-
کاوش - کودکهمسری در دین اسلام 25 فروردین 1403
1:26:46 دقیقه -
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام 18 فروردین 1403
1:22:45 دقیقه -
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام 12 فروردین 1403
1:23:02 دقیقه -
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام 19 اسفند 1402
1:27:59 دقیقه -
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام 12 اسفند 1402
1:23:21 دقیقه -
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام 21 بهمن 1402
1:25:07 دقیقه -
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام 14 بهمن 1402
1:26:32 دقیقه -
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام 7 بهمن 1402
1:28:35 دقیقه -
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام 23 دی 1402
1:24:27 دقیقه -
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام 2 دی 1402
1:24:47 دقیقه -
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام 18 آذر 1402
1:24:02 دقیقه -
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام 20 آبان 1402
1:25:34 دقیقه -
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام 13 آبان 1402
1:24:17 دقیقه -
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام 6 آبان 1402
1:24:35 دقیقه -
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام 29 مهر 1402
1:26:17 دقیقه -
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام 15 مهر 1402
1:23:7 دقیقه -
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام 8 مهر 1402
1:23:04 دقیقه -
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام 18 شهریور 1402
1:21:33 دقیقه -
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام 4 شهریور 1402
1:24:48 دقیقه -
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام 28 مرداد 1402
1:25:59 دقیقه -
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام 21 مرداد 1402
1:23:26 دقیقه -
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام 14 مرداد 1402
1:22:40 دقیقه -
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام 24 تیر 1402
1:27:11 دقیقه -
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام 10 تیر 1402
53:34 دقیقه -
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام 3 تیر 1402
1:22:44 دقیقه -
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام 27 خرداد 1402
1:27:53 دقیقه -
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام 20 خرداد 1402
1:25:41 دقیقه -
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام 6 خرداد 1402
1:24:46 دقیقه -
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام 30 اردیبهشت 1402
1:24:11 دقیقه -
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام 23 اردیبهشت 1402
1:24:16 دقیقه -
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام 16 اردیبهشت 1402
1:27:24 دقیقه -
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام 9 اردیبهشت 1402
1:26:42 دقیقه -
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام 26 فروردین 1402
1:22:57 دقیقه -
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام 19 فروردین 1402
1:23:27 دقیقه -
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام 7 فروردین 1402
1:16:14 دقیقه -
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام 29 اسفند 1401
1:23:47 دقیقه -
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام 8 اسفند 1401
1:16:31 دقیقه -
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام 1 اسفند 1401
1:23:54 دقیقه -
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام 24 بهمن 1401
1:23:49 دقیقه -
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام 17 بهمن 1401
1:23:46 دقیقه
کاوش - ارتباط شعرای بزرگ ایرانی و برجسته با ادبیات اسلامی
قسمت چهل و یک برنامه کاوش با کارشناسی دکتر روستایی
دیگر قسمت ها
عنوان برنامه: کاوش (ارتباط شعرای بزرگ ایرانی و برجسته با ادبیات اسلامی)
تاريخ: 05 03 1403 (قسمت چهل و یکم)
استاد: حجت الاسلام والمسلمین روستایی
مجری: آقای سید محمد صفایی
مطالب مطرح شده در این برنامه:
شعرای ایرانی؛ ادبیات اسلام؛ شاعران فارس زبان؛ دیوان اشعار؛ حافظ شیرازی؛ اشعار قرانی؛ سعدی؛ فردوسی؛ شاهنامه؛ اقلیتهای دینی؛ عزاداری؛ قانون اساسی؛ پاسخ به شبهات
مجری:
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِه نَسْتَعین اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمّد وَعَجّلْ فَرَجَهُمْ واَحْشُرْنَا مَعَهُمْ والعَنْ اَعْدائَهُمْ
عرض سلام و وقت بخیر دارم خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند همراهان گرامی، فارسی زبانان در اقصی نقاط جهان، از شهر مقدس قم جوار کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) و از شبکه جهانی ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) با برنامه دیگری از سری برنامه های کاوش در خدمت تان هستیم. برنامه کاوش که اختصاص به پاسخ شبهات باستان گرایان دارد، این جلسه هم در خدمت کارشناس ارجمند جناب حجت الاسلام والمسلمین آقای دکتر روستایی خواهیم بود و ان شاء الله مباحث شان را ادامه خواهند داد. جناب استاد سلام علیکم خیلی خوش آمدید.
استاد روستایی:
علیکم السلام ورحمة الله بنده هم خدمت حضرتعالی و بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) عرض سلام و ادب و احترام دارم و عرض تسلیت دارم به مناسبت شهادت حضرت آیت الله رئیسی ریاست جمهور محترم ایران اسلامی و هیئت همراه شان امیدوارم چنان چه درجات آن بزرگواران عالی است خداوند متعال، متعالی بگرداند و ان شاء الله ملت ایران را در رسیدن به اهداف عالیه شان موفق و پیروز بدارد.
مجری:
ان شاء الله، خیلی ممنون و متشکر و عرض تسلیت متقابل خدمت جنابعالی دارم، طبق روال همیشه کلیپ های از شبکه های باستان گرایان مطرح می شود و شبهاتی که در مورد تاریخ صدر اسلام مطرح می کنند بفرمایید موضوع برنامه امشب چه است و کلیپ اول را ببینیم.
استاد روستایی:
امشب هم مثل جلسات گذشته ای که در خدمت بینندگان عزیز و ارجمندمان بودیم مباحثی را در زمینه شبهات این ها آماده کردیم، ان شاء الله یکی یکی این ها را بنا داریم بحث کنیم. یکی از شبهاتی که امشب می خواهم بحث بکنم از آقای مشیری درباره ارتباط شعرای بزرگ ایرانی و شعرای برجسته با ادبیات اسلامی است.
ایشان در کلیپی مدعی می شوند مثلاً شاعران گذشته ما مثل جناب حافظ شیرازی و سعدی شیرازی یا شاعران نامدار و بزرگ ایرانی از الفاظ اسلامی چیزی در کتاب هایشان نیست و در اشعارشان وجود ندارد مثلاً بهشت، جهنم، الله، قرآن و این چیزها که جزء ادبیات اسلامی است ایشان باورش بر این است که در ادبیات ایرانی نیست و شاعران ایرانی ارتباطی با این مسائل نداشتند این کلیپ را با همدیگر ببینیم بعد ان شاء الله به نقدش می پردازیم.
کلیپ شبهه اول از اقای مشیری:
وجود این الله با آن صفاتی که داشت مطابق ذوق و سلیقه ایرانی نبود هیچ ارتباطی ایرانی نمی تواند با الله برقرار بکند، چون صفاتی که این دارد یا به او منسوب می کنند صفات بسیار ضد بشری هم است. این الله دروغ می گوید، کَید می ورزد، آدم کشی می کند، دستور راهزنی می دهد، آدم ها را به کفار و غیر کفار تقسیم بندی می کند یک معجون عجیب و وحشتناکی است. پوست می کند مار غاشیه همه چیز در این الله دیدیم جز مهر، بزرگواری، آزادگی و فرزانگی!
این است که ایرانی وقتی می گوید خدا یار تو باد با این خدا می تواند رابطه برقرار کند مقصودش همان خدای ایرانی است خدای مهر، دوستی، عشق و فرزانگی است آن خدایی که می شناخت ایرانی هرگز نام الله را نبرد. هیچ خانواده ای است بگوید دست الله به همراهت؟ خدا، این مسائل بسیار بسیار دقیق است ایرانی هرگز صلات نگفت (إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ)، صلات عمود دین است به پنجاه درصد ایرانی ها بگویید صلات یعنی چه نمی فهمند می گوید صلات ظهر را می گویید؟ گفت نماز!
چه نماز باشد آن را که تو در خیال باشی * تو صنم نمی گذاری که مرا نماز باشد (سعدی)
در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد * حالتی رفت که محراب به فریاد آمد (حافظ)
هرگز این صلات را که مهم ترین واژه دینی بود ایرانی به کار نبرد و بر زبانش جاری نشد گفت نماز، جنت را به کار نبرد همواره بهشت گفت. دوزخ را به کار نبرد همواره جهنم گفت. این ها لغات اصلی دینی بود که به کار رفته است. این ها قضایایی مربوط به زبان و باورها است!
مجری شبکه جهانی حضرت ولی عصر:
با همدیگر صحبت های ایشان را دیدیم و شنیدیم واقعاً در نهایت چه می خواهد بگوید، منظورش از این صحبت ها چه است؟
استاد روستایی:
آقای مشیری روی بحث نژاد پرستی و تفکر نژاد پرستانه ای که دارد یک مسائلی را دارد انکار می کند می گوید ایرانی ها با الله مشکل دارند. ایرانی ها با جنات و الفاظی که جزء ادبیات دینی است مشکل دارند.
مجری:
به جایش ادبیات دیگری داشتند معنیش را استفاده می کردند.
استاد روستایی:
اول این که از معنیش استفاده می کردند اما جالب است که بینندگان عزیز و ارجمند ما بدانند آقای مشیری دیوان این شعرا را هم خوب نخوانده است. اتفاقاً هم الله به کار بردند و هم جنات به کار بردند بله بهشت و جهنم هم به کار بردند که معنای دوزخ و جنت است تفاوتی ندارد. شما از یک شاعر ایرانی چه انتظار دارید؟ انتظار دارید هر وقت خواست از مفهوم بهشت بخواهد برساند همه اش جنت بگوید؟ عرب زبان می شود شاعر فارس زبان نمی شود.
اما شاعران فارس زبان ما هر دویش را به کار بردند دو سه مورد از این شعرا را انتخاب کردم اولی شان جناب حافظ شیرازی است که ایشان از او خواند. دیوان حافظ با تصحیح بهاء الدین خرمشاهی بر اساس نسخه خلخالی که مورخ 827 است این نسخه مال آن تاریخ است و مقابل شد با دو نسخه دیگر که تاریخ نسخه ها الان در روی مانیتور بنده مشخص است بینندگان عزیزمان ملاحظه می فرمایند.
این دیوان را انتشارات نیلوفر به چاپ رسانده است بعضی از اشعار این دیوان را قرائت می کنم صفحه 79 همین دیوان شعر طولانی است من بخشی از آن را برایتان می خوانم:
وقتِ آن شیرین قلندر خوش که در اَطوارِ سیر * ذکرِ تسبیحِ مَلَک در حلقهٔ زُنّار داشت
تسبیح ملک، تسبیح عربی است فرشته نگفت مَلک گفت.
چشمِ حافظ زیرِ بامِ قصرِ آن حوری سرشت * شیوهٔ جَنّاتُ تَجری تَحتِهَا الاَنهار داشت
آقای مشیری جنات جمع چه است؟ جنت است گفت جنت نمی گویند بهشت می گویند تازه بهشت نگفت هیچ جنات جمع جنت هم گفته است این ادبیات قرآنی در کتاب آقای حافظ.
مجری:
اصلا از خود قرآن کریم یک تکه ای را گرفته است.
استاد روستایی:
بله. یا مثلا این جا در صفحه 83
بس که ما فاتحه و حرزِ یمانی خواندیم * وز پیاش سوره اخلاص دمیدیم و برفت
"فاتحه"، "حرز یمانی"، "سوره اخلاص" این ها ادبیات دینی است یا نیست؟ در سوره اخلاص چه می گویند؟
(قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ * اللَّهُ الصَّمَدُ * لَمْ يلِدْ وَلَمْ يولَدْ * وَلَمْ يكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ)
بگو: خداوند، يکتا و يگانه است؛ خداوندی است که همه نيازمندان قصد او می کنند؛ (هرگز) نزاد، و زاده نشد، و برای او هيچگاه شبيه و مانندی نبوده است!
سوره اخلاص (112): آیات 1 تا 4
اللهی که آقای مشیری می گوید نه ایرانی ها از او فراری بودند در همین سوره اخلاصی که آقای حافظ می گوید به کار رفته است. فاتحه هم
(الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ)
ستايش مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانيان است.
سوره فاتحه (1): آیه 2
الی آخر صفات الله هم آمده است (الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ) که ایشان می گویند نه این الله آدم می کشد و ... یکی نیست بگوید در ادبیات زرتشت چیزهایی که آن جا است چه است؟
در صفحه 94
هرچند بردی آبم روی از درت نتابم * جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت
عشقت رسد به فریاد اَر خود بسان حافظ * قرآن ز بر بخوانی در چهارده روایت
این هم کلمه قرآن و قرائت قرآن با چهارده روایت که در ادبیات حافظ آمده است همه اش ادبیات دینی است. قرآن، اخلاص، حرز زمانی، فاتحه و جنات یا در این جا کلمه الله جالب است در این شعر آقای حافظ خدا را می گوید هم الله را می گوید:
سلام الله ما کر اللیالی * و جاوبت المثانی و المثالی
سلام الله، «الله» چند مصرع پایین تر
خدا داند که حافظ را غرض چیست * و علم الله حسبی من سوالی
کلمه خدا "علم الله" کلمه الله می گوید علم خدا کفایت می کند از درخواست و سوال من خدا می دانم غرضم چه است؟ خدا و الله را یکی می داند این جا هم یکی از صفات خدا، علم خدا را می گوید.
مجری:
این شعرش که اصلا فارسی عربی است بعضی از مصرع هایش کاملاً عربی است.
استاد روستایی:
بله، بیت اول عربی است. بیت دوم:
علی وادی الاراک و من علیها * و دار باللوی فوق الرمال
در بیت دوم فارسی، عربی است
عاگوی غریبان جهانم * و ادعو بالتواتر و التوالی
خواستم کلمه الله را به ایشان نشان بدهم کلمه خدا در کنار الله آمده است این ها را نشان آقای مشیری بدهیم می گوید ایرانی ها اصلاً الله نمی گفتند.
یا مبسما یحاکی درجا من اللالی* یا رب چه درخور آمد گردش خط هلالی
"یا رب" کلمه رب. باز کلمه مَلک آمده است. صفحه 473 کلمه الله آمده است
احمد الله علی معدله السلطان * احمد شیخ اویس حسن ایلخانی
"احمد الله" یعنی سپاس خدا را
ماه اگر بی تو بر آید به دو نیمش بزنند * دولت احمدی و معجزه سبحانی
دولت احمدی، معجزه سبحانی بحث شق القمر، این هم الفاظ اسلامی.
در مورد امیر المؤمنین صحبت می کند:
حافظ اگر قدم زنی، در رَهِ خاندان به صِدق * بدرقهٔ رَهَت شود، همَّتِ شَحنِهٔ نجف
این هم در مورد امیر المؤمنین. پس ایرانی ها، الله می گویند. جنات، خدا، رب، قرآن و از شاه نجف می گویند و امثال این تعابیر این از جناب حافظ.
اما سراغ آقای سعدی برویم این کتاب غزلیات سعدی با استفاده از نسخه تصحیح شده محمد علی فروغی انتشارات در روی صفحه آمده در تهران شرکت حاج محمد حسین اقبال و شرکاء این کتاب را چاپ کرد. صفحه 63 کلمه بهشت و جهنم ایشان به کار می برد حافظ جنات به کار برد این بهشت و جهنم به کار می برد. یعنی شعرای نامدار ایرانی هم این و هم آن را می گویند.
یارا بهشت صحبت یاران همدم است * دیدار یار نا متناسب جهنم است.
یا کلمه الله:
بخرام بالله تا صبا بیخ صنوبر برکند * برقع افکن تا بهشت از حور زیور برکند.
"الله، بهشت"
ماه است رویت ای مَلک * قند است لعلت یا ملک
بنمای پیکر تا فلک * مهر از تو پیکر بر کند
مَلک (فرشته). یا فردای محشر راجع به محشر صحبت می کند
سعدی چو شد هندوی تو * هل تا پرستد روی تو
کاو خیمه زد پهلوی تو * فردای محشر برکند.
یا مثلا در مورد جنت آقای سعدی اول بهشت به کار برده بود
آنک از جنت فردوس یکی میآید * اختری میگذرد یا ملکی میآید
این جا کلمه جنت کلمه قبلی بهشت بود در صفحه 409 بحث بهشت است
در چشم بامدادان به بهشت پر گشودن * نه چنان لطیف باشد گر به دوست بر گشایی
دریچه ای ز بهشتش به روی بگشایی * که بامداد پگاهش روی بنمایی
کلمه بهشت، جنات هم صفحه قبل بود نمایش دادم. دوباره این جا:
دمی در صحبت یاری ملک خوی پری پیکر * گر امید بقاء باشد بهشت جاودان هستی
کلمه بهشت.
کلمه الله:
تعالی الله چه روی است آن که گویی آفتابستی * و گر مه را حیا بودی ز شرمش در نقابستی!
دوباره کلمه بهشت:
ای از بهشت جزوی و از رحمت آیتی * حق را به روزگار تو با ما عنایتی
این غزلیات سعدی بود. اما گلستان سعدی شیرازی آیه قرآن ذکر کرده است.
اعْمَلُوا آلَ دَاوُدَ شُکراً، وَقَلِیلٌ مِنْ عِبَادِی الشَّکورُ
بعد درباره شکر شعری گفته است.
بنده همان به که ز تقصیر خویش * عذر به درگاه خدا آورد
ور نه سزاوار خداوندیش * کس نتواند که به جا آورد
این کدام خدا است؟ خدایی که این آیه قرآن را گفته است. در صفحه 3
در خبر است از سَرور کاینات و مَفْخَر موجودات و رحمت عالَمیان و صَفوت آدمیان و تتمهٔ دورِ زمان، محمد مصطفی صلی الله علیه و سلم، چه شعری؟ این شعر:
شفیعٌ مطاعٌ نبیٌ کریم * قسیمٌ جسیمٌ نسیمٌ وسیم
بعد در مورد امت پیامبر و کشتی نوح می گوید البته پیامبر را کشتیبان کشتی نوح می داند بعد می گوید
بَلَغَ الْعُلیٰ بِکمالِهِ، کَشَفَ الدُّجیٰ بِجَمالِهِ، حَسُنتْ جَمیعُ خِصالِه، صَلُّوا علیه و آلِهِ
راجع به پیامبر صحبت می کند بعد راجع به خدای سبحان صحبت می کند که خداوند فرمود:
یا ملائکتی قَد استَحْیَیتُ مِن عبدی و لَیس لَهُ غَیری فَقد غَفَرتُ لَهُ
من گناهانت را بخشیدم یعنی شعرای ایران از رب، الله، پیامبر، صفات خدا، جنت، بهشت و همه چیز می گفتند آقای مشیری نمی خواهد بپذیرد یا نرفته مطالعه کند.
برخی از نمونه ها در شاهنامه فرودسی داریم بعضی از ادبیات دینی که در کتاب فردوسی در وصف امیر المؤمنین به کار رفت را انتخاب کردم البته موارد خیلی دارد. اما قسمت وصف امیر المؤمنینش کتاب شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی با مقابله و تصحیح از روی مشهوترین نسخه ها، انتشارات امیر کبیر چاپ کرده صفحه 23 در ستایش پیامبر و یارانش جمله ای پیامبر بیان می کند:
من شهر علمم علیم در است * دُرست این سخن گفته پیغمبر است
علی را چنین گفته دیگر همین * کز ایشان قوی شد به هرگونه دین
یک بخش دیگر:
چو هفتاد کشتی بر او ساخته * همه بادبان ها بر افراخته
اشاره به حدیث سفینه است.
محمد بدو اندرون با علی * همان اهل بیت نبی و وصی
به دل گفت اگر با نبی و وصی * شوم غرقه دارم دو یار وفی
یا در جای دیگر:
خدا جوی و می انگبین * همان چشمه شیر و ماء معین
ماء معین قطعه ای از قرآن در سوره مُلک است.
(قُلْ أَرَأَيتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَنْ يأْتِيكُمْ بِمَاءٍ مَعِينٍ)
بگو: «به من خبر دهيد اگر آبهاي (سرزمين) شما در زمين فرو رود، چه کسي ميتواند آب جاري و گوارا در دسترس شما قرار دهد؟!»
سوره ملک (67): آیه 30
اگر چشم داری به دیگر سرای * به نزد نبی و وصی گیر جای
این ادبیات دینی که در اشعار فردوسی درباره امیر المؤمنین سروده است همان امیر المؤمنینی که آقای مشیری علیه او در بعضی از کلیپ هایش صحبت می کند در بعضی از کلیپ هایی که ما پخش کردیم همان امیر المؤمنینی که آقای مشیری مخالفش است فردوسی دارد اوصافش را بیان می کند و از ادبیات دینی به کار می برد تکه ای از آیه قرآن را به کار می برد.
درباره خداوند هم صحبت می کند چه از پیامبر، چه از خداوند و چه کلمه اسلام و خیلی چیزهای دیگر با کلمه خداوند و کردگار می گوید و کلمات متعددی که آقای فردوسی از آن ها یاد می کند.
مجری:
اقتضای شعر فارسی است کلمات فارسی ولی ادبیات و محتوا کاملاً محتوای دینی است.
استاد روستایی:
بله، محتوای دینی است ایشان می گوید ایرانی ها از این الله خوش شان نمی آمد آیا آقای حافظ ایرانی است یا آقای مشیری؟ اگر بخواهد ایرانی بودن حافظ را زیر سوال ببرد دیگر ... خودش هم از حافظ خواند آقای مشیری، سعدی ایرانی نیست؟ این ها هم جهت و هم الله در اشعارشان به کار بردند و دیگر کلمات مانند بهشت، جهنم و آیه قرآن هم به کار بردند و دیگر شعرای فارسی زبان.
مجری:
خوشا آنانکه الله یارشان بی * بحمد و قل هو الله کارشان بی
خوشا آنانکه دایم در نمازند * بهشت جاودان بازارشان بی
استاد روستایی:
خیام، بابا طاهر و خیلی از شعرای دیگر ایران را شما بخواهید در نظر بگیرید از این کلمات به کار بردند یک چیزی که آقای مشیری منکرش است در واقع مسئله ای که خودش نمی خواهد بپذیرد وگرنه جناب آقای مشیری این کلیپی که شما پخش کردید بینندگان مان شنیدند مستندات من را هم شنیدند دیوان حافظ، سعدی و شاهنامه هم چیزی نیست که ایرانی ها با آن بیگانه باشند.
حافظ خوانی در شب یلدا در ایران مثال زدنی است و همه ایرانی ها با این آشنا هستند اگر می گفتیم چیزی بود در دسترس مردم نبود بله آقای مشیری تیری در تاریکی انداخت کسی چیزی نمی فهمید یک چیزی بگو لااقل مسخره ات نکنند. این نسبت به کلیپ اول آقای مشیری، در خدمت شما هستم.
مجری:
سلامت باشید ممنون و متشکرم، این شبهه، این قدر شبهه ساده ای بود شاید مورد خنده بینندگان عزیز هم قرار گرفته باشد. کلیپ بعدی را ببینیم این کلیپ در مورد چه است که ایشان شبهه دیگری را مطرح کرده است.
استاد روستایی:
ایشان در یک بحث دیگری به اسلام حمله می کند تعالیم اسلام را می خواهد یک جوری زیر سوال ببرد و سعی می کند با استفاده از الفاظی شروع کند اسلام را نقد کردن، بله این اسلام دین خشونت است این اسلام اگر تقسیم بندی می خواهد انجام بدهد تقسیم بندی اسلام، تقسیم بندی درستی نیست بر اساس خشونت است در ایران کافر بهائی، یهودی، زرتشتی و مسیحی داریم این ها بر حسب کافر تقسیم بندی می کنند. طرف اگر از اسلام خارج بشود ارث به او نمی رسد و از این حرف ها می خواهد به اسلام حمله بکند بگوید الان قرن 21 موقع این حرف ها نیست این که شما می خواهید بر اساس اسلام تقسیم بندی کنید غلط است، در قرن 21 همچنین داستان های جایی ندارد حرف آقای مشیری این است کلیپ را با هم ببینید ان شاء الله راجع به آن صحبت می کنیم.
کلیپ شبهه دوم از آقای مشیری:
بر گردیم سر این لغات منحوسه، کافر ما در ایران امروز کفار زرتشتی داریم، کفار بهائی داریم کفار مسیحی داریم یعنی داشتیم و این کفار باید تکلیف شان روشن بشود. یعنی رفتار ما مسلمانان پاک و پاکیزه با این کفار همان گونه ای است که حضرت فرمودند از علی خامنه ای استفتاء کردند در یک خانواده زرتشتی اگر یکی از این بچه ها برود و مسلمان بشود وضع ارث چگونه است اگر آن آقا بمیرد.
زیرش نوشت بسمه تعالی با وجود مسلمان ارث به کفار نمی رسد یا کافر ارث نمی برد شما فکرش را بکنید جامعه ای که تقسیم بندی ارث و میراث بر حسب کافر و مؤمن بشود این سرنوشت آن چه چیزی است؟ کفار مسیحی، زرتشتی، یهودی، هندو و کفار غیره و ذلک وارد مملکت آمریکا می شوند یکی از این ها نمی پرسد دینت چه است؟ می پرسند تخصصت چه است تخصص داری بفرمایید تا آخر عمرش این جا کار می کند دیگر کسی نمی پرسد دینت چه است؟
در ایران ما آن چنان فشاری بر زرتشتیان وارد کردند یک آقای زرتشتی به من زنگ زد ما را بیچاره کردند از بس این ها مضیقه و فشار به ما وارد کردند همه زرتشتی ها از ایران دارند می گریزند. مطلبی گفت جالب بود می گفت آمدند منزل ما را بازرسی کنند کامپیوتر و زار زندگی ما را به غنیمت می بردند وقتی آن جا می رفتیم دو تا سیلی به ما می زدند. این دو تا سیلی همان دو سیلی است عرض کردم وقتی کافر می آمد جزیه اش را بدهد رسم اسلام عزیز این بود که دو سیلی بزنند و بیرونش کنند این دو سیلی که این جوان خورده بود دیروز به من زنگ زد همان دو سیلی تاریخی است که عرض کردم.
هفته گذشته یعنی روز شنبه بنده از این جا بیرون می رفتم یک آقای خیلی محترمی دم در ایستاده بود آمد با من صحبت کرد گفت ما آشوری ها، بابلی ها سه تا دین نام برد. بقایای آشور و بابل و این ها که در عراق هستند می گفت چهارصد هزار نفر بودیم بعد از سقوط دولت پراکنده شدیم آن تعدادی که باقی ماندند سرداران اسلام می آیند و در منزل ما اطلاعیه می اندازند یا مسلمان بشوید یا ما شما را می کشیم گفت یک گروهی رفتند گفتند ما مسلمان می شویم ما را وِل کنید گفتند نه باید به ما دختر بدهید و بچه هایتان را هم بفرستید با ما جنگ کنند تا ما قبول کنیم که شما مسلمان شدید. گفت این ها به سوریه و جاهای دیگر گریختند کردها این ها را پذیرفتند به شرطی که بیایند و جز حزب دموکرات کردستان بشوند این کفار را می پذیرند.
تجسم بفرمایید قرن 21 است آدمیان از کره مریخ در گذشتند صنعت، تکنولوژی، علوم انسانی و علوم عقلی به این درجه ترقی کرده است در کشور ما ایران، ایران عزیز ما هنوز یک عده کفار محسوب می شوند. کفار ضاله بهائی، کفار صوفی! تصور نفرمایید که تقصیر این آخوندها است نه این آخوندهای بیچاره بدبخت عقب افتاده دستور دین را دارند اجرا می کنند آب از سرچشمه گل آلود است هموطن. گند و لجن هر چه بوده تازه دارد روی ما پیاده می شود چون این آخوندها هزار است در ذهن شان بود که این ها را در یک جایی پیاده کنند حالا ما شدیم موش آزمایشگاهی دست سارق را ببریم مردک نادان دست سارق را ببرید چه کار کند، این بیچاره بقیه عمرش چه بکند؟
قدیم بین عرب های آن روزگار هر که دزدی می رفت دستش را می بریدند کسی که دست نداشت گدایی می کرد کار و زندگی نبود. شما اگر می خواهید کسی دزدی نکند بدبخت باید کمتر بدزدید و بیشتر تولید کار بکنید تا کسی دزدی نکند وقتی که شکم گرسنه شد بچه شیر ندارد مادر و پدر گرسنه است مجبور است برود یک کاری کند شما دستش را می برید. بقیه عمرش ذاکر امام حسین بشود تشنه لب آن جا گریه کند و سر چهاره راه گدایی کند دست ندارد کار کند!
مجری شبکه جهانی ولی عصر:
کلیپ دوم را هم دیدید شبهات متعددی مطرح شد اصل شبهه این است تقسیم بندی می کند می گوید این ها دارند تقسیم بندی کافر و غیر کافر می کنند اصلاً همچنین تقسیم بندی داریم؟
استاد روستایی:
ببینید اولاً ایشان می گوید در کشورهای دیگر می پرسند تخصصت چه است اگر تخصصی داری بفرما اگر نداری نفرما، اقلیت های دینی در کشور ما وجود دارند این ها کار نمی کنند؟ این ها در مراکز مختلف نیستند؟ مثلاً در مجلس از زرتشتی ها نماینده مجلس نداریم؟ داریم، تخصص دارد آمد نماینده شد مردم هم به او رأی دادند یا در حرفه های دیگر در بین بازیگرهای مان متعدد داریم.
مثلاً آقای منوچهر آذری و دیگران این ها مسلمان هستند؟ یا آقای آتیلا پسیانی مسلمان بود که فوت کرد یا امثال این ها...
مجری:
مثل فردوسی کاویانی بعضی کلیمی بودند بعضی مسیحی بودند، بعضی ارمنی بودند.
استاد روستایی:
بله، افراد مختلف از اقلیت های دینی در کشور ما هستند که اتفاقاً به خوبی دارند زندگی شان را می کنند و از تخصص شان هم استفاده می شود. این نکته اول.
نکته دوم: اطلاعات دینی ایشان بسیار پایین است می گوید کافر صوفی ما کجا کافر صوفی گفتیم؟ یک خط فتوا نشان بده یک زمانی شما می گویید فرض کنید یک فرقه ای که قائل به الوهیت یک امامی باشند مثلاً بگوید امیر المؤمنین، الله است. کسی با علم و آگاهی نه از روی غفلت چنین چیزی بگوید بله ما می گوییم امیر المؤمنین بنده خدا است خدا نیست کسی همچنین چیزی بگوید می گوییم این شخص حکم کافر را دارد اما به این معنا نیست که اصلاً کار نکند در ایران اسلامی بعضی شهرها هستند چنین عقایدی دارند یک شهر این عقیده را دارد به جهاتی نمی خواهم نام ببرم.
اما مردم آن شهر در کمال آرامش و امنیت دارند زندگی شان را می کنند سر کار می روند کسی کاری با آن ها ندارد.
مجری:
نه از حقوق قانونی شان منع شدند شناسنامه شان را دارند دانشگاه و مدرسه هم می روند.
استاد روستایی:
حتی در قانون اساسی برای زرتشتی ها، کلیمی ها، مسیحی ها برای تمام این ها حقوق داریم یعنی حقی که برای این ها وجود دارد. بعضی از موارد را نمایش بدهم در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در مورد زرتشتی ها و دیگر فِرَق حرف های دارد.
"اصل سیزدهم قانون اساسی ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی تنها اقلیت های دینی شناخته می شوند که در حدود قانون در انجام مراسمات دینی خود آزاد هستند. در احوال شخصیه و تعلیمات دینی بر طبق آیین خود عمل می کنند."
این اصل سیزده قانون اساسی است قبلش هم در مورد مذهب شیعه صحبت می کند که مذهب شیعه حقه اثنی عشری است مذهب رسمی ایران است دین رسمی اسلام و مذهب جعفری اثنی عشری است بعد سراغ اقلیت های دینی می آید می گوید این ها احوال شخصی و تعلیمات دینی دارند در انجام مراسمات شان کاملاً آزاد هستند.
الان احوال شخصی مثلاً ازدواج زرتشتی می گویند اگر یک زرتشتی مورث خودش را بکشد از ارث محروم است طبق قانونی که است با این زرتشتی همخوان است. قانون های که در کشور ما وجود دارد و این ها آزادانه دارند زندگی شان را می کنند.
نکته دیگر: آیا اساسا بیان احکام دینی به معنای این است که ما آدم ها را تقسیم و ارزش گذاری کردیم؟ وقتی من گفتم یک اقلیت دینی به نام زرتشتی وجود دارد یا یک افرادی کافر به این معنا که دین اسلام را قبول ندارند وجود دارند آیا این به معنای ارزش گذاری است؟ به معنای این است که این ها هیچ حقی در کشور ندارند؟ قطعاً این نیست شما در متون زرتشتی ببینید مثلاً راجع به زرتشتی مسلمان بشود ایشان گفت از مقام معظم رهبری استفتاء کردند اگر یک زرتشتی مسلمان بشود ارث می برد یا نمی برد؟
فارغ از این که این آقا در ادعایش صادق است یا نیست؟ از زرتشتی ها نمایش بدهیم اگر یک زرتشتی مسلمان شد وضعیت اموالش چگونه است؟ در کتاب اِمید اَشو هِیشتان این متن متعلق به سده چهارم هجری است نویسنده این کتاب ایشان موبد بزرگ فارس و کرمان بوده، این متن اول متن پهلوی بود بعد دکتر نهضت صفای اصفهانی ترجمه کرد در قرن چهارم انتشارات کتاب تهران، نشر مرکز، چاپ سال 76 سراغ مقدمه کتاب برویم.
کتاب حاضر اولین ترجمه با آوا نوشت کامل از کتاب روایت اِمید اَشوِ هِیشتان یا توضیح المسائل اِمید ابن اَشوَ هِشت می باشد این اثر متعلق به قرن چهارم هجری و مجموعه ای از قوانین دینی، اجتماعی و مدنی مربوط به زرتشتیان است که به صورت پرسش و پاسخ تدوین یافته است و نمایانگر اعتقادات، فقه، اصول و عرف های دین زرتشتی است که در دوران ساسانی یعنی 244 تا 640 میلادی در ایران متداول و حکفرما بوده است. این قوانین که از اِمید اَشوَ هِشت از موبدان مهم این دوران روایت شده برای ایجاد نظم و هماهنگی در جامعه زرتشتی آن زمان تدوین شد در عین حال اعتقاد بر این بود که اجرای این قوانین رستگاری روح را در دنیای دیگر نیز تضمین می نماید.
اما راجع به اهمیت این کتاب در بین متون پهلوی در این کتاب بعد از این مقدمه یک سری متون پهلوی را نام می برد. صفحه 16 روایت اِمید اَشوَ هیشتان در میان روایت پهلوی که در فوق به آن ها اشاره نمودیم روایت اِمید اَشوَ هیشتان که همین کتاب حاضر است دارای اهمیت خاصی است اِمید فرزند اَشوَهیشت از خانواده دانشمندان و روحانی زرتشتی است که در قرن نُه میلادی شهرت زیادی یافت بعد می گوید شرح حال این آدم را می خواهید ببینید کجا ببینید.
حالا بیرویم ببینیم این روحانی زرتشتی که هم خودش روحانی زرتشتی است و توضیح المسائلی نوشته است خیلی هم شهرت داشت و اعتقاد بر این است که عمل به این توضیح المسائل در آخرت هم رستگاری را تضمین می کند ببینیم ایشان چه می گوید؟
در صفحه 167 پرسش بیست و پنجم مردی که از دین زرتشتی به اسلام تغییر مذهب دهد آیا مایملکی که در دورانی که دین زرتشتی داشت و به او متعلق بود اکنون هم که مسلمان شده به او تعلق می گیرد یا خیر؟ اگر کسی آن اموال را غصب کند آیا قانونی خواهد بود؟ اگر نه آن اموال به کدام مرجع باید ارجاع شود؟ در مورد آدم حی و حاضر زرتشتی که به مسلمانی آمده است صحبت ارث هم نیست اموال حال حاضر خودش است. جواب در صفحه 169، پاسخ 25 اگر در پرسش مطروحه نکته تلویحی دیگر نهفته نیست که مستلزم پاسخ دیگری باشد کسی که دینش را تغییر داده و از زرتشتی به اسلام گراییده در دم مرتکب گناه تَناپوهل شده است.
گناه تَناپوهل یعنی گناهی که دویست ضربه تازیانه دارد و در بعضی از قسمت ها ترجمه کردند به گناهی که صدمه ای به فرد بزنی که نقص عضو بشود. می گویند تو این گناه را کردی دست یا پایت را قطع می کنیم. عقاب همچنین گناهی این است می گوید کسی از زرتشتی به اسلام گروید مرتکب چنین گناهی است. بعد می گوید اگر در دوران یک سال به دین اصلیش یعنی زرتشتی بر نگردد به مجرد خاتمه سال سزایش مرگ خواهد بود.
نکته بعدی می گوید هر مال و ثروت و درآمدی که در زمان زرتشتی بودنش داشته تابع قانون انسان های بدوی می گردد. قانون انسان های بدوی چه است؟ هر زرتشتی که به آن اموال قبل از همه دست یافت صاحب آن خواهد بود فرض کنید یک دزدی بیاید این اموال را بر دارد می گوید این مال این آدم است، می گوید این مسلمان شد الان این اموال مال من است. اگر برای شخص غاصب این امکان باشد که آن را در تصاحب خود نگه دارد و به آن مسلمان شده پس ندهد غاصب محق است که آن را برای خود نگه دارد.
جناب آقای مشیری این جا تقسیم بر اساس چه است؟ شما می گویید اگر مسلمانی، زرتشتی شد ارث به او تعلق نمی گیرد؟ وا اسلاما، وا ایرانا در ایران ما تقسیم بر اساس کافر و مؤمن کردند و در قرن بیست و یکم جای این حرف ها نیست این جا دارد می گوید اموالش را بدزد می گوید غاصب، محق است صرف این که از زرتشتی به اسلام آمده است. این جا، این تقسیم بندی بر اساس چه است؟ در قرن بیست و یک نظرت راجع به این چه است؟ این یک نکته.
نکته دیگر: می گوید در بعضی از متون دیگر داریم اگر کسی از زرتشتی به اسلام آمد مرتد است و باید کشته بشود کتاب روایت پهلوی متنی به زبان فارسی میانه یا همان پهلوی ساسانی، ترجمه مهشید میر فخرایی، مؤسسات مطالعات تحقیقات فرهنگی در تهران سال 67 این را چاپ کردند. در صفحه 40 دارد: کسی که از دینی که بدان مُقر است به دین دیگر رود مرگْ ارزان است، یعنی چه؟ یعنی شایسته مرگ است زیرا دینِ بِه دینی را همی رها بکند تا دین بدتر هم گیرد. دینِ بِه دینی منظورش زرتشتی است به سبب گرفتن دین بدتر مرگ ارزان همی شوند، چه آن دینی است که از راه ارث بدو رسیده است پس خود بدان گناهکار نیست و امروز که یکی دیگر گیرد بدان گناهکار باشد.
یعنی دین زرتشتیش از آباء و اجدادی است مشکلی ندارد اما همین که دین دیگری گرفت گنهکار می شود و از مرگ ارزانان کسی که به دینِ بِه دینان آید فوراً رستگار شود. می گوید اگر تو از زرتشتی سراغ یک دین رفتی یا اسلام، یا یهود یا مسیحی شما مرگ ارزان می شوید یعنی شایسته مرگ می شوید باید کشته بشوید. حالا که شایسته مرگ شدی به دینِ بِه دینان بر گشتی یعنی دوباره زرتشتی شدی فوراً رستگار شود ادامه می دهد و برای بد دین این بزرگ ترین ثواب است که از دینِ بد دینی به بِه دین آید می گوید خیلی ثواب می کند اگر بر گردی. این جا هم بحث مرگ است.
جناب آقای مشیری در این روایت پهلوی مال ایران باستان این جا قصه چه است؟ تفسیر شما از این چیست؟
اما نکته دیگر ایشان دارد صحبت ممنوعیت از ارث می کند حتی می خواهیم بگوییم در ایران باستان که ایشان خیلی به آن می نازد یک سری از موجودات ارث نداشتند به همان آیین و کیش اگر می گوییم کسی از اسلام به دین دیگر برود فرض کن ارث به او نرسد گرچه جز آیین نامه زرتشتیان همین است فکر می کنم اصل شصتم آیین نامه شان باشد که این مسئله است از ارث محروم است فرض کنید کسی مورث خودش را بکشد. اما غیر از آن هم وجود دارد حتی اگر کسی را نکشته باشد زن در حقوق ساسانیان کتابی که آقای پرفسور کریستین بارتلونا نوشته است، دکتر ناصر الدین صاحب الزمانی هم این کتاب را ترجمه کرده است.
یک بحثی را در مورد جهیزیه مطرح می کند چه نقشی در زندگی دارد؟ می گوید تعیین جهاز و چگونگی و مقدار آن در هنگام بعله بَری رُل مهمی را بازی می کرد. زیرا هنگامی که دختر، شوهری می کرد دیگر هیچ گونه سهمی به عنوان ارث از پدر خود و یا از کفیل او دریافت نمی داشت ارث ممنوع است دختری که شوهر می کند در ایران باستان در حقوق ساسانی که آقای مشیری خیلی به آن می نازید.
اما این که ایشان گفت در کشورهای دیگر می گویند تخصصت چه است؟ اصلاً ممنوعیت از ارث نیست این حرف ها نیست تقسیم به کفار و غیر کفار نیست. حالا ببینیم در ادیان دیگر این ممنوعیت وجود دارد یا وجود ندارد؟ آن جا تقسیم بندی جنسیتی است یا چیز دیگر است آقای مشیری بیاید جواب بدهد. کتاب مقدس ترسایان معتبرترین ترجمه کتاب عهد عتیق (تورات) معتبرترین ترجمه است. مقدمه و توضیحات طبق ترجمه بین الکلیسایی کتاب مقدس سال 2015 چاپ شد کانون یوحنای رسول این کتاب را چاپ کرد هیچ کدامش از ما نیست.
در صِفر اعداد که کتاب دوم تورات است صِفر اعداد، فصل 27 آیه شماره 8 و با بنی اسرائیل به این مضمون سخن خواهی گفت وقتی مردی بدون داشتن پسری بمیرد میراث او را به دخترش انتقال خواهید داد، اما اگر پسر داشت چه؟ به دخترش انتقال نخواهید داد این در کتاب تورات است آقایان مسیحی هم در این زمینه به همین عمل می کنند خودشان در این زمینه چیزی ندارند. آقای مشیری این جا الان یک ممنوعیت از ارث هم وجود دارد شما اگر آن جا گفتید مثلاً کسی از اسلام برود زرتشتی بشود اگر گفتیم ارثی نمی گیرد شما گفتی آی در ایران ما بر اساس کافر و مسلمان تقسیم کردند تخصص فراموش شد این جا تقسیم بندی بر اساس چه است؟ همان کسانی که شما از ایشان در کشورهای دیگر آمریکا، اسرائیل و جاهای دیگر که شما به آن ها علاقمند هستید یا بعضی کشورهای دیگر مثل فرانسه و جاهای دیگر مسیحی و یهودی دارند آن ها بر اساس چه عمل می کنند؟ طبق این عمل می کنند.
اگر کسی پسر نداشته باشد به دخترش ارث می دهند اما پسر داشته باشد به دخترش ارث نمی دهند. این جا هم داد بزن بگو تقسیم جنسیتی است بگو تخصص را فراموش کردند دخترها کلاً باید در پستوی خانه بنشینند این حرف را چرا آن جا نمی گویی؟
اما آخرین نکته ای که در این بخش به آن بپردازم یک بحثی ایشان مطرح کرد مربوط به جزیه گفت طرف گفت می آیند خانه مان را می گردند کامپیوترم را زیر و رو می کنند می خواهیم برویم تحویل بگیریم سیلی به ما می زنند این سیلی تاریخی همان جزیه است. چه کسی گفت این طوری است؟ این همه زرتشتیان عزیز در ایران عزیز در یزید، تهران و جاهای دیگر زندگی می کنند چه کسی به این ها سیلی زد و اموال شان را از بین برد؟ اولاً معلوم نیست تو راست بگویی ثانیاً اگر کسی که به تو گفت معلوم نیست راست بگوید ببینید چه جرمی کرده؟ اگر هم راست بگوید ببینید چه جرمی کرده است!
اتفاقاً ایران اسلامی یک قانون دارد ایران اسلامی می گوید اگر زرتشتی ای برای آیین خودش پول خرج کرد مالیات هم از او نمی گیریم (معاف از مالیات است) جزیه؟ سیلی تاریخی؟ آقای مشیری یک چیزی در حد خودش می گوید. ببینید متنی را در این زمینه نمایش بدهم دَهش فرهنگی یا لُرک مینوی این سخنرانی های دکتر اردشیر خورشیدیان است. این کتاب در شرکت چاپ خواجه چاپ شد و خیابان فلسطین تهران صفحه 227 بخش پیام ها
"خوشبختانه به کوشش نماینده ایرانیان زرتشتی در مجلس شورای اسلامی اداره مالیات کشور پذیرفته است که چنان چه بِه دینی یعنی زرتشتی تحت مدیریت انجمن موبدان تهران در کارهای دینی و فرهنگی هزینه نماید از درآمد مشمول مالیات آن خیر اندیش کسر خواهد شد."
یک سری درآمدهای دارد که باید پای آن ها مالیات بدهد مثلاً منِ ایرانی الان یک دستگاه پُز (کارتخوان) در مغازه ام داشته باشم طبق کاسبی که می کنم مالیات به آن تعلق می گیرد اگر منزل زیاد بیش از حد ضرورت داشته باشم مالیات تعلق می گیرد. به ارث مالیات تعلق می گیرد و خیلی موارد دیگر.
حالا چه می گوید؟ می گوید نماینده زرتشتیان در مجلس صحبت کرده کوشش کردند کشور پذیرفت اگر یک زرتشتی تحت مدیریت انجمن موبدان تهران در کارهای فرهنگی و دینی خودشان نه ما هزینه کند می گوید چقدر هزینه کرده مثلا آقا اند تومان هزینه کرده است باید این قدر مالیات بدهد این میزانی که برای زرتشتی ها هزینه کرده نمی خواهد بدهد از آن کم می کنند آن وقت این آقا می گوید سیلی نشانه جزیه است.
از کدام زرتشتی در ایران جزیه می گیرند؟ همان مالیاتی که از او می گیرند از منِ ایرانی مسلمان هم می گیرند برای تلفن مان شارژ بخواهیم بگیریم مالیات دارد طبیعی هم است جاهای دیگر هم همین طور است، اموال دیگر در هر کشوری قانونی دارد مثلاً در آمریکا مالیات نمی گیرند؟ یک کسی بگوید من چون یهودی بودم مالیات گرفتند یکی بگوید من چون مسیحی بودم مالیات گرفتند این جزیه و ... است.
یکی بگوید من چون ایرانی و شیعه بودم و چون یک موقعی حکم جزیه بوده این ها دارند سر من تلافی می کنند، نخیر هیچ ربطی ندارد این مالیات قانون های داخل هر کشور است آن بحثی هم که این آقا دارد می گوید دو تا سیلی به این آقا زدند این نشانه آن جزیه است این چه حرف هایی است می زنید؟ این طوری داریم زمینه را فراهم می کنیم که طرف برای دین خودش، برای کار فرهنگی خودش هزینه کند مالیات هم از او نمی گیریم آن وقت تو می گویی یادآور این حرف ها است.
این ها یک حرف هایی است که پشتوانه علمی ندارد فقط می خواهد یک چیزی بگوید آی هموطن که دو تا لایک بیشتر بخورد صفحه اینستایش دو تا لایک یا فالووری جذب بکند. وگرنه آی هموطن مستندات علمی را ببین حرف های مشیری را رها کن.
مجری:
متشکرم اصلاً به او پیشنهاد می دهیم ایران بر گردد زندگی کند از نزدیک ببیند وضعیت چطوری است، کسی هم کاری به کارش ندارد
استاد روستایی:
چه کارش داریم هشتاد و خرده ای سنش است کسی کارش ندارد خیلی های دیگر هم هستند آمدند دارند زندگی شان را می کنند، واقع بین باش ان شاء الله که یک مستمری هم برایت بزنند دیگر محتاج نباشی این برنامه ها را بروی
مجری:
بله بیاید یارانه هم به ایشان بدهند. خیلی ممنون و متشکر یک میان برنامه ببینیم و ان شاءالله مجددا بر می گردیم با بخش پایانی برنامه در خدمت تان هستیم.
(میان برنامه)
مجری:
یابن الحسن روحی فداک، بینندگان عزیز و ارجمند با بخش پایانی برنامه کاوش از شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) در خدمت شما هستیم، این برنامه اختصاص به پاسخگویی به شبهات باستان گرایان دارد و در خدمت جناب حجت الاسلام والمسلمین اقای دکتر روستایی هستیم، استاد کلیپ سومی که قرار است پخش بشود بفرمایید موضوعش چه است کلیپ را ببینیم و بر گردیم.
استاد روستایی:
ایشان در مورد پیدایش تشیع صحبت می کند می گوید این پیدایش تشیع بر اساس نفاق و کینه توزی بوده، عزاداری هم زمان بنی امیه برای کینه توزی بود و تظاهرات سیاسی بوده که بگویند ما از شما نیستیم دنبال انتقام بودیم در زمان پیامبر شیعه نبود این چیزی که آقای مشیری دارد ذکر می کند بنابراین حرفش دو بخش است یکی در مورد پیدایش تشیع دیگری در مورد بحث عزاداری است کلیپ را ببینیم و ان شاءالله پاسخ خواهیم داد.
کلیپ شبهه سوم از آقای مشیری:
این دروغ های شاخدار و اساساً پیدایش تشیع بر نفاق، فساد و کینه جویی بود این که شما روز قتل را سینه می زنید در روز حسین یک سنتی برای کین خواهی، انتقام جویی و ایجاد نفرت بوده امروز دیگر این موضوع وجهی ندارد تظاهرات سیاسی بوده داستان سینه زنی و تظاهرات بر امام حسین علیه تشکیلات بنی امیه بود. بعد هم در ایران صوفیان شمشیر زن آمدند برای این که به این دو حکومت سنی شیبانی و عثمانی بتوانند مردم را متحد کنند و سرزمین را نگه دارند تظاهرات این چنین می کردند یعنی ما از شما جدا هستیم و به مردم می گفتند دین این ها از دین ما جدا است وگرنه اسلام یک ساختمانی دارد یک پیغمبری دارد، قرآنی دارد و خدایی دارد تشکیلات و همینی که است.
یک دوست کُردی به من گفت در دربار آیت الله های گردن کلفت دعوت شده یک آیت الله مَردوخی که مولانای اهل تسنن بود از کردستان به دربار آمدند همه آخوندها آمده بودند ایشان وقتی رسید کفش هایش را در آورد زیر بغلش زد وارد دربار شد گفتند آقا چرا همچین کاری می کنید این چه کاری است شما می کنید؟ چرا کفشت را زیر بغلت می زنی! گفت رسول الله یک روز کفش هایش را دم در گذاشت شیعیان دزدیدند همه آیت الله ها گفتند زمان پیغمبر شیعه وجود نداشت گفت پس شما چه می گویید، همه ماندند چه بگویند؟ یکی گفت (أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ) درست است پس این مسخره بازی ها چه است، این خر دجال چه کار هستند؟
مجری:
آقای مشیری از این داستانی که تعریف کرد خنده مان گرفت کلاً اصل داستان را تحریف کرد!
استاد روستایی:
اولاً ایشان چند تا نکته ذکر کرد یکی این که شیعه در زمان پیامبر نبود بعد یک داستانی را جعل کرد بله مردوخ کفش هایش را زیر بغلش گذاشت گفت زمان پیغمبر شیعه بود بقیه گفتند شیعه در زمان پیغمبر نبود. این داستان مال آقای مردوخ نیست بلکه مال علامه حلی است در بعضی از کتاب ها نقل شده است. مناظره علامه حلی با طرف مقابل است که علامه حلی شیعه کفش هایش را زیر بغلش می گذارد. می گوید فرض کن حنفی ها بردند بعد حنفی ها گفتند ما زمان پیامبر نبودیم گفت ببخشید شافعی ها بردند آن ها گفتند آن زمان ما نبودیم مالکی ها و حنبلی ها بودند آخرش علامه حلی گفت وقتی شما زمان پیغمبر نبودید چرا می گویید ما بر حق هستیم؟ مناظره علامه حلی است به مردوخ می زند آقای مشیری یک چیزی بگو به آن بیاید! شما یک سرچ ساده در اینترنت انجام بدهید به دست خواهد آمد وبلاگ ها و سایت های متعددی این بحث را ذکر کردند.
به عنوان نمونه در بعضی از کتاب ها مثلاً در کتاب معاصر آیت الله میلانی در شرح منهاج الکرامة علامه حلی این را آورد و جاهای دیگر هم این ماجرا آمده است. این مال علامه حلی است تو این را تحریف می کنی. این نکته اول.
و اما نکته دوم ببینیم لقب شیعه چه زمانی به وجود آمد؟ یک عالمی به نام ابو حاتِم رازی صاحب کتابُ الزینة معجم الإشتقاقی فی المصطلاحات دینیه والثقافیة، یک معجم اشتقاقی در باب اصطلاحات دینی و فرهنگی، جلد اول ابو حاتم رازی هم از علمای قرن های نخستین است. محقق کتاب سعید الغانمی آقای ابو حاتم رازی ابتدا اهل سنت بود و بعد شیعه اسماعیلی شده اما نکته جالبی وجود دارد آقای سعید الغانمی در این کتاب نکته ای را در مقدمه ذکر می کند می گوید آقای ابو حاتم رازی درست است که بعداً شیعه اسماعیلیه شد اما در کتاب الزینة:
«إنّ کتاب الزینه لیس بالکتاب الاسماعلي بالمعنی الدعوي للکلمة»
اصلاً دعوت به اسماعیلیه نکرده است
«بل یختفي الجانب الدعوي فیه خفاءً مطلقا»
مطلقا مخفی اسماعیلی بودن در این کتاب اصلاً دعوت نکرده ایشان کاملاً کتاب علمی دارد می نویسد یعنی کتابی نیست که به نفع خودش بخواهد یک چیزی در آن بگوید واقعاً دارد واژه شناسی می کند هیچ کاری با هیچ فرقه و دینی ندارد. محقق کتاب این را گفته است. ایشان یکی از واژگانی را که بحث می کند واژه الشیعة است می گوید:
«یقال إنّ الشیعة لقب لقوم کانوا قد الفوا امیر المؤمنین علیّا رضوان الله علیه في حیاة رسول الله صلی الله علیه واله وعرفوا به مثل سلمان الفارسي وابي ذر الغفاري والمقداد بن الاسود وعمار بن یاسر وغیرهم وکان یقال لهم شیعه علي واصحاب علي»
گفته شده که واژه شیعه لقبی است برای قومی که انس و الفت با امیر المؤمنین داشتند امیر المؤمنین را دوست داشتند «فی حیاة رسول الله» و به این شناخته می شدند مثل سلمان، ابی ذر، عمار و مقداد به این شیعة علی (اصحاب علی) می گفتند. بعد می گوید پیامبر هم درباره شان گفت:
«اشتاقت الجنة الی اربعة سلمان وأبي ذر والمقداد وعمار»
بهشت مشتاق چهار نفر است سلمان، ابی ذر، مقدار و عمار بعد می گوید:
«ثم لزم هذا اللقب کلّ من قال بتفضیله بعده الی یومنا هذا»
این لقب بعداً لقب هر کسی شد که امیر المؤمنین را بر دیگران برتری می دهد می گوید از این شیعه، فرقه های زیادی بیرون آمد یکی یکی نام می برد می گوید همه این ها
«کلهم داخلون في جملة هذا اللقب الواحد الذي یسمّی الشیعة»
چه کیسانیه، زیدیه و رافضه و ... می گوید همه این ها زیر مجموعه شیعه است همه این ها شیعه هستند.
«فکذلک کل فرقة من فرق الشیعة مخصوصون بلقبهم وقد عمّهم اسم التشیع»
به همه شان تشیع می گویند
«ولم یروَ في ذم هذا اللقب شئ من الاخبار»
در هیچ کدام از روایات در مذمت تشیع چیزی نیامده است. حالا این جا را دقت کنید
«ولم یلقب احد من المسلمین بشئ من الالقاب في حیاة رسول الله صلی الله علیه واله وسلم ولا اشتهروا به الا هذا اللقب الواحد»
هیچ کدام از فِرق در زمان رسول خدا ملقب نشدند چه حنفی، چه شافعی، چه مالکی و چه هر که «الا هذا اللقب الواحد»
مجری:
چون آن ها اصلاً وجود خارجی نداشتند.
استاد روستایی:
می گوید:
«وإنما حدثت الالقاب بعد وفاته صلی الله علیه»
آن ها بعد از وفات پیامبر ایجاد شدند چرا؟
«حین أبدعوا البدع وتفرقوا في الاهواء وقد کان لها ذکر قبل ذلک»
زمانی که بدعت ایجاد شد تفرقه هایی ایجاد شد اهواء ملل و نحل به وجود آمدند آن ها درست شدند وگرنه قبل از این ها «وقد کان لها ذکر قبل ذلک» شیعه قبل از این ها بود از چه زمانی؟ از زمان پیغمبر!
مجری:
و پیامبر تأیید کرد اگر مردود بود پیامبر باید واکنش نشان می دادند.
استاد روستایی:
بله، می گوید این ها در حیات پیامبر «عُرِفوا بِه» به عنوان شیعه علی شناخته می شدند و پیامبر هم در مورد این ها گفت بهشت مشتاق این ها است. کامل و واضح است شیعه در زمان پیامبر بود چیزی که آقای ابو حاتم رازی صاحب کتاب الزینة دارد می گوید هیچ تبلیغی هم راجع به تشیع ندارد لغت شناس است برو بخوان بعد حرف بزن.
نکته دوم ایشان گفت عزاداری ها، تظاهرات سیاسی علیه بنی امیه بود زمان امام حسین و این نکات مال آن زمان بوده و الان وجهی ندارد. ببینیم اساساً فرهنگ عزاداری مال زمان امویان است یا قبل از این ها ما عزاداری داریم؟ اول سراغ ایرانی ها بروم، یک نکته ای را بگویم که آقای فردوسی گفت فردوسی در شاهنامه یک مسئله ای را مطرح می کند در داستان آگاه شدن کاووس از کار سیاوش در وصف مرگ سیاوش
چو آگاهی آمد به کاووس شاه * که شد روزگار سیاوش تباه
به کردار مرغان سرش را ز تن * جدا کرد سالار آن انجمن
بعد شروع می کند:
همه بوم توران پر از داغ و درد * به باغ اندرون برگ گلنار زرد
یکی تشت بنهاد و زرین گلوی * بپیچید چون گوسفندانش روی
شروع می کند یکی یکی راجع به ماتم و مویه ایرانیان صحبت کردن
به بر جامه بدرید و رخ را بکند * به خاک اندر آمد ز بخت بلند
برفتند با مویه ایرانیان * بر آن سوگ بسته سواران میان
به سوی سیاوش را دارد می گوید مویه، جامه پاره کردن
همه دیده پر خون ز رخساره زرد * زبان از سیاوش پر از یاد کرد
چو توس و چو گودرز و گیو دلیر * چه شاپور و فرهاد و بهرام شیر
یکی یکی این ها را می گوید این ها گریه کردند تا بیت آخر
همه جامه کرده کبود و سیاه * همه خاک بر سر به جای کلاه
سوگواری در مرگ سیاوش این را آقای فردوسی دارد می گوید
مجری:
جامه را هم سیاه گفت
استاد روستایی:
بله، همه جامه کرده کبود و سیاه * همه خاک بر سر به جای کلاه
عزاداری در آن موقع هم بوده چیزی نیست که شما بگویید در دوران امویان نبود آقای فردوسی دارد این را ذکر می کند. بعد جالب این جا است بحث سوگواری و عزاداری فقط در این جای کتاب فردوسی هم نیست. اتفاقاً در جای دیگر هم این را داریم بخواهیم درباره اش صحبت کنیم چند بیت دیگر می خوانم در مرگ ایرج بحث ماتم و عزا را می گوید
دریده درفش و نگونسار کوس * رخ نامداران به رنگ آبنوس
تبیره سیه کرده و روی پیل * پراکنده بر تازی اسپانش نیل
این هم در مورد ایرج یا در مورد بهرام گور می گوید
چهل روز سوی پدر داشت راه * بپوشید لشکر کبود و سیاه
و موارد دیگر در مورد گرشاسب و این چیزها است به همین میزان در این مورد بسنده می کنم.
پس بنابراین عزاداری در گذشته بوده است. اما در دوره اسلامی مسئله عزاداری را قبل از امام حسین داریم نه فقط بگوییم زمان امام حسین (علیه الصلاة والسلام) بود و در مواجه با امویان قبل از امام حسین داریم هم بعد از شهادت امام حسین در عصر اموی داریم و هم در عصر عباسی داریم و دوره های دیگر.
البدایة والنهایة ابن کثیر، جلد 11، چاپ دار الهجر، صفحه 573 از یاد کرد امام حسین سیصد سال قبل از شهادت امام حسین صحبت می کند. ابن عساکر روایت کرده است.
«أن طائفة من الناس ذهبوا فى غزوة إلى بلاد الروم فوجدوا فى كنسية مكتوبا»
گروهی از مردم در جنگی در بلاد روم رفتند، این جا کلمه اسلام ندارد (گروهی از مردم) بعد می گوید در یک کنیسه ای دیدند این های که رفتند مسلمان بودند کلمه اسلام در این بالا نیست کنیسه ای دیدند آن جا چیزی نوشته شده است
أترجو أمة قتلت حسينا * شفاعة جده يوم الحساب
صحبت شهادت امام حسین و مرثیه سرایی برای امام حسین در یک کنیسه ای در روم
«فسألوهم من كتب هذا»
گفتم چه کسی این را نوشته است؟ گفتند
«فقالوا إن هذا مكتوب ههنا من قبل مبعث نبيكم بثلاثمائة سنة»
البداية والنهاية؛ اسم المؤلف: إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي أبو الفداء الوفاة: 774، دار النشر: مكتبة المعارف – بيروت، ج 8، ص 200
سیصد سال قبل از پیامبرتان این این جا بوده، حتی کسانی که قبل از اسلام بودند مرثیه سرایی برای امام حسین می کردند. آقای مشیری این نبود فقط بعد از شهادت امام حسین باشد و عصر امویه و تظاهرات سیاسی حتماً رومی ها می خواستند تظاهرات بکنند مثل این که ما اگر می گوییم علیه ظلم قیام می کنیم می گویند این ها بسیجی ها هستند. حتماً در آمریکا یک عده ای بلند می شوند قیام می کنند آن ها بسیجی های آمریکا، انگلیس و ... هستند که قیام می کنند. احتمالاً تظاهرات سیاسی علیه امویان در بین رومی ها بوده این ها بسیجی های رومی بودند این نمونه ای که این جا وجود دارد.
مجری:
این که سیصد سال قبل از مبعث این را می دانستند این را از کجا می دانستند؟
استاد روستایی:
اولاً در یک سری کتاب های یهود، نصارا و ... بعضی از موارد این چنینی داشتیم مثلاً نمونه اش ماجرای امیر المؤمنین است امیر المؤمنین (علیه الصلاة والسلام) وقتی برای فتح قلعه خیبر می روند تاریخ می نویسد
«فاطلع إليه يهودي من رأس الحصن فقال من أنت»
یهودی ها از آن بالا گفتند شما چه کسی هستی؟
گفت:
«أنا علي بن أبي طالب»
من علی ابن ابی طالب است.
آن یهودی گفت:
«علوتم وما أنزل على موسى»
به آن چه بر موسی نازل شد قسم شما پیروز شدید!
السيرة النبوية لابن هشام؛ اسم المؤلف: عبد الملك بن هشام بن أيوب الحميري المعافري أبو محمد الوفاة: 213، دار النشر: دار الجيل - بيروت - 1411، الطبعة: الأولى، تحقيق: طه عبد الرءوف سعد، ج 4، ص 305
بعد آقای ابو نعیم اصفهانی ذیل این حرف می زند می گوید این نشان دهنده این است که این ها در کتاب های پیشینیان شان خوانده بودند که علی ابن ابی طالب این ها را شکست می دهد. این جا هم در این تاریخ می گوید مسلمان های که به جنگ روم رفته بودند پرسیدند چه کسی این را نوشته است؟ گفتند سیصد سال قبل از مبعث پیامبرتان این جا نوشته شده است یعنی در آثار پیشینیان شان این ها را داشتند.
غیر از این موارد متعددی برای روضه خوانی ابا عبد الله، سوگواری و حتی سیاه پوشی برای غیر از ایشان داریم. چون فرصت نداریم نمایش نمی دهم کُد می دهم مثلاً وقتی جعفر ابن ابی طالب به شهادت می رسد اسماء پیش رسول خدا می آید رسول خدا دستور سیاه پوشی می دهد این امام حسین نیست. در مورد امام حسین (علیه الصلاة والسلام) نمونه هایی داریم.
یا برای عزاداری بر حضرت حمزه، روضه خوانی پیامبر بر حضرت حمزه و دستور به عزاداری برای حضرت حمزه این ها قبل بود. فقط یک نکته را نمایش بدهم از تشویق به گریه و عزاداری برای امام حسین در عصر عباسیان که این آقا نگوید این فقط عصر اموی بوده است.
ببینید کتاب فضائل الصحابه آقای احمد ابن حنبل، احمد حنبل متوفای 241 آقایان اموی 132 منقرض شدند اصلاً احمد آن موقع در دنیا نبود بعداً احمد متولد شده است. آقای احمد ابن حنبل در فضائل الصحابه از امام حسین روایت نقل می کند سندش هم معتبر است.
«من دمعتا عيناه فينا دمعة أو قطرت عيناه فينا قطرة اثواه الله عز وجل الجنة»
هر کسی که در رسای ما اهل بیت چشمانش نمناک بشود یا قطره اشکی از چشمش جاری بشود خدا به او بهشت می دهد!
فضائل الصحابة؛ اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشيباني الوفاة: 241، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بيروت - 1403 - 1983، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. وصي الله محمد عباس، ج 2، ص 675
این روایت در دوره عباسیان دارد بیان می شود بحث امام حسین و گریه بر امام حسین است. البته غیر از این هم داریم فقط خواستم یک نمونه نمایش بدهم وگرنه دسته جات عزاداری در دوره عباسیان بوده است.
ایشان تظاهرات سیاسی می گوید این تظاهرات به قول ایشان تظاهراتی در مقابله با طاغوت است، هویت عزاداری امام حسین این است بحث مقابله با طاغوت است به عصر خاصی اختصاص ندارد، لذا حضرت امام فرمودند هر چه داریم از محرم و صفر داریم.
مجری:
در کنارش یک وجهش این است
استاد روستایی:
بله، خواستم به زبان خود آقای مشیری حرف بزنم تظاهرات سیاسی در مقابل طاغوت است.
مجری:
خیلی ممنون و متشکر جناب حجت الاسلام والمسلمین دکتر روستایی مطالب قابل توجهی فرمودید ان شاء الله باز هم در جلسات و هفته های آینده ادامه خواهیم داد با حضور جنابعالی و با حضور شما بینندگان همراهان همیشگی. از همه شما عزیزان التماس دعای فرج و دعای خیر داریم عرض پایانی و دعای پایانی ما همین دعا باشد: اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها، عجل لولیک الحجة ابن الحسن الفرج والعافیة والنصر. والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته