-
راه روشن - نقد صحبت های آقای علیرضا کمیلی 22 خرداد 1403
1:15:58 دقیقه -
راه روشن - نقد سخنان آقایان اسدپور و کمیلی 15 خرداد 1403
1:20:37 دقیقه -
راه روشن - مناظره و نقش آن در تبلیغ 8 خرداد 1403
1:24:20 دقیقه -
راه روشن -تحلیل سخنان مقام معظم رهبری 25 اردیبهشت 1403
1:25:38 دقیقه -
راه روشن - تحلیل ماهنامه علمی و تحلیلی وضعیت شناسی شیعیان( انگیزه های گرایش به تشیع در ایران ) 18 اردیبهشت 1403
1:21:35 دقیقه -
راه روشن -نقد دگر اندیشان شیعی 11 اردیبهشت 1403
1:24:40 دقیقه -
راه روشن -نقد دگر اندیشان شیعی 8 اسفند 1402
1:18:15 دقیقه -
راه روشن - نقد دگر اندیشان شیعی 10 بهمن 1402
1:23:00 دقیقه -
راه روشن -نقد دگر اندیشان شیعی 3 بهمن 1402
1:24:50 دقیقه -
راه روشن -نقد دگر اندیشان شیعی 26 دی 1402
1:24:35 دقیقه -
راه روشن -نقد دگر اندیشان شیعی 19 دی 1402
1:23:25 دقیقه -
راه روشن -نقد دگر اندیشان شیعی 5 دی 1402
1:24:14 دقیقه -
راه روشن -نقد دگر اندیشان شیعی 28 آذر 1402
1:27:32 دقیقه -
راه روشن -نقد دگر اندیشان شیعی 14 آذر 1402
1:24:27 دقیقه -
راه روشن -نقد دگر اندیشان شیعی 30 آبان 1402
1:25:09 دقیقه -
راه روشن -نقد دگر اندیشان شیعی 16 آبان 1402
1:24:18 دقیقه -
راه روشن -نقد دگر اندیشان شیعی 9 آبان 1402
1:28:47 دقیقه -
راه روشن -نقد دگر اندیشان شیعی 25 مهر 1402
1:24:22 دقیقه -
راه روشن -نقد دگر اندیشان شیعی 18 مهر 1402
1:23:38 دقیقه -
راه روشن -نقد دگر اندیشان شیعی 21 شهریور 1402
1:23:19 دقیقه -
راه روشن -نقد دگر اندیشان شیعی 24 مرداد 1402
1:22:41 دقیقه -
راه روشن -نقد دگر اندیشان شیعی 17 مرداد 1402
1:24:09 دقیقه -
راه روشن -نقد دگر اندیشان شیعی 10 مرداد 1402
1:21:23 دقیقه -
راه روشن - نقد دگر اندیشان شیعی 20 تیر 1402
1:30:49 دقیقه -
راه روشن -نقد دگر اندیشان شیعی 30 خرداد 1402
1:19:27 دقیقه -
راه روشن -نقد دگر اندیشان شیعی 23 خرداد 1402
1:22:12 دقیقه -
راه روشن -نقد دگر اندیشان شیعی 2 خرداد 1402
1:15:29 دقیقه -
راه روشن -نقد دگر اندیشان شیعی 26 اردیبهشت 1402
1:20:59 دقیقه -
راه روشن -نقد دگر اندیشان شیعی 19 اردیبهشت 1402
1:25:02 دقیقه -
راه روشن -نقد دگر اندیشان شیعی 12 اردیبهشت 1402
1:23:29 دقیقه -
راه روشن -نقد دگر اندیشان شیعی 5 اردیبهشت 1402
1:24:48 دقیقه -
راه روشن -نقد دگر اندیشان شیعی 23 اسفند 1401
1:21:35 دقیقه -
راه روشن -نقد دگر اندیشان شیعی 9 اسفند 1401
1:21:46 دقیقه -
راه روشن -نقد دگر اندیشان شیعی 25 بهمن 1401
1:21:28 دقیقه -
راه روشن -نقد دگر اندیشان شیعی 18 بهمن 1401
1:22:22 دقیقه -
راه روشن -نقد دگر اندیشان شیعی 20 دی 1401
1:24:59 دقیقه -
راه روشن -نقد دگر اندیشان شیعی 22 آذر 1401
1:22:58 دقیقه -
راه روشن 1 آذر 1401
1:24:34 دقیقه -
راه روشن 24 آبان 1401
1:22:51 دقیقه -
راه روشن 3 آبان 1401
1:26:04 دقیقه -
راه روشن 26 مهر 1401
1:23:30 دقیقه -
راه روشن 19 مهر 1401
1:21:43 دقیقه -
نقد کتاب"دین در ترازوی اخلاق: نسبت میان اخلاق دینی و اخلاق سکولار" نویسنده ابوالقاسم فنائی
1:23:23 دقیقه
راه روشن 22 شهریور 1401 -
راه روشن 15 شهریور 1401
1:22:42 دقیقه -
راه روشن 8 شهریور 1401
1:25:23 دقیقه -
راه روشن 1 شهریور 1401
1:22:57 دقیقه -
راه روشن 25 مرداد 1401
1:25:40 دقیقه -
راه روشن 4 مرداد 1401
1:24:26 دقیقه -
راه روشن 14 تیر 1401
1:23:09 دقیقه -
راه روشن 7 تیر 1401
1:24:03 دقیقه -
راه روشن 24 خرداد 1401
1:24:14 دقیقه -
راه روشن 17 خرداد 1401
1:18:50 دقیقه -
راه روشن 3 خرداد 1401
1:20:43 دقیقه -
راه روشن 27 اردیبهشت 1401
1:20:59 دقیقه -
راه روشن 20 اردیبهشت 1401
1:24:16 دقیقه -
راه روشن 13 اردیبهشت 1401
1:25:29 دقیقه -
راه روشن 6 اردیبهشت 1401
1:25:52 دقیقه -
راه روشن 30 فروردین 1401
1:26:06 دقیقه -
راه روشن 16 فروردین 1401
1:27:07 دقیقه
راه روشن - شأن نزول هَل اَتی/ حکایت بیماری فرزندان امیرالمؤمنین علیه السلام و روزه آن حضرت
قسمت نود و هشتم برنامه راه روشن با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین دکتر ابوالقاسمی
دیگر قسمت ها
عنوان برنامه: راه روشن (شأن نزول هَل اَتی/ حکایت بیماری فرزندان امیرالمؤمنین علیه السلام و روزه آن حضرت)
تاريخ: 12/ 04/ 1403
عناوین بحث:
قرآن؛ سوره انسان؛ امام متقین؛ خیر کثیر؛ بخشش و گذشت؛ انفاق؛ وفای به نذر؛ جلب رضایت خدا
استاد: حجت الاسلام والمسلمین دکتر ابو القاسمی
مجری: آقای محمد تقی غضبانی
مجری:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَبِهِ نَسْتَعين، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم، عرض سلام و ادب خدمت یکایک شما عزیزان بیننده، بینندگان شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف)
در دقایقی که پیش رو داریم با برنامه راه روشن مهمان منازل شما می شویم و در خدمت تان خواهیم بود. این افتخار را داریم که امشب هم از محضر کارشناس عزیزمان جناب اقای دکتر ابو القاسمی بهره مند بشویم. خدمت استاد عرض سلامی داشته باشیم، استاد عزیز سلام وقت شما بخیر خیلی خوش آمدید.
استاد ابوالقاسمی:
وعلیکم السلام ورحمة الله
أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اَلْحَمدُ للهِ رَبِّ العالَمین اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى وَ عَلِيٍّ الْمُرْتَضَى وَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ وَ الْحَسَنِ الرِّضَا وَ الْحُسَيْنِ الْمُصَفَّى، وَ جَمِيعِ الْأَوْصِيَاءِ مَصَابِيحِ الدُّجَى وَصلّ عَلیٰ مَنْ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَي وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْاَرْضُ وَ السَّمَاءُ مَوْلانا صَاحِبَ العَصْرِ وَالزمَان
سلام عرض می کنم خدمت شما و همه بینندگان عزیز و گرانقدر شبکه جهانی ولی عصر، امیدوارم هرکجا که هستند موفق و پیروز باشند.
مجری:
استاد تبریک می گویم اعیادی که گذشت این روزها آخرین روزهای مناسبت های شیرین ایام ولایتی بود، دهه مبارک ولایت را پشت سر گذاشتیم ان شاءالله که رحمات حضرتعالی مقبول درگاه الهی باشد و سعادت روز افزون را برای شما و همه بینندگان خواستاریم.
اما برنامه ای که امشب در خدمت شما هستیم ما دهه ای مبارک ولایت را پشت سر گذاشتیم که در آن ولادت حضرت امام کاظم (علیه السلام) و ولادت امام هادی (علیه السلام) را داشتیم و مناسبت های متعدد عید بزرگ غدیر خم و نزول آیه تطهیر، ماجرای مباهله که برای آن ها ویژه برنامه ای را تقدیم حضور شما کردیم.
در این بین یکی از مهم ترین روزها و یکی از فضایل اهل بیت، بحث نزول سوره دهر (سوره هل أتی) است کمتر به آن پرداخته شد، لذا در این جلسه جناب آقای دکتر ابوالقاسمی زحمت می کشند در این خصوص برای ما مطالبی را ان شاء الله ارائه خواهند کرد جناب آقای دکتر در خدمت شما هستیم بفرمایید استفاده کنیم.
استاد ابوالقاسمی:
طبق روایات مثل روز بیست و پنجم ماه ذی الحجة نزول سوره (هل أتی) بوده چه سالی بوده؟ اختلاف است ظاهراً یک یا دو سال قبل از حجة الوداع این اتفاق رخ داده است. نکات بسیار بسیار عجیبی دارد یک کلیپی است چند سال قبل همین جا در ویژه برنامه حضرت زهرا (سلام الله علیها) ایام فاطمیه، آیاتی که در مورد آن حضرت نازل شد را عرض کردم و مقداری راجع به این سوره صحبت کردم.
اما امروز می خواهم جنبه های دیگری را عرض کنم یک روایتی است در کتب اهل سنت هم آمده است آن روایت را آقایان سنی گفتند این خلاف دستورات دین، چنین و چنان است در یک روایتی امام صادق (علیه السلام) به صورت غیر مستقیم جواب آن ها را دادند و می گویند نه این روایت درست است اتفاقاً شأن نزولش هم طبیعتاً اهل بیت (علیهم السلام) می شود.
اما قبل از این که بخواهیم به آن روایت بپردازیم می خواهم از جهت تفسیری فقط خود سوره را نگاه کنیم ببینیم این آیه در مورد چه کسی دارد صحبت می کند؟ در سوره انسان داریم:
(هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنْسَانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يكُنْ شَيئًا مَذْكُورًا * يوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيخَافُونَ يوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا * وَيطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيتِيمًا وَأَسِيرًا * إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا * إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا يوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا * فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِكَ الْيوْمِ وَلَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَسُرُورًا)
آيا زمانی طولانی بر انسان گذشت که چيز قابل ذکری نبود؟! آنها به نذر خود وفا می کنند، و از روزی که شر و عذابش گسترده است می ترسند و غذای (خود) را با اينکه به آن علاقه (و نياز) دارند، به «مسکين» و «يتيم» و «اسير» می دهند! (و می گويند:) ما شما را به خاطر خدا اطعام می کنيم، و هيچ پاداش و سپاسی از شما نمی خواهيم! ما از پروردگارمان خائفيم در آن روزی که عبوس و سخت است! (به خاطر اين عقيده و عمل) خداوند آنان را از شر آن روز نگه می دارد و آنها را می پذيرد در حالی که غرق شادی و سرورند!
سوره انسان (76): آیات 1- 7- 8- 9- 10 و 11
تا می رسد به این که، این ها نذری کردند (يوفُونَ بِالنَّذْرِ) به نذرشان عمل کردند (وَيخَافُونَ يوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا * وَيطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيتِيمًا وَأَسِيرًا) همه در مورد یک گروه است (إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا * إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا يوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا) ما از روز چهره در هم کشیده سخت (قَمْطَرِيرًا) ترجمه دقیقش را خدمت تان عرض کنم روز هولناک ترس داریم.
بعد یک جمله ای خدای متعال گفته است این جمله را اگر نگاه کنیم شأن نزول آیه صد در صد برای ما روشن می شود. (فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِكَ الْيوْمِ)، چه روزی را دارد می گوید؟ (يوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا) روز قیامت است. خدا این ها را از شر روز قیامت حفظ کرده است این ها شر روز قیامت را نمی بینند تنها چیزی که می بینند (وَلَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَسُرُورًا) شر نمی بینند، در قرآن (وَقّاهم الله) را بزنیم ببینیم چه می آید؟ در مورد متقین:
(إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي مَقَامٍ أَمِينٍ * فِي جَنَّاتٍ وَعُيونٍ * يلْبَسُونَ مِنْ سُنْدُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُتَقَابِلِينَ * كَذَلِكَ وَزَوَّجْنَاهُمْ بِحُورٍ عِينٍ * يدْعُونَ فِيهَا بِكُلِّ فَاكِهَةٍ آمِنِينَ * لَا يذُوقُونَ فِيهَا الْمَوْتَ إِلَّا الْمَوْتَةَ الْأُولَى وَوَقَاهُمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ)
(ولی) پرهيزگاران در جايگاه امنی قرار دارند، در ميان باغها و چشمه ها؛ آنها لباس هايی از حرير نازک و ضخيم می پوشند و در مقابل يکديگر می نشينند؛ اينچنين اند بهشتيان؛ و آنها را با «حور العين» تزويج می کنيم! آنها در آنجا هر نوع ميوه ای را بخواهند در اختيارشان قرار می گيرد، و در نهايت امنيت به سر می برند! هرگز مرگی جز همان مرگ اول (که در دنيا چشيده اند) نخواهند چشيد، و خداوند آنها را از عذاب دوزخ حفظ می کند؛
سوره دخان (44): آیات 51 تا 56
... (يلْبَسُونَ مِنْ سُنْدُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُتَقَابِلِينَ) لباس های بسیار فاخر رو بروی همدیگر می نشینند (وَزَوَّجْنَاهُمْ بِحُورٍ عِينٍ * يدْعُونَ فِيهَا بِكُلِّ فَاكِهَةٍ آمِنِينَ) هر چه میوه بخواهند و هرچه لذتبخش باشد برای شان آورده می شود در امن هستند (لَا يذُوقُونَ فِيهَا الْمَوْتَ إِلَّا الْمَوْتَةَ الْأُولَى) یکبار بیشتر مرگ را نچشیدند جهنمی نیستند که مدام بمیرند و زنده بشوند (وَوَقَاهُمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ) متقین از عذاب جهیم حفظ شدند. خیلی خوب باشی از عذاب جهیم حفظ شدی.
در سوره طور:
(إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَعِيمٍ * فَاكِهِينَ بِمَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ وَوَقَاهُمْ رَبُّهُمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ * كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ)
ولی پرهيزگاران در ميان باغ های بهشت و نعمت های فراوان جای دارند و از آنچه پروردگارشان به آنها داده و آنان را از عذاب دوزخ نگاه داشته است شاد و مسرورند! (به آنها گفته می شود:) بخوريد و بياشاميد گوارا؛ اين ها در برابر اعمالی است که انجام می داديد!
سوره طور (52): آیات 17و 19
(إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَعِيمٍ) دوباره راجع به متقین صحبت می کند متقین در بهشت در نعمت هستند. (فَاكِهِينَ بِمَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ) لذت می برند از آن چیزی که خدا به آن ها می دهد دوباره (وَوَقَاهُمْ رَبُّهُمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ) خدا این ها را از عذاب جحیم حفظ کرده است (كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ).
اما سوره انسان می گوید: (فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِكَ الْيوْمِ) چه روزی؟ همان روز قیامت؛ یک آیه دیگر داریم که خیلی عزیزان بلد هستند راجع به شر در روز قیامت صحبت کرده است چه آیه ای است؟ سوره زلزله
(يوْمَئِذٍ يصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا لِيرَوْا أَعْمَالَهُمْ * فَمَنْ يعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيرًا يرَهُ * وَمَنْ يعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يرَهُ)
در آن روز مردم به صورت گروه های پراکنده (از قبرها) خارج می شوند تا اعمال شان به آنها نشان داده شود! پس هر کس هموزن ذره ای کار خير انجام دهد آن را می بيند! و هر کس هموزن ذره ای کار بد کرده آن را می بيند!
سوره زلزلة (99): آیات 6 و 8
در مورد چه روزی صحبت می کند؟ (يوْمَئِذٍ يصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا) روز خروج از قبر است روز داخل قبر نیست (روز قیامت)، روز قیامت (وَمَنْ يعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يرَهُ) اما در مورد این ها می گوید (فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِكَ الْيوْمِ) آن روز شر ندارند یعنی چه؟ من اگر در دنیا ذره ای شر داشته باشم قیامت باید ببینیمش اما این گروه در قیامت هیچ شری نمی بینند یعنی چه؟
مجری:
معصوم هستند.
استاد ابوالقاسمی:
احسنتم! یعنی اصلاً در دنیا شری نداشتند که بخواهند در قیامت آن شر را ببینند شأن نزول مشخص شد. ما اگر سراغ قرآن هم برویم خود قرآن دارد با ما صحبت می کند ایام فاطمیه سال قبل مشهد بودم یکی از عزیزان تفسیری این را گفت از این بیان تفسیری که مطرح کرد لذت بردم خیلی دقیق و عالی است. روز قیامت (وَمَنْ يعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يرَهُ) اما این گروه (فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِكَ الْيوْمِ) آن روز هیچ شری نمی بینند چرا شر نمی بینند؟ چون اصلاً شری ندارند. پس شأن نزول مشخص شد اگر شما متقین باشید از عذاب جهیم در امان هستید اما این سوره در مورد متقین نیست در مورد امام المتقین است در مورد کسی است که معصوم است (فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِكَ الْيوْمِ) خدا این ها را از شر آن روز کامل حفظ کرده است هیچ شری نمی بینند (وَلَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَسُرُورًا)
(وَجَزَاهُمْ بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِيرًا)
و در برابر صبرشان، بهشت و لباس های حرير بهشتی را به آنها پاداش می دهد!
سوره انسان (76): آیه 12
بعد از این که آن روز گذشت تازه به بهشت می رسند پس در خود قیامت هم این ها شری ندارند حالا مشخص شد این آیه دارد در مورد یک گروه معصوم صحبت می کند. یک گروه معصومی آمدند (وَيطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيتِيمًا وَأَسِيرًا) این شأن نزول را چه کسی گفته است؟ این شأن نزول بر چه کسی تطبیق می کند؟ بر کل مؤمنین تطبیق می کند؟ نه فقط بر یک گروه معصوم که نذر کرده بودند (وَيطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيتِيمًا وَأَسِيرًا) در شأن نزول ها نگاه کنید کدام یک با این چیزی که بیان کردیم تطبیق دارد.
خیلی روشن است اصلاً نیاز به این نداریم برویم بررسی سندی کنیم که این سند درست است یا آن سند درست است یا این سند ضعیف است قرآن علامت داده است خدای متعال یک قرینه ای گذاشته است بر اساس این قرینه نمی توانید بگویید این برای عموم متقین است. عموم متقین (فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِكَ الْيوْمِ) نیست (وَمَنْ يعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يرَهُ) است.
این قاعده، قاعده تخصیص بردار نیست (مَنْ يعْمَلْ خَيرًا يرَهُ * مَنْ يعْمَلْ شَرًّا يرَهُ) چرا در قیامت آن ها شر نمی بینند؟ چون اصلاً شر ندارند که بخواهند ببینند این ها خیر محض هستند. از ابتدا تا انتهای وجود این ها خیر است وقتی این ها کلاً خیر شدند می شوند.
(إِنَّا أَعْطَينَاكَ الْكَوْثَرَ)
ما به تو کوثر [= خير و برکت فراوان] عطا کرديم!
سوره کوثر (108): آیه 1
کوثر چه است؟ خیر کثیر است. اگر ما این جا ثابت کردیم که او کلاً خیر است دیگر ما از چیزی که کلاً خیر است بیشتر خیر داریم؟
مجری:
نه، همه اش خیر است
استاد ابوالقاسمی:
پس کوثر می شود (إِنَّا أَعْطَينَاكَ الْكَوْثَرَ) امیر مؤمنان، امام حسن، امام حسین و صدیقه طاهره (سلام الله علیها) این ها مجموعاً کوثر پیامبر می شوند و تجلیش در حضرت زهرا (سلام الله علیها) است. این ها خیلی به هم ربط پیدا می کند سوره کوثر این های که کلاً خیر هستند کلاً معصوم هستند
باز:
(إِنَّمَا يرِيدُ اللَّهُ لِيذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيتِ وَيطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا)
خداوند فقط می خواهد پليدی و گناه را از شما اهل بيت دور کند و کاملا شما را پاک سازد.
سوره احزاب (33): آیه 33
شما نهایت تطهیر هستید یک ذره، دو ذره تطهیر نیست لذا به نظر من این سوره با این گرای خیلی زیبایی که داده با این علامتی که (فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِكَ الْيوْمِ) در آن گذاشته است کلید خیلی از جاهای دیگر قرآن می شود. یعنی ما با این می توانیم خیلی از جاها بفهمیم آیه دارد راجع به چه کسانی صحبت می کند.
مجری:
از خود سوره فهمیدیم که شأن نزول سوره در شأن اهل بیت (علیهم السلام) است.
استاد ابوالقاسمی:
اما یک روایتی است این روایت در کتاب شریف کافی آمده است خیلی هم طولانی است فقط باید به عنوان قصه عرضش کنم تا بعد برسیم به آن روایتی که از تفسیر قرطبی برای بزرگواران مطرح خواهم کرد.
روایت در کتاب شریف کافی عنوانش هم مرحوم کلینی (رضوان الله علیه) این طور زده است.
«بَابُ دُخُولِ الصُّوفِيَّةِ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ احْتِجَاجِهِمْ عَلَيْهِ فِيمَا يَنْهَوْنَ النَّاسَ عَنْهُ مِنْ طَلَبِ الرِّزْق»
صوفیه مردم را از طلب رزق نهی می کردند، دنبال رزق و روزی و کار نروید همین طور در خاک، خُل و بدبختی و بیچارگی زندگی کن یک کشکول هم دستت بگیر فقط در دنیا بچرخ مقداری نان و آب بس است بیشتر از این نمی خواهیم. صوفیه پیش امام صادق (علیه السلام) آمدند و دلیل هم آوردند که نباید طلب رزق بیرویم. روایت این طور است می گوید سفیان ثوری بر امام صادق (علیه السلام) وارد شد از آن عنوان که مرحوم کلینی زده است یعنی سفیان ثوری بزرگ صوفیه بود بعداً خودشان می گویند بزرگ ما بود
«دَخَلَ سُفْيَانُ الثَّوْرِيُّ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَرَأَى عَلَيْهِ ثِيَابَ بِيضٍ»
«بیض» یک لباس سفیدی تن شان است
«كَأَنَّهَا غِرْقِئُ الْبَيْضِ»
غَرقَئ یا غُرقئ یعنی چه؟ پوست نازک داخل تخم مرغ را غُرقئ یا غَرقئ می گویند. یعنی تصور کنید حضرت یک لباسی داشتند انگار این لباس را از حریر بافتند لباس زَر بافت، لباس حریری بسیار نازک، سفید و خیلی شکیل
«فَقَالَ لَهُ إِنَّ هَذَا اللِّبَاسَ لَيْسَ مِنْ لِبَاسِكَ»
این چه لباسی است پوشیدید این لباس در شأن شما نیست حضرت فرمودند
«فَقَالَ لَهُ اسْمَعْ مِنِّي وَ عِ مَا أَقُولُ لَكَ»
خوب بشنو و بفهم
«فَإِنَّهُ خَيْرٌ لَكَ عَاجِلًا وَ آجِلًا»
چه برای دنیایت خوب است و چه برای قیامتت.
«إِنْ أَنْتَ مِتَّ عَلَى السُّنَّةِ وَ الْحَقِّ وَ لَمْ تَمُتْ عَلَى بِدْعَةٍ»
به شرط این که تو بر سنت از دنیا بروی بر بدعت از دنیا نروی یعنی فهمیدن کلام معصوم به درد کسی می خورد که اهل سنت واقعی باشد. اهل بدعت نباشد اگر اهل بدعت باشد بر بدعت از دنیا برود کلام معصوم هم بشوند برایش سودی ندارد.
«أُخْبِرُكَ»
به تو می گویم
«أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله كَانَ فِي زَمَانٍ مُقْفِرٍ جَدْبٍ»
آقا رسول خدا یک زمانی بودند چیزی نبود همه فقیر بودند
«فَأَمَّا إِذَا أَقْبَلَتِ الدُّنْيَا»
اما وقتی دنیا پخش شد ثروت عمومی شد
«فَأَحَقُّ أَهْلِهَا بِهَا أَبْرَارُهَا لَا فُجَّارُهَا»
شایسته ترین افراد به استفاده از دنیا ابرار هستند
«لَا فُجَّارُهَا وَ مُؤْمِنُوهَا لَا مُنَافِقُوهَا وَ مُسْلِمُوهَا لَا كُفَّارُهَا»
نعمت ها مال این ها است اگر دورانی زیاد و عمومی شد حالا یک دورانی عمومی نیست همه در فقر هستند من هم فقیر هستم. اما اگر نعمت عمومی بود بهترین نعمت ها باید در دست ما و مؤمنین باشد، لذا زمان ظهور امام زمان (روحی وارواح العالمین مقدمه الفداء) خودمان باید با ذوق و شوق خدمت حضرت برویم ان شاء الله همه مان این طور باشیم.
بهترین زندگی مان را بهترین چیزهایی که داریم بهترین ما یملک را فدای خاک پایش کنیم ان شاء الله که حضرت قبول بکنند.
حضرت فرمودند:
«فَمَا أَنْكَرْتَ يَا ثَوْرِيُّ»
چرا به من اشکال می گیری؟
«فَوَ اللَّهِ إِنَّنِي لَمَعَ مَا تَرَى مَا أَتَى عَلَيَّ مُذْ عَقَلْتُ صَبَاحٌ وَ لَا مَسَاءٌ وَ لِلَّهِ فِي مَالِي حَقٌّ أَمَرَنِي أَنْ أَضَعَهُ مَوْضِعاً إِلَّا وَضَعْتُهُ»
من با وجود این که الان این قدر ثروت دارم الان این لباس شکیل را پوشیدم اما از زمانی که خدای متعال به من درک و فهم داده است صبح و شامی بر من نگذشت که حقی از حقوق الله در مال من باشد و من آن را پرداخت نکرده باشم. او رفت و حالش گرفته شد.
«قَالَ فَأَتَاهُ قَوْمٌ مِمَّنْ يُظْهِرُونَ الزُّهْدَ»
یک گروه دیگری آمدند که تظاهر به زهد می کردند
«وَ يَدْعُونَ النَّاسَ أَنْ يَكُونُوا مَعَهُمْ»
به مردم هم می گفتند شما هم مثل ما باشید
«عَلَى مِثْلِ الَّذِي هُمْ عَلَيْهِ مِنَ التَّقَشُّفِ»
گرفتگی و خشکی که این ها داشتند به بقیه هم می گفتند شما هم مثل ما باشید
«فَقَالُوا لَهُ إِنَّ صَاحِبَنَا حَصِرَ عَنْ كَلَامِكَ وَ لَمْ تَحْضُرْهُ حُجَجُهُ»
رفیق و صاحب ما که پیش شما آمد مقداری کم آورد اما بحث سر این بود که ادله همراهش نبود دلیل ها را آماده نداشت. اگر دلیل ها را آماده می داشت حسابی حال شما را می گرفت. صوفیه به امام صادق (علیه السلام) گفتند این رفیق ما اگر ادله دستش بود حال شما را می گرفت. حضرت فرمودند:
«فَقَالَ لَهُمْ فَهَاتُوا حُجَجَكُمْ»
دلیل دارید بگویید
«فَقَالُوا لَهُ إِنَّ حُجَجَنَا مِنْ كِتَابِ اللَّهِ»
ما از قرآن دلیل داریم فرمودند:
«فَقَالَ لَهُمْ فَأَدْلُوا بِهَا»
خیلی عالی بگویید
«فَإِنَّهَا أَحَقُّ مَا اتُّبِعَ وَ عُمِلَ بِهِ»
بهترین کتاب و بهترین راهنمای عمل است
«فَقَالُوا يَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مُخْبِراً عَنْ قَوْمٍ مِنْ أَصْحَابِ النَّبِيِّ صلی الله علیه وآله وَ يُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»
دیگران را بر خودشان مقدم می کنند حتی اگر خودشان در بیچارگی باشند دارد مدح شان می کند
«فَمَدَحَ فِعْلَهُمْ»
جای دیگر
«وَ قَالَ فِي مَوْضِعٍ آخَرَ وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً»
اطعام می کنند طعام را با وجود این که به آن نیاز دارند مجبور هستند استفاده کنند علاقه به آن دارند گرسنه هستند «مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً»، (وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً) کدام آیه است؟
مجری:
سوره دهر است
استاد ابو القاسمی:
آن صوفیه برای چه به آن استناد کردند؟ برای این که می شود ما اطعامی بکنیم ولی فقیر باشیم. آقایان اهل سنت معمولاً این جا که می رسند (حُبِّهِ) را «حبِ الله» می گویند. (وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى «حُبِّ الله» مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً) یعنی چه؟ من پولدار هستم چون خدا را دوست دارم اطعام می کنم.
از امام صادق (علیه السلام) سوال کردند (حُبِّهِ) به چه کسی بر می گردد؟ فرمودند (حُبِّهِ) به آن طعام بر می گردد. آدم گرسنه خیلی علاقه به غذا دارد.
مجری:
(لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ)
هرگز به (حقيقت) نيکوکاری نمی رسيد مگر اينکه از آنچه دوست می داريد، (در راه خدا) انفاق کنيد؛ و آنچه انفاق می کنيد، خداوند از آن آگاه است.
سوره آل عمران (3): آیه 92
استاد ابوالقاسمی:
یعنی چیزی که به آن نیاز دارید و به خاطر نیازش به آن علاقه دارید این ها با وجود نیازشان اطعام کردند. پس صوفیه آن دورن از جمله سفیان ثوری اعتقاد داشتند که این آیه در مورد یک گروهی نازل شده است که احتیاج به غذا داشتند ولی غذا را بخشیدند. دقیقاً مشخص بشود بعداً نیایند بگویند همچنین کاری در دین خوب نیست و فلان.
«فَنَحْنُ نَكْتَفِي بِهَذَا»
ما به همین مقدار بس می کنیم.
یکی از آن های که نشسته بود خواست جواب بدهد گفت ما دیدیم شما غذای خوشمزه نمی خورید
«فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ الْجُلَسَاءِ إِنَّا رَأَيْنَاكُمْ تَزْهَدُونَ فِي الْأَطْعِمَةِ الطَّيِّبَةِ وَ مَعَ ذَلِكَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْخُرُوجِ مِنْ أَمْوَالِهِمْ»
شما نمی خورید به مردم هم می گویید بیایید مثل ما
«حَتَّى تَمَتَّعُوا أَنْتُمْ مِنْهَا»
تا این که مردم نخورند که شما بعداً بروید بخورید؟ زرنگ هستید ماها نخوریم خودتان بعداً بروید بخورید؟ به صوفیه این طوری گفت حضرت فرمودند
«فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام دَعُوا عَنْكُمْ مَا لَا تَنْتَفِعُونَ بِهِ»
این دعواها، دعواهای جاهلانه است بحث علمایی نیست این ها به دو تا آیه استناد کردند باید جواب شان را بدهیم. این که قصدش چه است و چه کار می خواهد کند کار ندارم. استدلال علمی کرده من هم می خواهم جواب علمی بدهم. این روایت، روایت خیلی زیبایی است دارد می گوید اگر یک نفری ولو این که نیتش دروغ است اما استدلال علمی کرد باید جواب علمی به او بدهید. حضرت فرمودند:
«أَخْبِرُونِي أَيُّهَا النَّفَرُ أَ لَكُمْ عِلْمٌ بِنَاسِخِ الْقُرْآنِ مِنْ مَنْسُوخِهِ وَ مُحْكَمِهِ مِنْ مُتَشَابِهِهِ»
ناسخ را از منسوخ بلد هستید؟ محکم را از متشابه تشخیص می دهید؟
«الَّذِي فِي مِثْلِهِ ضَلَّ مَنْ ضَلَّ وَ هَلَكَ مَنْ هَلَكَ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ»
که به خاطر ناسخ و منسوخ است گروه زیادی گمراه و هلاک شدند.
«فَقَالُوا لَهُ أَوْ بَعْضِهِ فَأَمَّا كُلُّهُ فَلَا»
مقداریش را بلد هستیم اما کامل ناسخ و منسوخ را بلد نیستیم.
«فَقَالَ لَهُمْ فَمِنْ هُنَا أُتِيتُمْ وَ كَذَلِكَ أَحَادِيثُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وسلم»
مشکل کار شما این است درست قرآن را نفهمیدید یعنی آن آیاتی که شما خواندید آیات منسوخ است آیات ناسخ نیست. همچنین حدیث پیامبر هم همین طور است هم از قرآن برای شما ثابت می کنم که آن آیات نسخ شده است هم از روایات
«فَأَمَّا مَا ذَكَرْتُمْ مِنْ إِخْبَارِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِيَّانَا فِي كِتَابِهِ- عَنِ الْقَوْمِ الَّذِينَ أَخْبَرَ عَنْهُمْ بِحُسْنِ فِعَالِهِمْ»
یک گروهی را گفتید خدا مدح شان کرده است گفت کارشان خیلی خوب بود
(وَيؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ)
و آنها را بر خود مقدم می دارند هر چند خودشان بسيار نيازمند باشند؛
سوره حشر (59): آیه 9
(وَيطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيتِيمًا وَأَسِيرًا)
«فَقَدْ كَانَ مُبَاحاً جَائِزاً»
آن دوران این کار جایز بود و هنوز نهیی نیامده بود چرا؟ چون ما یک رهبانیتی در دوران مسیحیت داریم.
اتفاقاً امشب داشتم به مناسبت همین برنامه راجع به طعام و خوراکی در تورات و انجیل نگاه می کردم می گفت نان را بدهی برای قیامتت بماند بهتر از این است که برای دنیایت بماند. یعنی در دنیا نان هم نداشتی، نداشته باش برای قیامت بده، یعنی چه؟ یعنی در امت های قبل این کار خوب بوده است.
«وَ لَمْ يَكُونُوا نُهُوا عَنْهُ»
نهی نداشت
«وَ ثَوَابُهُمْ مِنْهُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ جَلَّ وَ تَقَدَّسَ أَمَرَ بِخِلَافِ مَا عَمِلُوا بِهِ فَصَارَ أَمْرُهُ نَاسِخاً لِفِعْلِهِمْ»
اول مدح شان کرد بعد گفت حالا دیگر مدل اعمال جدید شد یک دستور جدید می دهم. آن دستور برای آن دوره بود بعد عوض شد، پس خوب دقت کنید امام صادق (علیه السلام) دارند می فرمایند که (وَيطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيتِيمًا وَأَسِيرًا) برای یک عده ای بوده به مال نیاز داشتند اطعام کردند کارشان هم خوب بود خدا مدح کرد بعد نسخ شده، همین جا جواب شبهه ای که آقایان مطرح می کنند بعداً مشخص می شود.
«وَ كَانَ نَهَى اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى رَحْمَةً مِنْهُ لِلْمُؤْمِنِينَ»
خدا خیلی این مؤمنین را دوست داشت لذا نهی شان کرد
«وَ نَظَراً لِكَيْلَا يُضِرُّوا بِأَنْفُسِهِمْ وَ عِيَالاتِهِمْ»
خدا می خواست با (وَيطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيتِيمًا وَأَسِيرًا) دیگر به خودشان به خانواده شان ضرری وارد نشود. یعنی آن موقعی که این کار را انجام دادند به آن ها خیلی فشار آمد. امام صادق دارد تصریح می کند می گوید یک گروهی به غذا نیاز داشتند اطعام کردند به فقیر، مسکین و به اسیر دادند وقتی که این کار را انجام دادند این آیه نسخ شد چون در آن ماجرا این ها خیلی اذیت شدند.
«مِنْهُمُ الضَّعَفَةُ الصِّغَارُ»
در میان شان بچه های کوچک است
«وَ الْوِلْدَانُ وَ الشَّيْخُ الْفَانِي وَ الْعَجُوزُ الْكَبِيرَةُ الَّذِينَ لَا يَصْبِرُونَ عَلَى الْجُوعِ»
پیره زن و بچه کوچکی ممکن است در میان شان باشد نمی توانند گرسنگی را تحمل کنند
«فَإِنْ تَصَدَّقْتُ بِرَغِيفِي وَ لَا رَغِيفَ لِي غَيْرُهُ ضَاعُوا وَ هَلَكُوا جُوعاً»
اگر من بچه ای دارم یک دانه نان دارم همان یک نان را بدهم این ها نابود می شوند. «هَلَكُوا جُوعاً» از گرسنگی می میرند. لذا از این جا امام صادق (علیه السلام) شروع می کنند می گویند پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمودند:
«فَمِنْ ثَمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله خَمْسُ تَمَرَاتٍ أَوْ خَمْسُ قُرَصٍ أَوْ دَنَانِيرُ أَوْ دَرَاهِمُ يَمْلِكُهَا الْإِنْسَانُ وَ هُوَ»
پنج تا اگر داشته باشید چه خرما، چه نان، چه دینار، چه درهم می خواهید این را راه خدا بدهید
«يُرِيدُ أَنْ يُمْضِيَهَا فَأَفْضَلُهَا»
بهتر
«مَا أَنْفَقَهُ الْإِنْسَانُ عَلَى وَالِدَيْهِ ثُمَّ الثَّانِيَةُ عَلَى نَفْسِهِ وَ عِيَالِهِ ثُمَّ الثَّالِثَةُ عَلَى قَرَابَتِهِ الْفُقَرَاءِ ثُمَّ الرَّابِعَةُ عَلَى جِيرَانِهِ الْفُقَرَاءِ ثُمَّ الْخَامِسَةُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ»
اول برو به پدر و مادرت بده مرحله اول: پدر و مادرت را در ناز و نعمت قرار بده بهترین کار است. دوم: بر خودت و خانواده ات، خانواده ات راحت زندگی کنند. سوم: بر فامیل های فقیرت، چهارم: همسایه های فقیرت، پنجم: در راه خدا به مسکین و اسیر
«وَ هُوَ أَخَسُّهَا أَجْراً وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله لِلْأَنْصَارِيِّ حِينَ أَعْتَقَ عِنْدَ مَوْتِهِ خَمْسَةً أَوْ سِتَّةً مِنَ الرَّقِيقِ»
اجر آن از همه کمتر است و پیامبر به آن انصاری هنگامی که در هنگام مرگش پنج، شش تا از برده هایش را آزاد کرد
«وَ لَمْ يَكُنْ يَمْلِكُ غَيْرَهُمْ وَ لَهُ أَوْلَادٌ صِغَارٌ لَوْ أَعْلَمْتُمُونِي أَمْرَهُ مَا تَرَكْتُكُمْ تَدْفِنُوهُ مَعَ الْمُسْلِمِينَ»
و غیر از آن هم چیزی نداشت بچه های کوچکی هم داشت فرمود اگر می دانستم این را دفنش کردید نمی گذاشتم بین مسلمان ها دفنش کنید. اگر می دانستم می خواهید دفنش کنید می گفتم اموالش را نابود کرد فرزندانش از گرسنگی می میرند
«يَتْرُكُ صِبْيَةً صِغَاراً يَتَكَفَّفُونَ النَّاسَ»
بچه های کوچکش را رها کرد این ها گدایی کنند؟ دست شان را جلوی مردم دراز کنند. برده است باشد درست است برده سنگین است اما گدایی از برده داری بدتر است. تمام اموالش را داد رفت.
پس حضرت فرمودند یک دورانی آن کار جایز بود بلکه عرض کردم طبق متن عهد قدیم و جدید این کار یکی از دستورات دینی بود ولی بعداً این دستور در اسلام نسخ شد با چه؟ حضرت می گویند با چه آیاتی.
«ثُمَّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وسلم قَالَ ابْدَأْ بِمَنْ تَعُولُ»
اول از همه به خانواده ات کمک کن
«الْأَدْنَى فَالْأَدْنَى»
اول از همه نزدیک تر
«ثُمَّ هَذَا مَا نَطَقَ بِهِ الْكِتَابُ»
این را قرآن هم گفته است
«رَدّاً لِقَوْلِكُمْ»
کلام شما را رد می کند
«وَ نَهْياً عَنْهُ مَفْرُوضاً مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ»
خدا از روش شما نهی کرده است فرمود:
«قَالَ وَ الَّذِينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً أَ فَلَا تَرَوْنَ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قَالَ غَيْرَ مَا أَرَاكُمْ تَدْعُونَ النَّاسَ إِلَيْهِ مِنَ الْأَثَرَةِ عَلَى أَنْفُسِهِمْ»
موقع انفاق، اسراف نکن و دستت را خیلی هم سفت نگیر وسطش باش. خدای متعال آن کاری که شما انجام می دهید می گویید همه اموالت را رها کن بیا مثل ماها این کار را اسراف دانسته است.
«وَ سَمَّى مَنْ فَعَلَ مَا تَدْعُونَ النَّاسَ إِلَيْهِ مُسْرِفاً وَ فِي غَيْرِ آيَةٍ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ يَقُولُ- إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ فَنَهَاهُمْ عَنِ الْإِسْرَافِ وَ نَهَاهُمْ عَنِ التَّقْتِيرِ»
و در بسیاری از آیات هم خدا گفته است
(إِنَّهُ لَا يحِبُّ الْمُسْرِفِينَ)
خداوند مسرفان را دوست ندارد!
سوره انعام (6): آیه 141
خدا از اسراف و تقتیر خیلی سفت گرفتن است نهی کرد
«وَ لَكِنْ أَمْرٌ بَيْنَ أَمْرَيْنِ لَا يُعْطِي جَمِيعَ مَا عِنْدَهُ ثُمَّ يَدْعُو اللَّهَ أَنْ يَرْزُقَهُ فَلَا يَسْتَجِيبُ لَهُ لِلْحَدِيثِ الَّذِي جَاءَ عَنِ النَّبِيِّ ص إِنَّ أَصْنَافاً مِنْ أُمَّتِي لَا يُسْتَجَابُ لَهُمْ دُعَاؤُهُمْ»
هر چه دستش است نباید بدهد اگر آدم هر چه دستش بود خرج کرد از خدا بخواهد خدا به او هیچ چیزی نمی دهد. از پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) روایت آمده است گروه های از امت من دعا می کنند اما دعای شان مستجاب نیست.
«رَجُلٌ يَدْعُو عَلَى وَالِدَيْهِ»
کسی که پدر و مادرش را نفرین کند دعایش مستجاب نمی شود.
«وَ رَجُلٌ يَدْعُو عَلَى غَرِيمٍ ذَهَبَ لَهُ بِمَالٍ فَلَمْ يَكْتُبْ عَلَيْهِ وَ لَمْ يُشْهِدْ عَلَيْهِ»
کسی مالت را برده تو نه برگه گرفتی نه شاهد خدا گفت معامله می کنید شاهد بگیرید (رسید داشته باش) خودت کردی و خودت می دانی.
«وَ رَجُلٌ يَدْعُو عَلَى امْرَأَتِهِ»
کسی زنش را نفرین می کند خدایا این زن ما را لعنت کن خیلی ما را اذیت می کند، طلاقش بده
«وَ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ تَخْلِيَةَ سَبِيلِهَا بِيَدِهِ»
طلاقش بده تمام بشود چرا نفرینش می کنی؟ نفرینت مستجاب نمی شود
«وَ رَجُلٌ يَقْعُدُ فِي بَيْتِهِ وَ يَقُولُ رَبِّ ارْزُقْنِي وَ لَا يَخْرُجُ وَ لَا يَطْلُبُ الرِّزْقَ فَيَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ عَبْدِي أَ لَمْ أَجْعَلْ لَكَ السَّبِيلَ إِلَى الطَّلَبِ»
کسی در خانه اش نشسته است می گوید خدایا به من رزق و روزی بده ولی دنبال رزق نمی رود خدا می گوید من به تو گفتم باید دنبال رزق و روزی بروی
«وَ الضَّرْبِ فِي الْأَرْضِ»
به طی کردن مسافت است
مجری:
معروف است از تو حرکت از خدا برکت
استاد ابوالقاسمی:
نفر بعدی
«وَ رَجُلٌ رَزَقَهُ اللَّهُ مَالًا كَثِيراً فَأَنْفَقَهُ»
خدا مال زیاد به او داد همه را خرج کرد بعد می گوید
«ثُمَّ أَقْبَلَ يَدْعُو يَا رَبِّ ارْزُقْنِي فَيَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَ لَمْ أَرْزُقْكَ رِزْقاً وَاسِعاً فَهَلَّا اقْتَصَدْتَ فِيهِ كَمَا أَمَرْتُكَ وَ لِمَ تُسْرِفُ وَ قَدْ نَهَيْتُكَ عَنِ الْإِسْرَافِ»
خدایا به من بده خدا می گوید مگر من به تو رزق زیاد ندادم؟ چرا میانه روی نکردی؟ چرا اسراف کردی؟ من که گفتم اسراف نکن و نفر بعدی
«وَ رَجُلٌ يَدْعُو فِي قَطِيعَةِ رَحِمٍ»
خدایا فامیل هایم رهایم کنند از دست فامیل هایم خسته شدم کسی که در قطع رحم دعا کند دعایش مستجاب نمی شود
مجری:
استاد استفاده کردیم، نکات خیلی خوبی در کنار این یاد گرفتیم ان شاء الله که در زندگی خودمان هم از این مباحث استفاده کنیم نه فقط بحث اصلی مباحث جنبیش خیلی قابل استفاده است.
(میان برنامه)
مجری:
صلی الله علیکم یا اهل البیت النبوة سلام الله علیهم اجمعین؛ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ؛ برنامه راه روشن را تقدیم حضور شما می کنیم و الحمدلله این توفیق را داریم در خدمت جناب ابوالقاسمی به نکات زیبایی از سوره دهر بپردازیم، همان سوره ای که در مصحف کریم به عنوان سوره انسان نوشته شده است. در روایات ما به سوره دهر و (هل أتی) معروف است استاد در خدمت شما هستیم با بقیه مباحثی که در این خصوص ارائه می فرمایید.
استاد ابوالقاسمی:
بسم الله الرحمن الرحیم، عرض شد در روایات شیعه یک روایتی از امام صادق (علیه السلام) داریم در این روایت حضرت صوفیه را مورد ذم قرار دادند در کتاب شریف کافی است که می گوید سفیان ثوری خدمت حضرت آمد ادعاهایی کرد که چرا مثل ما نیستید چرا شیک می پوشید؟ حضرت گفتند دوران با دوران فقر فرق کرده است الان همه ثروتمند هستند فقیری در جامعه نیست شما خودتان، خودتان را اذیت می کنید.
او رفت رفقایش آمدند رفقاء گفتند رفیق ما بلد نبود استدلال کند ما به قرآن استناد می کنیم دو تا آیه خواندند یکی از آیات این بود (وَيطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيتِيمًا وَأَسِيرًا) یک گروهی با وجود این که نیاز به طعام داشتند او را مسکین، یتیم و اسیر دادند.
امام صادق (علیه السلام) فرمودند بله آن دوران این کار جایز و بلکه خوب هم بود. اما الان این حکم تغییر کرده حکم جدیدی خدای متعال فرستاده است یک کاری برای دورانی بد است اما برای یک دروانی خوب است. به عنوان مثال در قرآن احکامی داریم فرض کنید زمان پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) خدای متعال دستور داد اگر کسی می خواهد با پیغمبر صحبت کند صدقه بدهد برای این که هدفی داشت. امیر مؤمنان صدقه داد و با پیغمبر نجوا کرد هیچ کس حاضر نشد بیاید خدا این دستور داد برای این که ثابت کند شما برای صحبت با پیغمبر حاضر نیستید یک تومان پول بدهید پیغمبر این قدر برای شما ارزش دارد.
مجری:
بعضی ها صبح تا شب پیش پیغمبر می رفتند وقت پیامبر را می گرفتند.
استاد ابوالقاسمی:
پیغمبر مجانی دوست داشتند پیغمبری که هزینه داشته باشد نه. مثل خیلی از ماها که دین مجانی دوست داریم اما دینی که هزینه داشته باشد پایش نمی ایستیم. بعد حضرت آیاتی خواندند فرمودند خدای متعال فرمود در انفاق اسراف نکنید بعد از این فرمودند خدای متعال به پیامبرش (صلی الله علیه وآله) فرمود وقتی می خواهی انفاق کنی
(وَلَا تَجْعَلْ يدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُورًا)
هرگز دستت را بر گردنت زنجير مکن، (و ترک انفاق و بخشش منما) و بيش از حد (نيز) دست خود را مگشای، تا مورد سرزنش قرار گيری و از کار فرو مانی!
سوره اسراء (17): آیه 29
مبادا دستت را به گردنت بیاندازی و چیزی به کسی ندهی مثل بچه های که چیزی را سفت می گیرند مثل کسی می ماند که دستش به گردنش بسته شده است. از تشبیه های بسیار زیبا در قرآن همین تشبیه است (وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ) دستت را هم بازِ باز نکن که هر چه خواستند بر دارند (فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُورًا) خدا گفت اگر این کار را کنی مردم می آیند از تو درخواست می کنند و هیچ حیائی به خرج نمی دهند هر چه به آن ها بدهی این ها حیاء نمی کنند دیگر هیچ مالی در دستت نمی ماند.
«كُنْتَ قَدْ حَسَرْتَ مِنَ الْمَال»
هیچ مالی در دستت نخواهد ماند
«فَهَذِهِ أَحَادِيثُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وسلم»
حدیث پیامبر و در کتاب و سنت آمده است روایات پیغمبر و کتاب با هم جور در آمدند چند تا نمونه از اصحاب مطرح کردند یک موردش سلمان و ابوذر است
«فَأَمَّا سَلْمَانُ فَكَانَ إِذَا أَخَذَ عَطَاهُ»
وقتی که از بیت المال سهمیه اش را می دادند بیت المال، سالیانه پول می داد
«رَفَعَ مِنْهُ قُوتَهُ لِسَنَتِهِ»
به اندازه یک سال فرض کنیم یک سال پنج میلیون هزینه ام می شود به این بیست میلیون دادند پنج میلیون را کنار گذاشت بقیه اش را خرج می کرد. اما به اندازه خرج یک سالش نگه می داشت.
«حَتَّى يَحْضُرَ عَطَاؤُهُ مِنْ قَابِلٍ»
تا سال بعد برسد دوباره سهم بگیرد گفتند
«فَقِيلَ لَهُ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَنْتَ فِي زُهْدِكَ تَصْنَعُ هَذَا»
تو که خیلی زاهد بودی به اندازه یک سال خرجی نگه می داری؟
«وَ أَنْتَ لَا تَدْرِي لَعَلَّكَ تَمُوتُ الْيَوْمَ أَوْ غَداً»
مرگ که معلوم است دست خدا است یک مرتبه فردا مردی تو اگر زاهد باشی به اندازه یک سال پول نگه نمی داری جواب می داد.
«فَكَانَ جَوَابَهُ أَنْ قَالَ مَا لَكُمْ لَا تَرْجُونَ لِيَ الْبَقَاء كَمَا خِفْتُمْ عَلَيَّ الْفَنَاءَ»
چرا همان طور که احتمال مردنم را می دهید احتمال زنده بودنم را نمی دهید؟ من زنده بمانم باید گدایی کنم؟ به اندازه خرج یک سالم را نگه می دارم
«أَ مَا عَلِمْتُمْ يَا جَهَلَةُ»
نمی دانید ای جاهل ها
«أَنَّ النَّفْسَ قَدْ تَلْتَاثُ عَلَى صَاحِبِهَا إِذَا لَمْ يَكُنْ لَهَا مِنَ الْعَيْشِ مَا يَعْتَمِدُ عَلَيْهِ»
روح آدم گاهی اوقات اگر به اندازه ضرورت و کفایت خرجی نداشته باشد روحش کدر می شود خیلی عجیب است.
«فَإِذَا هِيَ أَحْرَزَتْ مَعِيشَتَهَا اطْمَأَنَّتْ»
اما اگر به اندازه کفافش پول داشته باشد نفسش آرام است یعنی چه؟ یعنی اگر چیزی نبود نفس مدام دنبال دنیا می رود اما اگر به اندازه داشتی نه خیالش راحت است بیشتر داشتی دوباره دنبال دنبا می رود. به اندازه (اندازه نگه دار که اندازه نکوست) این راجع به جناب سلمان
«وَ أَمَّا أَبُو ذَرٍّ فَكَانَتْ لَهُ نُوَيْقَاتٌ- وَ شُوَيْهَاتٌ»
شتر و گوسفند داشت
«يَحْلُبُهَا»
آن ها را می دوشید
«وَ يَذْبَحُ مِنْهَا إِذَا اشْتَهَى أَهْلُهُ اللَّحْمَ»
فرزندانش می گفتند گوشت می خواهیم هوس گوشت کردیم می رفت گوسفند یا شتر می کشت.
«أَوْ نَزَلَ بِهِ ضَيْفٌ»
مهمان می آمد قربانی می کرد
«أَوْ رَأَى بِأَهْلِ الْمَاءِ الَّذِينَ هُمْ مَعَهُ خَصَاصَة»
مثلاً من شترهایم را سر آب آوردم یک گروه دیگر هم شترهای شان را سر آب آوردند اگر می دید آن ها یک مقدار وضع مالی شان خوب نیست برای شان قربان می کرد.
«نَحَرَ لَهُمُ الْجَزُورَ أَوْ مِنَ الشِّيَاهِ»
برای شان شتر و گوسفند می کشت
«عَلَى قَدْرِ مَا يَذْهَبُ عَنْهُمْ بِقَرَمِ اللَّحْمِ»
تعبیر خیلی زیبایی است، می گوید این ها چون آدم های فقیری بودند مثلاً طرف چهار، پنج تا بز و گوسفند داشت کنار آب می آمد به این ها آب می داد اما چهار، پنج تا بیشتر ندارد مجبور است این ها را نگه دارد از این طرف گوسفند را ببیند دارد جلویش راه می رود هوس گوشت می کند از این طرف نمی تواند بخورد به این «قَرن» یعنی «شدت الشهوة» شدت علاقه و میل وقتی می دید این ها، این طوری هستند خیلی گوشت دوست دارند یعنی میل کرد فقیر است می گفت یک گوسفند بکش بده این ها بخورند.
تا این شدت شکسته بشود همان کاری که سلمان می کرد این شدت رغبت موجب کدورت نفس و روح شان می شد.
«فَيَقْسِمُهُ بَيْنَهُمْ وَ يَأْخُذُ هُوَ كَنَصِيبِ وَاحِدٍ مِنْهُمْ لَا يَتَفَضَّلُ عَلَيْهِمْ»
خودش هم مثل یکی از آن ها می گرفت بیشتر نمی خورد مثل بقیه می خورد.
«وَ مَنْ أَزْهَدُ مِنْ هَؤُلَاءِ»
چه کسی از این ها زاهدتر است؟
«وَ قَدْ قَالَ فِيهِمْ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وسلم مَا قَالَ»
پیغمبر این حرف ها را در موردشان زده است
«وَ لَمْ يَبْلُغْ مِنْ أَمْرِهِمَا أَنْ صَارَا لَا يَمْلِكَانِ شَيْئاً الْبَتَّةَ»
هیچ وقت نشد که سلمان یا ابوذر هیچ پولی نداشته باشند. اما شما چه می گویید؟
«كَمَا تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِإِلْقَاءِ أَمْتِعَتِهِمْ وَ شَيْئِهِمْ وَ يُؤْثِرُونَ بِهِ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَ عِيَالاتِهِم»
این ها را بیاندازند و نداشته باشند و فشار به آن ها بیاورند.
«وَ اعْلَمُوا أَيُّهَا النَّفَرُ أَنِّي سَمِعْتُ أَبِي يَرْوِي عَنْ آبَائِهِ علیه السلام أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وسلم قَالَ يَوْماً»
بدانید من از پدرم از پدرانش از پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) شنیدم که:
«مَا عَجِبْتُ مِنْ شَيْءٍ كَعَجَبِي مِنَ الْمُؤْمِنِ إِنَّهُ إِنْ قُرِضَ جَسَدُهُ فِي دَارِ الدُّنْيَا بِالْمَقَارِيضِ وَ إِنْ مَلَكَ مَا بَيْنَ مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا كَانَ خَيْراً لَهُ»
عجیب ترین چیز در دنیا مؤمن است اگر خدا برایش مقدر بکند که در دنیا بدنش را با مقراض (قیچی) تکه تکه کنند
«كَانَ خَيْراً لَهُ»
این خیرش است اگر مالک ما بین مغرب و مشرق زمین هم بشود باز هم خیرش است.
«وَ كُلُّ مَا يَصْنَعُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ فَلَيْتَ شِعْرِي هَلْ يَحِيقُ فِيكُمْ مَا قَدْ شَرَحْتُ لَكُمْ مُنْذُ الْيَوْمِ أَمْ أَزِيدُكُمْ»
بس بود یا باز هم بگویم؟ برای من دو تا آیه خواندی من هم برایت شرح دادم
«أَ مَا عَلِمْتُمْ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ فَرَضَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ فِي أَوَّلِ الْأَمْرِ أَنْ يُقَاتِلَ الرَّجُلُ مِنْهُمْ عَشَرَةً مِنَ الْمُشْرِكِينَ»
اول اسلام دستور این بود هر کدام از شما با ده نفر باید بجنگید اگر شما صد تا بودید دشمن هزار تا حق فرار ندارید. ما صد تا آن ها هزار تا؟ باید بجنگید
«لَيْسَ لَهُ أَنْ يُوَلِّيَ وَجْهَهُ عَنْهُمْ وَ مَنْ وَلَّاهُمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ فَقَدْ تَبَوَّأَ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ ثُمَّ حَوَّلَهُمْ عَنْ حَالِهِمْ رَحْمَةً مِنْهُ لَهُمْ فَصَارَ الرَّجُلُ مِنْهُمْ عَلَيْهِ أَنْ يُقَاتِلَ رَجُلَيْنِ مِنَ الْمُشْرِكِينَ تَخْفِيفاً مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِلْمُؤْمِنِينَ»
هر کسی هم فرار کرد جهنمی می شد بعد خدا ترحم کرد گفت دو به یک اگر بودید بیشتر از دو به یک بودند شما حق فرار دارید. اما اگر دو به یک شد باید بایستید در واقع دو به یک هم شما باید مقاومت کنید
«فَنَسَخَ الرَّجُلَانِ الْعَشَرَةَ»
این دو نفر ده تا را نسخ کرد در دین داریم خیلی از احکام راحت شد قبلاً سخت بود خدا راحتش کرد.
یک سوال دیگر:
«وَ أَخْبِرُونِي أَيْضاً عَنِ الْقُضَاةِ أَ جَوَرَةٌ هُمْ حَيْثُ يَقْضُونَ عَلَى الرَّجُلِ مِنْكُمْ نَفَقَةَ امْرَأَتِهِ إِذَا قَالَ إِنِّي زَاهِدٌ وَ إِنِّي لَا شَيْءَ لِي»
آیا شما قاضی های بلاد اسلامی را جائر می دانید چرا؟ اگر همسرت برود از تو شکایت کند بگوید من نفقه می خواهم قاضی چه می گوید؟ برو کار کن نفقه اش را بده می گوید نه من زاهد هستم خدا گفت (وَيؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ) می گوید این حرف ها را کنار بگذار واجب است کار کنی روزی زن و بچه ات را در بیاوری.
آن مال یک دورانی بود نسخ شد الان یک دوران دیگر است الان من این حکم را گفتم آیا می گویید قاضی ها ظالم هستند؟ اگر بگویید ظالم هستند کل مسلمان ها را ظالم دانستید چون این حکم اسلام است
«فَإِنْ قُلْتُمْ جَوَرَةٌ ظَلَّمَكُمْ أَهْلُ الْإِسْلَامِ وَ إِنْ قُلْتُمْ بَلْ عُدُولٌ خَصَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ»
نکته دیگر: این می خواهد بمیرد دَم مرگش است وصیت کرد کرد اموالم را صدقه بدهید می گویند نخیر فقط یک سومش می خواهم بدهم نخیر حق نداری (وَيؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ) نخیر آن آیه دیگر نسخ و تمام شد.
همین طور حضرت مدام آیات آوردند بعد فرمودند مسئله این است شما رفتید مردم را به جهل تان به کتاب خدا و سنت وادار می کنید آن مقداری که از کتاب و سنت شما فکر کردید و فهمیدید به آن جاهل هستید.
«وَ تَرْكِكُمُ النَّظَرَ فِي غَرَائِبِ الْقُرْآنِ مِنَ التَّفْسِيرِ بِالنَّاسِخِ مِنَ الْمَنْسُوخِ وَ الْمُحْكَمِ وَ الْمُتَشَابِهِ وَ الْأَمْرِ وَ النَّهْي»
چقدر معصوم زیبا آیات را کنار هم می چیند مقصود را به خوبی برای انسان روشن می کند.
مجری:
کسانی که می شوند به خوبی متوجه می شوند.
استاد ابوالقاسمی:
بعد فرمودند تازه این ها هیچ ما گفتیم در امت های قبل آن کار خوب بوده تازه در همان امت های قبلی هم که آن کار خوب بود داود، سلیمان و یوسف را داریم این ها را خدا ذم شان کرده است؟ همان موقعی هم که (وَيؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ) خوب بود داود، سلیمان و یوسف هم خوب بودند. بنابراین اینی که به شما می گویم دقت کنید شما دنبال متشابه نروید.
«وَ رُدُّوا الْعِلْمَ إِلَى أَهْلِهِ تُوجَرُوا وَ تُعْذَرُوا عِنْدَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى»
بگویید ما بلد نیستیم مجبور هستی فتوا بدهی وقتی بلد نیستی؟
«وَ كُونُوا فِي طَلَبِ عِلْمِ نَاسِخِ الْقُرْآنِ مِنْ مَنْسُوخِهِ وَ مُحْكَمِهِ مِنْ مُتَشَابِهِهِ»
دنبال ناسخ، منسوخ، محکم و متشابه باشید
«وَ مَا أَحَلَّ اللَّهُ فِيهِ مِمَّا حَرَّمَ»
حرام را از حلال تشخیص بدهید
«فَإِنَّهُ أَقْرَبُ لَكُمْ مِنَ اللَّهِ وَ أَبْعَدُ لَكُمْ مِنَ الْجَهْلِ وَ دَعُوا الْجَهَالَةَ لِأَهْلِهَا»
جهالت را برای اهلش رها کنید
«فَإِنَّ أَهْلَ الْجَهْلِ كَثِيرٌ وَ أَهْلَ الْعِلْمِ قَلِيلٌ وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ فَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ»
الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج5، ص64 تا 70، كِتَابُ الْمَعِيشَة، ح1
همه این ها مقدمه بود برای روایتی که می خواهم این روایت را از کتاب تفسیر قرطبی بخوانم آقای قرطبی در تفسیرش روایتی را مطرح می کند جلد 19، صفحه 130 می گوید:
«بلغني أن رجلا قال يا رسول الله أطعمني فإني والله مجهود»
روایت را مطرح می کند بعد می گوید (وَيطْعِمُونَ) نازل شد
«ذكره الثعلبي وقال أهل التفسير»
اهل تفسیر چه می گویند؟
«نزلت في علي وفاطمة رضي الله عنهما وجارية لهما اسمها فضة»
امیر مؤمنان، صدیقه طاهره و فضه
«قلت: والصحيح أنها نزلت في جميع الأبرار»
به نظر من این برای همه آدم های خوب است
«ومن فعل فعلا حسنا فهي عامة»
این برای همه است، نخیر آقای قرطبی از خودت حرف در نیاور این سوره مربوط به معصومین بود خداوند فرمود (فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِكَ الْيوْمِ) اصلاً در آن روز این ها شری نمی بینند همه ابرار شر نمی بینند مگر این که بگویید ابرار فقط معصومین آن طور ترجمه کنید بله.
«وقد ذكر النقاش والثعلبي والقشيري وغير واحد من المفسرين في قصة علي وفاطمة وجاريتهما حديثا»
بعد می گوید نقاش نقل کرده، ثعلبی گفته، قُشیری گفته و خیلی از مفسرین ماجرای علی، فاطمه و کنیزشان گفتند. حدیثی نقل کردند که
«لا يصح ولا يثبت»
حدیثش درست نیست.
در کتاب بقیه این متن این طور پیدا نمی شود.
«رواه ليث عن مجاهد عن بن عباس في قوله عز وجل: يوفون بالنذر ويخافون يوما كان شره مستطيرا ويطعمون الطعام على حبه مسكينا ويتيما وأسيرا»
«رَواهُ لیث» لیث که ثقه ثقه است از مجاهد از ابن عباس از این سند بهتر پیدا نمی کنید می گویند اگر لیث روایتی آورد اصلاً ضعیف ترین آدم دنیا بود این روایت درست است.
«ألیث ومالکٌ إسنادٌ وإن لم یُسندا»
لیث و مالک ابن أنس در یک رتبه هستند. مرسلات مالک ابن انس را قبول می کردند لیث و مالک خودشان سند هستند حتی اگر سند نیاورد هر چه گفت قبول کن. حالا لیث از مجاهد از ابن عباس روایت نقل کرده است دیگر این چه روایتی است؟ مجاهد بهترین شاگرد ابن عباس است. ابن عباس پدر علم و تفسیر اهل سنت یعنی سند تفسیری می خواهی این سند بهترین سند تفسیری است. نه این را من قبول ندارم چرا؟ آخرش می گوید، می گوید:
«يوفون بالنذر ويخافون يوما كان شره مستطيرا ويطعمون الطعام على حبه مسكينا ويتيما وأسيرا مرض الحسن والحسين»
...حسنین مریض شدند.
«فعادهما رسول الله صلى الله عليه وسلم وعادهما عامة العرب»
پیامبر و عرب به عیادت آمدند.
«فقالوا: يا أبا الحسن ورواه جابر الجعفي عن قنبر مولى علي قال: مرض الحسن والحسين حتى عادهما أصحاب رسول الله صلى الله عليه وسلم فقال أبو بكر رضي الله عنه: يا أبا الحسن رجع الحديث إلى حديث ليث بن أبي سليم لو نذرت عن ولديك شيئا»
«فقالوا» آن های که آمدند گفتند جابر جُعفی از قنبر همین را نقل کرده می گوید: «فقال ابوبکر» باز بر می گردد متن لیث را می گوید. می گوید فعلاً به متن جابر جُعفی کار ندارم متن لیث است ابوبکر گفت ابا الحسن نذری کن فرزندانت خوب بشوند
«وكل نذر ليس له وفاء فليس بشيء»
اگر نذری هم وفا نشود فایده ای ندارد.
«فقال رضي الله عنه: إن برأ ولداي صمت لله ثلاثة أيام شكرا»
حضرت فرمودند اگر دو تا فرزندم خوب شدند سه روز برای شکر خدا روزه می گیرم.
«وقالت جارية لهم نوبية: إن برأ سيداي صمت لله ثلاثة أيام شكرا»
آن کنیز اهل نوبه، فضه او هم گفت: اگر دو تا آقای من خوب بشوند سه روز روزه شکر می گیرم چه روزی داشته است!
«وقالت فاطمة مثل ذلك»
صدیقه طاهره هم همین را فرمودند.
«وفي حديث الجعفي فقال الحسن والحسين: علينا مثل ذلك»
جابر جُعفی هم می گوید حسنین (علیهم السلام) هم همین را گفتند؛ گفتند اگر ما هم خوب شدیم ما هم روزه می گیریم
«فألبس الغلامان العافية»
این ها خوب شدند.
«وليس عند آل محمد قليل ولا كثير فانطلق علي إلى شمعون بن حاريا الخيبري وكان يهوديا فاستقرض منه ثلاثة أصوع من شعير فجاء به فوضعه ناحية البيت فقامت فاطمة إلى صاع فطحنته واختبزته وصلى علي مع النبي صلى الله عليه وسلم ثم أتى المنزل فوضع الطعام بين يديه وفي حديث الجعفي : فقامت الجارية إلى صاع من شعير فخبزت منه خمسة أقراص لكل واحد منهم قرص»
و اهل بیت (علیهم السلام) هیچ چیزی نداشتند امیر مؤمنان پیش شمعون ابن حارَی خیبری که یک یهودی بود رفتند از او سه ساع جو (سه پیمانه جو) قرض کردند گوشه خانه گذاشتند درست کردن نان جو سخت است صدیقه طاهره (سلام الله علیها) بلند شد یک مُد از این سه مُد را بر داشتند پنج تا نان درست کردند
«فلما مضى صيامهم الأول»
روز اول وقت افطار شد
«وضع بين أيديهم الخبز والملح الجريش»
نان و مقداری نمک داشتند
«إذ أتاهم مسكين فوقف بالباب وقال: السلام عليكم أهل بيت محمد»
فقیری آمد گفت: «السلام علیکم اهل بیت محمد» سلام بر شما
«في حديث الجعفي أنا مسكين من مساكين أمة محمد صلى الله عليه وسلم وأنا والله جائع أطعموني أطعمكم الله من موائد الجنة فسمعه علي رضي الله عنه فأنشأ يقول»
امیر مؤمنان شنیدند بعد این را فرمودند جالب است این شعر را چه کسی نقل کرده است؟ لیث، مجاهد و ابن عباس
«فاطم ذات الفضل اليقين * يا بنت خير الناس أجمعين * أما ترين البائس المسكين * قد قام بالباب له حنين * يشكو إلى الله ويستكين يشكو إلينا جائع حزين * كل امرئ بكسبه رهين * وفاعل الخيرات يستبين * موعدنا جنة عليين حرمها الله على الضنين * وللبخيل موقف مهين * تهوي به النار إلى سجين * شرابه الحميم والغسلين* من يفعل الخير يقم سمين * ويدخل الجنة أي حين فأنشأت»
فاطمه جان نمی بینی گدایی دم در آمد و غذا می خواهد اگر ما کمک کنیم اهل احسان باشیم خدا ما را اهل بهشت قرار می دهد اگر اهل بخل باشیم جهنمی می شویم بلافاصله صدیقه طاهره، زن و شوهر مشاعره
«فاطمة رضي الله عنها تقول: أمرك عندي يا بن عم طاعه * ما بي من لؤم ولا وضاعه * غديت في الخبز له صناعه»
من تخصص نان پختن دارم
«أطعمه ولا أبالي الساعة»
آن نان را هم می دهم
«أرجو إذا أشبعت ذا المجاعة * أن ألحق الأخيار والجماعة * وأدخل الجنة لي شفاعه»
دوست دارم که اطعام بکنم و به بهشت بروم مردم را شفاعت کنم
«فأطعموه الطعام ومكثوا يومهم وليلتهم لم يذوقوا شيئا إلا الماء القراح»
آن روز گرسنه ماندند شب هم گرسنه فقط و فقط آب خوردند.
«فلما أن كان في اليوم الثاني قامت إلى صاع فطحنته واختبزته وصلى علي مع النبي صلى الله عليه وسلم ثم أتى المنزل فوضع الطعام بين أيديهم فوقف بالباب يتيم»
روز دوم شد صدیقه طاهره بلند شد نانی درست کرد امیر مؤمنان با پیغمبر نماز مغرب یا مغرب و عشاء را خواندند به منزل آمدند غذا را گذاشتند یتیمی آمد.
«فقال: السلام عليكم أهل بيت محمد يتيم من أولاد المهاجرين استشهد والدي يوم العقبة»
...پدرم روز عقبه (روز احد) شهید شد
«أطعموني أطعمكم الله من موائد الجنة»
به من اطعام کنید خدا از مائده های بهشتی به شما بدهد.
«فسمعه علي»
شنیدند امیر مؤمنان فرمود:
«فأنشأ يقول: فاطم بنت السيد الكريم * بنت نبي ليس بالزنيم* لقد أتى الله بذي اليتيم * من يرحم اليوم يكن رحيم * ويدخل الجنة أي سليم * قد حرم الخلد على اللئيم * ألا يجوز الصراط المستقيم * يزل في النار إلى الجحيم * شرابه الصديد والحميم»
تا این را فرمودند اگر کسی کمک نکند جایش در جهنم است
«فأنشأت فاطمة رضي الله عنها تقول»
صدیقه طاهره دوباره با شعر جواب دادند.
«أطعمه اليوم ولا أبالي * وأوثر الله على عيالي»
چقدر دقیق این ها با آن آیه (وَيؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ) نزدیک است.
«أمسوا جياعا وهم أشبالي»
از این جا حضرت زهرا راجع به کربلاء صحبت می کنند
«أصغرهم يقتل في القتال* بكر بلا يقتل باغتيال»
حسین من شهید خواهد شد در کربلا او را می کشند.
«يا ويل للقاتل مع وبال * تهوي به النار إلى سفال»
قاتلش جهنمی است
«وفي يديه الغل والأغلال * كبولة زادت على الأكبال»
این قدر غل و زنجیر دارد که مدام بیشتر می شود
«فأطعموه الطعام ومكثوا يومين وليلتين لم يذوقوا شيئا إلا الماء القراح»
جالب است با سند صحیح خودم قبلاً این را ندیده بودم امشب مطالعه می کردم دیدم سنی ها روایت از لیث از مجاهد از ابن عباس، صدیقه طاهره روضه کربلای امام حسین را خوانده است.
«فلما كانت في اليوم الثالث»
روز سوم شد.
«قامت إلى الصاع الباقي فطحنته واختبزته وصلى علي مع النبي صلى الله عليه وسلم ثم أتى المنزل فوضع الطعام بين أيديهم إذ أتاهم أسير فوقف بالباب فقال: السلام عليكم أهل بيت محمد»
حضرت صدیقه نان را آماده کرد امیر مؤمنان نماز را خواندند به منزل آمدند اسیر، کافر بود مسلمان اسیر نمی شد. آن دوران هم مثل دوران خلفاء نبود حمله کنیم اسیر بگیریم اسیر یک کسی بود خودش در جنگ آمده می خواهد شماها را بکشد این آدم اسیر شده است کافری است قبلاً می خواست مسلمان را بکشد آمد گفت سلام بر شما اهل بیت پیامبر.
«تأسروننا وتشدوننا ولا تطعموننا أطعموني فإني أسير محمد فسمعه علي فأنشأ يقول»
ما را دست بسته آوردید به ما غذا نمی دهید؟ امیر مؤمنان شنیدند
«فاطم يا بنت النبي أحمد* بنت نبي سيد مسود* وسماه الله فهو محمد* قد زانه الله بحسن أغيد* هذا أسير للنبي المهتد * مثقل في غله مقيد* يشكو إلينا الجوع قد تمدد * من يطعم اليوم يجده في غد* عند العلي الواحد الموحد* ما يزرع الزارع سوف يحصد»
امروز هر چه بکاری بعداً برداشت می کنی
«أعطيه لا لا تجعليه أقعد»
همین الان که ما ایستادم نگذار بنشینم بعداً یک ذره بدهی همین الان که ایستادم بده به او غذا را بدهم.
«فأنشأت فاطمة رضي الله تعالى عنها تقول: لم يبق مما جاء غير صاع * قد ذهبت كفي مع الذراع * ابناي والله هما جياع»
می دانید نان پختن سخت است آن های که نانوایی کار می کنند کار خیلی شاقّی دارند صدیقه طاهره یک دختر جوان فرمود فقط یک مُد طعام مانده بود دست من هم به خاطر این خیلی سختی کشید فرزندانم هم گرسنه هستند اما:
«يا رب لا تتركهما ضياع»
نگذار فرزندانم بمیرند
«أبوهما للخير ذو اصطناع»
پدرشان دارد کار نیک می کند
«يصطنع المعروف بابتداع»
یک کاری کرد که مثل و نظیر در دنیا ندارد
«عبل الذراعين شديد الباع * وما على رأسي من قناع * إلا قناعا نسجه أنساع»
وضع مالی من، وضع مالی خوبی نیست می دانید روپوش من هم یک روپوش خیلی ساده است پول نداریم چیزی بخریم خدایا دیگر تمام شد علی به خاطر تو (وَيطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيتِيمًا وَأَسِيرًا) خدایا دیگر چیزی ندارم خدایا من دادم اما منِ فاطمه چیزی ندارم بدهم غذا را دادند
«فأعطوه الطعام ومكثوا ثلاثة أيام ولياليها»
سه روز
«لم يذوقوا شيئا إلا الماء القراح فلما أن كان في اليوم الرابع»
چیزی جز آب نخوردند روز چهارم شد
«وقد قضى الله النذر أخذ بيده اليمنى الحسن وبيده اليسرى الحسين»
نذر انجام شده بود امیر المؤمنین دست راست امام حسن، دست چپ امام حسین
«وأقبل نحو رسول الله صلى الله عليه وسلم وهم يرتعشون كالفراخ من شدة الجوع فلما أبصرهم رسول الله صلى الله عليه وسلم قال»
از شدت گرسنگی مثل جوجه ای که بدنش می لرزد، گفتیم آن زمان این کار خوب بود بعداً نسخ شد روایت امام صادق را خواندیم. پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) دیدند گفتند:
«يا أبا الحسن ما أشد ما يسوءني ما أرى بكم انطلق بنا إلى ابنتي فاطمة فانطلقوا إليها»
خیلی برایم سخت این حالت شما را ببینم برویم پیش دخترم فاطمه پیش حضرت زهرا رفتند.
«وهي في محرابها وقد لصق بطنها بظهرها وغارت عيناها من شدة الجوع فلما رآها رسول الله صلى الله عليه وسلم وعرف المجاعة في وجهها بكى وقال:»
شکم فرو رفته چشم ها از شدت گرسنگی گود شده پیامبر این حالت را که دیدند گریه کردند فرمودند:
«واغوثاه يا الله أهل بيت محمد يموتون جوعا فهبط جبريل عليه السلام»
خدایا خودت کمک کن اهل بیتم دارند از گرسنگی می میرند جبرئیل آمد
«وقال السلام علیکَ»
سلام بر شما
«ربك يقرئك السلام يا محمد»
خدا به همه شما سلام می رساند
«خذه هنيئا في أهل بيتك»
این را بگیر نوش جان تان قبل از این که غذا از آسمان بیاید اول این آیه را بگیر.
«قال: وما آخذ يا جبريل»
ای جبرئیل چه بگیرم؟
«فأقرأه هل أتى على الإنسان حين من الدهر إلى قوله»
تا آن جا که:
(وَيطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيتِيمًا وَأَسِيرًا إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا)
**
«قال الترمذي الحكيم أبو عبد الله في نوادر الأصول»
بعد آقای قرطبی می گوید ترمذی حکیم در نوادر الأصول می گوید:
«فهذا حديث مزوق مزيف قد تطرف فيه صاحبه»
حدیث جعلی است خیلی در آن زیاده روی کردند.
«حتى تشبه على المستمعين»
تا به شبهه بیاندازند
«فالجاهل بهذا الحديث يعض شفتيه تلهفا ألا يكون بهذه الصفة»
کسی که جاهل به حدیث است می گوید کاش من هم مثل این ها بودم نمی داند که این کار بد است خدا در قرآن فرموده است
(وَيسْأَلُونَكَ مَاذَا ينْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ)
و از تو می پرسند چه چيز انفاق کنند؟ بگو: از مازاد نيازمندی خود.
سوره بقره (2): آیه 219
بعد می گوید خدا در قرآن گفته است نباید این کارها را انجام بدهیم
«أفيحسب عاقل أن عليا جهل هذا الأمر حتى أجهد صبيانا صغارا من أبناء خمس أو ست على جوع ثلاثة أيام ولياليهن حتى تضوروا من الجوع»
علی سه روز فرزندانش را گرسنه نگه دارد؟ باید به بچه ها غذا بدهیم تا جایی که از گرسنگی نزدیک مرگ بیافتند!
«وغارت العيون منهم لخلاء أجوافهم حتى أبكى رسول الله صلى الله عليه وسلم ما بهم من الجهد هب أنه آثر على نفسه هذا السائل»
تا این که پیغمبر گریه کند این قدر وضع شان خراب بشود
«فهل كان يجوز له أن يحمل أهله على ذلك»
آیا جایز بود این کار را بکند؟
«وهب أن أهله سمحت بذلك لعلي فهل جاز له أن يحمل أطفاله على جوع ثلاثة أيام بلياليهن»
حالا فاطمه قبول کرد چرا بچه ها را اذیت می کنید؟
«ما يروج مثل هذا إلا على حمقى جهال أبى الله لقلوب متنبهة أن تظن بعلي مثل هذا»
ماها که زرنگ هستیم این ها را قبول نمی کنیم.
مجری:
در حالی که قرآن دارد مدح می کند.
استاد ابو القاسمی:
«وليت شعري من حفظ هذه الأبيات كل ليلة عن علي وفاطمة وإجابة كل واحد منهما صاحبه حتى أداه إلى هؤلاء الرواة فهذا وأشباهه من أحاديث أهل السجون»
الجامع لأحكام القرآن؛ اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أحمد الأنصاري القرطبي الوفاة: 671، دار النشر: دار الشعب – القاهرة، ج19، ص130 - 134
این شعرها اهل «السجون» یعنی چه کسانی؟ مثل دیوانه زنجیری ها، همان شعرهایی که دیوانه زنجیری های می خوانند.
مجری:
قرآن کریم مدح کرده است.
استاد ابو القاسمی:
می گوید داستان (وَيطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ)، حُبِّهِ به خدا بر می گردد نه این که گرسنه باشند سیر است غذایش را سر سیری انفاق کرده است. چرا اول آن ها را مطرح کردیم؟ اولاً گفتیم این سوره در مورد معصوم نازل شده است آقای قرطبی شما چند تا معصوم دارید؟ برای ما بگویید. ندارند فقط پیغمبر است تازه همان ها اگر پیغمبر را معصوم بدانند اما شیعیان چه؟
دوم: سندش هم صحیح بود.
سوم: از امام صادق آوردیم به خوبی جدا کرد گفت یک سری آیات و کارها یک زمانی جایز بود، بعداً نسخ شد حکمش تغییر کرد و آن زمانی هم که جایز بود خیلی ها در سختی بودند بعضی وقت ها واجب بود. مثل این که یک نفر در مقابل ده نفر حق فرار ندارد. خیلی نا مردی است ده نفر حمله کنند بخواهم بایستیم بعداً دو تا شد. به هر صورت حضرت گفتند یک سری احکام سختی در امت های قبل بود در اسلام این احکام عوض شد اما تنها کسی که به فضل این احکام در آن دوران جوازش رسید اهل بیت (علیهم السلام) می گوید نه علی ابن ابی طالب هیچ وقت همچنین کاری انجام نمی دهد! پس آیه (وَيؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ) را می خواهید چه کار کنید؟ آقای قرطبی این را قبول دارید یا قبول ندارید؟
مجری:
اگر بخواهند حل کنند باید سراغ اهل بیت بیایند.
استاد ابو القاسمی:
دقیقا، کسی که سراغ اهل بیت (علیهم السلام) نرود تفسیر درست قرآن را می گوید نه این مال دیوانه زنجیری ها است در زندان ها گیر می کنند شروع می کنند شعر گفتن و این طور حرف زدن. آقا سندش، سند لیث از مجاهد از ابن عباس است قوی ترین سند ممکن اهل سنت است مثلاً بگوییم در درجه سلسلة الذهب شان شاید نباشد اما از آن پایین تر هم نمی آید روایت با سند خیلی قوی است. نمی دانیم چه بگوییم ولی به هر صورت...
مجری:
هر کس سراغ اهل بیت آمد و او را مرجع علمیش قرار داد راه درست را پیدا کرد هیچ چیز نیست جز این که درِ خانه اهل بیت را بزنند و به آن ها مراجعه کنند. استاد خیلی یاد گرفتیم تمام احکام سختی که یک دوره آمد بعد نسخ شد تنها کسانی که به آن عمل کردند اهل بیت هستند که چند نمونه اش را شما اشاره فرمودید. علاوه بر بحثی که امشب به صورت تخصصی بیان کردید بحث نجوا که صدقه باید بدهند بعد خدمت پیامبر بروند آن را هم تنها کسی که عمل کرد امیر المؤمنین بود در بحث جنگ ها باز تنها کسی که به آن شرایط سختی که اشاره فرمودید عمل کرد باز هم امیر المؤمنین (علیه السلام) بود.
وقت مان به پایان رسیده است ان شاء الله مباحث بیشتر را در هفته های آینده از حضرتعالی یاد بگیریم و بهرمند بشویم. تشکر از شما به خاطر زحماتی که کشیدید مباحث، مباحث خوبی بود ان شاء الله برای بینندگان عزیز هم مورد استفاده قرار گرفته باشد از همه شما التماس دعا داریم و از خداوند متعال تعجیل فرج آقا را خواستاریم. «اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ» خدا حافظ