علیکم و رحمة الله؛
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
السلام علیک یا بقیة الله فی أرضه السلام علیک یا میثاق الله الذی أخذه و وکده السلام علیک یا وعد الله الذی ضمنه السلام علیک یا صاحب المرئی و المسمع فما کان لنا شیء الا و انتم له السبب و الیه السبیل
خدمت همه بینندگان عزیز و گرامی خالصانهترین سلامم را تقدیم میکنم و موفقیت روزافزون برای همه عزیزان از خداوند منّان خواهانم.
ما طبق برنامه همیشگی یادی از حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) در طلیعه عرایضمان میکنیم، باشد که گوشه چشم و عنایتی به ما کنند.
اشک از دیده خونبار بیفتد سخت است * هرکجا بستر بیمار بیفتد سخت است
اوج این واقعه را جان علی میداند * خانم خانه که از کار بیفتد سخت است
بخدا فرق ندارد که کجا یک مادر * کوچه یا در خم بازار بیفتد سخت است
به زمین خوردن مادر به کناری اما * پیش چشم پسر انگار بیفتد سخت است
در کوچه غیر از امام حسن مجتبی (علیه السلام) کسی پیش حضرت فاطمه زهرا نبود. آنچنان سیلی به صورت حضرت صدیقه طاهره خورد که نقش بر زمین شد. در روایت داریم که گوشوارههای گوش حضرت تکه تکه شد و به زمین پاشیده شد.
به زمین خوردن مادر به کناری اما * پیش چشم پسر انگار بیفتد سخت است
مرد باشد و زنش پشت در خانه او * در دل آتش اغیار بیفتد سخت است
سینهاش شد سپر شیر خدا اما حیف * کار این سینه به مسمار بیفتد سخت است
یابن الحسن!
دلم جز هوایت هوایی ندارد * لبم غیر نامت نوایی ندارد
وضو و اذان و نماز و قنوتم * بدون ولایت بهایی ندارد
دلی که نشد خانه یاس نرگس * خراب است و ویران، صفایی ندارد
بیا تا جوانم بده رخ نشانم * که این زندگانی وفایی ندارد
خدایا به آبروی حضرت صدیقه طاهره تو را سوگند میدهیم هرچه سریعتر مقدمات ظهورش را فراهم نما و قلب نازنین حضرت صدیقه طاهره را با آمدنش مسرور بگردان.
مجری:
خیلی ممنون و متشکرم. ان شاءالله که قلب مقدس وجود نازنین مولایمان حضرت صاحب الزمان از همه ما راضی و ما مشمول دعای حضرت قرار بگیریم.
اگر برنامههای گذشته ما را دنبال کرده و دیده باشید، نتیجه ولایت و محبت مولا امیرالمؤمنین را در عرصههای مختلف بعد از مرگ داریم بحث و بررسی میکنیم و امشب از حضرت استاد چند سؤال خاص و ویژه و بسیار بسیار دلنشین در رابطه با فرجام و نتیجه ولایت و محبت مولا امیرالمؤمنین در عرصه قیامت خواهیم داشت.
سؤال اول این است که آیا در کتب اهل سنت و شیعه احادیثی در رابطه با سؤال از ولایت مولا امیرالمؤمنین آمده است؟! آیا روایتی آمده است که از ما سؤال خواهد شد که آیا شما ولایت امیرالمؤمنین را داشتید یا نداشتید؟!
پرسش سخت از نعمت ولایت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در قیامت!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله
أفوض أمری إلی الله إن الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر یا أبا صالح المهدی ادرکنی
در رابطه با سؤال از ولایت در قیامت شاید اگر بخواهیم مصادر اهل سنت را بررسی کنیم، چندین جلسه طول بکشد. ما بقدری روایات در رابطه با ولایت حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) داریم که در یک جلسه نمیگنجد.
به عنوان نمونه به سراغ کسانی میروم که با شیعه سر ناسازگاری دارند. «آلوسی» سلفی المذهب و سلفی المسلک است.
ایشان کتابی به نام «روح المعانی» دارد که در آنجا تا توانسته به علمای شیعه از هرگونه توهین و جسارت و فحاشی دریغ نکرده است و هرآنچه توانسته به شیعه نسبت داده است. بنده خواستم این مطالب را بگویم تا فردا نگویند که «آلوسی» شیعه است.
ایشان خیلی تند و دشمن شیعه است و نسبت به بعضی از بزرگان ما تشبیه به سگ و الاغ دارد. همین آقا با این روحیه در کتاب تفسیر خود جلد بیست و سوم ذیل آیه شریفه:
(وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُون)
آنها را متوقف سازید که باید بازپرسی شوند.
سوره صافات (37): آیه 24
مطلبی آورده است. ایشان وقتی به این آیه میرسد، مینویسد که معنای آیه چنین است:
«(وقفوهم) أی احبسوهم فی الموقف»
آنها را نگهدارید و متوقف کنید.
شاید معنای کلمه «احبسوهم» این باشد که آنها را در محاصره قرار بدهید و نگذارید فرار کنند.
«(إنهم مسئولون) عن عقائدهم وأعمالهم»
آنها باید از عقاید و اعمالشان جواب بدهند.
سپس مینویسد:
«أن السؤال عن العقائد والأعمال ورأس ذلک لا إله إلا الله ومن أجله ولایة علی کرم الله تعالی وجهه»
سؤال از عقاید و اعمال است و رأس عقاید و اعمال لا إله إلا الله است و از برترین سئوالها، سئوال از ولایت علی بن أبی طالب است.
روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، اسم المؤلف: العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود الألوسی البغدادی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج 23، ص 80، باب الصافات: (24) وقفوهم إنهم مسؤولون
مجری:
استاد منظور ایشان این نیست که شیعیان چنین اعتقادی را دارند؟!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
اصلاً، به هیچ وجه. فرضاً اگر ایشان بخواهد از شیعه نقل کند، باید آن را نقد و رد کند. معمولاً مبنای علمی این است که اگر کسی از سنی نقل میکند و مخالف عقیدهاش باشد، باید نقد کند و رد کند.
اگر یک عالم شیعه مطلبی از سنی نقل کرد و رد نکرد، تلقی به قبول است. آقایان اهل سنت هم معتقدند که اگر شیعیان مطلبی نقل کنند و رد نکنند، یعنی خودشان هم این عقیده را قبول دارند. تمام مسئله این است.
آقای «ابن حجر هیتمی» در کتاب «الصواعق المحرقه» که در رد شیعه نوشته است، نقل میکند که «دیلمی» از «ابو سعید خدری» صحابی پیغمبر اکرم نقل کردهاند:
(وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُون)
آنها را متوقف سازید که باید بازپرسی شوند.
سوره صافات (37): آیه 24
ایشان مینویسد:
«وقفوهم إنهم مسؤولون عن ولایة علی»
ایشان هیچ اشارهای هم ندارد که این روایت را شیعه نقل کرده است یا خیر. «ابو سعید خدری» از رسول اکرم نقل میکند. ایشان در ادامه مینویسد:
«وکأن هذا هو مراد الواحدی بقوله»
آقای «واحدی» یکی از علمای بزرگ اهل سنت است و کتاب ایشان در رابطه با شأن نزول قرآن کریم تقریباً یکه تاز میدان است.
«وکأن هذا هو مراد الواحدی بقوله أی عن ولایة علی وأهل البیت»
واحدی هم که این آیه را آورده است، هم از ولایت علی و هم از ولایت اهلبیت سخن گفته است.
«لأن الله أمر نبیه أن یعرف الخلق أنه لا یسألهم علی تبلیغ الرسالة أجرا إلا المودة فی القربی»
خداوند به رسول اکرم دستور داده است به مردم اعلام کند برای رسالتش پاداشی نمیخواهد جز مودت در قربی.
«والمعنی أنهم یسألون هل والوهم حق الموالاة کما أوصاهم النبی أم أضاعوها وأهملوها»
معنای آن این است که در قیامت از مردم سؤال میکنند که آیا طبق آیه مودت حق ولایت و موالات اهلبیت را رعایت کردید یا ضایع کردید.
«فتکون علیهم المطالبة والتبعة»
و حق دارند فردای قیامت مطالبه کنند که مردم حق ما را ضایع کردند.
«وأشار بقوله کما أوصاهم النبی إلی الأحادیث الواردة فی ذلک وهی کثیرة»
روایاتی که از پیغمبر اکرم به اهلبیت توصیه کردند در این زمینه زیاد است.
«وسیأتی منها جملة فی الفصل الثانی»
ما در فصل بعد به این قضیه اشاره خواهیم کرد.
الصواعق المحرقة علی أهل الرفض والضلال والزندقة، اسم المؤلف: أحمد بن محمد ابن حجر الهیثمی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - لبنان - 1417 هـ - 1997 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: عبد الرحمن بن عبد الله الترکی - کامل محمد الخراط، ج 2، ص 437
بنابراین این دو نفر با کمال صراحت بدون اینکه اشاره کنند شیعیان چنین ادعایی دارند، در کتابی که در رد شیعه است این قضیه را بیان کرده اند.
آقای «جمال الدین زرندی حنفی» متوفای 750 هجری کتابی به نام «نظم درر السمطین» دارد که در این کتاب صفحه 103 مینویسد:
«وقفوهم أنهم مسئولون ای عن ولایة علی (رض)»
نظم درر السمطین- الزرندی الحنفی، المؤلف: جمال الدین محمد بن یوسف بن الحسن بن محمد الزرندی الحنفی المدنی (المتوفی: 750 هـ)، ج 1، ص 103
ایشان همان تعبیری را که «ابن حجر هیتمی» آورده بود نقل میکند. «حبری» که از مفسرین بزرگ اهل سنت است، در کتاب تفسیر خود صفحه 187 از قول «شعبی» و «ابن عباس» نقل کرده است:
«وقِفُوهم إنّهم مسئولون» قال: عن ولایة علی بن أبی طالب علیه السلام»
تفسیرُ الحِبَرِی، المؤلف: الحُسین بن الحکم بن مسلم أبُو عبداللَّه الحِبَرِی الوشّاء الکوفی، ج 1، ص 187، باب وَمِنْ سُوْرَةِ الأَحْزَابِ
روایت دیگر ذیل سوره مبارکه اسراء آیه 71 است. «قرطبی» متوفای 671 هجری میانه خوبی با شیعه ندارد و در کتاب تفسیر خود حق مطلب را نسبت به شیعه ادا کرده است. ایشان در جلد دهم ذیل آیه شریفه:
(یوْمَ نَدْعُوا کلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِم)
به یاد آورید روزی را که هر گروهی را با پیشوایشان میخوانیم.
سوره إسراء (17): آیه 71
از قول امیرالمؤمنین نقل میکند که حضرت فرمود یعنی:
«بإمام عصرهم»
هر ملتی را با امام عصرشان صدا میزنند.
«وروی عن النبی فی قوله: یوم ندعو کل أناس بإمامهم فقال: کل یدعی بإمام زمانهم وکتاب ربهم وسنة نبیهم»
الجامع لأحکام القرآن، اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أحمد الأنصاری القرطبی، دار النشر: دار الشعب – القاهرة، ج 10، ص 297، باب الإسراء: (71) یوم ندعوا کل... ..
حال امروزه غیر از شیعه کسی شخصی به نام امام زمان یا امام عصر دارد؟! آقای «قرطبی» شما متوفای 671 هجری هستید. یعنی زمان شما هفت قرن از اسلام گذشته است.
اگر فردای قیامت بخواهند از حضرت مستطابعالی بخواهند که زیر پرچم امام زمان خود بروید، کجا میروید؟! آقای «ابوحنیفه» متوفای 150 هجری امام زمان عصر خود بوده است. «امام مالک» متوفای 179 هجری امام زمان عصر خود بوده است.
آقای «شافعی» متوفای 204 هجری امام زمان عصر خود بوده است. «احمد بن حنبل» متوفای 241 هجری امام زمان عصر خود بوده است.
آقای «قرطبی» حضرتعالی که در سال 671 بودید، امام زمانتان چه کسی است؟! آقای «آلوسی» امام زمان شما کیست؟! آقای «ذهبی» اگر فردای قیامت بگویند که زیر پرچم امام زمان خود بروید، به سراغ چه کسی میروید؟!
آقای «آلوسی» هم از قافله عقب نمانده است و در کتاب تفسیر خود جلد 15 صفحه 120 ذیل آیه 71 از سوره مبارکه اسراء مطلبی از قول «ابن مردویه» نقل میکند.
«ابن مردویه» متوفای 470 هجری است. ایشان از قول امیرالمؤمنین و نبی گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) نقل میکند که فرمود:
«یدعی کل قوم بإمام زمانهم وکتاب ربهم وسنة نبیهم»
روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، اسم المؤلف: العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود الألوسی البغدادی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج 15، ص 121، باب الإسراء: (71) یوم ندعوا کل... ..
آقای «آلوسی» که متوفای 1270 هجری هستید، امام زمان شما چه کسی بود؟! «شوکانی» متوفای 1250 هجری یکی از علمای بزرگ اهل سنت هستند و بیست سال قبل از «آلوسی» از دنیا رفته است.
لازم به ذکر است که «شوکانی» کمی تمایل وهابی گری دارد و عربستان سعودی غالب کتابهای «شوکانی» را به عنوان وهابی چاپ و منتشر میکنند. ایشان هم در کتاب «فتح القدیر» جلد سوم صفحه 246 ذیل آیه شریفه:
(یوْمَ نَدْعُوا کلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِم)
مینویسد:
«المراد بالإمام إمام عصرهم»
سپس مینویسد:
«فیدعی أهل کل عصر بإمامهم الذی کانوا یأتمرون بأمره وینتهون بنهیه»
هر عصری با نام امام عصرشان فراخوانده میشوند.
فتح القدیر، اسم المؤلف: محمد بن علی بن محمد الشوکانی، دار النشر: دار الفکر – بیروت، ج 3، ص 246، باب الإسراء: (71) یوم ندعوا کل... ..
آقای «شوکانی» شما که در قرن سیزدهم بودید، در عصر شما امام زمانتان چه کسی بود؟! گاهی اوقات انسان نمیداند بزرگان دقتی هم در روایاتی که آوردهاند، کردهاند یا خیر؟!
خداوند متعال در سوره مبارکه تکاثر میفرماید:
(ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیم)
سپس در آن روز همه شما از نعمتهایی که داشتهاید سؤال خواهید شد.
سوره تکاثر (102): آیه 8
این آیه هم مربوط به قیامت است. آقای «حسکانی» در کتاب «شواهد التنزیل» جلد دوم صفحه 476 از قول امام جعفر صادق (علیه السلام) نقل میکند:
«(لتسألن یومئذ عن النعیم) قال: نحن النعیم»
فردای قیامت از نعمتها سؤال میکنند. حضرت فرمود: نعمتها ما هستیم.
«وقرأ (وإذ تقول للذی أنعم الله علیه وأنعمت علیه)»
شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، نویسنده: الحاکم الحسکانی، تحقیق: الشیخ محمد باقر المحمودی، چاپ: الأولی، سال چاپ: 1411ق، ناشر: طهران / مجمع إحیاء الثقافة الإسلامیة – قم، ج 2، ص 476، ح 1150
حضرت به صراحت فرمودند: صراط مستقیم که شما هر روز در نماز می گویید من هستم. ما در این زمینه به قدری روایت در منابع اهل سنت داریم که باید چندین جلسه در این زمینه صحبت کنیم.
بنده تنها یکی دو مورد هم از منابع شیعه نقل میکنم. کتاب «مناقب» اثر «ابن شهرآشوب مازندرانی» مورد قبول قاطبه اهل سنت است.
«ابن شهرآشوب» در حقیقت معاصر «علامه حلی» و «ابن داوود» بوده است و کتابهای رجالی ایشان کتب درسی حوزه علمیه است. بزرگان اهل سنت هم بسیار از ایشان نقل روایت دارند. «ابن شهرآشوب» در کتاب «مناقب» جلد دوم مینویسد:
«وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ عَنْ وَلَایةِ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ حُبِّ أَهْلِ الْبَیتِ ع»
سپس مینویسد:
«إِنَّ النَّبِی ص قَرَأَ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کلُّ أُولئِک کانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا فَسُئِلَ عَنْ ذَلِک فَأَشَارَ إِلَی الثَّلَاثَةِ فَقَالَ هُمُ السَّمْعُ وَ الْبَصَرُ وَ الْفُؤَادُ وَ سَیسْأَلُونَ عَنْ وَصِیی هَذَا»
در ادامه آمده است:
«وَ أَشَارَ إِلَی عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ ثُمَّ قَالَ وَ عِزَّةِ رَبِّی إِنَّ جَمِیعَ أُمَّتِی لَمَوْقُوفُونَ یوْمَ الْقِیامَةِ وَ مَسْئُولُونَ عَنْ وَلَایتِهِ »
حضرت به علی بن أبی طالب اشاره کردند و فرمودند: قسم به عزت پروردگارم همه امت من در قیامت بازخواست خواهند شد و در خصوص ولایت علی بن أبی طالب سؤال میکنند.
«وَ ذَلِک قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَی وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُون»
مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، نویسنده: ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، ج 2، ص 152، فصل فی منزلته عند المیزان و الکتاب و الحساب و نحوها
«شیخ صدوق» در کتاب «أمالی» صفحه 10 نقل میکند که پیغمبر اکرم فرمودند: محبت من و محبت اهلبیت من در هفت مورد به درد امت من میخورد.
مورد اول زمان مرگ اولین جایی است که ولایت اهلبیت به درد انسان میخورد. مورد دوم زمان ورود در قبر، مورد سوم هنگام بیرون آمدن از قبر.
مورد چهارم زمانی که میخواهند پروندهها را باز کنند، مورد پنجم زمانی که میخواهند به پروندهها رسیدگی کنند. مورد ششم زمانی که میخواهند پروندهها را بررسی کنند و کارهای خوب و بد را از همدیگر جدا میکنند. مورد هفتم روی پل صراط.
ما در این زمینه مفصل صحبت خواهیم کرد. بازهم «شیخ صدوق» در کتاب «عیون أخبار الرضا» جلد دوم صفحه 58 نقل کرده است که رسول اکرم فرمودند:
«مَنْ أَحَبَّنَا أَهْلَ الْبَیتِ حَشَرَهُ اللَّهُ تَعَالَی آمِناً یوْمَ الْقِیامَة»
هرکسی محبت اهلبیت مرا در دل داشته باشد، روز قیامت از همه بلاها در امان است.
عیون أخبار الرضا علیه السلام، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: لاجوردی، مهدی، ج 2، ص 58، ح 220
در روایت دیگری آمده است:
«أَثْبَتُکمْ قَدَماً عَلَی الصِّرَاطِ أَشَدُّکمْ حُبّاً لِأَهْلِ بَیتِی»
کسانی که سریع از پل صراط رد میشوند، کسانی هستند که اهلبیت مرا زیاد دوست دارند.
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 8، ص 69، ح 16
هرچه محبت زیادتر باشد، سرعت عبور از صراط سریعتر است. از طرف دیگر هم در کتاب «أمالی» اثر «شیخ طوسی» صفحه 140 از قول امام سجاد (علیه السلام) نقل شده است که حضرت میفرمایند:
«وَ الَّذِی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیدِهِ لَوْ أَنَّ عَبْداً جَاءَ یوْمَ الْقِیامَةِ بِعَمَلِ سَبْعِینَ نَبِیاً مَا قَبِلَ اللَّهُ ذَلِک مِنْهُ حَتَّی یلْقَاهُ بِوَلَایتِی وَ وَلَایةِ أَهْلِ بَیتِی»
قسم به کسی که جان محمد در دستان اوست اگر در قیامت بنده بیاید که عمل هفتاد پیغمبر در نامه اعمال او باشد، خداوند عالم ذرهای از این اعمال را قبول نمیکند مگر ولایت من و ولایت اهلبیت مرا داشته باشد.
الأمالی، نویسنده: طوسی، محمد بن الحسن، محقق / مصحح: مؤسسة البعثة، ص 140، ح 229
همچنین در کتاب «کافی» جلد اول صفحه 144 و 145 و 146 روایات متعددی از شیعه آمده است که مبنی بر اینکه یکی از چیزهایی که فردای قیامت نتیجه بخش است و موجب نجات انسان است، ولایت امیرالمؤمنین و اهلبیت (علیهم السلام) است.
مجری:
الحمدلله رب العالمین. الهی شکر، الهی هزاران هزار مرتبه شکر به خاطر این نعمتی که خداوند به ما عنایت کرده است و ما قدر آن را نمیدانیم. بدون آنکه هیچ کار و عملی را انجام بدهیم، خداوند ولایت مولای متقیان امیرالمؤمنین در دل و جان ما قرار داده است.
البته ولایتی که ما در دل داریم را مدیون پدران و مادرانمان هستیم. ما مدیون علما و بزرگانی هستیم که سالهای سال خون دل خوردند و دود چراغ خوردند و زحمت کشیدند و غصهها و دردها کشیدند تا امروز این نعمت به دست ما رسیده است.
«نادعلیا مظهر العجائب * تجده عونا لک فی النوائب»
این هم ذکر «نادعلی» که تقدیم حضور شما شد. اذکار «یاعلی» را هم شما زمزمه کردید و بر زبانتان جاری کردید. نام امیرالمؤمنین صفابخش دل و جان و روح و روان ما هست. هرآنچه که داریم مدیون مولا هستیم. ان شاءالله قدردان باشیم.
کسانی که ولایت امیرالمؤمنین را دارند کجا به دردشان میخورد، بحثی است که ما این شبها در برنامه زنده «حبل المتین» در محضر حضرت استاد حسینی قزوینی به آن میپردازیم.
ما در این خصوص بحث میکنیم که در کتب شیعه و سنی در مورد سؤال از ولایت روایاتی آمده است و از ما میپرسند. یکی از سؤالاتی که در این مراحل باید جواب بدهیم، سؤال از ولایت مولا امیرالمؤمنین است که استاد به آن اشاره کردند.
حضرت استاد فرمودند که اگر بخواهیم به صورت مفصل در این خصوص صحبت کنیم، شاید دهها جلسه و دهها برنامه یک ساعته باید در مورد آن حرف بزنیم.
یکی از مراحلی که ما باید از آن عبور کنیم، معروف به صراط است. استاد در این خصوص به روایتی اشاره فرمودند که حضرت میفرمایند: ولایت ما اهلبیت چند جا به درد محبین ما میخورد. یکی از این موارد صراط هست.
استاد بفرمایید که هنگام صراط چه اتفاقی می افتد و ائمه اطهار (علیهم السلام) چگونه به ما کمک میکنند؟!
ولایت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) تنها مجوز عبور از پل صراط در قیامت!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
این هم داستانی برای خود دارد. میتوان گفت که بنده مجموعاً حدود سی روایت جمع آوری کردم که به بعضی از آنها اشاره میکنم.
از میان علمای اهل سنت «جوینی» استاد «ذهبی» مطلبی در این خصوص آورده است. «ذهبی» از ایشان چنین تعبیر میکند:
«وسمعت من الإمام المحدث الأوحد الأکمل فخر الإسلام»
من شاگردی کردم از امام و محدث یگانه و کامل و فخر اسلام.
تذکرة الحفاظ، اسم المؤلف: أبو عبد الله شمس الدین محمد الذهبی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولی، ج 4، ص 1500، باب شیوخ صاحب التذکرة
ایشان طی روایت مفصلی که از قول «مالک بن أنس» و ایشان از امیرالمؤمنین و حضرت هم از قول پیامبر اکرم نقل میکند که حضرت فرمود:
«إذا جمع الله الأولین والآخرین یوم القیامة [و] نصب الصراط علی [جسر[ جهنم»
در روز قیامت تمام خلائق از اول تا آخر جمع میشوند و پلی به نام صراط بر روی جهنم نصب میشود.
«لم یجز عنها أحد إلا من کانت معه براءة بولایة علی بن أبی طالب»
از روی این پل هیچکسی نمیتواند عبور کند، مگر کسی که جواز عبور به ولایت علی بن أبی طالب داشته باشد.
فرائد السمطين في فضائل المرتضى و البتول و السبطين و الأئمة من ذريتهم عليهم السلام؛ حمّويي جويني، ابراهيم بن سعد الدين (م 730)، مؤسسة المحمود، بيروت، چاپ اوّل، 1400 هـ. ق. ج 1،ص 289
اگر کسی این جواز را نداشته باشد، به هیچ وجه نمیگذارند از روی پل صراط عبور کند و وارد آتش جهنم میشود.
آقای «احمد بن عبدالله طبری» در کتاب «الریاض النضرة فی مناقب العشرة» جلد سوم از قول امیرالمؤمنین نقل میکند که حضرت فرمود:
«إذا جمع الله الأولین والآخرین یوم القیامة ونصب الصراط علی جسر جهنم, ما جازها أحد حتی کانت معه براءة بولایة علی بن أبی طالب»
فردای قیامت تمام اولین و آخرین جمع میشوند و پلی به نام صراط بر روی جهنم نصب میشود. هیچکسی نمیتواند از این پل عبور کند، مگر کسی که جواز عبور به ولایت علی بن أبی طالب داشته باشد.
الریاض النضرة فی مناقب العشرة، المؤلف: أحمد بن عبد الله بن محمد، محب الدین الطبری (المتوفی: 694 ه(، الناشر: دار الکتب العلمیة، الطبعة: الثانیة، ج 3، ص 130
دوستان تصور نکنند که زمان حضرت آدم بحث حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) مطرح نبوده است. ما قبلاً گفتیم که هیچ پیغمبری نبود مگر اینکه در کتابش ولایت علی بن أبی طالب مطرح بود!
تمام پیامبران از حضرت آدم تا حضرت عیسی (علی نبینا و آله و علیه السلام) مأمور و مسئول بودند از ولایت رسول اکرم و امیرالمؤمنین به ملتشان تذکر بدهند.
ما قبلاً هم عرض کردیم که هم شیعه و هم اهل سنت روایات متعددی دارند که یکی از اصول اعتقادات تمام صد و بیست و چهار هزار پیغمبر ترویج نبوت رسول گرامی اسلام و ولایت و امامت امیرالمؤمنین بوده است.
بنابراین همه را نگه میدارند. هرکسی برگ عبور از دست امیرالمؤمنین دارد، یعنی ولایتش مقبول خداوند بوده است و طبق دستور پیغمبرش عمل کرده و عبور میکند. اگر شخص طبق دستور پیغمبرش عمل نکرده است، درون آتش جهنم می افتد.
«خطیب بغدادی» یکی از استوانههای علمی اهل سنت است و شاید بتوان گفت کتاب «تاریخ بغداد» اولین کتابی است که بعد از صحاح سته بسیاری از مباحث اعتقادی را مطرح کرده است.
ایشان در این کتاب روایتی از قول «ابن عباس» نقل میکند که او میگوید من خودم از پیغمبر اکرم سؤال کردم:
«یا رسول الله للنار جواز»
یا رسول الله! رد شدن از آتش جهنم احتیاج به جواز دارد؟!
«قال نعم»
حضرت فرمودند: بله.
«قلت وما هو»
من پرسیدم: جواز تردد چیست؟!
«قال حب علی بن أبی طالب»
حضرت فرمود: محبت علی بن أبی طالب.
تاریخ بغداد، اسم المؤلف: أحمد بن علی أبو بکر الخطیب البغدادی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت -، ج 3، ص 161، ح 1203
«ابن حجر مکی» در کتاب «الصواعق المحرقه» جلد دوم روایتی از قول خلیفه اول نقل میکند و مینویسد:
«سمعت رسول الله یقول (لا یجوز أحد الصراط إلا من کتب له علی الجواز)»
شنیدم از پیغمبر اکرم که فرمود: هیچکسی نمیتواند از صراط بگذرد، مگر اینکه علی بن أبی طالب با دستخط خود برای او جواز عبور نوشته باشد.
الصواعق المحرقة، اسم المؤلف: أحمد بن محمد بن علی ابن حجر الهیثمی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - لبنان - 1417 هـ - 1997 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: عبد الرحمن بن عبد الله الترکی - کامل محمد الخراط، ج 2، ص 369، باب الحدیث الأربعون
این روایت تمام روایات را مقید کرد. روایاتی که میگوید: هرکسی عبور میکند باید جواز داشته باشد را مقید کرد، زیرا نویسنده جواز امیرالمؤمنین است.
حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) است که باید بنویسد این شخص میتواند از صراط رد شود یا نمیتواند. اگر امیرالمؤمنین برای شخص جواز نوشت که رد میشود و میرود؛ اگر حضرت جوازی ننوشت، به این معناست که قطعاً رد نخواهد شد.
آقای «جوینی» در کتاب «فرائد السمطین» ذیل آیه شریفه 74 از سوره مبارکه مؤمنون که میفرماید:
(وَ إِنَّ الَّذِینَ لا یؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّراطِ لَناکبُون)
اما کسانی که به آخرت ایمان ندارند از این صراط منحرفند.
سوره مؤمنون (23): آیه 74
چه کسانی هستند، مینویسد:
«أنهم هم الذين رفضوا ولاية أهل البيت عليهم السلام»
کسانی که ولایت اهلبیت را کنار گذاشتند.
فرائد السمطين في فضائل المرتضى و البتول و السبطين و الأئمة من ذريتهم عليهم السلام؛ حمّويي جويني، ابراهيم بن سعد الدين (م 730)، مؤسسة المحمود، بيروت، چاپ اوّل، 1400 هـ. ق. ج 2، ص 300
در کتب شیعه هم الی ماشاءالله روایت در این زمینه داریم. در کتاب «تصحیح اعتقادات امامیه» اثر «شیخ مفید» آمده است: اعتقاد ما در صراط این است که پلی است که بر روی جهنم کشیده شده است.
امیرالمؤمنین فرمود: «صراط الله المستقیم» من هستم. در کنار این پل یک طرف من مینشینم و یک طرف هم رسول اکرم مینشیند. این مطلب ذیل آیه شریفه 24 از سوره مبارکه ق است که میفرماید:
(أَلْقِیا فِی جَهَنَّمَ کلَّ کفَّارٍ عَنِید)
(خداوند فرمان میدهد:) در جهنم بیفکنید هر کافر متکبر و لجوج را.
سوره ق (50): آیه 24
دقت کنید (أَلْقِیا) تثنیه است. خداوند متعال نمیفرماید: «ألق»، ملائکه هم نیست که بگوییم: «ألقوا». خداوند متعال میفرماید: (أَلْقِیا)؛ شما دو نفر هرکسی که کفران نعمت کرد را در جهنم بیفکنید.
حضرت فرمود: من در یک طرف هستم و رسول اکرم در یک طرف است. هرکسی ولایت ما را داشته باشد، ما اجازه میدهیم که از این پل رد میشود. هرکسی ولایت ما را نداشته باشد او را در جهنم میاندازیم.
در کتاب «عیون أخبار الرضا» جلد اول آمده است که رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
«یا عَلِی أَنْتَ الْمَظْلُومُ مِنْ بَعْدِی»
یا علی! تو بعد از من مورد ظلم قرار خواهی گرفت.
«وَ إِنَّ رَبِّی عَزَّ وَ جَلَّ أَقْسَمَ بِعِزَّتِهِ»
خدای متعال به عزتش قسم خورده است.
«أَنَّهُ لَا یجُوزُ عَقَبَةَ الصِّرَاطِ إِلَّا مَنْ مَعَهُ بَرَاءَةٌ بِوَلَایتِک وَ وَلَایةِ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِک»
هیچکسی نمیتواند از پل صراط رد شود، مگر اینکه برگ عبور با ولایت تو و ولایت ائمه بعد از تو را داشته باشد.
عیون أخبار الرضا علیه السلام، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: لاجوردی، مهدی، ج 1، ص 303، ح 63
بازهم در کتاب «أمالی» اثر «شیخ صدوق» و کتاب «شواهد التنزیل» اثر «حسکانی» روایتی نقل شده است که بنده از کتاب «شواهد التنزیل» نقل میکنم. در این کتاب صفحه 76 آمده است که رسول اکرم فرمود:
«من سره أن یجوز علی الصراط کالریح العاصف ویلج الجنة بغیر حساب»
هرکسی میخواهد خوشحال شود و صفا کند و مثل باد تند از پل صراط عبور کند و بدون حساب در وسط بهشت داخل شود.
«فلیتول ولی ووصب وصاحبی وخلیفتی علی أهلی علی بن أبی طالب»
باید ولایت ولی و وصی و رفیق و خلیفه من علی بن أبی طالب را قبول کند.
«ومن سره أن یلج النار فلیترک ولایته فوعزة ربی وجلاله إنه لباب الله الذی لا یؤتی إلا منه، وأنه الصراط المستقیم وأنه الذی یسأل الله عن ولایته یوم القیامة»
شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، نویسنده: الحاکم الحسکانی، تحقیق: الشیخ محمد باقر المحمودی، چاپ: الأولی، 1411 ق، ناشر: مؤسسة الطبع والنشر التابعة لوزارة الثقافة والإرشاد الإسلامی- مجمع إحیاء الثقافة الإسلامیة، ج 1، ص 76، ح 90
بنده با وجود اینکه وقت نگاه کردن برنامههای تلویزیون را ندارم، اما تلاش میکنم در ماه مبارک رمضان بخشی از برنامههای «زندگی پس از زندگی» را ببینم. برنامههایی که وقت نمیکنم آنها را ببینم، ساعت یک بعد از نیمه شب میبینم.
انسان بعضی مطالبی در این برنامهها میشنود که یک در میلیارد هم احتمال نمیدهد که خدای ناکرده این توهم است.
چند روز قبل برنامهای دیدم که تجربه گر میگفت: من دیدم که عدهای در جایی هستند که آب جوشانی مملو از چرک و خون مینوشند، به طوری که وقتی این آب را میخورند تمام رودههایشان تکه تکه میشود و دوباره از نو ساخته میشود.
این همان منطق قرآن کریم است. همانطور که خداوند متعال در سوره مبارکه واقعه میفرماید:
(فَمالِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ)
و شکمها را از آن پر میکنید.
(فَشارِبُونَ عَلَیهِ مِنَ الْحَمِیمِ)
و روی آن از آب سوزان مینوشید.
(فَشارِبُونَ شُرْبَ الْهِیمِ)
و همچون شترانی که مبتلا به بیماری عطش شدهاند از آن میآشامید.
(هذا نُزُلُهُمْ یوْمَ الدِّین)
این است وسیله پذیرایی از آنها در قیامت!
سوره واقعه (56): آیات 53 – 56
حال شخصی تصور میکند که چه اشکالی دارد خداوند ما را به جهنم ببرد، اما وقتی آنجا رفت تازه معلوم میشود که چه خبر است. رسول گرامی اسلام میفرماید:
«ومن سره أن یلج النار فلیترک ولایته»
هرکسی دوست دارد که به جهنم برود، ولایت علی بن أبی طالب را ترک کند.
«فوعزة ربی وجلاله إنه لباب الله الذی لا یؤتی إلا منه، وأنه الصراط المستقیم وأنه الذی یسأل الله عن ولایته یوم القیامة»
قسم به عزت و جلالم ولایت علی بن أبی طالب درب خداست. هیچکسی نمیتواند از این درب خدا بدون ولایت علی وارد شود. صراط مستقیم علی بن أبی طالب است و هموست که خداوند عالم از ولایتش در قیامت سؤال میکند.
شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، نویسنده: الحاکم الحسکانی، تحقیق: الشیخ محمد باقر المحمودی، چاپ: الأولی، 1411 ق، ناشر: مؤسسة الطبع والنشر التابعة لوزارة الثقافة والإرشاد الإسلامی- مجمع إحیاء الثقافة الإسلامیة، ج 1، ص 76، ح 90
ما در این زمینه روایات زیادی داریم. بنده توانستم بیش از سی روایت در این زمینه جمع آوری کنم و اگر بخواهیم این روایات را بیان کنیم، شاید دو جلسه وقت نیاز باشد. من به همین اندازه اکتفا میکنم و اگر سؤال دیگری دارید در خدمتتان هستم.
مجری:
حضرت استاد یکی از روایات معروفی که به ما رسیده است و آن هم از روایاتی است که دلمان را به نور مولا امیرالمؤمنین روشن میکند، روایت «قَسِیمُ الْجَنَّةِ وَ النَّار» هست.
ما میخواهیم ببینیم که این روایت در منابع شیعه و اهل سنت بیان شده است و در چه منابعی آمده است!؟
امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) «قَسِیمُ الْجَنَّةِ وَ النَّار» با استناد به منابع فریقین!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بنده احساس میکنم که بالای پنجاه روایت در این زمینه داریم. بنده چند مورد از اهل سنت و چند مورد هم از شیعه میآورم.
آقای «قاضی عیاض» که از علمای بزرگ اهل سنت و متوفای 544 هجری است، کتابی تحت عنوان «الشفاء بتعریف حقوق المصطفی» دارد. ایشان در این کتاب از قول رسول اکرم نقل میکند که فرمود:
«وَأَنَّ أَشْقَاهَا الَّذِی یخْضِبُ هَذِهِ من هَذِهِ أَی لِحْیتَهُ من رَأسِهِ»
شقیترین انسانها محاسن علی بن أبی طالب را با خون سرش خضاب میکند.
«وَأنَّهُ قَسِیمُ النَّارِ»
علی بن أبی طالب قسمت کننده آتش است.
«یدْخُلُ أو لیاؤه الْجَنةَ وَأَعْدَاؤُهُ النَّارَ»
علی بن أبی طالب دوستان خودش را وارد بهشت میکند و دشمنانش را وارد آتش جهنم میکند.
الشفا بتعریف حقوق المصطفی؛ المؤلف: أبو الفضل القاضی عیاض بن موسی الیحصبی (المتوفی: 544 هـ)، الحاشیة: أحمد بن محمد بن محمد الشمنی (المتوفی: 873 هـ)، الناشر: دار الفکر الطباعة والنشر والتوزیع، عام النشر: 1409 هـ - 1988 م، ج 1، ص 338
در کتاب «النهایة فی غریب الحدیث» اثر «ابن اثیر» نقل شده است:
«وَفِی حَدِیثِ عَلِی «أنَا قَسِیم النارِ»
در حدیث آمده که علی بن أبی طالب فرمود: من قسمت کننده آتش هستم.
«أَرَادَ أَنَّ النَّاسَ فرِیقان: فریقٌ مَعِی، فهُم عَلَی هُدًی، وَفَرِیقٌ علی، فهُم عَلَی ضَلال، فنِصفٌ مَعِی فِی الْجَنَّةِ، وَنِصْفٌ علی فِی النَّارِ»
یعنی اینکه مردم دو دسته هستند: یک سری اهل هدایت هستند و یک سری اهل ضلالت هستند. علی بن أبی طالب اهل هدایت را وارد بهشت میکند و اهل ضلالت را وارد آتش جهنم میکند.
النهایة فی غریب الحدیث والأثر، المؤلف: مجد الدین أبو السعادات المبارک بن محمد بن عبد الکریم الشیبانی الجزری ابن الأثیر (المتوفی: 606 هـ)، الناشر: المکتبة العلمیة - بیروت، 1399 هـ، تحقیق: طاهر أحمد الزاوی - محمود محمد الطناحی، ج 4، ص 61
در کتاب «الصواعق المحرقه» اثر «ابن حجر هیثمی» آمده است که رسول اکرم فرمود:
«أنت قسیم الجنة والنار فیوم القیامة تقول النار هذا لی وهذا لک»
یا علی! تو قسمت کننده بهشت و جهنم هستی. در روز قیامت به بهشت می گویی این شخص را ببر و به جهنم می گویی این شخص را در کام خود فرو بکش.
«لا یجوز أحد الصراط إلا من کتب له علی الجواز»
روز قیامت هیچکسی نمیتواند از پل صراط عبور کند، مگر اینکه امیرالمؤمنین برای او جواز عبور و تردد نوشته باشد.
الصواعق المحرقة، اسم المؤلف: أحمد بن محمد بن علی ابن حجر الهیثمی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - لبنان - 1417 هـ - 1997 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: عبد الرحمن بن عبد الله الترکی - کامل محمد الخراط، ج 2، ص 369، الحدیث الأربعون
این روایت در کتب لغت نقل شده است. معمولاً روایتی که فرهنگ شده باشد، در کتب لغت وارد میشود. هر حدیثی در کتب لغت نمیآید. در کتاب «الفائق فی غریب الحدیث» اثر «زمخشری» جلد سوم صفحه 195 آمده است که علی بن أبی طالب فرمود:
«أنا قسیم النار»
من تقسیم کننده آتش هستم.
الفائق فی غریب الحدیث، اسم المؤلف: محمود بن عمر الزمخشری، دار النشر: دار المعرفة - لبنان، الطبعة: الثانیة، تحقیق: علی محمد البجاوی -محمد أبو الفضل إبراهیم، ج 3، ص 195، باب القاف مع الزای
ایشان سپس مینویسد که حضرت عدهای را تقسیم میکند و وارد جهنم میکند و عدهای را وارد بهشت میکند.
در کتاب «نثر الدرر» اثر «آبی» روایت جالبی آمده است. ایشان متوفای 421 هجری است و از علمای بزرگ و مورد وثوق اهل سنت است. ایشان روایتی نقل میکند و میگوید از «احمد بن حنبل» سؤال کردیم و گفتیم که مردم می گویند:
«علی قَسِیمُ الجنَّةِ والنَّار»
علی تقسیم کننده بهشت و جهنم است.
مگر میشود یک انسان تقسیم کننده بهشت و جهنم باشد؟! خداست که تقسیم کننده بهشت و جهنم است!!
«فقَالَ: هذا صحیحُ»
احمد بن حنبل گفت: این روایت صحیح است.
«لأنَّ النبی علیه السلامُ قالَ لعلی: ' لا یحبُّک إلا مؤمِنٌ ولا یبغضُک إلا مُنَافقٌ ' والمؤمن من الجنَّةِ والمُنافِقُ فی النِّار»
پیغمبر به علی بن أبی طالب فرمود: کسی جز مؤمن علی بن أبی طالب را دوست نمیدارد و کسی جز منافق علی بن أبی طالب را دشمن نمیدارد. مؤمنین همه در بهشت هستند و منافقین همگی در جهنم هستند.
نثر الدرر فی المحاضرات، اسم المؤلف: أبو سعد منصور بن الحسین الآبی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت /لبنان - 1424 هـ - 2004 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: خالد عبد الغنی محفوط، ج 5، ص 138
یعنی محبت علی بن أبی طالب مساوی با بهشت و بغض علی بن أبی طالب مساوی با جهنم است. قضیه کاملاً درست است، چرا شما دارید استبعاد میکنید؟! «احمد بن حنبل» با صراحت این قضیه را نقل میکند.
«ابویعلی» متوفای 524 هجری یکی از علمای بزرگ اهل سنت است. ایشان هم در کتاب «طبقات الحنابله» جلد اول صفحه 320 و 321 نقل میکند که ما نزد «احمد بن حنبل» بودیم و گفتیم:
«ما تقول فِی هذا الحدیث الذی یروی أن علیا قَالَ: " أنا قسیم النار "»
در خصوص اینکه مردم می گویند: علی بن أبی طالب تقسیم کننده آتش جهنم است، چه نظری دارید؟!
«فقال: وما تنکرون من ذا ألیس روینا»
احمد بن حنبل گفت: چرا دارید این حدیث را انکار میکنید؟!
«أَنَّ النَّبِی قَالَ لعلی: " لا یحبک إلا مؤمن ولا یبغضک إلا منافق "»
مگر پیغمبر اکرم به امیرالمؤمنین نفرمود: کسی جز مؤمن علی بن أبی طالب را دوست نمیدارد و کسی جز منافق علی بن أبی طالب را دشمن نمیدارد؟!
«قلنا بلی»
ما گفتیم: بله.
«قَالَ: فأین المؤمن»
احمد بن حنبل» سؤال کرد: مؤمنین کجا هستند؟!
«قلنا فِی الجنة»
ما گفتیم: در بهشت هستند.
«قَالَ: وأین المنافق»
احمد بن حنبل گفت: منافقین کجا هستند؟!
«قلنا فِی النار»
ما گفتیم: در جهنم هستند.
«قَالَ: فعلی قسیم النار»
احمد بن حنبل گفت: بنابراین علی بن أبی طالب تقسیم کننده جهنم است.
طبقات الحنابلة، المؤلف: أبو الحسین ابن أبی یعلی، محمد بن محمد (المتوفی: 526 هـ)، المحقق: محمد حامد الفقی، الناشر: دار المعرفة – بیروت، ج 1، ص 320
جالب این است که «ابن کثیر دمشقی» شاگرد «ابن تیمیه» نظریه پرداز وهابیت متوفای 774 هجری در کتاب «البدایة و النهایة» جلد هفتم از قول علی بن أبی طالب نقل میکند که حضرت فرمود:
«انا قسیم النار اذا کان یوم القیامة»
قسمت کننده آتش در روز قیامت من هستم.
«قلت هذا لک وهذا لی»
و به آتش میفرماید: این مال تو و این هم مال من.
البدایة والنهایة، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی أبو الفداء، دار النشر: مکتبة المعارف – بیروت، ج 7، ص 356، باب حدیث آخر
کتاب «فرائد السمطین» هم همین تعبیر را دارد. جالب این است که «خلال» متوفای 311 هجری و معاصر «نسائی» و «ابو داود» و «ترمذی» و «ابن ماجه قزوینی» هم مطلبی در این زمینه دارد.
بعضی افراد از این حدیث دردشان میآمد و میدانستند که ولایت امیرالمؤمنین را ندارند و جایشان در آتش جهنم است. راوی نقل میکند که از «خالد بن خداش» شنیدم که گفت «سلام بن أبی مطیع» نزد «ابو عوانه» آمد، کتابی را آورد و گفت:
«هات هذه البدع آلتی قد جئتنا بها من الکوفة»
رها کنید این کتاب بدعتی که از کوفه آوردید.
«قال فأخرج إلیه أبو عوانة کتبه فألقاها فی التنور»
سلام بن ابی مطیع کتاب را داخل تنور انداخت و به خاکستر تبدیل کرد.
«فسألت خالدا ما کان فیها»
من از خالد بن أبی خداش سؤال کردم که مگر چه چیزی در داخل این کتاب بود؟!
«قال حدیث الأعمش عن سالم بن أبی الجعد عن ثوبان قال قال رسول الله استقیموا لقریش وأشباهه قلت لخالد وأیش قال حدیث علی أنا قسیم النار»
سپس مینویسد:
«قلت لخالد حدثکم به أبو عوانة عن الأعمش»
من به خالد گفتم: آیا ابو عوانه این را از اعمش برای شما نقل کرده بود؟
«قال نعم»
او گفت: بله.
جالب این است که محقق این کتاب در خصوص سند روایت مینویسد:
«إسناده صحیح»
السنة، المؤلف: أحمد بن محمد بن هارون بن یزید الخلال أبو بکر، الناشر: دار الرایة – الریاض، الطبعة الأولی، 1410، تحقیق: د. عطیة الزهرانی، ج 3، ص 510، ح 819
حال به سراغ کتب شیعه میرویم. در کتاب «أمالی» اثر «شیخ صدوق» آمده است که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
«مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ عَلِیاً مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَهُ وَ عَلَی لِسَانِهِ»
ای مردم! علی با حق است و حق هم با علی است.
«مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ عَلِیاً قَسِیمُ النَّارِ»
ای مردم! تکلیف آتش به دست علی است.
«لَا یدْخُلُ النَّارَ وَلِی لَهُ وَ لَا ینْجُو مِنْهَا عَدُوٌّ لَهُ»
کسی که ولایت علی را داشته باشد وارد آتش نمیشود و دشمنان علی هم وارد بهشت نمیشوند.
«إِنَّهُ قَسِیمُ الْجَنَّةِ لَا یدْخُلُهَا عَدُوٌّ لَهُ وَ لَا یزَحْزَحُ عَنْهُ وَلِی لَهُ»
او تقسیم کننده بهشت است. دشمنان علی وارد بهشت نخواهند شد و دوستان علی هم وارد آتش نخواهند شد.
«مَعَاشِرَ أَصْحَابِی قَدْ نَصَحْتُ لَکمْ وَ بَلَّغْتُکمْ رِسَالَةَ رَبِّی- وَ لکنْ لا تُحِبُّونَ النَّاصِحِینَ»
دوستان من! من به اندازه کافی شما را نصیحت کردم و رسالت را هم در حق شما تمام کردم، اما حرفهای من از گوشتان داخل نمیرود.
«أَقُولُ قَوْلِی هَذَا وَ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ لِی وَ لَکمْ»
الأمالی، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، ص 31، ح 4
حضرت بارها هم فرمودند: اگر علی بن أبی طالب را خلیفه قرار دهید گرچه می دانم این کار را نمیکنید، شما را به ساحل نجات میرساند.
رسول اکرم در اینجا هم میفرماید: «قَسِیمُ النَّارِ» علی است، حق با علی است و علی با حق است، لسان علی حق است. من این حرفها را میزنم، اما حرفهای من برای شما هیچ فایدهای ندارد.
«مرحوم شیخ صدوق» در کتاب «أمالی» صفحه 117 حدیث 4 روایت مفصلی دارد. در روایت آمده است فردای قیامت ندا میآید و تمام انبیاء، صدیقین، شهدا، مؤمنین جمع میشوند و خداوند عالم به همه آنها میفرماید:
«هَذَا حَبِیبِی مُحَمَّدٌ وَ هَذَا وَلِیی عَلِی»
این حبیب من محمد است و این هم ولی من علی بن أبی طالب است.
«طُوبَی لِمَنْ أَحَبَّهُ وَ وَیلٌ لِمَنْ أَبْغَضَهُ وَ کذَّبَ عَلَیه»
خوشا به حال کسانی که علی را دوست دارند و وای به حال کسانی که علی را دشمن دارند و او را تکذیب کردند.
در ادامه روایت آمده است که دو ملک میآیند. یکی از آنها رضوان بهشت است و دیگری مالک جهنم است. در بهشت خازن تعبیر شده است و در جهنم مالک تعبیر شده است. رضوان بهشت خدمت رسول اکرم میآید و عرضه میدارد:
«وَ هَذِهِ مَفَاتِیحُ الْجَنَّةِ بَعَثَ بِهَا إِلَیک رَبُّ الْعِزَّةِ فَخُذْهَا یا أَحْمَدُ»
این کلید درهای بهشت است و خداوند عالم مرا فرستاده تا آن را به شما بدهم. ای احمد کلیدها را بگیر.
«فَأَقُولُ قَدْ قَبِلْتُ ذَلِک مِنْ رَبِّی فَلَهُ الْحَمْدُ عَلَی مَا فَضَّلَنِی بِهِ»
من از خازن بهشت کلیدها را میگیرم و تشکر میکنم.
«ادْفَعْهَا إِلَی أَخِی عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع»
تمام کلیدها را به دست برادرم علی بن أبی طالب میدهم.
از طرف دیگر مالک جهنم میآید، سلام میدهد و میگوید:
«أَنَا مَالِک خَازِنُ النَّارِ وَ هَذِهِ مَقَالِیدُ النَّارِ»
من مالک جهنم هستم و این هم کلیدهای درهای جهنم است.
من کلیدها را از او میگیرم؛
«ادْفَعْهَا إِلَی أَخِی عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ»
تمام کلیدها را به دست برادرم علی بن أبی طالب میدهم.
«ثُمَّ یرْجِعُ مَالِک فَیقْبِلُ عَلِی ع وَ مَعَهُ مَفَاتِیحُ الْجَنَّةِ وَ مَقَالِیدُ النَّارِ حَتَّی یقِف»
خازن بهشت و مالک جهنم برمی گردند، علی بن أبی طالب میآید در حالی که در دستش دو دسته کلید است. یک دسته مخصوص درهای بهشت و دیگری مخصوص درهای جهنم.
قرآن کریم هم میفرماید:
(لَها سَبْعَةُ أَبْواب)
هفت در دارد.
سوره حجر (15): آیه 44
کاملاً مشخص است و یک در نیست. بهشت هشت در دارد و جهنم هفت در دارد. خلاصه یک دسته کلید هشت تایی و یک دسته کلید هفت تایی دست امیرالمؤمنین قرار میگیرد. در ادامه روایت آمده است که رسول اکرم به امیرالمؤمنین میفرماید:
«حَتَّی یقِفَ عَلَی عِجْزَةِ جَهَنَّمَ وَ قَدْ تَطَایرَ شَرَرُهَا وَ عَلَا زَفِیرُهَا وَ اشْتَدَّ حَرُّهَا وَ عَلِی ع آخِذٌ بِزِمَامِهَا»
به سویت مینگرم در حالی که تو بر بالای پرتگاه جهنم ایستادهای و شعلههایش زبانه میکشد و صدای برافروختن آتشش بلند است و حرارتش شدت میگیرد و تو مهار آن را به دست میگیری.
«فَتَقُولُ لَهُ جَهَنَّمُ جُزْنِی یا عَلِی قَدْ أَطْفَأَ نُورُک لَهَبِی»
پس جهنم به تو میگوید: یا علی! نور تو زبانه آتش مرا خاموش میکند.
«فَیقُولُ لَهَا عَلِی ع قِرِّی یا جَهَنَّمُ خُذِی هَذَا وَ اتْرُکی هَذَا خُذِی هَذَا عَدُوِّی وَ اتْرُکی هَذَا وَلِیی»
پس تو به جهنم می گویی: فلانی را بگیر و فلانی را رها کن. او را بگیر، او دشمن من است. او را رها کن، او دوست من است.
«فَلَجَهَنَّمُ یوْمَئِذٍ أَشَدُّ مُطَاوَعَةً لِعَلِی ع مِنْ غُلَامِ أَحَدِکمْ لِصَاحِبِهِ»
جهنم بیشتر از بندههای شما نسبت به مولای خود از علی بن أبی طالب اطاعت میکند.
«فَإِنْ شَاءَ یذْهِبُهَا یمْنَةً وَ إِنْ شَاءَ یذْهِبُهَا یسْرَةً وَ لَجَهَنَّمُ یوْمَئِذٍ أَشَدُّ مُطَاوَعَةً لِعَلِی فِیمَا یأْمُرُهَا بِهِ مِنْ جَمِیعِ الْخَلَائِق»
الأمالی، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، ص 117 و 118، ح 4
جهنم تمام دوستان امیرالمؤمنین را رها میکند و دشمنان امیرالمؤمنین را میگیرد و داخل شعلهها و شرارههای آتش میاندازد.
امیدواریم ان شاءالله امیرالمؤمنین نظر عنایتی به همه ما کند. ما نمیگوییم به خاطر نمازها و روزهها و حج و زکات و دیگر اعمال ما امیرالمؤمنین نجاتمان بدهد. تنها چیزی که داریم محبت امیرالمؤمنین است که در دل داریم.
گمان نمیکنم آتش جهنم جرئت کند نزدیک قلبی شود که محبت امیرالمؤمنین در آن هست.
آقای «قرائتی» قضیهای را نقل میکردند و میگفتند: یکی از مسئولین رده بالا و دارای محافظ در مکه قضیهای داشتند. یکی از دوستان به من گفتند: حتماً برو ایشان را پیدا کن. من جستجو کردم و کنار بیت الله الحرام ایشان را پیدا کردم.
ایشان حدود چهل دقیقه برای من صحبت کردند و همانند آقایانی که دچار حالت بیهوشی میشوند، این حالت به ایشان دست داده بود.
او نقل میکرد که احساس کردم روح از بدنم خارج شد و مرا وارد قبر کردند. ملائکهای از من پرسید: برای اینجا چه آوردی؟! من گفتم: نماز. در مقابل نمازهایم به خاطر ایرادهایی که گرفتند رد شد.
آنها بازهم پرسیدند: دیگر چه آوردی؟! من گفتم: روزه. آنها بازهم دلایلی مطرح کردند و گفتند: به این دلایل روزههایت به درد اینجا نمیخورد. من گفتم: من به جبهه رفتم. آنها بازهم به دلایلی این عمل مرا هم رد کردند.
هر عملی که میآوردم، آنها رد میکردند. دائماً آتش به من نزدیکتر میشد و تمام استخوانهای بدنم را میسوزاند و کم کم مرا در خود میگرفت.
وقتی حال خود را این چنین دیدم، بلند فریاد زدم: "من علی را دوست نداشتم؟!" وقتی این را گفتم، دیدم تمام شعلههای آتش خاموش شد و مأمورینی که از من سؤال و جواب میکردند از کنار من رفتند.
طبق فرمایش ائمه اطهار و رسول گرامی اسلام یکی از جاهایی که امیدواریم به احترام حضرت صدیقه طاهره و امیرالمؤمنین عنایتی برای ما کنند، در عالم قبر است به واسطه ولایتی که خودشان نصیب و قسمت ما کردند بدون اینکه عملی انجام داده باشیم.
هرکس به کسی نازد * ما هم به علی نازیم
مجری:
الهی شکر. طبق داستانی که حضرت استاد نقل کردند، این شخص به صورت سؤالی گفتند: "آیا من محب علی بن أبی طالب نبودم؟!" اهل محشر و مأمورین عذاب با همین یک جمله متوجه میشوند که شخص محب مولا امیرالمؤمنین است.
در فرصتی که از برنامه باقی مانده است تلفنها را دریافت کنیم. ان شاءالله بتوانیم همه عزیزان را روی خط بیاوریم.
تماسهای بینندگان برنامه:
آقای فتحی از کرج خدمت شما سلام عرض میکنم، بفرمایید:
بیننده (آقای فتحی از کرج – شیعه):
سلام، شب بخیر. آقای دکتر خدمت شما سلام عرض میکنم.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
سلام علیکم و رحمة الله.
بیننده:
من که برنامههای شما را از دست نمیدهم.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
دست شما درد نکند، ممنونم.
بیننده:
اگرچه از این برنامه خیلی لذت بردم، اما میخواهم یک سؤال قرآنی بپرسم. اشکال ندارد؟!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بفرمایید.
بیننده:
آقای دکتر آیه 83 از سوره مبارکه کهف را میتوانیم داشته باشیم؟! همان آیه:
(وَ یسْئَلُونَک عَنْ ذِی الْقَرْنَین)
و از تو در باره" ذو القرنین" سؤال میکنند.
است که قسمت آخر میفرماید:
(قُلْ سَأَتْلُوا عَلَیکمْ مِنْهُ ذِکرا)
بگو به زودی گوشهای از سرگذشت او را برای شما بازگو خواهم کرد.
سوره کهف (18): آیه 83
میخواستم آقای دکتر بفرمایند که (ذِکراً) در اینجا به چه معناست.
مجری:
آقای فتحی استاد پاسخ سؤال شما را خواهند داد.
بیننده:
میخواستم آقای دکتر بفرمایند چه معنایی دارد و سپس یک سؤال کوچک دیگر هم دارم.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
(ذِکراً) ظاهراً در اینجا به معنای فلسفه احکام است. یعنی اگر میخواهی از من تبعیت کنی، هیچ سؤالی نپرس تا من علت تمام اتفاقاتی که افتاده است را برای شما بگویم. ظاهر معنا این است.
مجری:
آیا ارتباطی به ذوالقرنین دارد؟!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
خیر، ربطی به ذوالقرنین ندارد. این آیه در رابطه با حضرت موسی و حضرت خضر است.
بیننده:
استاد (ذِکراً) در این آیه به چه معناست؟!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
واژه (ذِکراً) در اینجا ظاهراً این است که میخواهد آن عنایتی که ما به ذوالقرنین داشتیم و ذوالقرنین برای مردم گرفتار کاری انجام داد و سدی درست کرد. آیه شریفه میخواهد بفرماید علت این قضایا و تمام اینها را ما برایتان می گوییم، سپس میفرماید:
(إِنَّا مَکنَّا لَهُ فِی الْأَرْضِ وَ آتَیناهُ مِنْ کلِّ شَیءٍ سَبَباً)
ما به او در روی زمین قدرت و حکومت دادیم و اسباب هر چیز را در اختیارش نهادیم.
سوره کهف (18): آیه 84
بیننده:
آقای دکتر من اینها را می دانم. من میخواهم بدانم ذکر به چه معناست و چه معنی میدهد؟!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
مراد از (ذِکراً) در اینجا این است که میخواهد بگوید من مطالبی را به عنوان یادآوری برای تو می گویم. ظاهر آیه این است، باید ببینیم که از روایات اهلبیت (علهیم السلام) چه معنایی استفاده میشود.
مجری:
آقای فتحی استاد باید بحث تفسیری را نگاه کنند و مروری کنند. ان شاءالله پاسخ شما را خواهند داد. بیننده بعدی آقای دارابی از تهران هستند. خدمت شما سلام عرض میکنم، بفرمایید:
بیننده (آقای دارابی از تهران – شیعه):
سلام عرض میکنم خدمت آیت الله حسینی قزوینی و آقای اسماعیلی. همچنین تشکر میکنم از طرف کلیه بچههای فلسفه و عرفان دانشگاه علامه طباطبایی. حاج آقا آیهای فرمودند و ما را خوشحال کردند که این است:
(أَلْقِیا فِی جَهَنَّمَ کلَّ کفَّارٍ عَنِید)
(خداوند فرمان میدهد:) در جهنم بیفکنید هر کافر متکبر و لجوج را.
سوره ق (50): آیه 24
در اینجا (أَلْقِیا) فعل تثنیه به کار رفته است و مراد رسول گرامی اسلام و مولا امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) است. اگر محبت کنند در سوره مبارکه الرحمن:
(فَبِأَی آلاءِ رَبِّکما تُکذِّبان)
پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را تکذیب میکنید شما ای گروه انس و جن؟
سوره الرحمن (55): آیه 13
اینجا (تُکذِّبان) به صورت تثنیه آمده است و در تفاسیر گفته شده است فلان و فلان. اگر حاج آقا در این خصوص پاسخ بفرمایند هم ما خیلی خوشحال میشویم.
مجری:
آقای دارابی بسیار ممنون و متشکرم، خدانگهدارتان باشد. آقای حسینی از مازندران بیننده بعدی ما روی خط هستند. آقای حسینی خدمت شما سلام عرض میکنم، بفرمایید:
بیننده (آقای حسینی از مازندران – شیعه):
برحسب ادب و احترام محضر استاد بزرگوار سلام و عرض ادب دارم که از همه ما بزرگتر هستند. ادب ایجاب میکند که اول خدمت حضرت استاد سلام بدهم، سپس خدمت مجری محترم و زحمتکش سلام عرض کنم.
من دو سؤال ساده دارم و پیشاپیش عید سعید فطر را هم خدمت شما تبریک عرض میکنم. اجازه میدهید من سؤال خود را بپرسم؟!
مجری:
بفرمایید.
بیننده:
سؤال من از محضر استاد قزوینی این است که یکی از آیات قرآن کریم میفرماید:
(إِنَّ الَّذِینَ کفَرُوا بِآیاتِنا سَوْفَ نُصْلِیهِمْ ناراً کلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً غَیرَها لِیذُوقُوا الْعَذابَ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَزِیزاً حَکیماً)
کسانی که به آیات ما کافر شدند بزودی آنها را در آتشی وارد میکنیم که هر گاه پوستهای تن آنها (در آن) بریان گردد (و بسوزد) پوستهای دیگری به جای آن قرار میدهیم تا کیفر را بچشند، خداوند توانا و حکیم است (و روی حساب کیفر میدهد).
سوره نساء (4): آیه 56
خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: ما یک لحظه اجازه نمیدهیم کسی که در آتش جهنم است گوشت و پوست بدنش رشد کند، سپس تو را آتش بزنیم. میخواهیم دلیل این آیه را برایمان ذکر کنید.
این آیه شریفه میفرماید: ما دوباره پوست و گوشت به شما میدهیم. آیا خداوند متعال فرصت میدهند که دوباره پوست و گوشت رشد کند یا در همان طرفة العین جعل میکند؟!
سؤال دوم من این است که «سید بن طاووس» می گویید وقتی به سرداب رسیدی، بگو: «السلام علیک یا بقیة الله».
در مقابل «علامه محمد باقر مجلسی» میگوید: من سند دارم که نوشته است وقتی به سرداب رسیدید، قبل از اینکه داخل شدید بگو:
«اللَّهُمَّ إِنَّ هَذِهِ بُقْعَةٌ طَهَّرْتَهَا وَ عَقْوَةٌ شَرَّفْتَهَا»
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 99، ص 115، ح 2
آقای قزوینی شما استاد علم عربی هستید. بفرمایید عبارت «وَ عَقْوَةٌ شَرَّفْتَهَا» به چه معناست؟! من را نجات بدهید.
مجری:
خیلی ممنون و متشکرم آقای حسینی، موفق باشید، خدانگهدارتان باشد. استاد در خصوص سؤال آقای فتحی میخواهید در جلسه دیگری پاسخ بدهید یا همینجا پاسخ میدهید؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
در این زمینه ان شاءالله من توضیح مفصل میدهم. در این خصوص باید تفاسیر اهلبیت دیده شود و ببینیم مراد از (ذِکراً) در اینجا چیست.
بنده به صورت گذرا «تفسیر المیزان» را نگاه کردم و مراد همان مطلبی بود که من عرض کردم. خداوند متعال میخواهد بفرماید که ما میخواهیم از این قضایا به شما تذکر بدهیم و به ذوالقرنین برای نجات مردم و تأسیس حکومت نعمتی دادیم که از عنایات خداوند است. شاید یکی از فلسفههای (ذِکراً) بحث حکومت جهانی حضرت ولی عصر باشد.
مجری:
خیلی ممنونم. آقای دارابی از تهران هم اشاره به سوره مبارکه الرحمن و آیه شریفه: (فَبِأَی آلاءِ رَبِّکما تُکذِّبان) داشتند و پرسیدند که منظور چیست.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
در کتاب «کافی» جلد اول صفحه 217 روایتی مطرح شده است که مینویسد:
«فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- فَبِأَی آلاءِ رَبِّکما تُکذِّبانِ أَ بِالنَّبِی أَمْ بِالْوَصِی تُکذِّبَانِ نَزَلَتْ فِی الرَّحْمَن»
آیا دارید به وصی و پیغمبر و وصی او تکذیب میکنید که در سوره الرحمن بیان شده است؟
الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 217، ح 2
یعنی ابتدای سوره به نام رسول اکرم و امیرالمؤمنین و حضرت صدیقه طاهره و امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) است.
همچنین در سی و چند موردی که کلمه (فَبِأَی آلاءِ رَبِّکما تُکذِّبان) آمده است، مراد از (آلاءِ رَبِّکما) اشاره به نبی گرامی اسلام و امیرالمؤمنین است.
مجری:
خیلی ممنونم. آقای حسینی از مازندران هم اشاره کردند به آن قضیه عذابی که واقع میشود و گوشت و پوست میسوزد و مجدد روئیده میشود. ایشان پرسیدند که آیا همان لحظه این اتفاق می افتد و به چه شکل است؟!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
در قیامت لحظهها نیست و اصلاً لحظهای معنا ندارد. لحظه بر اثر مرور شبانه روز و گردش خورشید پیدا میشود. در مقابل در قیامت که نه گردش آفتاب است و نه گردش زمین است، لحظه معنا ندارد. بنابراین قرآن کریم میفرماید:
(أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّون)
هزار سال از سالهایی است که شما میشمرید.
سوره سجده (32): آیه 5
اگر در دنیا بود، به اندازه هزار سال یا هزار ماه طول داشت. به طور کلی در قیامت ریختن گوشت و روئیدن آن در یک لحظه است و عرض کردم دیگر لحظه معنا ندارد. یعنی از یک طرف دارد چرک و خون را میخورد و از طرف دیگر هم گوشت روئیده میشود.
(کلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً غَیرَها لِیذُوقُوا الْعَذابَ)
خداوند متعال میفرماید: همین که این گوشتها ریخت، ما آنها را به گوشت و پوست دیگری تبدیل میکنیم تا آنها بتوانند عذاب الهی را خوب بچشند. قیامت عالم تجرد است.
یکی از دوستان ما سؤالی پرسیدند و قبلاً قول داده بودیم که مفصل در این زمینه بحث کنیم، اما فراموش کرده بودم.
دو سؤال بود و ان شاءالله جلسه بعد قبل از اینکه تلفنها باز شود به آنها میپردازیم. سؤال اول در رابطه با آیه تطهیر بود که دیگر فرصت نشد در رابطه با (وَ یطَهِّرَکمْ تَطْهِیرا) صحبت کنیم. سؤال پرسیده بودند که اینجا صیغه مضارع است، یعنی قبلاً نبوده است.
بنده خیلی در ذهنم بود که به حضرتعالی اشاره کنم در این خصوص توضیح بدهیم، زیرا شبههای مطرح شده بود. سؤال دوم هم در رابطه با این بحث بود که آیا در قیامت معاد جسمانی است یا روحانی است.
ان شاءالله ما به دوستان قول میدهیم در جلسه بعد قبل از اینکه تلفنها باز شود روی این دو موضوع بحث کنیم. همچنین در خصوص ذوالقرنین بحث خواهیم کرد و بیان میکنیم که اصلاً ذوالقرنین کیست. آیا مراد «کوروش» است یا شخص دیگری است.
کتاب «تفسیر نمونه» در این زمینه بحث خیلی زیبایی کردند. همچنین باید بحث شود که ذوالقرنین از انبیاء یا اولیاء خدا بوده است.
همچنین در رابطه با کلمه (ذِکراً) که در آیه 83 از سوره مبارکه کهف آمده است صحبت خواهیم کرد و می گوییم که مراد از (ذِکراً) چیست.
من دیدم که بعضی جاها روی آیه (وَ یطَهِّرَکمْ تَطْهِیرا) صیغه مضارع آمده است. این دلیل بر این است که قبلاً معصوم نبودند و بعد از نزول این آیه معصوم شدند.
ما در رساله دکتری که آقای «باقری» نوشتند و بنده استاد راهنما بودم، این نکته را تذکر دادیم. آقایان خود معتقدند که مراد از (الرِّجْسَ) شرک و کفر است.
(إِنَّما یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکمْ تَطْهِیرا)
خداوند فقط میخواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد.
سوره احزاب (33): آیه 33
آقایان می گویند که این در شأن همسران پیغمبر اکرم نازل شده است. بنابراین قبل از نزول این آیه همه اینها مشرک و کافر بودند؟!
البته این طبق فتوای خودتان است. شما معتقدید که این آیه در شأن همسران پیامبر است. اگر صیغه مضارع باشد دلالت میکند که قبلاً معصوم نبودند و میخواهد حادث شود. این بدان معناست که اینها همه کافر و مشرک بودند و بعد از این آیه شرکشان برطرف شده است.
علاوه بر این در اینطور موارد عرض کردیم که کلمه مضارع در اینطور مقام دلیل بر اثبات است.
(إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکتَهُ یصَلُّونَ عَلَی النَّبِی یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیما)
خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند، ای کسانی که ایمان آوردهاید بر او درود فرستید و سلام گوئید و تسلیم فرمانش باشید.
سوره احزاب (33): آیه 56
اینجا هم صیغه مضارع است. آیا بدان معناست که قبل از نزول این آیه خدا و ملائکه بر پیغمبر اکرم صلوات نمیفرستادند و تنها بعد از نزول آیه صلوات فرستادند؟!
اگر قدری آیات را کنار هم بگذاریم و صیغههای مضارع که در آیات آمده است را بررسی کنیم، میبینیم که نشانه استمرار این شیء است چه در گذشته و چه در آینده.
مجری:
من این مطالب را یادداشت کردم و ان شاءالله در برنامه بعدی بعد از مباحث خودمان به این موضوعات و این سؤالات هم پاسخ خواهیم داد.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
ما در خدمت دوستان عزیز هستیم.
مجری:
حضرت استاد خیلی از شما ممنون و سپاسگذارم، سایهتان مستدام باشد. بینندگان عزیز از شما هم عذرخواهی میکنم، زیرا قرار بود در خدمت تعدادی از مخاطبین عزیز باشیم، اما فرصت نشد.
در پناه حضرت حق و زیر سایه آقاجانمان حضرت مرتضی علی (سلام الله علیه) باشید. خدانگهدارتان
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته