-
تاریخ بدون روتوش - بررسی مطابقت کوروش با ذوالقرنین 13 تیر 1403
1:26:20 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - قربانی کردن انسان ها در تاریخ یونان 30 خرداد 1403
1:30:35 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - فرهنگ یونان 23 خرداد 1403
1:23:31 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - دموکراسی و فلسفه یونان 16 خرداد 1403
1:30:50 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - ذهنیت های کلیشه ای در خصوص اهمیت یونان ( دموکراسی) 9 خرداد 1403
1:25:44 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - تمدن یونان 2 خرداد 1403
1:16:41 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 19 اردیبهشت 1403
1:31:53 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 9 اسفند 1402
1:19:19 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 11 بهمن 1402
1:21:13 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 27 دی 1402
1:15:51 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 20 دی 1402
1:20:35 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 24 آبان 1402
1:18:44 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 17 آبان 1402
1:25:00 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 10 آبان 1402
1:25:34 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 19 مهر 1402
1:24:46 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 12 مهر 1402
1:21:47 دقیقه -
قسمت نود و یک برنامه تاریخ بدون روتوش با کارشناسی استاد حسینی (فصل سوم)
1:10:34 دقیقه
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 5 مهر 1402 -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 29 شهریور 1402
1:19:24 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 31 خرداد 1402
1:28:34 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 24 خرداد 1402
1:26:18 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 17 خرداد 1402
1:26:42 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 3 خرداد 1402
1:29:03 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 27 اردیبهشت 1402
1:47:03 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 20 اردیبهشت 1402
1:29:07 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 13 اردیبهشت 1402
1:26:53 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 6 اردیبهشت 1402
1:25:9 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 10 اسفند 1401
1:27:56 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 3 اسفند 1401
1:26:11 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 19 بهمن 1401
1:17:43 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 12 بهمن 1401
1:18:50 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 5 بهمن 1401
1:24:00 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 28 دی 1401
1:25:10 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 21 دی 1401
1:07:12 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 23 آذر 1401
1:28:25 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 5 مرداد 1401
2:01:54 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 29 تیر 1401
1:27:23 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 15 تیر 1401
1:26:29 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 8 تیر 1401
1:29:05 دقیقه -
تاريخ بدون روتوش 1 تیر 1401
1:26:04 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 11 خرداد 1401
1:28:29 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 4 خرداد 1401
1:25:32 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 28 اردیبهشت 1401
1:30:42 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 21 اردیبهشت 1401
1:29:01 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 14 اردیبهشت 1401
1:14:47 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 24 فروردین 1401
1:23:50 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 17 فروردین 1401
1:28:45 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 3 فروردین 1401
1:4:23 دقیقه
تاریخ بدون روتوش - جنگ های ایران و یونان
قسمت صد و هشتم برنامه تاریخ بدون روتوش با کارشناسی استاد حسینی
دیگر قسمت ها
عنوان برنامه: تاریخ بدون روتوش
تاریخ: 10/ 05/ 140۳
استاد: آقای حسینی
قسمت:108
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
استاد: حسینی
عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند شما بیننده صد و هشتمین قسمت از سلسله برنامه تاریخ بدون روتوش هستید و سی و چهار مین قسمت از سلسله برنامه های تاریخ بدون روتوش در فصل سوم ممنون از اینکه با ما همراه هستید می دانید خط سیر تاریخی را داریم پیش می بریم در کنارش مباحث موضوع تاریخی هخامنشیان را مطرح کردیم در کنارش مباحث اعتقادی در مورد زرتشت را مطرح کردیم در فصل اول و یک سیر تاریخی را داریم با همدیگر پیش می بریم که ان شاء الله ببینیم حالا اگر توفیقی باشد برسیم به حتی تاریخ اسلام و درگیری اعراب با ایرانی ها رسیده بودیم به قضیه برخورد و درگیریهایی که بین ایران و یونان بود قبل از آن با شما مفصل صحبت کرده بودیم در مورد دوره کمبوجیه بردیا کوروش. از فتح بابل گفتیم از مصر گفتیم رسیدیم به یونان گفتیم که چون یونان یک هویت سازی و تبارسازی تاریخی برای اروپا است یک مقداری روی آن می خواهیم بحث کنیم و نکاتی را بگوییم بدون روتوش هم بگوییم.
و در جلسات گذشته ما آمدیم نکات برجستهای را که در مورد یونان در عصر طلایی مطرح می شود را یک مقداری چالشی به آن نگاه کردیم آنجایی هم که واقعیت بود یعنی واقعیت بود که اسناد و شواهدی وجود داشت که می شد بپذیریم را گفتیم منتها بیشتر همان رویکرد انتقادی که ما در قرائت تاریخ داریم و در بازخوانی تاریخ داریم را آنجا هم. داشتیم و با شما مطرح کردیم مطالب و موضوعاتی را گفتیم که می رسیم به دوره جنگهای ایران و یونان و حالا می خواهیم در این قسمت بحث جنگها را مطرح کنیم منتها یک مقدار موضوعی به آن می پردازیم و بحث جنگ ایران و یونان و درگیریهاش را می خواهیم موردی یک مقداری بررسی کنیم موضوع محور بررسی کنیم که فقط اینجا صرفاً بازخوانی تاریخ و گفتن یک سری سالها و این ها اتفاقاتی که در سالها رخ داده نباشد که هر کسی می تواند برود مطالعه کند مطالب خودش اما قبلش باید من این را باز خدمتتان بگویم که. ده مورد سوال مطرح کردیم باز تا ابتدای برنامه است عرض کنم ده سوال مطرح کردیم سه سوال در فصل اول برنامه بعد هفت سوال به آن اضافه کردیم ده سوال شد منتظر هستیم هنوز بیایند پاسخ بدهند و منتظر هستیم پاسخ دریافت کنیم و دیدید که صد و هشت قسمت از برنامه گذشت نسبت به این سوالات پاسخی دریافت نکردیم.
لازم است یک توضیحی بدهم این ابتدا و زاویه دیگهای نسبت تاریخ هرودوت نگاه کنیم ببینید تاریخ هرودوت اصلا فلسفه نگارش هرودوتی که در زمان خشای زندگی می کرد زندگی می کرده استاست و هرودوتی که برای هالی کارنااسوس بوده است در مورد هالی کارنااسوس برایتان توضیح دادیم. فلسفه نگارش این کتاب که چندین ترجمه به زبان فارسی دارد این است که چرا بین شرق و غرب درگیری و جنگ رخ داد برخی می آیند می گویند که آقا هرودوت اینطوری نگاه می کرده است به شخصیت های ما به پادشاهان ما نگاه کینه توزانه داشته است من سعی کردیم نقد منصفانه در موردش داشته باشیم که نگاه هرودوت حالا چطوری بوده است و چه برداشتی داریم ما از این متن ها جدای از آن ها فلسفه نگارش این کتاب همین جنگ ها است یعنی هفتاد هشتاد درصد. محوریت موضوعاتی که دارد مطرح می شود در کتاب تاریخ هرودوت جنگهایی بوده است که بین ایرانیها و پارسیان به عنوان نماینده شرق و بین غرب و به نمایندگی یونان به نمایندگی از غرب دارد رخ می دهد و اتفاق افتاده است حواشی که در تاریخ هرودوت آمده است و مورد استناد قرار می گیرد همه این ها حواشی همین جنگ ها است یعنی شما نمی توانید بیاید بگویید که حالا تاریخی است که آمده است به موضوعات مختلفی پرداخته است ،نه محور همین جنگ ها بوده است اولین درگیری جدی که رخ می دهد در دوره هخامنشیان، که اگر بتوانیم اسمش را بگذاریم جنگ شرق و غرب و درگیری بین شرق و غرب همان اتفاق در زمان داریوش افتاد درست است که از لحاظ تاریخی بحث خشایارشاه را مطرح کردیم که بعد از داریوش بوده است و موضوعاتی که در زمان خشایارشاه بود را به آن پرداختیم اما برای اینکه به این جنگها بپردازیم باید برگردیم و این شروع درگیری ها را بگوییم.
البته اینکه من می گویم شروع درگیریها طبیعتاً باید قضایایی که در سارد اتفاق افتاد در منطقه انتاکیه و این ها اتفاق افتاد را کنار بگذاریم و با تسامح به آن نگاه کنیم آنها را حالا درگیری های بدانیم این جنگ جدی نپنداریم این را منتها با این ذهنیت که آتن خیلی محوریت مهمی است در این بخش درگیری ها یعنی بخواهیم خیلی شفاف به شما بگویم برای اینکه ما بتوانیم سرعت ارائه را در موضوع بالا ببریم اینجا باید یک مقداری روال معروف را در پیش بگیریم که همان مرکزیت یونان و همان مرکزیت تمدن غرب را ببینیم این درگیری پارسیان پارسی ها و یونانی ها. آتنیها به عنوان نماینده یونانیها چطوری رخ داد یک مقداری مجبوریم تاریخ را کلاسیک اینجوری پیش ببریم چه شد که ما درگیر شدیم با یونانیها بحث چه بود در دوره هخامنشیان خوب می دانید در دوره خشایارشاه که ما به آن مفصل پرداختیم بعد از اینکه خشایار شاه در دوره داریوش بعد از اینکه داریوش به قدرت می رسد درگیری های مختلفی با بخش های مختلف سرزمین ایران زمین دارد و با خود ایرانیها با مادها دارد با بابلی ها دارند با حتی خودش ادعا می کند مصر و مصر می گوید من فتح کردم با آن ها که در کتیبه بیستون. قلب این موضوعات آنجا مطرح شده است و می شود خیلی خوب به آن پرداخت که ما این کار را انجام دادیم در برنامه اما دو منطقه است که خیلی جدی هنوز تحت حکومت هخامنشیان در نیامدند به صورت کلی و داریوش انگار باید به آن ها درگیر شود فتح کند حالا برخی از این تعابیر استفاده می کنند که غیر قابل یعنی قابل مقابله نبوده است چنین حملهای و غیر قابل مهار بودند داریوش مثلا بگوییم صبر کند و مناطق اطراف بخواهند این ها . انقلاب کنند شورش کنند خروج کنند هر تعبیری که می خواهیم روی آن بگذاریم و از مناطق مهمی که این ها هنوز فتح نشدند چشم پوشی بخواهد کند دو منطقه خیلی مهم یکی سکایی است و یکی دیگر یونان است با محوریت آتن است حالا از لحاظ حداقل جغرافیایی بخواهیم بگوییم آتن بوده است محوریت یونانیان نبوده است مبدا یونان آتن بوده است یا نبوده است را مفصل توضیح دادیم خواهشاً ذهنتان برود سراغ آن توضیحاتی که خدمت شما عرض کردیم از شما درخواست می کنیم.
با تسامح داریم این عبارات اینجا به کار می برویم آیا داریوش می توانست حمله کند به سکایی و سکاییه را فتح کند آن چیزی که تاریخ یونانی با محوریت هرودوت طبیعتاً دارند می گویند این است که سکایی خیلی ساده بوده است و فتحش برای داریوش کار اصلا مشکلی و کار دشواری نبوده است فلذا گفت ما برویم به منطقه یونان و آتن بپردازیم آنجا را هر وقت خواستیم می توانیم فتح کنیم با چه منطقی با این منطقی که یونان مهمتر بوده است اما ظاهرا اگر ما همین کتب تواریخ را نگاه کنیم در خصوص اتفاقاتی که قبل از داریوش افتاده است و زمان داریوش افتاده است به این نتیجه می توانیم برسیم که. نه سکاییه خیلی منطقه سختی بوده است برای جنگیدن و برای فتح کردنش البته داریوش می گوید در کتبیستون می گوید که ما حمله کردیم به این ها اهورا مزدا را نمی پرستیدند ما با این ها جنگیدیم سرکوب کردیم ولی منطقه سکاییه به صورت کلی ذیل منطقه حکومت هخامنشیان تعریف نمی شود فقط این ها سرکوب های بوده است که برای این حواشی اتفاق می افتاده شواهدی هم وجود دارد مثل جنگاور بودن سکاییان مثل اینکه طبیعتاً همین اولین گزارش تاریخی که داریم در مورد کوروش این است که توسط سکاییه کشته شدند.
شکست خورد در آن جنگ بعد از اینکه بابل و فتح کرد حمله کرد به سمت سکایه. کشته می شود کوروش بر اساس همین گزارشهای یونانیها یعنی کار سادهای نیست کوروشی که توانست بابل را فتح کند و کوروشی که توانست زمینه سازی فتح مصر برای کمبوجیه را بچیند وقتی که مواجه می شود با سکایی ها با منطقه سکایی و با سکایی ها مواجه می شود شکست می خورد پس کار ساده ای نبوده است البته در مورد سکاها بعد از کوروش هم گزارش های داریم که نشان دهنده خیلی جنگاور بودند از جمله جنگ های که بین ایران و یونان بوده است گزارش های که می گوید این سکایی سکاها اسم سکایی سکاها بوده است. سکاها در کنار مثلاً پارسها بودند و جایی که با همدیگر کنار هم بودند آن هسته خیلی سختی را در جنگ شکل می داده است که به سادگی نمی شد این ها را شکست داد این ها همه نشان دهنده است اتفاقا سکایی منطقه سختی بوده است برای فتح کردن و تصور داریوش این بوده است که فتح آتن بسیار ساده تر است شواهد رفتاریش هم دارد این را نشان می دهد دیگر.
یعنی با تعدادی حمله می کند به آتن که موفق نمی شود آنجا را فتح کند اما یک گزارش ببینید ما امشب با هرودوت باز کار زیاد داریم قبل از اینکه برویم سراغ گزارش اصل موضوع را داشت یادم می رفت به شما بگویم یک اتفاقی است که دارد در دوره ما هم اتفاق می افتد و اسمش قطعا شما شنیدید و. کلیاتی در ذهن همه ما است در موردش و آن هم مسابقه تحت عنوان ماراتون مسابقه تحت عنوان ماراتون دو ماراتون که اتفاق بیفتد این ماراتون اسم یک منطقه است در یونان و یک ریشه تاریخی برایش گفته می شود که بر می گردد به همین نبرد ایرانیها و یونانیها محور بحث هم همین بود می خواستم بروم در بحث اسکن یادم می رفت ما امشب همین بهانه که ایام ایام حالا اگر زنده ملاحظه می فرمایید برنامه را المپیک هم است پاریس برگزار می شود و ماراتونی که دارد در چند صد نقطه دنیا مسابقه برگزار می شود و جزو مسابقات مطرح شده است دارد به آن پرداخته می شود ببینیم این ریشه چی بوده است آن چیزی که معروف و مشهور این است که ایرانیها حمله می کنند به یونان به آتن حمله می کنند به آتن حمله کنند طبیعتاً فاصله حد فاصله بین آتن و دریایی که اساس چون دریایی حمله کرده بودند منطقه ماراتن بوده است ایرانیها شکست می خورند در نبرد ماراتون و شخصی خبر شکست ایرانیها در حمله به یونان را که از طریق ماراتون قرار بوده است این فرد صورت بگیرد را. از منطقه ماراتون می رود و می رساند به آتن و به خاطر مثلاً یادبود اینکه اروپا نبوده است دیگر جهان غرب بوده است.
به یادبود اینکه این ها توانستند در مقابل ایرانیها در مقابل ماها در مقابل مایی که ما را بربر خطاب می کردند بایستند و شکست نخورند و این را یک پیروزی برای خودشون قلمداد می کردند یک مسابقهای را دارند برگزار می کنند اسم همان منطقه را هم روی آن گذاشتند و خیلی بخواهم. خارج از آن چهارچوب علمی آکاد میک این ها بخواهم به شما بگویم یعنی اینکه این شکست ایرانی پرچم کردن دیگر رها نمی کنند مدام می گویند ماراتون ماراتون که بگویند که بله در ماراتن شما نتوانستید آتن را فتح کنید و شما شکست خوردید یک چنین انگارهای وجود دارد شما جستجوی سطحی اگر داشته باشید در این خصوص به همین گزاره ها می رسید واقعا تو تاریخ ببینیم که اصل اتفاقی که افتاده است در تاریخ چی بوده است حالا این گزارش شما با ظواهر مختلفی می بینید.
برخی آمدند گفتند این شخص وقتی که مسیر طولانی بود مرد و حرف هایی داستان اضافه شد بعد گفتن آقا این بزرگداشت آن شخص خیلی کار حماسی انجام داد پیغام پیروزی یونانیها یا شکست ایرانیها یا توقف ایرانیها را رساند مثلاً به مردم آتن که گزارههای مختلفی را به صورت کلی ما در مورد جنگ ماراتون همان گزارش هرودوت را داریم و اتفاقاتی که هرودوت دارد گزارش می کند تقریبا ماراتون را بر اساس ترجمه آقای ثاقب فرد حدود هفت هشت صفحه به آن متمرکز پرداخته است و برویم ببینیم آنجا چی بوده است ریشه اصلی این قضیه دویدن ها و این ها . به چه شکل بوده است خیلی هم دوست دارم که نگاهم منصفانه باشد یعنی برخی تکذیب می کنند برخی می گویند جنگ نبوده است اصلاً شکستی هم در کار نبوده است برخی ها که آمدند گفتند نه ایرانی ها خیلی شکست بزرگی خورد یکی از بزرگترین درگیریهای تاریخ بوده است و منجر به شکست ایرانیها شده است در آن زمان خیلی دوست دارم که واقعاً هیچ سمت قضیه را من نگیرم این وسط برویم سراغ متن ببینیم متن چی گفته و این هم بدانید بعد از هرودوت آقای پلوتارک می آید حدود پنج قرن بعد دیگر یک گزارشی را می آورد در کتاب خودش نقل می کند خیلی امشب نمی خواهم بپردازم ولی باید به آن اشاره کنم. و گزارش در آثار به جا مانده در مطالب شاگرد افلاطون دیدم دارم این را می گویم آن را نقل می کند گزارش دومی خیلی شبیه تر است به این داستان سرایی که الان دارد می شود منتها به هر حال ریشه اصلی این ها چون از لحاظ زمانی هم نویسنده کتاب تاریخ هرودوت خیلی نزدیک به آن دوران است و اصلا جنگ های بین ایرانیها و یونانی ها را دیده است و گزارش کرده است و روایت کرده است اصل مسئله را چگونه هرودوت گزارش کرده است.
طبیعتا اگر ما می خواستیم گزارشی که در قرن اول میلادی بوده است گزارش در قرن دوم میلادی بوده است به آن بپردازیم زمانبر است البته من تصویر این کتاب را دارم و اگر لازم شد به هر کدامش می پردازم می خواهم برنامه را در یک قسمت قضیه ماراتون را بحثش را جمع کنم و ببندم و فکر کنم حل می شود خیلی از مسائل برایتان خیلی دقیق نگاه کنیم همان متنی که یونانیها در این خصوص داشتند چی بود توضیح دادم خدمت شما و عرض کردم داریوش طوری گزارش و روایت می شود که انگار حمله کرد به یونان به خاطر اینکه گفتند سکاییه خیلی منطقه که ساده می توانی بگیری یعنی دست راست کنی منطق فتح شده است نیازی به خیلی کار زیادی ندارد .
فلذا بروم یونان را بگیرم این گزارش همین گزارشی که در تاریخ هرودوت آمده است طبیعتاً ما در تاریخ هرودوت وقتی داریم استناد می کنیم در این برنامه بیشتر دیدید غالباً به ترجمه آقای مرتضی ثاقب فرد استناد می کنیم یک انسان ملی گرا است یک انسان باستانگراست یک انسانی است که اصلا دل خوشی از هرودوت ندارد وقتی ترجمه کرده است چندین بار ابراز ناراحتی کرده است که آقا مثلا با این هدف که با این ادبیات که هرودوت اینجا دارد اشتباه می گوید این چه حرفی است زده است یا یک جایی مثلاً گلایه دارد که اصلا چرا این کتاب را ترجمه می کردند و مدعی است من این کتاب را ترجمه کردم که ترجمه درست و دقیقی را ارائه بدهم از کتاب تاریخ هرودوت فلذا به آقای مرتضی ثاقب فرد که. زمینه فکریش هم شناخته شده است استناد ترجمه دیگر را به دلایل مختلفی گاهی به آن استناد می کند محور اصلی ما همین کتاب است.
ترجمه تاریخ هرودوت جلد اول انتشارات اساطیر مطلبی را آورده است نقل می کند از آتوسا من بخش ها خدمتتان می گویم که آتوسا اصلا تحت تاثیر بود باز نمی خواهم به آن حواشیش بپردازم مسئله را که آمد به داریوش گفتش که سرور من با نیروهای بیکرانی که در اختیار دارید چرا آسوده نشسته اید و به گسترش قدرت خود و افزودن اقوامی . تازه به ایران نمی پردازی حمله کن و فتح کن مردی به جوانی تو با ثروت بیکرانی که در اختیار دارد باید به کاری بزرگ دست بزند و خود نشان دهد تا ایرانیان بدانند یک مرد بر آنان فرمان می راند وانگهی تو با این کار دو سود به دست خواهی آورد اولیش اینکه نخست آنکه ایرانیان خواهند دانست فرمانروای آنان به راستی یک مرد است دوم آنکه همه توان آنان وقف جنگ خواهد شد و دیگر فرصت نخواهند یافت علیه تو توطئه کنند. قلمرو گسترش بدی دیگر این شورشهای داخلی همه کنترل می شود بخاطر اینکه این ها دیگر درگیر جنگ با شما خواهند شد جنگ که شکست خواهند خورد .
اکنون که جوانی می توانی با دستاوردی بزرگ خودی نشان دهی نشان دهی و خودت را به هر حال معرفی کنی به ایران و جهان با این فتوحاتی که داری و حالا اشاره کنم می خواستم نگویمم خیلی مهم نبود ولی لازم است بدانیم که این گزارش چقدر واقعیت دارد در تاریخ و این ها حرف هایی است که هرودوت آورده است گفته است شب در تخت خواب در رختخواب به داریوش چنین گفت حالا چه جوری با خبر بوده است آنجا را طبیعتاً. ولی خیلی از این گزارشهایی که هرودوت دارد می آورد طبیعتاً گزارشهایی که بین ایرانیها بوده است دارد همین را نقل می کند یعنی این را به عنوان یک سند تاریخی خیلی جدی طبیعتاً ما به آن استناد نمی کنیم به عنوان اینکه هرودوت چنین چیزی را آورده است آتوسا حرف های دیگری را داشت تکرار می کرد که به آن می پردازم به وقتش در برنامه که این شخص کی بود هر وقت لازم شد به آن می پردازم و داریوش هم پاسخ داد که چیزی که گفتی همانی بود که خودم قصد انجامش را دارم بله من می خواهم بروم فتوحات خودم را گسترش بدهم از این قاره به آن دیگری پل بزنم بر سکاها بتازم و خواهید دید که به زودی چنین خواهم کرد آتوسا هم گفت. ببین در بیندیش و در آغاز از حمله به سکاها چشم بپوش حمله کنید به آنجا بیا برو سراغ کی چون سکاها همیشه در چنگ توان این قوم هرگاه که بخواهی از آن تو است نخست به یونان بتاز یعنی پیشنهاد درگیری شرق و غرب اصلاً یک زن مطرح کرد بر اساس گزارش هرودوت یک توضیح در مورد این بدهم امشب کامنت های حرف روی حرفای خودم احتمالاً زیاد باشد خیلی بیشتر از حد معمول باشد لازمه این ها را بگویم.
چرا هرودوت اینطوری نقل می کند یک اتفاق ممکن است این باشد که واقعا خوب بگوییم زنان در درباره هخامنشیان تعیین تکلیف می کردند و نقش داشتند و. جایگاهی را داشتن که بگوید از کجا به کجا حمله کن به کجا حمله نکن یک دیدگاه این است یک دیدگاه دیگهای که می تواند جدیتر باشد این است که چون در یونان زن حقیقتاً مرتبه پایینی را داشته است در تاریخ همواره همین بوده است در ایران هم پایین بوده است ما نمی خواهیم بگوییم که در ایران نه مثلاً یک سری حرفها و ادعاهای بیخودی را مطرح کنیم ولی در یونان دیگر به شما نشان دادیم جایگاه زن چطوری بوده است چون یک چنین جایگاهی را داشته است اما در حداقل کاروان پادشاهان هخامنشی زن ها بودند. شاید این تصور به وجود آمده بوده است در این ها که بابا این کارایی که دارند پادشاهان ایران می کنند همه به خاطر این مشورت هایی که زنها به آنها می دهند و آن ذهنیت دارد از اتاق خواب کوروش گزارش دارد نقل می کند.
شاید یک چنین ذهنیتی وجود داشته باشد ممکن است این وضعیتی که زنان در یونان داشتند به ایجاد توهمات ذهنی یونانیها در مورد نقش زنان در ایران کمک کرده باشد منتها این هم خدمتتان بگویم که همین باعث می شود که خیلی از گزارش هایی که آن ها در مورد زنان دارند مثبت هم اگر است را با دید تردید نگاه کنید نسبت به آن که مورد به مورد آن سر جای خودش باید بحث شود.
پس آتوسا پیشنهاد حمله داریوش. به اروپا را مطرح می کند و این می شود آغاز نبرد شرق و غرب در عالم که هنوزم ادامه دارد بعد است دلالئش هم حالا یک مدلی است دیگر است دلال آتوسا این است که می گوید دخترانی در یونان هستند من دوست دارم این ها را به عنوان کنیز بیاورم کنیزان باشند در خدمتم باشند چه باشند و یک چنین فضایی را دارد ترسیم می کند برای داریوش شاید کسی بیاید بگوید که خیلی آتوسا باهوش بوده است دانسته است مثلا چیکار کند با داریوش و چطوری ترغیبش کند به آن جنگ منتها ما داریم می گوییم به عنوان گذاره دقیقی محقق شده است در تاریخ یعنی گزارش اتفاقی که افتاده روایت می شود ما این را به آن نمی پردازیم به عنوان چیزی که هرودوت آورده است به آن می پردازیم . اعتبار بیشتری برایش طبیعتاً ما قائل هستیم به این مسئله خیلی پرداختند و شروع می شود این جنگ و این نبرده نبرد نبرد ماراتون است جنگ جنگ ماراتون است حرفهای زیادی در خصوصش زده شده است من یک توضیح در موردش بدهم بعد می خواهم بروم سراغ نقشه اصلاً نشان بدهم ماراتون کجا است؟ آتن کجا است؟ یونان کجا است؟ این چه اتفاقاتی افتاده است آنجا فکر می کنم جایی هم این کار را نکرده بودند کتاب هایی که نگاه می کردم خیلی دقیق به آن نپرداختند که این مسیرهای جنگ ها چطوری بوده است. این را خدمتتان بگویم که هرودوت آماری نمی دهد که ایرانی ها چند نفر بودند یونانیها چند نفر بودند در این نبرد جنگهای دیگر بوده است آمار داده است اینجا نمی دهد.
آمار کشتهها را البته می دهد آمار سربازها را مثلاً اینجا نمی آورد اما خود منابع یونانی برخی گفتند که ایرانیها دویست هزار نفر بودند که حمله کردند برخی هم تا ششصد هزار نفر را مطرح کردند در مورد یونانی ها هم که حالا معروفی که جا افتاده است بین خیلی از کسانی که آمدند به نبرد ماراتون پرداختند ششصد هزار نفر است طبیعتا جمعیت نزدیک به دو برابر اگر زیر ششصد هزار نفر در نظر بگیریم ببخشید. یازده هزار نفر یونانیها را گفتند ششصد هزار نفر این ها را آماری که گفتم در مورد کشتهها بود برخی ها گفتند آمار مقابله یک به بیست بوده است طبیعتا نصف نیست دو برابر نیست یعنی اینکه ایرانیها دویست هزار تا ششصد هزار نفر بودند که حمله کردند آمدن یونان را بگیرند یونانیهایی که در مقابلش به ما می گویم کجاها ایستادند در مقابل هم یازده هزار نفر ببینید آمار خیلی کم بوده است ایرانیها خیلی بیشتر بودند اما آمار کشته ها برعکس است اشتباهی که کردند بخاطر آمار کشتار و برعکس گفتند و آمار کشته های ایرانی ها را چهار هزار و خورده ای فکر می کنم گفته بودند که حالا دوستان کمک کنند دقیقش حالا چه گزارش هایی بوده است حدود چهار هزار و خورده ای گفته بودند این ها را آره چهار هزار ششصد نفر گفته بودند ایرانیها را زیر دویست نفر گفته بودند یک بار دیگر این را بگویم برخی آمار که هرودوت ندارد در مورد تعداد ایرانیها و تعداد یونانیها که با هم در ماراتن جنگیدند اما دیگرانی که به آمار پرداختند از دویست هزار نفر ایرانی بوده است برخی گفتند ششصد هزار نفر ایرانی بوده است یونانیها را گفتند یازده هزار نفر اما در مورد تعداد کشته های این جنگ آمار برعکس است یعنی نسبت برعکس می شود بعضی ها یک به بیست را مطرح کردند شبیه به این. اما یونان را شش هزار و چهار صد نفر گفتند ایرانی ها را شش هزار و چهار صد نفر کشته دادند.
اینطوری مدعی شدند و یونانی ها صد و نود و دو نفر دقیقش را برایمان فرستادند هرودوت آمار شرکت کنندهها را ندارد کشتار دارد کجا این اتفاق افتاده است و چطوری اتفاق افتاده است این نبرد ماراتون ، من می خواهم بروم سراغ نقشه فکر می کنم خیلی چیز ها روی نقشه شفاف می کند ما نقشه را ببینیم از روی گوگل مپ هم به شما نشان می دهم اینجا را اتاق فرمان اگر این نقشه را با هم ببینیم منطقه تاریخی از اینجا شروع می کنیم که مرزهای سیاسی الان را دارد طبیعتاً به نمایش می گذارد دیگر اینجا ایران است در. شرق افغانستان ترکمنستان و پاکستان هستند با این سمت غرب کار داریم که الان در حال حاضر اینجا عراق است بابل قدیم و سوریه است و عمان و اردن است و فلسطین و لبنان است اینجا ترکیه است و استانبول است اینجا منطقه منطقه یونان است این سمت هم که می شود ایتالیا من اینجا را کار دارم.
اینجا می شود یونان می ایم اینجا اگر بخواد سپاه ایران حمله کند سارد را گرفته ایران سپاه ایران سارد را گرفته است و منطقه و حالا آن بخش درگیری های اریتریا را پشت سر گذاشته است حالا دیگر می خواهد بیاید سراغ یونان حالا توضیح می دهم در مورد این قضیه اریتری ها که پیوستن به این جنگ به کجا می رسد. این یونان قرار است فتح شود کجای یونان قرار فتح شود آتن قرار است فتح شود به عنوان نقطه بسیار مهمی که در یونان بوده است می آییم اینجا سراغ آتن کجا است؟ آتن این نقطه است این نقطه می شود آتن اینجا هم می شود منطقه اسپارت بیایم عقب تر اینجا را ببینید اینجا می شود آتن اینجا می شود یونان آتن اینجا می شود منطقه اگر قرار است آتن اینجا فتح شود از سمت شرق حمله صورت بگیرد چطور باید سرزمین آتن فتح شود اینجا آتن از سمت شرق که بیاید باید از اینجا نیروهای دریایی پیاده شوند. فرصت داشته باشند نظام جنگی خودشان را بگیرند بعد حمله کنند به آتن این منطقه من دقیق به شما نشان بدهم اینجا را این منطقه اینجا چی نوشته است ماراتون ماراتون اینجا منطقه ماراتون است یعنی کشتیها باید بیایند اینجا پهلو بگیرند از اینجا بیایند برسند به این سمت آتن و آتن فتح شود حالا این وسط اولاً یک سری کوه ها است که قبلاً هم بوده است طبیعتاً ما اینجا ببینید که ماراتون از ماراتون تا آتن چقدر فاصله است و از آتن تا اسپارت چقدر فاصله است باید برویم سراغ متن هرودوت خیلی چیزا شفاف می شود .
همین الان شما اگر این منطقه ماراتون را علامت گذاری کنید از ماراتون برویم به منطقه آتن ببینیم به چه شکل می ایستد چی را به ما نمایش می دهد یک ذره تصویر می آیم عقب دو مسیر به ما نشان می دهد یک مسیر از شمال این کوه ها است یک مسیر از جنوبش است یعنی همین الان هم این مسیر جادهای که همین الان است همین الان در یونان این مسیر است همین الان هم که جاده بکشد این دوتا مسیر را کشیدن یک مسیر شمالی داریم یک مسیر جنوبی دارد یعنی یا اگر از ماراتون می آمدند باید آن دونده اگر می خواست از ماراتون برود یا از این بالا باید میآمده است می رفته است آتن یا بعد از این پایین می رفته است و سربازان هخامنشیان یا بعد از این بالا می رفتند یا از این پایین کوهها می رفتند مسیر بالایی که مسیر شیب دار و تندی هم است چقدر است چهل و دو و چهل و دو کیلومتره این چهل و دو را اگر اینجا اتاق فرمان لطف کنید نشان بدهد اینجا کاملا مشخص است پنجاه دقیقهای که زده با خودرو جاده الانش را زده است دیگر چهل و دو کیلومتر است علت اینکه ماراتون اصلا مسابقات ماراتون چهل و دو کیلومتر است همین فاصله است یعنی گفتند که از آن مسئله از آن منطقه شیب دار بالا آمده است.
اما مسیر معقول ترش طبیعتاً همین این مسیر دوم است که از مسیر جنوب می شود اینجا چند کیلومتر است حالا اگر بیاورد پنجاه و یک کیلومتر بود من زدم. مسیری که آورده بود را بله اینجا می شود پنجاه و یک کیلومتر پنجاه و یک کیلومتر پس مسیر چهل پنجاه کیلومتری مواجه هستیم که آن موقع می خواستند بیایند حداقل چهل کیلومتر در مسیر بودند در متن مهم است این فاصله که دارم به شما یک فاصله دیگر را می خواهم به شما نشان بدهم همینجا می آیم سراغ منطقه آتن می گوییم از آتن ما می خواهیم برویم منطقه اسپارت منطقه اسپارت یک منطقهای را در اسپارت ما مشخص کنیم ببینیم اگر اسپارت بخواهیم ببینیم مسیر اینجا است دیگر اینجا می نویسم اینجا اسپارت اسپارت. قبلا که آورده بود الان بیاورد منطقه مشخص است این دل اسپات اینجا مشخص می شود چقدر می شود مسیر جنوبی جنوبی تر البته منطقه جنوبی اسپارت را پاک می کنم اسپارت اینجان از آتن چند کیلومتر می شود دویست و چهل کیلومتر، اتاق فرمان لطف کند نشان بدهد این هم به ما کمک می کند دویست و چهل کیلومتر یعنی با مسیر خودرویی همین الان بخواهید بروید حدود دو ساعت و چهل دقیقه زمان زمان می برد آتن تا اسپارت شد چند کیلومتر دویست و چهل کیلومتر آتن تا ماراتون چقدر شد دو مسیر داشت حالا می گوییم آقا چهل و دو کیلومتر این مسیر آتن تا اسپارت قشنگ ذهنیت درستی در این خصوص داشته باشیم.
نکته بعدی که من روی نقشه باید به شما توضیح بدهم بعد بروم سراغ متن تاریخ این است نبرد ماراتون کجا اتفاق افتاد یک مقدمه بگویم باز اینجا برخی آمدند گفتند در نبرد اصلا ماراتون جنگ نبوده است حالا به شما نشان می دهم فرصت شده است به شما نمونههایی از این ادعا را نشان می دهم اصلا ماراتون جنگ نبوده است برخی آمدند گفتند ایرانیها در ماراتن شکست خوردند برخی دیگر آمدند گفتدن ایرانیها در ماراتن عقب نشینی کردند آقای حسن پیرنیا می گوید عقب شکست را قبول نمی کند برای. سپاه ایران و هخامنشیان می گوید این ها عقب نشینی بوده است مثلاً جناب آقای پرویز رجبی در هزارههای گمشده شان می گویند که نه ایرانیها شکست خوردند اگر دقیق عبارت نشان بدهم آقای شروین وکیلی که اصلا می گوید جنگ نبوده است یک درگیری کوچک رخ داده است من یک جسارت به خرج بدهم این وسط من این را عرض کنم که انگار یک اشتباهی شده است که نباید این اشتباه انجام می شد و آن هم این است که ماراتون وقتی ما داریم می گوییم جنگ ماراتون دقیقاً داریم کدام بخش از این جنگ را می گوییم در دو نقطه متفاوت دو اتفاق مهم افتاده در خصوص این جنگ و حالا ممکن است کسی بگوید یک جمع بندی این دو نقطه را من دارم می گویم ولی در یک نقطه ایرانیها شکست می خورند و در یک نقطه دیگر عقب نشینی می کنند این دو نقطه کجا است؟ برویم سراغ نقشه ببینیم اتاق فرمان این تصویر بنده را آقای کیایی عزیز کمک کند امشب به ما این منطقه آتن بود قرار بود اینجا فتح شود ایرانی ها آمدند از سمت شرق آمدند در این بخش و قرار است که از اینجا بخش و قرار است از ماراتن را فتح کنند.
یک گزارش راجع به کشتی های ایرانی وقتی اینجا پهلو می گیرند. و نبرد ماراتون رخ می دهد یکی این است حالا به شما از را متن ثابت می کنم یک درگیری دیگر این است که کشتیها از این منطقه این دماغه را می آیند اینجا را دور می زنند می آیند این سمت و می خواهند از اینجا وارد آتن شوند آخر حرفم را همین ابتدا بزنم ابتدای جنگ وقتی که می آیند سمت ماراتون بر اساس گزارش یونانیها در اینجا شکست می خورند و عملاً سوار کشتی می شوند و هفت کشتی را از دست می دهند منتها بعد از اینکه می آیند دور بزنند سپاه آتن را در این منطقه می آیند چون ادعا شده است دارم بر اساس ادعای گزارشهای یونانی می گویم وقتی این ها می آیند سپاهیان می رسند اینجا صف می بندند در اینجا عقب نشینی می کنند یعنی یک بار شکست می خورند بر اساس گزارشهای یونانی سپاه هخامنشیان در جنگ ماراتون یک بار هم عقب نشینی می کند این نیست که بگوییم آیا شکست خورد یا عقب نشینی کرد هر کدامش برای یک منطقه است روی متن هم ان شاء الله به شما این را ثابت می کنم که متن یونانی هرودوت دارد همین میگوید متشکرم اتاق فرمان سراغ کتاب برویم.
جملاتی را انتخاب کردیم از کتاب که به آنها بپردازیم طبیعتاً. خیلی طولانی می شود هفت هشت صفحه را بخوانیم یک بخشهایی را ما جدا کردیم ان شاء الله می رسیم امشب به آن یک چند صفحهای را ده دوازده صفحه اش را آماده کردیم تاریخ هرودوت همین کتاب تاریخی که به شما نشان دادم آقای مرتضی ثاقب فرد این دیگر جلد دوم است گزارشی که آوردم برایتان از آتوسا بر اساس جلد اول بود این جلد دوم تاریخ نبرد ماراتون جلد دومش است نبرد ماراتون چطور به تصویر کشید از صفحه شماره هفتصد و بیست و یک تا صفحه شماره هفتصد و سی که می رود می رسد به خاندان الکی ها توضیحش در مورد جنگ ماراتن آقای هرودوت ماراتون . بخش صد و دوم این کتاب که شروع می شود ایرانیان اربابان رتریا پس از چند روز توقف در محل دوباره راهی دریا شد تئاتیک را بگیرند و با شور و اشتیاق اطمینان داشتند که با آتن همان خواهند کرد که با ارتریا کردند داستان ارتریا را خیلی خلاصه بگویم خواستید بروید ببینید آمدند در منطقه سارت درگیر شدند بعد سارت رابه آتش کشیدند هخامنشیان رفتند آمدند به سارت حمله کردند به منطقه حاشیه هخامنشیان محسوب می شد هخامنشیان رفتند ارتریا ها را شکست دادند و کار سختی برایشان نبود و دشوار نبود.
هرودوت می خواهد بگوید که این ها فکر کردند آتن هم مثل اریتریا است یکی پنداشته شده بود قواشون با هم یکی تصور شده بود منظورش این است این بخش که شروع می کند می گوید ایرانی پس از چند روز توقف در محل دوباره راهی دریا شدند تاتیک را بگیرند و با شور و اشتیاق اطمینان داشتند که با آتن همان خواهند کرد که با اریتریا کردند چون دشت ماراتون در ایالت آتیک مناسب ترین نقطه برای تحرک افراد سواره نظام و در عین حال نزدیکترین محل به اریتریا بود یا هیپیاس پسر ایسیتراتوس توضیح می دهم در موردش. ایرانیان را به آنجا راهنمایی کرد این ایسیتراتوس کی بود ایسیتراتوس حاکم آتن بود حاکم مستبدی هم بود داستان خودش را دارد چه نوع حکومت آن موقع انجام داده بود چه اتفاقاتی افتاد یکی از فرزندانش را کشتند پسر بزرگترش زنده ماند که شد همین همین هیپیاس شد پسر بزرگترش می گوید هیپیاس پسر ایسیتراتوس ایرانیان را به آنجا راهنمایی کرد یعنی هیپیاس کسی بود که آمد به ایرانی ها گفت بیاید حمله از این منطقه بیاید کامنت بزارم برای صحبت خودم. این هیپیاس کسی است که تصور می کند چون فرزند حاکم قبلی است اگر بیاید به سمت سارت برگشت سارت برگشت سمت سارت و با هخامنشیان دست به یکی کند برگردد برود به آتن برایش فرش قرمز انداختند در آتن می گویند شما فرزند حاکم قبلی بودی حاکم قبلی را کنار گذاشتیم آن روحش شاد تو باید برگردی بیایی خیلی شبیه همان توهمی که بازمانده پهلوی دارند یعنی این هم یعنی آتن دم دست ایسیتراتوس بود پس زدند و فرزندش هیپیاس آتن در مشت من است و من بروم فرش قرمز به من می دهند. فلذا اگر هم ما همه گزاره های این تاریخ نگاری یونانی را درست بدانیم در مورد نبرد شرق و غرب علت نبرد شرق و غرب یک مقدار تحلیلیش را بخواهیم بگوییم نه بر اساس عباراتش یک زن نبود علت نبرد شرق و غرب یک آدمی بود که پدرش را از قدرت برکنار کرده است بودند گفته بود آقا بیایم برویم ما دوباره مثلا آتن را پس می گیریم و آنجا دیگر حکومت دوباره می شود مال ما خیلی خرابکاری کرد یعنی باعث شد که هخامنشیان شکست خورد ادامه اش را ببینیم البته طرفدار هم داشتند پارسیان دیگر حالا جلوتر برویم به آن می رسم.
و حالا آن خاندان معروف آلکنوئید که خود هرودوت پرداخته است و گزارش دارد معروف بودند که این ها طرفدار ایرانیان و طرفدار پارسی پارسا هستند و طرفدار حکومت هخامنشیان هستند و گروههای دیگر فکر می کردند که این ها در حال خیانت هستند داستان معروفی هم هرودوت دارد که یک درختی آتیش گرفت پیام می دهند به ایرانی ها که بیاید مثلاً اینجا را بگیرید توهمی برایشان به وجود آمده بود داستان سپرهایشان خوب است بخوانیم پس این هیپیاس پسر پسیستراتوس کسی است که پدرش برکنار کرده اند از آتن آمد سمت ایرانیها سارد آمد و گفتش که بیاید برویم آتن از این مسیر آتن را بگیریم و خیلی خوش خیال بود که مردم به آتن می گویند که باشد شما بیا اینجا فرمانده ما باش هخامنشی ها گفتند اگر این بیاید این هیپیاس مهره ما است دیگر اگر آنجا گذاشته شود در آتن را هم کنترل کنیم فتح کردیم آتن را آتنی های با شنیدن خبر ورود ایشان به ماراتون با تمام توان در همان جا آماده کارزار شدند. دیدید ماراتون با آتن فاصله داشت یک چهل کیلومتری حداقل فاصله و این ها رفتند خودشان را رساندند از آتن بردند خودشان را رساندند به منطقه ماراتون چون می دانستند اگر این ها قرار است بیایند نیروی نظامی پیاده کنند باید در یک جایی باشد که فرصت پیاده کردن نیروی نظامی را داشته باشند علت اینکه آن منطقه دور انتخاب شده بود به نسبت چند کیلومتر فاصله داشت همین بود فرصت داشته باشند نیروی نظامی را از کشتی پیاده کنند نظم جنگی بگیرند و آتن را فتح کنند.
در ادامه چی گفته است آقای هرودوت صحبت دیگر هم کرده است حالا اینجا بحث مسابقات مطرح می کند که در یونان بوده است صفحه شماره هفتصد و بیست و دو . مطلبی را مطرح می کند می گوید که وقتی با خبرر شدن قرار است حمله شود به آن ها فرمانده آتنی نخست پیش از ترک شهر فیلیپیدس از اهالی شهر اینجا می گوید که فیلیپیدس شخصی به اسم فیلیپیدس را به اسپارت فرستاد که دونده و قاصدی حرفهای بود حالا فیلیپیدس بوده است یا فیلیپی تست بوده است خیلی شخصیت معروفی نیست به جز همین دوندگی که اینجا انجام داده بود بروم سراغ نقشه را ببینیم چه جوری بود این دوباره ببینیم می گوید آتن. دید می خواهند از اینجا به آن حمله کنند حاکمش دید می خواهند بیایند از اینجا از اینجا حمله شود به آن آتن را بگیرن یا اصلاً از همین منطقه نزدیک خودش یک نفر را فرستاد از اینجا آمد این منطقه اسپارت به این ها بگوید که بیاید دارد جنگ می شود به ما کمک کنید می گوید این آمد اینجا و بعد دوباره باید اسپارت ها از اینجا می آمدند بر می گشتند این منطقه تا در مقابل هخامنشیان بایستند.
فقط فاصله آتن با منطقه اسپارت دویست و چهل کیلومتر بود اگر این شخص می خواست برود و برگردد چقدر می شد مسیرش یک چیزی حدود بیش از چهارصد و پنجاه کیلومتر چقدر می شود چهارصد و پنجاه کیلومتر رفت برویم سراغ اسکن و مطلب کتاب را نشان بدهم.
تاریخ هرودوت صفحه شماره هفتصد و بیست و سه را برای شما به نمایش بگذارم می گوید که این شخصی که دونده بود قرار بود برود از آتن خبر بدهد به اسپارت ها که بیاید کمک آتن قرار است فتح شودالبته وعده و وعید هایی هم اینجا رد و بدل شده بود توهماتی هم وجود داشت می گفت من خدا را دیدم در راه یکی از خدایان را دیدم به من گفته است یکی از سروش ها را دیده بودم که به من گفت که آتنی ها چرا با من رابطه خوب نیست بعد بر من متصور شد آن ها از آن ها چشم پوشی می کنیم. می گوید که این فیلیپیدس که فرماندهان آتنی به اسپارت فرستادند و گفت در راه خدای پاند بر او ظاهر شده است چنان به تندی می دوید که روز پس از حرکت از آتن در اسپارت بود این یعنی چی یعنی دویست و چهل کیلومتر را اگر امروز راه افتاده است فردا رسیده است دویست و چهل کیلومتر رفته است و وقتی مقابل قضات یا مقامات بلندپایه اسپارت رسید به آن ها چه گفت مردم می دانید چه اتفاقی دارد می افتد اگر ما شکست بخوریم چه اتفاقات بدی رقم می خورد بیاید به ما کمک کنید اسپارت ها را یونانیان خیلی. دوست دارند که به عنوان مردان جنگاوری نشان بدهند اگر لازم شد من به جنگ اسپارتاکوس می پردازم می بینیم که چقدر این ها مطابق با آن چیزی است که ادعا می شده است یا اینطوری نبوده است اگر شما نیاید به ما کمک کنید آتن سقوط کند این بربرها می آیند اینجا را می گیرند ما همه می رویم زیر یوغ بربرها یادتان است که چه اتفاقاتی برای اریتریا افتاده بود و چه شده بود و چه شده بود پس پیک پیام خود را داد مردم اسپارت هم قرار شد بیایند کمک کنند منتها یک اتفاقی اینجا افتاده بود اسپارت های خیلی جنگاور خیلی دلاور که فیلم می سازند سیصد اسپارتاکوس و این ها الان حمله می کنند ولی ما الان باید مراسم مذهبی مان را به جا بیاریم خوب نیست امشب حرکت کنیم شبی نیست که ما برای ما می گوید آن روز نهمین روز ماه بود حالا شاید برای شما سوال شود نهمین روز دهمین روز که ماه کامل نمی شود که اسپارت ها آمدند گفتند ما یک روز با تاخیر می آییم نه گاهشماری آن ها متفاوت بوده است ماههای قمری مثلا اینطوری است که چهاردهم ماه چهاردهم روز ماه کامل می شود در آسمان ماه کامل دیده می شود متناسب با تقویم قمری تقویم این ها متفاوت بوده است این ها گفتند که آقا ما باید یک شب بایستیم این ماه کامل شود بعد بیایم.
قبلا در برنامه که گفته بودم یک روز دیر آمدند برای بحث نبرد ماراتون منظورم اینجا بود این است گفتند خیلی این شخص که آمده بود اینجا آقای فیلیپیدس این برگشت برگشت به آتن و حالا این ها یک اتفاقاتی افتاد بگذریم از آن عبور کنیم خیلی مهم نیست مرتبط با بحث یعنی دقیقاً نیست یک خوابی بود که همان شخصی دیده بود دیگر یعنی آن شخصی که قرار بود آتن برایش فرش قرمز پهن کنند هیپیاس یک خوابی دیده بود. رویایی دیده بود و تصور کرده بود که برای رویایی می تواند موفق باشد و پیروز شود شروع کردند جنگیدند و آغاز جنگ با آتنیها بله آتنیها آمدند به منطقه ماراتون رسیدند دو دستگی اتفاق افتاد یک تعداد گفتند بجنگیم یک تعدادی گفتند نجنگیم احتمالاً این تقویت کننده همین دیدگاه است که آمار ایرانی ها خیلی بیشتر بوده است حالا نگوییم ششصد هزار نفر که بیشتر از آتنیها بوده است آتنی یازده هزار نفر بودند ولی ایرانی ها دویست هزار نفر یا تا ششصد هزار نفر بودند یک دو دستگی می افتد صفحه شماره. هفتصد و بیست و پنج تاریخ هرودوت ترجمه آقای ثاقب فرد فرماندهان آتنی اختلاف نظر پیدا کرده اند و به دو گروه تقسیم شدند عدهای مایل به نبرد بودند و عقیده داشتند که شمارشان آنقدر نیست که بتوانند با سپاه مادها بجنگند یک عدهای می گفتند نه عده ای مایل به نبرد نبودند می گفتند تعداد ما کم است نمی توانیم بجنگیم و هخامنشیان یک تعدادی می گفتند نخیر باید بجنگیم قضایا اینطوری پیش رفت حالا یک مقدار مفصل است شخصی آمد در این ها ده نفر بودند . شخص یازدهمی آمد به عنوان فرمانده که می تواند اینجا تصمیم گیری کند گفت که اگر آتن در برابر مادها سر فرود بیاورد و از این ها بیایند ما شکست بخوریم سرنوشت ما خیلی بد می شود.
و این هیپیاس دوباره آن مثلاً شخصی که پدرش را برکنار کردیم دوباره برای ما حکومت خواهد کرد البته این هم به شما بگویم اینجا هیپیاس سنش هم بالا است حدود هفتاد سال برایش گفته بودند آن زمان حالا با یک محاسباتی می گویند آقا دست هیپیاس بایستیم بجنگیم با هخامنشیان که حکومت دوباره برگردد به دست این ها . اما اگر ما پیروز شویم شکست آمده اینجا هیپیاس برای ما قلدری خواهد کرد مثلا نصف هیپیاس نصف پسیستراتوس بوده است دیگر یا مثلاً ربع پسیستراتوس بود مثلا ربع پهلوی اما اگر پیروز شود پیروز شود اما اگر پیروز شود امیدوار باشد که نخستین پایگاه را در میان یونانی به دست آورد می پرسید چگونه و چگونه امروز همه چیز به تو بستگی دارد اکنون توضیح می دهم یک مکالمه است که آقا ما فرماندهان ده نفر هستیم اختلاف نظر داریم نیمی معتقد هستند جنگ نکنیم نیمی معتقد هستند که بجنگیم با همدیگر اگر همینطوری برویم در میدان جنگ قطعا شکست می خوریم. چون دلسردی به وجود می آید و ما این منجر به شکست ما خواهد شد و یک تعبیر به کار برده است بر اساس این ترجمه که اگر اما اگر پیش از آن که این قانقاریا همه بدن را از میان بردارد به جنگ بپردازیم طبیعتاً پیروز می توانیم شویم این حمله ایرانیان را تشبیه کرده است به آقای ثاقب فرد ترجمه کرده است.
در ادامه تصمیم بر این گرفته می شود که با آن ها بزنیم شیوه خاص وقتی ایرانیان. دویدند آتنی ها شروع کردند دویدن تا قبل از این ظاهرا مرسوم نبوده است که در جنگ بدوی دیگر ابزارآلات و ادوات جنگی باعث می شده است که آرام آرام قدم برداری گام برداری برسند لشکر به هم بعد درگیر شوند اگر به خصوص پیاده نظام باشند و می گوید وقتی ایرانیان دویدن آتنیها را از دور به سوی خود دیدند آماده نبرد و دفع ضربه شدند اما فکر کردن اینان دیوانه شدند که با این تعداد اندک و بدون سوار و کماندار این چنین به سوی مرگ می شتابند. طبیعتاً به آن ذهنیتی اگر مورخ داشته باشی اینجا که ایرانیان مثلاً دویست هزار نفر بودن یازده هزار نفر ایرانی چنین فکری کردند دیوانه هستید اینطوری می دوید کشته می شوید.
هرودوت اینطوری می گوید که البته این البته احساس آغازین ایشان بود یعنی آغازین ایرانیها بود آتنیها با نظم کامل پیش تاختند و با آنان گل آویز شدند و با دلیری قابل ستایشی به نبرد پرداختند تا جایی که می دانم آنان نخستین یونانی بودند که به حالت دو یعنی دویدن به دشمن یورش بردند و نیز اولین یونانیهایی بودند که دیدن لباس مادی و مردانی بدینسان مجهز را تاب آوردند تا آن زمان حتی شنیدن نام مادها، یونانیان را به وحشت می انداخت آقای هرودوت حالا گفته است که آقا این ها کم بودند ولی آمدند گل آویز شدند با ایرانیها چنین کردند و چنان کردند ولی این ها اگر اینقدر قدرتمند بودند چند سال بعد دوبار آتن تصرف شد دوبار یک بار فاصله ده ماه ، اگر اینقدر واقعا این ها آتنی ها دلاور بودند با این شدت حالا من نمی گوییم ایران پیروز شد در این جنگ ولی این توصیفی که آقای هرودوت کرد.
اگر این یونانیان اینقدر قوی بودند که دیگر دوبار آتن را چرا اینجوری از دست داد نبرد ماراتون بسیار طولانی شد که حالا برخی می گویند نه اصلا نبرد طولانی نبوده است در قلب سپاه ایرانیان چه کسانی بودند؟ پارسها بودن سکاها پارس ها و سکاها بودند می گوید چیرگی با بربرها بود حالا این قضیه چیست؟ توضیح بدهم به شما سوال نشود این قضیه یک نظمی را می آورد آقای هرودوت توصیف می کند برای چیدن ردیفهایی که چیده بودند یونانی ها و آتنی ها به چه شکلی بوده است و به چه شیوه بوده است می گوید این ایرانیها قلب مرکزیشان پارس ها سکاها بودند چیرگی با بربرها بود یعنی چون این پارس ها سکا ها مرکز. نظم ایرانیها بودند باعث شده بود که این ها بتوانند این ها بیایند جلو پیشروی کنند و بشکافند البته یک جایی هرودوت می گوید که این وسط آتنیها وسط نظم آتنیها بود که یک مقدار ضعیف بود یعنی باز هم اینجا را خیلی نمی خواهد بپذیرد به خاطر اینکه پارس ها بودند این ها مثلا سکاها بودند این ها توانمند بودند در جنگ یکی از قرائنی که باز کامنت حرف خودم یکی از قرائنی که من می گویم سکاها را نمی توانستند هخامنشیان به این راحتی شکست بدهند و تصرف کننذ سرزمینشان را چون سکاها جنگاور بودند یک از قرائنم همین بود یعنی هرودوت هم دارد می گوید پارس ها سکاها کنار هم در قلب لشکر ایران بودند در قلب لشکر هخامنشیان بودند خیلی سخت بود چیرگی با بربرها بود منظورشان آمد با ایرانیها بود به خاطر همین پس سکاها جنگاور بودند پارس ها هم قطعاً همین بوده است معروف به جنگاور بودند و بسیار در این زمینه در تاریخ خوشنام هستند در آنجا بربرها پیروزمند به صفوف آتنیها رخنه کردند و آنان را تا مسافتی دور از ساحل دنبال کردند این آن منطقه شرقی که حمله کرده بودند اما در جناحین آتنی ها و پلاتها برنده بودند از دو طرف که این ها آمده بودند جلو داشتند پیروز می شدند قلب را هخامنشیان جلو آمده بودند ولی از دو طرف آتنیها پیروز بودند ایران پیروزمندانه حریفان را وادار به فرار کردند و آنگاه دو جناح به هم پیوستند تا به نبرد با عناصری که در مرکز به صفوف آنان رخنه کرده است بودند بپردازند و چنین کردند و پیروز شدند حالا نه به آن بالا که گفته بود آتنی ها حمله کردند سمت سپاه ایران چنان با آن ها گل آویز شدند نه به اینجا که می گوید اصلا پارس ها سکاها که در قلب کار بودند این ها پیروز بودند یک مقداری حالا تصور آدم می کند صحنه جنگ را انگار دارد جهت دار توصیف می کند.
به نفع یونانیان انسان اینطوری برداشت می کند آنان پارسیان در حال گریز را دنبال کردند اینجا دیگر شکست می خورند لشکر هخامنشیان دارند فرار می کنند سمت کجا سمت کشتیهایشان دیگر طبیعتاً جای دیگری نمی توانند بروند و همه را در کنار ساحل به خاک افکندند و آنگاه به کشتیهای دشمن آویزان شدند و آتش خواستند تا کشتی ها را آتش بزنند هخامنشی اینجا شروع به فرار کردند هفت کشتی ایرانیان بدینسان به دست آتنیها افتاد چند تا بود کشتیها یک جایی گفته بودن کشتی چند تا بود ششصد تا گفته بودند به نظرم اینجا باید پنج تا گرفتن دیگر مانده باشد ششصد تا پانصد و نود و سه کشتی. پاورقی صفحه شماره هفتصد و بیست و هشت ترجمه آقای ثاقب فرد گفتنی بزرگواران ما تعارف نداریم که پنهان کنیم عزیزانی هستند بزرگواری هستند محتوا در بحث آماده کردند این اسناد در مشورت گرفتن در موضوع دارند به ما کمک می کنند این هم اینجوری نیست که بگوییم خیلی علنی و داریم می گوییم آقا این بزرگواران نکات را می گویند بعضی وقتا مثلا ما می آییم یک چیزی می گوییم یک جایی در برنامه من مادها را گفته بودم پارسی چنین چیزی باورتان نمی شود چقدر این ها آمدند جوابشان را دادم فصل دوم بود. ای وای ببینید این ها مسیر تاریخ را عوض می کنند چون اشتباه لفظی بود تعبیر اشتباه عدد و رقم بود آدرس بود اسم بود یک جایی احساس کردید که باید اصلاح شود مثلاً به ما بگویید اصلاح کنیم.
چرا چون خودم را ممکن الخطاء می دانیم ولی این ها هیچ کدامش دلیل نمی شود که شما فکر کنید مناظره نمی کنید مناظره کنیم آنجا آقای هرودوت می گوید هفت کشتی ایرانیان بدینسان به دست آتنیها افتاد بقیه کشتی ها توانستند حرکت کنند و پس از برداشتن اسیران اریتریایی که آنان در جزیره گذاشته بودند دماغه سونیون یا سونیوم را دور زد همان دماغه ای که را نقشه به شما نشان دادم تا شهر آتن را پیش از بازگشت سپاهیانش غافلگیر کنند و بگیرند من بروم روی نقشه همینجا اتاق فرمان زحمت بکشید ممنون می گوید اینجا آمدند آتنی از اینجا آمدند ماراتون درگیر شدند اینجا در این جلگه بعد ایرانی ها اینجا شکست خوردند سوار کشتیهایشان شدند گفتند حالا اینجا ما شکست دادید دیگر الان به شما می گوییم یک فاصله بود بین ماراتون تا آتن دیگر سوار کشتی شدند ولی با سرعت نمی دانم تعبیر چی کشتی تند برود چی می گویند از این منطقه را منظور شما دور زدن به تاخت تازیدن و تا. ولی به کشتی نمی گویند دیگر کشتی نمی دانم چی می گویند آمدند اینجا ایرانیها هخامنشیان با کشتی آمدند اینجا گفتند آتنی ها که رفتن آنجا ماراتون تا بخواهند برسند اینجا ما اینجا می ایم از کشتی پیاده می شیم می رویم آتن را می گیریم.
برویم سراغ ادامه متن هر کشتی ایرانیها به دست آتنیها افتاد این ها آمدند از آن دماغه عبور کردند دور زدند تا شهر آتن را پیش از بازگشت سپاهیانش غافلگیر کنند حالا شهر خالی شده است سپاهیان که آمدند ماراتون نمی رسند بخواهند بیایند نبرد هم کردند این ها نمی رسیم آتن را زودتر آنجا می گیریم. آتنیها آلکمنا آلکمنائید یا الک منوئیدها الکا را متهم می کنند همان خاندانی که عرض کردم که متهم بودند به دفاع از ایرانیها را متهم می کنند که این حرکت ایرانیان به همدستی و تلقین آنان بوده است و به محض آنکه ایرانیان سوار کشتی هایشان شده شدند اینان با بلند کردن سپرهایشان به آنان علامت دادند یعنی خانواده آلکمنائید اینجا خیانت کرده اند به ما یک علامتی داده است به ایرانیها که آنها رفتند دور بزنند بیایند از سمت دیگر آتن را بگیرند. پس ایرانیان دماغه سونیون یا سونیوم را دور زدند اما آتنیها با تمام قوا شروع به دویدن به سوی آتن کردند تا به یاری شهر خود بشتابند و زودتر از بربرها به آتن رسیدند این همه جنگیده بودند تعدادشان کم بود یازده هزار نفر بود در مقابل دویست یا ششصد هزار نفر ایرانی جنگیده بودند خیلی آنجا خسته هم شده بودند ولی با این وجود چهل و دو کیلومتر حداقل مسیر بیش از چهل کیلومتر را باز دویدند زودتر از کشتی هخامنشی آمدند آنجا حالا این مسئله چقدر می شود این را پذیرفت چقدر نمی خواهیم اینجا الان فعلا در مقام قضاوت نیست چون بحث ماراتون است که به آن پرداختیم.
بعد می گوید وقتی که رسیدند آنجا وقتی آمدند رسیدند اینجا دیدند این آتنی ها زودتر از ایرانیها ایرانیان دیدند که آتنیها زودتر رسیدند اینجا صف بستند گفتند چیکار کنیم عقب نشینی کنیم برگردیم برویم نکات چیست من ببینم این مناطق علامت زده و رنگی شده است اسکن تمام شد آره تمام شد دیگر می رسد اینجا بعد در مورد همان آلکنوئیدها توضیح می دهد داستان چی شد اینجا به کجا رسیدیم دویدن ماراتون ارتباطش چی شد با این جنگ ماراتون ما دو دویدن بر اساس گزارش هرودوت. پلوتارک جدا گزارش متفاوت است با این گزارش اسم کسی هم که دویده است فرق دارد دو دوندگی داشتیم ما اینجا یک دوندگی مال آن کی بود یک روزه رفته بود من ببینم پیدایش می کنم اینجا اسمش را خدمتتان بگویم دوباره بله مال فیلیپیدس بود اگر اشتباه نکنم فیلیپ بله فیلیپیدوس یک فیلیپیدس بود که آتنی فرستادند گفتند برو سراغ اسپارت ها بگو دارند حمله می کنند بیایند به ماراتن پس این که اصلا هیچ ربطی ندارد به ماراتون چون فاصله بین آتن بوده است با اسپارت نه بین ماراتن و آتن.
و نکته بعدیش هم این بود که دویست و چهل کیلومتری که ما را نقشه به شما نشان دادیم طرف رفت فردایش رسید دویست و چهل این هم پذیرفت دوباره برگشته است یعنی چهارصد و پنجاه کیلومتر را حداقل رفته و برگشته حالا اینکه گفتن مرده و این ها دیگر حالا به کنار ولی خیلی زودتر به آن وضعیت یک مقداری غیر قابل پذیرش از لحاظ تاریخی حالا شاید هم یک نفر بوده است مثلا آمده رسیده گفته آقا من با اسپارتان صحبت کردم یک داستان سازی شده است ما چون دسترسی نداریم نمی دانیم واقعیت قضیه از چه قرار بوده است اما واقعیت این است که این نمی تواند واقعا. پیشینه منطقی برای ماراتونی باشد که بین منطقه دومین دوندگی که من فکر می کنم این اتفاق هم برایشان مهم بوده است حالا هرچند یک چیز جمعی بوده است ولی شخص نبوده است همان دوندگی بود که گفتند این آتنیها رفته بودند ماراتون وقتی فهمیدند هخامنشیان رفتن دماغه را دور بزنند بروند آتن را بگیرند از ماراتون دویدن منتها اینجا هم خیلی حالا خسته نباشند خیلی مسیر زیادی را دویدن بعد از جنگ ولی حالا این حماسیش خیلی حماسه نیست که با آن بخواهد سازگاری داشته باشد دیگران آمدند طرف دوید اینقدر مثلا دوید دیگر وزنش را می خواست کم کند لباساشو درآورد کلاً البته آن هم حماسه نیست طرف برهنه شده است ولی به هر حال یک حماسه است که آقا خبر مثلاً پیروزی را به آتن رساند.
یک مقداری افسانه بیشتر می خورد به چنین فلسفی جمع بندی کنم این بخش را چقدر زمان زود گذشت امشب کلی اسکن ماند که نشد یک جمع بندی کنم تا اینجای کار آن چیزی که تحت عنوان ماراتون گفته می شود که بر اساس همین نبرد ماراتون را می خواهند بگویند ما در نبرد پیروز شدیم علیه ایرانی ها. اولین گزارش تاریخی در موردش آیا یک اتفاق حماسی خیلی جدی بوده است انگار حماسه سرایی در موردش شده است چون ما گزارشهایی که در آن دوره تاریخی داریم طبیعتاً گزارش هرودوت عموماً گزارش کلاسیک است دیگر گزارش هرودوت است حالا با گزارش های مثل همان تراژدی نویسهای آیسو سوفوکلس و این ها مثلا یک مقداری ترمیم شده است گزارش هرودوت آن چیزی که الان معروف شده است نیست مسئله دوم دوندگی آن شخصه فیلیپیدس. دوندگی این شخص ارتباطی بین ماراتون و آتن ندارد که بگوییم آقا ما مثلاً فاصله چهل و دو کیلومتری را برای ماراتون گذاشتیم چون فاصله آن از آتن تا اسپارت را دویده بود مسئله دوم مسئله سوم این است که در مورد آماری که برخی از منابع البته هرودوت نداشت ولی برخی از منابع در مورد تعداد شرکت کنندگان در جنگیدند مگر چند اسکله آنجا وجود داشته است که ششصد هزار نفر ایرانی پیاده شوند بعد در جنگی که شکست خوردند این ششصد هزار نفر حالا بگوییم آقا. دوباره برگشتند سوار کشتی شدند بعد راه افتادن دماغه هم رفتند دور زدند چند اسکله آنجا آماده بوده است اصلاً اسکله مگر وجود داشته است آن موقع یک چیزی باید بگویید که در تاریخ بگویند جه این گزارش تاریخی بعضی وقتا نمی گنجد دیگر ها این جمعیت واقعا آنجا نمی گنجد وسط جنگ این ها باید می رسیدند یعنی اینطوری نبوده است که یک کشتی بیاید سوار شوند برود کشتی بعدی بیاید چون همزمان درگیر بودند در خوش بینانه ترین حالت ممکن بوده است که همه کشتیها در اسکله وجود داشته باشند.
همه آماده بارگیری باشند سربازان همه بروند سریع به آن برسند سوار شوند بروند چرا چون هرودوت دارد می گوید هفت عدد بیشتر کشتی را نتوانستند بگیرند یازده هزار نفر مگر نبودن زیر زیر دویست نفر هم کشته داده بودند دیگر این یازده هزار نفر هفت تا کشتی توانستند بگیرند یک مقداری قبول کنیم این آمار و ارقام تاریخی که دارند در این خصوص می گویند نمی گنجد دیگر با این جغرافیا حقیقتش این است که سازگاری ندارد این مسئله سوم مطلب چهارم که مطلب مهمی است اینجا من هی می خواهم جهتدار صحبت نکنم . الان هم هدفم این است که جهتدار صحبت نکنم اینکه دارم این را می خواهم بگویم به شما بخاطر این نیست که ایرانی هستم خدا می داند می خواهم منطقی صحبت کنم سعیم این نیست که ایرانی بودن خودم را اینجا خیلی در نظر نگیرم تلاش هم می کنم ماراتون مقاومت کردید چند سال بعد به خاک و خون کشیده شدید شما حالا اینکه شما آنجا را گرفتید این همان ها بودند دیگر همان لشکریان بودند دیگر یازده هزار نفرشان جلو ششصد هزار ایرانی ایستاده بود یازده هزار نفر در آن زمانی که حمله دوباره گرفتند کجا بودند رفته بودند لب ساحل شنا کنند نبودند در این جنگ ها. کمک رسیده بودند اینجا اسپارت ها مراسم دینی داشتند می خواستند بایستند ماه را کامل شود و راه بیفتند به بهانه آوردن حالا شاید جمعیت زیاد بهانه آوردن دیگر کلی هم وعده و وعید به آنها داده شده بود.
آنجا که دیگر اسپارت ها را هم بودند ماراتون را شما جلوی ایرانیها را گرفتید نمی گویم کار خوبی بوده است که بخواهیم بزنیم کشتار راه بندازم بگویم می خواهم بگویم ولی اصلاً چیزی که دارید می گویید ماراتون چند سال بعدش چی تا دوره کی تا شما تا اواخر هخامنشیان تمام شدن هخامنشیان دیگر آتن جزو ایران است یک دوره ولی دیگر تحت تسلط دیگر تمام می شود دیگر آن دوره آتن دیگر تموم می شود دیگر بپردازیم غربیها برای خودشان تبار سازی می کنند دیدید گزارشات چی بود چی آمده بودند گفته بودن این نوع تبار سازی برای خودشان یک مسئله دیگر هم به آن اشاره کنم آیا ما باید خیلی حساس باشیم روی بحث ماراتون چون نشان دهنده این است که مثلا ایرانی ها شکست خوردن یا عقب نشینی کردن یا چی بله باید این را بدانیم که ما را به خاطر آن دارند بخاطر آن اتفاق و به خاطر آن چیزی که ساختند حتی نه گزارش های هرودوت که دیدید گزارش هرودوت خیلی چیزی بیرون نمی آید.
حتی از گزارش پلوتارک هم خیلی چیزی برایشان بیرون نمی آید یعنی مشخص است که واقعه تاریخی نمی شود تبار سازی می کنند آقا ما یک مسابقه را راه می اندازیم بقیه دنیا شرکت می کنند چرا چون ما توانستیم با یازده هزار نفر جلوی ششصد هزار نفر بایستیم در حالی که واقعیت تاریخ این نوع تبار سازی متاسفانه برخی ایرانی ها را این سبک را می خواهیم پیش بروند یعنی می گویند که آقا ما هم حالا بنشینیم یک جای سانسور کنیم یک جایی روتوش کنیم یک جایی نادیده بگیریم نیاز به تبار کسی که تبار داشته باشد نیاز نیست تبار جعل کند ما در. گذشته خودمان نقاط برجسته در تاریخ ایران داشتیم که آنجا که نقاط برجسته و خوبی تمرکز کنیم حفظ کنیم تقویت کنیم کشتی ساختند در زمان هخامنشیان اصل و اصل هنر ساختند که قبلاً توضیح دادم نقشه چی بوده است ولی اصلش خوب بود حالا چه استفاده ای شده است را ما نقد داریم طبیعتا خوب بوده است الان مثلا صنعت دریایی تقویت کنیم پیشینه تاریخی ما و موارد متعددی که می شود اصلا اصلاحش کرد ولی تبار سازی نباید کنیم دروغ نباید بگوییم دروغ گفتن خوب نیست من دارم دوستانه می گویم با همین ادبیات که دارم دوستانه دارم می گویم. دروغ نگوییم در مورد پیشینه خودمان، نه به دروغ بکوبیم نه به دروغ دفاع کنیم واقعیت را بگوییم و مطمئن باشیم حق گفتنش در کوتاه مدت و بلند مدت به نفع ما خواهد بود من بروم سراغ یک سری حرفها اتاق فرمان چقدر فرصت داریم کلاً یک ربع مخالف که نداریم یک جوری آقای کیا می گوید هنوز نه انگار مثلا ده نفر الان تماس می گیرند می گوید من مثلاً موبد فلانی هستم از فلان جا دو سه حرف است من این ها را چند تا اسکن نشان بدهم واقعاً حیف است در موردش زحمت هم کشید. آقای پرویز رجبی رویکرد مطالب خودش هم دارد در کتاب هزارههای گمشده است جلد دومشان هخامنشیان به روایت دیگر ایشان آمده است گفته است برسم ولی بعید می دانم امشب بخوانم سوالات را صفحه دویست و هشتاد و هفت حرف آورده است یکی هیپیاس را آورده می گوید هیپیاس فرمانروای معزول آتن که منتظر چنین روزی بود به فرماندهان ایران پیشنهاد کرد که جنگ را به جلگه ماراتون بکشند یک درس عبرت شود برای غربی ها. این بازماندههای دورههای طاغوت حکومتهای قبلی برگرد اگر به ما کمک کنید حمله می کنیم ایران را می گیریم این نمونه اش بود با این شکست ترس و وحشت آتنیها برای همیشه از ایرانیها فرو ریخت.
آقای پرویز رجبی مطلب را می گوید یا نقل می کند و مطالب دیگری هم نقل می کند در کنارش می آورد این نوع نوع رویکردی است که نبرد ماراتون را شکست ایرانی ها خیلی سریع شکست در جنگ قلمداد کردند یک نوع دیگر داریم این سمت قضیه را داریم آقای پیرنیا این هم نشان بدهم جالب است فکر کنم آقای پیرنیا بود دیگر بله تاریخ ایران باستان آقای پیرنیا. ایرانیان شکست خوردند و دل و جرات پیدا کردند یونانیان علیه ما بعد از نبرد ماراتون آقای پیرنیا در کتابشان می آید یک بحثی از هرودوت می آورد که حالا نمی رسیم این ها را بگوییم و این هم می گوید که پیاده نظام را دویست هزار و سوار نظام ده هزار نوشتند یک سریش اعداد را آورده است خودش هم تشریح کرده است عده کلی نفرات را ششصد هزار دانستند ولی روشن است این ارقام خیلی اغراق آمیز است این هم گفته است زیر ششصد هزار کشتی گنجایش این نفرات اصل و سوار این ها را نداشت کشتی گنجایش این جمعیت را نداشتند حرفی که ایشان می زند این است که. قشون ایران آقای حسن پیر نیا صفحه شماره پانصد و شصت و سه ترجمه قشون ایران در ماراتون شکست نخورد بلکه عقب نشست پانصد و شصت و سه تاریخ ایران باستان آقای پیرنیا می گوید که عقب نشینی کرد شکست نخورد آقای پرویز رجبی گفته بود ایران شکست خورد آقای شروین وکیلی که عرض کردم در کتاب در برنامه است کتاب اصول معجزه یونانیش اصلاً خود من الهام گرفتم ولی یک حرف هایی زده است که خدا خیرشان بدهد حالا دوست داشتند در برنامه باز ما می گوییم برای انومین بار. اسطوره معجزه یونانی دکتر شیرین وکیلی یک حرف دیگری می زند البته دو حرف دیگر می زند یکی این است که می آید مطرح می کند صفحه شماره دویست و چهل و دو می گوید به این ترتیب یک حدس جسورانه آن است که دویدن و پریدن و این ها مربوط به چی بوده است فرار یونانیان بوده است می گوید که بله می نداخته ناگفته نماند که این رسم احتمالاً وجود نداشته است حرفش این است ایشان می گوید یک حرف جسورانه است که دویدن و پریدن ورزشهای مربوط به فرار است نه حمله بوده باشد حمله فرار یونان چه بسا بوده باشد این به معنای رسمیت یافتن و نهادینه شدن فرار در میان یونانیان است .
این دیگر خیلی برداشت ضد و افراطی است نمی شود این را گفت جسورانه نیست یک مقداری برداشت جسورانه نیست پلوتارک را می آورد که چی گفته است مطلبی که آورده است اما در مورد جنگها حرفشان این است صفحه شماره دویست و چهل و نه با این شواهد بروید بخوانید کتاب اسطوره یونانی را خوب است کتاب خیلی خوبی ولی این جمله ببینید با این شواهد با اطمینان می توان افسانه پیروزی آتنیان بر پارسها در جلگه ماراتون را قصه دروغین دانست اصلا می گوید پیروز نشدند بعد یک جای دیگر می گوید که صفحه شماره دویست پنجاه و سه و درگیری ماراتون که یکی از این درگیری است تمام این جنگها به جز درگیری ماراتون که اصولاً در جنگ بودنش تردید وجود دارد به پیروزی ایرانیان انجامید یا اصلا ایشان که می گوید کلاً ایرانیان و اروپاییها اصلاً کلاً ایرانیان پیروز شدند یک ماراتون می ماند که اصلا تردید داریم جنگ بوده است یا نبوده است ماجرای ماراتون هم اگر بتواند جنگ در نظر گرفته شود تلفات ناچیز داشت و نتیجه قاطعی را در بر نداشت .
نتیجهقاطع چه باید می شد اینجا کتب علمی از افرادی می بیند که انتظارشان ندارد انسان اگر جنگ بتوانیم بگوییم آقا این جنگ بوده است جنگ نبوده است بعد جاهای دیگر هم مطرح کرده بودند یک درگیری مثلاً منطقهای بوده است یا این حرفش که آقا افسانه پیروزی آتنیان بر پارس ها در ماراتون الان مثلاً عراق به ما حمله کرده است در جنگ تحمیلی ما می گوییم پیروز شدیم دیگر در جنگ ما پیروز بودیم چرا چون آن آدم ملعون خدا بر عذابش بیفزاید ان شاء الله صدام. وارد ایران شویم سرزمینی می خواهیم وارد شویم در ایران و آنجاها را بگیریم هشت سال مقاومت کرد ایران ما پیروز شدیم یا آن ها پیروز شدند؟ طبیعتاً ما پیروز شدیم چون آنها مهاجم بودند ما دفاع کردیم منطقی نگاه کنیم چون ما ایرانی هستیم دیگر کار خاصی نشد که حالا مثلا ششصد هزار نفری حمله کردیم به یازده هزار نفر جلو ما ایستادند اتفاق خاصی نبود اصلا کمتر بالاخره پیروز نشد هخامنشیان بالاخره در نبرد پیروز نشد ولی اینجا پیروز نشد منطقی باید این ها را در موردش صحبت کنیم ماندم کدام را نشان بدهم یک حرف دیگر است .
یک کتابی است این کتاب جالب است یک نقل رمان گونهای دارد این بخشش برای من جالب بگذارم خشایار شاه جنگ ایرانیان جنگ خشایار شاه با یونانی البته خشایار شاه که آقای ذبیح الله منصوری هم آمده کتاب بارک را ترجمه کرده است بیست و هفت نمی خواهم بگویم یک مسئله قطعی تاریخیه و تاریخی به آن داشته باشم ولی این گونه هم پرداختند می گوید خشایارشاه گفت ای مردونیس همان مردونیه پدر من داریوش آرزو داشت که ایرانیان فرمانروای جهان شوند. تا اینکه ملت ایران عهدهدار نظم و امنیت در جهان گردد البته اینکه داریوش در مورد امنیت حرف زده باشد قطعاً نمی تواند درست باشد چون خود داریوش یک سال جنگ خونین عجیبی در ایران و نگذارد هیچ پادشاه و ملت و پادشاه و ملت دیگری اجحاف کنند به همدیگر ولی پدر من دشمن را یعنی یونانیان را ناتوان شمرد و تصور کرد که با یک قشون کوچک می توان یونانیان را از پا درآورد و بر اثر همین اشتباه بود که پدر در جنگ ماراتون از یونانیها شکست خورد طبیعتاً حالا این انتصابش از لحاظ تاریخی قابل اصلاً بحث هم شاید نباشد.
که آقا مثلاً خشایارشاه. به مردونیه اینطوری گفته باشد عبارات عباراتی نیست که مثلاً در این مکالمات باشد شاید یک مقدار حالت زبان حال گفتن زبان حال مثلا خشایار شاه، داریوش نتوانست با سپاه کمی حمله کرد ولی خشایارشاه خودش یک سپاه خیلی زیادی را برداشت برد آتن که آن به آن برسیم می فهمید حالا چرا تعداد در گفتنش اغراق شده است که لشکر خشایارشاه خیلی تعدادش را گفتند زیاد بوده است ولی بالاخره آمار و ارقام بالا بوده است که توانسته است فتح کند علتش همین بود دیگر که داریوش اینجا یک صحبت دیگر به شما نشان بدهم این هم جالب است.
نشان بدهم عبارتش را باقی مانده داریوش و ایرانیان تاریخ فرهنگ و تمدن هخامنشیان کتاب اول و دوم والتر هینس دکتر پرویز رجبی آماده ترجمه کردیم پارسیان و یونانیان یکی دو مورد حالا عبارتش را اینجا ما بگوییم خدمت شما اینجا مهمتر صفحه شماره چهارصد و چهارده در دوره باستان کشمکش میان سلطه شرقی و آزادی خواهی غربی به واسطه آیسو خلوس که در ماراتون شرکت کرده است بود شکلی شاعرانه یا یعنی آمد روایتگر این نبرد شد و یک بعد عاطفی شاعرانه پیدا کرد کار ندارم. در دوره باستان کشمکش میان سلطه شرقی و آزادی خواهی غربی یعنی می گوید یونانیان آزادی خواه بودند شرقیها ایرانیها سلطه طلب بودند این سمت را بگویید پادشاه سلطه طلب بودند ولی چطوری آخر شما می خواهید بگویید یونانیان خیلی آزادی خواه بوددن که ما در موردش بحث کردیم پس یک چنین حرفی را دارد ببینید این شروع یک نبرد است دیگر نبرد تاریخی است هنوز هم ادامه دارد بین شرق و غرب نبرد بین شرق و غرب نه چهل و چهار پنج سال راه افتاده است بعد از انقلاب اسلامی راه افتاده باشد نه از دوره پهلوی شروع شده است نه از دوره مشروطه شروع شده است فراز و فرود داشته است بله ولی بر نمی گردد به این دوران نه بعد از صفویه شروع شده است نه بعد از اسلام شروع شده است نبرد شرق و غرب به شکلهای مختلف در تاریخ بوده است و از دوره هخامنشیان این قضیه شروع شد تصور نکنید که مثلا غربی ها خیلی آدم خوبی بودند در تاریخ خوب بودند ما بودیم اذیتشان کردیم و این ها یک جایی بله ما زور می خواستیم بگوییم به آن ها این بوده است زورش را داشتن به شرقیها ریشه این اختلافات همان دوره بود یک مطلب دیگر هم به شما نشان بدهم این هم خوب است.
تنوع دارد اینجا داریوش بزرگ کتاب بزرگ چاپ سوم معمار امپراتوری هخامنشیان. ایمان نوروزی مطلب را خوب جمع کرده است آنجا به خاطر این من عرض کردم که مطلب در برنامه هم مورد توجه قرار بگیرد صفحه شماره صد و چهل و هشت کتاب مثل هرودوت و طبیعتا منابع کلاسیک یونانی نیست ولی ایشان آمده است اگر خواستید کتاب مراجعه کنید اینجا جمع آوری کرده است گزارشهایی که ریشه معروف در مورد بحث ماراتون یکیش این بوده است دو می این بوده است نمودار شدن الهه جنگ را حتی هرودوت اشاره کرده است که حالا ما رنگی نکردیم به آن بپردازیم یک سری اتفاقات گفتند در نبرد ماروتون رخ داده است خیلی ماورایی است یکی را می آورد می گوید اما بی شک، اما بیشک معروفترین افسانهها درباره ماراتون همان دونده معروف بوده است دیگر فیلیپیدس یا فیلیپیدس اینجا آورده است فیلیپیدس گفته می شود داخل پرانتز فیلیپیدس است هرودوت نخستین کسی است که به او اشاره می کند یک جوری می گوید نخستین کسی که اشاره می کند حالا انگار مثلاً چند اما تنها به عنوان دوندهای در مسیر که مسیر آتن تا اسپارت را برای درخواست کمک از اسپارتی ها دویده بوده است دیگر.
داستان دویدن او از آتن را از قول هراکلیدس یا هراکلیدوس می آید اضافه می کند هراکلیدوس همان شاگرد افلاطون است شاگرد افلاطون است که دارد به آن اشاره می کند که عرض کردم پلوتارک می گوید من از طریق آن دارم این را نقل می کنم و می آورم ولی نام او را یک کسی دیگر می آورد می گوید دو اسم می آورد برایش می آورد می گوید که فرق دارد با این فیلیپیدس در برخی در قرن دوم هم حالا گزارش دیگری آمد اصلش همین هرودوت گفتیم خیلی مسئله طولانی شود به هر حال ایشان آمده است تفکیک کرده است دیگر آقای ایمان نوروزی در صفحه شماره صد و چهل و هشت کتاب خودشان. در بحث داریوش بزرگ کتاب در کتاب داریوش بزرگ ماراتون یک مدل گزارش تفکیک گزارشها را پرداختن سطح به آنها این دو نفر را دیدم بقیه ندیدم خیلی گزارش تفکیک کنند ریشه یابی کنند در خصوصش این هم از این و این هم نشان بدهم این کتاب ببینید همان کتاب پلوتارک است حیات مردمی رزمایشی ترجمه کرده است ایشان بر اساس این ترجمه جلد دومش صفحه شماره صد و بیست و نه اینجا را ببینید.
این همان یک داستان بحث دویدن و این ها است که الهام گیری از این ها شده است گزارشهایی که در مورد ماراتون گفته می شود صفحه صد و سی ادامه داده است بحث را صفحه شماره صد و سی بحث را آورده است این کتاب حیات مردم نامی هرودوت ارکه که حالا به این اسم ترجمه شده است دیگر طبیعتاً حیات مردم مردان نامی ترجمه شد فرصتمان تمام شد به سوالات هم نمی رسم اشاره کنم اما به هر حال سه سوال راجع به زرتشت داشتیم زرتشت کی بود کی بود کجا بود کی بود یعنی دوره زندگی می کرد کی بوده است یعنی کی بوده است یعنی چه زندگی می کرده است کی بوده است یعنی آیا پیامبر بوده است پیامبر نبوده است در مورد هر کدام چندین قسمت برنامه. و اینکه کجا بوده است آیا ایرانی بوده است یا نبوده است بر اساس بحث اوستا نشان دادیم که آقا ایرانی بودن زرتشت نه تنها قابل اثبات نیست بلکه محل خدشه است اوستا خدمتتان گفتیم.
اتاق فرمان متشکرم از اینکه وقت دادید عرض کنیم مخالف اصلا نیامد دیگر آها یک نکتهای که اول اول برنامه باید می گفتم الان آخر آخر برنامه خدمتتان عرض کنم در قسمت قبل من عرض کردم محرم و صفر ویژه برنامه خواهیم داشت در برنامه در شبکه و در قالب ویژه برنامه من خدمت شما خواهم رسید تصمیم عوض شد ما هر وقت که محرم می شد درگیر بحث عزاداری و بحث خدمت به عزادارا نو بحث. حالا روضه و این ها می شدیم می دیدیم که آقا این ها شروع می کنند مثلا علیه ما کار کردن و مطلب برنامه علمی محتوایی که داشت همه شبکه وهابی همدستشان شدند اضافه شدن تو برنامه علمی برنامه را ادامه می دهیم ما به جز دیگر حالا مناسبت خیلی خاص و ویژه برنامه را در محرم صفر ان شاء الله ادامه می دهیم و متشکرم از دوستان که زحمت می کشند فضا را آماده می کنند برای ممنونم از همراهیتون منتظر هستیم بیایند با هم بحث کنیم مناظره کنیم ده سوال حداقل التماس دعا یا علی مدد خدانگهدار.