سایر قسمت ها
کاوش - واکاوی ازدواجهای میان علویان و امویان

قسمت پنجاه و یک برنامه کاوش با کارشناسی دکتر روستایی


دیگر قسمت ها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

 

عنوان برنامه: کاوش

عنوان بحث: (پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام)

 

تاريخ: 24/ 06/ 1403

استاد: حجت الاسلام و المسلمین روستایی

مجری: سید محمد صفایی

مجری:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ و بِه نَستَعِین أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِه محمد و عَجِل فَرَجَهُم وَاحشُرنا مَعَهم و لَعن اعدائَهم . سلام علیکم خدمت شما ببنندگان عزیز و ارجمند اسعدالله ایامکم عرض تبریک و تهنیت و شادباش دارم فرا رسیدن اعیاد ماه ربدیع الاول رو خدمت مولامون حضرت بقیه الله اعظم ارواحنا له الفدا و همچنین خدمت شما بزرگواران ان شالله پیشاپیش هم تبریک تهنیت عرض می کنم میلاد رسول مکرم خاتم حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم خب شنبه شب در خدمت شما هستیم با برنامه کاوش از شهر مقدس قم جوار کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها و از قاب شبکه جهانی حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف.

همچون هر برنامه در خدمت کارشناس ارجمند و استاد گرامی جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای روستایی خواهیم بود تا ان شالله مباحثی را برای شما خواهیم داشت و پاسخ به شبهات باستان گرایان آقا سلام علیکم تبریک و تهنیت عرض می کنم خیلی خوش آمدید.

 

استاد روستایی:

علیکم السلام ورحمة الله،

بنده هم خدمت حضرتعالی و بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولیعصر ارواحنا له الفدا ایام شادی اهل بیت علیهم السلام و ایام تاج گذاری حضرت ولیعصر ارواحناه له الفدا را خدمت بینندگان عزیز و ارجمندمون تبریک و نهنیت عرض می کنم امیدوارم که تا به این لحظه طاعات عبادات و جشن هایی رو که برگزار کرده اند مورد قبول حضرت حق واقع شده باشه و امیدوارم که با برنامه خوبی از قاب شبکه ولیعصر مهمان لحظه های خوش عزیزانمان باشیم

مجری:

ان شالله رب العالمین با عنایت الهی ان شالله آغاز می کنیم برنامه رو خب یکی از موضوعاتی که فکر می کنم فکر می کنم البته در جلسه گذشته یک اشاره ای بهش شد و خب امروز هم دهم ربیع الاول سال روز ازدواج آقا رسول الله و حضرت خدیجه سلام الله علیها هستش و روز بسیار مبارکی است همون بحث ازدواج های اهل بیت یا خود ازدواج های آقا رسول الله هست ازدواج های اهل بیت ازدواج های دختران هست با افراد غیر یا افرادی که الان در نظر ما جزو مخالفین هستن خلفای وقت بعضا منتسب میشه ازدواجشون با این ها خب این ها رو شبهاتی مطرح می کنن پیرامون این ها و فکر می کنم جلسه امروز رو اختصاص می فرمایید به همین موضوع بله بفرمایید یک مقدمه ای تا ان ایشالله کلیپ اول رو ببینیم

استاد روستایی:

عرض  کنم خدمت شما بله همونطوری که فرموید

مجری:

عرض کردم

استاد روستایی:

یکی از مباحثی که این آقایون بالاخره باستان گرا میان مطرح می کنن مسئله ی ازدواج که ما در جلسه گذشته به مناسبت یکی از این ازدواج ها رو هر چند مختصر بهش پرداختیم به خاطر حالا زمان جلسمون نتونستیم خیلی مفصل بهش بپردازیم اما خب شبهات اینا فقط در مورد مثلا ازدواج دختر عبدالله بن جعفر نیست که ما جلسه گذشته یا در مورد مثلا ازدواج حضرت سکینه نیست که در جلسه باز قبلش بیان کردیم این ها یک سری از ازدواج های علویان با امویان رو مد نظر قرار میدن و سعی می کنن از اون ناحیه وارد بشن و یک شبهاتی رو مطرح بکنن رو این حساب ما برنامه ای که امشب رو به خودش اختصاص داده در واقع دو کلیپ در همین زمینه ی ازدواج هاست که اگر موفق باشید کلیپ اول رو با هم ببینیم و بعد ان شاالله در مورد محتواش صحبت کنیم

مجری:

بله بسیار عالی ان شالله با هم دیگه می بینیم کلیپ و شبهه اول را و ان شالله مجددا برمی گردیم بفرمایید

کلیپ اول:

به عنوان فرزند او می شناسم اما دوستان توجه داشته باشید که سکینه دختر حسین بنا بر نقل تواریخ یکی از زنان ادب شناس و شیخ شناس عرب بوده و همواره مجالس زیادی رو در مدینه با شعرا و ادیبان برگزار می کرده بسیاری از شعرا اشعار خود رو برای اینکه ببینن چه ایده و ایرادی داره به سکینه عرضه می کردند در حضور او از افرادی مثل اشعب جریر قتیبه و دیگر شعرای نامی آن زمان نام برده شده که بعدا این ها در مجالس دور هم می نشستند همان جا می خوابیدند و فردا به بقیه امور مربوط به شعر و شادی و آهنگ و موسیقی و این ها می پرداختن اما سکینه دارای همسران متعددی بوده همسرانی که بعضا دقت نظر در اون ها می تونه برای ما سوالاتی و ایجاد بکنه آنچه که گفته شده این هست که سکینه در نامزدی پسر عموش عبدالله بن حسن بود که این عبدالله بن حسن در کربلا کشته شد بعد از اون سکینه به عقد مصعب بن زبیر بن عوان درمیاد مصعب کسی است که مختار ثقفی که خون خواه حسین است رو می کشه و اگر دقت بکنید یاران و شیعیان حسین که به نوعی در کوفه بودند با داماد حسین جنگیدن و این داماد حسین بود که توانست شیعیان حسین رو از بین ببره جالب این هست که در آن جنگ عبید الله بن علی یعنی یکی از فرزندان علی و برادر حسین هم در لشکر مصعب هست که در برابر مختار می ایسته و البته در اون جنگ عبید الله یعی فرزند علی توسط شیعه علی یعنی مختار کشته میشه سکینه از مصعب بن زبیر دارای فرزندانی میشه که مهم ترین فرزندی که در مورد او شناخته اند یک فرزند به نام فاطمه است که متعلق به مصعب و سکینه دانسته شده و بعضی نام های دیگر آمده که محل تامل نیست اما تواریخ بر روی نام فاطمه دختر مصعب و سکبنه متفق هستند نکته دیگر این هست که پیوند آل علی با آل زبیر بسیار نزدیک هم بوده با اینکه بسیاری سعی کردند فرزندان زبیر رو به نوعی نحث بدانند کما اینکه برخی از اون ها معتقد هستند زبیر از اهل بیت بود تا زمانی که فرزند نحث او عبدالله بزرگ شد آقا جالب این هست که حسن یکی از دختران خود یعنی ام حسن رو هم به عبدالله بن زبیر می دهد یعنی به نوعی مختار در برابر داماد حسین و داماد حسن می ایسته و خونخواه حسین هست وشیعه علی این از نکات طنز تاریخ است اما بعد از اینکه مصعب در برابر عبدالملک مروان کشته میشه سکینه به ازدواج عبدالله بن حکیم بن حزان در میاد از این ازدواج او صاحب سه فرزند هست یکی به نام عثمان دیگری به نام حکیم و سومی دختری است به نام ربیحه حالا نکته جالبتر این هست که بعدها همین دختر سکینه به نام ربیحه با عباس بن ولید بن عبدالملک ازدواج می کنه یعنی با نوه کسی که شوهر قبلیه سکینه رو کشته بعد از اون ما می بینیم که سکینه به ازدواج زید بن عمرو بن عثمان بن عفان درمیاد یعنی بازهم با یکی از افراد شاخه اموی که روزگاری پیامبر اسلام اون ها رو شجره ملعونه می دانست و شیعیان هنوز هم اون ها رو شجره ملعونه می دانند ازدواج می کنه و این ها خیلی نکات جالبی است که دوستان توجه بکنند که فرزندان حسین و برادران و خواهران اون ها چندان هم با حکومت اموی که به نوعی بسیاری از افراد اون ها رو کشته بودند چندان هم مشکلی نداشتند بنابراین خود سکینه دختره حسین به عقد نوه عثمان در میاد بعد از اون همسر دیگری اختیار می کنه و ابراهیم بن عبدالرحمان بن عوف هست عبدالرحمان بن عوف او همان کسی است که خود شیعیان می گویند به نوعی در شورای عمر خلافت رو از علی گرفت و به عثمان داد و حالا سکینه نوه علی می آید با فرزند همان شخص ازدواج هم می کنه حالا دوستان باید بنشینند و کمی بی اندیشند به اینکه چگونه می شود که این افراد در زمینه ازدواج و پیوندهای فامیلی تا این اندازه با هم نزدیک هستند اما خیلی جالب هست وقتی با این بزرگواران صحبت می کنیم که چگونه علی ام کلثوم رو به عمر داد بلافاصله چون این ازدواج به نوعی به اعتقادات اون ها رو زیر سوال می بره اشاره می کنند که با تهدید حال مشخص نیست که این تهدید ها آیا همیشه وجود داشته یا خیر در حالی که شواهد تاریخی خواهیم آورد که نشان می دهد که اصلا تحلیلی در کار نبوده و هیچ مرد علوی حاضر نبوده دختر خود و خواهر خود رو با تحلیل به یک مرد دیگری بده چون این رو دوره از شرافت عربی خود می داند اما کار سکینه به همین جا ختم نمیشه بلکه بعد از ابراهیم بن عبدالرحمان بن عوف او همسر اسود بن عبدالعزیز بن مروان بن حکم میشه همان مروان بن حکمی که در زمان ولایت خود بر مسجد مدینه می نشست و به علی دشنام می داد و او را لعنت می کرد حالا سکینه همسر نوه ی او شد سکینه در سال صد و هفده فوت می کنه و از این نظر دارای عمر طولانی ای بوده البته خواهر دیگری هم داشته به نام فاطمه البته او از همسر دیگر حسین هست اما او هم ظاهرا در همین سال یعنی سال صد و هفده فوت می کنه

مجری:

خب بینندگان عزیز ارجمند با هم شنیدیم این شبهه ای که آقای سلیمانی امیری مطرح کرد حدود هفت هشت ازدواج رو برای حضرت سکینه و یا حضرت سکینه سلام الله علیها نام برد ازدواج هایی که غالبا با مخالفینم بوده با دشمنان اهل بیت علیهم السلام بوده و از اینجا چند تا نتیجه هم گرفت که پس این ها دشمنی نداشتن بینشون اتفاقا دوستی بوده مودت بوده دلیلی بر این دشمنی ها هم نیست و بعد هم توجیه می کنه اون قضیه ازدواج حضرت ام کلثوم با خلیفه دوم رو بفرمایید چندتا شبهه شد در حقیقتا این کلیپ بفرمایید

استاد روستایی:

خواهش می کنم ببینید ایشون در این گفتار خودش چند تا مسئله رو مد نظر قرار میده اولا سعی می کنه مسئله ی شجره ملعونه بودن بنی امیه روه یک مسئله شیعی نشون بده که آقا فقط شیعه اینجوری میگه دیگه اینجوری نیست امروز شیعه اینو میگه یعنی کس دیگه اینو نمیگه گویا

مجری:

اون رو می بره زیر سوال

استاد روستایی:

و بعد برای بازسازی اون مسئله میگه ببینید آقا ببینید این همه ازدواج داشتن پس مشکلی نبوده پس تحلیلی نبوده پس مسئله ای نبوده بدون اینکه بدون اینکه عبارات رو نشون بده بدون اینکه پشت صحنه ی این مسائل رو نمایش بده ببینند فقط ادعا می کنه خب بله خود گویی خود خنده عجب مرد هنرمندی همینجوری بیایی بگی و بله اینجوری بوده اونجوری بوده اینجوری بوده خب یه طریق از سند درست حسابی نشون بده یه روشمند علمی بیا نمایش بده اون وقت با هم بحث می کنیم بله من اجازه بدید اول اون بحث شجره ملعونه رو مطرح کنم که نه آقا این بحث شیعه نیست فقط اصلا کلا اتفاقیه کسی درش اختلافی نداره اینو مطرح بکنم و بعد بعضی از این ازدواج هایی رو که ایشون نام برد نشون بدم دیگه اون وقت ببینیم آقای سلیمانی امیری بیاد دفاع بکنه از حرفای خودش اولا نسبت شجره ملعونه ببینید خب خیلی از کتاب ها این رو پرداختن کتاب های مثلا فرض کن تفسیری کتاب های حدیثی کتاب های تاریخی فراوان مستندات در زمینه شجره ملعونه بودن بنی امیه که ذیل اون آیه عرض کنم که شصت سوره اسرا اونجا بحث میشه و این ها که شجره میگن پیامبر در رویا دیدن که بنی اومیه مثل بزینه ها بر منبرشون بالا میرن و این ها که این تعبیر به همون بحث شجره ملعونه میشه کتاب های مختلفی این رو پرداختن من به خاطر رعایت وقت برنامه یکه کتاب تاریخی یک کتاب تفسیری با یه کتاب حدیثی این گلچین می کنم از سه کتاب سه دسته کتاب در واقع این مسئله رو نمایش میدم اولا تاریخ طبری کتاب تاریخ جلد دهم تاریخ طبری چاپه دارالمعارف مصر ملاحظه بفرمایید در صفحه پنجاه و هشت حوادث سال دویست و هشتاد و چهار میگه

و شجره الملعونه الت الملاحنف القرآن و مخوف فما یزید ماله طغیانا کبیرا

 آقای طبری

 و لا اختلاف بین احد انه اراد بها بنی اومیه

 و لا اختلاف بین احد

اصلا بین احدی اختلاف نیست که پیامبر در واقع که در حدیث و از اونور مراد قرآن و مراد خدای تعالی این هست که مقصود از این شجره ملعونه کیه بنی اومیه بعد میگه

 و منها قول رسول الله و قد رعاه و مقبلا علی هممار و معاویه یقول به و یحد عرض من ابن هو یسوق به لعن الله القاعد و راکب وسائق

میگه ببینید یکی از دلایلی که در واقع ما این بنی امیه رو ملعون می دانیم گفتار پیامبر است که حضرت دیدن که ابوسفیان داره میاد در حالی که سوار بر الاغی است و معاویه داره اون رو می کاشه افسار اون رو و یزید پسرش داره اون رو سوق میده هدایت می کنه هول میده بعد پیامبر فرمودن

 لعن الله

 خداوند لعنت کرده چه کسی رو

 القائد و راکب و سائق

اون کسی که افسارا می کشه اون کسی که نشسته روی اون چهارپا و اون کسی که داره هول میده و سوق میده هدایت می کنه این حیوان خب ملاحظه بفرمایید آقای طبری میگه

و لا اختلاف

 بحث شیعی نیست آقای سلیمانی حالا تو بغض شیعه داری حالا خاطرات بدی داری چه اتفاقاتی برات افتاده اون رو من نمی دونم ولی به هر صورت بحث شیعه این نیست یه بحث کلا اسلامیه و خودتم می دونی که تاریخ فرا مذهبیه بله حالا ممکنه یه مورخ یه سوگیری هایی یه جایی داشته باشه اما ماهیت تاریخ و دانش تاریخ یک دانش فرا مذهبی آقا طبری

مجری:

اقای طبری شیعه که نیست این آقای طبری سنی است دیگه

استاد روستایی:

نه نه محمد بن جریر طبری که مورخ مشهوره متوفای سال سیصد و ده هجری قمری که اصلا مرجع مورخین اهل سنتم هست ابن اثیر هم ذکر می کنه شخصیت بسیار اثرگذاریه در تاریخ ایشون بالاخره کتابش کتاب خیلی مهمه مرجعه ببینید از کتب مرجع تاریخه جزء تواریخ عمومی هستش و حالا علی رغم اینکه ممکنه مثلا انتقاداتی به بخشیش باشه اما کتاب مرجع تاریخی جایگاه مهمی داره طبری به این راحتی نمیشه کنارش گذشه بالاخره کتاب مهمیه خب ایشون عرض کنم خدمت شما در این کتاب داره میگه اختلافی نیست خب آقای سلیمانی امیری تو داری میگی شیعه امروز نه بابا از بحث اسلامی اصلا بحث شیعه نیست چون ذیل آیه قرآن روایت فریقین نقل کردن خب این یک کتاب تاریخه و اما یک کتاب تفسیری کتاب الجامع لاحکام القران آقای قرطبی از هم کتاب از لحاظ دانشی متفاوت اون دانش تاریخ این دانش تفسیره و هم از نظر جغرافیایی اون اهل عامل طبرستان و این اهل قرطبه و بالاخره آندلس و این حرفا خب ملاحظه بفرمایید الجامع لاحکام القران آقای قرطبی در ذیل تفسیر سوره اسرا آیه شصت صفحه دویست و هشتاد و سه میگه

 انما هذه الرویا

 این رویایی که پیامبر دیدن

 هی أن رسول الله کان یری بنی امیه ینزون علی منبره نزو القرده

 عرض کنم خدمت شما

نزو القرده

 میگه رسول خدا دیدن که در رویای خودشون در خواب دیدن که بنی امیه مثل میمون از منبرشون بالا میرن

 فاغتم لذالک

حضرت به خاطر این غمگین شدن

و ما استجمع ضاحکا من یومئذ حتی مات

 میگه و از اون روز به بعد پیامبر خندان دیده نشد نخندیدند از اون روز به بعد تا از دنیا رفتن

 فنزلت الآیه مخبره

 آیه نازل شد در حالی که خبر میده که

 أن ذلک من تملکهم و صعودهم یجعلها الله فتنه للناس و امتحانا

 میگه این آیه نازل شد که خبر داره میده از اینکه بنی امیه میان و بالاخره مالک میشن حکومت اسلامی رو به درست می گیرن به چنگ می گیرن و مالک منبر رسول خدا میشن و از اون بالا میرن و خداوند این بنی امیه رو مایه ی ازمایش و امتحان مردم قرار داده و بعد میگه

 و قرأ حسن بن علی فی خطبته فی شان بیعته لمعاویه و إن ادری لعله فتنه لکم و متاع الی حین

 میگه امام حسن مجتبی صلوات الله و سلام علیه هم در اون خطبه ای که خواندن که در مورد بحث بیعت معاویه با معاویه بود چون خب حضرت وقتی که اون به خاطر شرایط خیلی نسامانی که وجود داشت و اون بصیرت لازم در بین افراد نبود و حضرت مجبور به صلح شدن اومد یه خطبه ای خوندن دیگه که در اون خطبه شون فرمودن که

 ان اکیس الکیس تقوا

 بهترین زیرکی تقواست

 و ان احمق الحمق الفجور

 بدترین حماقت ها فسق و فجوره بعد فرمودن که

 نازعنی

 در مورد معاویه گفتن

 نازعنی حقا هو ولی دونه

معاویه با من نزاع کرده در مورد حقی که مال منه ماله او نیست

 و کلی معاویه رو در واقع جرم هاش رو گفتن و اون پیمان شکنی هاش و این ها رو اشاره کردن و غاصب بودنش رو و بعد این آیه رو هم خوندن

 و ان ادری لعله فتنه لکم

 نمی دانم یعنی یه صنعت اقتباس جوری از قرآن اقتباس کردن این رو برای کلام خودشون نمی دانن چه بسا فتنه ای برای شماست

و متاعع الی حین

 و بالاخره بهره ای از دنیا است تا روز قیامت

 بالاخره اینو بدانید خب ببینید اینم عرض کنم خدمت شما امام مجتبی علیه السلام خب این رو تطبیق دادن بر این فتنه بودن رو تطبیق دادن به معاویه اموی خب اینجا هم آقای قرطبی داره این رو ذکر می کنه دیگه بالاخره این سهل گفته این رویا این بوده خب باز یه کتاب روایی کتاب عمده الغاری آقای عینی که شرح صحیح بخاری است که برای بینندگان عزیز ما هم اصل کتاب صحیح بخاری نام آشناست و هم این شرح عمده الغاری عینی که از علمای حنفی مذهبه در جلد نوزدهم این کتاب چاپ دار الکتب العلمیه است صفحه ی چهل و سه کتاب تفسیر القرآن ذیل تفسیر سوره اسرا میگه

 قوله و شجره الملعونه

این شجره ملعونه یعنی چی بعد میاد در موردش صحبت می کنه در مورد به قول معروف مثلا اون ترکیب این جمله و عرض کنم خدمت شما که اینا فتنه هستن و فلان و بعد میگه

قیل رسول الله

 گفته شده که رسول خدا بنی امیه رو در خواب دیدن که

 ینزون علی منبره نزو القرده فسائ ذلک

 که مثل میمون از منبرشون بالا میرن بنی امیه و حضرت از این ناراحت شدن و حضرت تا زمانی که در دنیا بودن دیگه خندان حضرت رو ندیدن خدا این آیه رو نازل کرد

 وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا ...

سوره اسرا ایه 60

همین آیه ای که در واقع درباره ی بنی امیه است و بعد میاد نکاتی رو نقل می کنه و می رسه به اینجا

 و روی ابن مردویه عن عبدالرزاق عن ابیه عن مَینا مولا عبدالرحمان بن عوف

ابن مردویه از عبدالرزاق صنعانی از پدرش از مینا غلام عبدالرحمان بن عوف نقل کرده که

 ان عائشه رضی الله عنها قالت لمروان

به مروان محکم گفت که

 اشهد انی سمعت رسول الله

من شهادت میدم که خودم از رسول خدا شنیدم چیه شنید

 یقول لک و لأبیک ولجدک

 به تو پدرت جدت مروان بن حکم بن اب العاص حکم خود مروان حکم و ابی العاص به شما گفت

 انکم الشجره الملعونه القرآن

 شما شجره ی ملعونه در قرآن هستید بعد میگه که

 و روی ابن ابی حااتم من حدیث عبدالله بن عمرو ان الشجره الملعونه فی القرآن

عرض کنم خدمت شما شجره ملعونه در قرآن چه کسیه

 الحکم بن ابی العاص و ولده

حکم بن ابی العاص و فرزندش

 یعنی همین باز تطبیق بر کیه اموی پس بنابراین ببینید این بحث شجره ملعونه ی بنی امیه شجره ملعونه بودن بنی امیه یک بحث درون شیعی نیست که آقای سلیمانی امیری میگه بل امروزه شیعه اون ها رو چیز می دونه شجره ملعونه می دونه نه آقا رسول خدا این ها رو می دانست همونجور که آقای سلیمانی امیری گفت و اما نه فقط در کتب شیعه بلکه کتب اهل سنت و من عمدا از سه دانش سه کتاب انتخاب کردم فقط این در واقع چیز نیست این یک مسئله ای نیست که مثلا فرض کنی آقا نظر مثلا طبریه نخیر امتداد تاریخی این شجره ملعونه بودن رو من در این کتاب ها ذکر کردم هم به لحاظ دانشی و هم به لحاظ زمانی شما ببینید این دقتی که بنده اینجا انجام دادم آقای طبری متوفای سیصد و ده بله آقای قرطبی در واقع ششصد و خورده ای هستش فکر می کنم شیصد و حدود هفتاد و سه و این ها باشه اون تاریخ یادم هست یعنی قرن هفته اون قرن چهار اون قرن هفت و آقای عینی هشتصد و پنجاه و پنج قرن نه یعنی چهار ابتدای قرن چهارشنبه

مجری:

تازه ابتدای چهار فوت نشده سه بوده

استاد روستایی:

بله سه و چهار و قرن عرض کنم محضر مبارکنون هفت و قرن نه یعنی امتداد تاریخش رو هم به لحاظ زمانی و هم به لحاظ دانشجوییش و هم به لحاظ مذهبی در مسائل اهل سنت درسته خب این رو من اومدم ذکر کردم و اگر بخواهیم یه دقت دیگر انجام بدیم نمیگم به لحاظ مذهبی محمد بن جلیل طبری یک مذهب مجزا داشته در فقه آقای قرطبی مالکی مذهبه بله و آقای عینی حنفی مذهبه ببینید مذاهب مختلف

مجری:

شاخه های مختلف

استاد روستایی:

تاریخ های مختلف دانشگاه های مختلف دیگه فکر نمی کنم حجتی برای آقای سلیمانی امیری باقی مانده باشه چنین دقتی کردم در انتخاب این در واقع کتاب هایی که اینجا ذکر کردم وگرنه آقای سیوطی شافعی هم نقل کرده خب و دیگرانی یعنی بخوایم یکی یکی از حنبلی ها می تونیم آدرس بیاریم از دیگر شاخه هم میشه آدرس آورد اما الان من به همین میزان به خاطر حالا رعایت زمان برنامه وکلیپ دیگری که داریم و اسکن های متعددی که دارم همین سه تا رو انتخاب کردم

نکته جالب دیگه ای که بود این بود که حالا کسی نباید اشکال کنه که بگه مثلا این فقط در مورد ابوسفیان معاویه و یزیده چون که در مورد مثلا مروانیان هم بود دیگه یکی این و نکته دوم که رویای پیامبر چی بود

 ان بنی امیه ینزون علی منبره نزو القرده

 بنی امیه

مجری:

یک شخص نیست

استاد روستایی:

بله امویان است بله حالا معاویه و ابوسفیان و نمی دونم یزید بن ابی سفیان و مروان و حکم و ابوالعاص این ها همه به جاست

ان بنی امیه

 اون وقت شما ببینید اون نکته ای که آقای عینی اومد گفت این بود ببینید عبارتی که عرض کنم عذرخواهم نکته ای که در کتاب قرطبی بود که آیه نازل شد مخبره

مخبره أن ذلک من تملکهم و صعودهم یجعلها الله فتنه للناس و امتحانا

تملک کی امویان صعود کی امویان اینا خب این مسئله رو داره ذکر می کنه حالا امویان آیا فقط مثلا معاویه و مروان هم حاکم شدن یعنی یزید حاکم نشد

 فرزندانشونم هم بودن دیگه

بله قبل از معاویه مثلا عثمان حاکم نشد آیا مثلا عبدالملک مروان نمی دونم سلیم بن عبدالملک نمی دونم یزید ولید اینا حاکم نشدن مروان بن حکم حاکم نشد حاکم شدن دیگه اصلا اینا کلهم اموی هستند بنابراین این مسئله ی در واقع فتنه بودن این ها مسئله شجره ملعونه بودن این ها یک مسئله درون شیعی نیست که آقای سلیمان امیری بیاد فقط اختصاص بده به تشیع این مسئله بله و اما ازدواج ها من یه چند تا از این ازدواج ها رو نام می برم که این آقای سلیمانی امیری روش تاکید داره اگر خاطرتون باشه هفته گذشته بحثی مطرح کرد که آقا عبدالملک بن مروان هم با مثلا اینا ازدواج داشته بله خب الان مثلا ببینید من چند تا کتاب می خوام بخونم یکی کتاب المحبه مال محمد بن حبیب العلامه الاخباری النسابه ببینید عالمه مورخه نسب شناس متوفای چه سالی دویست و چهل و پنج هجری قمری قرن سه قرن سوم خب ایشون بخشی از عمرش در قرن دو بخشی در قرن سه بوده بود در این کتاب المحبر محمد بن حبیب چی میگه صفحه چهارصد و سی هشت بحث ازدواج های حضرت سکینه میگه

فخطبها عبدالملک بن مروان فأبته

عبداللمک بن مروان تقاضای ازداج کرد ایشون رد کرد رد کرد

 آقا با عبدالملک بن مروان ازدواج کرده با چی میگی برا خودت خب این فابته یا مثلا کتاب جمله انصاب الاشراف بلاذری با تحقیق دکتر سهیل زکات و ریاض زرکلی جلد دوم چاپ دار الفکر ملاحظه بفرمایید صفحه چهارصد و شونزده آقای بلاذری هم متوفای دویست و هفتاد و نه یعنی در قرن سوم

 سکینه بنت الحسین و خطبها عبدالملک بن مروان أبته

 خب آیا آقای سلیمانی امیری هم شرافت همین رو داره اینو بگه این یک

مجری:

اینا جز ازدواج آورد دیگه ذکر کرد

استاد روستایی:

توی صحبت های مختلفش که از این ذکر می کنه ایشون خب ازدواج با اون ابراهیم پسر عبدالرحمان بن عوف ایشون اومد تاکید کرد گفت آقا ابراهیم پسر عبدالرحمان بن عوف خلافت را به علی نداد حالا نوه علی با نوه او ازدواج می کند حالا ببینیم ببینیم آیا ازدواج کرده یا نکرده و کی اینو مطرح کرده اول نکته خیلی مهم جناب آقای صفایی عزیز که خب آقای سلیمانی هم چون آکادمیک تاریخ نخونده و اون در واقع آزادگی لازم رو ما ندیدیم در کلامه ایشون در کلیپ های مختلف نمی تونه این ها رو درست بیاد تبیین کنه و تحلیل بکنه که اساسا اخبار این ازدواج کنه اصلا کیا درست کردن خیلی مهمه و این افرادی که درست کردن کی بودن چه گرایش هایی داشتن خیلی مهمه هم گرایش خاندانیشون هم گرایش عرض کنم اعتقادشون

مجری:

هم گرایش مذهبی و سیاسی

استاد روستایی:

هم گرایش سیاسیشون خیلی مهمه خب مثلا ما کتابی داریم نسب قریش خب این کتاب نسب قریش رو آقای کی نوشته ابی عبدالله مصعب بن عبدالله بن مصعب زبیری خب البته در مورد این ازدواج خاص ی نکته ای رو ایشون میگه که حالا من در ادامه خواهم گفت ولی بعضی از ازدواج ها رو فقط این آدم نقل کرده که حالا این آقا از خاندان زبیریا هست حالا به موقع راجع بهش صحبت خواهم کرد خب این کتاب نسب قریش جزء دوم از کتاب نصب قریش صفحه شماره ی پنجاه و نه

کانت سکینه بنت الحسین عند مصعب بن زبیر

 بعد تا ازدواج هایی رو ذکر می کنه تا می رسه به اینجا و بعضی از این ازدواجا ایشون انکار نمی کنه و ما در منابع دیگه خواهیم گفت که این ازدواج اصلا وقوع پیدا نکرده آقای مصعب زبیری یه چیزایی رو ذکر کرده

ثم خلف علیها ابراهیم بن عبدالرحمان بن عوف فلم یتم نکاحه حرق بینهما هشام بن عبدالملک

 ازدواج اینا به اتمام نرسید که بگه آقا اینا رفتن زیر یه سقف زندگی کردن هشام بن عبدالملک بین اینا جدایی انداخت

 یعنی به اون آقای ابراهیم بن عبدالرحمان بن عوف دستور داد طلاقش بده اون هم طلاق داد اصلا زیر سقفی نرفتن حالا ایشون میگه یه عقدی یعنی در واقع از کلام ایشون به دست میاد که یه عقدی بوده حالا این اجباری بوده نبوده چه جوری بوده ایشون متعرض نمیشن بعد از ایشون آقای بخاری محمد بن اسماعیل بخاری که از قضا هر دوی این آقایون یعنی چه محمد بن اسماعیل بخاری و چه آقای مصعب زبیری از علمای عصر متوکل عباسی ناصبی هستن و دربار به هر دوشون توجه داره حالا من توجه به مصعب رو بعضا اشاره کردم در برنامه ام که قاضی بود و و مسئولیت هایی داشت بخاری هم در یک مقاله ی من نوشتم در مورد نقد تاریخ نگاری بخاری درباره روایتی اعتقادی و درباره سیره اعتقادی و فقهی پیامبر که مجله دانشگاه اصفهان هم اون راا چاپ کرد اونجا هم من به بخاری پرداختم حالا فرصت نیست که بخوام تمام اون مطالب رو اینجا هم ذکر بکنم اما بالاخره این دو تا از سُگُلی های متوکل هستند خب تاریخ الاوسط جلد اول چاپ دار سمیعی ریاض اینجا آقای بخاری صفحه سیصد و چهل و پنج از ابن شهاب زهری نقل می کنه که عرض کنم که

 نکحت سکینه ابنه الحسین ابراهیم بن عبد الرحمان بن عوف بغیر ولی

میگه بله آقا بدون اینکه از ولی ایشون اجازه ای بگیره آقای ابراهیم بن عبدالرحمان بن عوف اومد با ایشون ازدواج کرد عبدالملک هم خلاصه اینجا دیندار شد به هشام نامه نوشت که عرض کنم خدمت شما

أن یفرق بینهما

بین این دو تا فاصله بینداز

که حالا اونجا در اونجا داره هشام بن عبدالملک که اینجا داره که هشام بن اسماعیل عبدالملک به اسماعیل نامه نوشت خب حالا کار نداریم این دوتا میان چی میگن حالا این سند آقای زهریه که ناصبی دشمن اهل بیته و عرض کرنم خب نویسنده هم که بخاریه و از خلاصه نور چشمی های متوکل اونم مصعب زبیری اینجا فقط میگن آقا یه عقدی صورت گرفت طلاقی هم انجام شد کتاب المحبر ابن حبیب باز اینجا مطلبی داره ایشون میاد چی میگه صفحه چهارصد سی و هشت میگه ثم ابراهیم بن عبدالرحمان بن عوف و بعد میگه این در واقع زیر یک سقف نبودن و جناب سکینه رضایت نداد

و خیرت

 مخیر شد

فاختارت نفسها

 خودشو قبول اختیار کرد

 بابا من نمی خوام با این زندگی کنم من اینو قبول ندارم داره میگه خیرت آقا من این ازدواج رو از اساس قبول ندارم آقا اینا با هم ازدواج کردن آقا چه ازدواجی اصلا با عبدالرحمان بن عوف خلافت نداده ها ببین اومد به قول معروف مثلا با این ازدواج کرد پس اختلافی نیست پس مشکلی نیست هست اینکه میگن خلافت عبدالرحمان بن عوف نداده این غلطه چی به چی وصل می کنه حالا اینجوریه داستان خب باز کتاب بعدی المعارف ابن قتیبه حالا من می خوام ریشه های این حرفا رو در بیارم المعارف ابن قتیبه ببینید اینجا یه بحثی بکنم

 ابراهیم بن عبدالرحمان بن عوف کان قصیرا

 کوتا قد بود با سکینه ازدواج کرد

 فلم ترض به

 یعنی چی رضایت نداد راضی نشد به این آقا

 فخلعت منه

 اونم طلاقش داد از اون طلاق گرفت

 دقت می کنید اصلا راضی نه فخلعت یعنی خالی کرد شونه خالی کرد قبول نکرد

فلم ترض به

رضالت نداد به اون خب این عبارت میگه خواسته بلاخره ازداج بکنه ایشون راضی نشده خب چرا آقای سلیمانی امیری اینار ذکر نمی کنه فقط میاد میگه بله اینا ازدواج کردن فلان از کجا تو یاد خوندی یا نخوندی خب اگه خوندی خوب سندت رو نشون بده و همه ی روایت مرد باش من همون روایتی رو نشون میدم که میگه آقا بین این جدایی انداخت بل همین نشون میدم که

فلم ترض به

 داره جفتش رو نشون میدم مرد باش یا سندت رو درست نشون بده یا اگر سندی نداری به اون اربابانت من میگم اون میکروفونت رو ازت بگیرن باید دقت بشه آقا کی داره به این پول میده هی چرت و پرت داره به مردم تحویل میده خب این یکی از اون ازدواج ها کتاب انصاب الاشراف بلاذری جلد دوم ملاحظه بفرمایید

سکینه بنت الحسین

 دقت می کنید بعد

ابراهیم بن عبدالرحمان بن عوف لم یدخل علیها و لم ترض به اختارت نفسها

 آقا رضایت نداد و خودش را اختیار کرد رضایت نداد به این ازدواجه خب چرا شما میای راحت میگی بله تموم شد انجام شد این از این خب این نسبت به ازدواج بعدی اما اصبغ بن عبدالعزیز داداش عمر بن عبدالعزیز اینم یکی از امویان دیگه بله بیاین ببینیم شما نگاه کنید کتاب المحبر ابن حبیب خب اینجا دقت کنید

تزوج سکینه بنت الحسین ثم اصبغ بن عبدالعزیز بن مروان فلم یصل الیها فارقها قب ذلک

 میگه این آقا دوست داشت ازدواج کنه اما اصلا نرسید به حضرت سکینه و قبل از اینکه بخواد با او زیر یک سقفی زندگی بکنه فارقها جدا شد اصلا نتونست نرسید تو بعضی نقل ها داریم مرد توی بعضی نقل ها داریم مرد توی بعضی نقل ها داریم فارقها جدا شد از اون قبل از ازدواج خب ازدواج رخ نداده برا چی داری میگی خب این یکی کتاب انساب الاشراف بلاذری جلد دو ببینید دوباره حالا این یه جور دیگه نقل می کنه

سکینه بنت الحسین

میگه

 اصبغ بن عبدالعزیز بن مروان ففارقها و لم یدخل بها

 از اون جدا شد و بالاخره زیر یک سقفی نرفتن چرا

و ذلک أن عبدالملک نهاه عنها

 عبدالملک بن مروان گفت همچین ازدواجی نکنیا

دقت می کنی اصلا عبدالملک نهی کرده اونم جدا شده ازدواج نکرده هیچی صورت نگرفته و بعدا این آدم مرده کلا طبق بعضی نقلا در مصر مثلا میگن مرده اون وقت ایشون میاد میگه آقا ببین با این ازدواج کرد با اون ازدواج کرد با اون ازدواج کرد بابا بیا مرد باش لااقل عبدالملک بن مروان رو لااقل نقل بکن خب اینم در مورد این ازدواج و اما ازدواج با نوه عثمان ایشون میگه با نوه عثمان هم ازدواج کرده کتاب المعارف ابن قتیبه رو ببینیم ببینیم کی این حرفا رو مطرح کرده میگه بعد آمد با کی ازدواج کرد زید بن عمرو بن عثمان بن عفان سلیمان بن عبدالملک امر کرد به

 طلاقها

گفت طلاقش بده یعنی عقد خونده شد گفت طلاقش بده

ففعل

 طلاقش داد

 یعنی اصلا ازدواج صورت نگرفت که زیر یک سقفی زندگی بکنند این تا اینجا میگه حالا

هذا قول ابی الیقظان

اینو ابی الیقظان گفته اما بعد میاد میگه

قال هیثم بن عدی حدثنی صالح بن حسان و غیره قالوا

 صالح بن حسان و غیر او افراد مختلف به من گفتن گفته اند سکینه آمد با عمر بن حکیم بن حظام ازدواج کرد بعد با عمر بن عثمان بن عفان بعد هم با مصعب خب آقای هیثم بن عدی چکاره هست این خیلی مهم آقای هیثم بن عدی اولا قبلا ما تو این برنامه گفتیم یک جزء خوارج

 کانی یری رای الخوارج

 خب من عبارت رو اینجا نمایش بدم بیا این عبارت رو همین المعارف ابن قتیبه درباره آقای هیثم ابن عدی که صحبت می کنه میگه

من طیء

 از قبیله طی بود

و کان یری رای الخوارج

این آدمی که از دیگران شنیده و منتشر کرده که اینجا زد بیرون نشون دادیم ما این آقا از خوارج خوارج با اهل بیت خوب بودن یا بد بودن دشمن اهل بیت بودن

 

مجری:

بله

استاد روستایی:

این یک و نکته دوم عرض کنم خدمت شما آقای هیثم ابن عدی عرض کنم خدمت شما از کی نقل می کنه معمولا عباراتش رو همین ابن قتیبه در المعارف میگه میگه ببین

الذی ابن عیاش

کسیه که هیثم از او روایتش رو نقل می کنه معمولا یکی از افرادی که آقای هیثم ازشون نقل می کنه این آدمه

 یعرف بالمنتوف

 به این می گفتن منتوف چرا

 لانه کان ینتف لحیه

 ریشاش رو می کند خب

وکان خاصا بابی جعفر المنصور

 مورخ درباره منصور دوانیقی آقای هیثم بن عدی خارجی هست بعد شاگرد مورخ دربار منصور دوانیقی اومده همچین خبری رو پخش کرده که بله آقا با مصعب ازدواج کرد با کی ازدواج کرد با کی ازدواج کرد این ریشه هیثم که خارجیه از اون ور ریشه مصعبه زبیریه اینا زبیریان با اهل بیت رابطشون چیه نابسامانه آقای هیثم بن عدی هم که رابطه اش نابسامانه منصور دوانیقی هم که رابطه اش نابسامانه بخاری هم که عرض کردیم که

مجری:

درباری متوکل است

استاد روستایی:

نور چشمی متوکل است اون یکی هم اینا ببینید طیفی ان که اصلا دشمن اهل بیت هستن همچین اخباری که ساختن ذکر کرد ببینید ممکنه مثلا در یک کتاب شیعی هم همچین چیزی مثلا اومده باشه نقل از اوناست آقا همچین چیزی نقل شده نمی خوان بگن به حضرت عباس همینه نقل از اون هاست دقت کردید من می خوام عرض بکنم محضر مبارک شما وقتی آقای سلیمانی امیری شما می خوای ازدواج های متعدد حضرت سکینه رو بگی به هیثم توجه کن به نمی دونم عرض کنم خدمت شما ابن عیاش به عقیده هیثم هم به عقیده ی بخاری به مصعب زبیری به همه اینا توجه کن بد بیا همین قطار کن با این ازدواج کرد با اون ازدواج کرد با اون ازدواج کرد که یکی یکی بیا ذکر بکن اینم نسبت به این مسئله که خدمت حضرت عالی

مجری:

زنده باشید

استاد روستایی:

ذکر شد حالا در خدمت شما هستیم

مجری:

نکته ای هست اگر باقی مونده

استاد روستایی:

نه نکته ای نیست

مجری:

می خواهید میان برنامه بگیریم ان شا الله حالا بعدش ان شالله همین بحث رو ادامه خواهیم داد در خدمت شما و بینندگان عزیز و ارجمند یک توقف داشته باشیم ان شالله مجددا برمی گردیم

میان برنامه

مجری:

خیلی خوش آمدید بینندگان عزیز و ارجمند همچنان بیننده ی برنامه کاوش هستید از شبکه جهانی حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و در خدمت جناب آقای دکتر روستایی هستیم پیرامون پاسخ به شبهات باستان گرایان موضوع امشب پیرامون ازدواج هایی هست که منتسب شده است بعضا به حضرات اهل بیت فرزندان اون ها امامزادگان و این ازدواج هایی که ما اموی ها صورت گرفته با عباسی ها بعضا صورت گرفته و این ها رو آقای دکتر روستایی بررسی می کنند یک به یک در قسمت قبلی برنامه پیرامون ازدواج های حضرت سکینه بت الحسین علیه السلام اشاره فرمودند اگر نکته ای باقی مونده پیرامون کلیپ قبلی چون در انتهایش یه اشاره ای کرد به ازدواج حضرت ام کلثوم سلام الله علیها با خلیفه دوم اگه یه نکته ای هست بفرمایید که کلیپ بعدی رو ببینیم

استاد روستایی:

خواهش می کنم عرض کنم خدمت شما ببینید ما درباره ازدواج در واقع عمر با ام کلثوم اون چیزی که در منابع داریم مثل کتاب کافی شریف عبارت این هست که بالاخره این ازدواج تهدیدی بوده و ازدواجی نیست که شما بگید آقا مثلا یه ازدواجیه که این ازدواج از روی طیب خاطر و اختیار و این حرفا بوده ما اینجا در کافی شریف عبارتی رو داریم که حالا من نمایش دادم که ایشون مییگه نه آقا تهدید نه اینجوری نیست باید در کافی جلد دهم چاپ دارالحدیث ملاحظه بفرمایید اینجا از امام صادق علیه صلوات الله و سلام نقل می کنه

فی تزویج ام کلثوم

 اینجا می فرمانید که این فرجی بود که در واقع

غصبناه

 این غصبش کردن

این رو و عرض کنم خدمت شما روایت بعدی باز از امام صادق نقل می کنه

 لما خطب علیه

 زمانی که آمد و برای خواستگاری امیر المومنین فرمودند

 انه صبیه

این بچه است

 فلقی العباس

 عباس عموی پیامبر رو در کوچه دید و گفت که

مالی ابی بعث

 چیه مشکلی دارم

مجری:

مگر من چمه

استاد روستایی:

مگر من چمه

قال و ماذا

چی شده

قال خطبت الی ابن اخیک فردنی

 من رفتم برای خواستگاری پیش برادرت و برادرزاده ات و من رو رد کرد

 اما ولله لأعوزن زمزم و لا أدع لکم مکرمه الا هدمتها

به خدا قسم من زمزم رو از بین می برم چون اینا بنی هاشم مسئول آب رسانی به حجاج بودن دیگه زمزم رو کور می کنم و اصلا پست تون رو ازتون می گیرم و برای شما هیچ شرافتی باقی نمی ذارم

 الا هدمتها

 از بین می برمش

و لاقیمن الیه شاهدین و انه سرق

دو تا شاهد اقامه می کنم جور می کنم که علی دزدی کرده

و لاقطعن یمین

دستش رو قطع می کنم عباس آمد به حضرت خبر داد و از حضرت خواست که امر این دخترا به ایشون واگذار کنه و حضرت هم واگذار کرد حالا اینکه امرش رو به من واگذار کن یعنی آقا تو ولایت بده من اینو به ازدواج در بیارم یا اینکه نه من برم حل و فصل کنم و ازدواجی صورت نگیرد این ساکته از این هستش اما این قسمتی که آقا تهدید کرده خیلی را واضح و روشن و آشکار این روایته آمده بنابراین کسی نمی تونه ادعا بکنه که آقا این ازدواج اصلا اساسا تهدیدی نبوده و مشکلی نداشت در خدمت شما هستیم

مجری:

بسیار عالی ممنون متشکرم و خب خیلی از این شرایط رو نه این آقای سلیمانی امیری ذکر می کنه و ما هم بعضا شاید اصلا واقعا نتونیم این شرایط رو درک کنیم اون شرایطی که حاکم بوده و بارها هم اشاره فرمودید در جلسات مختلف که اون شرایط زمانی اون موقعیت زمانی و مکانی باید مد نظر قرار بگیره حاکمان وقت و اوضاعی که در اون زمان وجود داشته خب کلیپ بعدی هم باز مورد دیگری است کلیپ رو ببینیم توضیح دارید

استاد روستایی:

ان شالله می خواهیم کلیپ بعدی رو ببینیم و بعد ان شالله راجع به اون صحبت می کنیم

مجری:

بریم مجددا بر می گردیم کلپ شماره دو رو ان شالله با هم دیگه می بینیم ان شالله مجددا برمی گردیم

کلیپ دوم:

دوستان معتقد به تشیع ما غالبا هر وقت با این پرسش روبر میشن که آنچه که شما اعتقاد دارین و دلیل بر دشمنی خونیه بنی هاشم و بنی امیه و اینک این ها بنا بر آن مسائلی که در تاریخ آمده دشمنان خونی یکدیگر بودند و چگونه با همدگر بد و بستان ازدواج و طلاق داشت این ها چگونه بوده و با چه منطقی قابل جمع هست این موارد. سعی می کنند به مواردی همچون زور و اجبار متوسل بشوند که ما برتریم چنین مطلبی حتی از معاویه با آن همه قدرت هم به نوعی انجام نگرفت چه برسد به اینکه مثلا عمر بخواهد که به زور دختر علی رو به ازدواج خودش در بیاورد یا یا مسائلی از این دست اما من مطالبی رو یادداشت کردم از سوابق چنین ازدواج هایی چند مورد رو خدمت دوستان عرض می کنم که ببینید خانواده ی علی فرزندان حسین با اینکه همواره معتقد بودند بنی امیه اون ها رو می کشند اما باز هم با اون ها مراودات و ازدواجی داشتن از اون ها زن می گرفتن به اون ها دختر می دادن و این رویه همیشه ادامه داشت حتی با خونی ترین دشمنان خود هم مراوده داشتند و به نظر می رسه ما باید ریشه ی این اختلافات رو در جای دیگری ببینیم نه مسائل سطحی اما ما می توانیم از ازدواج نوه سجاد یعنی علی حسن بن علی با رقیه دختر عمر عثمانیه نام ببریم که قبلا زن خلیفه عباسی بود یا ازدواج علی با اُمامه دختر ابوالعاصد ربیع که البته خواهرزاده فاطمه هم میشد و علی سه روز بعد از مرگ فاطمه با این خواهرزاده فاطمه ازدواج کرد او را می توان از خانواده های ایرانی اموی دانست یا ازدواج زمله دختر علی با معاویه بن مروان یعنی مروان بن حکم همان کسی بودش از صبح تا شب بر منبر مدینه علی رو لعنت می کرد اما پسر او یعنی معاویه با دختر علی ازدواج هم می کنه ما ببینیم اینا نقل های تاریخ هست حالا ما می خواهیم ببینیم اینا به اصطلاح از نظر عقیده با هم دشمن بودن این کار مشکل بودن و بعد شد آنچه که در کربلا نه اینگونه نبود مسئله کربلا یک مسئله کاملا سیاسی بود و ربطی به مسائل مربوطه به اعتقادات خانوادگی اون ها نداشته زمانی که ما می دیدیم سجاد که البته بحث خواهیم کرد در شب با خانواده اموی روابط نزدیکی هم داشت یعنی با قاتلین پدر خود بسیار نزدیک تر بود تا شیعیانی مثل مختار ودیگران مورد دیگر این هست که ما می دانیم ازدواج زینب از نوادگان حسن رو با ولید بن عبدالملک مروان می بینیم حال اینا هم از خانواده های مروانی و حکم بن عاص هستند که پیامبر به او لقب کله پاچه داده بود و این موارد که شجره ملعونه هستن حالا چگونه است که فرزندان حسین و آل علی اینقد با اون ها ازدواج می کنند با این شجره ملعونه ما نمی دونیم دیگری ازدواج نفیسه دختر زید بن حسن با ولید بن عبدالملک بن مروان هست اینا همه خلفای اموی اند همان خلفای غاصب

مجری:

خب بینندگان عزیز و ارجمند با هم شنیدیم این شبهه دوم رو که باز هم اشاره می کنه به بعضی از ازدواج ها این سری ازدواج های بعضی از ائمه امام سجاد علیه السلام امیرالمومنین صلوات الله علیه رو نام می بره و ازدواج باز بعضی از دختران ائمه رو با اموی ها آقای دکتر روستایی بفرمایید در خدمت شما هستیم

استاد روستایی:

خواهش می کنم ببینید خب باز مثل کلیپ قبلی میاد هم بعضی مطالب رو اشتباه میگه و هم کامل نمیگه من یک نکته ی کوچک در مورد کلیپ قبل هم باز اشاره بکنم که حالا فراموشم شد که در اون کلیپ قبلی عرض بکنم بحث ازدواج حضرت سکینه با مصعب بله خب که اینا در واقع این آقام یکی از اونا رو مطرح می کنه دیگه این بود دیگه جالب اینجاست که ما در برخی از منابع و منابع عالمان بزرگ اهل سنت داریم که اصلا این ازدواج، ازدواج زوری بوده اجباری بوده این ازدواج ازدواج از سر اختیار نبود آقا طرف حاکمه حکومت دستشه به زور میاد یکی رو تصرف می کنه مگه ما در دوران پادشاهان مگر کم از این چیزها داشتیم بله آقا طرف نمی تونه چاره ای نداره وقتی شما بیای مثلا اسلحه بزاری رو سر یکی به قول معروف شمشیر بکشی رو سر یکی خب چیکار می تونه بکنه وقتی این خانواده در تقیه باشند شما ببینید کتابت تذکره الخواص سبط بن الجوزی که از علمایی بود که یک موقع حنبلی بود بعد حنفی شد چاپ عرض کنم خدمت شما مکتب الثقافه دینی چاپ اول هزارصد و بیست و نه با تحقیق آقای عامر نجار اینجا یه بحثی مطرح می کنه

 و اما سکینه تتزوجها مصعب بن زبیر

 مصعب باهاش ازدواج کرده بعد ازدواج های دیگه رو میگه تا می رسه به اینجا

و اول من تزوجها مصعب بن زبیر قهرا

یعنی چی به اجبار و به زور

بنابراین اینم یکی دیگه از اون مواردی که آقای سلیمانی امیری انقدر آزادگی نداره که این رو ذکر بکنه این یکی و اما نسبت به این کلیپ بعدی در این کلیپ ایشون آمد و مطالبی مطرح کرد بله آقا ازدواج هایی بوده ازدواج امیرالمومنین با اُمامه اموی نمی دونم ازدواج رمله با معاویه بن مروان نمی دونم ازدواج نوه امام حسن با مروان بن محمد این دو سه تا ازدواج رو مطرح کرد

مجری:

ازدواج نوه امام سجاد با فرزند اینا

استاد روستایی:

بله اینا رو ما چندتاش رو عرض می کنیم دیگه تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل حالا ببینید ببینید اولا ایشون اومد گفت ازدواج امیر المومنین با کی

مجری:

اُمامه

استاد روستایی:

أُمامه کی

مجری:

اموی

استاد روستایی:

خب حالا ببینیم اصلا آیا این ازدواج صورت گرفته یا خیر بله صورت گرفته چرا صورت گرفته به وصیت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها ببینید کتاب روضه الواعظین جلد اول

 مجلس فی ذکر وفاه فاطمه

 در مورد شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها بحث می کنه

فضائلی از حضرت رو میاره تا می رسه به اینجا صفحه صفحه سیصد و چهل و هفت میگه

 فلما نعیت إلیها نفسها دعت ام أیمن و أسما بنت عمیس و وجهت خلف علی و أحضرته فقالت

میگه زمانی که زمان شهادت صدیقه طاهره سلام الله علیها رسید حضرت آمدن و جناب ام ایمن و اسما بنت عمیس رو صدا زدن

 و وجهت خلف علی

و فرستادن دنبال امیرالمومنین علی علیه صلوات الله وسلام

واحضرته

امیرالمومنین رو صدا زدن حاضر کردن بعد فرمودن

 

. یا ابن عم انه قد نعیت الی نفسی

 آقا جان من دیگه عمرم به پایان رسیده

 و اننی لاری ما بی لا أشک الا أننی لاحقه بابی ساعه بعد از ساعه

پسر عمو من شک ندارم که به پدرم ملحق میشم ساعتی بعد از این ساعت

ونا اوصیک باشیا فی قلبی

 من مطالبی به شما وصیت می کنم که در قلب من هست

قال لها علی أوصینی حسینی بما أحببت بنت رسول الله

دختر رسول خدا هرچی می خوای بگی بگو هر وصیتی می خوای بگی بگو

 فجلس عند راسها

حضرت نشستن بالای سر حضرت زهرا

 و أخرج من کان فی البیت

 هرکی تو خونمون بود خارج شد گفت برید

 ثم قالت یا ابن عم ما عهدتنی کاذبه و لا خائنه و لا خالفتک منذ عاشرتنی

پسر عمو من هیچ وقت به تو دروغ نگفتم خیانتی نکردم و هیچ وقت در مدت زمانی که با تو زندگی کردم مخالفت تو نکردم با تو مخالفت نکردم حضرت فرمودن

 معاذالله

 پناه بر خدا

انت اعلم بالله و أ بر و اتقی و اکرم و اشد خوفا من الله أن أوبخک غدا بمخالفتی

 پناه بر خدا تو عالم به خدا هستی با تقوایی و عرض کنم خدمت شما نیکوکاری گرامی هستی و خیلی از خدا خوف داری

که بخواهد در واقع تو توبیخ بشی به خاطر من نه تو خیلی بزرگی

فقد عز علی بمفارقتک و بفقدک

 سخته برای من که از تو جدا بشم و تو رو از دست بدم

 الا انه امر الله لابد منه

دستور خدا چاره ای ندارم

 والله جدد علیه مصیبه رسول الله

به خدا قسم مصیبت پیامبر برای من تکرار شد

و قد عظمت وفاتک و فقدک

 این وفات شما و فقدان شما برای من بزرگه

 و انا لله و انا الیه راجعون من مصیبه ما أفجعها و آلمها و أمضها و أحزنها

 میگه ما به خدا پناه می بریم از اون مصیبتی که چقدر فجیعه چقدر دردناکه که چقدر غمگین و غم آور و محزون حزن آوره

هذه والله مصیبه لا عزاء عنها

 این مصیبتیه که عرض کنم خدمت شما دیگه تسلی نمی تونیم ما کسی ما رو نمی تونه تسلی بده اینقدر دردناک برامون و خلاصه مشکلیه که بعد از اون مشکلی نیست

ثم بکیا جمعیا ساعه

دو نفری شروع کردم گریه کردن

 و اخذ علی راسها

 حضرت امیر سر حضرت زهرا سلام الله علیها رو به دامن گرفت

 و ضمها الا صدره

 به سینه چسباندن سر مبارک رو و فرمودن

 أوصینی بما شئت

هر چی می خوای بگی بگو

فانک تجدینی وفیا

 تو هر وصیتی بکنی من علی وفا می کنم

 أمضی کل ما أمرتنی به

 هر چیزی که شما به من امر بکنید من انجام میدم انجام میدم

و أختار أمرک علی أمری

 دستور تو رو بر دستور خودم مقدم می کنم حضرت زهرا فرمودن

جزاک الله عنی خیر الجزا

 پسر عمو خدا بهت جزای خیر بده

خب طبیعتا تو این حال جناب آقای صفایی عزیز اولین چیزی که یک مادر نگرانیشه چیه

فرزندانش نگرانی فرزندان است اینجا یه وصیتی کردن که ناظر به نگهداری بچه هاشون بود

یا ابن عم أوصیک اولا أن تتزوج بعدی بابنه أختی أُّمامه فانها تکون لولدی مثلی

 دقت بکنید من به شما وصیت می کنم بعد از من با دختر خالم اُمامه ازدواج کن دختر عذر می خوام دختر خواهرم دختر خواهرم اُمامه ازدواج کن او برای بچه های من مثل خود منه خب اُمامه دختر زینب بود حالا بعضیا میگن آقا زینب دختر رسول خدا بود بعضیا میگن دختر خوانده بود ربیبه پیامبر بود خب آقا این بالاخره به هر صورت خواهر بهش می گفتن حضرت زهرا فرمودن من به تو وصیت می کنم این کارو انجام بده چرا چون دغدغه ی اول بچه هامو دارم

فانها تکون لولدی مثلی

مثل من با بچه هام برخورد می کنه

 فان الرجال لابد لهم من النساء

 اما از اون ورم دغدغه برای خودتم دارم مرد باید همسر داشته باشه چون بالاخره مرد کارای بیرونو باید انجام بده و یه همدمی می خواد داشته باشه از اون ورم بالاخره بچه ها رو باید کسی بشه بهشون رسیدگی بکنه پس شما بیا و در واقع این ازدواج رو انجام بده حالا وصیت های دیگری هم کردن که به بحث ما بحث امشب ما ارتباطی نداره اما عرض کنم خدمت شما حضرت فرمودن

قال فمن اجل ذلک قال امیرالمومنین اربعه لیس الی فراقهن سبیل

حضرت فرمودن که چهار چیزی که به قول معروف راهی نیست برای جدایی از اون ها یکیش چیه

بنت امامه أوصتنی بها فاطمه

 حضرت زهرا در واقع یکیش دختر امامه است

 که حضرت زهرا به من وصت کردن که کار رو انجام بده چرا نه اینکه حضرت امیر الیاذ بالله مثلا دنبال نعوذ بالله خاک به دهنم خاک به دهنم دنبال زنبارگی بود نه خیر نه امیرالمومنین دغدغه امام حسن و امام حسین رو داره امیر المومنین هم دغدغه حضرت زینب سلام الله علیها رو داره و وصیت همسرشون

مجری:

رو اجرا کردن

استاد روستایی:

اونم همسری به مثل فاطمه که چه ویژگی هایی داره چه جایگاهی داره همسری که بالاترین مقام رو داره ببینید این همسر رو حتی پیامبر نداشت ببینید همسر پیامبر حضرت خدیجه سلام الله علیها در قله قرار دارن بعد از حضرت خدیجه حضرت ام سلمه هستن بعد جناب میمونه هستن اینا در قله قرار دارن و مخصوصا حضرت خدیجه اما باز اون فضائلی که فاطمه ی زهرا داره

سیده نساء اهل الجنه

 ایشون سیده تمام زنان بهشت

من جمله خدیجه یعنی از همه برتره خب این رو پیامبر نداشت این فضیلت رو حالا این همسر با چنین ویژگی هایی که رسول خدا فرمود

ان الله یرضی لرضاه و یغضب لغضبها

 خدا به خاطر غضب زهرا غضب می کنه به خاطر حضرت زهرا رضایت میده و خشنود میشه

 یا پیامبر دست او رو می بوسید جای خودش می نشاند و خیلی موارد دیگر ایشون داره چنین وصیتی به امیرالمومنین می کنه خب این ازدواج صورت گرفته تا به اینجا ما با آقای سلیمانی امیری همراهیم که بله این ازدواج صورت گرفت اما نکته ی دیگری که ما می خواهیم به آقای سلیمانی امیری گوش زد بکنیم اونم اینکه تو گفتی أمامه اموی است خب اومدی گفتی امامه اوموی است من آقای صفایی عزیز حسب پژوهش خودم رفتم قدیمی ترین کتاب علم انساب رو پیدا کردم خب قدیمی ترین ببینید چی نوشته کتاب حذف من نسب قریش عن مورج بن عمرو السدوسی این آقا اینجوری که یادم میاد متوفای صد و نود و پنج قرن دو فوت کرده خب یعنی یه کتاب بسیاری از انساب الاشراف هم قدیمی تر

مجری:

یعنی متقدم متقدم

استاد روستایی:

از انساب سمعانی و انساب الاشراف خیلی منابع دیگه این قدیمی تر حذف و من نسب قریش از کتاب نسب قرش مصعب زبیری هم قدیمی تره

مجری:

 ایشون اصلا در دوره ائمه بوده دیگه

استاد روستایی:

بله خب نه اون مصعب زبیری هم دوره امام حسن عسگریه خب دوره امام هادی امام حسن عسگری و این هاست دوره امام رضا ولی خب این باز قدیمی تره ببینید این متوفای صد و نود و پنجه یعنی شما فرض بکنید دوره امام صادق و امام کاظم خب و بخشی از دوره ی امام رضا است این آدم ببینید خیلی قدیمیه این کتاب ملاحظه می فرمایید در اینجا چی میگه

 ولد عبد مناف

 میاد بچه های عبد مناف رو نام می بره

 خب ما می خوایم دنبال چی هستیم دنبال این هستیم که ببینیم این زینب که مادرش امامه است پدرش کیه آیا پدرش امویه یا خیر اینجا میگه که آقا هاشم مطلب عبد شمس خب هاشم مطلب عبد شمس این بچه های کی ان عبد منافن امیه کجاست آیا امیه مثلا اینجا اسمش اومده امیه که نیست که بنی اومیه بچه امیه ان دیگه حالا میریم جلو میاد میگه مادر اینا کی بوده ذکر می کنه بعد میاد ادامه میده میگه

 فولد هاشم بن عبد مناف عبدالمطلب

 این در صفحه چندشه قبلی صفحات صفحه فکر می کنم سه بود این صفحه چهار میگه بچه ی هاشم بن عبدمناف کیه عبدالمطلبه خب اسمش شیبه الحمد مادرش سلمس است و بعد میاد در موردش نکاتی بیان می کنه تا می رسه به اینجا

و ولد عبد شمس

 بچه های عبد شمس کیا هستن

 امیه ربیعه و حبیبا

 امیه ربیعه حبیب اینا بچه کی ان بچه های عبد شمس ان خب بعد میاد میگه ببین

 امیه اصغر نوفلا عبد امیه

 اینم هست یکی دیگه از بچه های عبدالشمس کیه

عبدالعزی پس ببینید عبدالشمس یه پسر داره به نام امیه اکبر یه پسر داره امیه اصغر یه پسر داره عبدالعزی اون وقت اون بنی امیه ای که معروف هستن و حاکم می شن اینا بچه های کی ان اینا بچه امیه اکبر هستن اصلا بچه ی عبد العزی نیستن بچه ی ربیعه نیستن بچه حبیب نیستم بچه ی امیه ی اصغر نیستن پس ببینید یه بچه این آقا داره به نام کی امیه ک امیه اکبر ربیعه حبیب امیه اصغرم داره بعد میاد میگه یه بچه دیگه هم داره عبدالعزی پسر عبدالشمس حالا میاد میگه

 فمن بنی امیه الاکبر بن عبدالشمس ابن عبد مناف حرب بن امیه کان سیدا فکان روسای قریش یوم الفجار

بچه های بنی امیه اکبر یکی حربه دو کیه ابوسفیان بن حربه سه یزید بن ابوسفیانه بعد میره معاویه بن ابی سفیان یزید بن معاویه یعنی تمام سلسله بنی امیه بچه های بچه های امیه اکبر هستن که امیه اکبر بچه چیه عبدالشمس اما بچه های عبدالعزی نیستن اینا عبدالعزی یه بچه دیگر عبدالشمسه امویان از امیه ان امیه اکبر بله بعد عبدالعزی نه جداست

مجری:

دیگه اصلا اموی نیست کاملا

استاد روستایی:

نیست خب حالا اینجا ببینید بعد میاد بنی حبیب بن عبد الشمس رو بچه هاشونام میبره ببینید اومیه اکبر میگه بنی حبیب میگه امیه اصغر رو میگه بعد میاد میگه بنی ربیعه عبد الشمس ببینید دونه دونه بچه های عبد شمس رو نسلشون رو داره چی میگه ذکر می کنه بعد تا می رسه به اینجا و من بنی عبدالعزی بن عبد شمس حالا بچه های بنی عبدالعزی کی ان

 ابوالعاص بن الربیع بن عبدالعزی و هو زوج و زینب بن رسول الله

 یعنی بابای کیه امامه بابای امامه است و ببینید اینجا چی گفت آقای اسلیمانی امیری میگه آقا امامه امیر المومنین باش ازدواج کرد که اموی بود چی چی میگی اموی بود آقا اموی ها بچه های امیه اکبر هستند امیه اکبر هم پسر کیه عبدالشمس این زینب دختر کیه دختر ابوالعاص بن ربیع

مجری:

کاملا مشخصه که دختر ابوالعاصه دیگه نه این که این اومده مغالط کرد بگیم دختر عثمانه یعنی نتیجه ازواج عثمان زینب نیست

استاد روستایی:

نگفت دختر عثمانه ایشون می خواد بگه که آقا اینا اینم امویه این خانم امامه اموی اتفاقا من نگاه می کردم شیخ صالح المنجد از علمای عرض کنم وهابی اونم همینجوری میگه اموی خب آبش خورش معلومه از کجاست چهارتا سایت وهابی رو بالا پایین می کنه میاد اینجا حرف میزنه فک می کنه خبریه من کتاب نسب من دارم نشون میدم من دارم میگم ببین این آقای عبدالشمس یه امیه اکبر داره که بنی امیه از اون هستن بچه های دیگه هم داره یکی از اون بچه هاشم عبدالعزی است هیچ ربطی هم به امیه نداره یه بچه دیگه هست این خب بچه عبدالعزی کیه ابوالعاص بن ربیع ابوالعاص بن ربیع بابای کیه بابای زینبه عذر می خوام همسر زینبه و بابای امامه است اموی نیست امویا از کی ان از امیه اکبر حالا یک سری دیگه بچه هم داره از بنی امیه اصغر اینم یه عده دیگه ان

حارث بن امیه بن عبدالشمس وکان شاعرا

متوجه هستید پس بنابراین کاملا مشخص شد اینجا که آقا اصلا اُمامه اساسا اموی نیست طبق این چیزی که در کتاب نسب گفته بشه امامه دختر عرض کنم خدمت شما ابوالعاص ابوالعاص پسر عبدالعزی است عبدالعزی پسر عبد الشمس این از بنی امیه چی بنی امیه بچه های امیه اکبر هستند ربطی به امامه نداره اونا باباشون یکی دیگه ست بابای این یکی دیگه است

مجری:

حالا گرچه جدشون مثلا همه یکی باش

استاد روستایی:

بله ممکنه جدشون یکی باشه ربطی نداره ما صحبت می کنیم آقا

مجری:

تیره بنی امیه ها از کجا شروع میشه

استاد روستایی:

از امیه اکبر خب آیا این زینت نسبش به اومیه اکبر می رسه

مجری:

که نمیرسه به امیه اصغرم نمیرسه

استاد روستایی:

نمیرسه اصلا این بچه به قول معروف بچه ابوالعاص ابوالعاص هم بچه عبد العزی است بله بابای امیه و عبدالعزی عبدالشمس است ولی تیره اموی رو نگفتن عبد شمس میگن امیه بنی امیه اموی نیست که این دختر ابوالعاصم بن ربیعه اونم دختر اونم پسر عبدالعزی است عبدالعزی هم پسر عبدالشمس است اصلا آقای سلیمانی امیری اول پژوهش کن بعد حرف بزن یه نکته دقیق در این زمینه که این کتاب نسبه خب حالا بریم سراغ ازدواج های دیگه پس ازدواج با امامه آقا صورت گرفته است اما امامه اموی نیست دقت داشته باش فوری نیا بگو آقا پس علی بن ابی طالب با امیه مشکل نداشت با بنی امیه مشکل نداشته یعنی دروغ میگه در حد حالا به قول امروزی ها در حد لالیگا بابا دیگه هر کی نیم مثقال اصلا یک بچه چهارم ابتدایی خب که یه مثلا درس خلاصه تو درساشون لا به لای درساشون یه تاریخی خونده باشن دیگه می دونن که امیر المومنین با معاویه جنگید دشمنی داشت این می خواد دشمنی ها رو ماست ماالی بکنه آقا ببین این چه ازدواجی داشتن دشمن نبودن که بابا دیگه جنگ صفین رو دیگه کسی نمی تونه انکار بکنه

مجری:

ولی خب اینار رو می خواد سیاسی جلوه بده

استاد روستایی:

همه اینا رو می خواد سیاسی جلوه بده

مجری:

میگه اعتقادی نیست بابا اگر اینا مشکل اعتقادی داشتن که با هم ازدواج نمی کردن

استاد روستایی:

مثلا یه نکته به شما بگم ما در مورد امیرالمومنین و عثمان یه عبارت صحیح بخاری داره حالا من دیگه از حفظ می خونم سند نشان نمیدم صحیح بخاری میاد میگه که یه بحثی شد بین امیرالمومنین و عثمان بر سر متعه حج خب عثمان قبول نداشت حضرت امیر آمدن لبیک گفتن و فرمودن که

لا ادع سنه النبی بقول احد

 با عثمان دعواشون شد آقا سنت یکی دیگه هست و من سنت پیامبر رو به خاطر قول احدی کنار نمی زارم خب این اختلاف امیر المومنین با عثمان که غیر قابل انکاره اینی که در ماجرای بعد شورای شش نفره عبدالرحمان بن عوف گفت اومد چی گفت اومد گفت

مجری:

سنت شیخین

استاد روستایی:

 شرط کتاب خدا سنت رسول خدا سنت شیخین خب عثمان پذیرفت امیر المومنین نپذیرفت سنت شیخین رو نپذیرفت خب آقا یعنی با عثمان اختلاف عقیده ان وگرنه خب می گفت بابا قبول چون کتاب خدا که مال همه مسلموناست سنت رسول خدا مال همه مسلمونا است پس اختلاف عقیدتی تو این سنت شیخین اینه که آقا من عقاید اینا رو قبول ندارم درست شد لذا حضرت اختلافشون با عثمان کاملا واضح اختلافشون با معاویه کاملا واضح شما در نامه شونزده نهج البلاغه یه عبارتی داره حضرت امیر حالا من باز اونم از حفظ می خونم دیگه نمایش نمی دم سند که حالا آقای سلیمانی امیری بره پیدا بکنه عربیش رو براش می خونم توی منابع اهل سنت اینا از قول عمار گفته شده در مجمع الزواهد هیثمی در منابع شیعی نهج البلاغه شونزده قول از قول آقا امیرالمومنین روز جنگ صفین حضرت فرمودن

فوالله

به خدا قسم

 ما اسلموا و لکن استسلمو

 این لشکر یعنی معاویه و عمرو عاص و پیمان به خدا قسم اینا مسلمان نشدن

 و لکن استسلم

 ادای اسلام رو در آوردن

 و اثر الکفر

کفر خودشون رو پنهان کردن

 و اذا وجدوا علیه اعوانا ظهروا

زمانی که اون کفر خودشون رو یارانی براش پیدا کردن اظهارش کردن دقت می کنید خب اختلاف عقیدتی نیست با امویان که هست کسی شکی درش نداره هست برای چی میگی نه آقا اینا اختلاف ندارن ازدواج کردن ببین با اموی ازداج کرده کی باهاش کرده ازداج کرد با مثلا رمله با اموی ازدواج عذر می خوام با امامه با امامه ازداج کرد ولی اموی نیست کتاب نسب نشون دادیم خب اینم از این و اما بحث ازدواج رمله با معاویت بن مروان خب اینو کی نقل کرده من آقای صفایی حالا حسب پژوهش خودم تا به اینجام خیلی گشتم بله فقط این رو در دو کتاب بیشتر نیافتم با سرچ های مختلف گشتم و در آثار وهابیت امروز هم دیدم دو کتاب کلا اینو نقل کردن یک کتاب نسب قریش مصعب زبیری اولین کسی که بازم بازم مصعب زبیری خب این نسب قریش ببینید آبش خور حرف های آقای سلیمانی امیری رو ببینید کجاست صفحه چهل و پنج

کانت رمله بنت علی عند ابی الهیاج و اسمه عبدالله

 میگه همسر ابوالهیاج بود اسمش عبدالله بن ابی سفیان حارث بن عبدالمطلب بود خب از فرزندان حضرت عبدالمطلب بعد برا اون فرزندی به دنیا آورد بعد و بچه هاش منقرض شدن

 ثم خلف علیها معاویه بن مروان بن حکم بن العاصی

خب ایشون امده این رو نقل کرده غیر از ایشون کی نقل کرده غیر از این آقای مصعب زبیری یه آقای دیگه هم نقل کرده که اونم سندش رو نشون میدم اما اول ببینیم مصعب زبیری چی کاره است حالا ما گفتیم سوگلیه متوکله پست قضاوت داشت این رو گفتیم اما ببینید ابن اثیر در الکامل فی التاریخ در جلد ششم در صفحه شماره صد و ده حوادث سال دویست و سی و شش میگه

 و فیها توفی مصعب بن عبدالله بن مصعب بن ثابت بن عبدالله بن زبیر کان منحرفا عن علی علیه السلام

اینجا ذکر می کنه که ایشون منحرف بود و بعد عرض کنم اون مصعب البته این مصعب بن عبدالله ایشون اینجا ذکر می کنه جای دیگه من در همین برنامه نشون دادم که مصعب زبیری اصلا منبر می رفت ببینید این چه سالی از دنیا رفته میگه سال دویست و سی شش حوالی سال دویست و سی و شش دیگه خب متوکل کی به خلافت رسید دویست و سی و دو کی از دنیا رفت اینجوری که خاطرم هست دویست وچهل و هفت خب اینجوری یادم میاد خب این آقا پس در دوره متوکل و در اون سالی که طبق منابع اهل سنت دویست وسی و شش طبق اون منابع گنبد امام حسین خراب شد به دستور متوکل در اون سال این آقا مرده

 الا انه کان منحرفا عن علی علیه اسلام

بعدم این منبری متوکل بود نمی دونم چقدر برا متوکل تبلیغ می کرد که در تاریخ الاسلام ذهبی هست که من اینا رو قبلا نمایش دادم خب این مصعب زبیری کسیه که این ماجرای ازدواجه رو نقل کرده خب آقا قبل مصعب زبیری بعد مصعب زبیری کی نقل کرده من قبلش رو ندیدم حتما به پژوهش خودم اما بعد از مصعب زبیری ببینیم کی نقل کرده کتابی داریم به نام جمع حرف و انساب عرب اینو کی نوشته ابن حزم آندلسی همین دو تا نقل کردن مصعب زبیری و ابن حزم آندلسی خب ایشونم میاد نقل می کنه در صفحه هشتاد کتاب

 و معاویه شقیق عبدالملک

 میگه این برادر عبدالملک مروان مردم

 کان انوک

 یه آدم احمق بود

 خیلی این در مورد احمق بودن این خیلی گفتن یه روزی به چیز گفت حالا فرصتمونم خیلی محدوده یکی دو روز دیگه مورد ما داریم عرض می کنیم یه روزی رفتید آسیابان یه الاغی رو گذاشته که سنگ آسیاب و بچرخونه خب بعد چشای الاغه هم رو بسته اینو ابن ابی الحدید نقل می کنه بعد یه زنگوله هم به گردن الاغه انداخته بعد این الاغه می چرخه گفت چرا زنگوله گردنش انداختی خب هر وقت این وایسه سنگ آسیاب وا می ایسته گفت که خب چرا زنگوله انداخته گفت می خوام اگه وایستاد من بفهمم وایستاده دیگه زنگوله زدم گفت شاید وایستاد کله شو تکون داد گفت عقل این الاغ اندازه تو نیست که اینجوری فکر بکنه آدم احمقی بود کلا یه ادم خب اینو ابن ابی الحدید نقل می کنه اینجا داره که

 معاویه شیبه امرک تزوج رمله بنت علی بعد ابی الهیاج

 خب این آقا نقل کرده و اون آقا گرایشات انحرافی و آقا رو گفتیم حالا بریم سراغ گرایشات انحرافی آقا این آقا هم دشمن امیرالمومنین بود شما نگاه کنید این آقا وقتی راجع به ابن ملجم صحبت می کنه در کتاب المحلی میاد میگه در جلد ده المحلی میگه ابن ملجم مجتهد بود اصلا کسی درش اختلافی نداره نیتش ثواب بود علی رو کشت با یه ثواب هم میبره اینو چون مکرر نشون دادیم دیگه خیلی رو این توقف نمی کنم جلد ده در صفحه چهارصد و هشتاد و چهار بعد خود این آقا میاد در کتاب الفصل فی الملل و الاحوال و النحل چه حمله ای در جلد چهارم می کنه نسبت به امیرالمومنین و ما حصلش اینه که می خواد بگه آقا بله اینکه گفتن امیرالمومنین زاهد ترین فرده این دروغ ابوبکر و عمرو زاهد ترین فرد بودن در حالی که زهد امیرالمومنین رو نون جو خوردنشون رو و اونکه با زانو می شکستن این که معروف و مشهوره و علمای اهل سنت اینو زمخشری نقل کرده و اینکه خلاصه خانواده عمرو روزی یه گردن شتر می خوردن و اخبار مدینه نُمیری نقد کرده اینم مشهوره اینه که نمی دونم میراث عمر رو یکی از ورثه اش چقدر فروخت اینم مشهوره شغل اونا معلومه قبل از خلافتشون بنابراین خب آقا چون بغض امیرالمومنین رو داره میاد و مفصل در صفحه دویست و هفده و دویست و هیجده این کتاب الفصل فی الملل و الاحوال و النحل همینجا راجع به زهد ابوبکر و عمر صحبت می راجع به خلافت داری امیر المومنین صحبت می کنه و حسابی علی امیرالمومنین می تازه خب این که اصلا این دشمنا این ماجرا رو نقل کردن شما چه جوری به صرف نقل دشمن اومدی حکم کردی که آقا این ازدواج رخ داده است و هیچ اختلافی بین این ها نبوده است و بعد عرض کنم ازدواج نوه ی امام حسن با مروانه بن محمد که میگه بله

 ولید بن معاویه ام زینب بنت الحسن بن علی و کان متزوجا بنت مروان بن محمد

میگه این اومد با اون ازدواج کرد نوه ی امام حسن با اون دختره ازدواج کرد

 آقا کی گفته این درسته همه قبولش دارن نه ابن عساکر در تاریخ مدینه دمشق میگه که

 قالوا

 گفته شده اما قبلا هم گفتیم با صیغه تمریض وقتی یه نویسنده ای میاد یه چیزی رو بیان می کنه نشان دهند اینه که اونو قبول نداره ابن عساکر که بالاخره یکه عالم بزرگ این قضیه رو با صیغه تمریض نقل نکرده بنابراین ببینید آقای صفایی عزیز این ازدواج هایی که این آقا داره ذکر می کنه خب دیگه ما مواردیش رو اینجا ذکر کردیم که خلاصه اینا یا طرف اموی نیست بلد نیست یا اصلا اگه اموی هستش دشمنان این رو نقل کردن و ما قبول نداریم که دشمن گفته باشن این دشمنی که با اهل بیت دشمن اومده همچین چیزی درست کرده و بعضی از اینا علمایی که قبول نکردن درست نیست همچین چیزی بنابراین حرفای بی اساس آقای سلیمانی امیری برای بینندگان مون باز روشن شد

 

مجری:

ممنون و مچکرم جناب حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای دکتر روستایی استفاده کردیم به صورت کامل و جامع پرداخته شد به بحث ازدواج ها ان شالله ادامه خواهیم داد مباحث رو در جلسات آینده ممنون مچکرم از شما بینندگان عزیز ارجمند از همه شما عزیزان در این اوقات شریف التماس دعای فرج و دعای خیر دارم تا دیدار دیگر بدرود و سلام عره مر علیکم و رحمه الله و برکاته


کاوش - واکاوی ازدواجهای میان علویان و امویان>

ازدواج علویان حضرت سکینه س نقل های بی سند امامه ازدواج اجباری ازدواج با امویان بنی امیه شجره ملعونه تاریخ اسلام پاسخ به شبهات باستان گرایان