-
تاریخ بدون روتوش - نبرد پلاته 31 مرداد 1403
1:22:01 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - نبرد سالامیس 24 مرداد 1403
1:28:51 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - اسپارتاکوس و تاریخ اسپارت ها 17 مرداد 1403
1:26:34 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - جنگ های ایران و یونان 10 مرداد 1403
1:22:26 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بررسی مطابقت کوروش با ذوالقرنین 13 تیر 1403
1:26:20 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - قربانی کردن انسان ها در تاریخ یونان 30 خرداد 1403
1:30:35 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - فرهنگ یونان 23 خرداد 1403
1:23:31 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - دموکراسی و فلسفه یونان 16 خرداد 1403
1:30:50 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - ذهنیت های کلیشه ای در خصوص اهمیت یونان ( دموکراسی) 9 خرداد 1403
1:25:44 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - تمدن یونان 2 خرداد 1403
1:16:41 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 19 اردیبهشت 1403
1:31:53 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 9 اسفند 1402
1:19:19 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 11 بهمن 1402
1:21:13 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 27 دی 1402
1:15:51 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 20 دی 1402
1:20:35 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 24 آبان 1402
1:18:44 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 17 آبان 1402
1:25:00 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 11 آبان 1402
1:25:34 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 19 مهر 1402
1:24:46 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 12 مهر 1402
1:21:47 دقیقه -
قسمت نود و یک برنامه تاریخ بدون روتوش با کارشناسی استاد حسینی (فصل سوم)
1:10:34 دقیقه
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 5 مهر 1402 -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 29 شهریور 1402
1:19:24 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 31 خرداد 1402
1:28:34 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 24 خرداد 1402
1:26:18 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 17 خرداد 1402
1:26:42 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 3 خرداد 1402
1:29:03 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 27 اردیبهشت 1402
1:47:03 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 20 اردیبهشت 1402
1:29:07 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 13 اردیبهشت 1402
1:26:53 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 6 اردیبهشت 1402
1:25:9 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 10 اسفند 1401
1:27:56 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 3 اسفند 1401
1:26:11 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 19 بهمن 1401
1:17:43 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 12 بهمن 1401
1:18:50 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 5 بهمن 1401
1:24:00 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 28 دی 1401
1:25:10 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 21 دی 1401
1:07:12 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 23 آذر 1401
1:28:25 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 5 مرداد 1401
2:01:54 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 29 تیر 1401
1:27:23 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 15 تیر 1401
1:26:29 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 8 تیر 1401
1:29:05 دقیقه -
تاريخ بدون روتوش 1 تیر 1401
1:26:04 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 11 خرداد 1401
1:28:29 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 4 خرداد 1401
1:25:32 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 28 اردیبهشت 1401
1:30:42 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 21 اردیبهشت 1401
1:29:01 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 14 اردیبهشت 1401
1:14:47 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 24 فروردین 1401
1:23:50 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 17 فروردین 1401
1:28:45 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 3 فروردین 1401
1:4:23 دقیقه
تاریخ بدون روتوش - خشایارشا و زندگی حرمسرایی
قسمت صد و دوازدهم برنامه تاریخ بدون روتوش با کارشناسی استاد حسینی
دیگر قسمت ها
عنوان برنامه: تاریخ بدون روتوش
تاریخ: 07/ 06/ 1403
استاد: آقای حسینی
قسمت:112
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
استاد: حسینی
عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند شما که بیننده صد و دوازدهمین قسمت از سلسله برنامه تاریخ بدون روتوش و سی و هشت مین قسمت از فصل سوم برنامه هستید و بحث را دارید دنبال می کنید خوب هم دارید دنبال می کنید برخی از شما عزیزان با ما در ارتباط هستید نکاتی را که لازم است به ما منتقل می کنید می دانید که در فصل سوم ملاک ما به هر حال کتیبهها بوده است در ادامه بحث زمانی هخامنشیان و پیشرفتش، پیشرفت تاریخیش یعنی جلو آمدنش از لحاظ تاریخی و ما گفتیم که آن جاهایی که کتیبه به اندازه کافی نداریم یا اصلا کتیبه وجود ندارد در موضوع به منابع مراجعه می کنیم فصل قبل هم که متناسب با منابع با شما صحبت کردیم و بحث را پیش بردیم فصل اول هم که در مورد زرتشت بود و آن سه سوالی که در فصل اول پرسیدیم که همچنان بدون پاسخ مانده زرتشت چه کسی بود چه زمانی بود کجا بود توضیح دادیم ده سوال بی پاسخ که همچنان ما منتظر هستیم امیدواریم برای شنیدن پاسخ نسبت به این ها بحث هخامنشیان را ادامه دادیم.
آمدیم داریوش را که تکمیل کردیم کتیبه آن را گفتیم جلوتر آمدیم رسیدیم به بحث خشایار شاه دوره خشایار شاه گفتیم مهمترین اتفاق طبیعتاً جنگهای ایران و یونان است و در مورد جنگها صحبت کردیم برای برخی از این جنگها یک قسمت برنامه را گذاشتیم و مفصل در موردشان گفتگو کردیم در مورد ترموپیل صحبت کردیم در مورد سالامیس با شما صحبت کردیم در مورد ماراتون با شما صحبت کردیم در مورد اسپارت ها با شما صحبت کردیم چند قسمت به اسپارت ها پرداختیم این قضیه اسپارتان دلاور می گویند در یونان بودند این ها چه بوده است قضیه اش و افراد مختلفی که دخیل بودند در این جنگ ها را متناسب با روال برنامه ما برای شما توضیح دادیم هخامنشیان و شاهان هخامنشی تاریخ که ما می بینیم متناسب با شاهان چیده شده است و تقسیم بندی می شود دیگر طبیعی است که ما بخواهیم بر اساس همان روال پیش برویم دوره خشایارشاه خیلی بحث گسترده است خیلی عناوین مختلفی را در بر می گیرد خیلی بحث جای بحث دارد خیلی جای گفتگو دارد بعد از خشایار شاه دیگر خیلی بحث ساده می شود اصلا یک دوره نیمه دیگری از هخامنشیان را ما داریم می بینیم خیلی متفاوت با نیمه قبلیش است ولی خشایار شاه موضوع مهمی است.
بحث جنگها تمرکز کردیم الان می خواهم امشب یک جمع بندی در مورد خشایار شاه و یک اتفاقاتی که بعد از این جنگ افتاد بگویم قسمت قبل در مورد پلاته صحبت کردیم قضیه شکست سپاهی که به سمت طبس بود یعنی ایرانی ها و یونانی هایی که سمت طبس بودند با آتنی ها و اسپارت ها و این ها بعد از آن چه اتفاقی افتاد برای خشایارشاه نکته خیلی مهمی است در تاریخ چون بعد دیگر مدل هخامنشی تغییر اساسی پیدا می کند و سر و شکل دیگری می گیرد اصلا ابعاد تغییراتی قرار می گیرد به شما خواهیم گفت یکی از بینندگان ما خیلی نکته بین و نکته سنج هم هستند قطعاً با این نکته که فرمودند یک سوالی را ارسال کردند برای شبکه دوستان من هم برای من سوال را فرستاد من عیناً می خوانم مطلبشان را سلام استاد قسمت صد و سه گفتید هوتن پدر مردونیه بوده است که پیشنهاد دموکراسی در مقابل داریوش داده است و خود مردونیه به تبعیت از پدر حکومت های ایونیه را جمهوری کرد الان فرمودید پسر گوبریاس بابلی مردونیه بعد کدامش درست است سوال خوبی است.
بپردازم به این مسئله آیا مردمی پسر گوگوریاس است و یا اینکه به هر حال فرزند اوتانس این کدام یک از این ها است آیا آن کسی که دموکراسی را آورده بود و وصل کردیم در موردش حداقل هرودوت اینطوری ادعا کرده بود فرزند آن محسوب می شود یا فرزند گوبیاس؟ یک اشتباهی آقای ثاقب فرد که کرده است در ترجمه هرودوت و من تقریبا فهمیدم از کجا نشأت می گیرد خطایش این را به شما می گویم بعد ادامه بحث خشایار شاه حرمسرا و بحث زنان و این قضایا امشب می خواهیم یک مقداری به آن بپردازم که ببینیم چه اتفاقی رقم خورد که بعد دیگر بعد از این جنگ ها با یونان دیگر کلا سر شکل هخامنشی تغییر می کند ببینید آقای ثاقب فرد آمده است در ترجمه هرودوت گفتم هرودوت چند ترجمه دارد دیگر معروفترینش همین ترجمه آقای مرتضی ثاقب فرد است که خیلی باستان گرا است و خودش خیلی عرق ملی دارد و خیلی ناراحت از دست هرودوت به خاطر گزارشهایی که دارد و جناب آقای وحید مازندرانی آقای ثاقب فرد آمده است این مطلب را خیلی تصریح کرده است این اشتباه را خیلی صریح گفته است.
من متن را خواندم آنجا و اشاره کردم تاریخ هرودوت جلد دوم جناب آقای مرتضی ثاقب فرد انسان بزرگی است واقعاً ترجمه خیلی خوبی دارد نسبت به این مسئله هرچند قطعاً اختلاف نظر زیاد فراوانی داریم با همدیگر رویکردهایش ولی اینجا اشتباه کرده است دیگر طبیعی است کار در این حجم یک چنین اشتباهی ولی باید بفهمیم دلیلش چی بوده است این اشتباه صفحه شماره ششصد و نود و چهار ترجمه تاریخ هرودوت آقای ثاقب فرد می آید می گوید مردونیه بحث مطرح کرده است می گوید داریوش علیه یونان اولین لشکر کشی مردونیه که گفتم داریوش هم بوده است.
و دوره خشایارشا هم است فرمانده لشکر خشایارشاه محسوب می شود به خصوص در پلاته درگیر است خیلی واضح است می گوید مردونیه در مورد مردونیه صحبت می کند ببینید حرف هایی را اینطوری در گیومه مثلا اینجا گفته است هلسپوت بعد گفته داردانل یعنی این عبارت است عبارت کیست؟ عبارت عبارت مترجم است عبارت خود آقای ثاقب فرد آن مواردی که داخل پرانتز آمده است جملاتی که داخل پرانتز آمده است ما به قرینه گفتیم که عبارت خود هرودوت ترجمه شده است آن مواردی که عدد خورده است اینطوری و آخر هر فصل توضیح داده شده است توضیحات مترجم فرانسوی است کتاب تاریخ هرودوت است آن مواردی که ستاره خورده و توضیح داده شده است که این نمونه اش را ندارد ولی قبلاً نشانتان دادم حرف های خود آقای ثاقب فرد است این قاعده در مورد تاریخ هردودت.
این ترجمه اش ببینید می گوید مردونیه تور کرانههای آسیای صغیر و پیمود و به ایرونیه رسید و در آنجا کاری کرد که شاید باعث شگفتی بسیاری از یونانیها شود در مردونیه دارد توضیح می دهد همچنان که نمی خواهند باور کنند اوتانس داخل گیومه چه می گوید پدر او یعنی اینجا به خطا آقای ثاقب فرد تصور کرده است که اوتانس پدر مردونیه است در حالی که پدر مردونیه کیست؟ گوبریاس است چرا این خطا را کرده است من یک احتمالی می دهم اینجا دفاع کنیم از آن یعنی زمینه خطایش را مشخص کنید عدد چهل دارد اینجا اینجا یک عدد چهل مشخص است یک پاورقی آقای مرتضی ثاقب فرد نیامده است هرودوت را مستقیم از زبان اصلی ترجمه کند به فارسی ترجمه فرانسوی هرودوت را آمده است به فارسی ترجمه کرده است.
عدد چهل برای مترجم فرانسوی است می رویم سراغ عدد چهل صفحه شماره هفتصد و چهل و دو می گوید البته در این نکته البته این نکته بحث دموکراسی را مطرح می کند در مورد همه شهرهای ایرونی صدق نمی کنند بلکه مربوط به ایرونی پایگاه شورش است درباره اوتانس مراجعه کنید به بند هشتاد کتاب هرودوت این توضیح را دیده است ایشان چون در مورد بحث مردونیه بوده است و کارهایی که انجام داده بوده است می گوید بروید اوتانس را اگر می خواهید بدانید که زمینه آن دموکراسی را داشت می چید که توضیح دادم این قسمت در موردش می گوید بروید بخش هشتاد کتاب سوم تاریخ هرودوتمراجعه کنید آنجا واقعاً همین را گفته است.
یعنی اشتباه است من بروم بند کتاب سوم بند هشتاد کتاب تاریخ هرودوت اینجا است ملاحظه بفرمایید تاریخ هرودت مرتضی ثاقب فرد جلد اولش می شود دیگر گزینش نوع فرمانروایی این بخش هشتاد پارت هشتاد اینجا آمده است بحثی که مطرح کرده است کاملا مشخص است که این بود نظر اوتانس پس یک آدرسی داده است مترجم فرانسوی چون آدرس داده است به اوتانس آقای ثاقب فرد در ترجمه به اشتباه تصور کرده است که مردونیه فرزند اوتانس است این احتمالاً ولی بدیهی است که بله فرزند بخوانیم دیگر ترجمه اش است آقای مازندرانی خطا را نکرده است ترجمه آقای مازندرانی را ببینید کتاب تواریخ نوشته هرودوت یونانی که گفتیم توضیح دادیم راجع به آن چه تفاوتی بین یونانی بودن و هالی کارناسوسی بودن ترجمه آقای وحید مازندرانی این هم صفحه بعد اینجا صفحه شماره کتاب ششمش که می آید مطرح می کند صفحه دویست و سی و هفت ظاهرا چاپش بعد افتاده شکست نیروی دریایی پارس مردونیه سیصد و سی و هفت صفحه سیصد و سی و هفت مردونیه فرزند گبریاس فرزند گوبریاس است پس آیا سردار خشایار شاه فرزند کدام یکی از این ها به فرزند گوبریاس است خیلی هم واضح و مشخص است بین گوبریاس آقای ثاقب فرد اینجا اشتباه کرده بود کتاب هزاره های گمشده پرویز رجبی این کتاب ملاحظه بفرمایید در جلد دوم هخامنشیان به روایتی دیگر تألیف پرویز رجبی باستانگرایی که زندگیش واقعا گذاشت برای بحث ایران باستان ایشان هم آمده است در کتاب خودش هزار گمشده صفحه شماره بیست و پنچ مردونیوس یا ماردونیوس یا مردونیه پسر گوبریاس حالا منظور رسیدن به این بحث اینطوری مطرح کنم در برنامه.
یک نکته دیگر هم به شما بگویم امیدوارم برسم به جمع بندی بحث امشبم داماد داریوش بوده است من نمونه این بحث را به شما نشان بدهم همین آقای دکتر پرویز رجبی هزارههای گمشده همان مترجم کتاب از زبان داریوش است دیگر این کتاب از زبان داریوش نوشته پرویز رجبی ترجمه مطالب هاید ماریکو هزاره های گمشده جلد دوم پرویز رجبی صفحه شماره سی و شش می گوید مردونیه خواهرزاده و داماد داریوش خواهرزاده و داماده داریوش بله گزارشهایی داریم که مردونیه داماد داریوش بود اما اگر این گزارشها منحصر در همان گزارشهای یونانی با زمینههای فکری یونانیها باشد یک مقداری می شود تشکیک کرد این نکته را یک نفر متوجه شده است که در کتابشان آقای ثاقب فرد متوجه شده است که در کتابشان آوردند ولی تصریح نکرده است ولی یک توضیح داده است که انگار ببینید یونانی برایشان خیلی انگار مهم بوده است که داماد پادشاه ایران بودند بخاطر شخصیت های بزرگی بود احتمال دارد در قضیه مردونیه که نبرد مستقیم دارد با یونانیها برای اینکه بگویند این چه جایگاهی داشته است چقدر جایگاهش بالا بوده است بگویند این چی بوده است داماد شاه بوده است داماد شاه ایران شده بود احتمال دارد این زمینه فکری این حالا اصطلاح پارادایم فکری که هر شخصیت بزرگی وجود دارد.
در ایران یا هر شخصیتی که می خواهد خیلی بزرگ باشد باید داماد شاه ایران باشد تعمیم دادند به مردونیه آقای دکتر شروین وکیلی در کتاب داریوش دادگرشان من آقای شروین وکیلی اختلاف نظر می دانید دیگر نقد می کنیم اینجا ولی از این نکات خوشم می آید یعنی یک سری دقت هایی دارند که برای خود من جالب است و الهام بخش است برای نوع مراجعه به متون، ببینید در کتاب داریوش دادگر ایشان می گویند که یک سال پس از ختم ماجرای شورش ایونیه داریوش سرداران پیروز خویش را مرخص کرد و سردار بسیار جوانی به نام مردونیه را مامور توسعه مرزهای شاهنشاهی در این منطقه کرد داخل این دو خط تیره نوشته که طبق معمول از دید یونانیان دامادش بود این همان روال ثابت است را دارد می گوید پس احتمالا مرد ممکن است داماد داریوش هم نبوده باشد این هم از این این یک خطایی از آقای ثاقب فرد ترجمه تاریخ هرودوت که ما آن متن را خواندیم ما اول برنامه اشاره کردیم برنامه ما رفتیم سراغ یک سری منابع طبیعتا منابع غیر کتیبه و منابع هم طبیعتاً منابع یونانی بوده است.
یک عبارتی از آقای چرا رفتیم سراغ منابع یونانی هم باز اینجا کامل سفت چفت و بستش را بزنیم چون امشب باز کار داریم آقای حسن پیرنیا در تاریخ ایران باستانی مطلبی دارند صفحه شماره هفتصد و سی و نه بخش سلطنت خشایار شاه می گویند که خسارت خشایار شاه وقتی که می خواهند بیاورند بحث کنند یگانه منبع اطلاعات ما بر احوال این شاه مورخین یونانی هستند و از همه مفصلتر هرودوت به او پرداخته است زیرا نام خشایار شاه با جنگهای مهم ایران و یونان ملازم است پس اگر بخواهیم درباره او چیزی بگوییم مبنا را باید تنها مدارک یونانی قرار دهیم شبیه اش را از آقای پرویز رجبی اوایل بحثمان آوردیم در مورد بحث خشایارشاه و حتی در مورد کوروش در مورد منابع یونانی چی دارند می گویند پس ایشان می گوید که آقای حسن پیرنیا منابع ما در مورد منابع یونانی که در راسش هرودوت است عبارتهای مطالب توصیفی و آیسوخلوص و نمی دانم تحلیل ها کمک می کند یا نقد می کنند به آن عبارت ها عبارت در مورد جنگها گفتیم که برخی از نظرشان اصلاً این است که جدیداً اخیراً می بینیم نظر شان این است شکست نخورده آقای خشایارشاه در جنگ های با یونان و آن سمت قضیه هم گفتیم، گفتیم یونانی ها حسی که داشتند حس خیلی پیروزی بزرگی بوده است در مقابل ایرانیها.
این دو طرف بوده است اما ایرانیان خیلی شکست بالایی و خیلی شکست سختی برداشت نمی کردند این را دو مطلب به شما نشان بدهم از آقای پیر بریان یکی را نشان قبلاً به شما مطالبش کار دارم با این بحث است بعد ادامه اش را بگویم خدمتتان تاریخ امپراطوری هخامنشیان آقای پیر بریان جلد دوم ترجمه جناب آقای مهدی سمسار صفحه شماره هزار و سیصد و سی و نه شک نیست یک نقدی را یک مطلبی را اینجا می آورد شک نیست که تبلیغات شاهانه به کلی منکر شکستها بوده است فهرست کشورهای مطیع همچنان از یونی ها یونی های ساکن دریا یونی های ساکن ماورایی دریا و ساکن اسکودرا نام می برد شمال غرب امپراطوری محسوب می شود چنانکه گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است پس ایشان می گوید تبلیغات شاهان طبیعتاً می خواسته است بیاید بگوید آقا ما شکست نخوردیم از یونانی ها این یک سمت مسئله است و یک سمت قضیه است مسئله بعدی صفحه شماره هزار و صد و چهل در آن زمان پارسیان تمام کوچه آمدند تزیین کردند کوچه ها را پارسیان زمان آن زمان دارد دقیقا می گوید شکست پلاته وقتی که کوروش در جنگ پلاته ارتش شکست می خور از آتنی ها و اسپارت ها و یونانی ها که نقطه مقابلش بودند رود آسپوس بود به شما عرض کردم آن سمت رود بودند و شکست خوردند و این ها قسمت قبل مفصلش را گفتم ایرانی به روی خودشان نیاوردند تبلیغات شاهی هم که دوست نداشت طبیعتاً بیاید در بوق و کرنا کند که ما رفتیم یونان شکست خوردیم برگشتیم آمدیم جشن گرفتند اشاره می کند آمدند و این از خشایارشاه در بازگشت از یونان با توجه به غنایمی که با خود همراه آورده بود.
به مثابه یک سردار پیروزمند استقبال شده است و غنایم گوناگون را به هر یک از پایتخت های امپراتوری اش به علامت پیروزی در جنگ بخشی یک نقل قول این مدلی دارد یک جمع بندی هم دارد آقای پیر بریان که صفحه شماره هزار و صد و چهل و یک آن صفحه هزار و سیصد و چهل صفحه قبل توضیح داده بود پارسیها آن تصوری را که یونانیان از پیروزی خود داشتند از شکست خویش نداشتند پس خشایار شاهی که ما به عنوان ایرانیها داریم به آن مراجعه می کنیم ذهنیت حداقل تاریخی ما این مدلی است که خشایارشاه در جنگ های یونان شکستی که یونانی ادعا می کنند را نخورده نقطه مقابل ما یونانی ها یک تبارساز اروپایی تبار ساز از داستان یونان و به خصوص جنگ جنگهایی که یونانی ها با ایران داشتند خیلی تاکید کردند دیدید ما جلوی بربرها به اصطلاح خودشان یونانیها بربرها را بیگانهها را این ها را گرفتیم و جلوی ایرانیها را گرفتیم این دو رویکرد خیلی خیلی متضاد با همدیگر است بعد به یک نتیجه برسیم به این مسئله یک عبارت دیگر من بخوانم از کتاب آقای پیر بریان در جلد دوم کتاب ترجمه آقای دکتر مهدی سمسار چند ترجمه دارد این کتاب صفحه شماره هزار و سیصد و چهل و یک آخر انتهای آن صفحه خلاصه آنکه شکستهای انکار ناپذیر نظامی و نخستین عقب نشینی از سرزمینهای تصرف شده است.
درگیری پارسیان نه واقعی خرد کننده بوده است و نه قاطع و بلکه برعکس همه شواهد گواه بر آنند که پارسیان همواره آماده بودند دوباره وارد جنگ شوند چه زمانی می فهمیم حق با چه کسی بوده است دو راه به نظر من وجود دارد یک همان کاری که ما کردیم جز به جز به جنگها پرداختیم دو ببینیم بعد از این جنگ ها خشایار شاه چیکار کرد اگر واقعا رفته است در این جنگها پیروز شده است این تواتر پیروزی خودش را چطور می خواهد ادامه بدهد یعنی رفتار خشایار شاه بعد از جنگ پلاته که آخرین نبردی که رخ می دهد بین ایرانیها و یونانیها به نظر من نشان می دهد که پیروز جنگ بودند یا نبودند قضیه به چه شکل بود گفتم دو یک به جز به جنگها نگاه کنیم و بپردازیم که ما در این برنامه پرداختیم.
دو رفتار خشایارشاه را نگاه کنیم ببینیم قضیه به چه شکل چه شد خشایارشاه بعد از این نبردها و بعد از این جنگ ها یک نگاه آقای ثاقب فرد دیگر هم است که می گوید شکست نخورده است سپاه ایران از یونانیها آن هم باز دکتر پرویز رجبی این هم مطالب گفت جلد سوم از خشایار شاه فروپاشی هخامنشی خیلی جالب است معمولا کتاب های تاریخی دوره هخامنشیان را وقتی که می خواهند بپردازند قبل از خشایارشاه جز جز هرودوت که کلاً برای آنجا اصلاً بحث تمام می شود بعد از قضیه نبردها از خشایار شاه پادشاهان بعدی انتهای هخامنشیان که خیلی الان معلوم نیست چه زمانی است و ما می خواهیم در موردش صحبت کنیم در قسمتهای آینده این را کردند یک بخش از خشایار شاه فروپاشی هخامنشی جلد سومش مرتبط با این مسئله است تعریف دکتر پرویز رجوی ایشان می آید صفحه شماره سی و هفت کتابش را نمی گوید این بازگشت را نمی توان شکست قطعی خشایارش را دانست از یونان حتی اصلا می توان سخنی از شکست به میان نیاورد در یونان بیشتر شهرهای حساس در اختیار ایرانیان بود و تنها نیروی دریایی خشایارشاه بود که نتوانسته بود ماموریت خود را به انجام رساند جنوب طبس در دشت پلاته که نیروی دریایش نبودند حالا خیلی قابل دفاع نیست این حرفشان روی هم رفته، برداشت مورخ از این لشکرکشی این است که گویی خشایار شاه با سپاهی عظیم آهنگ شکار داشته است و می توانسته است به محض احساس خستگی دستور بازگشت به کاخ را صادر کند خیلی ساده انگارانه نگاه کرده است آقای دکتر پرویز رجبی این عباراتشان کاملاً ساده انگارانه است.
نسبت به یک چنین جنگی که اینقدر افراد وسیع را طبیعتاً در بر می گرفته است یک حرف دیگر هم جای دیگر دارد ایشان صفحه شماره چهل هزاره های گمشده می گوید با برچیده شدن پلهای موقت دال از سوی ایرانیان می توان به پایان جنگ رسید اما مورخان غربی که پیروز نشدن خشایار شاه را شکست او می دانند در تاریخ دولت شهرها تحقیق می کنند برای اثبات دیدگاه خودش را نمی گوید نهایت اینکه خشایارشاه در این جنگ ها پیروز نشد شکست نخورد آقای دکتر پرویز رجبی باستان گرا دیدگاهشان این است این را در نظر داشته باشید چون از امثال آقای دکتر پرویز رجبی ما معمولا مطالبی را که نیاز با موضوعات خودمان را داریم مطرح می کنیم این ذهنیت به وجود بیاید بگوید پرویز رجبی به باستان عرق ملی نداشته است نه این چنین نیست قبلا هم در مورد آقای پرویز رجبی مصاحبه معروفی که پاک شده است از روزنامه اطلاعات با شما صحبت کردیم روزنامه اطلاعات به دست نیامد ارتباط گرفتیم انگار پاک کردند رفته است ولی جاهای دیگر چون نقل ها باقی است قبلا توضیح دادم این رفتار ساده انگارانه در نظر بگیرید لشکری کشید میلیونی و چند صد هزار نفری زمینی دریایی چند جنگ مدتها ایرانیان و یونانیان با تمام آن دولت شهرها که داشتن درگیر می شوند ایرانیان همه تقریبا هستند نماینده اقوام مختلف پارس ها هستند مادها هستند سکاها هستند این ها دارند می روند یونانی همه می آیند با هم می جنگند این همه هم کشته می دهد این همه هم خسارت وارد می شود کل بزرگترین منطقه کره زمین از لحاظ ادغام شرق و غرب را به هم بگیریم اروپا آسیا در نظر بگیریم درگیر یک جنگ عجیب و غریب اساسی می شود.
بعد می گویند پیروز نشدند برگشتند خیلی اینطوری هم نگاه کنیم باز به نفع خشایار شاه خیلی نیست این مسئله چون مهاجم هخامنشیان هستند وقتی حمله کردند نتوانستند موفق شوند شکست دیگر این همه کشته دادند و بر می گردد یک مقدار طبیعی آقای یک مطلبی را دارد نقل می کند و حالا دیگران هم گفتند شبیه این را من برای نمونه از تاریخ سیاسی برای شما نشان می دهم مطلب را تاریخ سیاسی هخامنشی صفحه شماره سیصد و شش ایشان آیسو خلوص نمایشنامه نویس نمایشنامه نویس شکل و شمایل و شخصیت خشایار شاه را در نمایشنامه ایرانیان یا پارسیان به نوعی تشریح می کنند بعد می گوید در انتها نمایشنامه نویس خشایار شاه را مسئول مصیبت و بدبختی هم ایرانیان و هم یونانیان معرفی می کند این دیدگاه ساده انگارانه یک درگیری شده است بعد پیروز نشدند هخامنشیان برگشتند همین نتیجه در بر دارد می گوید خشایارشاه در پیروز نشدی ولی هم ایرانی ها را اینقدر وارد بدبختی و درگیری کردی چون بعد از این هم اتفاقات بدی برای خود آتن افتاد یعنی یک سوم جمعیت آتن کشته می شوند با اسپارت ها درگیر می شوند داستان متعددی سال جلوتر برویم زیر پادشاهان بعدی هخامنشی شاید به آن ها اشاره کنم و برای ایران هم اتفاق خوبی نیفتاد که به آن می پردازیم حداقل در مورد خود خشایارشاه هم اتفاق خوبی رخ نداده است چه شد این کارهای خشایار شاه کتاب خود آقای دکتر پرویز رجبی همان کتاب هزاره های گمشده با همان رویکرد ساده انگارانه نگاه کنیم به مسئله ببینیم هزاره های گمشده جلد سومی از خشایار شاه تا فروپاشی هخامنشیان تالیف پرویز رجبی صفحه شماره بیست و دو می گوید جنگ یونانیان حاشیه بر تاریخ می آید شروع می کند خشایارشاه را مقایسه اش چیست؟
اینگونه است که او شخصیتی داشته کاملاً متباین با شخصیت کوروش و داریوش و تصمیم گرفته است که با سپاهی عظیم وارد جنگ با یونانیان شود و چنین کرده است این را نیز می دانیم که این اقدام نابهنگام او به روند فروپاشی گام به گام هخامنشیان شتاب بخشیده است پس اصلا مساله ساده ای نبوده است یکی این است که هخامنشیان سرعت داد به مسئله فروپاشیشان سقوطی که خشایارشاه فقط تاریخ آن را معین نکرد و آن را به جانشینان خود سپرد بی تردید دلیل از پایین نیفتادن هخامنشیان در زمان خشایارشاه را باید هنوز ابهت را تشدید گذاشت ابهت میراث کوروش و داریوش جست و انقدر قدرت کوروش و داریوش و ابهت این پادشاهی بالا بود خشایار شاه هم که خیلی بد رفتار کرد در دوره سلطنت خودش باید زمین می خوردند هخامنشیان چون هنوز ذخیره ابهت کوروش و داریوش استفاده می شد زمین نخورد بعد در ادامه صفحه شماره چهل و یک آقای دکتر پرویز رجبی تاکنون رفتارهای زشتی از این دست را هیچ مورخ درباره کوروش و داریوش گزارش نکرده است در مقایسه با خشایار شاه همچنان که هیچ نوع ستایشی از زبان مورخان درباره کارهای خشایار شاه نمی توان سراغ گرفت الا معماری امشب ان شاء الله به آن معماری می پردازم معماری چیست؟
داستان و حرمسرا بحث یک مقایسه اتفاق افتاد اینجا بین خشایار شاه و دیگران و دیگر پادشاهان معمولاً پادشاهان قبلی خشایار شاه بخصوص کوروش دیگر و داریوش پس کوروش و خشایار شاه با هم مقایسه می شوند چرا چون کوروش به مثابه بنیانگذار و کسی است که علم را بلند می کندبه مثابه کوروش کسی است که راه می اندازد هخامنشیان را کوروش کسی سراغ آستیاک می رود ماد را می گیرد بابل را فتح می کند یک قدرت عجیب و غریبی را برای پارسیان دارد به وجود می آورد برای خودش دارد به وجود می آید اما خشایار شاه انگار دارد برعکسش رفتار می کند و این عبارت دارد همین را نشان برخی از افراد آمدند به صورت خاص به این پرداختند و رویکرد انتقادی جالبی دارد یکی از این شخصیت خدمتتان عرض می کنم مقایسه می کنیم چون گردن خشایار شاه و اینجا کوروش و داریوش خیلی قهرمان داستان هخامنشیان می شوند بعضی ها آمدند خیلی با هم فرقی نداشتند یک نمونه از صحبت ها را ببینیم مقدمه برنامه هستیم با اینکه زمانی از برنامه گذشته نمونه کارها را ببینیم.
این کتاب ایران باستان از پانصد و پنجاه پیش از میلاد ششصد و پنجاه پس از میلاد جوزف ویسکو آقای ثاقب فرد دانشمند مورخ کم اثر اما خوش نگاه آلمانی ترجمه آقای مرتضی ثاقب فرد ترجمه حالا اگر اشتباه کرده باشد ارتباطی ندارد گردن آقای ثاقب فرد است ترجمه را داریم مطرح می کنیم که صفحه شماره شصت و سه ایشان می گوید شاه نیک و شاه بد چند قول را می آورد در مورد کوروش و داریوش و خشایارشاه مفصل مطلبش در مورد همین بحث مقایسه است چند عبارتش رامن می خواهم بخوانم شاه نیک و کوروش و خشایار شاه یعنی کوروش و شاه نیک معرفی شاه بد بوده است چرا چون مثل کوروش نبوده است اگر قرار باشد در میان شاهان دودمان هخامنشی دو شاه انتخاب شوند که چه در عهد باستان و چه در سدههای بعدی به ترتیب بهترین و بدترین شهرت را داشته باشند عملاً هر کس بر کوروش و خشایار شاه انگشت می گذارد حرفش درست است رویکرد کلی این مدلی است.
یک نکته را من اینجا داخل پرانتز فقط بگویم اگر تاریخ کوروش و تاریخ خشایارشاه را یونانیها با محوریت هرودوت نوشتند و این دیدگاه عوامانه را داشته باشیم که یونانیها مخالف ایرانیان و هخامنشیان بودند علیه هر دو بد گفتند پس چرا از دل گزارش های آنجا یک شاه بد بیرون یک شاه خوب بیرون آمده است یک شاه بد بیرون آمده است پس این دیدگاه عوامانه را باید کنار بگذاریم خیلی باید با جزئیات بهتری نگاه کنیم به رویکرد یونانی ها در گزارش تاریخی نسبت ایرانیها بله ظاهراً دو مقاله را این بخش می آورد و مقایسه می کند بعد خودش می رود سراغ جمع بندی جناب آقای یوزف یوسکور آقای ثاقب فرد عبارت بعدیش را بخوانم برای شما رویکرد تحلیلی است یعنی اقوال مختلف می آورد اقوال مختلف را می آورد بعد شروع می کند در مورد بحث کردند در همین کتاب دارد صفحه شماره هفتاد و هفت تناقض شدید شدید ایجاد شده است میان کوروش و خشایار شاه توجیه پذیر نیست چرا؟ سیاست کوروش چون چنان که دیدیم قبلش توضیح داده بوده است و مفصل بحث می کند در موردش درباره منش او نمی توان به منابع موثق و معتبری اطمینان کرد چی می خواهد بگوید ایشان اینجا می گوید آن چیزی که از خوبی کوروش گفته می شود خیلی محل اعتبار نیست یک جای دیگرش هم حالا ذخیره شود.
توضیح می دهد نسبت به اینکه آن کتیبههایی که مثل همین منشور بابل که این نوشته یا حتی رویداد نامه نبونعیدوس را می گوید، می گوید این ها خودستایی بوده است انجام داده است خیلی من به معتبری محسوب نمی شود می گوید این خشایار شاه با کوروش فرقی نداشته است به وطنشان و تنوع مذاهب را پذیرفت و این ها که بخش بخش نقد کردیم جمع بندی کنم این بخش را می گوید زندگی و سیاست کوروش از آن را به عنوان الگو سرمشق مطرح شده است که برخی محافل سیاسی با او موافق بودند و بعضی عوامل نفی برای تیره کردند چهره او هنوز نیرومند و موثر جمع بندی می گوید نه خشایار شاه خوب بوده است نه کوروش شاه خوب در دوره هخامنشیان نبوده است بعد یک مثالهایی را مطرح وقتی پای مسئله مهم یعنی روش های حفظ حکومت مطرح می شود یعنی یگان مسئله ای که امکان مقایسه را پیش می آورد می بینیم تفاوت چندانی میان کوروش و خشایار شاه وجود ندارد.
هرکس با انتقال قدرت یا تفویض آن از دشمن شکست خورده به شاه فاتح موافق نبود هر کس برای بازیابی استقلال خود به اسلحه متوسل می شد هر دو شاه وی را مجازات می کردند ملاکشان سیاستشان بوده است در سیاست مجازات می کنند چه کوروش چه خشایار شاه حتی سیاست مذهبی چنان که دیدیم حد زیادی تابع همین اصل ضرورت اثبات وفاداری بوده است سیاست به من اثبات کن وفاداری به معنی کوروش به شاه مذهب هرچی می خواهی برو گاو بپرست سگ بپرست سنگ بپرست هر چه می خواهی کوروش و خشایارشاه صرف نظر از اینکه خود چه اعتقادات دینی می داشتهاند حاضر بودند به خاطر مصالح سیاسی اعتقادات دینی اتباع خود را بپذیرند و حرمت گذارند سیاسی کاریشان بوده است برای قدرت و حتی آیینهای آنها را ترویج و تشویق کنند به شرط آنکه این اعتقادات پیوند میان فرمانروا و رعایایی او را مستحکم سازد آن ها از تعصب مذهبی به دور بودند نمی گوید از روی خوب بودن به دور بودند مذهبیشان این نمی دانم چرا واقعا این حرف را می زند ایشان به خاطر اینکه خود همین خشایار شاه می گوید من رفتم دیوکده را ویران کردم دیوپرستی آنجا بود و دیو بود همه را زدم نابود کردم بلکه به مفهوم نوین مدارای دینی به عنوان اصلی بشردوستانه رفتار می کردند اگر خشایار شاه می توانست سنگ نوشته های خود را به کوروش نشان دهد بی گمان بنیانگذار امپراتوری یعنی کوروش در تایید آنها تردیدی نمی کرد.
می گوید خشایارشاه دقیقاً همان روند پادشاهی هخامنشیان را طی کرد چرا می گویید خشایار شاه بد بوده است چرا می گویید آن شاه خوب بوده است این شاه بد بود کار همان است روند همان است سیاست همان عملکرد همان است حالا یک جایی دارد کاملا درست می گوید مثلا در بحث عقیده کوروش اعتقادیش چی بود آن چیزی که آثاری که باقی مانده است آن چیزی که خود کوروش دارد به نمایش می گذارد از خودش بت پرستی بود در موردش بحث کردیم مفصل خشایارشاه چه کاره بود اعتقادش چی بود چندگانه پرست بوده است حالا دیودان را بله برای مقابله با کوروش و احتمالاً کمبوجیه ویران می کند پرداخت اما کتیبههای خودش که دیگر است که خشایارشاه خیلی دارند تلاش می کنند می گویند خشایارشاه قطعا زرتشتی بوده است در ادامه به نمونه اش اشاره می کنم نه ما هیچ آثاری که بتوانیم بله کتیبه ضد دیو را آورده است بگوییم از فرهنگ زرتشت گرفته شده است در حالی که ما در مورد دیو هم توضیح دادیم و صحبت کردیم دیو ریشه شناسی واژهاش و اینکه از کجا آمده است چه معنایی بوده است از بحث شرق ایران زمین و هند آن ها را مطرح کردیم با شما لزوماً نمی شود کسی کتیبه ضد دیو داشته باشد پس در نتیجه چی بوده است زرتشتی بوده است سراغ کتیبهها برگردیم بعد از مدتها کتیبههای هخامنشی پیرلوکوک ترجمه پیرلوکوک که مطالب آقای پیرلوکوک را مطالب پیرلوکوک توسط خانم نازیلا خلخالی زیر نظر خانم ژاله آموزگار ترجمه شده است در چاپ های مختلف هم یک چیزهایی بالا پایین شده است دیگر.
کتیبههای خشایارشاه من چند جمله را می خوانم اعتقاد خشایار شاه را ببینیم اول اهورا مزدا خدای بزرگ است بزرگترین خدایان خدایان دیگری هستند اهورا مزدا بزرگترین البته اینجا در چند خدایی چندگانه پرستی عین کوروش تالی تلو کوروش است ولی در خصوص بتهای دیگری صحبت می کند در مصداق با هم اختلاف نظر دارند یکی می گوید بعل است یکی می گوید بلع است عبارت بعدی ببینیم همین تصاویر را داشته باشیم با هم همین کتیبههای خشایار شاه باز در جای دیگر اهورا مزدا مرا بپاید با خدایان جای دیگر اهورا مزدا مرا بپاید با خدایان اهورا مزدا این ها را بپاید با خدایان اهورا مزدا مرا بپاید با خدایان اهورا مزدا خدای بزرگ است بزرگترین خدایان خدایان مختلفی دارد می گوید باز اهورا مزدا مرا بپاید با خدایان متفاوت هر کدام خشایار شاه چندگانه پرست بوده است مثل کوروش اینجا را می توانیم بگوییم که بله اعتقادی در اینکه هیچ کدامشان موحد نبودند درست است از لحاظ عقیدتی در این خصوص که بگوییم نه کوروش و نه خشایار شاه هیچ کدام زرتشتی نبودند این هم درست است رفتارهای عجیبی خشایار شاهزاده به آن اشاره کردیم وقت ذخیره شود.
می خواهم برسم به موارد مختلف مجبورم خیلی سریعتر بگویم آن قضیه تازیانه زدن به آب که برای شما گفتیم آن قضیه درختی که در مسیرش بود و هرودوت این گزارش را آورده بود یک رفتارهایی داریم می بینیم از خشایار شاه که خیلی جور در نمی آید اینقدر آقای شروین وکیلی می گوید که آقای خشایار شاه دیوانه جلوه بدهند خوب ولی انگار نه یک اتفاقات دیگر افتاده است اصلا کار هرودوت نیست که ما خواسته این را دیوانه جلوه بدهد منابع دیگری هم داریم و حتی خود پذیرش یک سری کارها را از خود وکیلی داریم که انگار این خیلی با تعادل نبوده است این نوع رفتار نمونه اش را با هم ببینیم تمیستوکلس سردار آتنی هم در مقابل خشایار شاه ایستاد و کل ایرانی را کشت حالا آن جنگ محق بودند در دفاع یا نبودند به هر حال و هم زمان داریوش در ماراتون شرکت کرد و با ایرانی ها جنگید آنجا را هم باز ما پیروز نشدیم خیلی عجیب است که این تمیستوکلس یا تمیستوکلس یونانیش را این تمیس چرا برخورد من یکی دو مطلب برای شما بیاورم مفصل فقط سند را نشان می دهم ایران و شرق باستان در کتاب تاریخی که دیودور سیسی می دانید متقدم منبع به نسبت و منبع متاخری نیست محل اعتماد و محل اعتبار بر اساس این ترجمه که ملاحظه می فرمایید حکومت مادها آشور لشکرکشی خشایارشاه ارتش دوم کوروش و کوروش کوچک لشکرکشی اسکندر به ایران این کوروش کوچک هم اینجا ببینید که می گویند کوروش کبیر در خصوص این کبیر کوچک و بزرگ است خیلی این رفع ارتباط ظاهرا آن رفتارهای کوروش ندارد که کبیر یعنی یک بوده است اسم ها تکرار می شده است داریوش اول دوم اردشیر دوم و کوروش کوچک کوروش بزرگ کوروش کوچک اردشیر دوم بعد از این بعد از خشایار شاه این ها می آید می شود کوروش کوچک کوروش اول می شود چی کوروش بزرگ ترجمه حواشیش هم که می بینید توسط چه کسی بوده است.
و این مطالبش صفحه شماره دویست و پنجاه و هشت نخوانم چون نمی رسیم واقعا دویست و پنجاه و هشت دویست و پنجاه و نه دویست و شصت دویست و شصت و یک چی می گوید اینجا می گوید تمیستوکلس خشایار شاه آورد هم به او زمین داد برای حکومت کردند هم ایرانی به آن داد واقعا عجیب است آقای پیر بریان هم آمده است همین بحث را مطرح کرده است خیلی سریع فقط سندش را ببینیم تاریخ امپراطوری هخامنشیان جلد دوم مهدی سمساران ترجمه کرده است این را صفحه شماره هزار و صد و هشتاد و چهار می گوید خشایار شاه در وجود شخص تمیستوکلس است یا تمیستوکل یا تمیستوکلس سردار معارض و خصم خود در سالهای دهه هشتاد یک متحد جدید یونانی پیدا کرد آقای دکتر شروین وکیلی می گوید نه این از اول بوده است معلوم دیگر اگر دوست داشتند توضیح بدهند دلیل اینکه می گوید از اول خائن بوده است چی بوده است یکی دو رفتارش را می آورد می گوید که آن ها می تواند رفتار خائنانه باشد نه اینکه از اولش طرف خائن بوده است به دنبال منافع خودش بوده است قبلا توضیح دادیم در خلال جنگها آقای پیر بریان یک چیز دیگر می گوید نه خشایار شاه آمد اینکه دشمنش هم بود ایرانی کشته بود و این ها گفتش که یک متحد جدید پیدا می کنیم دیگر و توضیحاتی را در این زمینه می آورد همان محتوایی که عرض کردیم را مفصل مطرح می کنیم.
این را می خواهم بگویم رفتار عجیب است، آقای شروین وکیلی هم همین را پذیرفته است از کتاب نشان بدهم کتاب اسطوره معجزه یونانی دکتر شروین وکیلی می گوید توکلس را در آتن به جرم خیانت به یونانیان و همکاری با پارسیان متهم کردند و ناچار شد از شهرش بگریزد در مقابل ایرانیان به او پناه داده و با پاداشهایشان او را خشنود کردند فرمانده طرف مقابل این همه ایرانی کشته است خشایار شاه می آورد ایران به آن زن ایرانی می دهد به آن غذای ایرانی می دهد به آن زمین ایرانی می دهد و زندگی می کند در آسیای صغیر و می میرد.
حالا تصور کنید مثلاً یک کسی دیگر که آقای شروین وکیلی اگر با او زاویه داشت از لحاظ فکری چنین کاری را می کرد چه اتفاقاتی رقم بخورد در قضاوت ها حالا می گوییم ممکن است من حرف می زنم چقدر خوب است خشایار شاه چقدر آدم خوبی بوده است چقدر بخشنده بوده است فرمانده دشمنش را بخشیده است دیگر این آدم خیلی دل رحم بوده است اصلاً معلوم است خیلی آدم دل رحمی بوده است این شبهه به حرف من اگر آدم دل رحمی بود یادم بوده است دیگر این کاری که کرده است چیست؟ هزارههای گمشده جلد دوم جناب آقای پرویز رجبی مطلبی را ایشان اینجا آورده است یک نمونه نیست طبیعتاً این گزارش ها صد و پنجاه و نه می گوید ظاهرا خشایارشاه در حال غضب مادرش آتوسا را به قتل در مورد تمیستوکلس که می رسد سفره پهن می کند برایش ولی در مورد مادرش آتوسا چه کسی بود بچه کوروش کلاً این تیره داریوش کشت بردیا بود کمبوجیه بود آتوسا این ها خاندانی بودند که این تیره داریوشیان این ها را کشتند دوتایش را فصل اول در مورد این نکته را بگویم آقای پیر بریان می گوید که یک اختلاف نظری در مورد این است که این کار اردشیر بوده است یا خشایار شاه اردشیر آقای ثاقب فرد بعدی پادشاه بعد از خشایار شاه است ولی نه این سیاق دقیقا مصدر اولی که من به شما نشان دادم مصدر جدی این گزارش در مورد این است که خشایار شاه استقبال کرد آنجا خیلی قشنگ تصریح می کند که خشایارشاه بوده است باور کنید جور در نمی آید پادشاه ایرانی کشته نهایتش این است که ببخشدش ولی دیگر چرا زن ایرانی به آن داد؟
یک جایی عصبانی شده است مادرش هم کشته است یا اصلا این گزارش اتفاقات دیگر را چیکار می خواهیم کنیم همین هرودوت ترجمه آقای ثاقب فرد که در موردش اول برنامه بحث صحبت کردیم می گوید طرف آمد گفت من بچههایم چند بچه دارم چند از این بچه یکی از بچههایم بماند چند دیگرشان می آیند برای جنگ با یونانی ها می آیند در سپاه در میان سربازی حالا یک بچه هم بماند چیکار می کرد خشایار شاه بینا می کشت همین هرودوت دارد ترجمه آقای ثاقب فرد البته با آن ایراداتی که گاهی در موردش تاریخ هرودوت جلد دوم صفحه شماره هفتصد و هفتاد و چهار بند سی و هشتمش و سی و نهمش و این ها و صفحه هفتصد و هفتاد و پنج دو گزارش اینجا دارد کتاب بعدی را نشان بدهم الان نمی خواهم بروم برای خواندن آن تاریخ هرودوت است تاریخ تمدن ویل دورانت به عنوان خیلی بدیهی را می آورد تاریخ تمدن رشته ویل دورانت با کلی مترجم مطلبی که می آورد این است دویست و نود و پنج خشایار شاه دل رحم بوده است واقعا یا اصلا قضیه مسئله به شکل دیگری بوده است .
ارتش پایه اساسی قدرت شاه و حکومت شاهنشاهی به شمار می رفت چه دستگاه شاهنشاهی چه دستگاه شاهنشاهی زمان زمانی سرپا می ماند که قدرت آدم کشی خود را محفوظ نگاه دارد تمام کسانی که مزاج سالم داشتند و سنشان میان پانزده و پنجاه سال بود ناچار بودند در هنگام جنگ به خدمت سربازی درآیند سربازی اجباری از سربازی زمان خشایار شاه یک بار چنان اتفاق افتاد که پدر سه فرزند درخواست کرد که یکی از آنان را از خدمت سربازی معاف دارند و شاه در مقابل این درخواست فرمان داد هر سه پسر او را کشتند گفت قبل از اینکه یونانی بکشند خودم می کشم پدر دیگری چهار پسر خود را به میدان جنگ فرستاد و از خشایارشاه تقاضا کرد که پسر پنجم او را برای رسیدگی به کارهای کشاورزی نزد او بازگرداند پنج پسر دارم چهار نفر می آید می جنگد برای در یک نفر بماند کنار خشایار شاه دل رحم چیکار کرد شاه فرمان داد آن پسر را دو پاره کردند و هر پاره را در یک طرف راهی که قشون از آن می گذشت آویختند سپاهیان آمدند اینجا رد شدند طبل می زدند از بین این بچه دو شده است یعنی دو شقه کردند این بچه آن پدری که نگران بود تنها بماند می گفت یک فرزندم بماند این حرف ویل دورانت است.
استدلال ببینیم شما استدلال ایشان را ببینیم جواب ما را ملاحظه بفرمایید بعد قضاوت آقای شروین وکیلی در کتاب همین اسطوره معجزه یونانی که می آید دفاع کند از این وسط می گوید که به همین ترتیب داستان پوتیوس که هنگام لشکر کشی خشایارشاه به یونان از شاه درخواست کرد که یکی از پسرانش را از خدمت سربازی معاف کند دروغین می نماید چرا به روایت هرودوت خشایارشاه دستور داد پسر پوتیوس را دو پاره کند و لشکریان از میان دو نیمه بدن بگذرند این کار حالا ایرادات گذشته از آنکه با قانون داته پارسیان مبنی بر مجازات نکردن افراد بیگناه در تضاد است و مشروعیت و کارایی نظام سیاسی شان را هم کم می کند گذشته نگه داریم این را با قانون داتی پارسیان مبنی بر مجازات نکردن افراد بیگناه در تضاده است نمی گوید اصلا همین کارش مجازات است که نمی خواسته است بیاید سربازی دیگر بعد مثلا همان داریوش وقتی که می رفت مناطقی که این ها قیام کرده بودند علیه اش می خواست مجازات کند چهار میخ کند ملت را بریزد در دریا ملت را یکی یکی می آمد این ها برایشان دادگاه تشکیل می داد بگوید شما باید مجازات شوید یا نشوید در بابل که کوروش حمله برگزار می کرد چه کسی گناه دارد گناهکار است و چه کسی بی گناه است؟
یونانیان الان مثلاً این وسط گناهشان چه بوده است از دیدگاه قانون کشته می شدند در حمله ایرانیان سوال دیگر سوال چی بوده است بیاید بگویید مثلاً آتن آنجا اینطوری به آتش کشیده شد دوبار فتح شد آن بدبخت هایی که مثلاً مانده بودند در معبد اپیس گیر کرده بودند در آتن چرا آن ها کشته شدند اصلاً این ها یکی یکی اینجا قانون نبود مسئله بعدی ایشان می گوید که می گوید آقا با مشروعیت کارهای نظام سیاسی شان از آن کم می کند مشروعیت اتفاقا درست دارد می گوید اگر این کار را می کرد خشایار شاه که از مشروعیت نظام سیاسیش کم می کرد همین مشروعیت نظام سیاسی همانی هم که بود کم شد بعد اینطوری سقوط کردند دیگر، دیگر باید چیکار می کرد چیکار می کرد که از مشروعیت کم شود همین کار را می کرد انجام داد و از مشروع نبود.
و جلوی سپاهیان خودش هم آورده است نکته بعدی ایراد دیگری که آورده می گوید چون از دید زرتشت است می گوید به لحاظ دینی هم برای خشایارشاه ممکن نبوده است چرا چون از دید زرتشتیان و ایرانیان کهن جسد چیزی نجس و پلید است که حتی با زخم کردند یا سوزاندنش خاک و آتش آلوده می شود بدیهی است که هیچ مدعی زرتشتی گری سپاهش را از میانه چنین عنصر ناپاکی عبور نمی دهد احتمالاً این هم داستانی بوده است که یونانیان بر مبنای تجربیات خویش سرهم کردند نشان دهند که همه مردان ساکن در آسیا به جز یک آقای ثاقب فرد که دو نیمه شده است در سپاه شاه حضور داشته کجا ثابت شد که خشایار شاه زرتشت که شما بیاید این را نتیجه گیری کنید کجا این مسئله اصلاً اثبات شد یکی دو جا من دیدم آقای دکتر شروین وکیلی می گویند که معلوم است دیگر خیلی واضح که خشایار شاه اینجا زرتشتی بوده است درست نمی شود که آیا اینقدر شما دلیل و شواهد متقنی که بتواند از این استدلال دفاع کند دینش را ثابت کند دارید که آن بسنجید تازه اینجا اول بحث است چقدر شما مؤمن می دانید خشایار شاه آیین زرتشت که بگویید قطعاً به آن عمل می کرده است این هم بحث دوم این است که حالا این جنازه را بد می دانستند نصو می دانستند این جنازه را بد می دانستند ولی اگر بگویند یک کسی است که تخلف کرده است ما داریم این کار را می کنیم آیا امکان نداشت این ها دو تکه کنند به عنوان درس عبرت بعد از مقابلش رد شوند تبرک که نمی خواستند کنند به طرف که بگوییم آقا این چون زرتشتی بوده است نمی شده است بگوییم زرتشتی بدن را بد می دانند چرا باید خشایار شاه دو نیم کند از بین رد شوند مارش می زدند لشکر بوده است رز می بودند می خواستند درس عبرت شود این هم آنجا باشد.
نکنید از این کار ها را استدلال خوب نیست در شان آقای شروین وکیلی واقعا نیست خوب پس در نتیجه رفتار عجیب خشایارشاه وجود داشته است یک نمونه رفتار عجیب این است که می آید دشمن می آورد ولی سه آقای ثاقب فرد که گفتند تمیستوکلس خواهرزاده شاهد یعنی خواهرزاده خود خشایار شاه کشت سر برید وسط جنگ به عنوان اسیر گرفته بودند قربانی کرد برای خدایان یک قیامی در بابل برخی از گزارشها رخ داده است در زمان خشایارشاه بعد از این جنگ ها چی شد حالا شاید جدیترین اتفاق نظامی و رزمی این ها همین باشد دیگر البته من به قضیه پرداختم قبلا هم چون یک قسمت دو قسمت پرداختم آن را جدا در ذهنتان محاسبه کنید لینک بزنید بروید آنجا را یادتان بیاید یا ملاحظه کنید مجدد برنامه اتفاق باب را که دارم می گویم جدیترینش جدای از بحث است که گفتیم یک بحث قیام انگار در بابل رخ داده بوده است و مثلاً آقای داندامایف به آن اشاره می کند در تاریخ هخامنشی نقلش می کند خبر بروز شورش در بابل در اقامتگاه تابستانی خشایارشاه در اکباتانا به وی رسید وی چنین اتفاق وی چنین اتفاق افتاد که طبق ولی چنین اتفاق افتاد که طبق پاره اسناد بابلی که مربوط به دوره فرمانروایی بلشیمانی می شود.
شورش پس از دو هفته به آسانی سرکوب شد برپاکنندگان شورش هم تنبیه شدند ولی خشایارشاه از گرفتن انتقام شدید خودداری کرد نزد آتن ویران کند بابل را چرا به خاطر اینکه آن شهر بابل را خوب می شناخت زیرا از سال چهارصد و نود و هشت پیش از میلاد در کاخ سلطنتی بابل زیسته بود اینکه منحصراً به خاطر وی ساخته شد و احتمال دارد که وی میل نداشته است شهر مورد علاقه اش را ویران کند ولی باز در خلال تابستان سال چهارصد و هشتاد و دو پیش از میلاد بار دیگر بابلی ها دست به شورش زدند یعنی احتمالاً دو شورش حداقل یک شورش در زمان خشایار بوده است بعد از اینکه بر می گردد از یونان و شکست می خورند آن هایی که شورش کردند یا قیام کرده بودند شکست این قیام و شورش است آقای شروین وکیلی می گوید دروغ است پیر بریان هم اشاره می کند والتر هینس یک مقداری باز مفصل تر کتاب والتر هینس داریوش و ایرانیانشان همین کتاب می آید اینجا اشاره می کند به این مسئله و این مطلب ببینیم حالا مطلب صفحه شماره دویست و سی و دو اما به هنگام تدارک برای جنگ در سال چهارصد و هشتاد و دو شورش های بابل آغاز شد پس فراتر از یک شورش بابلی اسم شخص است اینجا آورده است بلشیمانی نوشتم در ترجمه و شمش اریبه یا اریبی چند جور گفتند شمش اریبا می گوید این ها مدعی سلطنت شدند خشایار شاه ماموریت سرکوب شورشها را به شوهر خواهر خودش داد و حالا آدم با کفایتی بود و بعد قضیه اما این همه کار نبود دستور خشایارشاه بود که معبد مردوک اصلا گیلاساگیلا معبد اصلی بابلیان با خاک یکسان شود این گزارش آقای پیر بریان مطلبی که آورد از کتریاس آدرس با استنادش به قضیه بابل به کتریاس است اینجا خود والتر هینس می آید قبول می کند و حتی همان ویران کردند معبد هم می گوید بعد از این قضایا اتفاق افتاد یک چنین دیدگاهی دارد.
می خواهم بگویم که نقدهای مختلفی دارد این قضیه این قیامی که در بابل بود اما اتفاق جدی دیگر نظامی رخ نمی دهد یعنی هخامنشیان خشایارشاه شکست خورده است بابل قیام می شود چند تایی شاید سرکوب می شود حالا بعضی گفتند فاصله قیامها کم بوده است بلافاصله بوده است بعضی گفتند خیر فاصله زمانی داشته است یک اتفاقی که خشایار شاه پررنگ است تعبیر خیلی خیلی مودبانه شسته رفته بخواهم بگویم خیلی علاقه به جنس مونث نشان می داد از خودش یک رگههایی از این رفتار را در گزارشهای قسمت قبل ما دیده بودیم یک مقداری متمرکزتر بخواهیم نگاه کنیم مثلاً آن قضیه عاشق دختری می شود بعد برنامه می چیند که بخواهد آن را بگیرد این ها را گفتیم خانمی می شود بعد از کسی دیگر خوشش می آید قضیه همسر برادرشان بوده است داندامایف آورده است هرودوت آورده است این ها را در موردشان صحبت کرده است و حتی در مورد اینکه خیلی تاثیر پذیر بوده است از خانم های در دربار گزارش یک زنایی کرده بود تجاوزی کرده بوده است شخصی قرار بوده است این را بکشند بعد می آیند واسطه قرار می دهند خانم دیگری را می زند و بحث این همسر زن برادرشان هم که داستان معروفی است آن هایی که الان می دانند قضیه زن برادرشان چی بود.
که به مرگ کل خانواده انجامید و ما هم کسایی که برنامه می دانند و قضیه بحث استر و مردخایی را هم که من به شما گفتیم دختری آمد نفوذ کند اتفاقات بدی رقم بخورد چرا از سریع رد شدم مطالب آماده است با دست عرض می کنم می خواهم یک مسئله مهم تری برسم حرمسرای یک تمرکز خاصی روی بحث حرمسرا داشته است چند مطلب با هم ببینیم کیفیت حرمسرا هزارههای گمشده جلد دوم جناب آقای پرویز رجبی ایشان می آید فصل دومش ادامه ساختمان در تخت جمشید یک جا اسکن نشان دادم به شما باقی مانده است تعریف از ساخت و سازش بوده است و خیلی ساخت و ساز مهمی هم بوده است عمارت حرمسرا پروفسور هرتفلد مجتمع ساختمانی بزرگی را که در لبه جنوبی سفره تخت جمشید قرار داشته است و امروز تنها حدود دیوارهای آن برجام بر جای است با توجه به ساختار عمومی بنای حرمسرای خشایار شاه نامید.
صفحه شماره چهل و هشت سنگ بنای عمارت حرمسرا را نیز هرتفلد در گوشه جنوبی بخش غربی حرمسرا به دست آورد در این سنگ نوشته است خشایار شاه پس از اشاره به آفرینش زمین آسمان مردم و شادی به وسیله اهورا مزدا این را می نویسد که من شاه شدم چه شد از طرف داریوش اهورا مزدا این ها اهمیت این سنگ نوشته علاوه بر اشاره خشایار شاه به برگزیده شدنش به ولیعهدی در این است که به کمک آن می توان بی تردید گفت که حرمسرا از بناهای خشایار است یعنی اگر پادشاهان دیگر کاری را انجام می دادند اینطوری دیگر حرمسرا در کیفیت همسرم با شما فقط یک نکتهای را باز آقای شروین وکیلی چون بلند آوازترین مدافع حال حاضر ما در مقابل ایرادات نسبت به هخامنشیان محسوب می شود.
با توجه به حجم آثارش و با توجه به فعالیتهایی که دارد دورههایی که دارد موسساتی که دارد از ایشان مطلب را خدمتتان عرض می کنم ایشان می آید یک گیری به حرمسرا می دهد بعد اصلاً فراتر از این است که بگوید حرمسرا منکر می شود این واحد سیاسی زنان بوده است و تصمیم گیری های بزرگی کتاب اسطوره معجزه یونانی دکتر شروین وکیلی مطرحش این است در ایران حتی در خانواده سلطنتی زنان همواره زنان همراه مردان به شکار می رفتند و این امر گذشته از تعارضی که با افسانه حرمسراهای شرقی دارد نشانگر مشارکت نمادین زنان در اموری وابسته به جنگ است این چه برداشتی بود واقعاً چون پادشاه می خواسته است برود شکار با خودش زنها را می برده است این نشان دهنده این است که حرمسراها افسانه بوده است حرمسرای شرقی افسانه است قضیه اش و اینکه نشانگر مشارکت نمادین زنان در امور وابسته به جنگ است!!! کدام جنگ اگر قبلش را دارید می گویید که در جنگ با یونان زنی نیست که ما در موردش صحبت کنیم اگر بعدش را دارید می گویید که آن زن است آن جنگ نیست بعد با خودش می برده است شکار، شکار تفریح می رفته است دیگر نمی رفته است که مثلاً خشایارشاه صبح بیدار شود برود.
بگوید آقا مثلاً من بروم با زحمت یک شکاری انجام بدهم برای خانوادهم گرسنه نمانند امشب شکار پادشاهی بوده است شکار سلطنتی بوده است تفریح بوده است وقتی می خواسته است برود تفریح با خودش زن هم با خودش می برده است این نشان دهنده مشارکت زنان بوده است نبوده است دیگر حتی خزانه را می گویند پرویز رجبی حتی خزانه را می آید اضافه می کند به حرمسرا حرمسرا خیلی مفصل بوده است دیگر همین الان هم یک چیزی به شما بگویم یک راهنمایی دارد تخت جمشید آقای پرویز رجبی هم نوشته است دکتر پرویز رجبی هم آن را نوشته است شیراز اگر شما تشریف ببرید به عنوان چند سال چند سال پیش که بوده است البته من کتاب از شیراز نخریدم از تهران تهیه کردم ولی آن کتاب راهنمایی تخت کتاب بزرگی که قبلا آوردم در استودیو همان کتاب هم بخش حرمسرا کاملا مشخص کرده است چون آقای هرتفلد می دانم اشتباهات عجیب و غریبی هم دارد در حرف هایی که زده است گاهی مثل همان بحث زمان زرتشت کی بوده است و یک چنین چیز هایی اوایل کنکاشی بوده است در بحث تخت جمشید حالا غرض هم یک جایی احتمالاً داشته است ولی در مورد این مسئله حرفش درست است در مورد حرمسرای حرفش درست است هزارهای گمشده باز جلد دوم چقدر از هزاره های گمشده را خواندیم پرویز رجبی صفحه شماره چهل و هشت چون کف جناح اصلی بنای حرمسرا روی کفی قدیم و سرخ رنگ بنا شده است.
نخست گمان می رفت که خشایارشاه حرمسرا را در جایی که زمانی حرمسرای داریوش بوده است ساخته است اما بعدها با خاکبرداری عمارت خزانه روشن شد که کف سرخ رنگ مربوط به بنای قبلی خزانه بوده است و نیز معلوم شد که خشایار شاه برای ساختن بنای حرمسرا قسمتی از عمارت خزانه را بریده است این حرف آقای پرویز رجبی باستانگرا پرویز رجبی که داشت از شکست خشایارشاه در مقابل یونانیان دفاع می کرد در این را من الان نمی گویم یک صحبتی مطلبی دارد در مورد حرمسرا یک ذره عجیبش می کند این بخشی که دارم می خوانم اگر خواستید بروید عبارات دیگرش هم بخوانید.
من شاید بعضی چیزها خیلی نشود در برنامه گفت به دلایلی خودم دوست ندارم بگویم یک اشاره کنم هم کتاب ایران در شرق باستان هرتفلد یک بخش هایش که در مورد بحث حرمسرا است و فقط اشاره فقط اشاره یک نمادی و یک مجسمهای و سنگ نوشته ای از دوستانم فرمودند که تخریب ساگیلا برای بعد از پلاتین نیست نمی دانم گفتید برای بعدش می شود یا نه متنی که آوردم از والتر هینس می گوید کار به همین جا ختم نشد باز تخریب کردند حالا شاید بر اساس سیاق بگوییم که شاید تصورشان این بوده است حالا خیلی مهم نیست ویران کرده است دیگر حالا یک سرکوب کرده است یک ویران قبلش بوده است خیلی موضوعیت ندارد ولی ممنون که فرمودید یک مجسمه ای است یک کنده کاری است و یک نمادی است از خشایار شاه که دو پسر دارد پشت سرش نشان می دهد یکیشان خواجه است چون محاسن اصلاً ندارد و حوله در دستش آن بحث خواجگان را من همین اکتفا می کنم به همین حد گفتن در موردش.
کسی پژوهشگر محقق بود نیاز داشت مسئله خودش برود تحقیق کند معاف بگذارید پرداختند به اینکه این قضیه و چه اتفاقاتی می افتاده است آنجا چیکار می کردند ایران در شرق باستان در دورههای مختلف هم بوده است آقای خواجگان بودند دورههای مختلف ایران در شرق باستان تألیف ارنست هرتفلد همایون صنعتی زاده هم که ترجمه کرد چند عبارت دارد من بخوانم شماره دویست و سی و پنج این ترجمه به اتاقهای حرمسرا نیست که با دهلیزهای بسته محصور بودند و پنجره هم نداشتند نیز هیچگونه نوری نمی رسیده است یک فضای مخوف عجیب و غریبی داشته است حرمسرا دروازه داخلی بر روی پاگرد بالایی واقع شده است بعد یک توصیفاتی دارد این هم بگذرم می خواهم برسم در نقشهها را آورده شکل آورده است به تصویر کشیده است که فضای ساختمانی حرمسرا و تناسش با بقیه ساختمانها چگونه بوده است صفحه شماره دویست و چهل حرمسرا تمامی بخش جنوبی کاخ خشایارشاه را فرا می گرفت.
بخش وسیعی را برایش گذاشت باز ویژگی حرمسرای چی بوده است صفحه شماره بیست و چهار حرمسرا برای زنها در حکم نوعی صومعه یا خوابگاه بود دیگر اینکه هیچ یک از اتاقها نور مستقیم نداشت چرا چرا باید حرمسرا گفت زنان آنجا دیگر وضعیت تاریکی چرا یک حدسی دارد این وسط آقای هرتفلد شاید در تاریکی به سر بردن همسران شاه برای حفظ سپیدی رنگ پوستشان بود و حالا عبارت این چنین صفحه اینجا بخش حرمسرا است رفته است صفحه دویست و چهل و این ها توصیف آورده است یک مطلب دیگر راجع به حرمسرا به شما نشان بدهم محوریت داشته است مرکزیت داشته جدی بوده است برایشان یک حرفی را دارد ایشان که فکر می کنم خیلی مطلب درش است یعنی خیلی درس عبرت درش است در بحث تاریخی گره باز می کند که چرا این اتفاقات همین کتاب هزار های گمشده را ملاحظه بفرمایید جلد سوم پرویز رجبی صفحه شماره چهل و دو یک بخشی دارد کشته شدن خشایار شاه که مفصل به آن خواهم پرداخت من این طلبتان باشد می گوید از نخست پیدا بود که سرانجام زندگی حرمسرایی خشایار شاه و نقش زنان و خواجه سراهای پرنفوذ دربار برای او پر عقوبت خواهد زمین زد هخامنشیان و زیاده خواهی افول دیگر شروع می شود در نهایت کار به کجا کشیده می شود.
آقای پیرنیا یک مطلبی دارد تاریخ ایران باستان حسن پیرنیا صفحه شماره هفتصد و سی و هشت بحث ششم قتل خشایار شاه و خصایل او از او تعریف و تمجید هم دارد می گوید خشایارشاه از جهت عدم بهرهمندیهای متواتر که در اوایل سلطنتش روی داد به کلی فاقد اراده شد بعد از جنگها را دارد می گوید و جنگ و جهانگیری را فراموش کرده است در عیش و عشرت فرو رفت بزرگان پارس از این جهت که در خط کشورگشایی افتاده است و در هر سلطنت هر سلطنت ممالکی به ایران ضمیمه کرده بود از سستی خشایارشاه ناراضی گشته با نظر حقارت در او هستند بعد حرف های دیگری هم دارد که بوی تمجید آقای حسن پیرنیا هم یک بحثی را در این خصوص که آقا این حرمسرای خیلی یک حرف دیگر باز از تاریخ ایران باستان حسن پیرنیا صفحه شماره هفتصد و بیست و هفتصد و چهل مغلوب زنان است و زمام امور را به دست خواجه سرایان و زنان می سپارند درباره اشخاص یا در حال افراطی در حال تفریط خلاصه آنکه از او دوره انحطاط در خانواده هخامنشی شروع شد و زمام امور به دست زنان و خواجه سرایان افتاد هخامنشیان تمام کرد هرچند باز پادشاه می آید ولی دیگر نشد دیگر آن دوره قبل نشد پانصد و پنجاه پیش از ششصد و پنجاه صفحه شماره شصت و هشت خشایار شاه پس از شکست سالامیس با ستمگری در تمام راه به شوش بازگشت و یک سال بعد ر شکست سردارش ماردونیوس یا مردونیه را در پلات آنگاه از تمام نقشه های خود برای تصرف یونان چشم پوشید.
و تمام وقت خود را صرف دو سرگرمی مورد علاقهاش کرد ادامه کارهای ساختمانی تخت جمشید روابط با زنان دربار ساختمان هم که می ساختند یکی از اصلیش همین حرمسرای بوده است باز تقریبا یک چیز البته ساخت و ساز داشته خشایار شاه این را منکر نیستیم حتی بحث قضیه سیلوها و این ها را هم هرودوت درباره موضوع اخیر اطلاعات خوبی داریم مثلاً درباره رابطه او با برادرزاده اش آرتائنته یا آرتوئونته که به مرگ ماسیستس برادر خشایار شاه و خانواده اش انجامید که برای شما خواندیم داستانش را مفصل این هم حرف های پیرنیا را هم که گفتیم یک مطلب دیگر باز بخوانیم از آقای پرویز رجبی که امشب زیاد است گمشده صفحه شماره چهل پریشانی در دربار و رونق نقش حرمسرا خشایارشاه از آقای ثاقب فرد جنگی یونان به دربار خود بازگشت که در غیبت او به چنگال دسیسه افتاده بود اکنون سقوط شاه نیز در چنگال خستگی و سرافکندگی ناشی از عدم پیروزی و در کنار روحیه ناشی از تربیت حرمسرایی از تربیت حرمسرای او به آسانی به هر نوع دسیسه امکان رشد می داد یکی از عنصرهای تعیین کننده این چرخه معیوب نقش زن در حرمسرا بود که برای همیشه تاریخ ایران را همراهی کرده است.
هرودوت نمونه جالبی از تباهی خاندان شاهی می آورد که با توجه به شناختی که از دربارهای ایران داریم تنها در جزئیات آن می توانیم تردید داشتیم البته در پاورقی تردیدهای بیشتری مطرح می کند ولی متن آقای دکتر پرویز رجبی دارد این را می گوید که ممکن است حالا هرودوت در بحث این حرم سرا کارهایی که آنجا می کردند و نقشی که حرمسرا داشته است شاخ و برگ دادنش یک حرف هایی را هم جابجا شده باشد ولی اصل مسئله خیلی واضح و مشخص است این شد اتفاقی که نباید می شد و خشایارشاه بعد از این نبرد با یونانیان و خاص پلاته دیگر روند افول هخامنشان با یک سرعتی شدت می گیرد و رو به سراشیبی سقوط حرکت می کند من قبلا که بحث شاهان هخامنشی را می گفتیم کوروش که گفتیم بحث مرگ کوروش را گفتیم برخلاف توهمات و تصورات که در پاسارگاد بوده است و بعد وصیت کرده است و آنجا از دنیا رفته است پاسارگاد مقبره کوروش است و این ها گفتیم این ها همه را بذارید کنار این ها هیچ کدام مستند ندارد خلافش مستند است به شما گفتیم احتمالاً در همان نبرد با سکایی می شود گزارش برگزیده هرودوت در مورد بردیا با شما صحبت کردیم که قضیه مرگش احتمالات را بررسی کردیم فصل دوم و گزینهها را گفتیم به شما حتی در مورد سرزمینش با شما صحبت کردیم که احتمالاً کجا بوده است در برگشتشان بله در قضیه احتمالاً همان سرزمین نزدیک ماد بوده است توسط داریوش چه اتفاقی برایش افتاد.
و چگونه کشته شد آیا بردیا دروغین بود یا مرغ بود یا نبود صحبت کردیم در مورد کمبوجیه زمانی که با داریوش مصر بودند و خبر قیامتی مغ را شنیدن یا بردیا را شنیدند در حالی که پرخاست باید آن را می کشت ولی نکشته بود داشتند بر می گشتند کشته شد باز کمبوجیه هم صحبت کرد پس گفتیم در مورد مرگ داریوش و در مورد مرگ خشایار شاه طلب شما به شما توضیح می دهم اسناد را به شما نشان خواهم داد یک بخشش هم احتمالاً برای شما جذابیت داشته باشد کم هم کار شده است عجیب است کم کار شده است نسبت به آن پرداخته شده است خیلی انگار رد شدن راحت از کنارش و ده سوال بی پاسخ از این برنامه که خیلی مرتبط با هخامنشیان ما از این روال یعنی من باید مرگ داریوش را و مرگ خشایار شاه را بگویم.
که قضیه به چه شکل است حالا اگر تحلیلی است در این خصوص خدمت شما بگوییم اگر اسنادی است به شما نشان بدهیم بعد از آن روال هخامنشیان پادشاهان هخامنشی را دیگر با این روالی که اینجای کار داشتیم ادامه نمی دهیم اصلا نمی شود دیگر چون اینجا خیلی نیاز به بحث یک تدبیر دیگر اندیشیدیم سرعت بخش دوم پادشاهان هخامنشی یعنی از بعد از خشایار شاه از اردشیر که دیگر شروع می شود برسد به قضیه اسکندر ما سرعت می دهیم خیلی به کار خیلی سرعت زیادی دارد چند ده برابر شاید نسبت پادشاهان دیگر سرعت داشته باشد کار ما با یک روال دیگر بحث ان شاء الله پیش می کشیم می رسانیم بحث را به دوره اسکندر اتاق فرمان کسی زنگ نزده است درست است اصلا خوب موافق نه موافق ها را بعد برنامه من برسم ان شاء الله جواب می دهم من سوالات را بخوانم ده سوال را خیلی چندین قسمتی که نخواندیم چقدر فرصت داریم اتاق فرمان یک کوروش بر اساس کتیبهها از جمله منشور بابل بت مردوک را از خدایان بزرگ دانسته خود را ستایشگر او می داند و فتح بابل را به اراده او نسبت می دهد همچنین در زمان او بت موشکوشو در دروازه تخت جمشید ساخته شد آیا می توان کوروش را یکتا پرست دانست خیلی سوال واضحی است خیلی واضح کوروش می گوید من بت پرست هستم شما چه طوری می گویید این موحد است خلاصه سوال سوال دوم با توجه به ادعای وجود قبر کوروش در پاسارگاد کنونی و کتیبه او در نزدیکی این مکان کوروش دفن شده است ادعایش را داریم می گوییم در حالی که اوستا دفن مردگان را پتیارگی از جانب اهریمن و گناه نابخشودنی می داند بر این اساس آیا کوروش فرزندان او و داریوش پیرو اهریمن بودند که با این روال رفتند خاک کردند کوروش زبان ساده این سوال به شما بگویم کوروش اگر زرتشتی بوده است باید در دخمه بود چرا در قبر در پاسارگاد.
سوال سوم خشایار شاه در کتیبه ضد دیو معابدی که در آن بت پرستیده می شده است را دیوان یا دیوکده و معتقدین به آن را دیوپرست می نامد با توجه به متن این کتیبه منشور بابل و معبد دروازه پارسه آیا کوروش دیوپرست و گشاینده دیوکدهها بوده است زبان ساده خشایار شاه کاری که کوروش انجام می داد ویران کرده است آیا شما می توانید برای هر دوی این ها ترضی کنید بگویید (رضی الله عنه) مثل اهل سنت هر دوی این ها را می توانید در یک جهت ببینید این ها را هر دو را می توانید کنار هم بگذارید سوال چهارم بر اساس رویداد نامه نبونعید کوروش در اپیس کشتار راه انداخته است و بحث اپیس و سیپا را مطرح کردیم آنجا کشتار و غارت کرد اتفاق افتاده است در شمال بابل با توجه به این مستند تاریخی که مفصل بحث کردیم در موردش بحث از کلمات یکی یکی پرداختیم آیا فتح قلمرو نبونعید بدون جنگ و غارت بوده است زبان ساده سند زمان خود کوروش باقی مانده و ثابت شده است از لحاظ تاریخی که در موزه بریتانیا نگهداری می شود و خود باستانگرایان ترجمه کردند دارد خبر از جنگ و کشتار و غارت می دهد در بابل چطور شما دارید می گویید کوروش وارد بابل شد بدون جنگ و خونریزی، سوال پنجم بر اساس منشور کوروش ادعا می شود مردم بابل در زمان نبونعید کوروش را پذیرفتند اما در زمان داریوش همان مردم به پیروی از فرزندان نبونعید چند بار علیه هخامنشیان قیام کردند.
امشب یک مطلب خواندیم این هم اضافه می کنم به آن حتی در زمان خشایار شاه هم چند بار قیام کردند در این چند سال فاصله که حاکمان بابل هخامنشیان بودند چه اتفاقی چه اتفاقی و اتفاقاتی باعث نارضایتی مردم در بابل شده است با گل و بلبل می گویید زبان ساده این سوال هم بگویم به شما می گویید با گل و بلبل پذیرایی کردند از ورود کوروش به بابل این ها که با گل و بلبل پذیرایی کردند چرا خون راه افتاد در بابل برای اینکه مقابله کنند با همان شخصی که اینطور از آن استقبال کردند و پشت سر هم قیام کردند، سوال چندم ششم بر اساس کتیبه بیستون بخش بزرگی از آریایی ها یعنی سکاها و ایلامیان یا خوزیها خوزیه اصلا اهورا مزدا را قبول ندارند بخش اهورا قبول و همچنین باعث حمله نظا میان داریوش به آنها شد.
این اعتقادشان با توجه به این اعتقاد آیا می توان آنها را زرتشتی و طرفدار هخامنشیان دانست یک بخش بسیار قابل توجهی از آریاییها اهورا مزدا را قبول ندارند به زبان ساده چطوری شما دارید می گویید که برگردیم به دین آریاییها وزرتشتی گری و این صحبتها در حالی که خدا آریاییها در مقابل این انتقاد ایستادند و کشته شدند یک شاخه دیگر در این بیرون بکشم شما که می گویید آقا جنگ دینی برای مسلمانان است و این ها و نبردهای آن موقع نبردهای این چنینی نبوده است و یک چنین ادعایی مطرح می کنید به عنوان ویژگی آن ها دارد از آن یاد سوال هفتم مکتوبات فراوانی در زمان هخامنشیان به دست آمده است اما تاکنون هیچ نامی از زرتشت و اوستا یعنی طبیعتاً اوستا بقیه نوشته شد در آثار آن زمان دیده نشده است این بی توجهی چگونه با ادعای زرتشتی بودند هخامنشیان قابل جمع است سوال هفتم ساده سازی کنم این همه پادشاهان هخامنشی دارند از خدایان مختلف و بتهای مختلف نام می برند این وسط زرتشت چه شد اعتقاد کجا بود کجا بود زرتشت خودش کجا بود سوال هشت و نه و ده زرتشت چه کسی بود زرتشت چه زمان بود زرتشت پیامبر بود یا نبود دعوت کنید به اینکه بیایم به آیین زرتشت اول ببینیم شما خودتون پیامبر می دانید زرتشت یا نمی دانید دیگر می دانید یا نه اگر نمی دانید ادله شما چیست؟
مگر اینکه اصلاً چرا ما باید بیایم به دین زرتشت وقتی اینکه چه کسی بوده است خیلی صحبت کردیم چند قسمت با شما از برخی ها دوره هخامنشیان گفت یازده چطوری است یک شخصی به شما روزش نه که به دنیا آمده است یا کشته شده است هفته نه ماه نه سال نه دهه نه سده نه هزارش اینقدر اختلاف نظر دارید و مسئله بعدی این بود که کجا بوده است زرتشت شما که می گویید آقا پیامبر ایرانی خوب وقتی کسی برود سراغ اوستا در مرحله اول اثبات نمی شود که زرتشت ایرانی بوده است در مرحله دوم خلاف می شود با توجه به توصیفاتی که از ایران ویچ است و من آن ها را هم توضیح دادم به شما متشکرم فرصتی باقی نمانده است برای این قسمت، قسمت بعدی ان شاء الله دنبال کنید قسمتهای بعد را ادامه می دهیم به دنبال این هم هستیم مخالف تماس بگیرد و به هم بحث کنیم بازار آمدن مخالف کساد شده است و این دیگر تقصیر ما نیست شاید تقصیر ما باشد ولی از بابت تقصیر بودند مقصر بودند ما دوست داشتیم باز هم بیایند منتها احتمالاً دیگر نهایت چیزی که دیدی دیگر نهایت تلاشی بود که می شد در جواب این پاسخها مطرح شود ممنونم از شما بینندگان عزیز و ارجمند التماس دعا دارم از همه شما خوبان یا علی مدد خدانگهدار.