برنامه حبل المتین - 06 07 1404 (قسمت دویست و پنجاه و سوم)

عنوان برنامه: تواتر و صحت حدیث منزلت در منابع اهل سنت

کلیدواژه: حبل المتین؛ حدیث منزلت؛ تواتر؛ اسناد حدیث منزلت؛ تعداد صحابه؛ معاویه جهنمی؛ امامت؛ مظلومیت امیرالمومنین (علیه السلام)؛ اهل سنت؛ شبهه؛ خالد بن ولید!

استاد: حضرت آیت الله حسینی قزوینی

مجری: آقای علی اسماعیلی

مجری:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ، وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ، سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحيم‏!

سلام به محضر یکایک شما عزیزان دلم، بینندگان گرانقدر با محبت و با صفایی شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج الله تعای فرجه الشریف) به برنامه «حبل المتین» خیلی خوش آمدید.

به نوبه خودمان سالگرد شهادت سید عزیز، مجاهد، مقاوم، سید الشهداء مقاومت شهید «سید حسن نصر الله» و شهید «سید هاشم صفی الدین» دو رهبر بزرگ و شخصیت کم نظیر جبهه مقاومت و «حزب الله لبنان» را عرض تسلیت و تعزیت بگوییم و گرامی بداریم یاد، نام و خاطره ایشان و مجاهدت های که سال های سال داشتند.

چقدر عجیب است بعضی وقت ها برخی انسان ها را بعد از شهادت شان بیشتر می شناسیم. شهید «سید حسن نصر الله» جزء همان شخصیت های بود که یک عمر مجاهدت کرد. سال های سال در شرایط بسیار سخت و محدودیت زندگی اما دست از مقاومت بر نداشت قوی، محکم و استوار بود.

امروز می بینیم «حزب الله لبنان» هم چنان پویا، زنده و مقام است، دبیر کل جدید حزب الله اعلام کرد به هیچ عنوان سلاح «حزب الله» تحویل کسی داده نخواهد شد و اگر قرار باشد چنین اتفاقی بیافتد کربلاء پیش رو خواهد بود. این هم پیامی بود این روزها به برخی از مسئولین ترسوی «لبنان» و هم چنین «اسرائیل» جنایتکار و افرادی که برای این قضیه دارند تلاش می کنند داده شد تکلیف شان مشخص و معین شد.

جا دارد با افتخار یاد کنیم از همه شهدای عزیز «جبهه مقاومت» بویژه این دو شهید عزیز و بزرگوار در این برنامه طبق معمول بحث ادله عقلی امامت و ولایت را خواهیم داشت. مثل برنامه‌های قبل در محضر استاد بزرگوار و فرزانه مان حضرت آیت الله دکتر «حسینی قزوینی» هستیم. حضرت استاد سلام علیکم و رحمة الله خیلی خوش آمدید.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِه،‏ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ- ِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ وَ دَلِيلَ إِرَادَتِه‏، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه‏، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع‏ فَمَا شَيْ‏ءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل.

خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانه ترین سلامم را تقدیم می کنم موفقیت روز افزون برای همه گرامیان از خدای منان خواهانم!

من هم به نوبه خودم شهادت مظلومانه سید مقاومت این سیدی که سخنانش نشانگر سخنان جدش امیر المؤمنین بود همان شیر می غرید و لرزه بر اندام دشمنانش می افکند به پیشگاه مقدس حضرت ولی عصر و «مقام معظم رهبری» و عزیزان مقاومت در «لبنان، عراق و یمن» یا در هر کجای عالم هستند تسلیت عرض می کنیم.

همچنین دیگر شهدای مقاومت امیدواریم ان شاء الله خدای عالم عنایت ویژه ای به این عزیزان کرده باشد.

ظاهراً پسر ایشان گفت پدرم را خواب دیدم گفت به من وعده دادند در رجعت بر می گردم در خدمت حضرت ولی عصر با دشمنان حضرت مبارزه خواهم کرد ان شاء‌ الله. خدا ان شاء الله ما را هم جزء کسانی قرار بدهد که در رکاب حضرت ولی عصر به عنوان یک سرباز فداکار تلاش کنیم و عاقبت عمر ما را شهادت در رکابش قرار بدهد.

طبق برنامه همیشگی مان طلیعه عرائض مان را با یادی از صدیقه طاهره (سلام الله علیها) آغاز می کنیم

در و دیوار این خانه بگرید از برای تو * نمی دانم چه رخ داده نمی آید صدای تو

بیا مادر بیا مادر ببین تنهایی حیدر * ز جا خیز و ببین بابا گرفته در بغل زانو

گمانم با خبر گشته ز درد سینه و پهلو * ز هجران شرر بارت مادر دلم را پر شرر کردی

نشستم در غم خانه به امیدی که بر گردی * بیا مادر بیا مادر ببین تنهایی حیدر

خودم دیدم که باغبان گل خود را کفن می کرد * نظر گاهی به سوی من گهی حسن می کرد!

بیا مادر بیا مادر ببین تنهایی حیدر

(وَسَيعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَي مُنْقَلَبٍ ينْقَلِبُونَ)

مجری:

تشکر از محضر حضرت استاد همیشه در برنامه، نام و یاد حضرت صدیقه طاهره فاطمه شهیده (سلام الله علیها) را زنده می کنند همیشه باید به یاد حضرت مادر باشیم. بینندگان عزیز، ادله عقلی امامت و ولایت موضوع بحث ما بود استدلال های که وجود نازنین امیر المؤمنین (سلام الله علیه) برای امامت، خلافت، ولایت و وصایت خودشان در شورای شش نفره مطرح کردند زیاد بود.

در برنامه های گذشته مفصل در موردش صحبت کردیم یکی از احادیث و موضوعاتی که حضرت آن جا استدلال کردند و همه آن شورا بالاتفاق اعتراف کردند به بحث حدیث منزلت و جایگاه امیر المؤمنین (سلام الله علیه) در حدیث منزلت بود. از محضر استاد درخواست می کنم خلاصه ای از بحث گذشته را ارائه بفرمایند تا سوالات جدید عرض کنم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه، وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ

در جلسات گذشته در رابطه با فرمایش حضرت امیر (سلام الله علیه) در شورای شش نفره ای که خلیفه دوم طراحی کرده بود شش نفر بنشینند از بین خودشان یک نفر را برای خلافت انتخاب کنند. قبل از آن که رأی گیری صورت بگیرد امیر المؤمنین (سلام الله علیه) سخنرانی مفصلی کرد و فرمود من برای فضیلت خودم، ادله عقلی امامت و خلافت خودم سخنانی در این جا می گویم که هیچ عرب، عجم، مشرک، کافر و معاهدی نتواند یکی از آن ها را رد کند.

من جمله از آن ها استدلال حضرت امیر (سلام الله علیه) به حدیث شریف منزلت بود کتاب «مناقب علی ابن ابی طالب» مال «ابن مردویه» آن چه که مربوط به شورای شش نفره است مطرح می کند تا آن جایی که حضرت حدود پنجاه فضیلت برای خودش مطرح می کند. من جمله:

«أَنْشُدُكُمُ بِاللَّه‏»

 شما را به خدا سوگند می دهم

«أمنكم من جعله رسول الله (صلى الله عليه وآله) من نفسه كهارون من موسى غيري؟»

آیا غیر از من در حق هیچ کدام رسول اکرم فرمود:

«أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى‏ قالوا: اللّهمّ لا.»

مناقب علي بن أبي طالب (علیه السلام) وما نزل من القرآن في علي (علیه السلام)؛ نويسنده: أحمد بن موسى ابن مردويه الأصفهاني (وفات : 410)، تحقيق: جمعه ورتبه وقدم له: عبد الرزاق محمد حسين حرز الدين، سال چاپ : 1424 - 1382ش چاپخانه: دار الحديث، ص132

خدا گواه است نه؛ فقط در حق توی علی، رسول اکرم این عبارت را فرموده است.

ولذا در جلسات گذشته حدیث منزلت را از کتاب «صحیح بخاری» «صحیح مسلم» با سندهای متعدد آوردیم. جلسه گذشته شبهه ای را از «ابن تیمیه» مطرح کردیم «ابن حزم اندلسی» گفت امیر المؤمنین را رسول اکرم در «جنگ تبوک» خلیفه خودش قرار داد خیلی مهم نیست.

رسول اکرم افراد دیگری را هم هنگام خروج از «مدینه»، حضور در جنگ ها خلیفه خودش قرار داده است. «ابن ام مکتوم» یازده یا دوازده بار جانشین پیغمبر در «مدینه» بود به جای پیغمبر، امام جماعت بود این فضیلتی نیست پاسخ این را محکم دادیم. گفتیم آقای «ابن حزم اندلسی» در حق کدام یک از صحابه ای که جانشین پیغمبر در «مدینه» بود فرمود: «أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي‏»؛ کدام یک از این ها را گفت؟ یک موردش را برای ما بفرمایید بی انصافی، بی وجدانی چرا؟ فردای قیامت چه پاسخی دارید؟ نمی دانیم «ابن حزم» شب اول قبرر چه جوابی به خدا، ملائکه، نکیر و منکر داده است؟ الان در عالم برزخ چه حالی دارد؟ بی انصافی این قدر؟

 آقای «ابن حزم اندلسی» شما می گویید فقط در قضیه «جنگ تبوک» بوده است.؛ جلسه قبل آوردیم رسول اکرم در قضیه مؤاخات بین صحابه عقد اخوت می بست بعد از «فتح خیبر»، در منزل «ام سلمه»، در قضیه سد ابواب، در قضیه ولادت امام حسن و امام حسین (سلام الله علیهما) در موارد متعدد رسول اکرم فرمود «أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى» جایگاه تو نسبت به من همان جایگاه حضرت هارون نسبت به حضرت موسی است.

بعضی از شبهات دیگری هم دارند ان شاء الله در پایان برنامه به حول و قوه الهی به بعضی از شبهات «وهابیت» بویژه بعضی از «وهابیون» معاصر هم اشاره خواهیم کرد.

مجری:

متشکرم آیا علمای اهل سنت در صحت و تواتر حدیث منزلت مطلب، سخن و نقلی داشتند یا خیر؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

به نکته خوبی اشاره کردید امثال «ابن تیمیه» و ... ولو این که در «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» هم باشد می گوید یک روایت صحیح و مثبت نداریم ولی این جا ندیدم از نظر سند خدشه ای کرده باشد.

 در رابطه با دلالت و علمای شیعه و امثال این ها حرف های زدند در رابطه با بحث صحت و اعتبار حدیث منزلت «ابن عبد البر – متوفای 463» صاحب کتاب «الإستیعاب فی اسماء الأصحاب»، «استیعاب» یعنی کل، فرا گیری؛ یعنی کتابی که تمام اسماء صحابه را در این کتاب آورده است.

 البته بعد از ایشان «ابن اثیر جذری» در «اسد الغابة» دارد. بعد از او «ابن حجر عسقلانی» در «الإصابة» دارد هر کدام در یک فازی و یک سری افرادی را به صحابه اضافه کردند. «ابن حجر» دید هر چه آمار صحابه را بیشتر کند به نفع شان است. آن های که زمان پیغمبر در دامن مادر شیر می خوردند جزء صحابه آورده است.

باز کوتاه نیامده گفت آن های که در رحم مادر هم بودند جزء صحابه هستند. تمام این ها را ردیف کرده آمار صحابه را به ده هزار نتوانست برساند نه هزار و خرده ای شده است.

حال آن که «سیوطی» در «تدریب الراوی» و دیگران می گویند پیغمبر از دنیا می رفت صد و بیست یا صد و بیست و چهار هزار صحابه داشت.

آقای «ابن حجر» از این صد و بیست و چهار هزار صحابه توانستی اسامی ده هزار صحابه تقریباً یک دهمش را جمع کنی آن هم عجیب است آقای «ابن حزم اندلسی» کتابی دارد «اسماء الصحابة و ما رویَ عنهم من الأحادیث» صحابه ای که روایت نقل کردند آورده مجموعاً هزار نفر را توانست بیاورد که نقل روایت کردند. یعنی از صد و بیست و چهار صحابه، هزار نفر آورده است. از هزار نفر هم حدود نهصد و پنجاه نفرشان یک یا دو روایت نقل کردند.

 حدود صد نفر می ماند آن هم مثل «ابو هریره» است که هجده ماه با پیغمبر اکرم بود نزدیک پنج هزار و خرده ای روایت نقل کرد. «عایشه» دو هزار و دویست ده هزار روایت نقل کرد به امیر المؤمنین می رسد پانصد روایت نقل کرد از پانصد روایت، پنجاه تایش درست مابقی ضعیف است!

در «صحیح مسلم» آمد حدیث صحیح از علی ابن ابی طالب در تاریخ ما ثبت نشده است.

 یکی از اساتید «دانشگاه الأزهر - محمود ابو رَیه» تعبیر خیلی زیبایی دارد بارها گفتم می گوید امیر المؤمنین از اول کودکی در دامن پیغمبر بزرگ شد خودش هم در «نهج البلاغه»‌ دارد بر این که کودک بودم توانایی غذا خوردن نداشتم رسول اکرم در دهان مبارکش غذا را خرد می کرد داخل دهانم می گذاشت می بلعیدم.

فدای آن دهانی که غذا را خورد می کند و فدای آن دهانی که این غذا را می بلعد تماشایی است ای کاش فیلم می گرفتند پخش می کردند می دیدیم جگرمان حال می آمد.

می گوید امیر المؤمنین از اول کودکی با پیغمبر بود در تمام جنگ ها جز «جنگ تبوک» با پیغمبر بود. پیغمبر موقع رفتن به مسافرت خانه امیر المؤمنین و زهرا می ‌آمد خداحافظی می کرد. از سفر می آمد اولین کسی که می دید حضرت زهرا در خانه علی بود.

امیر المؤمنین آخرین کسی است که سر مقدس نبی مکرم در دامن علی بود جان داد اگر بنا بود علی هر روز یک روایت از پیغمبر شنیده باشد، باید دوازده هزار روایت از علی ابن ابی طالب داشتیم. آقایان پانصد روایت آوردند پنجاه تایش فقط می تواند صحیح باشد. «ابن سیرین» می گوید پنجاه روایتش هم صحیح نیست روایت صحیح از علی نداریم.

به قولی «ابو هریره» پیش کش خودتان با روایتی که در «صحیح بخاری» آورده است از او سوال می کنند می گوید این روایت را از پیغمبر شنیدم؛ روایتی که عقلاً پذیرش آن برای مردم مورد تردید بود گفتند «ابو هریره» این را از پیغمبر شنیدی؟ گفت نه

«هذا منْ كَيْسِ أَبِي هُريْرة»

از کیسه «ابو هریره» بود

الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج5، ص2048، بَاب وُجُوبِ النَّفَقَةِ على الآهل وَالْعِيَالِ، ح5040

دارد: «کذبه ابوبکر، کذبه عمر، کذبه علی ابن ابی طالب»

خوشحال هستیم خدا را شاکر هستیم بهترین نعمتی که خدای عالم بعد از نعمت توحید به ما داده ولایت اهل بیت است بلکه ولایت اهل بیت ما را به توحید رسانده است. توحیدی که از ولایت در آمد به او می بالیم، می نازیم و افتخار می کنیم. شب اول قبر از ما سوال کنند این جا چه آوردید؟ نه از نمازمان، نه از روزه مان، نه از عبادت مان چیزی نمی گوییم می گوییم خدا، محبت علی در دل مان آمده بود.

یقین هم داریم با محبت علی (سلام الله علیه)، خدای عالم بهترین ها را برای ما عنایت خواهد کرد شکی هم نداریم و هزار بار هم به لفظ جلاله قسم می خوریم به قدری یقین داریم خدایا شاکرت هستیم ای خدایی که:

«يَا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقَاقِهَا»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، دار الكتب الإسلامية – تهران: 1407 ق، ج‏2، ص578، بَابُ دَعَوَاتٍ مُوجَزَاتٍ لِجَمِيعِ الْحَوَائِجِ لِلدُّنْيَا وَ الْآخِرَة، ح4

بدون این که عملی از ما سر بزند نعمت محبت و ولایت اهل بیت را به ما دادی. در رحم مادر بودیم مادرمان با یا علی، یا علی دوران بارداری را گذراند به دنیا آمدیم از اولین لحظات عمرمان مادرمان با یا علی، یا علی به ما شیر داد و لالایی خواند. اولین روزهایی که به مدرسه و ... رفتیم با نام علی رفتیم عشق مان با آل علی است.

خدایا عنایتی به ما بکن آخرین لحظات عمرمان هم با ولا، محبت و عشق علی از این دنیا خدا حافظی کنیم یا الله، ای خدای علی به حق علی آن چه که کرم و تفضلت اقتضاء می کند در حق ما به کار بگیر.

 بینندگان عزیز! به قولی عشق است، محبت و ولایت علی به سادگی به دست ما نرسیده است بارها گفتم از میان خون و شکنجه ولایت علی به دست ما رسیده است.

«میثم» ها بالای دار با دست و پای بریده شاید چند ثانیه از عمرش باقی نماند داد می زند آی مردمی که پای دار نشسته اید تماشا می کنید گوش بدهید در رابطه با علی حدیثی برای شما بگویم. حدیثی که کیان حکومت «بنی امیه» را به لرزه در آورد «عبید الله زیاد»‌ دستور داد زبانش را قطع کنند تا «میثم» نتواند فضیلت علی را برای مردم بیان کند.

با همه این حال به تعبیر «شعبی» فضیلت علی شرق و غرب عالم را پر کرده است به قدری در کتب اهل سنت، کسانی که علی را قبول ندارند فضیلت علی آمده است نیاز این که از کتب شیعه فضائل و ولایت علی را صحبت کنیم نداریم. تمام کتاب های شیعه را بسوزانند کتاب های اهل سنت برای استدلال ما کافی است. (خدا را شاکر هستیم)

در کتاب «الإستیعاب فی أسماء الأصحاب» ایشان دارد:

«روى قوله صلى الله عليه وسلم: «أنت مني بمنزلة هارون من موسى» جماعة من الصحابة، وهو من أثبت الآثار وأصحّها، رواه عن النبي صلى الله عليه وسلم سعد بن أبي وقاص. وطرق حديث سعد فيه كثيرة جدّا قد ذكرها ابن أبي خيثمة وغيره، ورواه ابن عباس، وأبو سعيد الخدريّ، وأم سلمة، وأسماء بنت عميس، وجابر بن عبد الله، وجماعة يطول ذكرهم»

الاستيعاب في معرفة الأصحاب؛ اسم المؤلف: يوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر الوفاة: 463، دار النشر: دار الجيل - بيروت - 1412، الطبعة: الأولى، تحقيق: علي محمد البجاوي، ج3، ص1097

ایشان حدیث: «أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي‏»؛ را می آورد تعبیر دارد: «و هو من أثبت الآثار و أصحّها»، حدیث منزلت ثابت ترین و صحیح ترین احادیث است از این بهتر؟ «و هو من أثبت الآثار و أصحّها» در حدیث غدیر این را نگفتند ولی در منزلت گفتند.

بعد می گوید از نبی مکرم، «سعد ابن ابی وقاص، ابن ابی خثیمه، ابن عباس، ابو سعید خدری، ام سلمه، اسماء بنت عمیس و جابر ابن عبد الله» و تعدادی از صحابه ای اگر بخواهیم اسامی آن ها را بگوییم مثنوی هفتاد مَن کاغذ می شود.

آقای «تلمسانی» در کتاب «الجوهرة فی نسب النبی و أصحابه العشرة» مال «محمد ابن ابوبکر ابن موسی انصاری تلمسانی» است ایشان کتابی دارد تحت عنوان «الجوهرة فی النسب النبی» در این کتاب جلد 1، صفحه 196 ایشان حدیث منزلت را می آورد:

«خلَّفه رسول الله صلى الله عليه وسلم على عياله، وقال له: " أنت مني بمنزلة هارون من موسى، إلا أنه لا نبيَّ بعدي " . وروى قوله عليه السلام لعليٍّ: " أنت مني بمنزلة هارون من موسى " جماعة من الصحابة، وهو من أثبت الآثار وأصحها. رواه عن النبي صلى الله عليه وسلم: سعد بن أبي وقاص، وطرق حديث سعد فيه كثيرة جدا، وقد ذكرها ابن أبي خيثمة وغيره. ورواه جابر بن عبد الله، وأسماء بنت عميس، وابن عباس، وأبو سعيد الخدريُّ، وأمُّ سلمة»

الجوهرة في نسب النبي وأصحابه العشرة؛ اسم المؤلف: محمد بن أبي بكر الانصاري التلمساني المعروف بالبري (المتوفى: 644هـ) الوفاة: 644، دار النشر: ، ج1، ص277

«أنت مني بمنزلة هارون من موسى، إلا أنه لا نبيَّ بعدي وروى قوله عليه السلام...» این روایت را نقل کرد «جماعة من الصحابة، وهو من أثبت الآثار وأصحها»، از ثابت ترین و صحیح ترین روایات است.

روایت دیگری در «تاریخ بغداد» مال «ابوبکر بغدادی – متوفای 463» از علمای طراز اول اهل سنت حتی «وهابی»ها هم نسبت به «خطیب بغدادی» با چشم عنایت نگاه می کنند. البته چاپ های مختلفی هست من پی دی اف چهار، پنج تا از چاپ ها را داشتم به این مورد بر خوردم مقداری به زحمت افتادم.

چون اینی که در «مکتبه اهل بیت» داشتیم آدرسش با هیچ کدام از این چاپ ها نمی خورد، فهرست و ... را مقداری بالا، پایین کردم روایت را پیدا کردم. مال دار الکتب العلمیة با تحقیق «مصطفی عبد القادر عطاء» در جلد 4، صفحه 70

«حدثنا إبراهيم بن سعيد الجوهري حدثني المأمون حدثني الرشيد حدثنى المهدى قال دخل على سفيان الثوري فقلت حدثني بأفضل فضيلة عندك لعلي فقال حدثني سلمة بن كهيل عن حجية بن عدى عن على قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم أنت منى بمنزلة هارون من موسى الا انه لا نبي بعدي»

تاريخ بغداد؛ اسم المؤلف: أحمد بن علي أبو بكر الخطيب البغدادي الوفاة: 463، دار النشر: دار الكتب العلمية – بيروت، ج4، ص70

«دخل على سفيان الثوري»، «سفیان ثوری» وارد تشکیلات «مهدی عباسی» شد «فقلت حدثني بأفضل فضيلة عندك لعلي»؛ خیلی عجیب است حتی حاکمان جور هم دنبال با فضیلت ترین حدیث در حق علی بودند.

«حدثني بأفضل فضيلة عندك لعلي»، با فضیلت ترین حدیثی که درباره علی داری برای ما بگو، گفت

«حدثني سلمة بن كهيل عن حجية بن عدى عن على قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم»؛ از خود علی، رسول اکرم فرمود «أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي‏» جایگاه تو یا علی نسبت به من، همان جایگاه حضرت هارون نسبت به موسی هست «إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي‏» بعد از من دیگر پیغمبری نیست. اگر بنا بود من خاتم انبیاء نباشم پیغمبری بعد از من بیاید یا علی تو همان پیغمبر بودی!

در رابطه با تواتر حدیث آقای «محمد ابن جعفر کتّانی» صاحب کتاب «نظم المتناثر من الحديث المتواتر» روایت های متواتر را در این کتاب جمع کرده است. در صفحه 195 من جمله از حدیثی که متواتر هست حدیث متواتر به منزله آیه قرآن است «ابن تیمیه» می گوید:

«مَنْ أَنْكَرَ الْمُتَوَاتِرَ فَقَدْ كَفَرَ»

**

«مَنْ أَنْكَرَ الْمُتَوَاتِرَ فَقَدْ كَفَرَ»

هرکس روایت متواتر را انکار کند کافر است.

الفتاوى الهندية في مذهب الإمام الأعظم أبي حنيفة النعمان؛ اسم المؤلف: الشيخ نظام وجماعة من علماء الهند الوفاة: 9999، دار النشر: دار الفكر - 1411هـ - 1991م، ج2، ص265

هر کس حدیث متواتر را انکار کند کافر است آن چه در ذهنم است در کتاب «مجموع فتاوی»، جلد 18 بعضی از چاپ ها صفحه 18، بعضی از چاپ ها صفحه 23 من جمله 233 حدیث متواتر حدیث این را از «ابو سعید خدری، ام سلمه، براء ابن عازب، اسماء عمیس» و ... نقل کرد همچنین «مالک ابن نویره، سعد ابن ابی وقاص، عمر ابن الخطاب» بعد می گوید:

«أما ترضى أن تكون مني بمنزلة هارون من موسى، أورده فيها أيضا من حديث أبي سعيد الخدري، وأسماء بنت عميس، وأم سلمة، وابن عباس، وحبشي بن جنادة، وابن عمر، وعلي، وجابر بن سمرة، والبراء بن عازب، وزيد بن أرقم عشرة أنفس»

طریق حدیث منزلت را «ابن عساکر – متوفای 571» در کتاب «تاریخ دمشق» تمام سندها را آورد از بیست و خرده ای نفر از صحابه این روایت را نقل کرده است. خود ایشان می گوید:

«وحديث أنت مني بمنزلة هارون من موسى متواتر»

نظم المتناثر من الحديث المتواتر؛ اسم المؤلف: محمد بن جعفر الكتاني أبو عبد الله الوفاة: 1345 هـ، دار النشر: دار الكتب السلفية - مصر، تحقيق: شرف حجازي، ج 1، ص 195

حدیث منزلت، حدیث متواتر است از بیست و خرده ای نفر از صحابه نقل شده است.

همچنین «حاکم حسکانی – متوفای 470» جمله خیلی زیبایی دارد از آن جملاتی است که جگر آدم حال می آید. ایشان می گوید:

«حديث المنزلة الذي كان شيخنا أبو حازم الحافظ يقول: خرجته بخمسة آلاف إسناد»

شواهد التنزيل لقواعد التفضيل؛ تأليف: الحافظ الكبير عبيد الله بن أحمد المعروف بالحاكم الحسكاني؛ الحنفي النيسابوري، تحقيق وتعليق: الشيخ محمد باقر المحمودي؛ مؤسسة الطبع والنشر التابعة لوزارة الثقافة والارشاد الاسلامي مجمع أحياء الثقافة الاسلامية، 1411 ه‍ - 1990م، ج1، ص195

با پنج هزار سند حدیث منزلت را جمع کردم. پنج هزار سند دوستان عزیز چیزی است که گفتنش راحت است شنیدنش هم راحت تر است ولی هضمش خیلی سخت است. چند ده تا و چند صد تا نه؛ پنج هزار سند برای حدیث منزلت جمع کردم. فضائل همه صحابه، خلفای ثلاثه، امهات المؤمنین و ... را نقل کنید آیا می توانید برای این ها پانصد حدیث ولو ضعیف جمع کنید؟

ولی برای حضرت امیر حدیث منزلتش پنج هزار سند کاملاً مختلف است این طور نیست یکی باشد.

آقای «سیوطی – متوفای 911» صاحب کتاب «قطف الأزهار المتناثرة في الأخبار المتواترة»، صفحه 281، یکصد و سومین حدیث متواتر از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) حدیث منزلت آورده است.

آقای «صالحی شامی» اهل سنت به او اراده ویژه ای دارند شخصیت محترم و ملائی است. در مجموع بنده با توجه به مطالعاتی که در کتاب «سُبُل الهدیٰ و الرشاد» داشتم نسبت به دیگران آدم منصفی است. فضائل امیر المؤمنین خیلی از جاها در یک صفحه می بینید چهل، پنج فضیلت برای امیر المؤمنین نقل کرده است. از بزرگان اهل سنت کم دیدم این چنین باشد.

 ایشان در کتاب «سُبُل الهدیٰ و الرشاد»، جلد 1، صفحه 292 مطالبی را در رابطه با قضیه امیر المؤمنین نقل می کند:

«والنبي - صلى الله عليه وسلم - متكئ على علي حتى ضرب بيده على منكبه، ثم قال: يا علي، أنت أول المؤمنين إيمانا، وأولهم إسلاما ثم قال: أنت مني بمنزلة هارون من موسى ' . وروى الشيخان عن سعيد بن المسيب عن عامر بن سعد عن أبيه أن رسول الله - صلى الله عليه وسلم - قال لعلي: ' أنت مني بمنزلة هارون من موسى إلا أنه لا نبي بعدي '. تنبيه: هو حديث متواتر عن نيف وعشرين صحابيا واستوعبها الحافظ ابن عساكر عن نحو عشرين ورقة ... أن رسول الله - صلى الله عليه وسلم - رأى عليا فقال: ' أنا وهذا حجة على أمتي يوم القيامة ... أن رسول الله - صلى الله عليه وسلم - قال : ' ألا إن الله وليي وأنا ولي كل مؤمن، من كنت مولاه فعلي مولاه ... عن أبي سعيد الخدري - رضي الله تعالى عنه - أن رسول الله - صلى الله عليه وسلم - قال : ' أيها الناس لا تشكوا عليا ، فوالله ، إنه لاخشن في ذات الله - عز وجل - وفي سبيل الله ... «عن عائشة - رضي الله تعالى عنها - أن رسول الله - صلى الله عليه وسلم - قال : ' النظر إلى وجه علي عبادة ' . وروى الطبراني في الكبير والرافعي عن عمران بن خالد بن طليق بن محمد بن عمران بن حصين عن أبيه عن عمران بن حصين والحاكم وتعقب عن قتادة عن حميد بن عبد الرحمن عن أبي سعيد الخدري عن عمران بن حصين والشيرازي في الالقاب ، والطبراني في الكبير والحاكم وتعقب أن - رسول الله - صلى الله عليه وسلم - قال : ' النظر إلى علي عبادة '»

سبل الهدى والرشاد في سيرة خير العباد؛ اسم المؤلف: محمد بن يوسف الصالحي الشامي الوفاة: 942هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1414هـ، الطبعة: الأولى، تحقيق: عادل أحمد عبد الموجود وعلي محمد معوض، ج11، ص29

«يا علي، أنت أول المؤمنين إيمانا، وأولهم إسلاما» بعد فرمود «أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى» سندهای متعدد و حدیث منزلت را نقل می کند این که علی: «أنا وهذا حجة على أمتي يوم القيامة» در یک صفحه اش این قدر فضیلت از حضرت نقل می‌کند.

 «النَّظَرُ إِلَى وَجْهِ عَلِيٍّ عِبَادَةٌ.»؛ نگاه کردن به سیمای علی عبادت است. باز دارد: «النَّظَرُ إِلَى عَلِيٍّ عِبَادَةٌ.»؛ لازم نیست به صورتش نگاه کنی به دست، پا و عبایش نگاه کنی عبادت است. تماشا کردن کل وجود علی عبادت است.

 از اهل سنت کم داریم این طور عشق داشته باشد در یک صفحه ده، دوازده فضیلت امیر المؤمنین را آورده است. در صفحات بعدش هم همین طور است من جمله این ها حدیث منزلت آورده است.

ایشان می گوید این حدیث متواتر و از بیست و خرده ای صحابه نقل شده است حال آن که آقایان می گویند اگر سه یا چهار تا از صحابه روایتی را نقل کنند روایت متواتر می شود.

«امیر صنعانی – متوفای 1182» ایشان اهل «یمن» است مذهب «زیدی» دارد کتابی دارد «أصول الفقه المسمى إجابة السائل شرح بغية الآمل» در این کتاب روایت های متواتر را آورده است.

تواتر لفظی و تواتر معنوی را آورد من جمله از روایاتی که متواتر است عبارت از حدیث منزلت است «أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى» فرمایشات متعددی هم دارد.

 عزیزان دقت کنند در «صحیح مسلم»، حدیث 2404 «سعد ابن ابی وقاص» از پدرش برای «سعید ابن مسیب» نقل می کند:

«عن سَعِيدِ بن الْمُسَيَّبِ عن عَامِرِ بن سَعْدِ بن أبي وَقَّاصٍ عن أبيه قال قال رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم لِعَلِيٍّ أنت مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ من مُوسَى إلا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي قال سَعِيدٌ فَأَحْبَبْتُ ان أُشَافِهَ بها سَعْدًا فَلَقِيتُ سَعْدًا فَحَدَّثْتُهُ بِمَا حدثني عَامِرٌ فقال انا سَمِعْتُهُ فقلت آنْتَ سَمِعْتَهُ فَوَضَعَ أصبعيه على أُذُنَيْهِ فقال نعم وَإِلَّا فَاسْتَكَّتَا»

 صحيح مسلم بشرح النووي؛ اسم المؤلف: أبو زكريا يحيى بن شرف بن مري النووي الوفاة: 676، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت - 1392، الطبعة: الطبعة الثانية، ج4، 1870،‌ ح2404

«سعد ابن ابی وقاص» پدرش از اصحاب پیغمبر بود. «سعید ابن مسیب» پیغمبر را درک نکرد ولی صحابه را درک کرد می گوید «سعد ابن ابی وقاص» از پدرش نقل کرد که پیغمبر فرمود «أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي‏»، «سعید ابن مسیب» گفت خیلی برایم عجیب بود پیغمبر بگوید جایگاه علی نسبت به من، همان جایگاه حضرت هارون نسبت به حضرت موسی است.

«قال سَعِيدٌ فَأَحْبَبْتُ ان أُشَافِهَ بها سَعْدًا»، «عامر ابن سعد» از پدرش نقل می کند گفتم بروم «سعد ابن ابی وقاص» را پیدا کنم ببینیم این روایت درست است و تأیید می کند؟ تا از لب های «سعد ابن ابی وقاص» این روایت را بشنوم

«فَلَقِيتُ سَعْدًا فَحَدَّثْتُهُ بِمَا حدثني عَامِرٌ فقال انا سَمِعْتُهُ»؛ گفتم آقا زاده شما همچنین روایتی نقل کرد درست است؟ «سعد ابن ابی وقاص» گفت از پیغمبر این روایت را شنیدم

«فقلت آنْتَ سَمِعْتَهُ»؛ راست راستی از پیغمبر شنیدی؟ به قدری جو، علیه امیر المؤمنین هست باورشان نمی شود می گوید: «فَوَضَعَ أصبعيه على أُذُنَيْهِ فقال نعم وَإِلَّا فَاسْتَكَّتَا» دو انگشتش را روی گوشهایش گذاشت گفت «نعم وَإِلَّا فَاسْتَكَّتَا»؛ با دو گوش هایم از لب های پیغمبر شنیدم اگر دروغ بگویم هر دو گوشم کر بشود.

 این روایت ها را داریم می خوانیم برای مردم هم داریم نقل می کنیم دوستان عزیز خودتان را یک لحظه در آن جو قرار بدهید معاویه ای که لعن و سب امیر المؤمنین را در بالای منبر به عنوان سنت پیغمبر آورده است. در خطبه های نماز جمعه، سب علی می کنند اگر چنان چه کسی خطبه ای بخواند به امیر المؤمنین (نستجیر بالله) ناسزا نگوید نماز جمعه اش باطل است.

اگر چنان چه بچه ای به دنیا بیاید کسی اسم بچه را علی بگذارد همین علی گذاشتن دلیل است که این شخص مهدور الدم است او را می کشتند.

«كان بنو أمية إذا سمعوا بمولود اسمه علي قتلوه»

تهذيب التهذيب ، اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي الوفاة: 852 ، دار النشر : دار الفكر - بيروت - 1404 - 1984 ، الطبعة : الأولى، ج 7، ص 280، ح 541.

خیلی درد است من می گویم شما می شنوید ولی هضمش والله سخت است. «ابن حجر، ذهبی، مذی» و دیگران هم آورده اند.

«كانت بنو أمية إذا سمعوا بمولود اسمه علي قتلوه فبلغ ذلك رباحا فقال هو علي»

تدريب الراوي في شرح تقريب النواوي؛ اسم المؤلف: عبد الرحمن بن أبي بكر السيوطي الوفاة: 911، دار النشر: مكتبة الرياض الحديثة - الرياض، تحقيق: عبد الوهاب عبد اللطيف، ج2، ص331

همان کاری که «فرعون» انجام می داد آن وقت آقایی از «زاهدان» می گوید هر کس معاویه را لعنت کند من لعنتش می کنم. خدا ان شاء‌ الله شما را با معاویه محشور کند ما را هم با علی نه با «قنبر، عمار، سلمان و ابو ذر» علی محشور کند. افتخار می کنیم خاک زیر پای «قنبر و فضه» اش را هم می بوسیم و به آن افتخار می‌کنیم.

ولی بدانید فردای قیامت وارد می شوید یقین داشته باشید معاویه در اسفل السافلین جهنم است هیچ شکی نداشته باشید.

حضرت «امام (رضوان الله تعالی علیه)» با همه ملاحظاتی که داشتند در وصیتنامه سیاسی الهی شان تعبیر «بنی امیه (لعنهم الله)» در آتش جهنم معذب هستند حرف بی اساسی نیست.

آخرین جمله «امام راحل» در این دنیا است بعد از او چیزی ننوشت این وصیتنامه ممهور بود تا بعد از رحلت این بزرگوار، «مقام معظم رهبری» این وصیتنامه را در جلسه «خبرگان رهبری» مُهر را شکستند وصیتنامه را آوردند و در آن جا قرائت کردند. معاویه این طور آدمی هست ما نمی گوییم این همه بزرگان و علمای اهل سنت کتاب های در رابطه با معاویه نوشتند.

رسول اکرم او را مورد لعن قرار داد «عایشه» او را مورد لعن قرار داد دوستان عزیز یکی، دو مورد نیست. امیر المؤمنین در «نهج البلاغه» می گوید:

 «إِنَّمَا هُوَ الشَّيْطَانُ»

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص 415

کار به جایی می رسد وقتی حدیث منزلت را می شنوند تعجب می کند بر این که، این همه افراد این حدیث را نقل کردند.

 در «تاریخ دمشق»، جلد 22 ایشان از بیست نفر از صحابه نقل می کند.

«عن سعد قال سمعت النبي صلى الله عليه وسلم يقول لعلي بن أبي طالب أنت مني بمنزلة هارون من موسى إلا أنه لا نبي بعدي \ ح \»

بعد دارد:

«وروي هذا الحديث أيضا عن غير سعد روي عن عمر وعلي وأبي هريرة وابن عباس وابن جعفر ومعاوية وجابر بن عبد الله وأبي سعيد والبراء بن عازب وزيد بن أرقم وجابر بن سمرة وأنس بن مالك وزيد بن أبي أوفى ونبيط بن شريط وحبشي بن جنادة ومالك بن الحويرث الليثي وأبي الفيل وأسماء بنت عميس وأم سلمة أم المؤمنين وفاطمة بنت حمزة عن النبي صلى الله عليه وسلم»

تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل؛ اسم المؤلف: أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعي الوفاة: 571، دار النشر: دار الفكر - بيروت - 1995، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري، ج 42، ص 166

«عن عمر، علی، ابی هریره، ابن عباس، عبد الله ابن جعفر» از معاویه «جابر ابن عبد الله، ابو سعید خدری، براء ابن عاذب، ابن أرقم، جابر ابن سَمُرة، أنس ابن مالک، زید ابن ارقم، نبید ابن شریف، حُبْش ابن جنان، مالک ابن حویرث، اسماء بنت عمیس، ام سلمه و فاطمه بنت حمزه» بیست نفر این روایت را از نبی مکرم مستقیم نقل کردند.

آن که در رابطه با عمر ابن الخطاب هست خیلی جالب است ان شاء الله در بخش بعدی اگر فرصتی شد اصحاب پیامبر چه کسانی با چه مصادری این حدیث را آوردند؟ مخصوصاً حدیثی که خلیفه دوم آورد نشستم از منابع مختلف تصویر کتاب را گرفتم این جا به مردم نشان بدهیم. حتی خلیفه دوم نسبت به حدیث منزلت نظرشان چیست؟

کسانی که نسبت به امیری المؤمنین حرف های یاوه می زنند عمر ابن الخطاب چه برخوردی با آن ها دارد؟ پیغمبر نه، «سلمان» نه، «ابوذر» نه، «عمار» نه خود خلیفه دوم چه برخوردی دارد؟ این طلب عزیزان باشد، ان شاءالله آقای «اسماعیلی» یاد آوری کنند من عرض می‌کنم.

مجری:

ان شاءالله، خیلی ممنون و متشکرم. استاد اول برنامه اشاره ای داشتند اگر اهل بیت را داریم و به آن ها ارادت داریم و خدا را هم به واسطه اهل بیت شناختیم. اگر اهل بیت نبودند شاید نمی توانستیم خدا شناس باشیم به قول مرحوم «شهریار» می گوید:

دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین * به علی شناختم من به خدا قسم خدا را

برای شناختن علی هم خدا عنایت کرد و برای شناختن خدا هم عنایت کرد به واسطه علی ما خدا را شناختیم.

 (میان برنامه)

مجری:

الحمدالله رب العالمین تمام وجودمان با پوست و گوشت و استخوان و سلول‌های بدنم مان اعتراف می‌کنیم و فریاد می‌زنیم «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّكِينَ بِوَلَايَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَئِمَّةِ المَعْصُومِین عَلَيْهِمُ السَّلَام» همه ما قدر بدانیم این نعمتی که خدا به ما داد و ما از آن غافل هستیم طلا که چه عرض کنم اما گوهر بسیار بسیار ارزشمند است.

 استاد امشب همه مان را سیراب کرد وجودمان نور فضائل امیر المؤمنین (سلام الله علیه) شد. تصور کنید در یک چله تابستان در یک بیابان بسیار داغ، آفتاب بر سر و صورت شما می تابد و ساعت ها شما از خوردن آب محروم بودید لبان تان خشک شد و وجودتان بی حال شد یک دفعه جرعه آب گوارا به شما بدهند خوردنش چه لذت و حالی دارد؟ شنیدن مدح، منقبت و فضائل مولا امیر المؤمنین (سلام الله علیها) به همان اندازه برای ما ارزشمند، شیرین و گوارا است که گاهی جان، وجود و روح ما را نجات می دهد.

روح، جان و وجودمان گاهی می میرد به واسطه مباحثی که در این دنیا گرفتارش هستیم با شنیدن نام و فضائل مولا امیر المؤمنین دل و جان وجودمان زنده می شود ان شاء الله که قدردان این نعمت باشیم.

طبق وعده ای که به شما دادیم از این لحظه در خدمت مخاطبین عزیز هستیم، اولین تماس جناب آقای «بهادری» از «کرج» یار همیشگی شبکه حضرت ولی عصر سلام علیکم بفرمایید در خدمت تان هستیم!

تماس بینندگان برنامه

بیننده: (آقای بهادری از کرج – شیعه)

علیکم السلام ورحمة الله خدمت آیت الله دکتر «حسینی قزوینی» و جناب حاح اقای «اسماعیلی»، سالگشت شهادت سید بزرگوار «حاج سید حسن نصر الله» را خدمت همه مسلمانان مخصوصاً آقا امام زمان و مخصوصاً شیعیان عرض تسلیت دارم.

در این باب متنی یادداشت کردم خدمت عزیزان عنوان می کنم ان شاء الله مورد توجه قرار بگیرد. «صهیونیست» تاریخی در تمام شواهد و تاریخ های گذشته جهان اسلام مخصوصاً تشیع پشت سر اسلام و دشمن اسلام بوده است.

کودتای «سقیفه» هم قطعاً «صهیونیست» تاریخی هم نقش داشته پس با کودتا خلافت را از آقا امیر المؤمنین گرفتند ولی مرجعیت دینی که سنت و تفسیر قرآن بود نتوانستند مصادره کنند چون تماماً در وجود آقا امیر المؤمنین و اهل بیت بود. مجبور شدند دست به دامن «یهودیان» بشوند. مرجعیت دینی ما «یهود» بشود یعنی خلأهای دینی توسط تفسیر «کعب الأحبارها» در جامعه آن زمان مسلمان ها پر بشود.

«مسیحیان» و «یهودیان» چرا با اسلام و پیامبر مشکل پیدا کردند؟ گفتند چرا نبوت در «بنی اسرائیل» آمده است؟ سوره آل عمران آیه 26

(قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِيدِكَ الْخَيرُ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ)

بگو: «بار الها! مالک حکومتها تويی؛ به هر کس بخواهی، حکومت می ‌بخشی؛ و از هر کس بخواهی، حکومت را می ‌گيری؛ هر کس را بخواهی، عزت می ‌دهی؛ و هر که را بخواهی خوار می ‌کنی. تمام خوبيها به دست توست؛ تو بر هر چيزی قادری.

سوره آل عمران (3): آیه 26

پیغمبر بگو ای خدا تو پادشاه مُلک هستی تو هر که را که خواهی مُلک و سلطنت بخشی و از هر چه خواهی مُلک و سلطنت باز گیری و هر که را خواهی عزت دهی و هر که را خواهی خوار گردانی پس نبوت و امامت را خداوند از «بنی اسرائیل» گرفت و به «بنی اسماعیل» داد به خاطر این موضوع حسادت شدید کردند.

پیامبر فرمود من مثل یک معمار دائمی هستم ولی پیامبران گذشته مثل برادرم موسی و عیسی (علیه السلام) معماری شان موقتی بود آن ها اسلام های کوچکی داشتند ولی نبوت من الی یوم القیامة است. ولی برادرهایم عیسی و موسی مانند یک معمار چند هفته ای هستند آن ها آمدند اسلام های کوچکی برای شما «بنی اسرائیل»‌ درست کردند ولی نبوت شان تمام شد.

از نظر مکان هم در کره زمین چیزی به عنوان مِلک در اختیار آن ها نیست (عزیزان دقت کنند) از نظر زمان هم نبوت شان تمام شد. به همین خاطر «فلسطین» مال پیامبر اسلام است چون من وارث آن ها هستم.

«السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ مُوسَى كَلِيمِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ عِيسَى رُوحِ اللَّه‏»؛ «یهودیان» و «مسیحیان» گفتند ما زیر پیامبری که از «بنی اسرائیل» باشد نمی رویم. قرآن گفت «چینی» و «آفریقایی»ها با شما رقابت نمی کنند چرا؟ از چنگ آن ها شما مِلک نگرفتید ولی «بنی اسرائیلی‌ها» می گویند ما چون نژاد پرست هستیم و چهل و هشت پیامبر از ما است لذا قرار بود ما همه کاره باشیم.؛ ولی قرآن فرمود شما یک حلقه از تاریخ بودید تمام شد رفت از بس که ظلم کردید قرآن می فرماید:

(إِنَّا أَعْطَينَاكَ الْكَوْثَرَ)

ما به تو کوثر [= خير و برکت فراوان‌] عطا کرديم!

سوره کوثر (108): آیه 1

چون تزکیه در شاخه «بنی اسماعیل» است در آیه 54 سوره نساء آمده است:

(أَمْ يحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَينَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَينَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا)

يا اينکه نسبت به مردم [= پيامبر و خاندانش‌]، و بر آنچه خدا از فضلش به آنان بخشيده، حسد می ‌ورزند؟ ما به آل ابراهيم، (که يهود از خاندان او هستند نيز،) کتاب و حکمت داديم؛ و حکومت عظيمی در اختيار آنها [= پيامبران بنی اسرائيل‌] قرار داديم.

سوره نساء (4): آیه 54

چرا «یهودیان» حسادت می کنند؟ منِ خدا خوشم آمد این مُلک را تا روز قیامت به «بنی اسماعیل» بدهم قرآن می فرماید «یهودیان» خطرناک ترین دشمن مسلمانان هستند عدد از همه کمتر ولی خطر از همه بیشتر دارند. عزیزان مسلمان دقت کنند مخصوصاً شیعیان که بزرگ ترین دشمن ما شیعیان مخصوصاً «صهیونیسم تاریخی» است! ببخشید مصدع اوقات شدم والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته.

مجری:

خیلی ممنون و متشکر از تماس تان موفق باشید.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

«بنی اسماعیل» چه ربطی به «بنی اسرائیل» دارد؟

مجری:

آقای «بهادری» تقسیم می کرد «بنی اسماعیل» و «بنی اسرائیل» در واقع دو جبهه ای که در مقابل هم هستند. نکاتی خوبی را گفتند.

 سگ وحشی رژیم «صهیونیستی» و این سگ بی قلاده ‌«آمریکا» در «نیویورک» بود در اخبار نوشت خیلی سریع خودش را به «واشنگتن» رساند و جلسه ای که با سگ زرد «ترامپ» دارد معلوم نیست چه نقشه ای برای مردم دنیا دارند؟ خدا ان شاء الله نابودشان کند.

اخیراً تحلیلی می شنیدم و می خواندم حتی «ترامپ» این قدر گوش به فرمان «نتایاهو» است تهدید کرده اگر به حرف من گوش ندهی در کمتر از 24 ساعت ترورت می کنیم و این توان و قدرت را هم داریم. از ترس جانش است که این طوری از «نتایاهو» و «اسرائیل» دارد تبعیت می کند. ان شاء‌ الله همه شان به زودی زود نابود بشوند. تماس بعدی آقای «احمدی» از «یاسوج» سلام بر شما بفرمایید.

بیننده: (آقای احمدی از یاسوج – شیعه)

عرض سلام و درود خدمت حضرت استاد گرانقدر آیت الله «حسینی قزوینی» وحضرتعالی و تمام عزیزان شبکه حضرت ولی عصر می کنم. دو سوال دارم. یک سوالم را قبلاً پرسیدم اما به دلیل کمبود وقت حضرت استاد پاسخ ندادند. روایاتی هست بعد از شهادت آقا رسول الله (صلی الله علیه و آله) و پیشامد جریان «سقیفه» مولا علی (علیه السلام) از قبیله «انصار» یاری خواست اما آن ها در جواب گفتند اگر قبل از بیعت با ابوبکر از ما چنین درخواستی می کردی یاریت می کردیم.

سوالم این است اگر واقعاً قبیله «انصار» و دیگران این قدر پایبند به بیعت بودند مگر همه این ها در غدیر خم با امام علی (علیه السلام) بیعت نکرده بودند در حالی که مدت زمانی کمی از واقعه غدیر گذشته بود.

سوال دیگر این که بعد از شهادت آقا رسول الله و غصب خلافت امیر المؤمنین (سلام الله علیه) اکثریت امت به انحرافات کشیده شدند و این موضوع باعث جنگ ها و خونریزی های زیادی شد و الان ادامه دارد.

بعضی از خلفا امثال عمر از نقل احادیث رسول خدا جلوگیری کردند آیا این احتمال وجود دارد کل قرآن جمع آوری نشده باشد و آن قرآنی که به امضای امام علی (علیه السلام) جمع آوری شده است در اختیار امت قرار گرفت یا فقط در اختیار اهل بیت بوده است؟ اگر توضیح دهید ممنون می‌شوم والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته

مجری:

ممنونم تشکر از شما موفق باشید، تماس بعدی جناب آقای «موسوی» از «نهبندان» سلام بر شما بفرمایید.

بیننده: (آقای موسوی از نهبندان – شیعه)

سلام علیکم خدمت حاج آقای «قزوینی» و حاج آقای «اسماعیلی»، حاج آقای «قزوینی» خیلی دلم برای تان تنگ شده است. موضوعی را می خواستم خدمت شما بگویم اکثر این های که لیسانس و فوق لیسانس می گیرند فقط «حسبنا کتاب الله» شدند یک حرف خصوصی داشتم اگر بعد از این برنامه بشود با شما تماس بگیرم ممنون شما می شوم برایم دعا کنید بیمار هستم و در روستا زندگی می کنم.

مجری:

خدا به شما سلامتی و عاقبت بخیری بدهد. تماس بعدی آقای «فرخی» از «مازندران» سلام بر شما بفرمایید

بیننده: (آقای فرخی از مازندران – شیعه)

سلام علیکم وقت شما بخیر، من یک خواهشی داشتم حدیث منزلت به نظرم این قدر حدیث بزرگی است خواستم یکی، دو دقیقه ای دوستان به به عرض من توجه کنند. اگر این حدیث مال شخصی غیر از علی بود خدا گواه است در سر در خانه «کعبه» نصب می شد. مطلبی هم که می خواهم بخوانم در این فاصله دو،‌ سه مطلب را تکه تکه کردم به نظرم از این زاویه از حدیث منزلت کم پرداخته شده است.

در تمام کتاب های سیره و تفسیری آمده است تفسیری از این جهت که چهل، پنجاه تا آیات قرآن در سوره توبه مال «جنگ تبوک» است حدیث منزلت در بهبوحه «جنگ تبوک» اتفاق افتاد. برای کم کردن شأن علی می گویند. این جا علی فقط برای حفاظت از زن و بچه ها ماند در صورتی که باید بدانیم در چه مقطعی حدیث منزلت دارد گفته می شود؟

«تبوک» ده - پانزده ماه قبل از دنیا رفتن پیامبر اتفاق افتاد یعنی در «مدینه» نیست که قلمروی اسلامی محدود به یک روستا مثل «مدینه» و صد کیلومتر اطرافش باشد. بعد از «فتح مکه» و «فتح طائف» است تقریباً قسمت های کوچکی از «یمن» مانده بود در واقع کل شبه جزیره زیر قلمرو پیامبر است جنگ، جنگ خارجی است پیامبر دارد به سمت مرز «روم» می رود با «روم» بجنگد.

از «زاد المعاد ابن قیم» می خوانم تقریباً می شود گفت بزرگ ترین منبع «سلفی‌ها» است یعنی مثل قرآن اهمیت می دهند، می گوید پیامبر زمانی که می رود

«فیها غزوة تبوک وخرج الیها ...»

اول ماه رجب پیامبر تشریف می برد تا چهار ماه طول می کشد پس پیامبر دارد برای اولین بار از کشور خارج می شود نه فقط «مدینه» جنگ های «مدینه» اطراف همین شهر بود فاصله یک روز اگر مشکلی پیش می آمد پیامبر بر می گشت. پیامبر چهار ماه دارد کشور را ترک می کند در محدوده ای به نام کل شبه جزیره بعضی ها می گویند زن و بچه ها مانده بودند.

ادامه مطلب آمده است کسانی که نرفتند وضعیت آن زمان، وضعیت بسیار بدی بود پیامبر تأکید می کند

«فإن المدينة لا تصلح إلا بي أو بك هذا حديث صحيح الإسناد ولم يخرجاه»

المستدرك على الصحيحين؛ اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ج 2، ص 367، ح 3294

ای علی یا من باید بمانم یا تو؛ این را «حاکم نیشابوری» با شرط «مسلم» دارد تصحیح می کند در نهایت «تخلفَ عَنُه» از پیامبر تخلف کردند نرفتند این های که می گویند فقط زن و بچه ها مانده بودند حرف خیلی خنده داری است مگر می شود کل شبه جزیره فقط زن و بچه ها مانده باشند؟

«تخلف عنه ابن سلول وتخلف من المنافقين وأهل الريب»

منافقین و اهل شک هم ماندند

«ومعه خلفائه من الیهود»

و از «یهودی»ها مانده بودند

«ولیس عسکره بأقل العسكريين»

یعنی آن های که مانده بودند کمی از لشکری که پیامبر داشت می رفت نداشت یعنی جمعیت خیلی بزرگی بود در سوره توبه هم داریم صراحتاً می گوید تاریخ نیست کسی بخواهد زیرش بزند می گوید

(مَا كَانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَمَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ أَنْ يتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ)

سزاوار نيست که اهل مدينه، و باديه ‌نشينانی که اطراف آنها هستند، از رسول خدا تخلف جويند؛

سوره توبه (9): آیه 120

در همچنین وضعیتی یک شخصی را هم کنار حضرت امیر می آورند می گویند «عبد ابن ام مکتوم» جانشین در «مدینه» بود این قدر توجه نمی کنند یا می دانند که «عبد الله ابن ام مکتوم» یک شخص نابینایی بود. پیامبر دارد از کشور به مدت چهار ماه خارج می شود یک نابینا را به عنوان جانشین قرار بدهد؟

مطلب آخر این که از «زاد المعاد ابن قیم» دارم می خوانم آن های که می گویند علی پیش زن و بچه ها ماند یا پیامبر برای خانه خودش جانشین گذاشت این را تمام منابع سِیَر و تفسیری گفتند در این کتاب می گوید پیامبر به حضرت امیر می گوید

«إنما خلفتك لما تركت ورائي»

من تو را خلیفه کردم برای هر چه که پشت سر من است بعد می گوید

«فاخلفني في أهلي وأهلك»

هم در اهل خودم و اهل خودت؛ مطلب راجع به «جنگ تبوک» بسیار زیاد است حواشی «جنگ تبوک» ارزش این واقعه را نشان می دهد چرا «سعد ابی وقاص» می گوید اگر من در «تبوک» جانشین می شدم (این در صحیح مسلم است) می گوید از هر چه شترهای سرخ مو است برای من بهتر است!

مجری:

ممنونم اقای «فرخی» موفق باشید خدا نگهدارتان باشد، تماس بعدی ‌آقای «موسوی» از «مشهد» سلام بر شما بفرمایید

بیننده: (آقای موسوی از مشهد – شیعه)

عرض سلام و احترام دارم خدمت حضرت آیت الله «حسینی قزوینی» و مجری محترم آقای «اسماعلی» بزرگوار. چون وقت کم است دو مطلب را خیلی سریع می گویم و رفع زحمت می کنم. مطلب اول این که متأسفانه چند وقت است در فضای مجازی یک جریانی به نام نو اخباری با رویکرد اخباری گری خیلی طرفدار پیدا کرده است، بازیکنی هست آقای «شایان مصلح» قبلاً در «پرسپولیس» بازی می کردند ایشان رویکرد اخباری گری دارند و در جوان ها در فضای تلگرام و اینستاگرام خیلی طرفدار دارند.

در فضای تلگرام شان فحاشی شدید نسبت به خیلی از علما و مراجع می کنند از «شبکه ولی عصر» خواهش می کنم جواب اخباری ها را بدهید.

مجری:

آقای «موسوی» برنامه «عصر ایمان» را داشتیم حاج آقای «عباسی» این ها را بحث کردند و جواب دادند در آرشیو شبکه هست.

آٔقای موسوی:

مطلب دوم این که چند وقت است زندگیم به شدت گره خورده است و قلبم تحت فشار است می خواهم از حضرت آیت الله «قزوینی» بپرسم چه کار کنم و چه ذکری بگویم؟ چون ایشان به توسل حضرت زهرا خیلی تأکید دارند می خواستم بپرسم آیا بهتر است آدم به امام زمان توسل کند یا به امیر المؤمنین توسل کند؟ بالاخره چه ذکر و عملی را انجام بدهد تا فشارها یک مقدار برداشته بشود؟

مجری:

خداوند به شما سلامتی بدهد، خدا نگهدار. تماس بعدی آقای «رضایی» از «بندر عباس» سلام بر شما بفرمایید

بیننده: (آقای رضایی از بندر عباس – شیعه)

سلام علیکم خدمت حاج آقای «اسماعیلی» عزیز و حضرت استاد حاج آقای «قزوینی» بزرگوار. درباره «خالد ابن ولید» می خواستم بپرسم چه شخصیتی دارد که برادران اهل تسنن خیلی دوستش دارند اول اسلام بعد از پیامبر چه کار کرد؟

مجری:

موفق باشید خدا نگهدارتان، استاد! آقای «احمدی» از «یاسوج» در خصوص بحث یاری خواستن امیر المؤمنین (سلام الله علیه) از «انصار» بعد هم توجیه کردند گفتند اگر زودتر گفته بودی با تو بیعت می کردیم. مگر این ها در غدیر نبودند و بیعت نکردند؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

این سوال، سوال خود ما و سوال همه هست فاصله غدیر تا «سقیفه» با رحلت پیغمبر کمتر از سه ماه بود. در رابطه با قضیه «انصار» حرف زیاد دارم چرا قبل از «مهاجرین» بحث خلافت پیغمبر را در «سقیفه» بنیانگذاری کردند؟ ان شاء‌ الله فرصتی بشود و مناسبتی پیش بیاید در رابطه با قضیه «سقیفه» حرف زیاد دارم. کتاب های زیادی در این زمینه نوشته شده است.

«علامه عسکری» کتاب دارد، مرحوم «شهید صدر» کتاب دارد در کتاب «باقر شریف قرشی» هم آمده است مستقل در رابطه با «سقیفه» کتاب دارند. جناب آقای «احمدی» عزیز بحث «سقیفه» را مطرح کردیم آن جا خیلی از نکاتی که مخفی ماند بیان می کنم. نمی خواهیم بگوییم علم مان از این بزرگواران بالاتر است.

نکته ای را خدمت عزیزان بگویم «علامه عسکری» و «شهید صدر» و ... کارشان کتابخانه ای بود. ولی کار ما کتابخانه ای نیست در کامپیوتری که دوستان دارند می بینند فقط در یک نرم افزار من چهارصد هزار جلد کتاب هست. دنبال یک مطلبی می گردیم در عرض دو ثانیه چهارصد هزار جلد کتاب را می گردد به ما جواب می دهد.

الان هم بعضی ها آیت الله هوش مصنوعی می گویند آن هم به خدمت در ‌آمده است مثلاً بعضی از برنامه های که در فضای مجازی هست تحت عنوان هوش مصنوعی مخصوصاً «فرک سی تی» دیدم بیست و هشت میلیون مقاله و پایان نامه در آن است. یعنی شما یک سوال می پرسید در عرض دو، سه ثانیه تمام این ها را جستجو می کند و پاسخ می دهد.

مجری:

مقاله اش را اعلام می کند و آدرسش را هم می دهد؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

 بله همه را می دهد «فرک سی تی» قوی ترین هوش مصنوعی است در رابطه با امکاناتی که می تواند جواب بدهد. البته مثل «جِمی نای، چَت جی بی تی» و ... هست هر کدام شان در یک وادی هستند. چهل، پنجاه مرکز وجود دارد جواب می دهند البته به جواب هایشان خیلی زیاد نباید اعتماد کرد باید جواب ها را بررسی کرد.

البته در رابطه با اهل بیت سوال می کنید در لا به لا چیزهای زهر ماری در آن قاطی می کنند دو، سه صفحه ای می آورد در رابطه با خلفا می خواهی سوال کنی پنجاه، شصت صفحه جواب می دهد.

مجری:

چون تکنولوژی و امکانات دست آن ها است

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

«عربستان سعودی» امکاناتی را در اختیار «چین» قرار داد چیزهایی که آن ها خواستند قرار دادند. ولی الحمد لله در «قم، تهران» و ... روی معارف شیعی دارند کار می کنند. دوستان ما هم دارند انجام می دهند داریم کلیه پاسخ به سوالات و ... در سایت داریم شاید قوی ترین سایت در کره زمین در رابطه با دفاع از ولایت است.

دوستان مان دارند مرتب وارد فضای هوش مصنوعی می کنند ان شاء الله آماده شد برای عزیزان مان اعلام خواهیم کرد.

مجری:

سوال بعدی شان گفتند انحرافی که بعد از رحلت پیامبر ایجاد شد احتمال این هست قرآن کامل جمع آوری نشده باشد؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

کسی بگوید قرآن جمع آوری نشده است توهین به پیغمبر است. قرآن تنها معجزه پیغمبر است یعنی قرآن زمان پیغمبر جمع نشد پیغمبر معجزه خودش را نتوانست جمع کند. برای این که برای بعضی ها فضیلت تراشی کنند می گویند قرآن در زمان پیغمبر جمع نشده بود در زمان خلفا جمع شد یک سری افسانه هایی را درست کردند.

چند روایت داریم بعضی ها ختم قرآن در یک شب، در سه شب، در پنج شب می کردند در ماه رمضان ختم قرآن می کردند اگر قرآن جمع آوری نشده بود احادیث ختم قرآن از زبان پیغمبر معنایش چه است؟ ائمه (علیهم السلام) با همین قرآنی که در عصر قرآن بود این ها را ختم می کردند.

بله دو نوع قرآن داریم یک قرآن همینی است که الان در دست ما هست. نبی مکرم به امر الهی آیات را جا بجا کرد آیاتی که در «مکه» نازل شد در سور مدنی قرار داد آیاتی که در «مدینه» نازل شد در سوره های مکی قرار داد یک قرآنی هم هست که امیر المؤمنین بر مبنای شأن نزول جمع آوری کرد. اولین سوره ای که نازل می شود عبارت از (اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ) است.

(اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ)

بخوان به نام پروردگارت که (جهان را) آفريد،

سوره علق (96): آیه 1

آخرین سوره (إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ) است.

 (إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ)

هنگامی که ياری خدا و پيروزی فرا رسد

سوره نصر (110): آیه 1

است و حال آن که (الحمد لله) تقریباً بیست و چهارم یا بیست و پنجمین سوره ای است که نازل شد. سوره بقره هفدهم یا هجدهمین سوره است دومین سوره قرار گرفته است. در زمان رسول اکرم همه این ها بود و همه این ها افسانه سرایی است که بعضی ها می خواهند فضیلت تراشی کنند بحث تحریف قرآن و جمع آوری قرآن را مطرح می کنند.

مجری:

آقای «رضایی» از «بندر عباس» در خصوص شخصیت «خالد ابن ولید» گفتند چه شخصی بود؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

چرا او را دوست دارند؟ رسول اکرم برادر خانم های زیادی داشت «محمد ابن ابی بکر، عبد الله عمر، عبید الله ابن عمر» و ... آقایان فقط معاویه را خال المؤمنین (دائی مؤمنین) می گویند چرا؟ چون معاویه با علی جنگید باید بزرگ شود. رسول اکرم یازده، دوازده خانم داشت از میان این ها فقط «عایشه» ام المؤمنین شد چرا؟ چون «عایشه» با امیر المؤمنین جنگید باید بزرگ بشود.

همه این ها بساطی بود که «بنی امیه» طراحی کردند از عزیزان اهل سنت از اندیشمندان شان مخصوصاً طلبه های جوان، اساتید دانشگاه عاجزانه تقاضا دارم روی این قضیه کار کنند. اول کسی که لقب ام المؤمنین داشت حضرت خدیجه (سلام الله علیها) بود بیست و پنج سال با نبی مکرم بود. جبرئیل می گوید خدای عالم «یقرأک السلام» سلام به تو می رساند. چطور ایشان را کنار گذاشتند؟

مگر «حفصه» دختر خلیفه دوم نیست چرا ام المؤمنین نشد؟ «ام السلمه» ام المؤمنین نشد امثال این ها فقط «عایشه» ام المؤمنین شد چرا آقایان این طوری می کنند؟

«خالد» اولاً در قضیه «جنگ احد» عامل شهادت هفتاد و دو تن از یاران رسول اکرم بود. حمله به خانه حضرت زهرا «خالد» بود. دستور قتل امیر المؤمنین «خالد» بود و ده ها قضایای دیگر.

مجری:

حتی در قضیه عثمان و کسانی دیگر نقش داشت

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله، باید «خالد» بزرگ بشود چون با علی، صدیقه طاهره و نبی مکرم زاویه داشت. مگر زمان رسول اکرم نبود به آن قبیله رفت برای این که اختلاف اجدادی داشت تمام مردان شان را کشت پیغمبر اکرم گفت:

«اللَّهُمَّ إِنِّي أَبْرَأُ إِلَيْكَ مِمَّا فَعَلَ خَالِد»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج21، ص140

«اللهم إنى أبرأ اليك مما فعل خالد»

كتب ورسائل وفتاوى شيخ الإسلام ابن تيمية؛ اسم المؤلف: أحمد عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728، دار النشر: مكتبة ابن تيمية، الطبعة: الثانية، تحقيق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمي النجدي، ج28، ص255

خدایا از کار «خالد» برائت می جویم. امیر المؤمنین دیه تمام اشخاصی که کشته شده بودند داد حتی اموال شان حتی ظرفی که برای سگ ها آب می ریختند آن ها از هم از بین رفته بود آن ها را هم امیر المؤمنین از طرف پیغمبر داد از آن ها دلجویی کرد. چیزهایی است که کاملاً واضح و روشن است نمی گویم به «خالد»‌ لعنت کنید، فحش بدهید و ناسزا بگویید.

ولی در کنار «خالد» صحابه دیگری هم بودند «سلمان، ابوذر» و ... هم صحابه پیغمبر هستند چطور از این ها هیچ اسمی نبریم ولی «خالد» را این طور بزرگ کنیم؟ انصاف چیز خوبی است.

عزیزمان گفت به چه کسی توسل کنیم؟ برادر بزرگوارم بارها گفتم هر کس یک اسم خاصی است که خدای عالم از روز اول آفریده است اسم تنزیلی و ... می گویند در میان هزار اسم «دعای جوشن کبیر» را می خوانید ببینید از اسمی که می خوانید قلب تان آرام می شود و صفا می کنید آن اسم را بگیرید و تکرار کنید.

از میان ائمه توسل می کنید ببینید کجا تلفن قلب تان زنگ می خورد با رسول اکرم، با امیر المؤمنین، با صدیقه طاهره، با کدام ائمه (علیهم السلام)، با حضرت ولی عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) ببینید با کدام یک از این ها بیشتر حال می کنی کدام یک از این ها را نام می بری لذت می بری و صفا می کنی آن معصومی است که مرتبط با شما در دنیا و آخرت است آن را بتوانی پیدا کنی.

اگر بتوانی توسلی هم به حضرت زهرا داشته باشید آن معصومی است که بنا است با او ارتباط برقرار کنی آن را بتوانی پیدا کنی. ولی از میان همه معصومین صدیقه طاهره یک جایگاه ویژه ای دارد ائمه (علیهم السلام) در شدائد به حضرت زهرا متوسل می شدند. آقا امام زمان (سلام الله علیه)

«وَ فِي ابْنَةِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) لِي أُسْوَةٌ حَسَنَة»

الإحتجاج علی أهل اللجاج؛ نویسنده: طبرسی، احمد بن علی، ناشر: نشر مرتضی، محقق / مصحح: خرسان، محمد باقر،ج2، ص467

«وَ فِي ابْنَةِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) لِي أُسْوَةٌ حَسَنَة»

الغيبة (للطوسي)/ كتاب الغيبة للحجة؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، ناشر: دار المعارف الإسلامية، محقق/ مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، 286

مرحوم «قاضی» و بزرگان می گویند در نماز اگر می خواهید حال داشته باشید صدیقه طاهره را ناظر حال تان قرار بدهید یعنی همواره در نمازتان توجه به خدا را با واسطه حضرت زهرا (سلام الله علیها) داشته باشید.

این هم داشته باشید به رسول اکرم، به حضرت امیر، به حضرت زهرا و به امام حسین متوسل بشویم عاقبت به دست توانای حضرت ولی عصر حاجت مان داده می شود.

یکی از بزرگان می گوید در «اصفهان» توسلی داشتم خدمت حضرت رسیدم حضرت فرمودند این طور بگو:

«يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ- يَا فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ يَا حَسَنُ يَا حُسَيْن‏ يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ أَدْرِكْنِي‏ وَ لا تُهلِکِني»

گفت اول نام پنج تا از بزرگان را آوردم ولی می گوید «أدرِکنی» بعد حضرت فرمود بله توسل به جد و اجدادم داشته باشید حاجت توسط من بر آورده می شود. «يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ- يَا فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ يَا حَسَنُ يَا حُسَيْن‏ يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ»، «یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ» صیغه مفرد « أَدْرِكْنِي‏ وَ لا تُهلِکِنی»

مجری:

تشکر از شما ان شاء الله عزیزان مان در هر کجا هستند این نکته ای که استاد گفتند برای خودتان به یادگاری داشته باشید در شدائد، سختی ها و مشکلات بخوانید چون ایشان هم اشاره کردند گاهی قلبم در فشار هست ان شاء الله خدا به شما کمک کند.

حضرت استاد تشکر از محضر شما خیلی استفاده کردیم، ان شاءالله خداوند به شما سلامتی بدهد، از شما بینندگان عزیز ممنونم که امشب هم برنامه ما را همراهی فرمودید، خدا نگهدار!