سایر قسمت ها
کاوش - خشونت در اسلام 4

قسمت پنجاه و پنجم برنامه کاوش با کارشناسی دکتر روستایی و آقای صفایی


دیگر قسمت ها

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

 

عنوان برنامه: کاوش

عنوان بحث: (پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام)

 

تاريخ: 28/ 07/ 1403

استاد: حجت الاسلام و المسلمین روستایی

مجری: سید محمد صفایی

مجری:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ و بِهِ نَستعین أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِه محمد و عَجِل فَرَجَهُم وَاحشُرنا مَعَهم و لَعن عَن اعدائَهم . سلام علیکم و شب شما بخیر ببنندگان عزیز و ارجمند همراهان همیشگی در اقصی نقاط جهان در خدمت شما هستیم شنبه شبی دیگر و برنامه ی کاوش از شهر مقدس قم جوار کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها و از قاب شبکه جهانی حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف. تقدیم حضور نگاه های شما عزیزان میشه برنامه ای که اختصاص داره به شبهات باستان گرایان پیرامون تاریخ صدر اسلام و همچون هر برنامه در خدمت کارشناس ارجمند و استاد گرامی جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای دکتر روستایی هستیم انشالله صحبت های ایشون و پاسخ های ایشون به شبهات را خواهیم شنید حاج آقا سلام علیکم شب بخیر خوش آمدید

 

استاد روستایی:

علیکم السلام ورحمة الله،

بنده هم خدمت حضرتعالی و بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولیعصر اروحناه له الفدا عرض سلام و ادب و احترام دارم و

امیدوارم که عزیزانمون هر بتوانیم از قاب شبکه ولیعصر ارواحنا له الفدا لحظات خوبی را برای بینندگامون رقم بزنیم و در اینجا لازم می دانم قبل آغاز برنامه شهادت مجاهد کبیر جناب یحیی السنوار رو خدمت بینندگان عزیز و ارجمندمون تسلیت عرض بکنم امیدوارم که در کنار شهدا و در اعلاء علیین در محضر اباعبدالله علیه صلوات الله و سلام میهمان باشند

مجری:

ان شالله رب العالمین ان شالله که یادشون گرامی و راهشون پر رهرو باشه و آغاز می کنیم برنامه امشب رو و اتفاقا کلیپ اولی که تقریبا شبیه و ارتباط داره به موضوعات روزمون در برنامه گذشته فرصت نشد که دو کیلپ رو تقدیم حضور شما کنیم و امشب حالا دو کلیپ آماده شده است کلیپ اول پیرامون مسائل روز هست فکر می کنم آقای دکتر روستایی یک توضیح بفرمایید ان شالله ببینیم و بعد هم پاسخ شما رو بشنویم

استاد روستایی:

بله خواهش می کنم عرض کنم به محضر مبارکتون درباره ی کلیپ اول یک حرفی رو این آقای سلیمانی امیری مطرح می کنه خب الان بینندگان عزیز و ارجمند ما مستحضر هستن که در فلسطین اشغالی خب رژیم غاصب صهیونیسم داره در واقع چه جنایاتی رو متحمل میشه خب این آقا اندکی پیشرفت کرده و دیگه از خلاصه وکیل مدافع بودن معاویه و یزید رسیده به وکیل مدافع بودن اسرائیل و از این رژیم غاصب دفاع می کنه و میاد در واقع او رو مقایسه می کنه با مثلا بعضی از اموری در صدر اسلام اگر موافق باشید کلیپ رو با هم ببینیم و بعد در موردش صحبت می کنیم

مجری:

بسیار عالی کلیپ اول رو با هم می بینیم و می شنویم و مجددا برمی گردیم

کلیپ اول:

یعنی من دیدم خیلیا هم اشاره می کنن که بله اسرائیل مثلا یک رژیم غاصبه سرزمین فلسطینیان رو تصاحب کرده حالا کاری هم نداریم درستیش نادرستیش ولی فرض بر اینه که مردمانی آمدن با غلبه و زور سرزمین های گروه دیگری رو تصاحب کردن و این خیلی امر بدی است خب بسیار عالی اما مسئله در اینجاست که شما اگر واقعا جدای از نام ها حالا اسرائیل آ مریکا ایران هر چیزی هست تیغ تیز انتقادتون بر خوی تهاجمی نسبت به کشورهای دگر هست چطور باورمند هستید به یک ایدئولوژیک که همان ویژگی ها رو هم داره بزرگان اون دین یا اون تفکر همون حرکات رو انجام دادند یعنی شما به جای آقای آریل شارون مثلا علی ابی طالب رو بذارید مگه ما صبرا و شکیلا مثلا نداشتیم در اسلام شما به جای شهرک سازی بیاید نگاه بکنید چگونه مدائن تخریب شد به جاش کوفه ساخته شد چگونه بصره ساخته شد این شهرک سازی ها مگه فقط در زمان اسرائیل صورت گرفته در سرزمین های مفتوحه آیا با خودمون فکر کردیم وقتی نام ها رو تغییر می دید می بینید عمل همون عمله در واقع ما هیچ وقت نتوانستیم قضاوت کنیم اعمال رو بلکه درگیر نام ها شدیم یعنی اگر عملی رو سلیمانی امیری انجام داد خیلی خوبه اگر فریاد همون عمل رو انجام داد خیلی بده اما عمل یکیه در تفکر دینی هم داستان همینه اگر یک دین یا آیینی خودش رو به مردم تحمیل بکنه غلطه اما اگر اسلام این کارو بکنه خوبه اگر یک اندیشه تهاجم به کشورهای دیگه استفاده کردن از منابع انسانی به عنوان بردگان یا هر چیز دیگر رو استفاده از منابع مالی به عنوان غنیمت رو مجاز بدونه بده اما اگه اسلام بگه خیلی خوب بود مشکل عمده ی ما این است که نتوانستیم تفاوتی قائل بشیم بین این همانی رفتارها در امر سیاسی هم ما همین رو داریم

مجری:

خب هم شنیدیم این مسئله و قیاسی که آقای سلیمانی امیری در حقیقت مطرح می کنه بین حال امروز و این اشغالی که انجام دادن است رژیم صهیونیستی نسبت به فلسطین و یک کشور جعلی ایجاد کرده میگه خب این رو هم در صدر اسلام مثلا انجام شده دیگه حالا اگه بده که اون وقتم بد بود اگه خوبه اگه خوبه برای شما چرا خوب باشه دیگران هم مجاز هستن این کارو انجام بدن پاسخ شما چیه؟

استاد روستایی:

خوب ایشون که بی سند حرف زدن عادت داره که به قول معروف میاد آسمون و ریسمون می کنه که علیه امیرالمومنین علی علیه صلوات الله و سلام صحبت می کنه میاد میگه آقا اسرائیل نمی دونم قطع کرده کار ندارم درسته یا غلطه این نمی دونم اصلا به این مسئله اش کار ندارم خب می دونید که اگه کار داشته باشه اون مواجهش قطع میشه بعد از اون ور میگه نه آقا خب بالاخره اسلام این کارو کرده علی بن ابی طالب این کار کرده نمی دونم کوفه ساخته نمی دونم اسلام تحمیل کرده خودشو حرف های کلیشه ای شعاری به قول معروف بی سند از این حرفا خب زیاد ایشون مطرح کرده و بینندگان عزیز و ارجمند ما با این آشنا هستن ببینید ما اولا باید ماهیت در واقع این عمل اسرائیل رو ببینیم چی هست بله ایدئولوژی اسرائیل رو ببینیم چگونه است و بعد ببینیم آیا این مسئله در اسلام توسط امیر المومنین سلام الله علیه اتفاق افتاده آیا حضرت این این ایدئولوژی بوده یا اگر یک ایدئولوژی مثلا شبیه این در بعضی دور ها اتفاق افتاده باشه آیا ما قبول داریم یا خیر اینا باید مورد بحث و بررسی قرار بگیره و بعد هم یه مقداری باید بیشتر با ایشون تاریخ کار بشه که بدون چه شهرهایی چه زمان هایی ساخته شده ببینید ایراد اول ما به اسرائیل بحث غاصب بودنشه که میاد سر زمینه یک عده ای رو که به اون ها متعلقه خانه و کاشانه اون هاست میاد برای خودش ور میداره و اون ها رو میگه باید بیرون برید شما نگاه کنید مثلا ما الان خب خیلی از ایرانی ها رو داریم مثلا شاید کسی بیاد بگه آقا خب مثلا اسرائیلی ها رفتن یه قسمتی خونه خریدن خب خب اگه هرکسی در یه جای خونه خرید مالک کل سرزمینه

مجری:

سندم حتی بعد از این که به نام خودش خورد مثلا

استاد روستایی:

خب باشه در همون در محدوده پنجاه صد متر خودشه الان مثلا خب خیلی از ایرانیا رفتن مثلا فرض کنید ترکیه خونه خریدن باید بگن مثلا مردم ترکیه برن بیرون ما باشیم چه حرفیه ما ایراد اولمون به اسرائیل بحث غصب که میاد میگه آقا این برای من شما بروید نمانید خب شما ببینید در کتاب تاریخ آل سعود ببینیم این فرآینده چجوری صورت گرفته کتاب ناصر السعیده خب ایشون یه فعال عربستانی بود که علیه عربستان مطالبی رو گفت و بعد او رو تعقیب کردن ایشون از عربستان فرار کرد رفت در لبنان و بعد رفتن او پیداش کردن آوردن انداختنش تو حوض اسید کشتن ناصر السعید رو

مجری:

عجب

استاد روستایی:

این خودش از خلاصه اهالی عربستان بود خب ایشون در کتاب تاریخ آل سعود یک مسئله ای رو در صفحه ی صد و شش میاد ذکر می کنه ببینید ما در زمان عبدالعزیز که پدر همین آقای ملک سلمان باشه یک در واقع انگلیسی که مسئول کنترل خاورمیانه بوده به نام آقای پرسی کاکس در اینجا داشتیم که میاد و اصلا عربستان سعودی رو او درست می کنه وگرنه اینا مثلا این منطقه منطقه شبه جزیره بود

مجری:

شبه جزیره حجاز بود نه چیز دیگه

استاد روستایی:

بله این نوع مرز بندی و به نام سعودی فلان این کار آقای پرسی کاکس که در کتاب های مختلف هم این آمده مثلا مثل کتاب الکویت و جاراتها اونجا آقای هارل ریچاردیکسون این مسئله رو ذکر می کنه خب این آقای عبدالعزیز که بالاخره یک مرزهایی به او تقدیم شده این در چه فرآیندی بوده چگونه بوده در این کتاب در واقع تاریخ آل سعود ناصر السعود در صفحه صد و شیش یک عبارتی رو میاره از به نقل از کی به نقل از آقای عبدالعزیز پدر همین آقای ملک سلمان

مجری:

بله پدربزرگش در واقع

استاد روستایی:

نه پدر

مجری:

پدر اصلیشون

استاد روستایی:

پدر اصلی میگه

 فان اعترف الف مره

 یعنی کی یعنی آقای عبدالعزیز میگه من اعتراف می کنم هزار بار چی رو اعتراف می کنی

باعطاء الیهود وطننا فی فلسطین او غیر فلسطین

وطن اونجا رو فلسطین باشه یا غیر فلسطین به یهودیا عطا بکنیم از کیسه خلیفه می بخشه خودش نشسته سر جاش فلسطین رو میده به یکی دیگه

و هذا حق و واقع

 این حق واقعی است

 بعد میگه آقا دست می کنه ایشون تو جیبش یه کاغذ کوچیکی درمیاره و بعد روی اون

کتب السلطان بخط ید

 با دست خط خودش می نویسه انا السلطان عبدالعزیز بن عبدالرحمان الفیصل آل سعود

 من سلطان عبدالعزیز عبدالرحمان بن فیصل آل سعود

اقرار می کنم

و اعترف

و اعتراف می کنم

 لسیر بریسیکوکس

 برای آقای پرسی کاکس

 چی پرسی کاکس که از طرف انگلستان در واقع منصوب شده برای حفظ خاورمیانه و کنترل خاورمیانه که چی چه اعترافی

 لا مانع عندی من اعطا فلسطین للیهود او غیره کما تری بریطانیا

 مانعی من نمی بینم نزد من نیست که فلسطین رو به یهود یا غیر یهود عطا بکنیم همونجوری که انگلیس نظر بده

 التی

 انگلیسی که

لا اخرج عن رأیها حتی تصیح الساعه

 انگلیس که من از رای و نظر او خارج نمی شوم تا روز قیامت ما اعتراضی که داریم اینه که آقا شما خانه و کاشانه و ملک مردم رو برای خودت ورداری و بگیر شما برید آخه چه منطقی پشت اینه که آقای سلیمانی امیری تازه باشک و شبهه مطرح می کنه چه منطقی پشت اینه ما اعترضمون اینه این یک بله نکته دوم آیا ما واقعا در اسلام چنین چیزی داریم که اسلام مثلا امیرالمومنین اومده باشن فرموده باشن آقا مثلا فلان نقطه همه زندگیشون رو بزارید برید مال ما هم باشه

مجری:

یاحتی در دوره خلیف دوم که فتح ایران انجام شد مگه اخراج شدن ایرانیا

استاد روستایی:

حالا خراج دادن یعنی اینکه مثلا بله خلیفه دوم یک جایی میاد یهودی رو اخراج می کنه یه جایی یک کار دیگه اون بحث خودشه من اصلا الان کاری با خلیفه ی دوم ندارم من صحبتم امیرالمومنین سلام الله علیه آیا امیرالمومنین سلام الله علیه همچین کاری کردن که بگن آقا اینجا مال من همتون بردارید برید ما همچین چیزی داریم بله یک خیانت هایی مثلا بعضی از یهود کردن مثلا در یهود خیبر فلان و این حرف ها که آخر منجر به این شد که بخشی از محصولاتشون باید بپردازن در مقابل این خیانتی که کردن ولی شما سر باغ و سر زندگیتون بمونید چنین چیزی نداریم تو اسلام ما اولین ایرادمون اینه مثل اینکه آقای اسلیمانی امیری بیاد بگه که آقا فلانی رفته خونه ی مردم رو دزد دزدیده یه دزد قهار حرفه ای رفته خونه مردم رو دزدیده خب حالا که خونه ی مردم رو دزدیده من کار ندارم درسته یا غلطه فلانی هم همچین دزدی کرده خب کجاست همچین دزدی کجاست که تو سند نمیدی فقط شعار میدی خب این یک خب نکته دوم اعتراض بعدی ما به ایدئولوژی اسرائیل که مبتنی است بر نسل کشی بر کودک کشی برای زنکشی بر اینکه شما غیر نظامیان رو می کشی این رو ما قبول نداریم ما حرفمون اینه شما ببینید کتابی که روی صفحه ی مانیتور من هست کتاب مقدس ترسایان خب این مقدمه و توضیحات طبق ترجمه بین الکلیسایی کتاب مقدس معتبر ترین ترجمه ی کتاب مقدس همینه که خود ترجمه فارسی عرض می کنم که خود خلاصه یهودی ها و این ها قبول دارن در این کتاب ببینید چی اومده در عرض کنم خدمت شما سفر نثنیه آیه ده به بعد من آیه رو زرد رنگ کردم هنگام میگم این ایدئولوژیه که در تورات تحریف شده وجود دارد و امروز اسرائیل بر اساس این عمل می کنه ایدئولوژی در تورات تحریف شده هنگامی که به شهری نزدیک می شوی تا بر علیه آن بجنگی به آن پیشنهاد صلح خواهی داد چنانچه او تو را با صلح پاسخ دهد و دروازه هایش را به تو گشاید تمام جمعیتی که در آن یافت می شود برای تو به بیگاری در خواهند آمد و تو را خدمت خواهند کرد ایدئولوژی در واقع مبتنی بر چیه در واقع بردگی مردم خب و چنانچه با تو صلح نکند و با تو وارد جنگ شود نه اگه خواست از خودش دفاع بکنه آن را محاصره خواهی کرد و وقتی یهُوَ خدایت آن را به دستان تو بسپارد تمام جماعت ذکورش را به دم شمشیر خواهی زد فقط زنان و کودکان و احشام و هر چه را که در آن شهر باشد تمام غنائمش را برای خود به غنیمت خواهی گرفت و از غنائم دشمنانت که یهو خدایت به تو خواهد داد زندگی خواهد خواهی کرد این چنین خواهی کرد با تمام شهرهایی که از تو بسیار دورند آن هایی که جزو شهرهای این ملت به شمار نمی آیند فقط از شهرهای این قوم ها که یهُوَ خداید به تو به میراث دهد چیزی هر آنچه که دم حیات دارد زنده باقی نخواهی گذاشت هیچکی رو زنده نذار این چیزیه که ایدئولوژیه که در واقع در تورات تحریف شده وجود داره و اسرائیل داره بر اساس این عمل می کنه ما به این اعتراض داریم نسل کشی خب یا مثلا شما ببینید در کتاب صفر تثنیه باب دوم اون قبلی که خدمتتون خوندم باب بیست آیه ده بود بله خب یعنی یا فصل بیستم آیه ده به بعد بود این یکی باب عرض کنم خدمت شما دوم آیه سی و سه به بعد یهُوَ خدای ما او را به دست ما سپرد ما او را زدیم او پسرانش و تمام قومش را در آن زمان تمامی شهرهای او او را به تصرف در آوردیم و هر شهری را به لعنت نذر کردیم مرد زن و کودک را کسی را زنده باقی نگذاردیم فقط احشام را برای خود به یغما گرفتیم و نیز غنائم شهرهایی را که متصرف شده بودیم این متن تورات تحریف شده یهود این تاریخش رو می خونه دیگه که آقا مرد زن کودک کسی را زنده باقی نگذار خب ما به این ایدئولوژی اعتراض داریم ما این رو قبول نداریم و هر کی می خواد انجام داده باشه اما آقای سلیمانی امیری تو بیا یک نمونه نشون بده که امیرالمومنین سلام الله علیه این گونه عملکرده باشن یک نمونه روایت معتبر بیا نشون بده که امیر المومنین این گونه عمل کرده باشن ما همچین چیزی نداریم پس اعتراض ما یک به غصب است دو به نسل کشی است خب آیا امیرالمومنین علی علیه صلوات الله و سلام این گونه عمل کرده آیا ایدئولوژی که پیامبر اون رو به جامعه تزریق کرده نسل کشی است ما که مکرر در این برنامه گفتیم قرآن می فرماید

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم قل هذه سبیلی

این راه منه

 ادعوا الی االله

 دعوت به خدا می کنم

 علی بصیره

بصیرت افزایی جامعه

 نه تحمیل ببینید واژگان رو عوض کردن که کاری نداره جای جلال و شهید رو عوض کردن که کاری نداره تو میای میگی آقا نمی دونم این ها اسرائیل تحمیل کند بد است او تحمیل کند خوب است اصلا اسرائیل باورشه به کسی تحمیل نمی کنه تبلیغ در یهود نداره

مجری:

وجود نداره چون راهش بسته است دیگه

استاد روستایی:

بسته است دیگه ببینید مسیحیا تبلیغ می کنن ولی یهود نه پس باورش تحمیل نمی کنه اسرائیل میگه همه چیز باید مال من باشه میگه همه چی باید برای من باشه

 لذا یک کشور نامشروع ایجاد می کنه اونجا چرا اصلا بنیانش بر غصبه ببینید میگه چیز مال منه زن کودک مرد همه رو باید بکشیم

مجری:

زمین زمین

استاد روستایی:

اون احشام هم اگر راه داشت می کشت البته به قول معروف می خوان بخورن

مجری:

می خوان استفاده کنن

استاد روستایی:

می خوان استفاده کنن وگرنه به قول معروف زن و مرد و کودک و همه رو می کشن چیزی که در واقع هم ما به عینه داریم می بینیم هم در ایدئولوژی اون ها در سفر تثنیه ما به نمایش گذاشتیم بینندگان عزیزمون دیدن خب اما آیا در واقع تعالیم اسلام بر نسل کشی استوار خیر تعالیمی اسلام میگه

ادعو الی الله علی بصیره انا و من تبعنی

 هر کی دیدید که بصیرت افزایی نکرد خواست نسل کشی بکنه پیامبر قبولش نداره تابع پیامبر نیست لذا شما مثلا ببینید ما در مثلا بعضی دوره ها داریم یک نسل کشی هایی صورت گرفته ما قبول نداریم دفاع نمی کنیم ازشون مثلا شما اینجا رو ببینید در کتاب الکامل فی التاریخ ابن اثیر در جلد دوم چاپ دارالکتب العلمیه صفحه دویست و چهل و پنج حوادث سال دوازدهم دوران خلیفه اول اول دوازده هجری یک بحثی مطرح می کنه راجع به فتح شهر الانبار

مجری:

همین الانبار عراق

استاد روستایی:

بله که ما قبلا نقل کردیم مَنش امیرالمومنین با اینا چه گونه بوده که وقتی اینا امیر المومنین سواره بود این اومدن پیاده احترام کنن و این ها حضرت فرمود این چه کاریه می کنید که شما می خواید خاکساری بکنید مثلا خودتون کوچیک کند در مقابل من اون منش امیر المومنین بود درسته آقا منش غیر امیرالمومنین رو ببینید که ما قبول نداریم این منش رو

ثم صار خالد علی تعبیته التی خرج فیها من الحیره إلی الأنبار

میگه رفت به سمت الانبار بعد وجه نامگذاری الانبار رو میگه بعد میگه این ها در واقع

 و تقدم الی رماته فأوصاهم أن یقصدوا عیونهم

میگه خالد بن ولید به اون تیراندازها گفت چشمای اونا رو هدف بگیرید خب و اینا شروع کردن زدن

فاصابوا الف عین

 هزار تا چشم رو کور کردن

فسمیت تلک الواقعه ذات عیون

 میگه اینو ما اسمش رو گذاشتیم

ذات العیون

 صاحب چشم ها

خب ما اینو قبول نداریم حالا می خواد این چشم با پیجر کور بشه

مجری:

اسرائیلیا برای لبنانی ها زدن

استاد روستایی:

یا زیر خاله بن ولید کور بشه فرقی نمی کنه ما این رو قبول نداریم در دوره هر کی می خواد باشه می خواد دوره نمی دونم شارون باشه یا نتانیاهو یا دوره هر کس دیگری باشه اما ایشون داره به امیرالمومنین سلام الله علیه توهین می کنه کجا داره یک همچین چیزی که امیر المومنین یک همچین کاری کرده باشه این گونه نصبشه این گونه رفتار خب این یه نمونه

مجری:

یعنی کاملا کور کرد بی هدف هرکیو بود بزنید

استاد روستایی:

بزن چشم کن خب یا مثلا یه نمونه ی دیگه خدمتتون مثال بزنم در همین الکامل فی التاریخ نمونه ها زیاده من مراعات زمان برنامه رو می کنم و به قول معرف گلچین می کنم از این موارد تاریخی عرض می کنم در الکامل فی التاریخ جلد سوم حوادث سال سی یعنی دوره ی دوره خلافت خلیفه سوم

مجری:

خلیفه سوم بله

استاد روستایی:

خب میگه

فأتی جرجان

 یعنی اون عرض کنم خدمت شما فرمانده آمد به جر جان یعنی جای گنبد امروزی گنبد کاوس بله امروزی

 ایندم فصالحوه علی مائتی الف

 با او در واقع صلح کردن بر دویست هزار حالا درهم یا دینارش رو نگفته بعد میگه

ثم أتی فطمیسه و هی کلها من طبرستان متاخمه جرجان و هی مدینه علی ساحل البحر

 اومد در منطقه طمیسه که عرض کنم خدمت شما امروزه این در اطراف طبرستان اطراف مازندران میشه میگه اینا کلشون اون موقع جزو طبرستان بودن و در ادامه ی گرگان شهری بود در کنار دریا

فقاتله اهلها

 این با اهل اون اومدن جنگیدن اونا رو کشتن و بعد اینا اومدن نماز خوف خواندن و این حرفا و بعد تا می رسه به این قسمت میگه آقا این ها آمدن این افراد رو محاصره کردن به اون ها امان دادن گفتن آقا ما نمی کشیم

ان لا یقتل منهم رجل واحدا

 گفتن یک مرد کشته نمی شود

 اونا در رو باز کردن اینا همه رو کشتن الا یک نفر این نسل کشیه در دوره عثمان ما این نسل کشی رو قبول نداریم دقت کردید ما اینو قبول نداریم حالا می خواد از ناحیه هر کسی باشه حالا آیا این مدل از امیرالمومنین کسی سراغ داره آیا این مدل از پیامبر کسی سراغ داره نسل کشی خیر قطعا نیست ما میگیم آقا ببین

ادعوا علی بصیره انا و من اتبعنی

 حالا هرکی از این جایگاه خارج شد از این جاده خارج شد دیگه مصداق من تبعنی نیست خب شاید شما بگی آقا خب شما داری ادعا می کنی که به قول معرف پیامبر از این کارا نکرده نشون بده سند نشون بده ما اسناد زیادی نشون دادیم که پیامبر می فرماید آقا علی جان وقتی رفتی همین هفته گذشته ها نشون دادم علی جان وقتی رفتی اول دعوت به اسلام کن اینا قبول نکردن شما بیا جنگ و شروع نکن تا اونا شروع کنن اگه باز از شما کشتن باز دوباره جنگ نکن دعوت به نماز کن دعوت به اسلام کن بگو آقا شما صدقاتتون رو بدید به فقرای خودتون می دیم که اینار رو همه یک یکی یکی ما نقل کردیم

مجری:

که حتی با اسرا چگونه برخورد کنید با زنان چگونه

استاد روستایی:

بله خود امیرالمومنین در تمامی جنگ ها توصیه می کردن که آقا شما جنگ رو شروع نکنید

 فانکم بحمد الله علی الحجه

شما بحمد الله حجت و برهان دارید

 و ترککو القتال

 اینکه شما جنگ ابتدایی رو با اونا در واقع در اونجا ترک می کنید و می زارید اونا اول شروع کنن این حجت

 حجه اخری لکم

 حجت دیگری است برای شما

 امثاله این ها رو گفتیم یا حتی گفتیم که وقتی امیرالمومنین سلام الله علیه رفتن در جنگ احزاب در مقل عمرو بن عبدود قرار گرفتن خب پیامبر فرمودم

 بررز الایمان کل الی الشرک کلِ

 تمام ایمان مقابل تمام شرک قرار گرفت

 خب اینا رو ما همه گفتیم و بیان کردیم امیر المومنین وقتی رفت مقابل عمرو بن عبدود قرار گرفت اول کشتش یا نه اول دعوتش کرد به اسلام

علی بصیرهٍ ا ادعوا الی الله علی بصیره

ایدئولوژی پیامبر و امیرالمومنین اینه خب باز اینار رو گفتیم حالا یه نمونه دیگه بگیم در دوره پیامبر یه آقای رفت شروع کرد یه عده رو کشتن ببینید پیامبر چی فرمودن صحیح بخاری چاپ های تک جلدی کتاب المغازی صفحه هزار و شصت و یک اینجا ملاحظه بفرمایید بله

 باب السریه التی قبل نجد

 بعد میاد اینجا بحث

بنی جذیمه باب بعث النبی خالد بن الولید الی بنی جَذیمه

 اینجا روایت داره میگه بله آقای خالد بن ولید رفت پیش بنی جذیمه اونا رو دعوت به اسلام کرد و اینا به نیکی اول نپذیرفتن بعد گفتن ما مسلمان شدیم

 فجعلوا یقولون صبأنا صبأنا

آقا ما رو اسیر کن ما اسیر کن خالد اینا رو آمد و به قول معروف

فجعل خالد یقتل منهم و یأسر

 خالد بعضی از اینا رو کشت و بعضی از این ها رو اسیر کرد و به هر نفر از سپاهیان خودش

دفع الی کل منا اسیره

 به هر کدوم از سپاهیان هم اسیری که گرفته بود داد گفت آقا تو اسیر گرفتی دست خودت باشه

حتی اذا کان یوم امر خالد أن یقتل کل رجل منا أسیره

 یه روزی اومد تو همین ایام خالد گفت آقا هرکدومتون اسیری رو که گرفته بکشه یعنی یه نسل کشی صورت گرفت

 فقلت والله لا دقتل اسیری

 راوی میگه که من گفتم من اسیرمو نمی کشم

و لا یقتل رجل من اصحابی اسیرا

 هیچ کدوم از اصحاب منم حق نداره اسیرش رو بکشه

حتی قدمنا علی النبی فذکرناه

 رفتیم پیش پیامبر و گفت آقا اینجوری شده داستان اینه میگه پیامبر بسیار ناراحت شدن

 فرفع النبی یدیه فقال اللهم انی أبرأ إلیک مما صنع خالد مرتین

دو بار فرمودن خدایا من بیزارم از این کاری که این کرده

 اینو فرمودن و بعد فرستادن که دیه تمام این ها رو پرداختن البته محضوری داشتم به جهت اینکه به قول معروف در جامعه شایعه شده بود که نمی دونم خالد کفار رو کشته و و از اون ور قومش که بنی مقصوم بودن پشتیبانش بودن پیامبر نمی تونست این رو مجازاتش بکنه بکشه اما دیه تمام اون ها رو داد خالد هم اومد گفت آقا من اشتباه کردم من فکر کردم که اینا باید کشته بشن یعنی یه چند تا عامل دست به دست هم داد که پیامبر خالد رو نکشت اما فرمودن

 اللهم انی أبرأ إلیک مما صنع خالد

من بیزارم از کاری که این کرده

دقت می کنید خب بنابراین پس ایدئولوژی پیامبر چیه ایدئولوژی پیامبر نسل کشی نیست هر کسی که آمد نسل کشی کرد پیامبر فرمود من ازش بیزارم هرکس که اومد افراد رو همه رو کشت یه نفر بودش پیامبر کن من ازش بیزارم هر کسی که اومد چشم کور کرد پیامبر میگه بیزارم چرا چون

ادعوا الی الله علی بصیره انا و من اتبعنی

معیار اینه بر اساس بصیرت افزایی جامعه

 من رسول خدا میام افراد رو در واقع دعوت به خدا می کنم نه همینجوری خب این عبارتی که اینجا وجود داره پس بنابراین عرض کنم خدمت شما ایدئولوژی امیرالمومنین سلام الله علیه اساسا این نیست من اگر فرصت نمی تونم بگم یا اگه می خواید فاصله ای بگیرید در خدمت شما هستم

مجری:

نه بفرمایید اگر مطلبی می خواید یا تکمله ای هست

استاد روستایی:

بله بله نکات زیاده

مجری:

تکمیل کنید

استاد روستایی:

بله ببینید ما یکی نمونه دیگه میگیم حالا مواجه خالد رو گفتیم با بنی جذیمه حالا مواجه امیرالمومنین رو با یمنی ها بگیم

مجری:

بله

استاد روستایی:

حضرت چگونه عمل کردن ببینید کتاب تاریخ طبری جلد سوم الجزء ثالث الجزء ثالث چاپ دار المعارف مصر در صفحه صد و سی یک حوادث سال دهم اونجا چی میگه

 سریه علی بی ابی طالب الی الیمن

اون در واقع جنگی که امیرالمومنین در یمن داشتن و خودشون بودن قدره نیست که پیامبرم باشه سریه است

عن براء بن عازب

 سند طولانیه تو میرسه به عن براء بن عازب

قال بعث رسول الله صلی الله علیه و آله خالد بن الولید الی اهل الیمن یدعوهم الی الاسلام

 میگه پیامبر خالد بن ولید رو فرستاد پیش اهل یمن که این ها رو به اسلام دعوت بکنه

فکنت فیمن سار معه

 میگه منم در لشکره خالد بودم یعنی کی یعنی آقای براء بن عازب

فأقام علیه سته اشهر

میگه شش ماه خالد اونجا وایستاد

 لایجیبونه الا شیء

 هیچ اونا پاسخ مثبتی به خالد ندادن

 و بعث النبی صلی الله علیه و آله و سلم علی بن ابی طالب

پیامبر کی رو فرستاد امیرالمومنین

 و امره ان یقفل خالدا و من معه

گفت خالد و بقیه برگردن

 فان اراد احد ممن کان مع خالد بن الولید أن یعقب معه ترکه

 آقا هر کی می خواد به قول معروف برگرده با خالد برگرده و هر کی می خواد بمونه با علی بمونه این موارد رو فرمودن بعد میگه که

قال البراء فکنت فیمن عقب معه فلما انتهینا الی أوائل الیمن بلغ القوم الخبر

میگه خلاصه به اوایل یمن که رسیدیم به این ها خبر رسید

 فجمعموا له فصلی بنا علی الفجر

میگه من موندم من نرفتم میگه خلاصه عرض کنم خدمت شما به اوایل یمن که رسیدیم به این به این ها خبر رسید یمنی ها و عرض کنم

فجمعموا له

اینا جمع شدن ببین علی بن ابی طالب چه می گوید سفیر رسول خدا

فصلی بنا علی الفجر

 امیرالمومنین نماز صبح رو خوندن و عرض کنم اون لشکره البته این

فجمعموا له

یعنی اون در واقع لشکری که با خالد بن ولید بود اینا اومدن دور امیر المومنین جمع شدن بعد این نماز رو خوندن

 فلما فرغ صفنا صفا واحدا ثم تقدم بین ایدینا

 نماز که تموم شد ما رو یک صف کرد و آمد مقابل ما در واقع قرار گرفت و حمد و ستایش خدا رو گفت

 خب از اینور آقا بعضی از این لشکر خالد آمدن اینجا هستن خب یه عده هم رفتن و یک سری از این مردم یمنم اومدن جمع شدن ببینن چه خبره سفیر رسول خدا چه می گوید میگه امیرالمومنین همه ما رو یک صف کرد حالا میگه ما که نماز خونده بودیم اونا تقریبا پشت سر اینا قرار گرفتن امیر المومنین حمد ستایش خدا خوند

ثم قرأ علیهم کتاب رسول الله

 نامه ی رسول خدا رو قرائت کرد ک طبیعتا نامه رسول خدا چی بوده بحث بصیرت افزایی جامعه بوده و قطعا در اون شش ماه خالد بن ولید درست عمل نکرده بوده کسی پاسخ نداده چرا چون میگه تا نامه رو خوند

 فأسلمت همدان کلها فی یوم واحد

قبیله همدان یمن در یک روز همشون مسلمان شدن

 و کتب بذلک علی رسول الله

 امیرالمومنین نوشتن آقا جان من به عنوان سفیر شما آمدم

 پیام شما رو برای مردم منتقل کردم قبیله ی همدان یک قبیله بزرگ در یک روز همه مسلمان شدن

فلما قرأ کتابه

زمانی که رسول خدا نامه ی امیرالمومنین رو خوندن

 خر ساجدا

 به سجده افتاد

ثم جلس

 بعد نشستن فرمودن

 السلام علی همدان

 سلام بر همدان سلام بر همدان

ثم تتابع اهل الیمن علی الاسلام

 بعد میگه در پی اون ها اهل یمن به اسلام روی آوردند دقت می کنید خب این ایدئولوژی امیر المومنین سلام الله علیه آیا شما در اینجا تحمیلی می بینید یک نامه خواند اینا پذیرفتن خودشون آیا گفت علی بن ابی طالب شمشیری کشید علیه همدانی ها خیر نه شمشیریه نه چیزیه بلکه اون پیام صلح پیام آرامش پیام آسایش مردم در سایه برابری و برادری این رو چون ببینید این مردم از سلاطین قبل ظلم ها دیده بودن همین ایران ما چقدر از ساسانی ها فاصله طبقاتی دیده بود و مشکلات عدیده دیده بود خب وقتی میان پیام صلح امیرالمومنین و اسلام رو و اسلام ناب رو دریافت می کنن می پذیرن

مجری:

می پذیرن بله

استاد روستایی:

شما ببینید ایران یک سرزمین متمدنه داستان ایران خیلی با جاهای دیگه متفاوته ما مردم اهل علم و ادبیات با زور ایرانی جماعت زیر بار زور نمیره خب ما اهل تمدنیم ما تمدن چند هزار ساله داریم وقتی آمدن تعالیم ناب اهل بیت علیهم السلام رو دیدن پذیرفتن کسی به ایرانی جماعت تحمیل نکرد بله اگه در دوره خلفا چیزی بگه کسی اون یک بحث جداست در جای خودش باید بحث بشه خب اما در دوره اهل بیت شما ببینید همون ماجرای دختر یزدگرد سوم رو که حالا بعضیا میگن دختر یزدگرد بانو شهربانو که من عرض کردم خب چه برخوردی  امیرالمومنین علیه صلوات الله و سلام می کنه چه برخوردی دیگران می کنن در همون دوره حالا بنابر اون گزارشی که میگن در دوره ی عمر اون ها رو آوردن اگر اون گزارش درست باشه عمر میاد میگه که آقا اینا باید زنانشون کنیز بشن

مجری:

می خواهید یک میان برنامه بگیریم توقف داشته باشیم که ان شالله این تتمه رو بعد از میان برنامه در خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند ادامه بدیم

میان برنامه

مجری:

صلی الله علیک یا امیرالمومنین علی بن ابی طالب خیلی خوش آمدید بینندگان عزیز و ارجمند همچنان در خدمت شما هستیم با برنامه کاوش از شبکه جهانی حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و در خدمت آقای دکتر روستایی هستیم بحثی که پیرامون معمولا شبهاتی که حول تاریخ صدر اسلام مطرح میشه و در ابتدای برنامه شنیدیم کلیپی که آقای سلیمانی امیری یک قیاسی انجام داده بود و یک تطبیق انجام داده بود بین جنایاتی که رژیم اشغالگر صهیونیستی داره انجام میده و میگه خب در صدر اسلام هم چنین کارهایی انجام شده است ولی خب آقای دکتر روستایی به صورت مفصل دارن پاسخ میدن و این قیاسی که و اتهامی که به سمت امیرالمومنین به صورت خاص داره معمولا آقای سلیمانی امیری که ایشون رو متهم می کنه حضرت رو ایشون متهم می کنه به بحث های خشونت آمیز در حقیقت به صورت کامل دارن توضیح میدن آقای دکتر و استفاده می کنیم یک تتمه ای هم باقی مونده بود پیرامون شیوه ی خود امیرالمومنین

استاد روستایی:

خواهش می کنم ببینید عرض کنم خدمت شما ایشون آمد و گفت آقا فلسطین گرفته بشود اشکال ندارم اگه مدائن تخریب شود این اشکال داره و این حرفا مدائن رو کی فتح کرد آیا امیرالمومنین ما آنچه که در تاریخ داریم مدائن اصلا به قول معروف در زمان عمر بن خطاب فتح شد

مجری:

می فرماید محدوده مدائن کجاست

استاد روستایی:

الان سی کیلومتری بغداد هست خب اون موقع در عراق امروزی بود یه مقداری به قول معروف بزرگتر بوده اما از چند تا شهر کوچیک تشکیل شده بوده که مجموعا بهش می گفتن مدائن حالا سی کیلومتری بغداده

مجری:

جزء ایران حساب میشده

استاد روستایی:

مقبره سلمان هم اونجاست

بله جزو ایران حساب میشد اون ببینید جز منطقه عراق بوده اون زمان عراق امروزی که جزء در واقع میشه گفت که جزء چون خسرو پرویز و این ها در اونجا در سال هفتم پیامبر که به خسرو پرویز نامه نوشت و گفت آقا اینجا سقوط خواهد کرد و این ها جز ایران حساب میشده بله

مجری:

ولی فارس نبودن

استاد روستایی:

نه نه اینا ببینید ایران زبانشون ظاهرا فارسی نبوده اما عرض کنم خدمت شما خب پیامبر نامه ای می نویسه به خسرو پرویز دعوت می کنه بالاخره آقا خب خسرو قبول نمی کنه و پیامبر میگه آینده اینجا سقوط خواهد کرد اما بالاخره خب جز ایران بوده طبیعتا اون قسمت بعد عرض کنم خدمت شما خب آقای سعد ابی وقاص و این ها به سمت مدائن حمله می کنن و هفت ماه این شهر رو محاصره می کنه سعد ابی وقاص دوره ی کی سال شونزده

مجری:

خلیفه دوم

استاد روستایی:

بله که ابن اثیر در الکامل فی التاریخ این رو ذکر می کنه و اینجا توسط مسلمین فتح میشه دوره امیرالمومنین نیست این مسئله

مجری:

امیرالمومنین اصلا نبوده است در این جنگ ها

استاد روستایی:

اصلا  امیرالمومنین در این جنگ ها شرکت نکردن خب ما مثلا ببینید داریم امام حسن اونجا اردو میزنه در جنگ با معاویه اما امام حسن نه مدائن رو تصرف کرده نه چیزی چیزی بوده که در واقع تصرف شده بوده و به سعد بن مسعود ثقفی هم در اون دوره امام هستن در اونجا حاکم بوده اما به قول معروف خود مثلا امیرالمومنین وقتی ضربت خوردن امام حسین اصلا تو مدائن بوده بنابر بعضی از متون تاریخی اما اینکه به قول معروف شما بگید که عرض کنم خدمت شما امیرالمومنین اینجا رو تخریب کرده امیرالمومنین اینجا رو گرفته نه خیر آقا مدائن تخریب شد چرا آقای سلیمانی امیری نمیگی کی تخریب کرد چرا اینو نمیگی چرا نمیگی سال شونزده سعد ابی وقاص حالا بعضی نقل ها سال چهارده بعضی نقل ها سال شونزده خوب این در زمان کیه زمان عمر بن خطابه این اتفاقه افتاده و البته خب بعدا شما ببینید مردم مدائن امروزه نوعا شیعه ان و حتی شما در قیام های بعدی مثل قیام توابین ببینید اهالی مدائن هستن در قیام زید بن علی ببینید اهالی مدائن هستن خب چرا اینا هستن این چراش خیلی مهمه که این چرا رو آقای به قول معروف سلیمانی امیری جرات نداره بگه جرات نداره بگه اون چیه شما ببینید من یه عبارتی رو هفته ی گذشته خدمت بینندگان عزیز ارجمندمون ارائه دادم و دوباره می خوام امروز هم این عبارت رو خدمت بینندگان عرض می کنم یه عبارتی بوده که نامه سراسر عتاب سلمان فارسی به کی به عمر بن خطاب بله چون سلمان بالاخره یه برهه ای حاکم مدائن بوده دیگه خب ببینیم سلمان فارسی چه نامه ای می نوشته و چه گفته که در نتیجه اون این اتفاقات در آینده افتاده یعنی این در واقع فرهنگ امامی و شیعی که در مدائن رخ داده اثر چه بوده شما ملاحظه بفرمایید من اینجا عبارت رو بله عبارت رو سرچ می کنم در کتاب احتجاج طبرسی دقت کنید یه عبارتی داره که سلمان عمر رو عتاب می کنه

 اعلم الله ان الله تبارک و تعالی لو أراد بهذه الامه خیرا دو اراد بهم رشدا لولی علیهم اعلمهم و افضلهم

 اگه خداوند می خواست که در واقع به این امت رشدی برای هدایت اینار رو بکنه و در واقع برای این ها رشدی قائل شود می آمد چیکار می کرد

 ما سموک

 در واقع اعلم و افضل این ها رو انتخاب می کرد و حاکم قرار میداد و اگر این امت از خدا می ترسیدند و تابع قول پیامبر بودن و به حق عمل می کردن

ماسموک امیرالمومنین

 تو رو امیرالمومنین نام نمی نهاد نمی نهادند

 ماسموک امیرالمومنین

 تو رو  امیرالمومنین نام نمی نهادند خب این عتاب و خطاب خب آقای سلمان چرا خودت داری اینجا خدمت می کنی در دستگاه اگه بالاخره این اعتراضات داری چرا این کارو داری می کنی چند خط بالاتر دقت بکنید

اعلم انی

 اینجا این قسمت رو می خوام بخونم میگه من نیامدم که سیاست این ها رو به عهده بگیرم و در واقع حدودی رو قائل بشم حدود الهی رو اجرا کنم

 الا بارشاد دلیل عالم

جز با ارشاد و راهنمایی اون عالم امیرالمومنین

فنهجت فیهم بنهجه و صرت فیهم بصیرته

 من روش و منش علی رو اومدم پیاده بکنم و همه هم می دونن که امیرالمومنین سلام الله علیه سیره ی اون ها رو قبول نداشت وقتی عبدالرحمان بن عوف اومد گفت علی ما با تو بیعت می کنیم بر این اساس که بر کتاب خدا عمل بکنی و سنت پیامبر وسیره شیخین حضرت فرمودن نه به کتاب خدا سنت رسول خدا و اجتهاد و رای نظر خودم من اون رو قبول ندارم پس این

 فنهجت فیهم بنهجه و صرت فیهم بصیرته

من به سیره اون عالم می خوام عمل کنم بر اساس روش منش اون عالم می خوام عمل بکنم یعنی چی یعنی روش و منش غیر از تویی که اینجا حاکم هستی لذا این تلاش سلمان فارسی سبب شد که این مردم مدائن جذب مکتب اهل بیت بشن و بعدا شما می بینید قیام توابین اهالی مدائن درش هستن قیام زید اهالی این مدائن درش هستن خب بله اینو چرا آقای سلیمانی امیری نمیگه میگه آقا مدائن تخریب بشود خوب است نه خیر بد است اما مگه امیرالمومنین تخریبش کرده نخیر مگه امیرالمومنین این کار کرده امیرالمومنین یارشون سلمان رو گفتن برو آقا اونجا روش ما رو اداره با روش ما اداره کن اونجا رو یعنی چی یعنی

ادعوا الی الله علی بصیره

به جامعه بصیرت بده

 خب این نسبت به مدائن و اما ایشون یک بحثی مطرح کرد راجع به کوفه گفت بله کوفه به قول معروف ساخته بشود شهرک شهرک ساختن ها فقط در زمان اسرائیل بد نیست اون موقع هم بوده علی بن ابی طالب کوفه ساخته است شهرک ساخت کجا  امیرالمومنین کوفه ساخته است شما ببینید این تاریخ طبری یعنی ببینید من میگم یه دو واحد جبرانی چیزی ما حاضریم بالاخره هماهنگ کنیم به خدا بیاد دانشگاه حرف بزنیم که دو واحد یه واحد دو واحد لااقل تاریخ بخون آبرو ریزی نکنه آنقدر مرد حساب این چه وضعشه بخدا من حاضرم حالا مجازی حقیقی حالا چیزی دو واحد باید تاریخ باید بذاریم درست قضاوت بکنیم و کوفه زمان امیرالمومنین چیزی بگوش که بیاد خب ببینید این تاریخ طبری جلد سوم حوادث ساله چهارده صفحه پانصد و هفتاد و نه

ثم کتب سعد الی عمر

این سعد کیه سعد بن ابی وقاص به کی نامه نوشت به عمر چه سالی حوادث سال چهارده زمان خلافت کیه عمر خب نامه نوشت

 بمافتح الله علی المسلمین

 آقا فتح کردیم فلان

و کتب الیه عمر ان قف و لا تطلوه الی غیر ذلک

همون جا وایستا دیگه جلوتر از اون نمی خواد بری سعد دوباره نامه نوشت

 انما هی سربه ادرکناها و الأرض بین ایدینا

آقا ما اینجا اومدیم بالاخره زمین جلومون بازه می تونیم بریم پیشروی بکنیم عمر گفت نه همونجا بمون و خلاصه حرفا طولانی شد تا اینکه میگه

 فنزل سعد

به چی عرض کنم عمر نامه های نوشتن و گفتگوهایی کردن که مثلا گفت آقا شما

و اتخذ للمسلمین دار هجره و منزل جهادٍ

 یه منطقه ای رو برای مسلمان ها برو انتخاب کن

و لا تجعل بینی و بین المسلیمن بحرا

فقط شرطش اینه که بین من و بین مسلمان ها دریا فاصله نباشه

یعنی از نظر موقعیت جغرافیایی یه منطقه انتخاب کن که دیگه بین اونجا و مدینه دریا نباشه خب

فنزل السعد بالناس الانبار

آقای سعد اومد اینار رو آورد در شهر الانبار

 فاجتووها و أصابتهم بها الحمی

 میگه اینا مریض شدن تب کردن داغون شدن و این ها

 فلم توافقهم

نتونستم اونجا بمونم گفتم آقا ما مریض شدیم از بین رفتیم سعد به عمر نامه نوشت و عرض کنم دوباره او به سعد نوشت که

 لا تصلح العرب الا حیث یصلح البعیر و الشاه

 گفت آقا برای عرب منطقه درست نیست مگر منطقه ای که شتر و گوسفندش بتونه زندگی بکنه اگه جای آب و هواش برای شتر و گوسفندشون خوبه برای اینا هم خوبه

 فی منابت العشب

 خب در محل های بالاخره چراگاه هایی که بالاخره وجود داره و این ها

فانظر فلاه فی جنب البحر فارتد للمسلمین بها منزلا

برو در اطراف بالاخره رودخونه دریا یه جایی چیزی پیدا بکن مسلمین رو اونجا ساکن کن

فسار سعد حتی نزل کویفه کویفه عمرو بن سعد

رسید به منطقه کویفه بن عمرو بن سعد

فلم توافق الناس مع الذباب و الحمی

 میگه مردم اونجا نتونستن بمونن چون پشه زیاد داشته خلاصه گرما و اینا نمی تونستن تحمل بکنن سعد آمد مردی از انصار رو فرستاد که بهش می گفتن حارث بن سلمه و بعضیا هم گفتن عثمان بن حنیف رو فرستاد به کجا تا این ها آمدن

 فارتاد لهم موضع الکوفه الیوم

 این جای کوفه رو اونا پیدا کردن

 فنزلها سعد بالناس

سعد اومد مردم رو آورد اینجا

و خط مسجدها

 آمد در واقع مرزبندی کرد مسجد هم براشون مشخص کرد

 و خط فیها الخطط للناس

 اومد یک دیوارکشی هایی کرد برا مردم آقا اینجا مال تو اینجا مال تو اینجا مال تو یعنی شهر کوفه رو کی ساخت سعد بن ابی وقاص دوره کی دوره ی عمر بن خطاب چه سالی سال چهارده خب این تاریخ طبری کامل فی التاریخ ابن اثیر در جلد دوم صفحه سیصد و هفتاد و دو حوادث سال هیفده اون بنای اولیه کوفه ایشون میاد میگه که خب

 ذکر بناء الکوفه و البصره

 ایشون از بصره هم نام برد دیگه مدائن و کوفه و بصره و شهرک سازی دیگه بله خب بعد میگه در این سال

اختطت الکوفه کوفه

 مرزبندی شد

 و تحول سعد الیها الی المدائن

 سعد از مدائن اومد اینجا بعد میاد میگه سببش چی بود سببش این بود که در واقع یه گروهی رو سعد فرستاد پیش عمد گفت آقا فتح هایی صورت گرفته عمر زمانی که دیدشون گفت آقا چرا رنگاتون پریده چرا حالتون این شکل

سالهم من تغیر الوانهم و حالهم

چرا قیافه تون این شکلیه گفتن

 و خومه البلاد غیرتنا

 این خلاصه وخامت این شهرها و آب و هوای بد این شهرها حال ما رو خراب کرده عمر گفت که برید یه جایگاه خوبی بعد از آن مطالب رو ادامه میده تا می رسه به اینجا

و قیل بل کتب حذیفه الی عمر

بعضیا میگن سعد نه حذیفه نامه نوشت خب که

 ان العرب قد رقت بطونها و جفت اعضادها و تغیرت الوانها

گفت آقا عرب شکمش شکمش آب شده بازوهاش باریک شده رنگاشون تغییر کرده یعنی خلاصه حالشون خرابه نیست حالشون خوب نیست

 و کان مع سعد یومئذ

 آقا حذیفه میگه اون موقع با سعد بوده یعنی فرمانده کی بود سعد ابی وقاص

فکتب عمر الی سعد

آقای عمر به سد بن ابی وقاص نامه نوشت

اخبرنی ما الذی الوان العرب و لحومهم

خبر بده چی باعث شده که رنگ این عرب ها و خلاصه گوشت و پوستشون تغییر بکنه آب برن اذیت بشن سعد نوشت که

 ان الذی الیه غیرهم

 اون چیزی که آقا حالشون رو تغییر داده و خراب کرده چی بوده

 و خومه البلاد

 اون وخیم بودنه در واقع این آب و هوا

و ان العرب لا یوافقها الا ما وافق إبلها من البلدان

 عرب نمی تونه با یک آب و هوایی خو بکنه و زیست بکنه مگر آب و هوایی که شترش در اونجا بتواند طاقت بیاره خب اینم منطق پشتشه مقصود اینه که بالاخره خب اینا می بینید در منطقه ی عرض کنم خدمت شما مکه خب اینا کارشون تجارت بود چون آب و هوایی مناسب نداشت در مدینه که حالا هم انصار بودن هم یه مهاجرین اومده بودن اینجا بخاطر آب و هوای خوب مدینه اینا یا دام پروری می کردن یا در واقع یا زراعت

مجری:

زراعت و باغداری

استاد روستایی:

باغداری و زراعت و دام پروری و این چیزاست خب اون آب و هوا وقتی اون شغلش خب طبیعتا اینا به اون آب و هوا عادت کردن شما الان فرض بکنید که مثلا یک کسی

مجری:

یک کسی از شمال کشور بخواد بره جنوب کشور

استاد روستایی:

اصلا جور در نمیاد یعنی کسی که مثلا فرض کنید که شمالی باشه بخواد بره در جنوب زندگی بکنه خب روز اول گرما زده میشه کسی جنوبی باشه بره به قول معروف شمال زندگی بکنه روز اول سینه پهلو می کنه نمیشه جور در نمیاد با هم دیگه بالاخره آب و هوا رو باید بخوره به هم دیگه خب اینا چون شغلشون دام پروری و زراعت و این ها بود و زیر آفتاب بودن دائم یه به قول معروف مثلا یا آبشون یه آب خاصی بود هواشون یه هوای خاصی بود اون آب و هوا خو کرده بودن و در واقع عادت کرده بودن خب اینجا نمی تونستن لذا میگه آقا اون جایی که اون شهرهای اینا می تونن به قول معروف زندگی بکنن که ابل و شترشون یا مثلا طبق اون نقل گوسفنداشون بتونن زندگی بکنن بعد اینجا داره که

 فکتب الیه عمر ان ابعث سلمان و حذیفه رائدین فلیرتادا منزلا بریا بحریا لیس بینی و بینکم فیه بحر و لا جسر

 گفت آقا آقای سعد سلمان و حذیفه رو بفرست که اینا برن یک منزلی رو انتخاب بکنن یک جایگاهی رو انتخاب بکنن که هم خشکی داشته باشه هم دریا یعنی یه آب و هوای معتدلی داشته باشه اما بین من و شما دریا و پلی نباشه

 فارسلهما سعد

سعد این دوتا رو فرستاد

فخرج سلمان

 سلمان رفت تا رسید به

الانبار

فسار فی غربی الفرات لا یرضی شیئا حتی أتی الکوفه

 از غرب فرات همینجور رفت هی گشت گشت گشت همینجور تا رسید به کوفه هیچ جای خوبی به دلش نبود که اینا بتونن زندگی بکنن

 و سار حذیفه فی شرقی الفرات

 حذیفه از شرق فرات رفت

 لا یرضی شیئا حتی أتی الکوفه

جایی به دلش نبود تا رسید به کوفه

 و کل رمله و حصباء مختلطین فهو کوفه

میگه اینجا به قول معروف ماسه و ریگ و اینا همه قاطی بود بهش می گفتن کوفه

 فأتیا علیها

 رسید جفتشون بهم رسیدن در کفه

و فیها دیرات ثلاثه

 سه تا دیر بود و این ها

 دیر حرمه دیرم ام عمرو و دیر سلسله و این ها

و خصاص خلال ذلک

 میگه بالاخره عبادتگاه هایی بوده و به قول معروف یک چیزای دیگه بود

 فأعجبتهما البقعه

 اینا گفتن عجب جای خوبیه یعنی محل زندگیه میشه زندگی کرد

 فنزلا فصلیا

 اینا اومدن اونجا نماز خوندن و بعد خدا رو در واقع سپاس گفتن و دعا کردن و گفتن آقا خدا

 و دعوا الله تعالی أن یجعلهما منزل الثبات

گفت خدایا این رو برای ما دو نفر منزل ثبات و آرامش و این ها قرار بده

فلما رجعا الی سعد بالخبر

اینا اومدن خبر به سعد دادن

 و قدم کتاب عمر الیه ایضا

 دوباره نامه عمر بن سعد اومد و عرض کنم خدمت شما نامه های سعد اومد نامه عمر اومد و خلاصه گفتگوها و این ها خلاصه آقای سعد تصمیم گرفت که چه کنه نامه آمد آقای سعد نامه نوشت به قعقاع بن عمرو و عبدالله ابن المعتم که گفت آقا شما بر لشکر خودتون یک افرادی رو جای خودتون بزارید

 ففعلا

 اینا جای خودشون آدم گذاشتن

 فأرتحل سعد بالناس من المدائن حتی نزل الکوفه

سعد آمد از خلاصه مدائن تا به کوفه رسید در چه سالی محرم سال هفدهم یعنی ظاهرا طبق نقل طبری از سال چهارده این مسئله شروع میشه یه ساخت ابتداییه و بعد حالا اینجا میگه ساله هیفده

و کان بین نزول الکوفه و وقعه القادسیه سنه و شهران

میگه بین اینا که در کوفه قرار گرفتن و جنگ قادسیه که در نهاوند و این بخش ها بوده میگه یک سال و دو ماه طول کشیده

 و کان فیما بین قیام عمر و اختطاط الکوفه صلاثلاث سنین

میگه بین اون قیام عمر و در واقع اینکه اینا به کوفه رسیدن و آمدن کوفه رو ساختن این حرف ها سه سال و هشت ماه طول کشید ساختن اینجا خب کی ساخته عمر و سعد ابی وقاص آیا اینجا ساکنی بود که اینا بی بیرونش کنن ببین شما فرض کن الان میری یک فلاتی رو پیدا می کنی بله ابادش می کنی

مجری:

هیچی هم نیست نه ساکنی هست توش

استاد روستایی:

هیچی نداره نهایتش اینه که دو سه تا عبادتگاه توش هست آیا گزارشی هست که این رو تخریب کرده باشن عبادتگاه اینا بیرونشون کرده باشن نه آقا یاین اومد چیکار کرد یه بخشی رو درست کرد درست شد اصلا شما فرض کن فرض کن اون سه تا رو خراب بکنن فرض کنید خب چه ربطی به امیرالمومنین داره این چه دخلی به  امیرالمومنین داره ربطی نداره که این همه رو می خواد به امیرالمومنین بچسبونه خب آقا این اتفاق افتاد اونجا هم بیابون بود دیدن آب و هوای خوبی داره اومدن دیوارکشی کردن درست کردن مثل اینکه شما الان بری یه سرزمینی رو پیدا کن ماله هیچکی نیست سرزمین خدا برید توی بیابونی یه اتاقی بسازی برای خودت این کسی میگه چرا کسی رو بیرون کردن ملک کسی رو غصب کردن بله یه زمانی شما میری دست میذاری رو ملکی کسی خب بله میگم مال مردم اما یک زمانی مال مردم نیست سرزمین موات کسی میره دست میذاره روش درست می کنه برای خودش خب احیا می کنه اونجا گل و گیاه هایی می کاره خب چه اشکالی داره این فرق می کنه با قصه فلسطین یعنی ببینید چه جوری جای جلاد و شهید رو این آدم داره عوض می کنه که بله آقا نه شما به قول معروف آمدید خب این بده اونم بده چه ربطی داره اصلا به قول معروف حالا من دوست ندارم این تعابیر رو به کار ببرم اما بالاخره ماست دروازه هست چه ربطی داره خب حالا ادامه اش رو بخونیم بله میگه

و لما نزلها سعد

زمانی که سعد به اونجا رسید به عمر نامه نوشت

انی قد نزلت بالکوفه

 من در کوفه رسیدم ی منزلی قرار دادم

فیما بین الحیره و الفرات بریا بحریا ینبت الحلفا و النصی و فلان خیرت المسلمین بینها و بین المدائن

 مردم رو مخیر کردم آقا می تونید اینجا بیایید می تونید مدائن بمونید بعضیا دوست داشتن مدائن بمونن بعضی دوست داشتن مدائن رو ترک بکنند و عرض کنم خدمت شما اونجا استقرار پیدا کردن

 و رجع الیه ما کانوا فقدوا من قوتهم

دیگه اینجا با حال و هواش و آب و هواش با اون در واقع وضعیت فیزیکی و جسمانی این ها سازگار بود لذا اون قوت این ها برگشت

 و استأذن اهل الکوفه فی بنیان القصب و استأذن فیه أهل البصره أیضا و استقر منزلهم

 میگه اهل کوفه گفتن آقا ما خونه بسازیم بسازید کارتون نداریم اهل بصری گفتن بسازیم بسازید مشکلی نداره بعد

و استقر منزلهم فیها فی الشهر الذی نزل اهل الکوفه بعد ثلاث نزلات قبلها فکتب الیهم إن العسکر أشد لحربکم و أذکر لکم و ما أحب أن أخالفکم فأبتنی أهل المصرین بالقصب

بعد اینا اومدن درست کردن بعد میگه آتش سوزی اتفاق افتاد در بسته و کوفه خب کوفه شدیدتر بود بعد در واقع وقتی آتش سوزی اتفاق افتاد بعضی از این خونه هایی که با نی و اینا ساخت بودن از بین رفته بود بعد آقای سعد ابی وقاص دوباره از عمر بن خطاب درخواست کرد اجازه گرفت که آقا ما بیایم اینجا رو درست بکنیم دوباره و این اتفاق افتاد و بعد هم در ادامه داره

و الزموا السنه تلزمکم الدوله

 گفت آقا شما سنت پیامبر رو در واقع رعایت بکنید بازسازی بکنید هیچ اشکالی نداره و دولت ان شاالله پایدار خواهد ماند حالا همون حرفایی که اون موقع زدن من حرفم اینه ببینید اینجا الان این در مورد بنای کوفه و بصره بود کجای به قول معروف اینجا آمده است که اهل کوفه رو بیرون کرد

مجری:

آوره شون کرد که برن کشورهای دیگه

استاد روستایی:

نهایتش اینا وقتی میگن آقا آتیش گرفته اینجا خونه هایی که ساختیم با نی و فلان چوب و این حرف از بین رفته اجازه میدید بسازیم میگه

 افعلوا

بسازید

و لا یزیدن احدکم علی ثلاث أبیات

 بیشتر از سه اتاق نسازید

 و لا تطاولوا فی البنیان

به حق خودت قانع باش بیشتر نساز ببین من عرض کردم در دوره عمر بن خطاب یک خطاهایی رخ داده قبول نداریم انتقاد می کنیم مشکلی نداریم هر کسی خطا بکنه اما خوب این کوفه است یه اتفاق افتاده آیا این شهرک سازی اسرائیله اینه آیا اینجا آمده که مثلا اینا تک تک اینا نسل کشی کردن خیر این نیومده آیا این اومده اصلا در دوره امیرالمومنین حتی همینشم بوده نخیر یعنی نه در دوره حکومت امیرالمومنینه نه نسل کشی صورت گرفته نه قتل و غارته که بگه آقا مردم اینجا رو بیرون کرده باشن شکل گرفته هیچی نیست خب چه ارتباطی با شهرک سازی اسرائیل داره که این آقا میاد این حرف رو می زنه

مجری:

قیاس مع الفارق می کنه یعنی مثلا چون شرایط امروز شرایط دنیای امروز دنیای معاصر حالا به فرض هم می خواهیم بگیم با همین حقوق بین المللی که وجود داره با همین شرایط جغرافیایی و مرزها و کشورها و کاملا متفاوت با شرایطه چند قرن پیش که این مسائل وجود نداشت در حقیقت یعنی این کشورها به صورت رسمی وجود نداشتن خب الان داریم می بینیم دیگه یعنی بر اساس حقوق بین الملل فعلی هم عمله رژیم صهیونیستی کاملا نامشروعه

استاد روستایی:

نامشروع چرا این همه ورزشکارا در کل دنیای ببینید با اینا مسابقه نمیدن فقط ایران نیست بعضی ورزشکار های دیگه هم هستم آزاد مردان همه جا هستن بله خب چرا خب عمل اینا رو نامشروع می دونن چرا حتی مثلا یک فوتبالیستی که مثلا معلوم نیست حالا چه تعالیمی رو پی می گیره بله میاد از غزه از فلسطین دفاع می کنه

مجری:

غیر مسلمان ها اصلا بعضیا اصلا خیلی عجیله

استاد روستایی:

غیر مسلمان ها طرف میاد دفاع می کنه خب چرا واقعا آیا مثلا اون مثلا فرض کرد مثلا رونالدو اگه آمد یک همچین کار کردی مثلا کارت بسیجی فعال داره که همچین کاری بکنه نسبت مثلا به غزه و فلسطین آیا نیروی جمهوری اسلامی ایران نخیر آقا این کارو این نسل کشی این غصب این قتل و غارت اسرائیل رو هرکسی می بینه میگه بده هر کسی ببینه هر آزاد مردی ولی زمان سلیمانی امیریه که میگه حالا کار ندارم درسته غلطه می ترسه بالاخره حقوقش قطع شه هی نمی تونم فلان ولش کن اصلا کلا هفت دولت آزاده بابا آدم آزاد مرد آدم درسته خب آیا اینه حالا من اگر فرصت دارم یه نکته دیگه می خوام در مورد امیرالمومنین علیه صلوات الله و سلام بگم نسبت به بانوان نکته

مجری:

می خواهید کلیپ بعدی رو فکر کنم نرسیم این جلسه

استاد روستایی:

بعید می دونم یعنی با

مجری:

پس یک توقف بگیریم یک میان برنامه ببینیم چون بعید می دونم کلیپ بعدی رو برسیم

استاد روستایی:

اون محتوای کلیپ زیاده

مجری:

خب پس دیگه یک میان برنامه ببینیم که ان شالله دیگه این تکمیله باز هم بمونه بعد از میان برنامه و در قسمت پایان برنامه در خدمت شما هستیم ما رو همراهی کنید

میان برنامه

مجری:

یا بن الحسن روحی فداک متی ترانا و نراک خب بینندگان عزیز ارجمند با بخش پایانی برنامه کاوش در خدمت شما هستیم شنبه شب ها از شبکه جهانی حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و آقای دکتر روستایی قرار شد که در این بخش پایانی یک موضوعی رو مطرح کنند که ان شالله قابل بهره خواهد بود که قطعا و یقینا شاید برای بعضیا هم نو باشه فرمودید که برخورد  امیرالمومنین با بانوان اینو فرمودید

استاد روستایی:

ببینید بله نسبت به بانوی غیر مسلمان ما اومدیم نگاه کنید جناب آقای صفایی عزیز من اومدم در -واقع از کتاب مقدس کتاب مقدس تحریف شده از سفر تثنیه چه اون باب دوم و فصل دوم باشه و چه بیستم باشه این ها مطالبی رو نقل کردم که آقا از این کتاب به دست میاد که ایدئولوژی این آقایون زن کشی و کودک کشی خب این آقا آمد به  امیرالمومنین سلام الله علیه یک نسبتی داد خب ما شایسته است ببینیم آیا امیرالمومنین چنین برخوردی دارن نسبت به بانوان نسبت به نمی دونم کودکان چنین برخوری دارن نخیر ببینید در نهج البلاغه من کتابی رو آدرس دارم میدم که دم دست خیلیا هست الحمدلله

مجری:

بله در فضای مجازی هم هست می تونن مراجعه کنند

استاد روستایی:

بله هست کتاب نهج البلاغه یک خطبه ی معروفی در واقع  امیرالمومنین دارن خطبه شماره بیست و هفتشون که درباره فضیلت جهاد و این ها هست و اون بحث اینکه لشکر معاویه به الانبار حمله کرده و اون غارت ها رو انجام داده و این ها حضرت نکاتی دارن که میگن آقا با دشمن باید چگونه بجنگید نباید در خانه خودت بجنگی باید پیشدستی بکنی دشمن رو برانی عقب برانی و این ها یعنی در واقع اون ایدئولوژی امیرالمومنین چیه میگه آقا حتی خطاب به امروز مردم فلسطین مردم را بیرون برانید نزارید اینا بیاین جلو اینجا یک عبارتی داره حضرت می فرماید

 و لقد بلغنی ان رجل منهم کان یدخل علی المرءه المسلمه الاخری المعاهده

 میگه به من علی خبر رسیده که مردی از این ها یعنی از این لشکر معاویه آمدن وارد شدن بر زنی مسلمان و زنی ذمیه اخری معاهده یعنی کسی که در پناه اسلام ولی مسلمان نیست

 فینتزع حجلها و قلبها و قلائدها و رعثها ما تمتنع منه الا بالاسترجاع و الاسترحام ثم انصرفوا وافرین ما نال رجلا منهم کلم و لا اریق لهم دم

خب میگه به من خبر رسیده به من علی که یکی از این لشکریان معاویه وارد شده بر یک زن مسلمان و یک زن ذمیه غیر مسلمانی که در پناه کشور اسلامی بوده آمده طلا جواهرات اینا رو برداشته یعنی گوشواره و دستبند و النگو و نمی دونم خلخال و تمام این ها رو برده

 ما تمتنع منه الا بالاسترجاع و الاسترحام

هر چی این فریاد خواهی کرده کسی گوش نداده و اون مانع نشده که در واقع فریاد خواهی اون مانع نشده که این جواهراتشون رو نبرن بعد میگه

ثم انصرفوا وافرین

 اینا با خیلی راحت از لشکر معاویه رفتن

ما نال رجلا منهم کلم

هیچکدوم از این ها هیچ زخمی برنداشتن

و لا اریق لهم دم

یک قطره خون ازشون نیومده از این لشکر دشمن

فلو أن امرأ مسلما مات من بعد هذا أسفا ما کان به ملوما

 اگر مرد مسلمان بعد از این قصه از تاسف بمیره این مورد سرزمش نیست

 بل کان به عندی جدیرا

 نزد من علی اتفاقا سزاواره که طرف بمیره از غصه دقت می کنید این روش امیرالمومنین این منش امیرالمومنین در مقابل یک بانوی ذمیه است بانویی که مسلمان نیست آقای سلیمانی امیری منش امیرالمومنین رو می خوای ببینی برو برخورد حاج قاسم رو با زنان ایزدی ببین با زنان مسیحی ببین منش امیرالمومنین رو می خوای ببینی برخورد سرداران ایرانی رو ببین که حتی برای زنان داعشی می اومدن بیمارستان درست می کردن زایشگاه با اینکه طرف دشمنشون بود این مَنش امیرالمومنینه منش امیرالمومنین اینه من قبلا نقل کردم که امیرالمومنین وقتی ابن ملجم ملعون حضرت رو ضربت زد در ماوردی در الحاوی الکبیر جلد سیزده صفحه صد و سیزده داره

 و کان اول من قدم الیه طعام فی داره ابن ملجم

 اولین کسی که غروب روز نوزدهم رمضان غذا گذاشتن جلوش حتی برای بچه های خود امیرالمومنین مقدمش کردن ابن ملجم بود این مَنش امیرالمومنینه اون وقت میای میگی آقا نمی دونم اسرائیل این کارو بکنه خوبه علی بن ابی طالب این کار بکنه بده علی بن ابی طالب بکنه خوبه اسئل انجام بده بده چه حرفیه چرا تو می خوای به هر قیمتی به اهل بیت توهین کنی اهانت کنی و حمله بکنی به اهل بیت به خدا من واقعا برای قبر و قیامت این آدم می ترسم امیدواریم که خدا هدایتش بکنه در خدمت شما هستم

مجری:

خیلی ممنون و مچکرم فرصت البته باقی مونده چند دقیقه فرصت داریم حالا اگر دوستان اگر تماسی باشه برقرار می کنن اگرم نکته ای هست بفرمایید استفاده می کنیم چند دقیقه فرصت داریم ادامه بدیم دیگه چون تماسا بود البته خب ولی خب دیگه فکر نمی کنم به تماسا برسیم عذرخواهی می کنم از بینندگان عزیز و ارجمند

استاد روستایی:

حالا اگر بازم بود ما عذرخواهی می کنیم از بیننده عزیز اگر خدا نکرده پشت خط بودن و ما توفیق نداشتیم صداشون بشنویم اما اگر بازم اتاق فرمان حس کردن فرصت می کنن خب اشکالی نداره تماسی بگیرن اما من در چند جمله این مسئله رو جمع بندی می کنم پس اولا اعتراض ما به اسرائیل غصب است دزدیه یک اعتراض ما به اسرائیل نه تنها دزدیه بلکه اینه که آقا شما مردم رو بیرون می کنی از سرزمینشون یه زمانی شما مثلا خونه این طرف رو می گیری میگی آقا برو اونجا چادر بزن برو اونجا بساز نصف مال من نصف مال تو یک زمانی نه می گیری میگی تو برو خب این فرق می کنه ما هم اعتراضمون به اصل غصبشه هم اعتراضمون به آواره کردن مردمه هم اعتراضمون به نسل کشی این هاست که این اتفاق افتاده و مبتنی بر تورات تحریف شده از تمامی این ها و هر کسی که این کار رو انجام بده ما قبول نداریم و اعتراضمونم به اینه که چرا این ها رو به امیرالمومنین نسبت میده در خدمت شما هستم

مجری:

ممنون مچکرم خب پس تماس برقرار شد چون فرصت داریم آقای بهادری پشت خط هستن سلام عرض می کنم شبتون بخیر بفرمایید در خدمتیم

تماس تلفنی

 آقا سلام عرض می کنم خدمت شما و خدمت آقای دکتر روستایی

مجری:

علیکم السلام

استاد روستایی:

آقا سلام علیکم و رحمه الله حالتون خوبه زنده باشید

تماس تلفنی:

آقای دکتر در الکامل ابن اثیر هست جلد دو صفحه دویست و چهل حوادث ذیل حوادث سال دوازده هجری کتاب البدایه و نهایه ابن کثیر جلد نه صفحه پونصد و بیست حوادث سال دوازده هجری هم آورده که در عصر خلافت آقای ابوبکر خالد بن ولید سی هزار ایرانی رو سر برید اینم این آقای سلیمانی امیری که ضد شیعه هست و دشمن اهل بیت است اینم ان شالله که این تصویر این صدا رو بشنوه و یک مقدار به خودش بیاد در فتح الانبار هفتاد هزار ایرانی این آقا که سیف الاسلام بوده به سیف شمشیر اسلام بود حالا این نسب رو کی به این آقا داده به خاطر نذری که کرده بود گردن زدن تا جوی خون راه بیفته این ماجرا در کتاب البدایه و نهایه ابن کثیر جلد نه هم آورده شده در کتاب حباب الملوک أبی جعفر محمد بن جریر طبری جلد سه صفحه سیصد و هفتاد و سه وسیصد و هفتاد و چهار چاپ دارالمعارف مصر ذیل حوادث سال دوازده هجری حدیث هموار ذات و عیون خالد بن ولید دستور داد در جنگ با تیر هزار چشم از ایرانیان کور کردن این آقا بعد ابن اسحاق میگه که رسول خدا یگان هایی از سپاه رو پیرامون مکه فرستاد تا مردم رو به حق بخوانن ولی دستور نمیداد دست به پیکار بزنن ببینید این خیلی مهمه دستور ندادن که دست به پیکار بزنن یکی از کسانی که فرستاد همین آقای سیف الاسلام آقای خالد بن ولید بود به اون فرمان داد برای دعوت مردم به سوی حق به جنوب تهامه رهسپار بشه به ایشون دستور به نبرد نداد به سرزمین جزیمیان پای نهاد یکی از اینا گفت بابا این خالد بن ولیده این اومده با ما جنگ کنه خالد گفت من با شما کاری ندارم ما اومدیم برای صلح آقا اینا رو سرشون گول زد یعنی وعده صلح این داد یکی از اینا گفت بابا این خالد بن ولید آماده است که گردن همه رو بزنه توجه نکردن اینا تسلیم که شدن خالد بن ولید گردن همه رو زد دستور به پیغمبر رسید پیغمبر خبردار شد فرمودن خدایا من در پیشگاه تو از آنچه که خالد بن ولید کرده بیزاری می جوییم بعد همون ماموریت خالد بن ولید که آقای ابوبکر فرستانن سر جریان مالکت بن نویره که همه می دونن دیگه که باز اونا تسلیم شدن همون شب سر مالک بن نویره رو برید از هم جدا کرد زیر دیگ گذاشتن باهاش غذا درست کردن همون لحظه هم به زنش تجاوز کرد این آقای سیف الاسلام آقایون وهابی من سوالم اینه که از آقای باید به جناب خلیفه اون اول ایراد گرفت چطور جان و خون و آبروی بین مسلمانان رو به دست کسی مانند خالد بن ولید و ضرار بن اسود سپرد به افراد باده گسار و تبهکار تاریخ بن عساکر جلد هفت صفحه سی الاصابه ابن حجر جلد دو صفحه دویست و نه به سپاهیانش سفارش کرد که هر کس از کیش ما بازگشته وی رو زنده زنده بسوزانید ما سوالمونه که چرا جناب ابی بکر که خودشو خلیل رسول خدا می دونست خالد را برای کشتن مالک و یاران مسلمان و بی گناه اون کیفر نداد چرا در برابر خون هایی که خالد ریخته بود او رو نکشت چرا برای آمیزش ناروا حد بر او جاری ننمود و چرا کیفر دروغانیش رو به وی نچشاند چرا برکناری خالد روا نشناخت با آنکه جناب خلیفه دوم اومد جلوش گفت به خالد گفت مردی مسلمان رو کشتی به زنش تجاوز کردی به خدا سوگند تو را با سنگ های خودت خواهم کشت این پاسخ جناب عمر بن خطاب به خالد بن ولید بوده این آقایون وهابی مخصوصا آقای سلیمانی امیری اگر صدای من رو میشنوه جواب بده ببخشید مصدع اوقات شدم و سلام علیکم و رحمه الله

مجری:

علیکم السلام و الرحمه الله شب شما بخیر خب فرصت در حد یک دقیقه بفرمایید

استاد روستایی:

بله مطالبی که آقای بهادری عزیز فرمودن خب در منابع آمده و یکسری هم ما اشاره کردیم

مجری:

اشاره کردید در ابتدا برنامه

 

استاد روستایی:

بله فقط همین نکته ای که ایشون گفتن که سی هزار ایرانی رو کشت اینجا ببینید من در روی نرم افزارم آوردم که بینندگان عزیزمون ببینند در کتاب الکامل فی التاریخ ابن اثیر حوادث سال دوازده عبارتی که آقای بهادری خوندن اینه

و قتل من الفرس مقتله عظیمه یبلغون ثلاثین ألفا

ببینید یک جنگ خیلی بزرگ و سی هزار ایرانی رو کشت ما این رو قبول نداریم

مجری:

که قطعا اگر امیرالمومنین بودند این کار رو نمی کردند این سی هزار نفر مسلمان می شدند

استاد روستایی:

نمی کرد بله  امیرالمومنین اصلا منطقشون

 اکرموا کریم القوم

 مثلا وقتی اینا خواستن روی دوش ایرانی ها آدم بزارن  امیرالمومنین گفت خیر نکنید اینکار و من قبلا هم عبارت نقل کردم

کان علی بن ابی طالب امیل الی الموالی و التف بهم

  امیرالمومنین اینجوری بودن فارسی خودشون صحبت می کردن با این مردم یعنی فرهنگ و تمدن یعنی کاری می کرد که طرف احساس غربت نکنه اونجا

مجری:

احترام کنه

استاد روستایی:

احترام می کردن چقدر اینا رو بزرگ می داشتن این  امیرالمومنین ماست بله اون نسل کشی که خالد بن ولید کرد ما این رو قبول نداریم چون گفتیم ببینید

 و ادعوا الی الله علی بصیره و انا من اتبعنی

 این قرآن دیگه هر کسی اینجوری نباشه از اون من اتبعنی رسول خدا خارج است

مجری:

خیلی ممنون

استاد روستایی:

در خدمتیم

مجری:

خیلی متشکرم بسیار عالی آقای دکتر روستایی التماس دعا داریم و ممنون مچکرم از همراهی شما بینندگان عزیز ارجمند ما هم برنامه رو به همین دعا به پایان برسانیم که الهی به فاطمه أبیها و بعلها و بنیها عجل لولیک حجه بن الحسن الفرج و العافیه و النصر و سلام علیکم رحمه الله و برکاته

 

 


کاوش - خشونت در اسلام 4>

پاسخ به شبهات تاریخی تاریخ صدر اسلام صلح پیام اسلام جنگ های امیرالمومنین ع برخورد امام علی ع با بانوان اسرائیل غاصب نسل کشی یهود تحریف در یهود