سایر قسمت ها
راه روشن _بررسی تحولات و اتفاقات سوریه

قسمت صد و دهم برنامه راه روشن با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین دکتر ابوالقاسمی و اجرای آقای غضبانی


دیگر قسمت ها

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

 

عنوان برنامه: راه روشن "بررسی تحولات و اتفاقات سوریه"

تاريخ: 20/ 09/ 1403

عناوین بحث (کلید واژه ها):

سوریه، شیعه، حمص، شهدای مدافع حرم، داعش، سنی تکفیری، آیت الله کورانی، آخرالزمان، قیام قبل ظهور، سفیانی، علامات، بداء

استاد: حجت الاسلام والمسلمین دکتر ابو القاسمی

مجری: آقای محمد تقی غضبانی

مجری:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَبِه نَسْتَعِینْ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه‏ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم‏؛ عزیزان بیننده همراهان گرامی شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) عرض سلام ادب و احترام خدمت همه شما دارم امیدوارم سعادت شما روز افزون و ساعت عمرتان با توفیقات الهی همراه باشد.

استاد عزیز و مهمان گرامی در این برنامه جناب آقای دکتر ابوالقاسمی هستند خدمت استاد عرض سلام دارم استاد سلام علیکم.

استاد ابوالقاسمی:

وعلیکم السلام ورحمة الله

أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اَلْحَمدُ للهِ رَبِّ العالَمین اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى ‌مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى وَ عَلِيٍّ الْمُرْتَضَى وَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ وَ ‌الْحَسَنِ الرِّضَا وَ الْحُسَيْنِ الْمُصَفَّى، وَ جَمِيعِ الْأَوْصِيَاءِ ‌مَصَابِيحِ الدُّجَى وَصلّ عَلیٰ مَنْ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَي وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْاَرْضُ وَ السَّمَاءُ مَوْلانا صَاحِبَ العَصْرِ وَالزمَان

عرض سلام دارم خدمت شما جناب آقای غضبانی، همچنین عرض سلام خدمت بینندگان عزیز و گرانقدر شبکه جهانی ولی عصر، امیدوارم هر کجا که  هستند موفق و پیروز باشند.

مجری:

راه روشن متکفل پاسخ به شبهات روز است، بیشتر شبهاتی که در فضای مجازی دست به دست و منتشر می شود گاهی از اوقات افرادی بدون توجه برخی از این شبهات را منتشر می کنند و به ذهن خودشان شاید خوب هم باشد ولی درست نیست. اختلافاتی هم در همین بحث ها و تحلیل ها است جناب آقای دکتر ابوالقاسمی این جا حضور دارند تا بتوانند ما را بیشتر راهنمایی کنند در این که بتوانیم درست را از غلط تشخیص بدهیم.

استاد ابوالقاسمی:

طبیعتاً موضوع امروز باید راجع به اتفاقات سوریه صحبت بشود، البته صحبتی که ما خواهیم کرد کاری به وظیفه حکومت و دولت نداریم وظیفه نیروهای نظامی را رهبری معظم تعیین خواهد کرد و ما سرا پا گوش هستیم برای این که ببینیم فردا معظم له چه چیزی را مطرح خواهد کرد تا ما با جان و دل ان شاء الله اطاعت کنیم.

اما آن چیزی که به ما مربوط می شود پاسخ به شبهات دینی مردم در این زمینه است. لذا این که چرا سوریه سقوط کرد؟ سیاسی و ژئوپلوتیک بگویم چه اتفاقاتی رخ داد خیلی به ما مرتبط نیست آن را مسئولین سیاسی، امنیتی و نظامی باید مطرح کنند و خیلی از جنبه ها هنوز روشن نشده است. پس این سوال که خیلی ها دارند نظر می دهند و مطلب زیاد است الحمد الله همه در این قضیه صحبت می کنند.

اما مطلب دوم: آیا خروج ما از سوریه هدر رفتن خون شهدای مدافع حرم نبود؟ این سوالی است که خیلی ها مطرح می کنند. جواب: اگر رفتن ما به آن جا مشروع باشد خون آن ها هدر نشد اگر رفتن ما نا مشروع باشد از اول خون شان هدر شده است این را باید حل کنیم. آیا جهاد ما در سوریه مشروع بود؟ اگر مشروع باشد کسی که شهید است خونش هدر نمی شود. اگر از اول غیر مشروع بود از اول این ها را بردند خون شان هدر شده، مثل کسی که فکر کند یک شخصی امام است یا یک شخصی باید از او اطاعت بشود ولی کارش اشتباه باشد.

 مفصل راجع به حکم جهاد در زمان غیبت صحبت کردیم روایات را آوردیم ادله متعدد بر جواز و لزوم مطرح کردیم. نه فقط حکومت شیعی، امام رضا (علیه السلام) فرمودند اگر در مرزهای بلاد اسلامی کفار به یک روستایی در مرزهای بلاد اسلامی حمله کند سقوط آن روستا، تضعیف اسلام به حساب می آید. لذا ما می توانیم برای دفاع از اصل اسلام به آن جا برویم در این قضیه روایات مفصل بود راجع به آن صحبت کردیم دیگر این جا تکرار نمی کنیم فقط اجمالاً می گویم آیا این موجب هدر رفتن خون شهدا نمی شود؟ اگر شهید باشد هدر نیست اگر شهید نباشد، یعنی چه شهید نباشد؟ یعنی ما اشتباهی آن جا رفتیم، ما نباید می رفتیم اگر او باشد و رفتن ما خلاف شرع بود هدر حساب می شود. قبلاً مفصل ثابت کردیم رفتن ما آن جا حکم قطعی شرع است هیچ شکی در آن نیست.

اما راجع به شهدا چون اعتقاد داریم آن جا جهاد مشروع بود قطعاً آن ها اجرشان را بردند عالَم را نورانی کردند راه هدایت را باز کردند، در امتحان سر افراز شدند و بودن ما در آن جا برکات بسیار بسیار بسیار زیادی هم داشت. من فقط یک موردش را عرض می کنم می دانید ماها یک دیدگاه و ایدئولوژی خاصی داریم بر اساس روایات این است که برترین کار عالم حفظ عقیده ایتام آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) است. خاطره ای که برای خودم است تعریف کنم یکی از دوستان ما در سوریه (سوری است) می گفت روستایی چسبیده به حمص سوریه چندین خانواده شیعه بودند. می گفت بیست سال قبل مادرم یک روزی حَریسَه یک غذای مخصوصی که سوری ها و لبنانی ها در عزاء طبخ می کنند پخته بود یک جور حلیم مخصوصی است. یک ظرف به من داد گفت این را به خانه فلان و فلان همسایه بده بگو «عَنْ روحِ أبی عبد الله» از طرف ابا عبد الله. گفت من فکر کردم یکی از فامیل هایمان به اسم ابو عبد الله مرده، مادرم دارد برای او خیرات می کند. می گوید تازه بعد از بیست سال فهمیدم امام حسین داریم، عاشوراء داریم، نذری و چه و چه داریم الان آن ها از حالت جهل مطلق به تشیع تبدیل به شیعیان اعتقادی شدند.

چند میلیون نفر شیعه در سوریه هستند یعنی اگر کفِ کفِ کفِ برکت حضور ما در سوریه را در این چند سال این بدانیم که شیعیان ایتام آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) در سوریه از آن حالت جهل مطلق تبدیل به شیعیانی شدند که معارف را می دانند و شیعه اعتقادی هستند خودش برای تمام هزینه های که آن جا شد تمام خون های که ریخته شد و تمام زحماتی که کشیده شد ارزش دارد.

مجری:

روایت می گوید اگر یک نفر هدایت بشود

استاد ابوالقاسمی:

«لَأَنْ يَهْدِيَ اللَّهُ عَلَى يَدَيْكَ رَجُلًا خَيْرٌ لَكَ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ وَ غَرَبَتْ وَ لَكَ»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج5، ص28

تازه این هدایت برای غیر شیعه به تشیع است، حفظ ایتام ثوابش از این بیشتر است. یعنی یک بچه یتیمی است خانوادتاً و ذاتاً شیعه بود نور اهل بیت به این خانواده تابیده است اما الان هیچ اطلاعی از این نور ندارند این نور نباید در عالم تضییع بشود. ما اعتقاد به یک باطنی برای عالم داریم، لذا کاری که در این چند سال انجام دادند فوق العاده مهم و تأثیر گذار بود و اثرش را در آینده خواهیم دید، شیعیان در دنیا دیگر از آن حالت بسته بودن و ندانستن اطلاعات خارج شدند. این راجع به آن های که انجام شده است. گفتیم آیا خون ها هدر است؟ اساساً نباید می رفتیم کلاً هدر بود چه ما بیرون می آمدیم چه نمی آمدیم. اگر باید می رفتیم که اعتقاد ما این است بر اساس روایات، مبانی دین، شریعت و عقل مان باید می رفتیم لذا خون ها هدر نیست بلکه بخشی از برکاتش را عرض کردیم از نظر دینی، سیاسیش را کار نداریم.

آیا الان بیرون آمدن ما پایمال کردن آن خون ها نیست؟ یک بار می گوییم هدر نشد می گوییم نه هدر نشد. ما چه؟ جواب: اگر وظیفه شرعی ما وارد شدن در آن جا باشد و ما نرویم چند برابر عذاب می شویم چون شهدایی مثل شهید سید حسن نصر الله را دیدیم، حاج قاسم سلیمانی را دیدیم، ابو مهدی المهندس را دیدیم و دیگر شهدا را دیدیم و الان داریم کم کاری می کنیم. اگر وظیفه ما بیرون آمدن از آن جا باشد نه، باید ببینیم وظیفه چه است!

مجری:

آن وظیفه مهم است

استاد ابوالقاسمی:

بله داریم منطقی دو دو تا چهار تا جلو می آییم احساسی هم نمی خواهیم صحبت کنیم. چرا قبلاً رفتید و الان بیرون آمدید؟ جواب: در پاراچنار، ایران می تواند برود؟ نه. چرا؟ چون دولت پاکستان اجازه نمی دهد شیعیان مظلوم دارند کشته می شوند؟ دولت آن جا اجازه نمی دهد چه کار کنیم؟ دولت اجازه بدهد می رویم اما نمی گذارد. دولت سوریه یک دورانی به ما اجازه می داد (دوران اولی که داعش بودند) و ما رفتیم و بعد از آن دوران یواش یواش کمتر کرد، وقتی دولتش نمی خواست بگذارد ما باشیم چطور می خواستیم در آن جا برویم؟ اصلاً نمی شد طبیعتاً یک دورانی می شد الان نمی شود. دوم: یک فرقی گروه های موجود الان با گروهای قبل دارند، قبلاً یک داعشی بود که نه مرز بین المللی می شناسد می گوید من کل دنیا را باید از جهت نظامی بگیرم این یک.

دوم: سلفی تکفیری بود و سلفی تکفیری نه حرم، نه زیارت قبور، نه عزاداری،‌ نه بنای بر قبور و نه مولد می شناسد هیچ کدام از این ها را قبول ندارد. به هر چیزی برسد به آن بهانه می کشد یعنی بهانه های کشتنش آن ها بود یک حکومت بین المللی مطلق برای خودش در کل دنیا قائل است ولو جنوب آفریقا تحت ولایت ابوبکر بغدادی است ولو آمریکا باشد تحت ولایت ابوبکر البغدادی است. دوم لب مرزهای ما رسیده اگر با او نمی جنگیدیم باید در ایران با او می جنگیدیم مشخص بود یعنی یک فرق جدی جدی از لحاظ وضعیت نظامی آن موقعش دارد و وضعیت افراد.

 الان چه کسانی هستند؟ الان چند گروه هستند بعضی شان سلفی های تکفیری هستند در اینترنت جستجو کنید، در جبهه تحریر الشام بیست و خرده ای گروه هستند بعضی ها سلفی و تکفیری هستند. بعضی سنی تکفیری هستند بعضی سنی جهادی عادی هستند بعضی ملی گرا، مثلاً ارتش آزاد سوریه شبکه شان می رفتی یک بند رافضه کافر مجوسی ها، علوی های رافضی، علوی های کافر زیر نویس شبکه شان بود. به خاطر مجاورت با این تکفیری ها آن ها هم ملی گراهای تکفیری شده بودند می گفتند این ها کافر هستند باید این ها را کشت.

فرق سلفی تکفیری با سنی تکفیری چه است؟ سنی تکفیری حرم ها را خراب نمی کند، در سوریه زیاد داشتیم راجع به این ها صحبت می کنیم لذا سخنرانی اولی که کرد در مسجد أموی کنار ضریح حضرت یحیی (سلام الله علیه) است، کسانی که رفتند می دانند در مسجد أموی ضریح حضرت یحیی است ضریح را آن جا تخریب نکردند.

در حمص سوریه برای خالد ابن ولید حرم بزرگی ساختند در حلب مقام رأس الحسین و دیگر مقامات است، تولیت حرم حضرت زینب تحت اوقاف سنی سوریه بود. از این جهت این ها را نسبت به حرم ها می گوییم این ها مشکلی ندارند. بله در مجموعه گروه ها سلفی های تکفیری هم هستند.

 سنی تکفیری چه است؟ قبلاً هم خدمت تان عرض کردم یک دیدگاهی داریم بعضی ها شاید نپسندند اعتقادمان این است تکفیر به عمل است به حرف نیست. یکی هر روز می گوید تو کافر کافر کافر هستی کاری به من نداشته باشد ضرری دارد؟ بله عصبانی و ناراحت می کند اما یکی ولو می گوید تو کافر نیستی اما من بنا بر فقه ام از باب سیاست تو را می کشم (احناف) فقه حنفی می گوید ما قتل بر سیاست داریم طرف بی گناه بی گناه است ولی مردم چند وقتی خون ندیدند باید بترسند می گوید یکی را بگیر بکش! فقه احناف قتل بر سیاست دارد می گوید اگر شما مصلحت دیدی این کار را انجام بده.

 مالکی ها می گویند یک سوم شعب را برای مصلحت دو سوم می شود فدا کرد نه این که فدا کرد بلکه کشت. ممکن است یک مالکی بگوید این را قبول ندارم یکی را ببینم می کشم برای چه می کشی؟ چون که او کافر است؟ نه من برای مصلحت حکومتم می کشم ما به این ها تکفیر عملی می گوییم. وقتی من را کشت فرق می کند من را به خاطر مثلاً زیارت قبور یا خلافت کشت! طرف من را به خلافت کافر می داند، کافر بداند بله فرق سلفی تکفیری با سنی تکفیری در این است که سلفی تکفیری بنای بر قبور را شرک می داند حرم ها را تخریب می کند زیارت قبور هم نمی گذارد اما سنی تکفیری این ها را مشکل نمی داند می گوید این ها شرک نیست. بله ممکن است بعضی مناسک ما را قبول نداشته باشد ممکن است جلوی عزاداری ها را بگیرد کمرنگش کند ممکن است جلوی نذری را بگیرد. اگر بخواهد بکشد به خاطر چیز دیگری خواهد کشت.

 در این مجموعه ای که هستند تا دو سال قبل این ها با هم یکی نبودند معلوم نبود چه کسی می خواهد سر کار بیاید اتفاقاً این گروهی که الان آمدند جولانی یکی از گروه های بود که زیاد به او فشار می آمد ممکن بود از بین برود. الان جولانی آمده است او سنی تکفیری است مقام معظم رهبری سخنرانی کردند یک کلیپ چند وقت قبل دادند گروه های که هستند تکفیری هستند این سنی تکفیری بر بقیه گروه ها و سلفی ها غالب شده است خیال مان راحت است حداقل رسماً نمی آیند حرم ها را تخریب کنند دیگر داعشی در کار نیست پس هم مرز با داعش بودیم داعش هم تکفیری سلفی است هیچ رحمی نه به حرم ها و نه به خودمان دارد. الان هم مرز نیستیم اینی که در آن جا است کلاً ارتباط شان قطع شده است از عراق هم بیرون آمدند فقط در سوریه هستند آن هم الان قدرت دست سلفی های تکفیری نیست دست سنی های تکفیری است.

بعضی ها سنی جهادی هستند مشکل شان حکومت بود، حکومت هم از بین رفت دیگر مشکلی ندارند و این گروهی که الان حاکم شده یک تضمین های هم داده رسماً گفتند به حرم ها کار ندارم.

دمشق رسیدند با آقای عبد الله نظّام نماینده مقام معظم رهبری در دمشق ارتباط بر قرار کردند با ایشان به حرم حضرت زینب رفتند گفتند ما با حرم ها کار نداریم سلاح هایتان را زمین بگذارید ایشان هم ضامن شدند سلاح ها را زمین گذاشتند حرم را هم تخریب نکردند. در مورد داعش یک روایت داشتیم روایت خیلی عجیبی راجع به اصحاب الدولة بود.

«لا يفون بعهد و لا ميثاق‏»

به هیچ عهد و پیمانی عمل نمی کنند!

 در ملاحم مرحوم سید ابن طاوس می گوید رایات سود که آمد

«إذا رأيتم الرايات السود»

یک گروه و آدم های صغیری هستند

«أصحاب الدولة، لا يفون بعهد و لا ميثاق يدعون إلى الحقّ و ليسوا من أهله، أسماؤهم الكنى»

اسم شان کنیه است

 «و نسبتهم القرى، [ابوبکر البغدادی] شعورهم مرخاة كشعور النساء»

التشريف بالمنن في التعريف بالفتن‏؛ نويسنده: ابن طاووس، على بن موسى‏ (تاريخ وفات مؤلف: 664 ق‏)، محقق / مصحح: مؤسسة صاحب الأمر؛ اصفهان: گلبهار، ناشر: مؤسسة صاحب الأمر( عجل الله تعالى فرجه الشريف)، قم: 1416ق، ص89

موهای شان را مثل موهای زن ها بلند می کنند این پیش گویی امیر مؤمنان در مورد داعشی ها بود روایت، روایت خیلی عجیبی بود علامت ها محقق شد. راجع به داعش فرمود «لا يفون بعهد و لا ميثاق» اصلاً به هیچ پیمانی عمل نمی کنند این ها ممکن است عمل نکنند ولی فعلاً تضمین دادند ذات شان هم سلفی تکفیری نیست سنی تکفیری است؛ پس از این جهت یک فرقی با آن قبلی به صورت جدی می بینیم.

 نکته دیگر این که تضمین دادند شاید توانایی کنترل نداشته باشند الان این ها می گویند به مردم کار نداشته باشید می گویند واقعیت را نمی دانیم. در خیلی از بیمارستان ها ریختند خیلی ها را شهید کردند به اسم علوی، به اسم شیعه، از النُبل الزهرا، از فوعه کفَریا هر کسی پیدا کردند در خیلی جاها شهید کردند بعضی از دوستان ما خود ما را در آن جا شهید کردند. این ها می گویند ما نبودیم حکومت را فعلاً ضبط می دهیم این ها کسانی هستند که از گروهک های سلفی تکفیری ها هستند. راست یا دروغ فعلاً ادعای شان این است لذا شاید توانایی کنترل نداشته باشند معلوم نمی شود این ها وعده ای کردند. به هر صورت حداقل از این جهتش یک شِبه حجت شرعی داریم یک فرق جدی این با آن قبلی دارد.

در قرآن راجع به پیمان های که با دیگران بسته می شود اگر آتش بس بشود واقعاً می شود این را انجام داد، مخصوصاً این ها سلفی تکفیری نیستند لب مرز ما هم نیستند ولی سنی های تکفیری هستند. سنی های تکفیری مثل طالبان، شیعه را به خیلی دلیل ها کافر می دانستند الان دست از تکفیری بودن شان سعی می کنند در عمل بر دارند فعلاً نمی کشند. قبلاً عرض کردیم مهم برای ما تکفیر عملی است مبنایش تکفیر است نمی خواهد عمل کند بهتر مشکلی نداریم می گوییم خلاف شرع انجام ندهید. به قدرت رسیدند می گویند ما هم مثل طالبان فعلاً نمی خواهیم بکشیم تا بعد چه بشود خدا می داند؟ بعد خود طالبان حمله کنند یا این ها حمله کنند اما یک فرق های بین این ها از جهت ایدئولوژی و رفتاری باید بگذاریم.

اما سراغ عقیده افراد حاکم برویم، یک بالا دستی دارند که بالا دست شان ترکیه است در ترکیه آقای اردوغان حاکم است و چیزی که مطرح می کند دقیقاً اسلام بنی امیه است. اسلام بنی امیه چه بود؟ ایام محرم توضیح دادم یزید می گفت مؤسسه خیریه داشته باشید، مسجد داشته باشید قرآن و نماز هم بخوانید اما به شربخوار کار نداشته باشید. شخصی فلان عمل زشت انجام داد کاری به او نداشته باش موسی به دین خود، عیسی به دین خود همه با هم زندگی مسالمت آمیز کنند؛ یعنی در ترکیه اسلام سکولار صد در صد را دارد ترویج می کند این ها می گویند ماها خوبی های اسلام را می گوییم مردم را هم رها می کنیم خودشان ذره ذره بعد از هزار و پانصد سال شاید به سمت اسلام گرویدند و ترکیه را می بینیم به این وضعیت رسیده است.

 چنین فردی که در کشور خودش حاضر نمی شود اسلام را به صورت جدی اجرا کند برای این که حکومتش به خطر نیافتد چون اجرای اسلام دشمن ایجاد می کند یک عده تحمل نمی کنند. لذا این آقا با اسرائیل هم حاضر به جنگ نبود، بله الان ممکن است به خاطر اتفاقاتی که در سوریه رخ داد اسرائیلی ها تقریباً نصف جنوب را دارند می گیرند او هم از بالا دارد می آید به هم برسند و جنگ بشود اما فعلاً یک لقمه چرب و نرمی در آن جا افتاده است کسی هم نیست هر مقداری بتواند از آن خواهد گرفت این راجع به اردوغان.

پس این که می بینیم مدام تأکید بر مسجد أموی می کنند مدام راجع به یزید و بنی امیه صحبت می کنند دیدگاه آن ها نسبت به بنی امیه این که این ها مروجین اصلی اسلام سکولار بودند. اسلامی که من اردوغان می پسندم لذا می گوید ما در مسجد اموی باید نماز بخوانیم، این آقا اولین سخنرانیش را در مسجد أموی می دهد روی بنی أمیه خیلی تأکید می کنند مدام اسم ها را اسم های اموی انتخاب می کنند.

برای این که روشن تر بشود ترکیه را عرض کردیم ترکیه بالا دست این ها است و الان تحریر الشام و جبهه ای که درست کردند فقه شان چیست؟ ترکیه قبلاً فقه حنفی بود که اردوغان چند سال قبل آمد گفت نه شیعه، نه سنی ما باید اسلام خالی باشیم دقیقاً چیزی که قرآنی ها دارند می گویند گرایشات یک مقداری شبیه گرایشات قرآنی ها شده است. در مجله الشرق آقای اردوغان رسماً اعلام کرد

«أردوغان: لا سنة ولا شيعة... الإسلام هو ديننا الوحيد»

نه شیعه، نه سنی اسلام تنها دین ما است. مدل یواش یواش دارد شبیه مدل قرآنی ها می شود قرآنی ها ممکن است بگویند زیارت قبور مشکل دارد ولی با آن ها راحت تر از سلفی های تکفیری می شود کنار آمد با داعش خیلی فرق می کنند. از اردوغان یک کم پایین تر بیایم، فقه جبهه تحریر الشام، فقه شافعی است صحبت های مفتی شان آقای الطون را گوش دادیم مقداری کلیپ هایی گرفتیم این کلیپ ها به نظرم مناسب باشد.

مجری:

در این کلیپ به بحث مذهب شافعی بودن شان اشاره شد؟

«کلیپ شماره یک از آقای الطون (زبان عربی)»

استاد ابوالقاسمی:

ملاحظه فرمودید، تأکید امام شافعی، امام نووی، کتاب منهاج و بر عکس داعشی ها الإمام إبن تیمیه، شیخ الاسلام ابن تیمیه و ... این ها همه شان امام شافعی، نووی می گویند. ابن تیمیه با نووی و شافعی ها اختلافات خیلی زیاد داشت. این نکته اول که این ها از جهت فقهی و گرایش کلام شان طبیعتاً شافعی اشعری هستند. اما نکته ای که وجود دارد این ها نسبت به ما و نسبت به خودشان یک دیدگاه خاصی دارند. اعتقاد داعش یک حکومت بین المللی برای کل دنیا بود؛ اما هیأت تحریر الشام اسمش را شام انتخاب کرده است.

مجری:

سوریه

استاد ابوالقاسمی:

نه، شام سوریه نیست کلیپ بعدی را ببینیم تا مشخص بشود

مجری:

می خواهیم ببینیم وسعت شام از نظر تحریر الشام چقدر است؟

«کلیپ شماره دو، آقای الطون: (زبان عربی)»

استاد ابوالقاسمی:

«فلسطین هو جزءٌ من أرض الشام المبارکة»، فلسطین یک بخشی از شام به حساب می آید. شام در نظر این ها سوریه، لبنان، بخشی از اردن، بخشی از عراق و بخشی از ترکیه است. این ها چون زیر دست آقای اردوغان هستند اردوغان ترکیه را دارد الان سوریه را هم دارد ضمیمه می کند طبیعتاً دنبال لبنان، اردن و بخشی از عراق هم خواهد بود اگر به عنوان تحریر الشام به همین اصطلاحی که الان گفت بروند. چون اصطلاح این ها شام را فلسطین، لبنان و سوریه می داند (مقصودشان شام کبرا است). طبیعتاً این ها هم با پنج، شش کشور درگیر خواهند شد با این مدلی که الان دارند صحبت می کنند صراحتاً هم گفتند شام می گوییم آن جا است. اما دشمن اساسی خودشان چه کسی را می دانند؟ دشمن های اساسی شان را هم معرفی کرده است کلیپ بعدی را ببینیم دشمن های اصلی شان چه کسانی هستند؟

«کلیپ شماره سه آقای الطون (زبان عربی)»

استاد ابوالقاسمی:

مهم ترین دشمن شان ایران را معرفی می کند هم قبل از گرفتن سوریه هم بعد از آن می گویند اولین دشمن ما بعد از حکومت بشار، جمهوری اسلامی ایران است. این از جهت دیدگاه دینی، سیاسی شان به حساب می آید، چرا؟ چون مهم ترین دشمن اعتقادی بنی امیه اهل بیت و شیعیان بودند. تصمیم گیری و رفتار چه خواهد بود، آن ها بعدش چه خواهند کرد؟ این ها با شیعیان دشمنی داشتند. لذا در مرحله بعد چه اتفاقی رخ خواهد داد نمی دانیم ولی یک جنبه احتمالاتی است که آقایان بعد از تشکیل حکومت شان از فشارها و آبرویزی بین المللی بترسند همان طور که برای طالبان رخ داد یک ذره فشارها را کم کردند برای این که بتوانند مشروعیت بین المللی به دست بیاورند. ممکن است این ها هم همین کارها را انجام بدهند. چه می خواهد بشود؟ نمی دانیم. اما ایران دشمن است با این دشمن چه برخوردی باید بشود کلیپ بعد را ببینیم

«کلیپ شماره چهار - آقای الطون (به زبان عربی)»

استاد ابوالقاسمی:

می گوید هر حکومتی که نسبت به ما و نسبت به غزه مخالفت داشته باشد آن حکومتش ولایت ندارد و مردم باید بر ضد حکومتش قیام کنند. مهم ترین دشمن خودشان را ایران معرفی کرده بود. این که بعد چه کار خواهند کرد نمی دانیم این که تصمیم گیر حکومت و دولت چه خواهد بود نمی دانیم، هر چه تصمیم گیری شد تابع هستیم ممکن است بتوانند ابزارهای فشاری بر آن ها پیدا کنند چون بعد از حمله های اسرائیل به آن جا خیلی در فشار قرار گرفتند فهمیدند یک فرق جدی بین خودشان و حزب الله است. اسرائل به حزب الله پنجاه روز حمله کرد نتوانست کاری انجام بدهد در همان روز اول اسرائیل تا نزدیکی ها دمشق رسیدند. شما مسلح هستید و این همه تجهیزات دارید چه کار کردید؟ اصلا دولت سوریه را وِل کند شما الان چه کار کردید؟ فهمیدند یک فرقی است چه می خواهد بشود، نمی دانیم الله اعلم

مجری:

صحبت ها زیاد بود بعضی ها می گویند این ها صهیونیست هستند.

استاد ابوالقاسمی:

این راجع به آن چه که در سوریه دارد رخ می دهد و جواب سوال های که معمولاً مطرح می شود اما یک نکته دیگری است آن چه که در سوریه رخ داد چند سوال بود یک: چرا سقوط کرد؟ گفتیم به ما مربوط نمی شود باید مسئولین سیاسی، امنیتی و تحلیل گرها بگویند. دو: آیا بیرون آمدن ما موجب هدر شدن خون شهدای مدافع حرم نبود؟ جواب عرض کردیم اگر رفتن ما مشروع بود که اعتقاد ما هم همین است خون شهید هدر نمی شود. مثل خون سید الشهداء (نعوذ بالله) هدر شد؟ خون شهدای احد (نعوذ بالله) هدر شد اگر مشروع نباشد ما بمانیم هم هدر است فرق نمی کند.

مجری:

مثال های خیلی خوبی بود از بحث کربلاء و احد قابل استفاده است.

استاد ابوالقاسمی:

سوالی که بود اگر بیرون بیاییم خون شهداء را ما پایمال نکردیم جواب دادیم اگر وظیفه مان الان بیرون آمدن باشد پایمال نکردیم داریم به وظیفه مان عمل می کنیم. اگر وظیفه مان ماندن باشد چرا اما وظیفه فرق بین داعشی که آن زمان بود و لب مرزهای ما بود هم از جهت جایی که بود هم از جهت ایدئولوژیش با آنی که الان است هم از جهت جا و هم از جهت ایدئولوژی مطرح کردیم. طبیعتاً آن زمان حکومت به ما اجازه دخالت می داد الان ما در پاراچنارِ پاکستان نمی توانیم حکومت به ما اجازه نمی دهد حکومت اجازه نداد چه خواهد شد؟ واقعاً مشخص نیست این ها را باید به حسب مصالحی که بزرگ ترها و مسئولین کشور می بینند دقیقاً همان چیزی که در روایات آمده است

«وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّه‏»

تفصيل وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة؛ شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، ناشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام،  محقق/ مصحح: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، ج27، ص140

كمال الدين و تمام النعمة؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق/ مصحح: غفاری، علی اكبر، ناشر: اسلاميه، ج1، ص240

در این دوران وظیفه مان بلا شک بلا شک بلا شک تبعیت از رهبر معظم انقلاب، دستورها و آن چیزی است که ایشان مصلحت می بینند. باید ما خودمان را نسبت به نعمتی که الان در اختیارمان است و نعمت ولایت، تصور کنید آن موقع به سوریه نرفته بودیم چه می شد؟ داعش حمله می کرد در ایران مجبور می شدیم با داعش بجنگیم چه کسی ما را در عراق، در سوریه و ایران از دست داعشی ها نجات داد؟ ولایت فقیه بود!

مجری:

فرموده امام هیچ وقت فراموش مان نمی شود پشتیبان ولایت فقیه باشید تا آسیبی به این مملکت نرسد.

 (میان برنامه)

مجری:

...جناب آقای ابوالقاسمی فرمودند عزیزان ما در سوریه، لبنان، غزه و خیلی از مسلمانان مظلوم و خیلی از شیعیان محروم در آن جا با آن شرایط دارند زندگی می کنند همه آن ها را از دعای خیرتان فراموش نکنید. استاد عزیز استفاده کردیم نکات خیلی خوبی بیان کردید و در این مسائلی که فرمودید روشنگری کردید. به بحث دیگری می خواهیم بپردازیم در خدمت شما هستیم.

استاد ابوالقاسمی:

مسئله دیگری که در این روزها بسیار بسیار پخش شد کلیپی از مرحوم استاد معظم مان جناب آقای کورانی (رضوان الله علیه) خودم شخصاً خیلی به ایشان علاقه داشتم مطالب بسیار مفید و زیبایی مطرح می کردند. ولی کلیپی شبه تطبیق علامات است کلیپ را ببینیم

کلیپ آقای کورانی:

یمانی حتماً قبل از ظهور حضرت حاکم یمن می شود و این نماینده خاص امام زمان است سفیانی حاکم سوریه می شود یعنی سوریه از دست می دهیم ولی به جای سوریه خدا به ما یمن را می دهد. سید حسن نصر الله خدا حفظش کند برای من فرستاد گفتید سوریه از دست می رود مراعات کنید، گفتم ما غیر از خوبی نمی خواهیم وقتی که از سفیانی حرف می زنیم سفیانی حتماً قبل از ظهور امام ما و علامت امام ما (سلام الله علیه) است. چون ظهور حضرت را می خواهیم نمی خواهیم آسیب برسد، سوریه این سفیانی که دشمن سرسخت امام زمان (سلام الله علیه) است مدت یک سال فقط در سوریه حاکمیت می کند.

مجری:

صحبت آقای کورانی را با توجه به روایاتی که همه شان شنیدیم چقدر قابل تطبیق است.

استاد ابوالقاسمی:

در شبکه راجع به سفیانی و بدائی که ممکن است در مورد او رخ بدهد صحبت کردیم. عرض شد علائم آخر الزمان و آن چه که قبل از ظهور رخ می دهد به چند دسته تقسیم می شود. آن علائم یک دسته اش مربوط به قیام های بوده است که بنا بود زمان امام صادق (علیه السلام)، زمان امام کاظم (علیه السلام) انجام بشود و حضرت علامت های برای آن قیام ها فرمودند و آن قیام ها هم رخ نداده است. یعنی کلاً آن برنامه ریزی تغییر کرده است.

مجری:

یادآوری کنم در آرشیو اگر مراجعه کنید برنامه های قبلی راه روشن موجود است جناب آقای دکتر ابوالقاسمی خیلی خوب و به تفصیل این مباحث را ارائه کردند الان جهت یادآوری فقط استاد می خواهند نکاتی را بگویند.

استاد ابوالقاسمی:

روایتی در کتاب کافی شریف و در غیبت نعمانی و همچنین در غیبت طوسی آمده است متنی که راجع به بحث بنی العباس است خدمت شما بیاورم. در غیبت نعمانی خیلی صریح گفته است علی ابن یقطین می گوید:

«قَالَ لِي أَبُو الْحَسَنِ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ (علیه السلام) يَا عَلِيُّ الشِّيعَةُ تُرَبَّى بِالْأَمَانِيِّ مُنْذُ مِائَتَيْ سَنَةٍ  قال و قال يقطين لابنه علي بن يقطين ما بالنا قيل لنا فكان و قيل لكم فلم يكن يعني أمر بني العباس فقال له علي إن الذي قيل لكم و لنا كان من مخرج واحد غير أن أمركم حضر وقته فأعطيتم محضه فكان كما قيل لكم و إن أمرنا لم يحضر فعللنا بالأماني فلو قيل لنا إن هذا الأمر لا يكون إلا إلى مائتي سنة أو ثلاثمائة سنة لقست القلوب و لرجع عامة الناس عن الإيمان إلى الإسلام و لكن قالوا ما أسرعه و ما أقربه تألفا لقلوب الناس و تقريبا للفرج.»

الغيبة( للنعماني)؛ نويسنده: ابن أبي زينب، محمد بن ابراهيم‏، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: نشر صدوق‏، ص295 و 296

«قَالَ لِي أَبُو الْحَسَنِ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ علیهم السلام»، امام موسی ابن جعفر (علیهم السلام) به من فرمود «يَا عَلِيُّ الشِّيعَةُ تُرَبَّى بِالْأَمَانِيِّ مُنْذُ مِائَتَيْ سَنَةٍ»، دویست سال است ما داریم شیعیان را با برنامه ریزی جلو می بریم یک عمل و یک أمنیة داریم. عمل یعنی آرزوهای دور و دراز؛ أمنیة یعنی آن آرزویی که برایش طرح و برنامه داریم

(أَلْقَى الشَّيطَانُ فِي أُمْنِيتِهِ)

شيطان القائاتی در آن می ‌کرد

سوره حج (22): آیه 52

پیغمبرها وقتی آرزوها و برنامه های داشتند شیطان می آمد برنامه ریزی ها را به هم می ریخت. می گوید یک روزی یقطین پدر علی ابن یقطین به پسرش گفت: «ما بالنا»

 فرق ما با شما چه بود؟ پدرش دوران امام سجاد، امام باقر و امام صادق را درک کرده بود «قيل لنا فكان»، به ما گفتند بنی امیه سقوط می کند سقوط کرد گفتند بنی العباس می آید شد. «و قيل لكم فلم يكن يعني أمر بني العباس فقال له علي»، اما به شما یک وعده ای دادند آن وعده محقق نشد آن وعده چه بود محقق نشد؟ مسئله بنی العباس محقق نشد یعنی چه؟

مجری:

علامت انقراض آن ها بود که نشد

استاد ابوالقاسمی:

بنا بود منقرض بشوند که نشد چون تاریخ دار بود. بنا بود بنی العباس در بغداد در زوراء حاکم باشند از شرق شان یمانی و از غرب شان سفیانی بیاید هم زمان بنی العباس نابود بشود. و بعد یمانی و سفیانی با هم بجنگند که خسف بیدا و اتفاقاتی که در آن رخ می دهد این ها بنا بود زمان امام کاظم (علیه السلام) رخ بدهد ولی نشد «و قيل لكم فلم يكن» علامت ها را گفتند نشد. چرا آن موقعی که گفتند بنی امیه سقوط می کند شد گفتند بنی العباس سقوط می کند نشد؟

 پسرش گفت «إن الذي قيل لكم و لنا كان من مخرج واحد» جفتش را معصوم گفته است فقط یک فرقی است به شما زمانی گفتند که همه برنامه ها انجام شد فقط مرحله آخرش مانده بود «غیر أن أمركم حضر وقته فأعطيتم محضه» همه مقدماتش انجام شده بود فقط ته مانده و خالصش بنا بود انجام بشود به شما آن تَه را دادند «فكان كما قيل لكم»، اما برای ما هنوز زمانش نرسیده بود به ماها یک سری برنامه ریزی هایی دادند گفتند اول این طور و این طور کنید تا به این نتیجه برسید که سفیانی از غرب بغداد بیاید از شامات بیاید از شرقش از عراق و ایران یمانی بیاید و آن را از بین ببرد. ولی امام می دانست این محقق نمی شود چرا به ما نگفت که محقق نخواهد شد؟ برای این که ما هم تلاش مان را بکنیم و تربیت بشویم برای این که ما هم سعی مان را بکنیم.

 پس خوب دقت کنید روایت هایی که در مورد سفیانی است روایت های که در مورد قیام زمان امام کاظم (علیه السلام) است با قرائن مشخص می شود این ها را نباید بر وضعیت الان تطبیق داد در آن بداء شده است. مگر سفیان جزء حتمیات نیست؟ چرا خود حضرت فرمودند در حتمیات بداء می شود. روایتی در غیبت نعمانی با سند معتبر است

«كُنَّا عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الرِّضَا علیه السلام»

خدمت امام جواد (علیه الصلاة و السلام) بودیم

«فَجَرَى ذِكْرُ السُّفْيَانِيِّ»

صحبت از سفیانی شد

«وَ مَا جَاءَ فِي الرِّوَايَةِ مِنْ أَنَّ أَمْرَهُ مِنَ الْمَحْتُومِ»

ائمه فرموده بودند سفیانی یک امر حتمی است

«فَقُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام هَلْ يَبْدُو لِلَّهِ فِي الْمَحْتُومِ قَالَ نَعَمْ قُلْنَا لَهُ فَنَخَافُ أَنْ يَبْدُوَ لِلَّهِ فِي الْقَائِمِ»

به امام جواد (علیه السلام) عرض کردم ممکن است محتوم هم بداء بشود؟ علامات حتمیه پنج تا است می شود بداء بشود؟ فرمود بله در حتمیات هم ممکن است بداء بشود گفتیم پس خود امام زمان چه؟ فرمودند

«فَقَالَ إِنَّ الْقَائِمَ مِنَ الْمِيعَادِ وَ اللَّهُ لا يُخْلِفُ الْمِيعادَ.»

الغيبة( للنعماني)؛ نويسنده: ابن أبي زينب، محمد بن ابراهيم‏، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: نشر صدوق‏، ص303

درجه بندی داریم یک میعاد داریم هیچ خلف وعده ای در آن نیست، اما یک چیزی به اسم محتوم داریم. محتوم یعنی فعلاً طبق این برنامه ریزی حتمی است پس علامت های که در روایات آمد را چطور تشخیص بدهیم؟ یا یک روایت دیگر در غیبت نعمانی است می گوید به امام رضا عرض کردم این ها می گویند سفیانی وقتی می آید که بنی العباس از بین رفته باشد فرمودند نه اگر بیاید این ها باید باشند. بنی العباس از بین رفت با مغول ها هم از بین رفت روایت مفصلی است که بنی العباس توسط مغول ها از بین رفتند بنی العباس دو حالت برای از بین رفتن داشتند یک: توسط سفیانی و یمانی اگر این نشد توسط مغول ها از بین رفتند. این نشد آنش محقق شد دیگر بنی العباسی باقی نماند یکی از برنامه ریزی ها که مغول ها بود محقق شد آن یکی نشد. حالا ما مدام علامت های قبلی را بگوییم بنا بود من اردو بچینم بچه های مدرسه را پارک ارم تهران و باغ وحش ببرم می گوییم برنامه این است ساعت هفت صبح به پارک ارم می رسیم اول فلان بخش باغ وحش می رویم بعد پارک ارم و بعدش هم ناهار؛ بچه ها دیر جمع شدند شیطنت کردند اتوبوس خراب شد حواس راننده پرت شد تصادف کردند.

ما می گوییم حالا که دیر شد به قول قمی ها (پارک هفتاد و دو تن) برویم آن جا بازی کنیم، یکی بگوید بنا بود برنامه داشته باشیم برنامه عوض شد نقشه راهی که شما به ما دادید اول پرندگان استوایی بعد پرندگان قطبی بعد فلان چیز و فلان چیز و بعد پارک ارم است ما هیچ کدام از این ها را ندیدم اصلاً بنا نیست شما ببینید چرا؟ چون برنامه ریزی عوض شد این ها دروغ است؟ نه دروغ نیست همه اش برنامه بود درست است بداء دقیقاً همین است.

«ماعبدالله بشیء مثل ما عبد بالبداء»

بنی العباس تمام شد، حکم بنی العباس باقی نماند ولذا این هم بارها عرض کردم مرحوم علی ابن بابویه قمی در کتاب الإمامه والتبصرة در مقدمه اش می گوید هر آن چه در این کتاب می آورم حجت است. نزدیک بیست و خرده ای روایت راجع به امام زمان (روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء) و اسباب ظهور می ‌آورد. تمام اسباب ظهور و علائم ظهور را می آورد آخر آخر یک روایت می آورد صفحه 94، روایت 85

«عَنْ هَذَا الْأَمْرِ، مَتَى يَكُونُ؟»

چه زمانی محقق می شود؟ فرمودند

«قَالَ: إِنْ كُنْتُمْ تُؤَمِّلُونَ أَنْ يَجِيئَكُمُ مِنْ وَجْهٍ»

اگر به شما امید داده شد بود که این طرف بیاید

«ثُمَّ جَاءَكُمْ مِنْ وَجْهٍ فَلَا تُنْكِرُونَه‏»

الإمامة و التبصرة من الحيرة؛ نويسنده: ابن بابويه، على بن حسين‏ (تاريخ وفات مؤلف: 329 ق‏)، محقق / مصحح: مدرسه امام مهدى عليه السلام‏، ناشر: مدرسة الإمام المهدى عجّل الله تعالى فرجه الشريف‏، قم: 1404ق، ص94

اما از یک طرف دیگر آمد نگویید نه ما قبول نمی کنیم آمد دیگر قرار است سفیانی بیاید فرض کنیم چند ماه یا چند سال گذشت یمن کامل دست ما نیفتاد نه پس روایت ها دروغ بود. اگر امام زمان (روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء) همین فردا ظهور کردند نه قبول نیست اول سفیانی باید بیاید بعدش هم یمانی باید کل یمن را بگیرد بعد ...

این حرف ها نیست ممکن است حضرت همین فردا ظهور کنند، ممکن است از ایران ظهور کنند، یا ممکن است از لبنان ظهور کنند الزاماً نه مکه ضرورتی دارد نه زمانش ضرورتی دارد نه آمدن سفیانی ضرورتی دارد، چرا؟ چون تمام برنامه ریزی های ممکن است باشد که برنامه ریزی عوض شده باشد چرا عوض شد؟

(إِنَّ اللَّهَ لَا يغَيرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يغَيرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ)

(اما) خداوند سرنوشت هيچ قوم (و ملتی) را تغيير نمی ‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند!

سوره رعد (13): آیه 11

مجری:

نمونه های قرآنیش را هم داریم حضرت موسی (علیه السلام) سی روز نشد، چهل روز شد.

استاد ابوالقاسمی:

دقیقاً همین است اگر ما برای رهبری مطیع باشیم خودمان را داریم عوض می کنیم از ولی خدا و حاکمی که خدای متعال برای ما بعد از امام در زمان غیبت قرار داد، اطاعت می کنیم این اطاعت را ثابت کردیم شکر نعمت می کنیم ممکن است خدای متعال به خاطر این شکر نعمت باقیمانده غیبت را هم بر ما ببخشد و حضرت زودتر ظهور کند. اگر گوش به حرف ندادیم مخالفت کردیم ممکن است ضربه بیشتری بخوریم ممکن است در ظهور هم تأخیر بیافتد سفیانی بیاید بکشد و چنین و چنان حضرت هم نیاید. لذا می گوید ممکن است روز آخر عالم امام زمان تشریف بیاورند «لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْم‏»

«رُوِيَ عَنِ النَّبِيِّ (صلی الله علیه واله وسلم) [أَنَّهُ قَالَ‏] لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِي فَيَمْلَأَ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»

الغيبة (للطوسي)/ كتاب الغيبة للحجة؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، ناشر: دار المعارف الإسلامية، محقق/ مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، ص425

ممکن است عقب بیافتد بستگی دارد ما چه کار کنیم؟ پس روایت های علامات ظهور را باید چه کار کنیم چطور می شود این ها را فهمید؟ این یک نکته بسیار مهمی است چند مطلب در مورد نحوه تعامل ما با علائم ظهور مطرح کنم نکته اول: راجع به علامت ها، ملاحم و پیشگویی ها آیا باید سند صحیح باشد؟ آن روایتی که از امیر مؤمنان راجع به داعش خواندم اصحاب دولت، موهای بلند، اسم های شان کنیه است فامیل هایشان شهر است این قدر دقیق گفت همه اش معتبر است؟ نه، دقیق گفته باشد روایات ملاحم و فتَن که مثل حکم شرعی نیست که من بخواهم به آن عمل کنم این ها علامت است دیدم می گویم علامت است ولو سند ضعیف باشد.

پس در باب علامات اگر محقق شد لازم نیست سند صحیح باشد پیشگویی با سند ضعیف دارد.

 نکته دوم: فرق سند صحیح و ضعیف در قبول روایت های ملاحم و فتن چه است؟ این جا خیلی ظرافت دارد، نکته اش این است فرض کنیم روایتی در باب ملاحم و فتن از آقای ابو هریره یا بنی العباس آمده است مثلاً یک شخصی می آید پرچم زرد رنگی دارد از سمت بیروت هم می آید و آدم خیلی بدی است جنگ زیادی هم می کند. یک شخصی از سمت بیروت آمد پرچم زرد رنگی هم داشت خیلی هم جنگید آدم خوبی بود فرق علامت های که محقق می شود با سند صحیح و آن های که با سند ضعیف محقق می شود در چه است؟ این که این جزء علامات بود مشخص می شود اما آثار آن علامت و احکامی که برای آن علامت است مثلاً آدم خوب یا بد را با روایت صحیح می توانیم تشخیص بدهیم.

اگر ابو هریره گفته باشد ممکن است تله گذاشته باشد از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) چیزی شنید صد و هشتاد درجه عوضش کرد، گفت پرچم زردها خوب هستند یک مرتبه بد از کار در می آید. بگوید پرچم سیاه ها بد هستند خوب از کار در بیاید. مثلاً روایات متعددی داریم پرچم های سیاه را مدح کرده بود پرچم های سیاهی که می خواهد بیاید خوب است؟ داعشی ها خوب بودند؟ راجع به حکم این افراد اگر علامت صد در صد تطبیق کرد می خواهی حکم بکنی اگر روایت صحیح السند بود می شود حکم کرد اگر روایت صحیح السند نبود حکم نمی شود کرد بلکه احتمال تله بودن خیلی وقت ها زیاد است.

 چرا؟ یک مثال بزنم یهودی ها علامت پیغمبر آخر الزمان را دقیق می دانستند به مردم شان گفتند پیغمبر آخر الزمان آدمی است که قدش نزدیک به سه متر است شانه های بسیار بلند، گردنی که کتف وصل است موهای قرمز و رنگ سفید دارد (یک غول بی شاخ و دم)

مجری:

یعنی یک کسی که قطعاً قرار است بیاید می دانند

استاد ابوالقاسمی:

علامت ها را هم می دانند ولی تغییر می دهند همچنین آدمی در آخر الزمان می آید اما برای تطبیق حکم خیلی باید مراقب باشیم. نکته اول: سند صحیح لازم نیست برای این که این روایت را ما به عنوان علامت بدانیم. اما سند صحیح برای تطبیق حکمی که در روایت آمد لازم است.

مجری:

یک تماس داریم، آقای فتاحی عزیز سلام بفرمایید

بیننده: (آقای فتاحی – شیعه)

سلام وقت شما بخیر، سوال اعتقادی دارم شاید مربوط به بحث امشب نباشد. نزدیک به دو هفته است با مناظرات شما و اساتید شبکه ولایت و شبکه جهانی ولی عصر آشنا شدم از دیشب تا الان صد ساعت از مناظرات شما را در اینترنت دیدم چون ماهواره نداریم از طریق شبکه اینترنت با شما تماس گرفتم در مورد مناظرات سوالاتی از آقای شریفی پرسیدم ایشان جواب ندادند مزاحم شما شدم.

سوال در مورد آیه 40 سوره توبه مربوط به آیه غار است در این آیه مطرح می کند پیامبر فرمودند نترس خداوند با ما است (لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا) خیلی از اهل سنت می گویند حضرت ابوبکر می گوید نترس خدا با ما است و (فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيهِ) را یکی از کرامات آقای ابوبکر می گویند. در شیعه معمولاً این حرف نیست می گویند (فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيهِ) به پیامبر نازل شده است. چون در ادامه اش می گوید (وَأَيدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا) اگر بخواهیم این را به آقای ابوبکر بگیریم باید دوباره به آقای ابوبکر بگیریم این باطل می شود. این جا یک وحی بین جنود و (فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ) داریم موضوع وحی به کجا بر می گردد در آیه وضو هم است. چطور متوجه می شویم آیه وحی به قضیه سکینه یا پیامبر بر می گردد.

استاد ابوالقاسمی:

(إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثَانِي اثْنَينِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيهِ وَأَيدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا)

آن هنگام که کافران او را (از مکه) بيرون کردند، در حالي که دومين نفر بود (و يک نفر بيشتر همراه نداشت)؛ در آن هنگام که آن دو در غار بودند، و او به همراه خود مي‌گفت: «غم مخور، خدا با ماست!» در اين موقع، خداوند سکينه (و آرامش) خود را بر او فرستاد؛ و با لشکرهايي که مشاهده نمي‌کرديد، او را تقويت نمود؛

سوره توبه (9): آیه 40

ظاهر ضمیرها اتحاد است با هم فرقی نمی کند (فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيهِ) سکینه خدا بر آن فرد و همان فرد با لشکریانی که شما نمی بینید یاری شد، ابوبکر با لشکریان یاری شد یا پیغمبر؟

آقای فتاحی:

پیغمبر

استاد ابوالقاسمی:

این (عَلَیهِ) هم بر پیغمبر می شود

آقای فتاحی:

یک موضوع دیگر پیامبر فرمودند امام علی نفس پیغمبر است ما همیشه امام علی را قرآن ناطق می گوییم پس نباید در مورد قرآن نباید شکی وجود داشته باشد که پیامبر به آن عمل می کند در قرآن آیه

(يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ)

ای کسانی که ايمان آورده ‌ايد! چرا سخنی می ‌گوييد که عمل نمی ‌کنيد؟!

سوره صف (61): آیه 2

چرا چیزی را می گویید که به آن عمل نمی کنید؟ اگر این جا پیامبر به حضرت ابوبکر بگویند (لا تحزن) پس پیامبر نمی توانند بدون آرامش باشند به آقای ابوبکر لا تحزن می گویند چون کسی که آرامش ندارد بگوید آرام باش مصداق همین آیا است (لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ) چرا خودت آرامش نداری به یک نفر دیگر می گویی آرام باش.

پس معلوم است که خدا و پیامبر آرامش داشتند پس این آرامشی که می ماند برای آقای ابوبکر باشد نمی شود این طور گفت؟

استاد ابوالقاسمی:

نه، سکینه برای عدم حزن نیست بر عکس است آیه را نگاه کنید

(إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيةَ حَمِيةَ الْجَاهِلِيةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَى وَكَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيءٍ عَلِيمًا)

(به خاطر بياوريد) هنگامی را که کافران در دل های خود خشم و نخوت جاهليت داشتند؛ و (در مقابل،) خداوند آرامش و سکينه خود را بر فرستاده خويش و مؤمنان نازل فرمود و آنها را به حقيقت تقوا ملزم ساخت، و آنان از هر کس شايسته‌ تر و اهل آن بودند؛ و خداوند به همه چيز دانا است.

سوره فتح (48): آیه 26

ما قطعاً در قرآن جایی داریم که سکینه بر پیامبر و مؤمنین نازل شده است (هم بر پیامبر هم بر مؤمنین) آیه دیگر سوره توبه

(ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَنْزَلَ جُنُودًا لَمْ تَرَوْهَا وَعَذَّبَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ)

سپس خداوند «سکينه» خود را بر پيامبرش و بر مؤمنان نازل کرد؛ و لشکرهايی فرستاد که شما نمی ‌ديديد؛ و کافران را مجازات کرد؛ و اين است جزای کافران!

سوره توبه (9): آیه 26

سکینه قطعاً بر پیامبر نازل می شد پیامبر ترس داشت؟ نه پس فایده سکینه برای پیغمبر چه است؟ پیغمبر استغفار می کرد فایده استغفار برای پیغمبر، بخشیده شدن گناهانش است؟

آقای فتاحی:

خیر برای افزایش درجه شان بود

استاد ابوالقاسمی:

احسنتم ما باید بگوییم سکینه برای پیغمبر یک فایده ای دارد برای مؤمنین یک فایده دیگر همان طور که استغفار برای پیغمبر یک فایده ای دارد برای دیگران یک فایده دیگر!

آقای فتاحی:

آیا واقعاً آقای ابوبکر با پیامبر در غار بودند؟

استاد ابوالقاسمی:

این که ابوبکر در غار بود یا نه نمی دانم ممکن است عبد الله ابن بکر ابن عُرَیقز باشد در یکی، دو روایت راجع به عبد الله ابن بکر ابن عریقز صحبت شده است.

آقای فتاحی:

صحیح بخاری، جلد 1، صفحه 140 روایت 692 و جلد 9، صفحه 71 دو روایت دارد روایت اول معنایش را حدودی معنا می کنم مهاجرین اول قبل از این که پیامبر برسد آقای ابوبکر آن جا بود و با عمر داشت نماز می خواند و جلد 9 71، روایت 7175 ابوبکر داخل مسجد قبا داشت نماز می خواند قضیه چه می شود؟

استاد ابوالقاسمی:

کار ندارم چه کسی بوده اصلاً برایم مهم نیست مهم این است آن کسی که همراه نبی مکرم اسلام در ماجرای غار بود هر کسی بود مایه آزار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود نه مایه آرامش حضرت! خدا می گوید آی مردم سخت ترین زمان برای پیامبر آن زمانی نبود که در طائف تنها بود به او سنگ می زدند. یک جا در طائف تنها تنها است به او سنگ می زدند هیچ کس نبود آن جایی نبود که در احد با علی ابن ابی طالب دو نفری با هم بودند، آن جایی بود که در غار یک نفر همراهش بود آن جا سخت ترین حالت برای پیامبر بود. چون پیغمبر باید او را آرام می کرد یعنی یک کسی با خودش برد درد سر بیشتری برای پیامبر شد. پیامبر مدام می گفت آرام باش او گوش به حرف نمی داد هر کسی می خواهد باشد این ذم او است می خواهند بگویند آقای ابوبکر یا کسی دیگر است ما اصرار خاص نداریم ابوبکر باشد اما هر کسی در آن غار بود برداشت مان از آیه برداشت ذم است برداشت مدح نیست.

مجری:

خیلی ممنون آقای فتاحتی از تماسی که گرفتید.

استاد ابوالقاسمی:

عرض شد با روایت های پیشگویی ها چطور باید تعامل کنیم؟ یک: برای روایات پیشگویی سند صحیح لازم است؟ عرض کردیم خیر، محقق شد که شد، نشد هم که نشد. ممکن است سند صحیح باشد محقق نشود به خاطر بداء، ممکن است سند ضعیف باشد و محقق بشود. فرق سند صحیح و ضعیف چیست؟ گفتیم سندهای ضعیفی که محقق می شود ممکن است تله باشد. طرف یک راوی دروغگویی است حقیقت را بر عکس کرد صد و هشتاد درجه عوض کرد.

 سه: روایت صحیح و سند قطعی خودم با گوش هایم از امام صادق شنیدم ممکن است بداء در آن رخ بدهد همان طوری که در مورد امر بنی العباس قطعاً و بلا شک بداء رخ داده است بنا بود زمان امام کاظم (علیه السلام) این ها توسط سفیانی و توسط یمانی ریشه کن بشوند سفیانی از غرب و یمانی از شرق بیاید و این ها را از بین ببرد.

از کجا بفهمیم در این روایات بداء نشده است یا احتمال بداء‌ کمتر است؟ یک: ادبیات یک ادبیاتی باشد که به ادبیات زمان امام صادق (علیه السلام) نخورد مثلاً امیر مؤمنان دارد قضای الهی را بیان می کند، هنوز دوران امام سجاد، امام باقر و امام صادق (علیهم السلام) نرسیده است حضرت دارند آنی که محقق می شود را می گویند این ها را بگیریم.

پیشگویی های عبد الله ابن یسار یا عبد الله ابن بشّار (رضیع الحسین) را بگوییم عبد الله رضیع معروف است پیشگویی هایی که امام صادق (علیه السلام) تأییدش کرد که این محقق می شود از آن ها باشد ممکن است محقق بشود. یا از ائمه متأخر باشد از امام عسکری (علیه السلام) باشد در توقیعات شریفه باشد آن دوران تلاش امام صادق و امام کاظم (علیهم السلام) برای قیام گذشته است. آن بدائی که در آن دوران رخ داد حداقل یک مرحله اش را رد کردیم اگر الان روایتی است حداقل یک مرحله بدائش گذشته است باز احتمال بداء در آن کمتر می شود.

 پس با این علامت ها ما می توانیم یک مقداری نسبت به علامت ها دلگرم تر باشیم لذا یک روایتی مطرح می کنم در غیبت طوسی در خرائج قطب راوندی و در غیبت نعمانی و دیگر کتب این روایت را آورده است. روایت را امام باقر (علیه السلام) از امیر مؤمنان علی ابن ابی طالب (علیه السلام) نقل کردند

«قَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِب‏ علیه السلام إِذَا اخْتَلَفَ الرُّمْحَانِ بِالشَّامِ»

زمانی که در شام دو نیزه با هم درگیر شدند نیزه علامت چه است؟ جنگ از راه دور است دو نفر عقب می ایستند شمشیر از نزدیک به هم می زنند نیزه کنایه از دوره است یعنی چه؟ شاید کنایه از این باشد یک روم از بیرون دارد می زند یک روم از بیرون؛ دو نفری که در داخل شام نیستند با هم درگیر هستند کجا درگیر هستند؟ در شام، دو نفر بیرون شام با هم درگیر هستند اما درگیریش کجا محقق می شود؟ خود شام می شود فرض کنیم از یک طرف اردوغان از یک طرف رژیم صهیونیستی

«فَهُوَ آيَةٌ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ تَعَالَى قِيلَ ثُمَّ مَهْ قَالَ ثُمَّ»

یکی از نشانه های خدا محقق می شود گفتیم چه است؟ فرمودند

«رَجْفَةٌ تَكُونُ بِالشَّامِ»

زلزله ای که در شام می شود آن دوران است چه است؟ بمب یا موشک می خواهند بزنند

«يَهْلِكُ فِيهَا مِائَةُ أَلْفٍ يَجْعَلُهَا اللَّهُ رَحْمَةً لِلْمُؤْمِنِينَ وَ عَذَاباً عَلَى الْكَافِرِينَ فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ فَانْظُرُوا إِلَى أَصْحَابِ الْبَرَاذِينِ الشُّهْبِ وَ الرَّايَاتِ الصُّفْرِ»

صد هزار نفر کشته می شوند رحمت برای مؤمنین خواهد بود عذاب برای کافرین آن زمان نگاه کنید به کسانی که سوار بر مرکب های تند رو هستند و پرچم های زرد الان پرچم زرد مال چه کسی است؟ مال حزب الله است از کجا می آیند؟

«تُقْبِلُ مِنَ الْمَغْرِبِ حَتَّى تَحُلَّ بِالشَّامِ»

از غرب شام می آید در شام پرچم می زند

«فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ فَانْتَظِرُوا خَسْفاً بِقَرْيَةٍ مِنْ قُرَى الشَّامِ يُقَالُ لَهَا حَرَسْتَا»

الغيبة (للطوسي)/ كتاب الغيبة للحجة؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، ناشر: دار المعارف الإسلامية، محقق/ مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، ص461

آن موقع منتظر خسف بیدا و آمدن سفیانی باشید، پس این روایت باز از روایت هایی است که یک مقداری احتمال بداء در آن است ولی کمتر از دیگری ها است، چرا؟ چون از امیر مؤمنان علی ابن ابی طالب نقل شده است یا از ائمه متأخر (علیهم السلام) باید باشد یا از ائمه متقدم از این دو باشد احتمال بداء در آن کمتر می شود.

مجری:

استاد آقای احمد از اهواز تماس گرفتند، احمد آقا سلام بفرمایید

بیننده: (آقای احمد از اهواز – شیعه)

سلام عرض ادب خدمت جناب استاد ابو القاسمی و حضرتعالی، جناب استاد با عرض معذرت، یک عدد مولوی گم شد جناب عبد الستار نیکخو اسمش است نگرانش هستم خواستم ببینم کسی از او خبری ندارد.

استاد ابوالقاسمی:

ایشان همان کسی نیست گفته بود من راجع به فاطمیه مناظره می کنم؟

آقای احمد:

بله بنده خدا گفته بود امشب سر سفره شام هستم بعد از شام در خدمت تان هستم الان دو ساعت است شامش تمام نشد گوشیش هم خاموش است نگرانش هستیم

استاد ابوالقاسمی:

شما نگران نباشید ایشان دارد با لذت شام می خورد و احتمالاً تا یک هفته دیگر هم شام خواهد خورد شام خوردنش تمام نخواهد شد

آقای احمد:

اگر کسی ایشان را پیدا کرد مژدگانی خوبی می دهیم.

استاد ابوالقاسمی:

خیلی اذیت شان نکنید

مجری:

اولین بار نیست مسبوق به سابقه است، ممنون آقای احمد آقا از این نکته ای که فرمودید، استاد وقت مان تمام شد ان شاءالله بقیه مباحث را در جلسه آتی در خدمت شما استاد عزیز باشیم، تشکر از شما جناب استاد ابو القاسمی استاد حوزه و دانشگاه متخصص در عقیده، تاریخ و ادیان. همچنین تشکر از شما عزیزان بیننده که تا این ساعت بیننده برنامه خودتان بودید از شما تقدیر و تشکر می کنیم امیدوام مباحث جناب آقای دکتر برای شما هم راه گشا باشد تا دیدار دیگر همه شما را به خدای منان می سپاریم آخرین کلام ما: اللهم عجل لولیک الفرج، خدا حافظ.


راه روشن _بررسی تحولات و اتفاقات سوریه>

سوریه شیعه حمص شهدای مدافع حرم داعش سنی تکفیری آیت الله کورانی آخرالزمان قیام قبل ظهور سفیانی علامات بداء