سایر قسمت ها
حبل المتین _ مفهوم واژه «خلافت» و روایاتی که هرگز دیده نشد!!

قسمت دویست و چهارده برنامه حبل المتین با کارشناسی آیت الله سید محمد حسینی قزوینی


دیگر قسمت ها

 بسم الله الرحمن الرحیم

21/05/1403

موضوع: مفهوم واژه «خلافت» و روایاتی که هرگز دیده نشد!!

برنامه حبل المتین

فهرست مطالب این برنامه:

شمه ای از شخصیت و مظلومیت عجیب امام حسن مجتبی (سلام الله علیه)

خلاصه ای از مباحث مطرح شده در جلسات گذشته!

معنا و مفهوم واژه «خلافت» در لغت و اصطلاح

آیا به راستی علمای اهل سنت، این روایات را ندیده اند!؟

تماس‌های بینندگان برنامه

چرا این همه اختلاف در فهم آیات قرآن کریم وجود دارد؟!

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم

لبم لبریز از جام حسین است * عروج اوج من بام حسین است

اگر جراح قلبم را شکافد * به روی لوح دل نام حسین است

السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین السلام علیک یا ابالفضل العباس

سلام و درود و ارادت و تحیت خدمت همه شما دوستان عزیز بیننده، همراهان گرانقدر، خانم‌ها و آقایان محترم که این لحظه از «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» برنامه زنده «حبل المتین» را همراهی می‌فرمایید.

ان شاءالله عزاداری‌هایتان قبول باشد. ایام ماه صفر و ایام اسارت آل الله است و فردا هم به صورت خاص و به روایتی سالروز شهادت غریبانه و مظلومانه دومین ستاره درخشان آسمان امامت و ولایت کریم آل طه کریم اهلبیت امام حسن مجتبی است.

عرض تسلیت و تعزیت خدمت همه مشتاقان و شیفتگان و ارادتمندان آن حضرت. الهی که قسمت و روزی همه‌مان شود کربلا و نجف و کاظمین و سامرا و مدینه و مشهد و قم.

امشب هم با افتخار برنامه زنده «حبل المتین» را تقدیم حضور شما می‌کنیم. طبق روال بخشی از برنامه مباحثی را داریم که تقدیم حضور شما می‌کنیم و بخشی از برنامه هم در خدمت مخاطبین هستیم.

بینندگان برنامه می‌توانند روی خط ارتباطی بیایند و برای ما هم تفاوتی نمی‌کند که کدام عزیز روی خط بیاید. چه عزیزان شیعه ما و چه عزیزان اهل سنت ما یا حتی برخی از آقایان وهابی اعم از علما یا بینندگان معمولی.

در هر صورت راه‌های ارتباطی به موقع خودش زیرنویس می‌شود. بینندگان عزیز می‌توانند زنگ بزنند و روی خط بیایند و اگر سؤال یا مطلب یا شبهه‌ای دارند ما حتماً پاسخگو هستیم.

امشب هم طبق معمول در خدمت سرور عزیز و بزرگوارمان حضرت آیت الله حسینی قزوینی هستیم. جناب استاد خدمتتان سلام عرض می‌کنم، عرض تسلیت و تعزیت دارم، خوش آمدید؛

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

السلام علیک یا بقیة الله فی أرضه السلام علیک یا میثاق الله الذی أخذه و وکده السلام علیک یا وعد الله الذی ضمنه السلام علیک یا صاحب المرئی و المسمع فما کان لنا شیء الا و انتم له السبب و الیه السبیل

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانه‌ترین سلامم را تقدیم می‌کنم و موفقیت همه عزیزان را از خداوند منّان خواهانم.

خدا را به آبروی حضرت محمد و آل محمد سوگند می‌دهیم فرج مولایمان حضرت بقیة الله الأعظم را نزدیک کند و ما را از یاران خاص و سربازان فداکار و شهدای رکابش قرار بدهد.

طبق برنامه همیشگی آغاز برنامه با یادی از حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) شروع می‌شود، سپس بعضی از نکاتی که لازم است قبل از برنامه تذکر می‌دهیم و اشاره می‌کنیم.

کسی که محنت ایام دید من بودم * کسی که قامتش از غم خمید من بودم

کسی که با پسرش شد به پیش دیده دوست * ز ظلم و کینه دشمن شهید من بودم

کسی که پشت در نیم سوخته فضه * صدای ناله او را شنید من بودم

صلی الله علیک یا مولاتی یا فاطمة الزهراء

مجری:

حضرت استاد مباحث هفته‌های گذشته ما درس‌هایی از امامت و ولایت بود، اما با توجه به اینکه امشب شب شهادت امام حسن مجتبی (علیه السلام) کریم اهلبیت هست حیف است که یادی نکنیم از وجود نازنین مولایمان امام بزرگوارمان امام حسن مجتبی (علیه السلام).

برای شروع اگر نکته‌ای در شخصیت امام حسن مجتبی هست بفرمایید، سپس به سراغ مباحث خودمان می‌رویم.

شمه ای از شخصیت و مظلومیت عجیب امام حسن مجتبی (سلام الله علیه)

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله

أفوض أمری إلی الله إن الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر یا أبا صالح المهدی ادرکنی

فضائل امام حسن مجتبی (علیه السلام) در قالب روایاتی که داریم با حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) تقریباً هم سطح و هم ردیف‌اند.

به عنوان مثال یکی از مهمترین و اساسی‌ترین چیزی که در رابطه با امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) هست، آیه تطهیر است.

آیه تطهیر در کتاب «صحیح مسلم» حدیث 2424 مفصل مطرح شده است. روایتی از قول عایشه همسر رسول گرامی اسلام نقل شده است:

«خَرَجَ النبی غَدَاةً وَعَلَیهِ مِرْطٌ مُرَحَّلٌ من شَعْرٍ أَسْوَدَ»

پیغمبر عبای پشمینه سیاهی از موی بُز داشت که بر سرش کشیده بود.

«فَجَاءَ الْحَسَنُ بن عَلِی فَأَدْخَلَهُ»

حسن مجتبی وارد شد و رسول اکرم آن بزرگوار را زیر عبا گرفت.

اولین کسی که به عنوان آل کساء زیر عبا رفت، امام حسن مجتبی بود.

«ثُمَّ جاء الْحُسَینُ فَدَخَلَ معه»

سپس حسین وارد شد و رسول اکرم آن بزرگوار را زیر عبا گرفت.

«ثُمَّ جَاءَتْ فَاطِمَةُ فَأَدْخَلَهَا»

سپس فاطمه زهرا وارد شد و رسول اکرم آن بزرگوار را زیر عبا گرفت.

«ثُمَّ جاء عَلِی فَأَدْخَلَهُ»

امیرالمؤمنین وارد شدند و رسول اکرم آن بزرگوار را زیر عبا گرفتند.

«ثُمَّ قال (إنما یرِیدُ الله لِیذْهِبَ عَنْکمْ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکمْ تَطْهِیرًا)»

صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 4، ص 1883، ح 2424

اگر قرار است که ما افضل را برای امامت و خلافت انتخاب کنیم، آیا بالاتر از آیه تطهیر آیه‌ای داریم؟! آیا درست است مردم امام حسن را کنار بگذارند و به سراغ معاویه بروند که رسول گرامی اسلام او را لعنت کرده است.

طبق روایات اهل سنت «ابوسفیان» سوار بر شتری بود در حالی که معاویه جلوی شتر و برادرش یزید پشت شتر بود. رسول اکرم فرمود:

«لعن الله القائد والسائق والراکب»

خداوند لعنت کند کسی را که بالای شتر است، کسی که پشت سر شتر است و کسی که جلوی شتر است.

البحر الزخار، اسم المؤلف: أبو بکر أحمد بن عمرو بن عبد الخالق البزار، دار النشر: مؤسسة علوم القرآن, مکتبة العلوم والحکم - بیروت, المدینة - 1409، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. محفوظ الرحمن زین الله، ج 9، ص 286، ح 3839

حساب کنید کسی که به لسان پیغمبر اکرم ملعون است باید در مسند خلافت بنشیند و امام حسن مجتبی (علیه السلام) خانه نشین شود. همین قضیه بالاترین درد است!

بازهم در کتاب «صحیح مسلم» می‌بینیم که در رابطه با مسئله مباهله آمده است که وقتی آیه 61 از سوره آل عمران آمد:

«وَلَمَّا نَزَلَتْ هذه الْآیةُ (فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکمْ) دَعَا رسول اللَّهِ عَلِیا وَفَاطِمَةَ وَحَسَنًا وَحُسَینًا فقال اللهم هَؤُلَاءِ أَهْلِی»

وقتی آیه مباهله نازل شد پیغمبر برای تصدیق رسالت علی بن أبی طالب و فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین را برد و فرمود: آن‌ها نزدیکان من هستند.

صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 4، ص 1871، ح 2404

واژه (نَدْعُ) پیام زیادی دارد. وهابی‌ها دوست دارند آیاتی که در رابطه با:

(یدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ)

از آنها که غیر خدا را پرستش می‌کنند.

سوره احقاف (46): آیه 5

هست را بر شرک شیعه تحمیل کنند.

(إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبادٌ أَمْثالُکمْ)

آن‌هایی را که غیر از خدا می‌خوانید (و پرستش می‌کنید) بندگانی همچون خود شما هستند.

سوره اعراف (7): آیه 194

و:

(وَ الَّذِینَ یدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لا یخْلُقُونَ شَیئاً وَ هُمْ یخْلَقُون)

معبودهایی را که غیر از خدا می‌خوانند چیزی را خلق نمی‌کنند بلکه خودشان هم مخلوقند.

سوره نحل (16): آیه 20

اگر کلمه (یدْعُوا) دلیل بر شرک باشد، خداوند عالم در اینجا به پیغمبر اکرم نمی‌فرمودند:

(فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکمْ)

در این صورت نستجیر بالله باید طبق فتوای وهابی‌ها این آیه شرک باشد. همچنین حضرت نوح می‌فرمایند:

(قالَ رَبِّ إِنِّی دَعَوْتُ قَوْمِی لَیلاً وَ نَهاراً)

(نوح) گفت پروردگارا! من قوم خود را شب و روز (به سوی تو) دعوت کردم.

سوره نوح (71): آیه 5

اگر قرار است کلمه (دَعَوْت) به معنای بت پرستی و صدا کردن غیر خدا باشد، اولین مشرک باید حضرت نوح را قلمداد کنند. بنابراین کلمه (نَدْعُ) در اینجا نکته بسیار ظریفی است که باید به آن دقت داشته باشیم.

وقتی بحث مباهله مطرح شد، مباهله برای اثبات صداقت رسول الله است. یهود شک داشت که آیا رسول اکرم پیغمبر الهی است یا خیر. همچنین شک داشت که پیغمبر اکرم راست می گویند یا راست نمی‌گویند.

بنابراین قضیه مباهله هم برای رسالت و هم برای صداقت پیغمبر اکرم بود. تنها کسانی که برای اثبات رسالت و صداقت نبی گرامی اسلام رفتند، حضرت امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین و حضرت صدیقه طاهره بود.

رئیس قبیله نجران که در مرز بین عربستان سعودی و یمن به همراه شصت نفر آمده بود، گفت: با این چهره‌هایی که می‌بینم اگر ما بخواهیم مباهله کنیم، یک نفر مسیحی در کره زمین باقی نمی‌ماند و نسل ما تا قیامت از روی زمین کنده می‌شود.

امام حسن (علیه السلام) اینچنین است، حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) اینچنین است، امام حسین (علیه السلام) اینچنین است.

این قضایا نسبت به امام حسن (علیه السلام) کاملاً نشان می‌دهد که این بزرگواران چه جایگاهی نزد خداوند عالم و رسول اکرم داشتند.

من نمی‌خواهم مطلبی از کتب شیعه مطرح کنم. در کتاب «مصنف ابن ابی شیبه» آمده است که رسول اکرم فرمودند:

«الحسن والحسین سیدا شباب أهل الجنة»

امام حسن و امام حسین سرور جوانان اهل بهشت هستند.

الکتاب المصنف فی الأحادیث والآثار، اسم المؤلف: أبو بکر عبد الله بن محمد بن أبی شیبة الکوفی، دار النشر: مکتبة الرشد - الریاض - 1409، الطبعة: الأولی، تحقیق: کمال یوسف الحوت، ج 6، ص 378، ح 32176

آیا این روایت خود جایگاه امام حسن (علیه السلام) را نزد خداوند عالم و رسول اکرم و مسلمانان نشان نمی‌دهد؟! همچنین در کتاب «مسند أحمد بن حنبل» آمده است:

«الْحَسَنُ وَالْحُسَینُ سَیدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ»

امام حسن و امام حسین سرور جوانان اهل بهشت هستند.

مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 3، ص 3، ح 11012

مؤلف کتاب می‌نویسد: سند روایت صحیح است، رجال روایت ثقات است و رجال شیخین است. ما در این زمینه موارد متعددی از اهل سنت داریم که این روایت را با سندهای صحیح نقل کرده‌اند. در کتاب «سنن ابن ماجه» جلد اول صفحه 44 آمده است:

«الْحَسَنُ وَالْحُسَینُ سَیدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَأَبُوهُمَا خَیرٌ مِنْهُمَا»

حسن و حسین سرور جوانان اهل بهشت هستند و پدرشان از آنها بهتر است.

سنن ابن ماجه، اسم المؤلف: محمد بن یزید أبو عبدالله القزوینی، دار النشر: دار الفکر - بیروت -، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 1، ص 44، ح 118

یعنی جایگاه امیرالمؤمنین بعد از رسول اکرم از همه ائمه اطهار و انبیاء الهی بالاتر است. ما نسبت به وهابی‌ها می گوییم:

(قُلْ مُوتُوا بِغَیظِکم)

بمیرید با همین خشمی که دارید.

سوره آل عمران (3): آیه 119

«عقیل هاشمی» کلیپی از من نقل کرده است که من گفته‌ام: "ما به زیارت امام ر ضا می‌رویم، زیرا قبل از اینکه ما به دنیا بیاییم می‌دانست که ما فلان ساعت و فلان دقیقه و فلان روز به زیارتش می‌رویم و چه حرفی می‌زنیم!"

وقتی «ابن تیمیه» از لوح محفوظ خبر می‌دهد که مشرف به تمام عالم هستی است و هم گذشته و هم آینده را دارد و عین توحید است، امام رضا از عالم هستی خبر ندارد؟!!

این افراد هرکاری می‌خواهند در دنیا انجام دهند و جولان بدهند، اما فردای قیامت زمان جولان دادن ماست. همانطور که حضرت نوح به قومش گفت: هرچه می‌خواهید ما را مسخره کنید. روز مسخره کردن ما هم می‌رسد!

امثال «خدمتی» و «هاشمی» و دیگران هرکاری می‌خواند انجام بدهند. اگر تنها ملاک دنیاست، «هنیئا لکم». برد با شماست، هیچ شکی نداریم. ما بازنده‌ایم. اما اگر غیر از این دنیا یک دنیای دیگری هم هست و این دنیا موقت است و دنیای دیگر زندگی دائمی است، حساب و کتاب به قیامت.

دنیا در برابر آخرت اگر بگوییم مثل خیس شدن سر سوزن از اقیانوس است، بازهم اشتباه است. اقیانوس پایان دارد، اما قیامت و آخرت انتها ندارد. در آخرت معلوم می‌شود که قضیه چیست. جوجه را آخر پاییز می‌شمارند! هرکاری می‌خواهید انجام بدهید و هر حرفی می‌خواهید بزنید، اما روزی زمان حرف زدن ما هم فرا خواهد رسید.

ما در رابطه با امام حسن مجتبی (علیه السلام) حرف زیاد داریم. روزی خدمت یکی از بزرگان نجف به نام «مرحوم نجار» بودیم که در علم رجال هم ید طولایی داشت. وقتی نام امام حسن مجتبی (علیه السلام) آمد، شروع به گریه کرد و شانه‌هایش می‌لرزید.

ایشان می‌گفت: من معتقدم که مظلومیت امام حسن مجتبی از مظلومیت امام حسین خیلی بالاتر است. درست است که عاشورا بر امام حسین خیلی سخت گذشت، اما یک روز بود. در مقابل هر روز برای امام حسن مجتبی کربلا و عاشورا بود.

واقعاً خون دلی که امام حسن (علیه السلام) بعد از روی کار آمدن معاویه متحمل شدند به قدری است که ذهن و مغز ما تحمل آن را ندارد.

ائمه اطهار (علیهم السلام) همگی با دشمن خارجی مواجه بودند. امیرالمؤمنین، امام حسین، امام سجاد و دیگر ائمه اطهار (علیهم السلام) با دشمن خارجی مواجه بودند، اما امام حسن مجتبی هم با دشمن خارجی مواجه بود و هم دشمن داخلی داشت.

اوج مظلومیت امام حسن مجتبی (علیه السلام) این است که همسرش در درون خانه‌اش خائن بود و عاقبت هم به دست همسر خبیثه اش به شهادت رسید. خدا به حق حضرت صدیقه طاهره عذابش را میلیارد میلیارد بیشتر کند در هر لحظه و حال الی قیامت.

نهایت امام حسن مجتبی به دست این سلیطه خبیثه مسموم شد و به شهادت رسید، به طمع اینکه اگر امام حسن مجتبی را شهید کرد به عقد یزید درمی آید.

وقتی او به شام رفت، معاویه گفت: من پسرم را دوست دارم. امام حسن در طول مدتی که همسرت بود، تو را اذیت و ناراحت کرد؟! او گفت: والله خیر، کوچک‌ترین ناراحتی و اذیتی از امام حسن مجتبی ندیدم.

معاویه گفت: تو به امام حسن که این همه بزرگوار بود و اخلاق خوش داشت اینطور بی وفا بودی. حال با پسر من که بویی از اخلاق اسلامی نبرده است چکار خواهی کرد!!!

او در نهایت خسر الدین و الدنیا و الآخرة شد، به طوری که وقتی در کوچه‌های مدینه می‌رفت کودکان خردسال هورا می‌کشیدند و کف می‌زدند و می‌گفتند: ای کسی که همسرش را سم داده است!!

یعنی بچه‌های کوچک مدینه او را مسخره می‌کردند و طعنه می‌زدند. او حتی در مدینه نزد کودکان مدینه هم آبرو نداشت. این نتیجه خیانت به امام معصوم است. ما در خدمت حضرتعالی هستیم.

مجری:

خیلی ممنون و متشکرم. استاد بحث ما درس‌هایی از امامت و ولایت بود. با توجه به اینکه هفته گذشته هم توفیق نداشتیم در خدمت شما باشیم و برنامه نبود، خلاصه‌ای کوتاه بفرمایید تا سؤالات جدید را عرض کنم.

خلاصه ای از مباحث مطرح شده در جلسات گذشته!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در جلسات اول بحث امامت و ولایت عرض کردم و گفتم: چند نکته هست که بچه شیعه‌های ما باید نسبت به آنها آگاه باشند.

هدف اصلی از این برنامه‌ها تقویت مبانی اعتقادی جوانان شیعه است. اگر در کنار آن جوانان اهل سنت هم از مباحث ما استفاده کنند و باعث روشنایی آنها باشد بخیل نیستیم.

ما گفتیم که یک بچه شیعه باید چند ویژگی داشته باشد. ویژگی اول اینکه تمام معتقداتش استدلالی و برهانی باشد.

کسی که کارگر است، بنا است، کشاورز است و حتی سواد کلاس اول ابتدایی را هم ندارد با استدلال و برهان مناسب خودش صحبت کند. کسی که مدرسه و دبیرستان و دانشگاه و حوزه‌های علمیه را دیده است باید به تناسب خودش مبانی اعتقادی‌اش استدلالی باشد.

«علیکم بدین العجائز»

بر شما باد بر دین پیرزن‌ها.

بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق: جمعی از محققان، ج 66، ص 135، باب تذییل نفعه جلیل

«مرحوم شبر» در کتاب «حق الیقین» خیلی مفصل این قضیه را نقل کرده است. رسول اکرم با عده‌ای می‌رفتند که دیدند پیرزنی مشغول ریسیدن نخ است. حضرت فرمود: دلیلت بر شناخت خدا چیست؟!

پیرزن دست از چرخ ریسندگی برداشت و دستش را روی دستش گذاشت. رسول اکرم فرمود: مرحبا. صحابه خیلی قضیه را متوجه نشدند و عرضه داشتند: یا رسول الله! این پیرزن که چیزی نگفت و به جای جواب دادن کار را تعطیل کرد.

رسول اکرم فرمود: او بهترین جواب را به من داد. صحابه پرسیدند: چطور؟! حضرت فرمود پیرزن که مشغول گرداندن این چرخ ریسندگی بود، دست برداشت و به من گفت: این چرخ ریسندگی احتیاج به من دارد که او را بچرخانم.

اگر من این چرخ را نچرخانم، از چرخش می افتد. بنابراین این عالم که در حال چرخش است، گرداننده‌ای دارد که این عالم را می‌چرخاند. همین قضیه برای ما کفایت می‌کند.

این برهان نظم بعد از برهان صدیقین یکی از قوی‌ترین برهان‌هاست. برهان صدیقین مربوط به بعضی از خصیصین است، اما در میان براهین شش گانه ای که آقایان دارند برهان نظم یکی از بهترین و قوی‌ترین براهین است.

ما باید، هم نسبت به توحید، هم نسبت به نبوت، هم نسبت به امامت و هم نسبت به معاد و دیگر ارکان دین اعتقاداتمان استدلالی باشد و تلاش کنیم از تقلید اجتناب کنیم.

(فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَه)

بنا بر این بندگان مرا بشارت ده، کسانی که سخنان را می‌شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می‌کنند.

سوره زمر (39): آیات 17 و 18

آیه دیگر آیه 170 سوره مبارکه بقره است که خیلی دردآور است. خداوند عالم نسبت به کفار و بت پرستان می‌فرماید:

(وَ إِذا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَینا عَلَیهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ کانَ آباؤُهُمْ لا یعْقِلُونَ شَیئاً وَ لا یهْتَدُون)

و هنگامی که به آنها گفته شود از آنچه خدا نازل کرده است پیروی کنید، می‌گویند: بلکه ما از آنچه پدران خود را بر آن یافتیم پیروی می‌نمائیم، آیا نه این است که پدران آنها چیزی نمی‌فهمیدند و هدایت نیافتند؟!

سوره بقره (2): آیه 170

این تعبیر بسیار زیبایی است. اگر این دو آیه در کنار همدیگر باشد، همه چیز را برای ما روشن می‌کند.

مورد بعد حدیث افتراق امت است. پیغمبر اکرم فرمودند: امت من به هفتاد و سه فرقه منشعب می‌شوند و تنها یک فرقه اهل نجات هستند. آیا این روایت کافی نیست که ما مذهب خود را انتخاب کنیم؟!

روایت بعد حدیث:

«من مَاتَ بِغَیرِ إِمَامٍ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً»

مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 4، ص 96، ح 16922

است. آیا این باعث نمی‌شود که ما از امامتمان تحقیق کنیم؟! مورد بعد حدیث «خلفائی اثناعشر» است. پیغمبر اکرم فرمودند: خلفای من دوازده نفر هستند. نباید تحقیق کنیم و ببینیم این دوازده نفر چه کسانی هستند؟! این مطالبی که ما می‌شنویم، حجت خداوند عالم بر همه ماست که باید آنها را پیگیری کنیم.

نکته دوم این است که وقتی ما می گوییم امیرالمؤمنین خلیفه بلافصل رسول اکرم است، دلیل ما از آیات قرآن کریم و سنت پیغمبر اکرم چیست.

آیا ما در قرآن کریم آیه‌ای برای خلافت امیرالمؤمنین داریم؟! آیا در سنت پیغمبر اکرم روایتی برای خلافت امیرالمؤمنین داریم؟! آیا در کتب شیعه و اهل سنت روایتی برای خلافت امیرالمؤمنین داریم؟!

افراد زیادی سؤال می‌کنند که اگر ما با علی بن أبی طالب بیعت می‌کردیم چه ثمراتی داشت و حال که بیعت نکردیم چه چیزی را از دست دادیم؟!

ما به طور مفصل بحث کردیم که اگر با علی بن أبی طالب بیعت می‌کردیم هم دین ما درست بود، هم دنیای ما درست بود و هم آخرت ما درست بود. ما در این خصوص روایات زیادی از منابع اهل سنت با سند صحیح آوردیم.

نکته سوم این است که علی رغم تمام سفارشات پیغمبر اکرم و آیات و روایاتی که در این زمینه وارد شده بود، چرا با امیرالمؤمنین بیعت نکردند. ما باید علت این قضایا را بدانیم.

ما تنها شنیدیم که با امیرالمؤمنین بیعت نکردند و به سراغ دیگران رفتند، اما باید ببینیم که علت این قضایا چه بود. در عصر حاضر خدای ناکرده کاری نکنیم که همان مسائل بعد از رحلت نبی گرامی اسلام تکرار شود.

این قضیه پیام دارد. در هر عصری هر نسلی باید انتخاب خلیفه و انتخاب امام و انتخاب جانشین امام برای ما روشن باشد. نگذاریم دوباره سقیفه دیگری تشکیل شود و دوباره فاطمیه دیگری تشکیل شود و دوباره عاشورای دیگری تکرار شود.

ظاهراً دیشب مقام معظم رهبری به جمکران آمده بودند. معمولاً بعضی افراد توئیت زدند که ظاهراً خبرایی هست. مقام معظم رهبری قبل از اتفاقات مهمی که می‌خواهد رخ بدهد، جمکران می‌آیند.

ما خبر نداریم قضیه چیست، اما از همه مردم عاجزانه تقاضا می‌کنم که در قنوت نمازشان یا بعد از نمازشان یا سجده‌های نمازشان به زبان عربی و فارسی و ترکی و کردی دعا کنند. عزیزان همچنین می‌توانند دعای خود را به زبان نیاورند. خداوند عالم به اسرار آشکار و پنهان انسان‌هاست.

عزیزان در قنوت و سجده نماز دعا کنید که ان شاءالله انتقامی که قرار است از رژیم خبیث بگیرند انتقامی باشد که حضرت ولی عصر مشاهده کند و قلب حضرت صاحب الزمان خوشحال شود.

ان شاءالله این انتقام طوری باشد که حضرت بقیة الله الأعظم احساس کنند که اگر بیایند یک نیروهای غدری هستند که از حضرت دفاع می‌کنند و پوزه دشمنانشان را به خاک می‌مالند.

ان شاءالله دعا کنید این انتقام، انتقامی باشد که قلب حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و قلب حضرت ولی عصر خوشحال شود و دشمنان خداوند متعال و دشمنان بشریت برای همیشه زبون و ذلیل باشند.

مجری:

ان شاءالله مباحث بعدی را هم تقدیم خواهیم کرد. حضرت استاد به جنایتی اشاره کردند که اسرائیل جنایتکار و خبیث انجام دادند. همانطور که می دانید یکی دو روز پیش جنایتی را هم در مدرسه تابعین انجام دادند.

مدرسه تابعین مدرسه‌ای بود که یک سری از کسانی که پناهگاهی نداشتند رفتند و متأسفانه آنجا را هم بمباران کردند و تعداد زیادی انسان را به خاک و خون کشیدند.

نکته‌ای که در مورد این پیکرهای پاره پاره در اخبار هم منتشر شد، به این صورت بود که باقیمانده اجساد را به صورت کیسه‌های هفتاد کیلویی درآوردند و گفتند که هرکدام از آنها یک جنازه است.

اصلاً جنازه‌ها قابل تشخیص و قابل تفکیک نبود، به خاطر اینکه اینقدر این جنایت وحشتناک بود به طوری که صدای افراد زیادی هم درآمد.

متأسفانه می‌بینیم که حاکمان کشورهای اسلامی و حکام عرب لال شدند و هیچکدام حاضر نیستند این جنایات را محکوم کنند و حتی دست از حمایت رژیم صهیونیستی بردارند. متأسفانه می‌بینیم که همچنان به آن خباثت خود ادامه می‌دهند.

ظاهراً گاهی اوقات قیافه می‌گیرند و حرفی می‌زنند، اما معلوم است که در پشت پرده چه جنایتی انجام می‌دهند. یک عده از مردم هم که سرگرم المپیک و بازی‌های المپیک هستند و رژیم صهیونیستی هم مشغول جنایت خودشان هستند.

امیدواریم که روزی شاهد نابودی اسرائیل جنایتکار باشیم و ببینیم پیروزی امت اسلام و ملت فلسطین و روزهای شیرین مسجد الأقصی را. همانطور که اربعین به سمت و سوی کربلا می‌رویم، از آن سمت هم به سمت قدس و مسجد الأقصی برویم.

همانطور که بچه‌های جبهه و جنگ می‌گفتند که راه قدس از کربلا خواهد گذشت، ان شاءالله از آن سمت به سمت و سوی مسجد الأقصی برویم و آنجا نماز بگذاریم.

بحثمان حول محور امامت و ولایت وجود نازنین مولای متقیان امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) بود. بخشی از برنامه را متبرک کنیم به مدح و منقبت و منزلت امیرالمؤمنین، برمی گردیم و در کنارتان هستیم.

الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب و الأئمة المعصومین (علیهم السلام)

ان شاءالله که زیر لوای مولای متقیان امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) باشیم و مشمول دعای حضرت باشیم. یقین داریم که این عشق و ارادت و محبت و ولایتی که در دل‌های همه ما هست، قطعاً برای ما نجات بخش خواهد بود.

همچنان با شما هستیم و برنامه زنده «حبل المتین» را تقدیم حضور شما خواهیم کرد و ادامه خواهیم داد و در محضر استاد عزیز و گرانقدرمان حضرت آیت الله حسینی قزوینی هستیم.

استاد خلاصه‌ای فرمودید که خیلی ممنون و متشکرم. بحث اصلی ما بحث درس‌هایی از امامت و ولایت بود. یکی از مباحثی که خیلی مطرح می‌شود روی واژه‌ای که خیلی به کار رفته است، معنای «خلافت» است.

ما می‌بینیم که در مورد امیرالمؤمنین همه واژه‌ها اعم از «خلافت» و «وصایت» و «امامت» به کار رفته است. حال می‌خواهیم ببینیم معنای «خلافت» در لغت و اصطلاح علمای شیعه و اهل سنت چیست.

معنا و مفهوم واژه «خلافت» در لغت و اصطلاح

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در رابطه با کلمه «خلافت» که از «خلف» و «یخلف» می‌آید، در کتاب «صحاح» اثر «جوهری» متوفای 398 هجری در ماده «خلف» آمده است:

«خلف فلان فلانا، إذا کان خلیفته»

کسی که خلیفه‌ای را معین می‌کند، می گویند: فلانی فلان خلیفه را معین کرده است.

«یقال خلفه فی قومه خلافة»

می گویند که فلانی در قومش خلیفه معین کرد.

«ومنه قوله تعالی: {وقال موسی لأخیه هارون أخلفنی فی قومی}»

الصحاح، نویسنده: الجوهری، وفات: 393، تحقیق: أحمد عبد الغفور العطار، چاپ: الرابعة، 1407، ناشر: دار العلم للملایین - بیروت – لبنان، ج 4، ص 1356، باب خلف

تنها جایی که کلمه «خلیفه» در قرآن کریم به کار رفته است، همین قضیه حضرت موسی (علیه السلام) است که در رابطه با هارون آمده است. رسول اکرم در قضیه تبوک فرمودند:

«أَمَا تَرْضَی أَنْ تَکونَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ من مُوسَی»

الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 3، ص 1359، ح 3503

همچنین در کتاب «العین» اثر «فراهیدی» متوفای 170 هجری آمده است:

«و الخلیفة: من استخلف مکان من قبله، ویقوم مقامه»

خلیفه کسی است که به جای فرد قبلی می‌نشیند و قائم مقام او می‌شود.

العین، نویسنده: الخلیل الفراهیدی، تحقیق: الدکتور مهدی المخزومی - الدکتور ابراهیم السامرائی، چاپ: الثانیة، 1410ه، ناشر: مؤسسة دار الهجرة، ج 4، ص 267

«ابن اثیر» هم در کتاب «النهایة فی غریب الحدیث» همین تعابیر را دارد و می‌نویسد:

«الخلف بالتحریک والسکون کل من یجیء بعد من مضی»

خلیفه کسی است که بعد از کسی که از دنیا رفته روی کار آمده است.

«إلا أنه بالتحریک فی الخیر یوبالتسکین فی الشر یقال خلف صد وخلف سوء»

النهایة فی غریب الحدیث والأثر، اسم المؤلف: أبو السعادات المبارک بن محمد الجزری، دار النشر: المکتبة العلمیة - بیروت - 1399 هـ - 1979 م، تحقیق: طاهر أحمد الزاوی - محمود محمد الطناحی، ج 2، ص 65، باب خلف

آقایان این مطالب را در لغت آورده‌اند. در اصطلاح هم «ابن خلدون» تعبیری دارد که بد نیست دوستان آن را ملاحظه کنند. ایشان در کتاب خود جلد اول صفحه 191 می‌نویسد:

«والخلافة هی حمل الکافة علی مقتضی النظر الشرعی فی مصالحهم الأخرویة والدنیویة الراجعة إلیها»

خلافت یعنی وادار کردن تمام مردم که طبق مقتضای نظر شرعی عمل کنند در مصالح اخروی و دنیوی که مربوط به کافه مردم است.

یعنی کسی را خلیفه می‌کند که طبق نظر شرعی مصالح دنیا و آخرت مردم را تأمین کند و مشکلات دنیوی و اخروی مردم را حل کند.

«إذ أحوال الدنیا ترجع کل‌ها عند الشارع إلی اعتبارها بمصالح الآخرة فهی فی الحقیقة خلافة عن صاحب الشرع فی حراسة الدین وسیاسة الدنیا به»

در حقیقت خلافت از نظر شارع مقدس برمی گردد به کسی که پاسداری کند از دین اسلام و سیاست دنیای مردم.

یعنی دین و دنیای مردم را طبق دستورات شرعی محافظت و پاسداری کند.

«فافهم ذلک»

این حرفی که زدم را دیگران نزدند.

مراد این است که دقت کنید حرف مرا بفهمید و مطالبی که بعداً می‌خواهم بگویم متفرع بر فهم شما از این عبارتی است که آوردم.

«واعتبره فیما نورده علیک من بعد والله الحکیم العلیم»

مقدمة ابن خلدون، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن محمد بن خلدون الحضرمی، دار النشر: دار القلم - بیروت - 1984، الطبعة: الخامسة، ج 1، ص 191، باب الفصل الخامس والعشرون فی معنی الخلافة والإمامة

همچنین آقای «کتانی» یکی از علمای بزرگ اهل سنت معاصر در کتاب «نظام الحکومة النبویة» به نام «التراتیب الإداریة» می‌نویسد:

«الخلافة هی الریاسة العظمی والولایة العامة الجامعة القائمة بحراسة الدین والدنیا والقائم بها یسمی الخلیفة لأنه خلیفة رسول الله صلی الله علیه وسلم»

خلافت در حقیقت یک ریاست بزرگ و ولایت کلی است که برای پاسداری و قیام برای دین و دنیای مردم است. این شخص را خلیفه می گویند زیرا خلیفه از طرف پیغمبر اکرم است.

نظام الحکومة النبویة المسمی التراتیب الاداریة، نویسنده: الشیخ عبد الحی الإدریسی الکتانی الفاسی، وفات: 1383، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت – لبنان، ج 1، ص 2

پیغمبر اکرم باید خلیفه معین کند، نه اینکه مردم برای پیغمبر اکرم خلیفه معین کنند. کسی از دنیا رفته است و وصیت هم نکرده است. مردم و ریش سفیدان می گویند که فلان شخص وصی شرعی او شود.

این شخص در حقیقت وصی است که مردم او را انتخاب کردند. فردی که از دنیا رفته او را انتخاب نکرده بود. وصی منتخب مردم برای رسیدگی به اموال و سایر امور متوفی است.

آیا به راستی علمای اهل سنت، این روایات را ندیده اند!؟

شما می گویید که رسول اکرم احدی را معین نکرد. نه امیرالمؤمنین، نه ابوبکر و نه دیگران را معین نکردند. ما قبلاً هم مدارک آن را ارائه دادیم که بزرگان اهل سنت به کرات گفته‌اند که خلیفه از طرف پیغمبر اکرم معین نشده است.

این همه روایات و احادیثی که در رابطه با حضرت امیرالمؤمنین است را ظاهراً آقایان ندیده‌اند!! همان روایاتی که پیغمبر اکرم فرمودند:

«إن هذا أخی ووصی وخلیفتی فیکم»

تاریخ الطبری، اسم المؤلف: لأبی جعفر محمد بن جریر الطبری، دار النشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، ج 1، ص 542 - 543، باب ذکر الخبر عما کان من أمر نبی الله عند ابتداء

و:

«یا علی أنت خلیفتی من بعدی»

روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، المؤلف: شهاب الدین محمود بن عبد الله الحسینی الألوسی (المتوفی: 1270 هـ)، المحقق: علی عبد الباری عطیة، الناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولی، 1415 هـ، ج 9، ص 396، باب حدیث سورة النور (24): الآیات 41 إلی 57

و:

«أوحی إلی فی علی ثلاث أنه سید المسلمین وإمام المتقین وقائد الغر المحجلین»

ای مردم! آگاه باشید که درباره علی سه مسئله از طرف خداوند به من وحی شده است. او آقای مسلمانان و پرچم دار روسفیدان و نجات یافتگان قیامت و امام متقین است.

المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 148، ح 4668

و:

«أنت ولی کل مؤمن بعدی ومؤمنة»

فضائل الصحابة، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1403 - 1983، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. وصی الله محمد عباس، ج 2، ص 684، ح 1168

و:

«من کنت ولیه فإن علیا ولیه»

المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 2، ص 141، ح 2589

اما نسبت به ابوبکر هیچ مشکلی نبوده است و پیغمبر اکرم فرمودند:

«اقتدوا باللذین من بعدی أبی بکر وعمر»

بعد از من به ابوبکر و عمر اقتدا کنید.

کتب ورسائل وفتاوی شیخ الإسلام ابن تیمیة، اسم المؤلف: أحمد عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی، دار النشر: مکتبة ابن تیمیة، الطبعة: الثانیة، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی، ج 4، ص 478

و او را برای نماز انتخاب کردند. آقایان امثال این روایت را قشنگ دیده‌اند!! پیغمبر اکرم می‌فرمایند: قلم و کاغذی بیاورید تا وصیتی بنویسم که بعد از من هرگز گمراه نشوید، اما می گویند که پیغمبر اکرم هذیان می‌گفت!!!

در مقابل وقتی در همان حال فرمودند: به ابوبکر بگویید که برود نماز بخواند، «فخر رازی» و دیگران می گویند: قوی‌ترین دلیل ما برای خلافت ابوبکر، نماز خواندن ابوبکر به جای پیغمبر اکرم در آخرین لحظات عمر رسول اکرم است!

فردای قیامت از عهده جواب بیرون آمدن هنر است. آنجا معلوم می‌شود که برنده کیست و بازنده کیست. اگر آنها توانستند برنده شوند، ما بازنده‌ایم و هیچ مسئله‌ای هم نداریم و کاملاً قبول داریم.

اگر نستجیر بالله واقعاً قرار است ائمه اطهار و شیعیان به بهشت نروند، والله تالله بالله ما نمی‌خواهیم بوی چنین بهشتی به مشاممان برسد.

من اوایل یکی دو مرتبه این تعبیر را به کار بردم، اما می‌ترسم. در مقابل دیدم که «علامه امینی» هم همین تعبیر را دارند. ایشان هم می‌گفتند: اگر قرار است اهلبیت به بهشت نروند، ما هم چنین بهشتی را نمی‌خواهیم و در چنین بهشتی قدم نمی‌گذاریم!!

مجری:

خیلی ممنون و متشکرم. ما ان شاءالله بازهم بحثمان را ادامه خواهیم داد. یادآوری می‌کنم مخاطبین عزیز که مایلند روی خط ارتباطی بیایند، با ما تماس بگیرند.

ما بارها گفتیم که برای ما فرقی نمی‌کند عزیزان شیعه و عزیزان اهل سنت یا حتی آقایان وهابی اعم از گویندگان یا کارشناسان شبکه‌های وهابی یا بینندگانی که مهر وهابیت بر پیشانی‌شان هست می‌توانند با ما تماس بگیرند.

این فرصت برای همه مخاطبین «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» هست که روی خط ارتباطی ما حاضر شوند و اگر نکته یا مطلبی دارند می‌توانند بپرسند.

تماس‌های بینندگان برنامه:

آقای ناصری از بندر لنگه روی خط ارتباطی هستند. آقای ناصری خدمت شما سلام عرض می‌کنم، بفرمایید:

بیننده (آقای ناصری از بندر لنگه – شیعه):

سلام علیکم و رحمة الله. حاج آقا، حال شما خوب است؟!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

ممنون و متشکرم عزیزم.

بیننده:

چند سؤال داشتم. سؤال اول در مورد آیه 82 سوره نساء است. خداوند متعال می‌فرماید:

(أَ فَلا یتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلافاً کثِیرا)

آیا درباره قرآن نمی‌اندیشند که اگر از ناحیه غیر خدا بود اختلافات فراوانی در آن می‌یافتند.

سوره نساء (4): آیه 82

سؤال من این است که اگر این قرآن از جانب خداوند نازل شده است، چرا این همه اختلاف در اسلام است و در آیات قرآن اختلاف پیش آمده است؟! چرا سنی، شیعه، تصوف، اشاعره، ماتریدیه و اقسام ذلک این همه اختلاف دارند؟!

سؤال دوم مربوط به آیه 194 سوره اعراف است که «ألبانی» هم آن را تأیید کرده است. قرآن کریم می‌فرماید:

(إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبادٌ أَمْثالُکمْ فَادْعُوهُمْ فَلْیسْتَجِیبُوا لَکمْ إِنْ کنْتُمْ صادِقِین)

آن‌هایی را که غیر از خدا می‌خوانید (و پرستش می‌کنید) بندگانی همچون خود شما هستند، آن‌ها را بخوانید و اگر راست می‌گوئید باید به شما پاسخ دهند (و تقاضایتان را بر آورند).

سوره اعراف (7): آیه 194

خداوند متعال در اینجا به صراحت اعلام کرده است که غیر خدا را صدا نزنید. سؤال من این است که چرا ما «یا علی» و «یا حسین» می گوییم، در حالی که خداوند متعال فرموده است:

(وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِکوا بِهِ شَیئا)

و خدا را بپرستید و هیچ چیز را شریک او قرار ندهید.

سوره نساء (4): آیه 36

آیا کسی که بر مذهب شیعه نمی‌رود و اهل سنت باشد، بهشتی است یا جهنمی؟!

مجری:

خیلی ممنونم، ان شاءالله موفق باشید. یا علی، خدانگهدارتان باشد. بیننده بعدی ما آقای عارف از شوشتر هستند. آقای عارف سلام به شما، بفرمایید:

بیننده (آقای عارف از شوشتر – شیعه):

سلام علیکم، خسته نباشید.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم و رحمة الله.

بیننده:

استاد «هاشم زهی» دیشب گفت: خداوند چه ویژگی دارد که اهلبیت ندارند؟! من می گویم: خداوند عالم خالق همه چیز است و اهلبیت (علیهم السلام) که خلقت نمی‌کنند. امیرالمؤمنین هم می‌فرمایند: من بنده خدا هستم.

حضرت استاد می‌خواهم شما در تکمیل پاسخ من هم جواب بدهید که خداوند متعال چه ویژگی دارند که اهلبیت ندارند.

سؤال دیگرم این است که چه چیز باعث شد که امام حسن مجتبی (علیه السلام) با معاویه صلح کردند و چه شرط‌هایی گذاشتند؟! آیا معاویه به شرط‌هایی که امام حسن مجتبی گذاشتند پایبند بود یا خیر؟!

«جعده» که امام حسن مجتبی (علیه السلام) را مسموم کرد، عاقبتش چه شد و چطور به درک واصل شد؟!

مجری:

بسیار خوب، خیلی ممنونم. موفق باشید، خدانگهدارتان باشد. استاد آقای ناصری از بندر لنگه چند سؤال مطرح کردند.

ایشان به آیه 82 سوره مبارکه نساء اشاره کردند و گفتند که براساس این آیه چرا این همه اختلاف در اسلام هست؟! چرا این همه اختلاف در فهم آیات قرآن کریم هست؟!

چرا این همه اختلاف در فهم آیات قرآن کریم وجود دارد؟!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

آقای ناصری من می‌خواهم نکته‌ای را خدمت جنابعالی عرض کنم، اما تقاضا می‌کنم خوب دقت کنید. قرآن کریم در آیه 44 سوره نحل می‌فرماید:

(وَ أَنْزَلْنا إِلَیک الذِّکرَ لِتُبَینَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیهِم)

و ما این ذکر (قرآن) را بر تو نازل کردیم تا آنچه به سوی مردم نازل شده است برای آنها تبیین کنی.

سوره نحل (16): آیه 44

یعنی ملاک برای ما تبیین پیغمبر اکرم است. اگر قرآن کریم با بیان پیغمبر اکرم در اختیار ما باشد هیچ اختلافی نداریم، زیرا پیغمبر اکرم که حرف متناقض و خلاف قرآن کریم نمی‌زند.

آقایان این همه تلاش کردند که تناقضی در قرآن کریم پیدا کنند، اما نتوانستند. حتی بزرگان ادب هم تلاش کردند تا اشکالی در قرآن کریم پیدا کنند، اما اظهار کردند که ما از این کار عاجز هستیم.

بنابراین بیانگر قرآن کریم رسول اکرم است. بعد از رسول اکرم این اختلاف ایجاد شده است. پیغمبر اکرم فرمودند: امت من بعد از من به هفتاد و سه فرقه تقسیم می‌شوند. تنها یک فرقه اهل نجات است و هفتاد و دو فرقه در آتش گرفتارند.

حال ما می‌خواهیم ببینیم کسی که جای پیغمبر اکرم نشسته است و باید اختلافات را حل کند کیست. من اصلاً نمی‌خواهم مطلبی از کتاب‌های شیعه بیاورم و تنها روی کتاب‌های اهل سنت تکیه می‌کنم.

«حاکم نیشابوری» یکی از علمای بزرگ اهل سنت در کتاب «مستدرک علی الصحیحین» می‌نویسد که رسول اکرم به امیرالمؤمنین فرمودند:

«أنت تبین لأمتی ما اختلفوا فیه من بعدی»

تو بیانگر آن چیزی هستی که مورد اختلاف مردم هست.

«هذا حدیث صحیح علی شرط الشیخین ولم یخرجاه»

المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 132، ح 4620

رسول گرامی اسلام به صراحت فرمودند: بعد از من حرف تو فصل الخطاب است و کلام تو روشن کننده حقیقت است. آقای «ابن حجر هیتمی» در کتاب «الصواعق المحرقه» می‌نویسند که رسول اکرم فرمودند:

«علی منی کمنزلتی من ربی»

جایگاه علی نسبت به من همان جایگاه نسبت من به خداست.

الصواعق المحرقة، اسم المؤلف: أحمد بن محمد بن علی ابن حجر الهیثمی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - لبنان - 1417 هـ - 1997 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: عبد الرحمن بن عبد الله الترکی - کامل محمد الخراط، ج 2، ص 517

رسول گرامی اسلام به صراحت فرمودند: همان اعتباری که من پیش خداوند دارم را علی بن أبی طالب پیش من دارند. بازهم در کتاب «مستدرک علی الصحیحین» جلد سوم صفحه 139 آمده است:

«قال رسول الله لعلی بن أبی طالب رضی الله عنه من أطاعنی فقد أطاع الله ومن عصانی فقد عصی الله»

پیغمبر اکرم به امیرالمؤمنین فرمودند: هرکسی از من اطاعت کند از خداوند اطاعت کرده است و هرکسی با من مخالفت کند، با خداوند مخالفت کرده است.

«ومن أطاعک فقد أطاعنی ومن عصاک فقد عصانی»

هر کس از تو اطاعت کند قطعاً از من اطاعت کرده است و هر کس معصیت تو را بکند معصیت من را کرده است.

«هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه»

المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 139، ح 4641

این نشانگر آن است تنها کسی که باید بعد از رسول اکرم حرف او برای ما ملاک باشد، حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) است. آیا صوفی‌ها و دیگران به حرف علی بن أبی طالب عمل کردند یا حضرت را بیست و پنج سال خانه نشین کردند؟!

در طول پنج سالی هم که حضرت به خلافت رسیدند، سه جنگ خانمان سوز بر حضرت تحمیل کردند.

امیرالمؤمنین کسی بود که از ابتدای طفولیت در دامن پیغمبر اکرم بود و در آخرین لحظه از عمر رسول اکرم هم سر مقدس حضرت در دامن امیرالمؤمنین بود که از دنیا رفت.

«محمود أبو زهره» عالم بزرگ دانشگاه الأزهر می‌گوید: اگر قرار بود امیرالمؤمنین هر روز یک روایت از پیغمبر اکرم شنیده باشد، ما باید از امیرالمؤمنین دوازده هزار روایت داشتیم.

حال اگر به مقدمه کتاب «فتح الباری» مراجعه کنید، می‌بینید که از امیرالمؤمنین در تمام کتاب «صحیح بخاری» تنها بیست و نُه روایت نقل شده است. این در حالی است که از «ابوهریره» نزدیک به چهارصد و پنجاه روایت نقل شده است.

آیا این افراد به حرف امیرالمؤمنین گوش دادند؟! آیا فرمایش رسول گرامی اسلام که فرمودند: «أنت تبین لأمتی ما اختلفوا فیه من بعدی» را پیاده کردند؟! آیا به فرمایش رسول گرامی اسلام که فرمودند:

«وأهل بیتی أمان لأمتی من الاختلاف»

الصواعق المحرقة، اسم المؤلف: أحمد بن محمد بن علی ابن حجر الهیثمی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - لبنان - 1417 هـ - 1997 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: عبد الرحمن بن عبد الله الترکی - کامل محمد الخراط، ج 2، ص 445 و 446

عمل کردند؟! بنابراین مشخص است که این افراد به حرف پیغمبر اکرم گوش ندادند و مشکل اینجاست.

مجری:

استاد باید کوتاه پاسخ بدهید، زیرا چند سؤال مطرح شده است و یک تلفن هم داریم. در این بخش یک جمع بندی بفرمایید.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله. در رابطه با آیه شریفه:

(إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبادٌ أَمْثالُکمْ فَادْعُوهُمْ فَلْیسْتَجِیبُوا لَکمْ إِنْ کنْتُمْ صادِقِین)

به تفاسیر اهل سنت مراجعه کنید. اصلاً (عِبادٌ أَمْثالُکمْ) در رابطه با بت پرستان است و ربطی به توسل ندارد. در کتاب «تفسیر طبری» آمده است:

«یقول جل ثناؤه لهؤلاء المشرکین من عبدة الأوثان»

خداوند متعال در این آیه با بت پرستان سخن می گویند.

«موبخهم علی عبادتهم ما لا یضرهم ولا ینفعهم من الأصنام إن الذین تدعون أیها المشرکون آلهة من دون الله وتعبدونها شرکا منکم»

جامع البیان عن تأویل آی القرآن، اسم المؤلف: محمد بن جریر بن یزید بن خالد الطبری أبو جعفر، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1405، ج 9، ص 151، باب الأعراف: (194) إن الذین

نستجیر بالله شما این آیه را با امیرالمؤمنین و امام حسین تطبیق کردید؟! آقای «قرطبی» در کتاب «تفسیر» خود جلد هفتم صفحه 342 می‌نویسد:

«حاجهم فی عبادة الأصنام تدعون تعبدون»

پیغمبر اکرم با بت پرستان حرف می‌زدند.

الجامع لأحکام القرآن، اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أحمد الأنصاری القرطبی، دار النشر: دار الشعب – القاهرة، ج 7، ص 342، باب الأعراف: (194) إن الذین تدعون... ..

همچنین در کتاب «تفسیر ابن کثیر» جلد 2 صفحه 277 آمده است:

«هذا إنکار من الله علی المشرکین الذین عبدوا مع الله غیره من الأنداد والأصنام والأوثان»

تفسیر القرآن العظیم، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقی أبو الفداء، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1401، ج 2، ص 277، باب الأعراف: ( 191 - 198 ) أیشرکون ما

برادر بزرگوارم! چه ربطی دارد که شما «یا علی» و «یا حسین» را با آیه 194 سوره اعراف تطبیق می‌دهید؟!

چرا آیات 97 و 98 سوره یوسف را نمی‌خوانید؟! چرا آیه 64 سوره نساء را نمی‌خوانید؟! چرا آیه 35 سوره مائده را نمی‌خوانید؟! چرا آیه 57 سوره اسراء را نمی‌خوانید؟! خداوند عالم می‌فرماید:

(یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیهِ الْوَسِیلَة)

ای کسانی که ایمان آورده‌اید پرهیزگاری پیشه کنید و وسیله‌ای برای تقرب به خدا انتخاب نمائید.

سوره مائده (5): آیه 35

اما درباره اینکه کسی که شیعه نیست به بهشت خواهد رفت یا جهنم؟! ما روایات متعدد داریم کسی که نسبت به اهلبیت عداوت نداشته باشد، فردای قیامت راه نجات برای او هست و وارد بهشت خواهد شد.

ما قبلاً هم گفتیم شاید بیش از هفده روایت داریم عده‌ای از اهل سنت که ولایت علی بن أبی طالب را قبول ندارند، اما به اهلبیت ناسزا هم نگفته‌اند و عداوت هم ندارند فردا مشمول شفاعت می‌شوند و به بهشت می‌روند.

مجری:

پیرامون بخش اول سؤال آقای ناصری من هم نکته‌ای اضافه کنم، سپس به سراغ سؤالاتی برویم که آقای عارف از شوشتر داشتند.

شما الآن می گویید که چرا این اتفاق افتاد، اما خود پیغمبر اکرم پیش بینی کردند که امت من به هفتاد و سه فرقه تقسیم می‌شوند. همچنین فرمودند که اگر از علی بن أبی طالب پیروی کنید منحرف نخواهید شد.

مشکل نه از اسلام است و نه از پیغمبر اکرم است. برخی از بزرگان و صحابه و افراد امت این انحراف را بعد از پیغمبر اکرم ایجاد کردند و حال همینطور این اختلاف تا قیام قیامت پیدا کرده است و خدا می‌داند چه جوابی خواهند داد.

خداوند متعال، قرآن کریم، اسلام و پیغمبر اکرم همه چیز را روشن و مشخص کرده بودند و راه معلوم بود. منتها انحراف ایجاد کردند و پیغمبر اکرم کاری نمی‌توانستند انجام دهند.

آقای عارف از شوشتر گفتند که کارشناس وهابی گفته است: چه ویژگی‌هایی خدا دارد که اهلبیت ندارد؟!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

خدا نیمه شب سوار الاغ می‌شود و روی کره زمین می‌آید، اما ائمه اطهار چنین کاری نمی‌کنند!! خداوند عالم وقتی مریض می‌شود نستجیر بالله اجنه و ملائکه به عیادتش می‌روند، اما ائمه اطهار چنین کاری نمی‌کنند!!

شما فرمودید خداوند عالم خالق است، اما ائمه اطهار خالق نیستند به نظر من کاملاً اشتباه است. اگر شما عبارت آیت الله خوئی و حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) و «مرحوم قمشه‌ای» و «مرحوم کمپانی» را ملاحظه کنید، می‌بینید که فرموده‌اند اهلبیت (علیهم السلام) باذن الله تبارک و تعالی خالق هستند.

حضرت عیسی با وجود آنکه مقامش بسیار پایین‌تر از اهلبیت (علیهم السلام) است، می‌فرماید:

(أَخْلُقُ لَکمْ مِنَ الطِّینِ کهَیئَةِ الطَّیر)

من از گل، چیزی به شکل پرنده می‌سازم.

سوره آل عمران (3): آیه 49

وقتی حضرت عیسی جنبه خالقیت دارند، ائمه اطهار (علیهم السلام) ندارند؟! بحث این است که حضرت عیسی می‌فرماید:

(أَنِّی أَخْلُقُ لَکمْ مِنَ الطِّینِ کهَیئَةِ الطَّیرِ فَأَنْفُخُ فِیهِ فَیکونُ طَیراً بِإِذْنِ اللَّه)

من از گل، چیزی به شکل پرنده می‌سازم، سپس در آن می‌دمم و به فرمان خدا، پرنده‌ای می‌گردد.

(أُبْرِئُ الْأَکمَهَ وَ الْأَبْرَصَ)

و به اذن خدا، کور مادرزاد و مبتلایان به برص [پیسی] را بهبودی می‌بخشم.

(وَ أُحْی الْمَوْتی بِإِذْنِ اللَّه)

و مردگان را به اذن خدا زنده می‌کنم.

سوره آل عمران (3): آیه 49

به نظر بنده فرمایش آیت الله خوئی فرمایش بسیار دقیق و ظریفی است. شاید بعضی افراد نسبت به فرمایشات حضرت امام خمینی حساسیت داشته باشند، اما کسی نمی‌تواند ایرادی به فرمایش آیت الله خوئی بگیرد. ایشان می‌نویسد:

«أنه لا شبهة فی ولایتهم علی المخلوق بأجمعهم»

ائمه اطهار ولایت بر تمام مخلوق به همه دارند.

«کما یظهر من الأخبار، لکونهم واسطة فی الایجاد، وبهم الوجود»

ائمه اطهار واسطه ایجاد عالم هستند و وجود عالم به برکت آن بزرگواران است.

«وهم السبب فی الخلق»

علت خلقت هم ائمه اطهار هستند.

«إذ لولاهم لما خلق الناس کلهم، وإنما خلقوا لأجلهم، وبهم وجودهم، وهم الواسطة فی الإفاضة»

سپس می‌نویسند:

«بل لهم الولایة التکوینیة لما دون الخالق»

ائمه اطهار ولایت تکوینی بر ماسوی الله دارند.

مصباح الفقاهة، نویسنده: السید الخوئی، ج 3، ص 279، باب 1 - فی ولایتهم (علیهم السلام) التکوینیة

همانند تعبیری که در ابتدای زیارت امام حسین است و می‌فرماید:

«بِکمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِکمْ یخْتِمُ اللَّه»

آغاز عالم هستی با شما بوده و فرجام عالم هستی هم با شماست.

«وَ بِکمْ یمْحُو مَا یشَاءُ وَ بِکمْ یثْبِت»

اگر گناهی از پرونده اعمال ما محو می‌شود یا چیزی تثبیت می‌شود توسط شماست.

«وَ بِکمْ تُنْبِتُ الْأَرْضُ أَشْجَارَهَا»

اگر زمین درختان را می‌رویاند واسطه فیض شما هستید.

«وَ بِکمْ تُخْرِجُ الْأَشْجَارُ أَثْمَارَهَا»

اگر درختان میوه می‌دهند واسطه شما هستید.

«وَ بِکمْ تُنْزِلُ السَّمَاءُ قَطْرَهَا»

اگر باران می‌بارد، واسطه فیض شما هستید.

«وَ بِکمْ یکشِفُ اللَّهُ الْکرْب»

به سبب شماست که خداوند مشکلات مردم را برطرف می‌کند.

«إِرَادَةُ الرَّبِّ فِی مَقَادِیرِ أُمُورِهِ تَهْبِطُ إِلَیکمْ وَ تَصْدُرُ مِنْ بُیوتِکم»

ارادت خدا در امور عالم ابتدا به قلب شما نازل می‌شود و از آنجا صادر می‌شود.

کافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 4، ص 576، ح 2

همیشه در ذهنمان باشد که این عبارت، عبارت بسیار مهمی است. وقتی «مرحوم شیخ صدوق» در کتاب «من لا یحضره الفقیه» به این روایت می‌رسد، می‌نویسد:

«لِأَنَّهَا أَصَحُّ الزِّیارَاتِ عِنْدِی مِنْ طَرِیقِ الرِّوَایةِ وَ فِیهَا بَلَاغٌ وَ کفَایة»

زیرا از طریق روایت و سند صحیح‌ترین روایت از نظر حدیث و روایت است و در این روایت هرچه گفتنی بوده گفته شده است.

من لا یحضره الفقیه، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 598، ح 3200

در خانه اگر کس است، یک حرف بس است!

مجری:

حضرت استاد بسیار از شما ممنونم. ایشان درواقع مطلبی که این شبکه وهابی مطرح کرده بودند را پرسیدند و جناب استاد هم توضیح دادند. سؤال بعدی ایشان این بود که چه چیزی باعث شد که امام حسن با معاویه صلح کنند.

رهبر معظم انقلاب در خصوص صلح امام حسن مجتبی تعبیر "نرمش قهرمانانه" را به کار می‌برند. حضرت استاد علت این صلح چه بود؟! شرط و شروط چه بود؟! آیا معاویه به شرط خود عمل کرد یا خیر؟!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

امام حسن مجتبی (علیه السلام) توضیح دادند که علت صلح من با معاویه چه بوده است. در کتاب «أسد الغابة» جلد دوم صفحه 14 در خصوص صلح امام حسن می‌نویسد: امام حسن (علیه السلام) با معاویه صلح کرد تا خون مسلمانان، حرمت مسلمانان و جان مسلمانان حفظ شود.

در کتاب «أنساب الأشراف» جلد سوم صفحه 291 همین عبارت آورده است. «سید مرتضی» در کتاب «تنزیه الأنبیاء» صفحه 224 همین عبارت را آورده‌اند.

مجری:

حضرت استاد خیانت برخی از افراد و یاران امام حسن بود.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله. خیانت‌هایی که کردند و نیرو نداشتن امام حسن مجتبی هم بحث جدایی است. امام حسن می‌فرمایند: اگر من نیرو داشتم با معاویه می‌جنگیدم. این در حالی بود که امام حسن حتی هفتاد و دو تن هم به تعداد یاران حضرت سیدالشهدا نیرو نداشتند.

مجری:

استاد شرایطی که امام حسن مجتبی گذاشته بودند چه بود؟!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

آقای «بلاذری» در کتاب «أنساب الأشراف» جلد اول صفحه 386 در خصوص مفاد صلح امام حسن با معاویه می‌نویسد:

«إنی صالحتک علی أن لک الأمر من بعدی»

معاویه گفت: من با تو صلح می‌کنم که خلافت بعد از من متعلق به توست.

«ولک عهد الله ومیثاقه وذمته وذمة رسوله محمد وأشد ما اخذه الله علی أحد من خلقه من عهد وعقد»

در مفاد صلح نامه آمده بود:

«أن یعمل فیها بکتاب الله وسنة نبیه وسیرة الخلفاء الصالحین»

أنساب الأشراف، اسم المؤلف: أحمد بن یحیی بن جابر البلاذری (المتوفی: 279 هـ)، ج 1، ص 386، باب أمر الحسین بن علی بن أبی طالب علیهما السلام

به دستور معاویه فرزند خلیفه اول «محمد بن أبی بکر» را مظلومانه کشتند و جنازه او را در پوست الاغ گذاشتند و آتش زدند. آیا این عمل به کتاب الله بود؟! آیا پیغمبر اکرم چنین کاری کرده بودند؟!

آیا معاویه به سیره خلفای صالحین عمل کرد؟! آیا قتل امثال «حجر بن عدی» به دستور معاویه سیره خلفای صالحین بود؟! آیا شهادت امام حسن مجتبی عمل بن سیره خلفای صالحین بود؟! معاویه برای همسر امام حسن مجتبی زهر فرستاد. آیا این عمل به کتاب الله و سنت رسول الله بود؟!

اولین سخنرانی معاویه در مدینه بود. او بالای منبر رفت و گفت: من با امام حسن صلح نکردم. در کتاب «أنساب الأشراف» آمده است که معاویه بالای منبر رفت و گفت:

«ألا وإنها تحت قدمی»

تمام شروطی که با امام حسن مجتبی کردم را زیر پا گذاشتم.

أنساب الأشراف، اسم المؤلف: أحمد بن یحیی بن جابر البلاذری (المتوفی: 279 هـ)، ج 1، ص 387، باب أمر الحسین بن علی بن أبی طالب علیهما السلام

مجری:

حضرت استاد بسیار از شما ممنونم. خداوند به شما سلامتی بدهد، استفاده کردیم و بهره بردیم. دوستان عزیز از شما هم ممنونم که امشب هم برنامه زنده «حبل المتین» را ملاحظه کردید.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

دوستان امشب سؤالات خوبی داشتند. بعضی از سؤالات انسان را خسته می‌کند، اما بعضی از سؤالات به انسان انرژی می‌دهد.

مجری:

خیلی ممنونم. در آستانه اربعین هم هستیم. البته هفته آینده حقیر توفیق ندارم خدمت شما باشم و عازم کربلا هستم. در کربلای معلی دعاگو و نائب الزیاره همه بینندگان عزیز و نازنینمان هستیم اگر زنده باشیم و توفیق داشته باشیم.

هر عزیزی هم که مشرف شد، به یاد همه دوستان «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» باشد.

در پناه حضرت حق و زیر سایه آقاجانمان حضرت مرتضی علی (سلام الله علیه) باشید. خدانگهدارتان

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

 

 


حبل المتین _ مفهوم واژه «خلافت» و روایاتی که هرگز دیده نشد!!>

امام حسن ع آیه تطهیر اصحاب کساء سیدجوانان اهل بهشت امامت خلافت شیعه خلیفه در قرآن جایگاه امام علی ع توسل صلح امام حسن ع