سایر قسمت ها
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان

قسمت صد برنامه تاریخ بدون روتوش با کارشناسی استاد حسینی


دیگر قسمت ها

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

عنوان برنامه: تاریخ بدون روتوش

تاريخ: 09/ 12/ 1402

استاد: آقای حسینی

قسمت:100

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

استاد: حسینی

 عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما بینندگان  عزیز و ارجمند شما که بیننده صدمین قسمت از سلسله برنامه روتوش هستید و بیست و ششمین قسمت از برنامه فصل سوم این مجموعه برنامه که تقدیم حضور شما عزیزان  و بزرگواران می شود  معمولا وقتی که اعداد برنامه رند می شود  ویژه برنامه و  به هر حال یک برنامه خاصی تدارک دیده می شود  ما این را نداریم فرقش خیلی فرقی نیست بین قسمت صدم برنامه ما با قسمت نود و نهمش و قسمت صد و یکمش از باب سیر محتوایی هرجا که لازم شده است ویژه برنامه را داشتیم و ویژه برنامه را به آن  پرداختیم ولی حالا همان  روال قبل را پی میگیریم و بحث خودمان  را ادامه میدهیم که میدانید در فصل اول به بحث زرتشت پرداختیم فصل دوم به موضوع تاریخی هخامنشیان  با محوریت فتح بابل و زمان  کوروش و بعد از آن  قضایای کمبوجیک و بردیا و  داریوش را مطرح کردیم برای شما عزیزان  بزرگواران فصل سوم گفتیم که ما مبنایمان  را یعنی اصل و اساس روی مباحث باستان ی و باستان  شناسی و کتیبه‌ها و با یک شکل و شیوه دیگر‌ی شروع کردیم بحث را ادامه دادیم دوره داریوش را رسیدیم به دوره خشایار شاه و گفتیم که هرجا که کتیبه باشد متناسب با کتیبه ها طبیعتا ما بحثمان  را ادامه میدهیم منتها مجبور هستیم آن جایی که کتیبه وجود ندارد نوشته وجود ندارد که به عنوان  یک اثر نسبت به آن  بپردازیم و به عنوان  محور بحث. بخواهیم پیش برویم چون خط دیگر موازی برنامه زمانش است و باید این را با هم منطبق باشد یعنی از سیر زمان ی داریم هخامنشیان  را پیگیری می کنیم بر اساس منابع دیگر این خلا را سعی می کنیم پوشش بدهیم و پر کنیم تا بعد بحث را ان  شاء الله در مسیر تاریخی خودش هم بتوان یم پی بگیریم و پیش برویم ما در جلسات قبل در مورد آرتمیس با شما صحبت کردیم در مورد آمستریس با شما صحبت کردیم در مورد اتفاقاتی که زمان  خشایارشاه افتاده بود با شما صحبت کردیم حتی درمورد استر و مرخای هم صحبت کردیم مفصل پرداختیم به آن  و بحث را کاملا باز کردیم جز جز گاهی به آن  پرداختیم.

 و آن چه که لازم بوده است در مورد کلیات زمان  خشایارشاه خدمت شما عرض کردیم چون می‌خواهیم ورود پیدا کنیم به بحث جنگ‌های هخامنشیان  با یونانی ها و البته آرتمیس که گفتیم بخشی از آن  جنگ است منتها چون با محوری شخصیت خاص بود زودتر آن  را مطرح کردیم باید چند قسمتی ما در مورد بحث یونان  با شما صحبت کنیم همینطور که در جلسات قبل وقتی که رسیدیم قضیک فتح مصر توسط کمبوجیک آمدیم بحث تاریخ مصر را خیلی مختصر متناسب با آن  چیزی که نیاز بود برای شما بازگو کردیم و به آن  پرداختیم و اینجا هم باید ما به بحث تاریخ یونان  البته مختصر که عرض میکنم به نسبت. روال کلی برنامه دارم می گویم خدمتتآن  که ما صدمین قسمت برنامه است جدای بحث زرتشت که مطرح کردیم و ابهاماتی که در خصوصش بوده است داریوش را کوروش را کمبوجی و بردیا را ما گفتیم و خشایار شاه را شروع کردیم دیگر و صد قسمت برای شش شخصیت تقریبا حالا بعضی از دوستآن  بزرگواران تعجب میکردند از تعداد برنامه هایی که آقا اینقدر برنامه پرداخته شده است آن هایی که با ما همراه بودند میدان ند که باید می‌پرداختیم بخاطر اینکه ما برنامه ما سند محور است.

 به خصوص آن جایی که موضوع اختلافی به خصوص آن جاهایی که نیاز است یک مسئله بازگو شود و روتوشی کنار زده شود که. ذهنیت‌ها با آن  متفاوت است نیاز بوده است که این تعداد برنامه را خدمتتآن  باشیم یک مقداری فضای قسمت برنامه متفاوت از باب موضوعش و وواد به موضوعش چون ما می‌خواهیم به بحث یونان  بپردازیم و در مورد یونان  صحبت کردن تفاوتش با دوره هخامنشیان  صحبت کردن الان   اینجا این است که طبیعتا یونانی بیننده برنامه ما احتمالا نیست که خیلی خیلی یونان  داشته است باشد و یا یونان  را بخشی از هویت خودش بداند و ما نیاز باشد که در مورد استدلال هایمان  در مورد اسناد زیاد کلنجار برویم و تاکید کنیم بخاطر همین یک مقداری شاید کمتر نشان  میدهیم حداقل در این قسمت و  قسمت های بعد. مفصل‌تر به آن  می‌خواهیم بپردازیم ولی کتاب زیاد آوردیم در استودیو هرجا که لازم می کنیم مگر اینکه امشب به عنوان  صدمین قسمت برنامه حداقل یک مخالفی تماس بگیرد و آن  ده سوال ما را بیاید جواب بدهد البته صدمین قسمت برنامه به این معنا است که ما سه سوال در مورد زرتشت داشتیم که کی بود و کی بود پیامبر بود یا نبود و کجا بود آیا ایرانی بود یا ایرانی نبود را صد بار تکرار کردیم حداقل صد بار به آن  اشاره کردیم حداقل و عجیب است دیگر عجیب است.

 یک مقداری قابل پیش بینی بود. اصل کار که این پاسخ سوالی از آن  دریافت نمی شود  تلاش کرده بودند جواب بدهند دیدید وضعیت به چه شکل است خودشآن  هم احتمالاً راضی نباشند از آن  ورودی که پیدا کردند اما پاسخی نگرفتیم دیگر در اصل دیدید که پاسخی نگرفتیم به این معنا نبود که ندیدند نخواستند پاسخ بدهند برخی ها به خصوص آن هایی که عناد داشتند دیده بودند آمدند نوع پاسخ دادن و نوع استدلال شآن  را هم با همدیگر دیدیم اما در مورد یونان  البته به این سه سوال ما هفت سوال دیگر اضافه می شود .

 بحث یونان  ببینید بزرگواران شاید شما برایتان  سوال باشد خوب ما در برنامه سعی می کنیم به موضوعات مهمی که در روال کارمان  است بپردازیم  یونان  پرداختن آن  هم چند قسمت بخواهیم به بحث یونان  بپردازیم چه دلیلی دارد چه الزامی دارد که ما بخواهیم الان   بیاییم به بحث یونان  بپردازیم یکی از مهمترین دلایلش که به آن  بپردازم این است که یونان  در حوزه‌های آکادمیک در حوزه‌های دان شگاهی به عنوان  مبدا اروپا و مبدا غرب دارد معرفی می شود  زیرا ما در جزئیاتش چه در جریآن  باشیم چه در جریآن  نباشیم آن  هویتی که در مقابل هویت شرقی دارد پرورش داده است می شود  هویت هویتی است که مبداش در یونان  است.

 ببینید ما بعضی وقت ها حساس می شویم نسبت به برخی از آثار هنری مثلاً می گوییم چرا مثلاً فیلم سیصد ساخته شده است چرا چرا اینطوری شد چرا اینطوری گفتند روی آن  زیاد حساس هستیم  البته جنبه عمومیش هم بیشتر است طبیعتا حساسیت نوعش متفاوت می شود  ولی نسبت به اینکه در کتب چی دارد گفته می شود  در مراکز آکادمک چی دارد گفته می شود  در فصل های درس چی دارد گفته می شود  در کتاب‌هایی که به عنوان  یک اساس محتوایی دارد ترویج داده است می شود  چی گفته می شود  اینقدر حساس نیستیم یعنی ما نسبت به یک فیلم هالیوودی یا یک فیلمی که اثر هنری که دیده می شود  حساسیتمان  خیلی زیاد است البته یک جایی لازم است قطعاً ولی نسبت به آن  مبنایی که آن را می‌سازد عکس العمل معمولا نشان  نمی دهیم چند دلیل دارد یکی اینکه خیلی فراگیر نیست خیلی عمومی نیست طبیعتا خطر آن  می تواند در بلند مدت بیشتر از مثلا یک فیلم سینمایی باشد الان   بپردازیم یعنی برخی از بزرگواران که نظرتآن  در مورد فیلم سیصد چیست؟ که ما رفتیم حالا ورود پیدا کردیم به بحث جنگ های خشایار شاه آن جا میپردازیم که چه اتفاقاتی رخ داده است آن جا خیلی باید نگاه کنیم چه تصویری دارد از یونان  مخابره می شود  در ذهن ها چه تصویری دارد در یونان  تدریس می شود . شما کتب مختلف اگر مراجعه کنید یک تعدادیش را من آوردم برای اینکه زمان  ذخیره شود خیلی با جزئیات الان   نمی‌پردازم چون نقدش بمان د برای بعد چه کتاب فلسفه شما کتاب ویل دورانت را نگاه کنید ببینید چطور تحت تاثیر کتاب‌هایی که بحث تاریخ نگاری را بحث کردند کتاب‌هایی که بحث ادیآن  را آمدند دین های دنیای باستان  کتاب هابی که بحث ادیآن  را پرداختند به آن  ببینید چطور تحت تاثیر مسئله یونان  هستند کتابهای دیگر حتی باز حتی ویل دورانت هم نکاتی را دارد در این خصوص البته ویل دورانت را یک دیدگاه های خاصی نسبت به غرب دارد.

 طبیعتا آن ها باعث شده است که یک ترمزهایی در مقابلش باشد ولی باز هم تکرار می شود . حتی کتبی که باستان ‌گرایان  ما دارند می‌نویسند خیلی وقت ها تحت تاثیر آن  تصویری است که از یونان  دارد مخابره می شود  چون مبدا غرب مبدا اروپا و مبدا شکل گیری اروپا است و معمولاً شما سراغ هر کتابی بروید معمولا یک مقداری استثنا فقط باید اینجا جایش را خالی بگذارید که استثنایی وجود داشته است باشد اگر به تاریخ اروپا پرداخته باشد می آید یک تاریخی را برای شما می گوید به عنوان  پیشا تاریخ بعد می گوید که چهار هزار و پآن صد سال قبل از میلاد بوده است تا مثلا دوره ای که می آید تاریخ کلاسیک مطرح می شود  و بعد ریشه اروپا را به عنوان  یونان  می آید مطرح می کند یعنی آن  هر آن چه که به هر حال این ثمری که از تمدن غرب دارند می‌گیرند و آن  نتایجی که تمدن غرب داشته است ریشه در یونان  بوده است حالا یونان  چیست؟ اصلاً چه موقعیتی چه مختصات جغرافیایی دارد و چه مختصات زمان ی دارد این‌ها را می‌خواهیم یک مقدار با هم بررسی کنیم و نکته اساسی ما و مهم ما اینها است که یونان  خیلی روتوش شده است یعنی بحث روتوش در تاریخ منحصر در تاریخ ایران   طبیعتاً نیست بحث یونان  خیلی روتوش شده است تا اینکه شود به عنوان  یک ریشه برای تمدن غربی از آن  یاد شود و جالب است بدانید اهمیت این مسئله چقدر است ببینید هرودوت می آید شروع می کند کتاب تاریخ خودش را نگارش کند همان  اول کتاب. ترجمه مختلف هم نگاه کنید حالا من عبارت از ترجمه جناب آقای ثاقب فرد بخوانم بله در کادر هم بیاید.

 شما تاریخ مراجعه کنید همان  اول کتاب دو نکته دارد این ترجمه آقای ثاقب فرد یکی اینکه مقدمه ای است که مترجم فرآن سویش یعنی کسی که به فرآن سوی ترجمه کرده استو از فرانسوی ترجمه به زبان  فارسی همان  مترجم سخنش طبیعتاً ترجمه شده است در صفحه بیست و سه گفته و این نکته که خود هرودوت گفته است اشاره میکنم بعد از کلام هرودوت ببینید چقدر مهم است مسئله چقدر. به عنوان  یک کتابی که خود هرودوت را لقب پدر تاریخ به او داده است می شود  و کتابش کتاب التواریخ گفته می شود  اولین کتاب حداقل تاریخ کلاسیک بشر خیلی مسئله و نکته مهمی اصلا چرا این کتاب را نوشته است و چرا شروع شده است چون میدانید من توضیح دادم قبلا در مورد هرودوت زیاد پرداختیم در برنامه در خلال جایی که میخواستیم استفاده کنیم به آن  یا نقد کنیم نسبت به مسئله که آورده بود هرودوت هالی کارناسوسی منطقه ای که در دوره خشایار شاه ذیل ایران   تعریف می شود  جزو سیطره، سیطره حکومت هخامنشیان  هست جزو سرزمین ایران   محسوب می شود ع بارتی که آن  اول می آورد این است که سرچشمه اختلاف میآن  یونان  و آسیا ببینید طبیعتاً آن هم وقع اروپا و آسیا وجود نداشته است دیگر و این کلام کلام مترجم است ولی شروع بحثش و ماهیت شروع کردن صحبت کردن در نگارش تاریخ هرودوت اینکه اصلا چرا به اختلاف خوردن آسیایی ها و اروپایی ها به تعبیر امروزی بخواهیم بگوییم شرق و غرب چرا با همدیگر درگیر شدند و دلیل چی بوده است. مترجم فرانسوی اشاره می کند تقسیم بندی کتاب که می آورد که بنا است به همین اختلاف در کتاب تاریخ پرداخته شود ریشه‌هایش پیدا شود اینقدر مسئله مهم است یعنی اولین کتاب تاریخ بشر در مورد تقابل شرق و غرب دارد با هم صحبت می کند و به خاطر همین است که وقتی که ما به دوره خشایار شاه می رسیم و داریم با شما صحبت می کنیم در مورد جنگ هایش مثلا نبرد ترموپیل تنگه ترموپیل اتفاقی که بسیاری از مستشرقین بسیاری از فیلسوف مورخ ها ادعا کردند چند مورد از اینها را که ادعا کردند اتفاق خیلی مهمی بوده است جنگ ترموپیل مبدا تحولات بزرگ در تاریخ بشر دانستند چون تصویری که دارد از یونان  مخابره می شود  در کتبهای درسی در کتب درسی در کتب تاریخی معمولا از یونان  این است که این تقابل بین شرق و غرب رسید به درگیری که زمان  خشایارشاه وجود داشته است با یونان  و اینها یک مرزی داشتند مرز به صورت نمادین شاید همان  تنگه ترموپیل باشد و جنگ ترموپیل که حالا بر اساس گفته خود هرودوت چقدر طول کشید و چه اتفاقی افتاد و برخی هم گفتند که یک پیروزی حاصل شد و این ها خیلی نیرو گرفتند از آن پیروزی که به دست آورده بودند یونانی ها و مبدا خیلی تحولات بزرگ شد. کلاً به هر کتاب تاریخی مراجعه کنید یونان  را به عنوان  مبدا معرفی می کنند به عنوان  تاریخ اروپا به هر کتاب تاریخی شما مراجعه بفرمایید تاریخ را که تقسیم بندی کرده است تاریخ شروع تاریخ کلاسیک را پانصد سال قبل از میلاد می‌داند و در یونان  دارد به شما معرفی می کند و به هر کتاب تاریخی که شما مراجعه بفرمایید در اهمیت بحث میخوتهم بگویم به شما هر کتاب تاریخی که تاریخ اروپا را دارد ترسیم می کند اگر به ریشه ها پرداخته باشد موضوعات را که شما نگاه کنید سعی می کند ریشه را از یونان  به تصویر بکشد و این قدمت را در اتفاقات غرب به یونان  برساند خیلی جایگاه مهمی طبیعتاً دارد یونان این وسط. و نماد تقابل همان  شرق و غربی است که خدمتتان عرض کردم.

 و هنوز هم است یعنی همان  الان   نگاه کنیم شرق و غرب با هم تقابلی طبیعتاً دارند تقابل ابعاد مختلفی هم دارد دیگر جنبه‌های مختلفی دارد اقتصادی است اجتماعی است سیاسی است حتی نظامی است ما در خصوص هویت خودمان وقتی می خواهیم  صحبت کنیم رها کنید این حرف های پوپولیستی کلی که هویت ما می رسد به فلان  شخص تاریخی ما از اینجا گرفتیم یا مثلا زمان پهلوی مثلا کوروش آسوده بخواب  ما باید درست بشناسیم کی هستیم چه بودیم با واقعیت. ما باید ارادت به حقیقت داشته باشیم تا بتوانیم درست هویت خودمان  را بشناسیم و  درست متوجه شویم  و بشناسیم هم هویت رقیب یا دشمن را یک جایی حکم رقیب را برای ما دارد یک جا حکم دشمن را دارد تمدن های دیگر برای ما تناسباتشان رقیب یا دشمن فرض می شوند اینجا در مقابل این بحث هویت از لحاظ تاریخ ایران   باستان  ما اینجا میخواهیم به این هویت این رقیبی یا دشمنی بپردازیم که دوره خشایار شاه طبیعتا این جنگ هایی که رخ داده است چند جنگی که وجود داشته است اثبات می کند که آن جا دشمن بوده است دیگر البته اینکه خیلی دشمنی داشته است باشند یونانی ها با ایرانی ها این هم باز. ثابت نیست و شواهد خیلی جدی وجود دارد که یک تعدادی از یونانی ها با ایرانی ها مشکل نداشتند اصلاً یک تعدادی از یونانی ها جلوتر برویم اگر خاطرم باشد این ها را به شما ان  شاء الله اشاره می‌کنم مستند نشان  می دهم یک تعداد از یونانی ها به عنوان  هوادار ایران   معروف هستند مشهور هستند ما منظورمان آن هژمونی کلمه یونانی هم است هژمونی سیاسی است که در یونان  وجود داشته است آن حاکمیت هایی که در یونان  وجود داشتند و آن ها به تقابل می پردازند با بحث ایران.

   مسئله هویتی یک جنبه اهمیتش می شود هویت تاریخی ما بالاخره خوب یا بد بخشی از هویت تاریخی ما است و هیچ کاری هم نمی شود کرد. بخش هویت الان   هم یک مسئله بسیار مهمش می شود و اصلا اینها به دنبال ساختار طبیعتاً تاریخ مدون است اروپا برای خودش می‌دانیم که تاریخ ما در شرق تاریخ ایران   خیلی متفاوت با تاریخ اروپا است و توان  رقابت حقیقی بین تاریخ اروپا با تاریخ ما که وجود ندارد طبیعتا اما به دنبال یک تاریخ مدون اروپا برای خودش است و آن تاریخ مدون این ریشه هایش در این گلدان  یونان  است و ریشه هایش در باغچه  یونان  است و ما باید اول بفهمیم اینجا چه بوده است چه اتفاقاتی افتاده است فقط درست بفهمیم این سیر آن روز که گفته می شود درست است یا نه. این سیر تحولاتی که دارد گفته می شود درست است یا نه این سیر فلسفه‌ای که دارد گفته می شود درست است یا نه آیا یونان  یک کل واقعی منسجم جدا شده است مستقل بوده است که خودش جوشیده و اینها را تولید کرده است و اروپا حاصل آن تمدن یونان  است دوره ای که تحت عنوان  دوره طلایی یا دوره زرین یونان  از آن یاد می شود یا نه که این بخش از لحاظ تاریخی خیلی نکته جالبش این است که دقیقا آن دوره که دوره شکوفایی یونان  دارد یاد می شود یا تحت عنوان  شکوفایی آتن دارد از آن یاد می شود هم عصر با هخامنشیان  است. و دوره خیلی زیاد و قابل توجهش اصلاً این‌ها یونانی ها ذیل هخامنشیان  تعریف می شوند حالا حداقل آتن را اگر در نظر بگیریم یک دوره های ذیل حکومت هخامنشیان  تعریف می شود در دوره هخامنشیان  یک دوره‌هایی نه ذیل حکومت هخامنشیان  طبیعتاً نیست اما به صورت کلی احتمال مسئله بعدی گفتیم یک اینکه آیا اینها کل منسجم مستقل فعال بودند که اینها جوشیده از این تمدن جوشیده از یونان  و الان   در غرب این تمدن غربی حاصل آن جوشش است. یا نه یک نشتی هایی در تمدن یونان  وجود داشته است از جاهای دیگر و این‌ها را گرفتند اخذ کردند باز تولید کردند یا نه اصلا حتی مرحله به باز تولید نمی‌رسد در این زمینه ما دو دیدگاه خیلی غالب داریم که دو دیدگاه به نظر من خیلی افراطی است ولی من هر دو  را مطرح می‌کنم چون در برنامه میخواهیم به این بپردازیم که کدام دیدگاه افراطی است به چه دلیل کجا خطا است و کدام دیدگاه افراطی نیست ولی طبیعتاً وقتی که می گوییم بحث یونان  و روتوش یونان  مطرح می کنیم چند قسمت به یونان بدون روتوش بپردازیم چون باید بپردازیم دوره هخامنشیان از لحاظ  تاریخی رسیدیم به اینجا.

 سعی می کنیم آن نقاطی که خیلی روتوش شده است از تاریخ یونان  را ما بازخوانی کنیم دو رویکرد افراطی که است من می گویم همان  یک رویکرد اول همانی است که ابتدای برنامه خدمتتان عرض کردم.

 رویکرد غربی است که اینها می گویند آن  جوشش و خروش و آن برون  دادهایی که از یونان  بوده است به ثمر نشسته در غرب و یک تمدنی را به وجود آورده است و آن چیزی که ما در غرب شاهدش هستیم ریشه هاش در این گلدان  یونان  نهفته است رویکرد مقابل رویکردی است که یک مقداری اخیراً سال‌های اخیر دارد پدیدار شده است در موردش بحث شده است نظرات موافق و مخالف وجود داشته است اصلا یونان . به هیچ عنوانی چنین وضعیتی را نداشته است تا چند قرن گذشته و چند قرن گذشته یک باز تولید شده است هویت یونان  و روتوش شده است هویت یونان  من اگر بخواهم به شما منبع معرفی کنم که برایتان دسترسیش هم ساده است در فضای مجازی توسط نویسنده قرار گرفته است کتابی است تحت عنوان  اسطوره معجزه یونانی جناب آقای دکتر شروین وکیلی که به کتاباهایش استناد کردیم در این برنامه خودشان هم صحبت کردیم ایشان  تشریف نیاوردند در برنامه ما این کتاب به عنوان  منبع خوبی استرویکرد افراطی است یعنی رویکرد منکر نفی محوریت یونان  است.

 ایشان  آمده است در یک دسته‌بندی که فقط فهرست دسته‌بندی هایش حدود سه صفحه می شود در یک کتاب پانصد یا  ششصد صفحه‌ای عناوین درشتی که تحت عنوان  عناوین درشت تمدن یونان  از لحاظ تاریخی است را با یک رویکرد سیستماتیک این را من بگویم درست است هر حرفی که آن جا آمده است خیلی قابل پذیرش نیست بعضی حرفهایشان  دوست دارند بپذیرند ولی استدلال است قدرتش را ندارد اما یک سیستم یک روش و سیستم خاصی دارد در این بررسی و بازخوانی تمدن یونان  این است که مراجعه کرده است به متون کهن یونان  به متون کهن یونان  مراجعه کرده است و در آن جا بازخوانی را انجام داده است هر دو رویکرد را ما با یک نگاه بیرونی که نگاه می کنیم همین رویکردی که بگوییم اروپا کاملا ریشه هایش در یونان  بوده است و یونان  بسیار از لحاظ تمدنی برجسته و بی‌نظیر بوده است در دنیا این را افراطی میدونیم آن هم که بگوییم یونان  چیزی از خودش نداشته است البته طبیعتا آقای شروین وکیلی نگفتند چیزی از خودش نداشته است ولی این فضای کلی را من می‌خواهم ترسیم کنم یونان  چیزی از خودش نداشته است و همه آن چه که در یونان  می‌بینیم حاصل آن نشتی های تمدنی بوده است که در یونان  جمع شده است آن هم  نیست یعنی آن هم  خیلی قابل دفاع نیست اما به شخصه من خودم اینجا عرض کنم با اینکه. رویکرد آقای دکتر شروین وکیلی را در بحث هویتی در بحث ملی‌گرایی و این‌ها طبیعتاً ما نقد می کنیم اما من خودم در این دیدگاهم وامدار آقای دکتر وکیلی هستم خیلی دقیق پیگیری کردم در خصوص کتابشان داشتم یک چارچوب فکری را از ایشان  پذیرفتم که این چهارچوب فکری می توان رویکرد نوینی را برای مواجهه ما با تمدن یونان  داشته باشد خوب ما می خواهیم یک مقداری در این برنامه این قسمت توضیح بدهم آن انگاره ها و آن . پیش فرضهای ذهنی ما در مورد یونان  را این ها را قشنگ توضیح بدهم یک تفکیکی آن جا هم دادیم یعنی ما با همکارانمان دوستان هم نشستیم پژوهشگران  محترم این ها را تفکیک کردیم حتی آن رویکرد آقای دکتر شروین وکیلی با دقت مطالعه کردیم سرفصل ها را دقیق دیدیم یک جایی ادغام کردیم یک جایی به دلایلی حذف کردیم از این سرفصل حالا حذف کردیم به معنای سانسورش طبیعتا نیست حذف کردیم بخاطر اینکه دیدیم اصلا پرداختن به آن  خیلی محلی از استدلال ندارد استدلال ها توانمند نیستند این موضوع خودش بماند ولی آن مواردی که قابل مناقشه است قابل خدشه است. و می‌شود به آن  پرداخت تا اینکه ذهنیت پیش فرض های در مورد یونان  تغییر کند را آماده کردیم که با شما این قسمت مطرح کنیم و قسمت‌های بعد نقد کنیم یعنی من میخواهم اینهایی که الان   خدمت شما عرض می‌کنم را این مواردی که خدمت شما عرض می‌کنم را در قسمت های بعدی بیام مورد به مورد در موردش صحبت کنم با شما و اینها را نقد کنیم  من صحبت‌هایم را امشب بر اساس پاورپوینت خدمت شما عزیزان  و بزرگواران ارائه می دهم همراه هستیم عباراتش در مورد هر کدام که لازم بود توضیحات خدمتتان عرض می‌کنم ما بحث ما در خصوص تاریخ یونان  بدون روتوش است یک. تمدن یک حالا واژه دارد تو ذهن من می آید اشکال ندارد چند بار بگویم یک هژمونی چون واژه خودش یونانی از هژمون یک هژمونی یک تسلط است یک قدرت است یک ریشه است که از یونان  دارد به ما معرفی می شود ما می‌خواهیم این مچ را باز کنیم ببینیم واقعاً آن چیزی که گفته می شود ادعا می شود در این مچ وجود دارد واقعا بوده است یا نبوده است تفکیک کردیم اینجا مباحث را و موارد را ریشه یابی کردیم مباحث را و موارد را. و به اجزای سایر تمدن‌ها هم پرداختیم یعنی در خصوص نقد این مسائلی که من می‌خواهم خدمت شما عرض کنم رفتیم تمدن های دیگر را نگاه کردیم طبیعتاً تا ببینیم آیا مثلا آن جایی که ادعا میشود یونان  منشأ یا مبدا یا محل شروع نقطه آغازین فلان  موضوع است واقعاً همان  دوره با آن مختصات جغرافیایی و زمانی یونان  بوده است که مبدا بوده است یا نه در تمدن های دیگر شروع شده است حالا چه یونان  در جریان  قرار گرفته باشد چه یونان  در جریان  قرار نگرفته باشد این ساختار را این پیش فرض را میخواهیم یک مقداری دستکاری کنیم منتها دستکاری کردن برای ترمیمش طبیعتا دیگر یعنی. بازخوانی که کمک می کند ما در پی بردن به حقیقت تاریخ یونان  بدون روتوش ذهنیت‌های کلیشه ای ما در خصوص اهمیت یونان  چیست؟

 یک حالا اینکه ما داریم می گوییم در مورد من عموم روال درسی و دانشگاهی دارم خدمت شما عرض کنم این است که یونان  به عنوان  منشا شکل گیری اروپا است من به این خواهم پرداخت و اصلا میخواهیم بررسی کنیم ببینیم آیا یونان  در جغرافیای اروپا تعریف میشود یا نه اصلاً یونان  در جغرافیای اروپا تعریف می شود که اینها می گویند ریشه ما تمدن یونان  بوده است یا نه این را بحث می کنیم در موردش محل بحث و مناقشه قرار میگیرد و حالا. در خلال این بدون روتوش کردن عناوینی که خدمتتان می گویم خواهید دید که نکات جالبی هم دارد و کاربردی است طبیعتاً کاربردی است اولین کاربردش هم در مورد هویت ما است در مورد هویت رقبا و دشمنان  ما است در مورد هویت غرب است  شناخت بهتر آنها است این را به آن خواهیم پرداخت ان  شاء الله که این منشا بوده است واقعا برای اروپا یونان  یا خیر.

 مسئله بعدی که ما به آن  خواهیم پرداخت بحث یونان  به عنوان  منشاء دموکراسی خیلی بحث مهمی است که خیلی بحث مهمی است یعنی شما تاریخ دموکراسی را نگاه کنید میگویند میرسد به مختصات همان  پانصد سال قبل از دو هزار و پانصد سال گذشته است بیشتر دو هزار و پانصد سال قبل از میلاد از همان  دوره تاریخ کلاسیک از آغاز دوره تاریخ کلاسیک و بعد برومی‌گرد به صورت خاص و ویژه به دوره دوران  طلایی یونان  و باز به صورت ویژه‌تر از جغرافی برومی‌گرد به آتن بعد ما میایم ببینیم که این سال هایی که می گویم دموکراسی شکل گرفت اصلا دموکراسی شکل گرفته بود یا نه همان  موقع آیا حاکم مستبدی بود که در آتن یا نبوده است و آن دوره‌ای که گل کار می شود گفت سی سال است خیلی عمرش زیاد نیست آن شکل گیری تاریخیش در اجرا کردن دموکراسی چی بوده است واژه دموکراسی از کجا آمده است و به چه معنا بوده است. و آن جا قطعاً ثابت خواهد شد که اصلاً دموکراسی که در تعریف و ریخت و شکل جدید دارد گفته می شود اصلا آن دموکراسی که در یونان  تعریف شده است هم نیست نه آن دموکراسی است که در یونان  تعریف شده است نه آن دموکراسی که در یونان  و آتن پیاده شده است این را با هم بررسی خواهیم کرد ان شاء الله پنبه خیلی از بحث ها می پرد در مورد یونان  با واقعیت مطابقت دارد یونان  به عنوان  منشا تاریخ کلاسیک عرض کردم خدمت شما شما وقتی که کتاب تاریخی را باز میکنید و مطالعه میکنید شروع تاریخ کلاسیک میشود یونان  پانصد سال قبل از میلاد آیا باید یونان  را به عنوان  مرجع تاریخی کلاسیک قبول کنیم ببینید یک چیزی که وجود دارد که نمی شود کنار گذاشت باید تحلیلش کرد و نقدش کرد دیگر در آن چه که در ساختار معمول نقل تاریخ وجود دارد بله یونان مرجع تاریخ است  در مورد چی صحبت کنیم در مورد این ما میخواهیم صحبت کنیم که نمیشود جای دیگر‌ی مبدا تاریخ کلاسیک باشد یا نه یعنی اتفاق بزرگی که اصلا در همان  حوالی پانصد سال قبل از میلاد رخ داده است روی کار آمدن هخامنشیان  است هر چه که بودند کار خوب آن جام دادند یا بد انجام هم دادند یا هر دو موردش بوده است.

 با هر تناسبی یعنی شما وقتی که به کره زمین نگاه میکنید بزرگترین اتفاق آن دوره روی کار آمدن هخامنشیان  است و اتفاقاتی که ذیل این روی کار آمدن هخامنشیان  مثل فتح بابل دارد رخ میدهد مثل درگیری های دیگر که خیلی بزرگ است یعنی مثلا گرفتن مصر دارد رخ میدهد مصری که با آن ساختار با آن سابقه تمدنی وجود داشته است بعد ایران را کلاً می‌گذاریم کنار تاریخ کلاسیک از کجا شروع شد از یونان  شروع شد بعد مشکلی که آن ها نمی توانند حلش کنند این است که خود این یونانی که دارد ذیل هخامنشیان تعریف می شود . البته که در بسیاری از متون سعی می کنند مجزا به آن  بپردازند اصلاً اسمی از ایران   نیاورند ولی به هر حال از لحاظ جغرافیایی سیاسی این یونان  در بسیاری از زمان ‌ها از لحاظ کمی بسیاری از دوره‌ها در همان  دوره طلایی خودش ذیل هخامنشیان  دارد تعریف می شود یعنی شما ببینید یک شخصیتی مثل یانوح هراری به عنوان  یک صهیونیست که فیلسوف مورخ محسوب می شود و به دنبال این که دیده ها و تفکرات خیلی جدیدی را برای کنترل دنیای معاصر ارائه کند برای تعریف باز تعریف هویت. بخواهد مطرح کند اصلاً اسمی از ایران   در بسیاری از جاهایی که باید به ایران   بپردازد به عنوان  یک محور اصلی یک سرفصل اصلی اصلاً به آن  نمی‌پردازد.

 یعنی حالا آن کینه اش به خاطر چیست؟ نسبت به این مسئله نمیدانم ما خودمان  منتقد بحث ایران   باستان  هستیم به تاریخ با نگاه آن تقادی نگاه می کنیم ولی مگر می شود ایران   را بگذاریم از تاریخ تمدن بشر کنار و اینکه مگر میتواند اصلا یونان  بخواهد هماوردی با ایران   داشته باشد در بسیاری از فاکتورها و محورها پس به این موضوع هم خواهیم پرداخت ما در مورد بحث تاریخ کلاسیک شروعش از یونان  است نکات را خدمتتان عرض کردیم در مورد دموکراسی خواهیم گفت در مورد دموکراسی زیاد صحبت کردیم تعریف من در مقابل نهاد چطوری بوده است در یونان  اصلاً این می‌تواند حتی ریشه شکل گیری دموکراسی جدید باشد یا نباشد به آن  میپردازیم شما قضاوت خواهید کرد.

 مورد بعدی یونان  به عنوان  منشا هنر و ادبیات این مسئله مسئله مهمی است شما بسیاری از شاخه های هنری که نگاه کنید مثل مجسمه سازی مثل موسیقی مثل نمایش نامه نویسی مثل موارد ذیل هنر دارد تعریف می شود تاریخ هنرش را که نگاه میکنید انگار که. تمام اینها را منشاش را به عنوان یونان  معرفی می کنند یعنی انگار که کل تمدن های دیگر اصلا خالی بودند و عاری بودند از چنین مواردی بعد یونان  بوده است که یک دفعه آمده است یک شگفتی سازی رخ داده است تحت عنوان  معجزه یونان  خیلی جالب است چون می‌دانند که یک چنین تفاوتی چنین انقلابی از لحاظ علمی و از لحاظ فرهنگی تمدنی اصلا امکان  پذیر نیست که دارند برای یونان  نسبت می دهند تعبیر معجزه برایش به کار میبرند معجزه یونانی که شبه اعجازی رخ داده است در آن عصر طلایی و این شده است ریشه اروپا به این بحث ریشه هنر. ان  شاء الله خواهیم پرداخت بعضی از شخصیت ها را به صورت خاص ان  شاء الله متناسب با آن چینش برنامه می‌پردازیم میدانم بینندگان عزیز می گویند این چه آورده است و چه آثاری داشته است و در مورد هومر هم صحبت میکنیم آثاری از آن مطرح می کنند اگر لازم شد شخص به شخص هم می پردازیم واقعا اصلا چیزی که دارند می گویند مطابقت دارد با آن ذهن چیزی که واقعیت داشته است مطابقت دارد با ذهنیتی که ایجاد می کنند یا خیر؟

 اصلا آیا نگارش ها اینها در زمان  خود آن دوره طلایی که دارند تعریف می کنند به وجود آمده است نگارش اصلا هومر خودش نویسنده آیا بوده است و اینها در یک سری موارد هم. توجیه می‌کنند که این توجیه ها را هم ما در موردش با شما عزیزان  و بزرگواران صحبت می کنیم در ادامه بحث ذهنیت کلیشه‌ای که در خصوص اهمیت یونان  در ذهن‌ها وجود دارد یک مورد دیگر بحث این است که آیا یونان  به عنوان  منشا تفکر فلسفی دارد مطرح می شود البته اینجا که من دارم می گویم تفکر فلسفی من منطقم ذیلش دارم اینجا در نظر می‌گیرم که آیا مبدا مبدا فلسفه و منطق یونان  بوده است یا جای دیگر بوده است میدانید دو شخصیت آتنی هستند به عنوان  سقراط و افلاطون به عنوان  سرمنشا برای فلسفه جهان  دارند تعریف می شوند البته این را خدمتتان بگویم. که اروپا نیاز داشت که سرمایه گذاری کند در معرفی افلاطون و سقراط به عنوان  اینکه اینها یک دوره‌ای که پشتوانه منطقی مسیحیت محسوب می شوند دیگر عملاً یک دوره این چنین جایگاهی پیدا می کنند سقراط و افلاطون و تفکراتشان جدای اینکه حالا تمام تفکراتی که گفته می‌شود حقیقتاً برای افلاطون بوده است یا نبوده است آن رساله هایی که از باقی مانده است حقیقتاً برای سقراط بوده است یا برای افلاطون بوده است یا نبوده است جدای آن  به هر حال آن شخصیت افلاطون و سقراط یک پشتوانه برای یک نظام تمدنی مسیحی در اروپا مطرح می شود بعد از آن دچار تحولاتی می شود من خواستم مفصل به آن . ان  شاء الله اشاره می‌کنم برای شما که از تفکر فلسفی چه خواهد چه شده بوده است در یونان  و چه معرفی می شود اما به طور کلی یک مقداری انگار یک فرگشتی دارد فرگشت ماهیت خودش را تغییر میدهد یعنی ذات خودش را تغییر میدهد و یک باز تعریفی ما از افلاطون و ارسطو میرسیم در غرب که این دو شخصیت حفظ می کنند اما آن چه که میخواهند از دو شخص افلاطون و ارسطو بگیرند متفاوت بوده است با آن  چیزی که در قرون  قبلی گرفته بودند در ایران   فلسفه بوده است یا نبوده است یک مقداری به آن . خواهیم پرداخت لازم هم شد نسبت به فلسفه اوستا به صورت خاص و ویژه گاتها آن جا اشاره می‌کنم که آیا فلسفه داشته است یا فلسفه نداشته است و می‌بینیم که آیا واقعا یونان  چه وضعیتی بوده است منکر نشدیم سقراط آتنی بودنش را افلاطون آتنی بودنش را طبیعتا ما منکر نشدیم بحث هایی داریم البته یک مسافرتی رفت و برگشتی آتن وجود داشته است همان طور که هرودوت هم از هالی کارناس میرود  به آتن برای نوشتن تاریخ خودش مفصل با شما بحث ذهنیت ها را بگویم اینجا تیتر وار و نکته بعدی یونان  به عنوان  منشا تاریخ نگاری و طبیعتا تاریخ کلاسیک دیگر ببینید تاریخ کلاسیک تعریفی دارد یک چهارچوبی دارد البته خود تاریخ کلاسیک چند دسته تقسیم بندی می شود اما به صورت کلی بخواهیم بگوییم تاریخ کلاسیک همان  تاریخی است که هرودوت و یونانیان شما از تاریخ اسلام تقسیم منابع تاریخ کلاسیک طبیعتا آن جا عناصر دینی پررنگ هستند به تعبیر مستشرقین عناصر دینی اغراق آمیز دارد در تاریخ کلاسیک از آن یاد می شود و یک نکته خیلی مهم در مورد تاریخ کلاسیک این است که خیلی نقد و بررسی ندارد طبیعی هم است اگر شروع باشد یعنی ماهیتش فقط صرفاً نقل و نگارش تاریخ و پیشروی در بحث. مباحث تاریخی است اما می‌پردازیم دیگر آیا واقعاً تاریخ نگاری برای خود یونان  بوده است منشاش و شروعش یا نه من همینجا یک نکته خدمتتان عرض کنم ببینید همین کتاب تاریخ هرودوت همین کتاب تاریخ هرودوت به عنوان  یک کتاب یونانی اگر ما یونانی بدانیم و ایرانی به عنوان  هالی کارنااسوس را اگر جزئی از سرزمین ایران   بدانیم همین هرودوت وقتی شروع می کند تاریخ می گوید همان  اول کتاب بر اساس آن چیزی که به دست ما رسیده است همان  اول دارد به نوعی صحبت می کند که انگار ایرانی ها تاریخ نگاری داشتند و این تاریخ نگاری. به دست هرودوت رسیده است حالا برخی دیدگاهشان این است که این نوع صحبت کردن هرودوت برای جذب اعتبار است برای جلب توجهی که آقا من یک سری منابع دارم از پارسیان  دارم از آن نقل میکنم و اینها ولی به هر حال یک چنین ادعایی خود هرودوت ندارد به عنوان  اولین تاریخ دیگر ما به صورت جزئی تر ان  شاء الله در برنامه آینده میپردازیم.

 به صورت مختصر ببینید مثلا می گویند که بر اساس این ترجمه آقای مرتضی ثاقب فرد حرفی که ایشان  هم می زند آقای هرودوت این است که همان  عبارت اول وقایع نگاران ایرانی فینیقی ها را مسبب این اختلاف‌ها می‌دانند وقایع نگاران ایرانی. کی؟ آقای هرودوت دارد می گوید یعنی قبل از هرودوت در ایران   واقع‌نگاری می‌شده است این را آن ‌هایی که خیلی ارادت دارند نسبت به تمدن غربی باید به آن  بپردازند و بعد نسبت به آن  پاسخگو باشند طبیعتاً که به چه شکل است حالا جدای این من فقط تیتر مختصر می گویم یک مقداری ذهن شما را آماده کنم به آن  مستند تر خواهم پرداخت در قسمتهای آینده این است که مگر ما در بابل مثلا رویداد نامه نویسی نداشتیم مگر در  بابل رویداد نامه نویسی نداشتیم رویداد نامه نبونعید مگر وجود نداشته است به صورت خاص شما در این برنامه به صورت ویژه  به آن پرداختیم مگر مکتوب نبوده است مگر تاریخ نبوده است مگر این را مشخص نکرده بوده است کتیبه بیستون چی می گوید. مگر کتیبه بیستون توضیح تاریخی نیست کتیبه بیستون که مفصل به آن پرداختیم مگر به صورت مگر یک گزارشی از زبان  داریوش به عنوان  تاریخ نیست چه تفاوت‌هایی وجود داشته است بین آن نگارش تاریخی با این نگارش تاریخی که اینجا شد مبدا اینجا شد اساسش اینجا شد شروعش و همه چیز شد آن جا را کامل صفر تا صد نادیده نادیده بگیریم و کنار بگذاریم این تا اینجا ذهنیت های کلیشه ای در خصوص اهمیت یونان  بود اما بخش بعدی ما یعنی بخش دوم صحبت های ما در مورد همین زمینه های فکری به این شکل است که ملاحظه می‌فرمایید ذهنیت‌های کلیشه‌ای در خصوص فرهنگ یونان است . اهمیت بود اینجا بخش فرهنگی یونان  است ببینید آن  چیزی که به تصویر کشیده می‌شود معمولاً چیست؟ من اینجا عرض میکنم اتاق فرمان  اگر مخالف تماس گرفت لطفاً به من بگویید دیگر آره صدمین قسمت ببینیم که آیا این رکورد شکسته می شود اینکه ما ۱۰۰ قسمت برای این سه سوال مان و بیست و شش قسمت برای این ده سوال بدون پاسخ برنامه را تمام کنیم ذهنیت‌های کلیشه‌ای که در خصوص فرهنگ یونان  وجود دارد چیست یکی اینکه تمدن بی نظیر یونانی یعنی تصورات این است که یونان  یک اسطوره‌ای بوده است در تمدن یک عصر طلایی بی نظیری داشته است که هیچ جای دیگر دنیا این عناصر را نداشته است البته در مورد جمع شدن خیلی از این ها را بگویم چون شاید قسمت بعدی فراموش کنیم در مورد اینکه در تمدن یونان  برخی از عناصر کنار هم جمع شدند و این خودش یک ساختاری را به وجود آورده است که این ساختار می‌تواند کارامد باشد این عناصر چطوری جمع شدند با هم اما این تمدن بی نظیر بدانیم بدون اینکه بخواهیم تمدن ایران  را در نظر بگیریم با همان  فاکتور هایی که در مورد تمدن یونان  می گویند وگرنه نیاز به تعریف دارد ما خودمان  یک تعریفی برای تمدن داریم چون در بحث تمدن. ایرانی و اسلامی کار می کنیم یک تعریف خودم از تمدن داریم و می‌ دانیم که تعد تعریف‌هایش به چه شکل است زیاد هم باز دارد بعد از جنگ جهانی دوم خیلی کتاب مقاله در مورد بحث تمدن و تعریف تمدن و بازسازی تمدنی بازخوانی تمدنی نوشته شده است منتها اینجا تمدن بی‌نظیر بی‌نظیر بوده است یونان  میخواهیم ببینیم واقعاً چنین شکل و ریختی داشته است این تمدنش یا نه در همان جا در موازاتش یک سری تمدن های دیگری هستند و چه بسا برخی از عناصر تمدنی یونان  ضعیف‌تر از برخی دیگر از عناصر تمدنی در جاهای دیگری بوده است که بازگو نمیشود.

مورد بعدی یونان  مورد بعدی که ما می‌خواهیم با شما به آن  بپردازیم نژاد و هویت مشترک فرهنگی یونان است یعنی دوباره بگویم ادعای نژاد و هویت مشترک فرهنگی یونان  یعنی این‌ها می آیند  می گویند که انگار طوری به تصویر کشیده می شود انگار یونانی ها یک نژاد بودند البته این در بحث باستان  خود ما هم است یعنی اصلاً تحت عنوان  نژاد آریایی این ما ما آریایی هستیم و این تعابیری که به کار برده می شود برای اینکه بگویند حالا مثلا یک نژاد خالص دست نخورده است یا. یک نژاد متصلی بوده است این هم ما به آن  نقد کردیم و می‌دانید رویکرد ما به چه شکل است نسبت به این موضوع منتها میخواهیم بدانیم نژاد یونانی واقعاً یک نژادی بوده است که نژاد واحدی بوده است یا نه اصلاً تعریفش تعریفش یک مقداری متفاوت می شود و این هویت انگار خیلی تشکیک درش ایجاد می شود و مسئله نژاد و هویت مشترک این هویت چی بوده است یعنی یونانی وقتی که ما داریم می گوییم این هویت مشترک یونانی ها چی بوده است در مورد ایران   عناصرش مشخص است و واضح است چی بوده است.

 مسئله سوم در مورد بحث فرهنگی یونان  کلیشه‌ای که وجود دارد استقلال فرهنگی یونان است آیا واقعا. یونان  از لحاظ فرهنگی مستقل بوده است یا خیر بسیاری از مناطق یونان  یک آمیختگی فرهنگی با بقیه اقوام و با بقیه و بقیه ملل داشتند و با بقیه تمدن‌ها داشتند که اتفاقاً یک جاهایی این دارد چیره می شود یعنی فرهنگ های دیگر دارند چیره می شود بر یونان  یا اینکه تحت تاثیر فرهنگ های دیگری که در خود یونان  بیشتر هم رشد پیدا می کند و به یک سری نتایج خود یونان  می رسد با شما صحبت کنیم خدایان  پیچیده یونانی خیلی عجیب است خدایان  پیچیده یونانی صحبت میکنند و نمیدانم واقعا منظورشان از خدایان  پیچیده یونانی چیست چون همان . ترسیمی که از خدا در یونان  دارد می شود همان  در بسیاری از قبایل عقب افتاده و بدوی سایر نقاط جهان  وجود دارد یعنی اگر شما بخواهید بگویید خدایان  یونانی امثال زئوس و اینها را شاید موردی هم به آن  پرداختیم در ریخت انسان  دارند  این ریخت انسان  در جای دیگر هم وجود دارد اینها دارای   خانواده هستند مثلا خوب بله این جای دیگر هم در همین بحث اهورا مزدا که دیدیم بحث ارتباطات خانوادگی به چه شکلی بوده است بعد همین همین مسئله در مورد زروان  وجود دارد زروان  اصلا یک شکل و ریختی دارد که. قالب خونواده انگار می شود ترسیمش کرد همین طور در مورد اهورامزدا که مفصل این را توضیح دادیم برای شما و اصلا در این سطح نیست خدایان  یونان  را بخواهیم بررسی کنیم که به عنوان  یک انسان  می آورند   خدایان  پیچیده مطرح می کنند در این حدی نیست که پیچیده اش کنیم نهایتاً خدایان  یونان  در حد خدایان  وداع هستند در منطقه هند پیچیدگی خاصی ندارند مسئله بعدی حالا مثلا میخواستم ورود نکنم نسبت به آن معرفی کنم دیگر فرهنگ و اخلاقیات یونانی است. یعنی یک طوری دارد ترسیم می شود یونان  در آن دوره طلایی خودش که انگار دارای یک فرهنگ اصیل و یک سری اخلاقیات خاص و ویژه است که این فرهنگ و اخلاقیات خاص است اتفاقاً بعداً هم اثرگذار شده است و خیلی به تعمیم پیدا کرده است در سایر جاهای دنیا که تحت عنوان  یک موضوع دیگر در این پاور خدمتتان عرض میکنم آن جا بیشتر در این مورد توضیح می دهم مورد بعدی شخصیت اجتماعی مردم یونان است خیلی عجیب است افرادی که کلمه را بخواهم به کار ببروم کلمه شخصیت فارسی حالا پرستیژ. به عنوان  یک افراد دارای پرستیژ دارند معرفی می کنند از یونان  ما برویم نگاه کنیم ببینیم این ها رفتارشان چه مدلی بوده است یعنی نمونه تصویری که ما اینجا مثلاً گذاشتیم یک چنین شکل و شمایلی داشتند مردم یونان  و دارای یک شخصیت خاص بودند در جامعه دچار شخصیت خاصی بودن که آن شخصیت خاص اتفاق خیلی کاریزماتیک بوده است و مورد علاقه مثلا دیگران  قرار میگرفته است و آن نگاره هایی که به دست ما می رسد و ذهنیت ساز ما برای تاریخ یونان است واقعا با آنچه که در یونان  بوده است مثلا مطابقت دارد یا مطابقت ندارد یا حتی پوشش این ها به چه صورت است به صورت. پرداختن به نوع پوشش‌ها مثلاً حالا تاریخ لباس پنج هزار سال پوشش زنان  و مردان  جهانی که خانم  شیرین بزرگمهر هم ترجمه کرده است این کتاب را در دسترس هم است راحت می شود تهیه کرد مثلاً یک بخشی را به یونان  آمده پرداخته است در این کتاب جاهای دیگر هم است اصلاً ببینیم که این سر و شکل به چه شکل بوده است منظورم یک مقداری از بحث شخصیت اجتماعی مردم یونان  به این برومیگرد و یک مواردی تحت عنوان  مثلا حالا بحث همجنس بازی و این ها به چه شکل بوده است در یونان  آن ها را یک مقداری حالا بازخوانی کنیم ان  شاء الله.

 مورد بعدی این است که از همه مهمتر است یعنی جمع بین این. شش مورد اول که ما خدمتتان عرض کردیم یک دفعه انگار همین آخری است که می گویند انتشار مدنیت یونانی یعنی می گویند این یونانی ها بودند که دارای موارد بالا را نگاه کنید دارد شخصیت اجتماعی بودند دارای فرهنگ و اخلاق خاص یونانی بودند دارای خدایان  پیچیده‌ای بودند دارای استقلال فرهنگی بودند دارای نژاد هویت مشترک فرهنگی بودند و دارد یک تمدن بی‌نظیر بودند بعد اینها آمدند در دنیا پخش شدند و مدنیت به خاطر این کوچ یونانی ها بود که شکل گرفت در تاریخ بشر این دیگر اصلا عصبیمی کند آدم را این ادعا که ان شاء الله خواهیم پرداخت که ببینیم به چه شکل هایی واقعا انتشار مدنیت در دنیا توسط این یونانی ها بوده است یا نبود. حالا برخی از بزرگواران که فنشان  تخصصشان کارشان چیز دیگری است و در این حوزه طبیعتاً  مطالعه‌ای نداشتند شاید برایشان عجیب باشد که واقعاً آن قدر دارند خیلی بیشتر از این یونان باستان را  جلوه می دهند واقعا خیلی بیشتر از این است من الان   تا الان   مگر چقدر دارم صحبت میکنم این مدت زمان کوتاه   فقط یک سری عناوین را برای شما می گویم خیلی جدی تر از اینها است بحث اگر میبینید شما حتی در بعد هنریش چون از لحاظ فراگیر بودن مثال بزنم فیلم فیلم های سینمایی متعد برای یونان  ساخته می شود برای دوره هایی از یونان  زحمت می کشند که معرفی کنند زحمت می کشند باز تولید کنند روتوش می کنند بخاطر اینکه ریشه های یک فرهنگ. اروپایی و غربی را در یونان  دارند ترسیم می کنند و این برایشان اهمیت خیلی خیلی زیادی طبیعتاً دارد که ما می‌خواهیم به آن  بپردازیم این محور سوم یعنی یک بخش اهمیت بخش ادعاهایی که در مورد اهمیت یونان  بود خدمتتان عرض کردیم ذهنیت های کلیشه در خصوص اهمیت یونان  بود و این بخش ذهنیت های کلیشه‌ای در خصوص فرهنگ یونان  بود.

 یک نکته دیگر که مکمل همه اینها است انگار و آن هژمونی سیاسی را این بیشتر به آن  دارد کمک می کند کما اینکه در بحث ایران   باستان  هم حکومت داری و سیاست هخامنشیان  یک عنصر اصلی و اساسی است برای معرفی دوره هخامنشیان  بحث ذهنیت‌های کلیشه‌ای در خصوص ساختار سیاسی یونان است یعنی چه ساختار سیاسی یونان  داشته است آن ترسیمی که از آن می شود به چه شکلی است ببینید عموما توضیح بدهم قبل از اینکه بروم سراغ اولین عنوانش انگار تاریخ تمدن بررسیش از جانب ما در شرق نسبت به غرب نگاه یک تز شرقی نسبت به یک آن تی تز غربی که همین ریشه های یونانی است و آن سمت هم انگار دارند اینطوری نگاه می کنند یک هویت سازی می کنند و می گویند که  بله. یونان  باستان  و دوره طلاییش زرینش اینطوری بوده است این مدلی بوده است این ویژگی ها را داشته است این تز داشته است و این تز آن تی تز داشته است که ایرانی ها و خیلی هم سعی می کنند که خودشان را نه تنها فقط هم آورد ایرانی ها نشان  بدهند در بحث حوزه تمدنی گذشته بلکه اتفاقاً غالب نشان  بدهند.

 یک سری جاها که بحث غلبه را دارند مطرح می کنند و پیروزی را دارند مطرح می کنند به صورت خاص و واضح در خصوص نبرد ماراتن در مورد نبردهای خشایارشاه و حتی ترموپیل هم چنین حرفایی را زدند که انگار در مورد شکست هخامنشیان  که اصلش را  منکر نیستیم طبیعتاً از. یونانی ها انگار آن قدر هم آن شکست این چیزی که دارند می گویند نیست یعنی اینقدر دراماتیک کردند که قدمت خیلی زیادی هم دارد و الان   این شکست بزرگی که مثلاً ایرانی ها از یونانی خوردند اینقدر شکستی که ترسیم می کنند آن نیست که با واقعیت و حتی گزارش یونانی ها و ایرانی ها بخواهد سازگاری داشته است باشد اما ذهنیت های کلیشه‌ای در خصوص ساختار سیاسی یونان  اینجا عناصرش یک مقداری بیشتر تامل کنم در معرفی یکی مختصات زمانی و مکانی یونان  است یک مقداری بخواهم ذهنیتتان را به هم بریزم از آخر بخواهم شروع کنم بعد این را خدمتتان عرض کنم که اصلا یونان  از کی شده است کشور یک سوال دیگر ممکن است الان   یک نفر از عزیزان  بگوید که  یعنی چی از کی شده است کشور من می‌خواهم بگویم در مورد یک هویتی در یک تاریخ مشخص داریم صحبت می کنیم ببینید ایران   در دو هزار و پانصد سال گذشته بعد از کوروش کاملا مرزها واضح و مشخص است مختصات زمانی و مکانی مشخص دارد و کسی هم منکر این نیست طبیعت و اتفاقاً شواهد متشکرم اتاق فرمان  و اتفاقاً شواهد تاریخی هم در این زمینه بوده است اتاق فرمان  متشکرم که اینها را می تواند برای ما. قطعی کند که حد و مرز مشخص و واضحی داشته است اتاق فرمان  صدای من را دارید اتاق فرمان  و اینکه و اینکه این مختصات از لحاظ زمانی دقیقاً کی را دارید میگویید یعنی شما از  پانصد سال قبل از میلاد شروع کنید تا کی این باید مشخص شود مهمتر از موقعیت زمان یک که یک مقدار واضح تر از موقعیت مکانی موقعیت مکانی چیست؟

 کشور یونان  کی شکل گرفته است طبیعتا در دوره اخیر یعنی بعد از عثمانی ها ما یونان  دارای حد و مرز مشخص و واضح را داریم میبینیم برخی دیگر از کشورها بله بعد از عثمانی ها حتی مرز مشخصی پیدا کردند و واضح شد این را منکر نیستیم. منتها می‌خواهیم ببینیم برگردیم حالا رو به عقب  این یونانی که برمی‌گردیم عقب طبیعتاً آن این یونانی که الان   ما داریم می گوییم یونان  باستانی نیست مختصات زمانی نمی گنجد تفاوت دارد  آن دوره یونان  را شما چی ترسیم میکنید چی ترسم میکنید بفهمیم یونان  کجا بوده است مختصاتی که از یونان  باستان ی در دوره طلایی دارند می دهند را اگر مختصات واقعی تاریخیش را نگاه کنیم میفهمیم اصلا خیلی متفاوت است با آن چیزی است که دارد ترسیم می شود این هم یک بحثش است که به صورت خاص ان  شاء الله خواهم پرداخت به این خواهم پرداخت درست است.

تاکید میکنم یکی از دلایلم این است که عناصر دیگری در آن یونان  دست دارند که اصلا انگار این یونان است خیلی مطرح نیست یونانی که الان   دارد به تصویر کشیده می شود یک ذره بخواهم دقیق‌تر خدمتتان عرض کنم ما وقتی که الان   نگاه می کنیم به کتب تاریخی که تاریخ اروپا را دارد به ما می گوید در مورد یونان  صحبت می کنند در آن دوره طلایی آتن را دارند برای ما مثال میزنند در حالی که آتن یکی از چند ده ساتراپی یونان  آن زمان  است که دارم می گویم یک تعریف خیلی عام را در نظر می‌گیرم منطقه یونان  در نظر می‌گیرم همان  چیزی که آقایون دارند می گویند. ولی آتن آنچنان مطرح نیست ولی یونان آنچنان مطرح نیست اما عناصر دیگر چی عناصر دیگر چی آیا این آتن از لحاظ جمعیتی از لحاظ ساختاری از لحاظ سیاسی همانی است که ما تحت عنوان  یونان  باستان  از آن میبینیم به عنوان  قله یونان  باستان  یا نه ان  شاء الله خواهم پرداخت محور دیگری که در خصوص ذهنیت های کلیشه‌ای در مورد ساختار سیاسی یونان  وجود دارد  این است که یونان  را دروازه غرب و شرق میداند یعنی. نگاهشان به یونان  به عنوان  یک منطقه‌ای از غرب و منطقه از اروپا یک دروازه مستحکمی است که در مقابل شرق ایستاده است تصویرسازی دیگر به صورت خاص و ویژه هم به خاطر همین است که نبرد ترموپیل اینقدر مطرح شده است برایشان مهم است برایشان حتی نبرد ماراتون برایشان خیلی مهم است ما استقامت کردیم در مقابل داریوش و ترموپیل در مقابل خشایار شاه حالا جالبیش این است من در جنگ وارد شوم خدمتتان عرض میکنم که. این در همین جنگ‌های یونانی چطوری فرار کردند من با اساس نتیجه الان   اینجا کار ندارم ولی می‌خواهم تو جز بگویم به شما چطوری فرار میکرددن و دنبال چه بهانه‌هایی بودند برای فرار کردن و اینها و چطوری دسته دسته گاهی در جنگ فرار می‌کردند حالا چطوری شد این اسطوره مقابل دیگر با آن روتوش های مداوم که رخ داده است.

 عنوان  بعدی را خدمتتان عرض کنم ذیل آن ذهنیت های کلیشه در خصوص ساختار سیاسی یونان  بحث ارتش یونان  اصلا خیلی دیگر خیلی عجیب است یعنی این ارتش یونان  دیگر اصلا شما گزارش تاریخی را که نگاه میکنید. به یک منطق بی ‌منطقی می ‌رسید در مورد آمار و ارقام جنگی دوره خشایار شاه که تعداد خیلی عجیب و غریب است انگار بالا و پایین شده است و خیلی مبهوت میشوید از اینکه اصلاً مگر می شود چنین جمعیتی و حالا ان  شاء الله در جنگ‌ها به شما عرض خواهم کرد یعنی یک مقداری آشفته است گزارش‌های آماری جنگ های دوره خشایارشاه با یونان  از طرف دیگر تا دلتان بخواهد توصیف ارتش یونانیزه برای تاریخ است یعنی آن  چیزی که از ارتش یونان  به تصویر کشیده می شود انگار یک تصویر یک ارتش بسیار منظم مرتب. و خیلی مقتدر خیلی پیروز خیلی شجاع خیلی دلاور در مقابل ارتشی که دوره هخامنشیان  اینگونه به تصویر می کشند که یک ارتش تقریباً از هم پاشیده به معنای پاره پاره که هر جزئی دارد کار خودش را می کند و این ها اصلا یک انسجام درست حسابی ندارند خیلی بدوی انگار دارند وارد جنگ می شوند و درگیر می شوند یک مقداری بربرگونه دارند مواجهه می شوند با سایر تمدن ها و در مقابلش یونان  خیلی ارتش منظم و کلاسیک خیلی زیبایی به تصویر می کشند به صورت خاص و ویژه در مورد بحث جنگ ها میپردازیم که چه اتفاقاتی افتاده است یعنی برخی از همان  گزارش‌های دوره کلاسیک خود یونانی ها بسته است برای اینکه ما ارتش یونان  را بفهمیم چه مدلی بوده است و چه کار میکرده است اصلا یک سری جاها ما بعضی از گزارشات تاریخی لبخند روی لب آدم می آورد در مورد ارتش یونان  چطوری رفتار میکرد حالا می گوییم آن نبرد مردمی و این ها که چه اتفاقاتی افتاد حالا هرجایش که به جز رسیدم توضیح می دهم فقط این ها فقط دارم تیتر خدمتتان عرض می‌کنم البته این هم بگویم به شما نمیخواهم بزنم تعداد قسمت هایی که در مورد خیلی زیاد شود امیدوارم که موفق باشند رها کنم اینقدر ابعاد مختلفی دارد که دیگر از بحث. هخامنشیان  کلاً خارجمان می کند طبیعتاً من این سرفصل‌ها را نقد می‌کنم بعد جنگ‌های خشایارشاه و یونان  را می گویم بعد دوباره برمیگردیم همان  سیر تاریخ هخامنشیان  را منتها اینجا مجبور هستیم که به اصطلاح سوئیچ کنیم تغییر مسیر بدهیم روی بحث یونان  ارتش یونان  هم یک ارتش اصلا افسانه‌ای انگار دارد بعضی جاها به تصویر کشیده می شود یک مقداری به آن  می‌پردازیم که چه وضعیتی داشته است انسجام سرزمین یونان  خیلی این هم مهم است خیلی مسئله مهمی است شما تا حالا شنیدید که مثلا پادشاه یونان  در عصر طلایی آمده باشد یونان  را معرفی کرده باشد چنین چیزی شما تا حالا شنیدید یا نشندید طبیعتتا نه. به خاطر اینکه اصلاً یونان  بسیار چند پاره بوده است یعنی برخلاف تصور برخلاف آن  چیزی که در ذهن به وجود می آورند   از آن ریشه اروپایی خیلی آن انسجام را شما نمی‌بینید در یونان  حتی در مورد به صورت خاص مثلاً در مورد اسکندر هم همینه ها یعنی الان   معراف است که اسکندر اسکندر یونانی در حالی که اسکندر مقدونی است حالا ممکن است شما بگویید  مقدونیه هم یونانی محسوب می شود نه واقعا محسوب نمی شود اسکندر یونانی چه نوع یونانی داریم می گوییم یونانی جغرافیایی داریم می گوییم یونانی فرهنگی را داریم می گوییم یونان . میدانیم چقدر مشکل بین برخی از شهرها وجود داشته است با هم در همان  منطقه جغرافیایی یونان  و چطور با هم درگیر میشدند با همدیگر درگیر می‌شدند  ببینید ما در دوره هخامنشیان  در دوره داریوش یک سری قیام ها داریم در مقابل پادشاه طبیعتاً سرکوب هم شدند در کتیبه بیستون که ما پرداختیم مفصل برای شما صحبت کردیم ولی ذیل آن حکومت نیستند یعنی مردم هستند که با. شاهان  هخامنشی درگیر می شوند و طبیعتا شاه هخامنشی طرفدارانی را دارند به صورت ویژه مادها و پارسا هستند در به صورت خیلی خاص در دوره داریوش ویشتاس است دارد ازش حمایت می کند و این ساتراپی هایی که هم پیمان  هستند باز حکومت با یک تعداد دیگر یعنی سربازان است  سربازانی که دیگر آن جا آموزش دیدند دیگر آن جا خیلی پیشرفت کردند در بحث جنگی و رزمی حالا دارند درگیر می شوند مناطق دیگر مثلا می روند سکایی ها بخاطر همین حرکت می کنند یعنی یک ارتشی دارد در دوره داریوش که این ارتش دارد حرکت می کند سمت ارتش‌های مختلفی البته دارد ها منظورم اینکه یک ارتشی دارد یعنی این کلونی های ارتش را دارم می گویم. خودش می گوید من دوباره من مصر را فتح کردم دیگر احتمال دارد منظورش این باشد اصطلاحا شورش‌هایی که آن جا وجود داشته است قیام هایی که وجود دارد سرکوب کرده است ولی در یونان  خیلی متفاوت است یعنی سرزمین با سرزمین انگار زوج هایی هستند که با هم درگیر هستند و بعد از این به خاطر همین وقتی که هخامنشیان  حمله می کنند به یونان  انگار این ها یک به دو مقابل هم نیستند.

 یک بخشی از مردم سمت قضیه یونان  دفاع می کنند این انسجام است که دارد به تصویر کشیده می شود از یونان  و تمدن باستان  با واقعیت واقعا. همساز نیست حداقل به آن غلظتی که دارد ادعا می شود اسکندر هم برای مثال خدمتتان گفتم چون من می‌خواهم در فصل سوم به موضوع اسکندر برسم واقعیتش  این است که به بحث اسکندر بپردازم به اسکندر هم که برسیم نکاتی که می گوییم خدمت شما شاید حالا این نکاتی باشد که مورد توجه باشد و متفاوت با ذهنیت‌ها باشد که بخواهیم بیایم بگوییم اسکندر فلان  شخصیت دینی مذهبی بود و این ها از این کار ها نمی کنیم نه پیامبرش بخواهیم کنیم و اینها یا بخواهیم بگوییم مثلا انسان  خیلی خوبی بوده است نه از باب ارزش گذاری نسبت به آن  داشتن توضیح می دهم.

و این نکاتی که اینجا خدمتتان گفتم در این برنامه یک بخش خیلی زیادیش ناظر بر جنگ‌های هخامنشیان  به صورت خاص خشایار شاه با یونان است یک بخش مهمیش در مورد آن است که ما دوره هلنیستی که وارد می شویم آن جا بدانیم حالا دوره هلنیستی حالا چه کدام یک از این فاکتورهای یونان  را دارد اصلاً چی شد این دوره هلنیستی به وجود آمد و در آن دوره چه اتفاقاتی رخ داد از لحاظ فرهنگی از لحاظ سیاسی چه اتفاقاتی رخ داد در ذیل آن هم  طبیعتاً اسکندر را به آن  میپردازیم که می شود آن مباحث آخر فصل سوممان که. اگر شما عزیزان  به صورت زنده برنامه ما را دارید میبینید طبیعتا موکول می شود سال آینده سال هزار و چهارصد و سه ما خدمتتان این‌ها را عرض خواهیم کرد نکته دیگر‌ی که من میخواستم به شما برای شما مطرح کنم این است که یک مقداری حالا من نمیخواهم وارد شوم ولی پیشنهاد می دهم که مطالعه بفرمایید این تقابل و تمدن تقابل تمدن شرق و غربی که خدمتتان عرض کردم حتی در دوره عثمانی ها هم است یعنی این تصور نباشد که فقط برمیگردد به یک دوره مثلا حالا اواسط قرن پنجم قبل از میلاد. اواسط نمی‌دانم قرن چهارم قبل از میلاد نه تا همین دوره عثمانی ها این تقابل شرق و غرب است بروزش زیاد بوده است و دیده می‌شده است الان  هم وجود دارد شرق و غرب طبیعتاً یک تقابل با همدیگر دارند منتها آن موقع بروزش زیاد بوده است و دیده می‌شده است آن جا دیگر ایران   هم نقش دارد خیلی واضح مثل همان  دوره باستان  ایران   هم این وسط نقش دارد یعنی این مسیر و سیر ادامه پیدا کرده است و در این چند قرن اخیر یک بازخوانی نیاز پیدا کرده است اروپا و از هویت خودش هویت تاریخی خودش تاریخ مدون خودش که بخش زیادی  طبیعتاً همان  تاکیدش بر روی بحث هویت بازسازی شده است یونانی است.

 و نکته بعدی که من می‌خواهم خدمتتان عرض کنم این است که آره یک مسئله این است که در مورد بحث هنر یونان  من نمیخواهم به صورت جزئی در هنرها وارد شوم یعنی به این فکر کردیم که ما بیایم بگوییم مثلاً هنر یونان  بعد هنر را بیایم خیلی تجزیه کنیم دانه دانه به آن  بپردازیم بعد برویم سراغ ادبیات ادبیات هم  طبیعتاً شاخه‌های مختلفی دارد به آن  پرداختن در مورد تاریخ یونان  آن ها را مطرح کنیم هنر و ادبیات ایران   به صورت جدا به آن  میپردازیم منتها چند فاکتور که مجبور میشوم از این سمت یعنی از تمدن خودمان  برای آن سمت یعنی تمدن یونان  نمونه هایی را بیاورم. نقد ما تا کجا می‌خواهد پیش برود در بحثی که خواهیم داشت و در مورد خدایان  نمونه‌هایی را خدمتتان عرض می کنیم و بیاوریم و نکته بعدی در مورد حتی بحث فلسفه و منطق صحبت می کنیم که این سمت چه وضعیتی را داشته است منتها همین جا نکته مهمی هم بگویم باز کنار این بحثی که من مطرح کردم طبیعتاً اینجا ما تاریخ یونان  را نقد کنیم دیگر تاریخ یونان  هم گفتیم به صورت خاص و ویژه آن دوره عصر طلایی و زرین نقد کنیم خیلی کاری با آن چیزی که گفته شده است سر و کار داریم آن گفتمانی که میخواهیم شکل بدهند را به آن  بپردازیم. موضوعات دیگر اگر صحبتی انتقادی مسئله‌ای باشد می‌پذیریم که مطرح شود برای ما و تغییر می دهیم طبیعتاً خیلی ساده‌تر از موضوعات دیگر تغییر دادن حرف ما در مورد بحث یونان  که مطرح می کنیم اما یک چیزی را باید در نظر داشته باشیم واقعیت  این است که یک سری از جاها هم یونان  حداقل بر اساس آن چه که الان   به دست ما رسیده است از ما جلوتره نمیتوانیم بگوییم که مثلا هر آن چه که ما در این دیدگاه افراطی که خدمتتان عرض کردم تحت عنوان . اسطوره معجزه یونانی آقای دکتر شروین وکیلی به آن  پرداخته گفتیم که من گفتم چهارچوب نظریم را من خودم از اینجا تلنگرش خورد و به آن  پرداختم اما با این وجود این رویکرد افراطی را ایشان  دارد یعنی خیلی صراحتا وقتی از ایشان بپرسیم که  حالا من متن فلسفی ما چی بوده است در آن زمان  ایشان  می گویند که داریم ولی خیلی قابل دفاع نیست طبیعتاً البته اگر ایشان  خواستند تشریف بیارند در برنامه ما صحبت کنند و ما هم می شنویم صدای ایشان  این بزرگوار را اما  می گویند که بله داریم در حالی که نه یا حداقل الان   به دست ما نرسیده است متن فلسفی نداریم دیگر طبیعت ایران   باستان  آن زمان  و قبلش. خیلی تسامح مطرح کنیم یک متن فلسفی که هر چقدر لازم شد به آن هم  ان  شاء الله خواهم پرداخت آن  چیزی که تحت عنوان  هنر در یونان  است یک سری از اشیایی که باقی مانده است یعنی برمیگردد به علم باستان  شناسی آن هم  مهم است که به مسئله ان  شاء الله تا حد لازمش به چارچوبش خواهیم پرداخت نه به جز  یک ساعت پشت سر هم در این خصوص صحبت کردم قسمت صدم می شود نخوانیم یا نه بخوانیم دیگر اتاق فرمان  مخالف تماس داریم یا نداریم چرا خوب حالا. یک بزرگواری زنگ زده بودند حالا فرموده بودند که شیعه هستند و نمی‌خواهند  روی خط تشریف بیاورند صحبت و ایراداتی داشتند این بزرگوار شاید بهتر خواستند تماس بگیرند الان   فرصت است الان   خواستند تماس بگیرند با ما و تشریف بیاورند و مطالب خودشان را مطرح کنند ما هم این پرسش‌هایمان را مطرح می کنیم چند سوال آمدیم مطرح کردیم که سه سوالش با فصل قبل بود. در مورد فصل قبل بود یعنی در فصل‌های گذشته نسبت به آن  خیلی تاکید می‌کردیم سه سوالش را و مدام تکرار کردیم و بعد وارد فصل سوم که شدیم آمدیم و شروع کردیم یک دسته سوالات دیگر به آن  اضافه کردیم که شد ده سوال هفت سوال اضافه کردیم به آن سه سوال شد ۱۰ سوال و آمدیم گفتیم که این سوالات جدیدی که مطرح کردیم متناسب با آن موضوع برنامه را پیش میبریم یک مقداری حقیقتش مشکل بود که بخواهیم هم مطابق سوالاتمان پیش ببریم موضوع برنامه را هم بخواهیم با آثار باستانی و کتیبه ها بخواهیم پیش برویم موضوع و در عین حال سیر تاریخی را حفظ کنیم اما. به حمد الله توانستیم روی چنین روالی بحث را پیش ببریم که تا الان  خدمت شما هستیم رسیدیم به بحث یونان  این هفت سوال اضافه کردیم منتها آن سه سوال را یک فصل سه سوال را یک فصل راجع به آن  صحبت کرده بودیم با شما خیلی دقیق به صورت خاص و موضوعی در برنامه‌اش پرداختیم این هفت سوال همین کار را کردیم یعنی دیگر حجتی باقی نمی‌ماند برای کسی که بخواهد بیاید اینجا بگوید که نه من سوال نمیدانم چی بوده است اما ده سوال ما دوباره می‌گردم گفتم یک مقدار صحبت کنم بله حالا است در ذهنم فکر می‌کنم دیگر حداقل نه سوال دیگر می توانم  بگویم که. سوالاتی که ما مطرح کردیم سه موردش به صورت خاص در مورد زرتشت بود در مورد زمان  زرتشت کی زندگی میکرده است چه دوره ای زندگی میکرده است و اهمیتش هم عرض کردم خدمت شما برای اینکه چه دوره زندگی چون ما میخواهیم بگوییم.

 یعنی به عنوان  افرادی که به عنوان  مبلغ زرتشت دارند کار می کنند طبیعتا چی دارند زرتشت معرفی کار ندارد یک سری مجموعه تعالیم دیگر شخصی بگیریم چطوری اینها رقص کنیم بحث بعدی که مطرح کردیم در مورد نبوت زرتشت بود و بحث نبوت زرتشت یک موضوعی بود که گفتیم درباره خود زرتشتی ها هم همچنان  اختلافی است و نمی شود بیاییم بگوییم که زرتشت دقیقا زرتشتی معتقدند زرتشت پیامبر بوده است یا نه بحث آموزگار بودنش بود ولی نکته خیلی اساسی که پرداختیم به آن  مفصلاً پرداختیم نسبت به آن  این بود که اصلا زرتشت ایرانی بوده است یا ایرانی نبوده است و ما این را تحت عنوان  سوال هم البته آمدیم مطرح کردیم بخاطر اینکه تحت سوال مطرح کردیم بلاخره زرتشت یک زمانی زندگی میکرده است بلاخره یک جا به دنیا آمده است بالاخره یک جایی. اقامت داشته است یا فعالیت داشته است مبهم است در مورد ایرانی بودن یا نبودنش بیشتر جنبه سوال ما برمی گشت به متن اوستا و عبارت‌های اوستایی که ویژگی هایی از سرزمین محل فعالیت زرتشت دارند مطرح می کنند که آن ویژگی ها با ایرانی که به تصویر می کشند یا جغرافیایی که ما از ایران  می شناسیم جور در نمی‌آید این هم از بابت این پرسیدیم سؤال دیگر‌ی که مطرح کردیم در خصوص. رویدادنامه نبو نعید بود ما گفتیم که ادعا این است که بابل بدون جنگ و خونریزی فتح شده است دیگر.

  ما رویداد نامه نبونعید وقتی نگاه می کنیم جدای برخی متون دیگر تاریخی رویداد نامه نبونعید وقتی ما نگاه می کنیم در خصوص یک جنگ و خونریزی و غارت و اینها دارد صحبت می شود و آمدیم اینجا برای اینکه این سوال خودمان  را درست و مشخص مطرح کنیم آن واژه‌هایی که نیاز بود مثل نیشو که حالا ترجمه دیگر شده بود در بابلی جدید یک طور دیگر ترجمه شده است مفصل به شما داکو مثلاتوضیح دادیم به شما و با جناب شاهرخ رزمجو صحبت کردیم گزارشی خدمتتان عرض کردیم به عنوان  کسی که. از آقای لمبرت ترجمه را گرفته بوده است اخذ کرده بوده است که در زمان  نو بابلی این ها به معنای مردم نبودند اینها به معنای نظامیان  حکومت هخامنشیان  بودند و آن جا هم برایتان توضیح دادیم گفتیم بالاخره نظامیان  اگر بوده باشند که خیلی قابل دفاع نیست آن ‌ها فقط نظامی بودند اگر نظامی باشد پس با جنگ بوده است دیگر فتح بابل و فتح تمدن بابل با جنگ بوده است این هم به عنوان  یکی از سوالات مطرح کردیم و خدمت شما پرسیدیم سوال دیگر که پرسیدیم کمک کنند بزرگواران دیگر هم من همه سوالا را یادم بیاید سوال دیگر این بود که سکاییه به عنوان  قوم آریایی معرفی دادیم این ها را که اسناد نشان  دادیم بعضی وقت ها بدیهی است که بعضی اوقات خیلی واضح است منتها  از طرفی که. ما با یک سری مبلغین باستان ‌گرا و زرتشتی مواجه هستیم گاهی که بدیهیات همین ها اصلا نمیدانند مجبور هستیم بعضی وقت ها سندهایی را بیاوریم مثلاً اینجا مطرح کنیم نشان  بدهیم در مورد بحث سکایی ها پرسیدیم که خود داریوش دارد می گوید سکایی ها اینها اهورا مزدا را قبول ندارند گفتیم هر کسی اهورا مزدا را قبول داشته باشد نمی شود بگوییم زرتشتی بوده است ولی اگر کسی زرتشتی باشد باید قطعا اهورا مزدا را قبول داشته باشد مفصل صحبت کردیم با شما و تفاوت اهورا مزدا که در اوستا آمده است اینها توضیح مفصل عرض کردیم سوال دیگری که پرسیدیم این بود که بابل شما حالا مدعی هستی خیلی با صلح و خیلی با اشتیاق آمدند مردم پذیرفتند فتح بابل را استقبال کوروش رفتند و یک چنین تصویرسازی که از بابل می شود گفتیم که چه اتفاقی افتاده  است در بابل .

بابل اینکه تا یک دوره تحت حکومت کوروش بوده است یک دوره تحت حکومت کمبوجیه بوده است اصلا بردیا را هم حساب کنیم بگوییم تحت حکومت بردیا بوده است و یک دوره تحت حکومت داریوش بوده است هخامنشی که البته میدانم کمبوجیه به صورت خاص و ویژه بوده است. و منطقه بابل بعد از کوروش تحت فرمان  فرزند دیگر کوروش یعنی یادم رفت اسمش را بردیا نبوده است و بردیا حالا یک منطقه دیگر‌ی بوده است احتمال دارد در دوره مادها بوده است چه اتفاقی افتاد در دوره این را که می آوردم اینجا نگویید فردا مثلا بابل هیچ وقت تحت کنترل مثلا بردیا نبوده است نه منظورم همین چهار نفر هستند که بالاخره اینها تصمیم گیرند و این ها اجرا کننده و این ها پادشاه در این چهار سالی که. مردم بابل خیلی با آغوش باز پذیرای این پادشاه اول یعنی کوروش بودند چه اتفاقی افتاد که در دوره داریوش اینطور قیام‌های خونینی انجام دادند و اینطور به دریا ریخته شدند اینطور کشته شدند و حاضر شدند یک چنین هزینه‌هایی را پرداخت کنند و بعد کسی که ادعا داشت من نوه نچرم اگه اشتباه من نوشتم یا پسرشم برای بخت النصر هستم اینها آمدند قدرت گرفتند اینها آمدند یک شکل قیام قدرت نگرفتند یک شکل قیام دوباره خیلی جدی بود شعار نبود آقا فلانی فرزند. حاکم قدیم ما بوده است برویم سمتش نه شعاری نبوده است واقعا رفتند و کشته شدند در این قیام‌ها این چه اتفاقی رخ داده بوده است ششمین سوال بود هفتمین سوال در مورد یکی از ده سوال دین هخامنشیان  بود و ما گفتیم که الان   این مقبره ای که منتسب است به کوروش در پاسارگاد در موردش توضیح دادیم.

 که اصلاً این ریشه کجاست اصلا هیچ جایی در موضوعات علمی ندارد که بخواهیم گزارش های تاریخی را بررسی کنیم ببینیم پاسارگاد مقبره کوروش است یا نیست اصلا واقعا نوبت به آن مرحله نمی رسد اینقدر بدیهی است که آن مقبره مقبره کوروش نیست صحبت کردیم. زرتشتی می‌دانید از طرف دیگر در اوستا آمده که گناه دفن کردن مردگان  یک پتیارگی از جانب اهریمن است چطوری می‌خواهید جمع کنید بین اینکه هخامنشیان  به پتیارگی اهریمن عمل کردند و بین اینکه بگویید زرتشتی بودن این بیشتر برمیگردد این سوال من به سمت زرتشتی البته زرتشتیان  عزیز اگر خواستند کسانی که بیرون   از کشور هستند هنوز فرصت است در این خصوص بخواهند  توضیح بدهند ممکن است بگوید آقا من قبول ندارم. کوروش زرتشتی بوده است ولی زرتشتی که معتقد کوروش زرتشت چی جواب بدهد یا یک باستان  ممکن است بگوید که اصلا اوستا این بخش کلاً بعداً اضافه شده است به عنوان  یک متن مقدس اصالتی نداشته است دروغ بستن دیگر حالا حالا نبوده است ولی برای کسی که اعتقاد دارد کوروش زرتشتی است و زرتشت را آیین زرتشت را همان  آیین برخاسته از اوستا معرفی می کند این را باید بیاید نسبت به آن  جواب بدهد دیگر چی بود سوالاتی که ما پرسیدیم برایمان بفرستید چند مورد اینجا سوالات پرسیدیم من یادم بیاید سوالاتی که مطرح کرده است. کتیبه ضد دیو را ما گفتیم و در موردش مفصل آن هم  صحبت کردیم که به موش و اینها ختم شد کتیبه ضد دیو آقای خشایار شاه کتیبه ضد دیو دارند سه عنصر مهم در آن است یک دیوی در آن است یک دیو پرستی در آن است یک دیوانی است که ایشان  می گوید دیو پرستیده میشده است این دیوان  را میزند خراب می کند و کارهایی که ما آن جا مطابقت آوردیم که احتمالاً همان  دروازه، دروازه پارسه بوده است و اینجا مفصل توضیح دادیم .

 اگر این چنین باشد با توجه به اینکه آن بنا ساخته دوره کوروش و کمبوجیه است آیا خشایار شاه کوروش دیو پرست می دانسته است یا نه. کوروش خود کوروش دارد در کتیبه در منشور بابل به صورت خاص و واضح از بت‌ها ستایش می کند و بحث پرستیدن بت است و بحث کمک کردن بت ها به کوروش برای فتح بابل است و کتیبه منشور خود کوروش  چطوری شما میاید میگویید که کوروش یکتا پرست بوده است در حالی که یک چیزی به این وضوح به این خیلی شفافی وجود دارد و فقط هم بحث منشور کوروش نیست کتیبه پادشاه هخامنشی را ما نشان  دادیم. متعدد از خدایان  مختلفی دارند نام می‌برند و از یک دوره به بعد که دیگر خدایانی به صورت خاص و ویژه با اسم‌های دیگر وارد می شوند به جز آن مردوخ و اینها که آن دوره‌ها وجود داشته است و چطوری می‌خواهید شما ادعا کنید هنوز اینها یکتاپرست بودند آها این هفت سوال شد دیگر فکر کنم یکی دوسوال هم اضافه میشود امشب ها اگر ادامه می‌دادم اضافه ۷ سوال می شود ده سوال اتاق فرمان  مخالف تماس نگرفت؟ این مخالف ها میخواهند  اینطوری چون موافق هم بعد از برنامه میروم داخل اتاق فرمان  میروم آن جا جواب می دهم تلفنشان  را مخالفت تماس نمیگیرند که من یک ساعت و نیم اینجا صحبت کنم دیگر ها. خسته شویم  سوالات را کمتر بخوانیم نه اتفاق آن جا هم می دهیم یعنی تماس نمیگیرید با ما و من شروع میکنم همان  سوالاتی که قرار است شما زنگ بزنید بپرسم را خودم میپرسم هنوز سبک و روال همان  سبک روال قبل است بسیار متشکرم از شما عزیزان  که با ما همراه بودید و حالا اتفاق خاصی نیفتاد این صدمین قسمت برنامه ما بود فقط من ویندوزم را اکتیو کردم که نباشد به شما نشان  می دهم ولی حالا جدای اینکه. این صحبت‌هایی که با شما مطرح می کنیم بلکه یک مقدار حال و هوای برنامه را هم بخواهد عوض شود این را من مطرح کنم با شما ببینید خدا می‌داند و شما هم بدانید که خیلی از شما هم می‌دانید هدف ما اینجا چون حالا گفتم خدا می‌داند دیگر یک مقدار باید صریح و شفاف تر بگویم واقعا گفتن حق و حقیقت و در کنارش دفاع از عقیده خودمان است دقیقا همین در پیش رو داریم که از خودمان  دفاع کنیم و همیشه اعمال می کنیم و هیچ وقت دوست نداریم که کاری انجام بدهیم منجر به ناراحت شدن افرادی باشد که به دنبال بحث. حقیقت هستند حالا یک کسی یک مبلغ ضد اسلام است میخواهد ناراحت شود خوشحالم می شود مگر از حرف علمی ما بخواهد ناراحت شود ولی دنبال آن نیست چرا اینجا شاهد گرفتم ولی به هر حال ما این است و از شما می‌خواهم که آن همراهی که با ما دارید آن پیگیری که نسبت به برنامه دارید را به آن  جهت بدهید به دنبال حق باشید یعنی تعمیم بدهید اصلا این منطق را بعضی وقت ها ما برای اینکه بخواهیم انسان  دیگر انسان  برایش خوبی ها جذاب است میخواهد جذب کند زیبایی ها جذب کند و بدی ها را میخواهد بگذارد کنار ولی برخی از این بدی ها بدی های تاریخ است.

شما نمی‌توانید آن  را کنار بگذارید به این عنوان  که فراموش کنید یک و دو  نمی‌شود آن بد تاریخ را خوب جلوه داد با خوب جلوه دادن بد تاریخ هیچ انسانی خوب نمی شود فقط دروغگو می شود راه درستی نیست و ما می‌خواهیم این روتوش‌ها را کنار بزنیم و این سیرمان را ادامه بدهیم پیش برویم آن  چیزی که از اول شروع برنامه تاریخ بدون روتوش صد قسمت قبل که اینجا نشستم خدمت شما هدف من بوده است این بوده است که من برسانم به تاریخ اسلام یعنی ما یک مروری در تاریخ ایران   داشته باشیم و سرزمین ایران   اصلا. گسترده‌تر از مرزهای جغرافیایی الان   ایران   در ایران   باستان  بوده است طبیعتاً و حتی مصر هم گفتیم الان   یونان  هم می گوییم جلوتر از هر حوزه تمدن دیگر‌ی هم لازم باشد به آن  بپردازم باز هم می‌پردازیم این ختم به بحث تاریخ اسلام می شود آن جا می خواهیم ببینیم چه اتفاقی افتاده است و بعد خواهید دید اگر آن جا ظلم شده است که شده است صراحتا من دارم می گویم همان هایی که اعرابی که صدر اسلام بودند حمله کردند به ایران   مسلمان  بودند شهادتین میگفتند هر تعبیری هر اسمی که بگذارید در جنگ با ایران   بر اساس گزارش های همفکران شان  ظلم کردند و یک جاهایی بر اساس همین. گزارش‌ها قطعاً جنایت کردند و خداوند از آنها نگذرد و عذابشان را چند برابر کند که به اسم مسلمانی این کار را کردند چقدر رک می گویم خیلی سریع در این زمینه بزرگواری تماس گرفته بود با من عزیزان  اهل سنت شما چرا اینجوری میگویید آقا  مسلمان  بوده است باشند مسلمان  نمی تواند قاتل باشد مسلمان  آدم بکشد آن هم  مسلمانی که طبیعتاً هم مذهب من هم نیست البته ها ولی من اجازه نمی دهم به خودم بخاطر اینکه حالا چون مثلاً طرف شهادتین گفته است چون مثلا از اصحاب پیغمبر چون دیده بوده است به این معنا از اصحاب پیغمبر بوده است پس هر کاری دوست داشت مثلا کند نه واقعا این چنین نیست. تعصبات بیجا را کنار میزنیم روی حق تعصب داشته باشیم مرحله تعصب روی حق مرحله تعصبش ارادت نسبت به حق است هر آن چه که دیدیم حق است به حق ارادت داشته باشیم به حق ارادت پیدا کنیم از ابزار های مختلف هم استفاده کنیم در هر زمینه‌ای در هر مسئله ما که اینجا داریم تاریخ را مطرح می کنیم در هر موضوعی ان  شاء الله دنبال حق و حقیقت باشد ممنونم از همراهی‌تان اتاق فرمان  آخرین بار بپرسم فوقش اگه مخالف بود یک وقت میگیرد تماس مخالف صد بار سه سوال در مورد زرتشت پرسیدیم و السلام علیکم و رحمة الله.


تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان>

تاریخ باستان زردشت کوروش خشیارشا هخامنشیان یونان مبدا غرب هرودوت هویت دموکراسی تمدن ایران یکتا پرستی