![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
2021 April 18 - يکشنبه 29 فروردين 1400 | ![]() |
![]() |
![]() |
دانلود صوت قسمت سی و یکم برنامه کلمه طیبه با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین یزدانی بسم الله الرحمن الرحیمتاریخ : 16 فروردین 1400مجری:اَعُوذُ بِاالله مِنُ الشَّیّطانِ الرَّجِیّم بِسّمِ الله الرَّحمنِ الرَّحِیّم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ آلِهِ الطَّاهِرِینَ عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولیعصر(عج)، چیزی باقی نمانده از ماه شعبان، إن شاءالله که بتوانیم در همین باقی مانده ماه شعبان توشۀمان را جمع بکنیم آماده باشیم برای ضیافت الله با معرفت کامل تا جای که برایمان امکان دارد به مهمانی خدا برویم إن شاءالله، همانطور که مستحضر هستید به رسم دوشنبهشبها که البته قبل از این دوشنبهشب سال شروع شده بود اما با ویژه برنامه ربیع الأنام در خدمت حضرت حجت الاسلام و المسلمین دکتر یزدانی بودیم، این اولین برنامه کلمه طیبه سال 1400 هست إن شاءالله که بتوانیم امسال هم تماماً آن روشنگریها، این حرکاتی که وهابیها درصدد آن هستند و این شبکه ها و معاندین میخواهند افکار عمومی اسلام را منحرف بکنند إن شاءالله بتوانیم در مقابل اینها بیایستیم، امشب هم برنامهمان را آغاز میکنیم الحمدالله این توفیق را داریم در محضر حضرت استاد باشیم ابتداً سلام و عرض ادبی داشته باشیم محضرشان، بعد از آن برویم سراغ کلیپها و به نقد آنها بنشینیم، عرض سلام دارم محضرتان در خدمتتان هستیم. استاد یزدانی:سلام علیکم و رحمة الله اَعُوذُبِاللّه مِنَ الشَّیّطانِ الَّعِینِ الرَّجِیمّ بِسّمِ اللّهِ الرَّحّمنِ الرَّحِیمّ الحمد لله الذي اظهر الوجود ومنه بدأ کل حمد وإليه يعود و الصلاة والسلام علي شاهد و المشهود لکل موجود محمد المحمود وعلي آله آل الله الودود خلفاء الله علي عالم الغيب و الشهود سيما الحجة بن الحسن المهدي المنتظر الموعود. من هم سلام و عرض ادب دارم خدمت حضرت عالی و خدمت همه بینندگان عزیز شبکه جهانی حضرت ولیعصر(عج)، اعیاد گذشته را تبریک میگوییم و إن شاءالله امیدوار هستیم که در روزهای باقی مانده از ماه شعبان خداوند همۀ ما را ببخشد و پاک و پاکیزه إن شاءالله برویم به استقبال ماه مبارک رمضان و إن شاءالله که خداوند ما را جزء شیعیان واقعی امیرالمؤمنین (ع) قرار بدهد. مجری:إن شاءالله «اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضى مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِىَ مِنْهُ»، بدون فوت وقت برویم سراغ کلیپها، کلیپ شماره 122 را با هم میبینیم. کلیپ:از جمله تلاشهای که آخوندها برای حل معمای مهدویت انجام میدهند و البته باز هم جوابی نمیتواند برای معماهای فراوان درباره مهدویت باشد این است که ادعا میکنند که زمین نباید از حجت خالی باشد آنگونه لقب و نام و عنوانی را که درباره مهدی مطرح میکنند این که میگویند حجت هست یکی از نامهای که برایش میگویند یا یکی از القابی که برایش میگویند، آخوند شیعه میگوید زمین نباید از حجت خالی باشد اما در فاصله عیسی و محمد (ص) حجت به آن معنای که آخوند شیعه ادعا میکند در زمین وجود نداشته لذا استدلال آخوند شیعه استدلال غیر عقلی و غیرمنطقی است نوبختی و دیگر آخوندهای شیعه که ادعا میکنند زمین نباید از حجت خالی باشد و اعتراف میکنند که تولد محمد بن الحسن عسکری به ثبوت نرسیده اما چون نباید زمین از حجت خالی باشد صحرا کبرای الکی میچینند با این چیدمان غلط و نادرست آن موقع ادعا میکنند پس حتماً مهدی متولد شده. مجری:دیدم با هم صحبتهای آقای کیانی را و این ادعایشان که شیعه ادعای بیاساسی دارد مبنی بر اینکه زمین هیچ گاه از حجت الهی خالی نمیشود در صورتی که ما خلاف این را وجدان کردیم دیدیم مثلاً در فاصله حضرت عیسی (ع) و رسول مکرم اسلام چنین چیزی به وجود آمده بوده، در خدمتتان هستیم. استاد یزدانی:استدلالش همانطور که شما فرمودید این بود که شیعه معتقد هست زمین هیچ وقت از حجت باقی نمی ماند ولی طبق آیه قرآن کریم از زمان حضرت عیسی تا زمان رسول الله (ص) هیچ پیامبری نبوده، وقتی هیچ پیامبری نبوده پس هیچ حجتی هم نبوده؛ در دو بخش این باید بحث نقد بشود؛ اولاً اینکه گفت شیعه معتقد هست که زمین از حجت خالی نمیماند و این اعتقاد درستی نیست؛ این اعتقاد فقط اعتقاد شیعه نیست من از بزرگان سلفیها و همینطور از بزرگان اهل سنت خدمتتان نشان میدهم که این یک اعتقاد همه مسلمانها است که زمین هیچ وقت از حجت خدا خالی نمیماند و اگر شما خبر ندارید دلیل بر این نیست که، بیاطلاعی شما را ثابت میکند اینکه شما از منابع خودتان هم بی خبر هستید، من از ابن تیمیۀشان شروع میکنم خدایشان، پیامبرشان، امامشان و همۀ مقاماتی را که یک انسان میتواند داشته باشد ابن تیمیه پیش اینها دارد و حتی از خدا هم گاهی بالاتر هست چون خدا یک چیزی دیگر میگوید ابن تیمیه چیز دیگر، اینها حرف ابن تیمیه را بیشتر قبول دارند، «مجموع فتاوی» ابن تیمیه جلد شماره 25 چاپ عربستان، چاپ مدینه، چاپ 1425، صفحه شماره 130 دیگر مفصل ایشان مطالب را نقل میکند و بحث میکند درباره قرآن کریم و اینکه همیشه یک طایفۀ در میان امت اسلامی هست که همیشه بر حق هستند و پیروز هستند و از این مسائل، به این دلیل دین اسلام مثل بقیه دینها تحریف نمیشود کتاب قرآن مثل کتابهای امت گذشته تحریف نمیشود و از این مسائل، تا در صفحه بعد ایشان میگوید دلیل آنچه است؟ چون میگوید همیشه خداوند یک حجتی دارد که آن حجت خداوند جلوگیری می کند از تحریف دین و از تحریف کتاب «الذین یحیون بکتاب الله الموتی ویبصرون بنوره أهل العمی» به این کار نداریم، این حرفش «فإن الأرض لن تخلو من قائم لله بحجة، لکیلا تبطل حجج الله وبیناته» مجموع فتاوی، ابن تیمیه، چاپ عربستان چاپ مدینه، چاپ 1425، ج 25، ص 130-131 زمین هیچ وقت از یک حجتی که بههرحال حجت الهی را بیان کند و قائم به حجت الهی باشد خالی نمی ماند، چرا؟ چون اگر هیچ حجتی در روی زمین نباشد حجتهای الهی از بین میروند نابود میشوند، این حرف ابن تیمیه است «فإن الأرض لن تخلو من قائم لله بحجة، لکیلا تبطل حجج الله وبیناته» این اعتقاد شیعه هست یا اعتقاد شما هم هست؟ شما خبر نداری دلیل بر این نمیشود که نباشد، این از ابن تیمیه. مجری:الآن ابن تیمیه را که آوردید اولاً خودش به تنهای کفایت میکند اما... استاد یزدانی:شاگردهایش هم هست فقط ابن تیمیه نیست، این حرف ابن تیمیه نیست حرف امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب(ع) هست. ابن قیم الجوزیه شاگرد ابن تیمیه در کتاب «مفتاح دار السعاده»، کتاب، کتاب مهمی است نویسنده، نویسنده مهمی است در این کتاب که آقای أبی عبدالله محمد بن أبی بکر معروف به ابن قیم الجوزیه، مجلد اول در دارالعالم الفوائد در مکه مکرمه چاپ شده چاپ اول چاپ 1432، صفحه 347 روایت را از امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب (ع) نقل میکند روایت کمیل بن زیاد نخعی نقل میکند که میگوید امیرالمؤمنین دست من را گرفت و رفتیم در یک منطقهای، آنجا صحبتها مفصل هست و روایت، روایت مفصلی هست و چه کلماتی و چه جملاتی از امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب اینجا کمیل نقل کرده، تا در صفحه 348 دقیقاً باز همین مطلب را امیرالمؤمنین میفرماید: «کذلک یموت العلم بموت حاملیه» علم با قوت عالِم از بین میرود مفتاح دار السعاده، أبی عبدالله محمد بن أبی بکر معروف به ابن قیم الجوزیه، چاپ دارالعالم الفوائد در مکه مکرمه، چاپ اول، چاپ 1432، ج 1، ص 347-348 اگر عالِم علمش را به نفر بعدی به شاگردهایش منتقل نکند، او هر چیزی که میدانست با خودش از بین میرود «اللهم بلی» جز یک مسئله استثناء دارد «لن تخلوا الأرض من قائم لله بحجة، لکیلا تبطل حجج الله وبیناته» علم با حجت الهی فرق دارد حجتهای الهی هیچ وقت از بین نمیروند چرا؟ چون همیشه یک نفر یک حجت در میان امت اسلامی هست که از حجتهای الهی حفاظت میکند، حجتهای الهی را بیان میکند، جلوگیری میکند از تحریف حجتهای الهی، این هم حرف ابن قیم الجوزیه روایتی که از امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب(ع) نقل میکند.در صفحه بعد از خطیب بغدادی نقل میکند میگوید: «هذا حدیث حسن من احسن الأحادیث معنًی وأشرفها لفظاً» این حدیث حسنی هست و از بهترین حدیثها است که از نظر معنا و از نظر الفاظ مفتاح دار السعاده، أبی عبدالله محمد بن أبی بکر معروف به ابن قیم الجوزیه، چاپ دارالعالم الفوائد در مکه مکرمه، چاپ اول، چاپ 1432، ج 1، ص 349 امیرالمؤمنین رب الکلام هست خدای کلام هست، نه خدا به آن معنای که اینها میگویند، خدا به معنای بزرگ کلام و هر چیزی که میگوید ببینید اصلاً چقدر تفاوت هست بین روایاتی که از امیرالمؤمنین نقل شده با روایاتی که از بقیه نقل شده، حالا نمیخواهیم بپردازیم، بههرحال امیرالمؤمنین در اینجا میفرماید زمین هیچ وقت از حجت خدا خالی نیست، اگر خالی باشد حجت خدا از بین میرود حجتهای الهی از بین می رود، استدلالها، دلایل، برهانهای خداوند از بین میرود، این هم ابن قیم الجوزیه، کتابهای متعددش هم گفته. از محمد بن عبدالوهاب هم بیاوریم کامل بشود از زبان سلفیها و وهابیها؛ «مجموع مؤلفات محمد بن عبدالوهاب» کتاب «مبحث الاجتهاد و الخلاف» نویسنده محمد بن عبدالوهاب که دوتن از بزرگان وهابی هم این کتاب تصحیح کردند صفحه شماره 32 دقیقاً همین مطلب را از امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب (ع) نقل میکند: «وقال علی رضی الله عنه: لن تخلوا الأرض من قائم لله بحجة، لکیلا تبطل حجج الله وبیناته» مجموع مؤلفات محمد بن عبدالوهاب، کتاب مبحث الاجتهاد و الخلاف، محمد بن عبدالوهاب، ص 32 و مطالب دیگر، پس این فقط نظر شیعه نیست سلفیها هم گفتند.حالا من از اهل سنت هم یکی دوتا بگویم؛ ابن حجر عسقلانی بزرگ اهل سنت یکی از استوانه های علمی اهل سنت هست کتاب «فتح الباری شرح صحیح بخاری» جلد شماره 8، چاپ دارالظیبه ریاض، صفحه شماره 92 بحث اینکه در زمان ظهور چه کسانی خواهند آمد؛ حرفهای از طیبی و ابن جوزی و بقیه نقل میکند تا اینجای که روایتی که در صحیح مسلم هست که حضرت عیسی وقتی میآید به امامت یک نفر از مسلمانها نماز میخواند، اسمش را نیاورده ولی مشخص هست چه کسی هست «وفی صلاة عیسی خلف رجل من هذه الأمة مع کونه فی آخر الزمان» فتح الباری شرح صحیح بخاری، ابن حجر عسقلانی، چاپ دارالظیبه ریاض، ج 8، ص 92 در اینکه حضرت عیسی پشت یک مردی از این امت نماز میخواند با اینکه این داستان چه زمانی اتفاق میافتد؟ در آخرالزمان و نزدیک قیامت «دلالة للصحیح من الاقوال» این دلالت میکند که نظر صحیح این هست «أن الأرض لا تخلو عن قائم لله بحجة» این حرف چه کسی است؟ زمین هیچ وقت از یک کسی که حجت الهی را قائم بشود و بیان کند و حفظ کند خالی نمیشود، حرف چه کسی است؟ حرف ابن حجر عسقلانی یکی از استوانههای اهل سنت، این شیعه است؟ شیعه شدند ابن تیمیه و ابن قیم و محمد بن عبدالوهاب و ابن حجر و اینها همه شیعه شدند؟ این هم حرف ابن حجر. بدرالدین عینی هم همین را گفته، خیلیهای دیگر هم همین را گفتند، حالا من از غزالی هم بگویم که صوفیها هم فیضی ببرند، ایشان درست است سنی هست ولی گرایشات تصوف دارد اواخر عمرش ایشان صوفی شده بودند چون غزالی از آنهای هست که تمام علوم را گذارنده تمام چیزها را گذرانده فقیه بود از فقه دست کشید آخر عمرش دیگر با تصوف میمیرد، کتاب «إحیاء علوم الدین» معروفترین کتاب آقای أبو حامد غزالی هست أبو حامد محمد بن محمد غزالی متوفی 505، چاپ دار ابن هزم، چاپ اول، چاپ 1426، صفحه شماره 85 شروع میکند مطلبش طولانی هست، صفحه شماره 86 همان روایت امیرالمؤمنین را نقل میکند: «اللهم هکذا یموت العلم إذا مات حاملوه ثم لا تخلو الارض من قائم لله بحجة، إما ظاهر مکشوف وإما خائف مقهور» إحیاء علوم الدین، أبو حامد محمد بن محمد غزالی، متوفی 505، چاپ دار ابن هزم، چاپ اول، چاپ 1426، ص 85-86 این هم دیگر خیلی، چون ابن قیم این تیکهاش را هذف کرده بود این تیکهاش را نقل نکرده بود که اگر نقل میکرد نظر شیعه دیگر کامل واضح ثابت میشد، یک قائم یک حجت همیشه در روی زمین هست، این حجت آیا همیشه هست همیشه مردم میبینند؟ نه «إما ظاهر مکشوف» یا ظاهر هست همه میبینند «وإما خائف مقهور» یا اینکه از دید مردم مخفی هست مثل الآن؛ حجت دارد خدا، لازم نیست حجت در میان مردم باشد «لکیلا تبطل حجج الله تعالی وبیناته وکم وأین أولئک؟ هم الاقلون عدداً الأعظمون قدراً، أعیانهم مفقود وامثالهم فی القلوب موجودة» که حرفهای امیرالمؤمنین را بعد آن نقل میکند که زیبا است شیرین هست شنیدنی هست کلمات امیرالمؤمنین. اینهم علمای بزرگ سلفی، ابن تیمیه، ابن قیم، محمد بن عبدالوهاب، ابن حجر عسقلانی، بدرالدین عینی، أبو حامد غزالی، صد نفر میتوانم برایت نام ببرم که این مطلب را نقل کردند، حداقل صد نفر را من فرصت بود دانه دانه وقت بود میخواندم همه را، اسکنهایش را نشان میدادم که آمدند دقیقاً همین مطلب را از امیرالمؤمنین نقل کردند و به عنوان اعتقاد قطعی خودشان بعضیهایشان هم نقل مردند مثل ابن تیمیه، مثل ابن حجر عسقلانی. مجری:آن وقت یکی مثل آقای کیانی میآید میگوید صرفاً این نسبتی است که به شیعه میدهد. استاد یزدانی:ایشان میگوید فقط شیعه این اعتقاد را دارد، یک کم درس بخوانید یک کم مطالعه کنید، میآید روی منبر مینشینید جلوی دوربینها مینشینید همینطوری هر چه از دهانتان درآمد نگویید بروید قبلش یک تحقیق بکنید یک سری بزنید حجت یعنی چه، حجت چه کسی هست چراست، داریم نداریم، بعد بیا حرفت را بزن. حالا در آن دوره که ایشان میگوید دوره فطرت بوده حجت چه کسی بوده؟ مگر باید حجت پیغمبر باشد؟ بعد از پیامبرآنچه کسی حجت هست؟ واضح است هر کسی که خدا بخواهد یک حجت برای خودش تعیین میکند آن حجت میتواند پیامبر باشد میتواند جانشینان پیغمبر باشد، همیشه که پیامبر نبوده در همه جای عالَم که پیغمبر نیست که، در زمانی که پیامبر بوده خب پیامبر حجت است، بعد از پیامبر چه کسی است؟ «لا تخلو الارض من قائم لله بحجة، إما ظاهر مکشوف وإما خائف مقهور» این کلام امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب (ع) هست و مشت محکمی بر دهان همه وهابیهای که نمیتوانند اینها را ببینند. مجری:پس میشود گفت که حداقل آن چیزی که ما داریم همان حواریون خود حضرت عیسی (ع) خودشان قطعاً جزء. استاد یزدانی:بله حجت یک نفر هست، خالی نیست، گاهی ممکن است چندتا حجت در روی زمین با هم باشند دهتا پیامبر همزمان در یک جا بودند، صدتا پیامبر، همۀشان حجت الهی هستند، بعد از پیامبران هم ممکن است افرادی متعددی باشند که بیایند اینها از حجت الهی برهانهای الهی دفاع کنند و آنها را استوار کنند که در این زمان چه کسی هست از نظر ما؟ حضرت صاحب الزمان (عج) هست، از نظر شما چه کسی است؟ این یک سؤال هست؛ حجت خدا از نظرشما سلفیها و وهابیها و اهل سنت چه کسی است الآن؟ ما که حجت مان مشخص است درست است در بین ما نیست ولی واجب نیست حتماً در بین ما باشد همانطوری که امیرالمؤمنین گفت، ولی حجت شما چه کسی است؟ حجت شما الان چه کسی است؟ چه کسی حجت الله است در میان شما؟ ندارید مثل همیشه که ما هفته پیش هم یک سؤال مطرح کرده بودیم که از دیدگاه شیعه و سنی امیرالمؤمنین خلیفة الله است؛ بعد از اینها سؤال کردیم مهدی که خلیفة الله است از نظرشما کجا است الآن؟ بیایید به ما معرفی کنید، حالا آن سؤالات هم مهم بود که دیگر اینها جوابی برایش نداشتند. مجری:اینها این منش و روشی که دارند این است که اول یک نتیجۀ میآورند در ذهنشان میگویند که ما میخواهیم امام زمان را انکار بکنیم این حجت بن الحسن العسکری (عج) را ما میخواهیم انکار بکنیم؛ راهش چه است؟ به هر طریقی اینها دست به دامن میشوند تا بتوانند به این مقصود خودشان برسند، حالا ادامه همین مبحث که اصلاً مبحث انکار مهدویت بود را در کلیپ 123 با هم میبینیم و إن شاءالله بر میگردیم و به نقد مینشینیم. کلیپ:تا جای که حتی نوبختی در این تلاش نافرجام و بینتیجۀ خودش نمیتواند به این معما جواب بدهد، سعی میکند که جواب بدهد اما این معما بی جواب میماند، اذعان میکند به اینکه تولد محمد بن الحسن العسکری ملقب به حجت اصلاً ثابت نیست، اما استدلال عقلی چنین حکم میکند و چنین ایجاب میکند که از آنجا که زمین نباید از حجت خالی باشد و محمد بن حسن عسکری حجت خدا بر مردم در زمین هست پس قطعاً متولد شده ولو اینکه سندی درباره تولد او وجود ندارد، این را نوبختی دوازده امامی دارد مطرح میکند، چه استدلال مضحکی. مجری:اینجا هم این ادعای که مطرح شد را دیگر نمیشود به حرفهای اینها استناد کرد و به محض اینکه شنیدیم بخواهیم به نقد آن بنشینیم، اول برویم ببینیم اصلاً راست گفته، راست نگفته، چنین چیزی بوده، ابتداً حالا بخواهیم بیشتر وارد بشویم این مرحوم نوبختی که گفتند چه کسی هستند و آیا در کتابشان دقیقاً چنین مطلبی دارند که کلاً ما از لحاظ تاریخی هیچ سندی نداریم بر ولادت حضرت آقا امام زمان (عج)؟ استاد یزدانی:همانطور که خود ایشان گفتند مرحوم نوبختی یکی از بزرگان شیعه است و دوازده امامی هست خود ایشان هم تصریح کردند و کتاب «فِرَق الشیعه» مرحوم نوبختی هم برای اثبات اصل مهدویت نوشته شده و از بزرگان شیعه هستند، پسر عموی نوبختی معروف که از ابواب حضرت صاحب الزمان (عج) هست، من قبلاً نشان دادم، ایشان ادعا کرد نوبختی دوازده امامی اذعان میکند که تولد محمد بن حسن عسکری ملقب به حجت اصلاً ثابت نیست، از زبان نوبختی نقل کردند؛ من تحدی میکنم آقای کیانی! یک مستند از کتاب ایشان از هر کتابی که نشان دادی، کتابی که معروف است دست ما هست کتاب «فِرق الشیعه» هست، نشان بده در کدام کتاب چنین مطلبی آقای نوبختی گفته، چرا دروغ میگویی؟ چرا اینقدر افتراء میبندی؟ درست است بیننده های شما از طیف خودتان هست و گوشهای همه را مخبری میبینی شما، طرفدارهای خودتان را، ولی همه اینطوری نیستند به خدا، این کتابها در اختیار همۀ مردم هست همۀ مردم میتوانند این کتابها دانلود کنند در اینترنت هست ببینند چه گفته مرحوم نوبختی، چرا دروغ میگویی؟ من تحدی میکنم آن بینندۀ که دفعه قبل رفت و دنبال کرد این مسئله را، اینقدر دنبال کرد تا مجبور شد بگوید من اشتباه کردم، بروید سراغ آقای کیانی هر برنامۀ که بود از او بپرسید شما گفتی مرحوم نوبختی گفته تولد محمد بن حسن عسکری ملقب به حجت اصلاً ثابت نیست، این را از کتابشان به ما نشان بده، این مطلب را از کتابهای آقای نوبختی به ما نشان بده، اگر نه، بگو من دروغ گفتم، اگر دروغ نگفتی اشتباه کردی بگو من اشتباه کردم، همیشه از این اشتباهها میکنی ولی تو داری دروغ میگویی، داری تهمت میزنی، افتراء میبندی به مرحوم نوبختی و هرگز مرحوم نوبختی این مطلب را نگفته بلکه خلافش را گفته؛ من از صفحه کتاب مرحوم نوبختی خدمتتان نشان بدهم از کتاب «فرقه الشیعه» ایشان. مجری:شاید حالا پیش بینی بکنیم جواب این آقای کیانی را؛ آن دفعه حالا بینندگان عزیز یک یادآوری هم بشود بد نیست، آن دفعه بیننده خیلی گیر داد که این مطلبی که شما داری میگویی از کجا هست و اینها، گفت بله این مستند هست خودم یک مقالۀ نوشتم ارجاع میدهم به آن مقاله، حالا آن مقاله اشتباه بوده را کاری نداریم. استاد یزدانی:مقاله را خودش نوشته خودش اشتباه کرده دوباره به همان استدلال کرده، عجب، قبلاً آن آبروریزی را کرد که خیلی هم آبرویش رفت، حالا باز دروغ گفتی، من از خود کتاب آقای مرحوم حسن بن موسی موبختی از علمای قرن سوم هست که در عصر غیبت صغرا ایشان میزیسته از بزرگان شیعه است و این کتاب را نوشته در اثبات مذهب دوازده امامی؛ منشورات الرضا چاپ کرده این را در لبنان، چاپ اول چاپ 1433، صفحه شماره 166 فرقه دورازدهم، اصلاً کل کتاب را نوشته تا اینجا مقدمه است تا دیدگاه فرقه دوازده امامی را ثابت کند، فرقه دوازده امامی چه میگوید؟ میگوید همه حرفهای که یازده فرقه قبلی گفتند باطل است بلکه چه است؟ حجت خدا چه کسی است در این دوره این زمانه؟ حجت خدا از فرزندان امام حسن بن علی هست و وصی پدرش بوده و آن مسائل. یک مستند از کتاب ایشان بیاورید که ما ببینیم که گفته باشد حضرت مهدی (عج) به دنیا نیامده است، وگرنه اعتراف کن که دروغ گفتی و تهمت زدی افتراء بستی و کسی که دروغ میبندد و تهمت میزند دیگر حکمش مشخص هست. مجری:خیلی ممنون، باز منتظر هستیم آن دفعه خلاصه حسابی بینندگان عزیز و ارجمندی که تماس گرفتند با خود آقای کیانی صحبت کردند و اینها مورد تمجید و تشویق حضرت استاد قرار گرفتند، إن شاءالله این بار هم بینندگان این تحدی استاد را، ایشان که قطعاً خودش میشنود اما خیلی وقتها به روی خودش نمیآورد این را به روی خودش بیاورند ببیند باز چه دسته گلی به آب داده. برویم سراغ کلیپ بعد کلیپ شماره 124 را با هم ببینیم. کلیپ:«إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُبِينًا» چون تو را یک فتح آشکاری دادیم، بعد از آن در آیه چهار در مورد اصحابش صحبت میکند «الَّذي أَنزَلَ السَّكينَةَ في قُلوبِ المُؤمِنينَ» در قلوب مؤمنین در دلهای مؤمنین آرامش را نازل کرد، اینها چه کسانی بودند این مؤمنین؟ ما از دوستان شیعه میپرسیم؛ چرا این آرامش را نازل کرد؟ «لِيَزدادوا» که زیاد کنند زیاد بشود «إيمانًا مَعَ إيمانِهِم» که با ایمان اینها ایمان زیادتر بشود یعنی یک ایمانی داشتند سکینه نازل شد آرامش نازل شد که ایمانشان زیاد بشود، اینها چه کسانی هستند؟ اینها چه کسانی هستند آقایان؟ علمای شیعه! اینها چه کسانی هستند؟ حقیقتاً حضرت علی که نیست چونکه شما میگویید حضرت اصلاً نیاز نداشته که ایمانش زیاد بشود ایمانش مکمل بوده، باز میگوید چرا این کار را من کردم؟ گفتیم سوره سورۀ فتح هست در مورد یاران پیغمبر هست و در مورد اینکه اینها قرار است که، پیروز شدند و حالا دارد اینها تعریف میکند، در آیه 5 همین سوره فتح میگوید برای اینها سکینه نازل کردم آرامش نازل کردم ایمانشان را زیاد کردم «لِيُدْخِلَ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ» که مؤمنین و مؤمنات را داخل کنم «جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها» در یک بهشتهای داخل کنم که همیشه در آن جاویدان باشند «يُكَفِّرَ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ» بدیهایشان را هم از اینها دور کنم، معلوم است که مؤمنین بدیهای هم داشتند هیچ مؤمنی معصوم نیست و حضرت علی پیش شما معصوم است پس در مورد حضرت علی نیست در مورد مؤمنین دیگری است که پیامبر ما را یاری دادند ولی سیئات داشتند بدی داشتند. مجری:دیدیم صحبتهای آقای سجودی را با هم و حالا غرض ایشان چه است و کلاً این شبکهها که میگردند اگر بالاخره یک طوری بتوانند یک فضائلی پیدا بکنند تلاششان این هست که بخواهند بگویند بالاخره اهل بیت، اهل بیت حقیقی داخل در آنها نبودند، حالا در راستای همین هدفی که دارند دارد ادعا میکند که طبق مبانی شیعه این إنزال سکینه و این فضلی که وجود داشته نمیتواند بر حضرت آقا امیرالمؤمنین تطبیق پیدا بکند چرا که ایشان ایمانشان ایمان کامل هست و بدون اشتباه هستند و تکمیلی اصلاً معنا پیدا نمیکند در اینجا، این ادعای ایشان بود که به شیعه هم نسبت داد ببینیم این ادعا درست بوده یا نه. استاد یزدانی:استدلالش بر پایه آیه چهار و آیه پنج سوره مبارکه فتح بود که خداوند میفرماید: «هُوَ الَّذِى أَنْزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدادُوا إِیماناً مَعَ إِیمانِهِمْ وَ لِلّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض* لِيُدْخِلَ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ يُكَفِّرَ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ» سوره مبارکه فتح، آیه 4-5 این استدلالشان به این آیه مبارکه بود و سؤال کرد از ما، پرسید که مقصود از این مؤمنین چه کسانی هستند؟ که خداوند سکینه را بر آنها نازل کرد، میخواست ثابت کند که همۀ صحابۀ که در فتح مکه حضور داشتند همه مؤمنین بودند، هدف ایشان از استدلال به این آیه این بود، میخواست بگوید خداوند میگوید اینها مؤمن هستند شما میگویید مؤمن نیستند صحابه، پرسید که اینها چه کسانی بودند؟ خداوند «أَنْزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ» این مؤمنین چه کسانی بودند؟ جوابش واضح است جوابش این هست که این مؤمنین، مؤمنین بودند، کسانی که مؤمن بودند خدا سکینه را در قلوب آنها نازل کرد، چرا؟ چون ایمانشان زیاد بشود یک سیئاتشان از بین برود و این مسائل. آیا این آیه ثابت میکند همۀ کسانی که در فتح مکه حضور داشتند مؤمن بودند؟ آیا این را هم ثابت میکند؟ این را از کجا میآورید؟ خداوند میگوید ما در فتح مکه سکینه را بر مؤمنین نازل کردیم، ما هم قبول داریم مؤمن زیاد بود در بین صحابه، 12 هزارتای آن امام صادق (ع) میفرماید که در بین صحابه بودند آدمهای خوبی بودند، 800 نفر از همین صحابه در جنگ جمل در رکاب امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب بودند از همینها، از همینها که در بیعت رضوان بودند از همینهای که در فتح مکه بودند، همینها بودند که مؤمن بودند و در رکاب امیرالمؤمنین با عایشه و طلحه و زبیر و معاویه و عمرو بن عاص و فلانی و فلانی جنگیدند، پس مقصود مؤمنین بودند نه همه صحابه. مجری:اول باید ایمانشان اثبات بشود بعد بخواهند داخل ... استاد یزدانی:بله شما ثابت کنید همۀ صحابه مؤمنین بودند مؤمن بودند بعد بگویید این آیه شامل همۀ صحابه میشود، ما هم قبول داریم این آیه درباره مؤمنین هست خداوند سکینهاش را بر مؤمنین نازل کرده. اما گفتند شامل امیرالمؤمنین نمیشود، چرا؟ چون امیرالمؤمنین ایمانش کامل بود مکمل بود به قول ایشان، ناقص که نبود که بخواهد خدا ایمانش را زیاد کند و گناه که نداشت که خداوند سیئاتش «يُكَفِّرَ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ» بشود، نبود که، پس شامل امیرالمؤمنین نمیشود؛ متأسفانه ایشان قرآن را کامل نمی خواند، من از سوره مبارکه توبه آیه شماره 26 سوره مبارکه توبه، آیه 26 «ثُمَّ أَنْزَلَ اللهُ سَكينَتَهُ عَلى رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ» خداوند سکینهاش را بر چه کسانی نازل کرد؟ بر پیامبرش و بر همه مؤمنینی که با او بودند. الآن سؤال میکنیم؛ رسول خدا ایمانش کامل بود یا نبود؟ به قول ایشان مکمل بود یا نبود؟ پس چرا خدا سکینهاش را بر پیامبرش نازل کرد؟ میخواست چیکار کند؟ امیرالمؤمنین نفس پیغمبر است جان پیغمبر است هم روایت شیعه میگوید هم روایت اهل سنت میگوید و هم آیه مبارکه مباهله میگوید امیرالمؤمنین نفس پیغمبر است، به هر دلیلی سکینه برای پیغمبرش نازل شده باشد، به هر هدفی خداوند سکینهاش را بر پیامبرش نازل کرده باشد به همان دلیل سکینهاش را بر امیرالمؤمنین نازل کرده چون امیرالمؤمنین نفس پیغمبر است، حالا برای زیادی ایمان تنها دلیل این که نیست که، تنها دلیل نزول سکینه این نیست که حتماً ایمانش ناقص باشد یا گناه کرده باشد، خداوند بر پیغمبرش هم سکنیه را نازل کرده، به هر دلیلی بر پیغمبر نازل کرده به همان دلیل هم بر امیرالمؤمنین نازل کرده، حالا جاهای دیگر هم هست؛ سوره مبارکه فتح آیه شماره 26، شما آیه چهار و پنجش را خواندی چرا آیه شماره 26 را نخواندی؟ آیه چهار و پنج را میخوانی آیه 26 را نخواندی «فَأَنزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِینَ» سوره مبارکه فتح، آیه 26 اینهم دلیلش، اما حالا از من سؤال پرسیدی من هم از تو یک سؤال میپرسم، سؤالت را جواب دادم شما سؤال من را جواب بده؛ سوره مبارکه توبه آیه شماره 40 که خداوند میفرماید: «إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا ۖ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَىٰ» سوره مبارکه توبه، آیه 40 سؤال من خیلی واضح مشخص است؛ یک نفر همراه پیغمبر بوده حالا ما کار به مصداقش نداریم اصلاً مهم نیست مصداقشان برایمان، چرا خداوند اینجا سکینهاش را فقط بر پیغمبرش نازل میکند؟ با اینکه «ثَانِيَ اثْنَيْنِ» بودند دو نفر بودند در غار، خداوند سکینهاش را چه کسی نازل میکند؟ «فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ» سکینهاش را فقط بر پیغمبرش نازل میکند، چرا خداوند سکینهاش را بر همراه پیغمبر نازل نکرده؟ هر جا میرسد خداوند بر پیغمبرش نازل کرده سوره مبارکه توبه آیه 26 «ثُمَّ أَنْزَلَ اللهُ سَكينَتَهُ عَلى رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ » سوره مبارکه توبه، آیه 26 آیه 40 همین سوره چیکار میکند؟ سوره مبارکه توبه، آیه 40 «فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْه» فقط بر پیغمبر نازل میکند، اینجا بگویید اگر مؤمنی همراه پیغمبر بود چرا خداوند سکینهاش بر او نازل نکرد؟ ما کار به مصداقش نداریم یک وقت نگویند توهین کردی، من اصلاً کار به مصداقش ندارم سؤال دارم فقط، سؤال من قرآن خواندم این آیه قرآن کریم هست خداوند در آیات دیگر سکینهاش را هم بر پیغمبر نازل میکند همین سوره توبه آیه 26، به آیه 40 که میرسد سکینهاش را فقط بر پیغمبر نازل میکند، چرا اینطوری شده؟ اگر مرد هستی واقعاً؛ سؤال پرسیدی من جواب دادم، اگر مرد هستی سؤال من را هم جواب بده، تو که هیچ، بزرگتر از تو جواب ندادند، اولین برنامۀ که من در آن یکی شبکه داشتم یک نفر از زاهدان آقای مولوی ملا زهی زنگ زد بحث کردیم سر همین قضیه؛ من از او سؤال پرسیدم چرا اینجا سکینهاش را بر همراه پیغمبر نازل نکرده؟ هیچ جوابی نداشت، اینجا قم آمد و همان کلیپ من را پخش کرد گفته بود توهین کرده، گفتم چه توهینی؟ قرآن میگوید من چیکار کنم؟ قرآن اینجا صریح واضح میگوید سکینهاش را فقط بر پیغمبرش نازل کرده، شما بگو چرا این کار را کرده، دلیلش را به ما بگویید و من منتظر هستم تا قیامت هم منتظر هستم که شما یا هر کسی از پیروان دوستدارانشما از همفکرانشما بیاید و به این سؤال جواب بدهد چرا خداوند در سوره مبارکه توبه آیه شماره 40 سکینهاش را فقط بر پیغمبرش نازل کرده و بر همراه او نازل نکرده؟ مجری:خیلی زیبا یعنی کیف کردیم جداً حالا با این سؤالی که خود سؤال زوایای پنهان بحث و قطعاً برای شمافاضل گرامی هم مشخص میکند و بدون هیچ تعارفی منتظر پاسخ هستیم که حالا میگویند بنشین تا بیاید دقیقاً حالا اینها شاید اینطوری گفتند که حالا ما که جواب نمیدهیم حالا شما هم منتظر باشید فایدۀ ندارد این روششان بوده تا الآن که پیش رفته. بسیار خب تا اینجا بسیار استفاده کردیم از محضر استاد سهتا کلیپ را دیدیم و پاسخهایشان را که خیلی زیبا بودند جالب وجامع بودند و بالاخره خود همین، بانی خیر شده بود همین فردی که آمده این حرفها را زده بر معارف و بر دانستههای ما الحمدالله افزوده شده،برویم سراغ کلیپ بعد، کلیپ شماره 125 را باهم ببینیم. کلیپ:کبوتر با کبوتر باز با باز، خب دوباره میپرسد چرا فردی که به دست زنش به قتل رسید و توانایی انتخاب همسر ندارد بعنوان الگو و امام غیب دان باشد، خب راست میگوید حضرت علی را میگویید شما امام ها به دست زنهایشان به قتل رسیدند، چرا کسی که ولیعهد یک ظالم است باید امام من باشد، منظورش امام رضا را دارد میگوید، هرچه فکر میکنم با عقل و معنویت سازگار نیست، واقعاً کسی که نتوانسته خودش کارش را پیش ببرد رفته ولیعهد یکی دیگر شده. مجری:بسیار خب، این هم از برنامه دیگر جناب آقای سجودی که بالاخره سؤالهایی که دارند را در قالب بینندگان اینها را میپرسند بعضی وقتها خود همین شخص آقای سجودی خیلی وقتها بینندگان زنگ میزنند به او میگویند چرا وقت نمیدهی واینها چرا قطع میکنی، بالاخره ممکن است خلاف نظری که داشته سؤال پرسیده بشود، اما اینجا راحت هستند دیگر خودشان هم میتوانند تایپ کنند و برای خودشان بفرستند، خب حالا سؤالشان این بود که، حالا سؤالشان یا پرسیده شده یا خودشان پرسیدند حالا هرچه هست اینکه چگونه شیعه که ادعای علم غیب میکند چطور ممکن است که حضرات معصومین، مثلا حضرت آقا امام حسن مجتبی (ع)، اینها اولاً اینکه آیا علم نداشتند که همسرشان را کسی انتخاب بکنند که قاتل خودش نشود، اگر همین بوده آیا توانایی اصلاً نداشتند که بخواهند خودشان مشخص بکنند این فرد همسرش بشود یا نشود، و در کنار این امام رضا را هم ذکر میکنند که مثلاً ولیعهد مأمون شدن، ولیعهد یک انسان ظالم شدن آیا این منافاتی ندارد با همین توانایی و علم غیب ایشان ؟ استاد یزدانی:حرفش این بود که نعوذبالله امام مجتبی (ع) و همینطور حضرت امام جواد (ع) که توسط همسرانشان به شهادت رسیدند اینها نمیتوانند اسوه باشند برای مردم چون توانایی انتخاب همسر نداشتند، اینطوری میخواهد استدلال کند، و باز حرف بعدی این بود که امام رضا چطور ولیعهد یک ظالم کافری مثل مأمون شده، چطور میتواند همچین کسی برای ما نمونه باشد، برای ما الگو باشد برای ما امام باشد، پیشوا باشد که ما از تقلید کنیم، من جوابش را از قرآن میدهم، سوره مبارکه تحریم اصلاً سوره تحریم کافی است برای هردو سؤالش، سوره مبارکه تحریم آیه 10، خداوند چه میفرماید؟ «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئًا» تحریم / 10 حضرت نوح پیامبر اولوالعزم خداوند، حضرت لوط پیامبر بزرگ خداوند، زنهایشان کافر بودند یا نبودند، صریح قرآن مثال میزند دیگر، آیا حضرت نوح توانایی انتخاب همسر را نداشت؟ یا بقول ایشان عرضه این را نداشته یک زن خوب برای خودش انتخاب کند که بعداً دشمنش نشود رازش را فاش نکند، و نیاید در جبهه دشمنانش قرار بگیرد، چرا حضرت نوح همچین توانایی نداشت، حضرت لوط چرا نداشت، آیا واقعاً ناشی از این بود که نعوذبالله اینها توانایی نداشتند، یا خدا میخواهد همه را امتحان کند، خدا میخواهد همه بندههای خودش را امتحان کند پسر پیغمبر باشد حضرت نوح پسرش کافر بود، پس اینکه آدم پسر یک پیامبری باشد دلیل بر این نمیشود که حتماً عاقبتش خوب باشد عاقبتش خوش باشد، اینکه ما میگوییم حضرت امیرالمؤمنین معصوم است، دلیل بر این نیست که همه منتسبان به او معصوم هستند، اگر امام مجتبی (ع) معصوم هست که قطعاً معصوم هست، دلیل بر این نمیشود که بچههایش هم همه از دم معصوم هستند، همسرانشان هر زنی گرفت همه معصوم هستند و همینطور بقیه ائمه دلیل بر این نیست که همسرانشان هم معصوم باشند همسرانشان هم مثل انسانهای عادی امتحان میشوند امتحانهای سختی میشوند امتحانهای آسانی میشوند، همه جور امتحانی که ما میشویم، پسران ائمه فرزندان ائمه همسران ائمه هم امتحان میشوند، بعضیهایشان از این امتحان خیلی سربلند بیرون میآیند، صدها نفرشان میتوانیم مثال بزنیم از همسران پیامبر، همه زنان پیامبران جز چند عدهای، همسران ائمه خیلیهایشان مثل حضرت ام البنین (ع) که اسوه است برای همه زنان عالم تا قیامت این هم همسر امام امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب هست، جعده خواهر زاده ابوبکر هم همسر امام مجتبی (ع) هست، قاتل حضرت امام مجتبی (ع) هست، خب هر اشکال و هر جوابی شما از حضرت نوح و حضرت لوط دارید ما هم از حضرت امام مجتبی و حضرت امام جواد خواهیم داد، از این گذشته در همین سوره مبارکه تحریم اصلاً همین مثل را برای چه کسی میزند،«مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا» روایتش در صحیح بخاری هست که مصداقش مشخص است خداوند این زن نوح و لوط را برای این کفروا برای چه کسانی مثال زده، نمیخواهم روایتش را از صحیح بخاری بخوانم از زبان خلیفه دوم هست ممکن است بعضیها ناراحت بشوند، همین سوره مبارکه تحریم ، آیه شماره 4، خداوند پیامبر سری را که به بعضی از همسرانش گفت و آن همسرانش رفتند فاش کردند آبروی پیغمبر را بردند و خداوند تحدید میکند «إِنْ تَتُوبَا» آن دوتا زن تحریم /4 که در صحیح بخاری هست مقصود چه کسی است «إِنْ تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا ۖ وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِـحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَٰلِكَ ظَهِيرٌ» خب اینها چه کسانی بودند پیغمبر مگر توانایی انتخاب همسر نداشت، داشت یا نداشت، داشت چرا فلانه و فلانه را انتخاب کرد، روایتش در صحیح بخاری است که مسلمانها با آن زن امتحان میشوند حرف جانشین پیغمبر را گوش میدهند یا حرف آن زن را گوش میدهند، حرف پیغمبر را گوش میدهند یا حرف آن زن را گوش میدهند خب پیغمبر که تواناییاش را داشت چرا همچین زنهایی را انتخاب کرد که خداوند در حق آنها میفرماید: «إِنْ تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِـحُ الْمُؤْمِنِينَ» چرا همچین زنی را انتخاب کرد؟ خود خدا گفته «سقط قلوبکما» درباره آنها دیگر، اینکه نص صریح قرآن کریم است، حالا هر کسی ک میخواهد باشد، شما مصداقش را هر کسی که میخواهید بدانید دوتا از همسران پیغمبر بودند حالا هر کسی که شما میگویید تفاوتی نمیکند در استدلال چه کسی باشد مهم نیست، مهم این است که دوتا از همسران پیغمبر راز پیغمبر را فاش کردند و علیه پیغمبر دست به دست هم دادند که آبروی پیغمبر را ببرند، خدا تهدید میکند میگوید قلب شما راه کج رفته، حالا شروحی که علمای اهل سنت زدند اگر بخوانیم که غوغا میشود، داد همهتان در میآید نمیخواهیم بخوانیم حالا ان شاء الله بعد از ظهور اینها را تک تک برایتان خواهیم خواند، و باز آیات دیگر، اما بحث اینکه چرا امام علی بن موسی الرضا (ع) رفت و ولیعهد مأمون شد، من یک آیه از قرآن کریم برایتان بخوانم که کامل جواب داده بشود دیگر این مطلب، سوره مبارکه یوسف آیه شماره 54، خب این را که دیگر همه عالم و آدم لازم نیست من اصلاً از قرآن کریم آیهاش را بیاورم، همه عالم و آدم میدانند حضرت یوسف در زمان فرعون وزیر فرعون بود، همه کاره فرعون بود، آیا فرعون آدم خوبی بود از نظر شما؟ چرا حضرت یوسف (ع) رفت و با فرعون دست به دست هم داد و با او همکاری کرد او را مشورت میداد، وزیرش بود، گرفتاریهایش را حل میکرد مشکلاتش را حل میکرد، و طبق این آیه قرآن کریم نفر مخصوص فرعون بوده «وَقَالَ الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ أَسْتَخْلِصْهُ لِنَفْسِي» یوسف /54 اصلاً نفر مخصوص، وزیر مخصوص فرعون بود، خب آن پیشنهادها را هم داد مردم مصر را هم از قحطی نجات داد، و شاید اگر نجات نمیداد فرعونیان کلاً نسلشان منقرض میشد، ولی حضرت یوسف پیامبر خدا رفت وزیر او شد به او مشاوره میداد همکاری میکرد و نفر مخصوص او بود، اشکال دارد به نظرتان؟ کافر شده نعوذبالله حضرت یوسف؟ همکاری کرده در کفرش؟ به هر دلیلی حضرت یوسف همکاری کرده با فرعون به همان دلیل هم حضرت امام علی بن موسی الرضا همکاری کرده با مأمون، تازه بحث ولیعهدی را فقط مأمون اعلام کرد، کجا امام رضا قبول کرد کجا امام رضا رفت با او همکاری کند، نه امام رضا خودش شرط کرد که من نه عزلی نه نسبی هیچ کاری نمیکنم، فقط اسمش ولیعهد بود و او میخواست از این مقام ولیعهدی سوء استفاده کند شما هم دارید پیروی میکنید از مأمون از این مقام ولیعهدی سوء استفاده میکنید، اگر ولیعهدی حضرت علی بن موسی الرضا برای مأمون مشکل هست، اشکال دارد برای او، وزارت حضرت یوسف هم برای فرعون میتواند مشکل ساز باشد، چه جوابی دارید، هر جوابی از این قضیه حضرت یوسف و فرعون دادید ما هم از حضرت علی بن موسی الرضا و فرعون زمانش مأمون خواهیم داد، حالا بعضیجاهای دیگر هم میتوانیم از این استفاده کنیم، بحث حضرت یوسف را، میگویند امیرالمؤمنین وزیر فلانی بود، همکاری میکرد با او مشاوره میکرد مشورت میداد، پس آدم خوبی بودند آنها، پس فلانی و فلان آدمهای خیلی خوبی بودند چون امیرالمؤمنین با آنها همکاری میکرد مشورت میداد، اشتباهات آنها را گوشزد میکرد جلوگیری میکرد از بعضی از ظلمهایی که آنها میخواستند در حق مردم بکنند، خب حضرت یوسف هم با فرعون همکاری کرده، فرعون آدم خوبی است؟ فرعون خیلی آدم خوبی بود؟ مجری:خیلی زیبا الحمدالله مثل همیشه، بینندگان عزیز حتماً مستحضر هستند بالاخره ما کلیپهایی که پخش کردیم سطح عقلانیت اینها و درک اینها از یک سری معارف طوری نیست که خیلی وقتها آدم بخواهد پاسخهایی بدهد که مثلاً یک سری استدلالهای عمیق پشتش باشد و آن معرفت اصلی را بخواهد منتقل بکند، حضرت استاد لطف میکنند با آیات قرآن با همین کتابهای خودشان ضربه محکمی بر دهان اینها میکوبند که خودتان بیایید اینها را جواب بدهید این را که دیگر میفهمید، اینقدر که دیگر از شما بالاخره اینها آمدند خدایی را دارند ادعا میکنند که تک تک اجسام را بر آن منطبق کردند، تک تک اعضای یک انسان را بر آن منطبق کردند دیگر از اینها انتظار نیست که خیلی از مباحث فلسفی و مباحث عقلی حتی سطحی را هم بخواهند بپذیرند اما دیگر به وضوح واضحتر از این حضرت استاد بارها میگویند اگر شما قائل به آن بشوید این نقضها وجود دارد این را چه میگویید، قطعاً هیچ چیزی ندارند بگویند، بسیار خب، با تماسهای شما عزیزان ان شاء الله بحث را ادامه میدهیم، جناب علی آقای از تهران پشت خط هستند صدایتان را میشنویم در خدمتتان هستیم آقا علی بیننده:سلام علیکم خسته نباشید شب شما بخیر، سهتا سؤال داشتم خیلی سریع میپرسم و منتظرم جوابش را شما به من بدهید و از حاج آقا میخواهم که خیلی مستدل و کامل توضیح بدهند، سؤال اولم اینکه آیا نواب اربعه امام عصر (عج) ارتباطی با دستگاه خلافت بنی عباس داشتند یا نه؟ اگر داشتند ارتباطی خب علت این ارتباطشان با دستگاه خلفای بنی عباس چه بود، و اگر نداشتند اینکه بعضیها به اسم شیعه این حرفها را میزنند این انتقادها را میکنند، بعضی از روایتها را بیان میکنند که نواب اربعه ارتباط خاصی با دستگاه بنی عباس داشتند، این سؤال اولم، سؤال دومم اینکه مرحوم نوبختی در کتاب فرق الشیعه در قسمت فرقه کیسانیه میفرماید که مختار بیان میکند که ایشان اعتقاد به «کان یقول عن محمد بن حنفی وصی علی بن ابی طالب» مختار اعتقاد به امامت محمد بن حنفیه داشت و انگار اعتقادی نداشت که امام حسن و امام حسین وصی برحق امیرالمؤمنین هستند، اگر به این اعتقاد داشت پس باید میگفت محمد بن حنفیه وصی امام حسن است یا وصی امام حسین است، چرا این را نگفت، میگفت که «کان یقول عن محمد بن حنفیه وصی علی بن ابی طالب و أنه الإمام» و او امام بر حق بود، و این انتقاد بر مختار آیا جایز هست یا نیست، و میخواستم حاج آقا نظر قطعیاش را بیان کند، و خیلی محققانه به من بگوید، و سؤال سوم هم اینکه خیلیها حتی در این شبکه هم کسانی هستند میآیند صحبت میکنند از صاحب کتاب فصوص الحکم، و همان فتوحات مکی ابن عربی، ابن عربی را، ابوبکر بن عربی را، محی الدین بن عربی را ملقب به لقب عارف میکنند، میخواستم بپرسم آیا واقعاً عارف کسی است که این حرفها را میزند و اعتقاد دارد که پدر امیرالمؤمنین در جهنم است؟ آیا کسی که به درجه عارف رسیده باشد و ما شیعیان به این شخصیت بگوییم عارف، در کتابش می گوید در معراج درجه علی را پایین تر از ابوبکر و عمر و عثمان دیدم، و ابوبکر را در عرش مشاهده کردم، چون بازگشتم به علی گفتم چگونه در دنیا ادعا میکردی که تو از اینان برتر هستی در حالی که درجهات را پایینتر از این اشخاص دیدم، این را مرحوم آقای خویی در کتاب «منهاج البرائه فی شرح نهج البلاغه» به نقل از ابن عربی بیان میکند، آیا ما میتوانیم این چنین شخصیتی که درجه امیرالمؤمنین را از آن خلفاء پایینتر میداند، به این بگوییم عارف و اینکه چه لزومی دارد ما از ابن عربی بعنوان یک شخص عارف یاد کنیم اگر نگوییم عارف چه میشود یعنی آسمان به زمین میآید یا اینکه زمین به آسمان میرود؟ هیچ لزومی ندارد که بعضی از کارشناسان میآیند از ایشان بعنوان عارف یاد میکنند، عارف هیچ وقت این حرفها را نمیزند خواستم حاج آقا توضیح بدهد، خیلی ممنون ان شاء الله خدا به حق امیرالمؤمنین امثالی مثل حاج آقای یزدانی را زیاد کنند و زیر سایه حضرت زهرا حفظشان بکند، موفق باشید خداحافظ شما مجری:بزرگوارید تشکر میکنیم از تماستان آقا علی عزیز ان شاء الله پاسخگوی سؤالات شما هم خواهیم بود، جناب آقای علیزاده از کرج ، در خدمتتان هستیم بفرمایید. بیننده:سلام علیکم آقای مرعشی خسته نباشید، و عرض سلام خدمت حاج آقای یزدانی، البته من سؤال خاصی ندارم فقط دیروز در یکی از این شبکهها وهابی یکی از این کارشناسان اینها، آن آقایی که با ناز و کرشمه حرف میزند و ابروهای خودش را هم برمیدارد در رابطه باحضرت فاطمه زهرا (س) یک جسارت خیلی بدی کردند، و من خیلی هم زنگ زدم به ایشان تلفن را هم میدیدم زنگ میخورد ولی جواب نمیدادند، حالا چون میدانم دقیقاً برنامه شما را رسد میکنند، میخواستم از اینجا حرف خودم را به ایشان برسانم که آقای خدمتی و آقای هاشمی اگر شبکه های شیعی رعایت حال شما را میکنند، ما میتوانیم رعایت نکنیم، ما شما در فضای مجازی رسوا میکنیم آقای خدمتی و آقای عقیل هاشمی از وکیل آباد زندان گرفته تا جاهای باریک دیگر، به این اقوال خودتان بگویید که جسارت نکنند به ائمه ما اگر بکنید ما در فضای مجازی رسوا خواهیم کرد شما را، خیلی ممنون هستم تشکر میکنم، و دیروز آن برنامه را هر کس دید، من فکر میکنم تمام شیعیانی که آن جسارت را دیدند واقعاً ساعتها اعصابشان داغون بوده، خیلی ممنون هستم تشکر میکنم از برنامه خوبتان مجری:سلامت باشید بزرگوارید، جناب آقای علیزاده باریک الله و غبطه بخوریم همگی به این نوع غیرت دینی و مذهبی ان شاء الله که همه ما همین گونه باشیم، جناب آقای صادق زاده عزیز از آلمان پشت خط هستند در خدمتتان هستیم بفرمایید. بیننده:عرض سلام و ادب دارم خدمت شما مجری محترم و آقای دکتر یزدانی و فرارسیدن سال نو را خدمتتان تبریک عرض میکنم، یک سؤال داشتم از خدمتتان، بعضاً یک سری احادیث هست که در کتب اهل سنت ارائه شدند مثل مسئله غرانیق، و یا یک سری صفات خاصی که به خداوند نسبت دادند، فکر میکنم در کتاب «بیان التلبیس الجهمیه» که آقای ابن تیمیه نوشتند، و یک سری روایات دیگری هم هستند که نسبتهای ناروایی و نسبتها نا صحیحی به رسول خدا (ص) دادند، طبق مبنای اهل سنت وقتی بررسی میکنیم ظاهراً سند این احادیث بعضاً معتبر هست، اگر هم مخالفین بپرسند از ما که شیعیان هستیم خب ارجاشان میدهیم به اینکه این سؤالات باید از اهل سنت پرسیده بشود، اما مسئله اینجا است که ما وقتی خودمان این احادیث و روایات را بررسی میکنیم، و اعتقاد هم داریم که اینها جعل هستند در قسمتهایی از تاریخ بالاخره جعل شدند، جاعل را هم میشناسیم در این سلسله سندی که مطرح شده، که حالا دقیقتر بخواهم بپرسم، چه معیارهایی باید در نظر گرفته بشود برای اینکه آن جاعل حدیث یا آن کسانی که آن حدیث را جعل کردند بتوانیم آنها را شناسایی بکنیم، خیلی ممنون میشوم اگر پاسخ بدهید. مجری:بسیار خب، تشکر میکنیم جناب آقای صادق زاده عزیز که از آلمان با برنامهخودتان برنامه کلمه طیبه در ارتباط بودید، حالا برویم یکی یکی سؤالها را به ترتیب بپرسم، آقا علی سهتا سؤال پرسیده بودند ، سؤال اولشان این بود که آیا نواب اربعه امام عصر (عج) ظاهراً ارتباطی داشتند با دستگاه حکومت وقت بنی عباس، این به چه دلیل بوده چرا اینگونه، حالا هجمههایی هم از این جنبه نسبت به آنها انجام شده. استاد یزدانی:بله من متأسفانه یادم رفت از ایشان بپرسم آن روایتی که میخوانند چه هست، مستندش را باید دید که واقعاً آیا نواب اربعه ارتباطی داشتند با آنها یا ارتباطی نداشتند، خب بر فرض ارتباط داشتند، اصلاً فرض میگیریم یکی از این نواب اربعه وزیر متوکل یا هارون الرشید باشد، خب چه مشکلی پیش میآید حضرت یوسف وقتی وزیز فرعون هست، وقتی مشاور فرعون هست، نفر مخصوص فرعون هست، چه اشکالی دارد که یکی از نواب اربعه هم رفت و آمدی در دستگاه خلافت بنی عباس داشته باشد، اشکالی دارد؟ علی بن یقطین بزرگ شیعه در زمان خودش از اصحاب خاص امام کاظم هست، وزیر هست در دربار هارون الرشید، چه اشکالی دارد، اینکه بگویید آنها ساختند، نه این حرف بی ربطی است مستند میخواهد، بحث نواب اربعه قطعی است از نظر شیعه، روایات صحیح السند داریم این نواب در زمان امام عسکری نفر اولشان نائب حضرت امام عسکری بود در شهرهای مختلف وکیل آن حضرت بود، به همان مقام بعد از امام عسکری (ع) هم تثبیت شد و بعد از او هم که تا آخرین نفر. مجری:حاج آقا ما حالا در میان فرمایشان حضرت عالی، عزیزان بیننده مطلع هستند ما برنامهای بود همین چند شب پی با حضرت حجت الإسلام حاج آقای جباری راجع همین بحث نیابتها و اینها و ایشان دقیقاً همین نکته را تأکید داشتند که مثلاً امثال حسین بن روح نوبختی چنین فردی اصلاً آن زمان بعضی از افراد مورد اعتراض قرار دادند حضرت را که ایشان اعلم نبوده، اما دقیقاً حضرت بخاطر نفوذ ایشان در همین دستگاه حکومت آن زمان حضرت انتخاب کردند، و به خاطر آن جامعیتی که به وجود آمده بود ایشان را به نیابت برگزیدند، بسیار خب، حالا سؤال دوم این بود که مرحوم نوبختی در هیمن فرق الشیعه چنین ادعایی دارند که فرقه کیسانی که در رأس آنها مختار هست، اینها اعتقاد به امامت محمد بن حنفیه داشتند بعد از امیرالمؤمنین (ع) استاد یزدانی:بله صفحه 38 از این کتاب فرق الشیعه مرحوم نوبختی، همین مطلب را میآورد که «و قالت فرقة إن محمد بن الحنفیه و الإمام المهدی وهو وصی بن ابی طالب» فرق الشیعه، نوبختی، ص 38 خب گفته باشند، فرض میگیریم اصلاً، حالا ک مستندی برایش نقل نکرد ایشان همان مشاهر را و چیزهایی که در آن زمان مشهور بوده را نقل کرده فرض را بر این بگیریم که پیروان مختار یاخود مختار همچین اعتقادی داشته باشند، خب چه ضرری به شیعه میزند، چه ضرری به مذهب دوازده امامی شیعه میزند، در هر عصری هر امامی خب حکومتها بیکار که نمیشستند که بگذارند یک امام راحت کار خودش را بکند، فرقه داشته باشد، پیرو داشته باشد، سازمان وکالت داشته باشد، و بعد از آن هیچ فرقه سازی نشود، همه متحد باشند، خب حکومتها اجازه نمیدادند، حکومتها در عصر هر امامی میآمدند و تمام تلاش خودشان را میکردند که جمع شیعه را پراکنده کنند، و عدهای را می فرستادند فلان فرقه را درست کند، خب این چیزهای خیلی طبیعی است، گاهی مال دنیا باعث میشد مثل واقفیه که بخاطر مال دنیا مذهبی به نام واقفه را درست کردند، یا خیلی چیزهای دیگر. مجری:بله مضاف بر اینکه تهمت زدن به خود مختار هم آن زمان خیلی زیاد بود، استاد یزدانی:بله اصلاً خیلی از روایاتی که در مذمت مختار درست شده، زبیریها درست کردند، اینکه مختار ادعای نبوت داشت، خب این را چه کسی درست کرد؟ زبیریها درست کردند، دروغ محض است تهمت محض است، حالا ما ادعای دفاع از مختار را هم نداریم کاری نداریم به او دفاع کنیم یا علیهش حرف بزنیم، بههرحال ما روایات صحیح السند در مدح مختار کم نداریم، در مزمتش هم هست، هم در مزمتش هست هم در مدحش هست، معصوم هم نبود ممکن است اشتباه بکند، ولی آن کاری که کرده دل ما را شاد کرده، دل همه شیعیان را شاد کرده، دل حضرت امام زین العابدین را شاد کرده، حالا آدمی بدی هم بود، اصلاً کیسانی بوده، اصلاً فرض کنید هر کسی میخواهد باشد، کافر بوده ولی دل اما را شاد کرده، قاتلین سید الشهداء (ع) را نابود کرده با آن وضعیتش انتقام را گرفته در آن زمان حداقل از بعضی از قاتلینش انتقام راگرفته همین که این کار را کرده ما از او راضی هستیم ولی نه از هم حرفهایش نه از همه کارهایش، ممکن است اشتباهی هم کرده باشد ممکن است کار بدی هم انجام داده باشد که خودش در قیامت همۀ اینها را تسویه میکند و امیدوار هستیم که حضرت سیدالشهداء (ع) ایشان را هم شفاعت کند همانطوری که بقیه گناهکاران را هم شفاعت خواهد کرد، اگر اینها راست باشد اگر این تهمتها راست باشد باب شفاعت باز است. مجریالحمدالله، خیلی ممنون، سؤال سومشان هم راجع به ابن عربی بود که با توجه به تهمتهای که به بزرگان شیعه و جناب حضرت أبوطالب (ع) دیگر بزرگان زدند آیا میتواند اصلاً لفظ عارف وصف عارف در شأن چنین کسی درست باشد؟ استاد یزدانی:ما خیلی بحث عرفان و عرفان نظری نمیخواهیم وارد بشویم موضوع بحث وهابیت هست وظیفۀمان و شغل مان و کارمان دفاع از اهل بیت هست در برابر وهابیت، إن شاءالله برنامههای دیگر با مصلحت سنجی حضرت آیت الله قزوینی (حفظه الله) اگر پیش بیاید یک زمانی بخواهیم عرفان را نقد کنیم إن شاءالله ایشان باید دستور بدهند و ما إن شاءالله مفصل آنجا نقد خواهیم کرد بقیه اساتید هم مسلط هستند به این مباحث؛ بحث عرفان نظری و ابن عربی و وحدت وجودی که ایشان طرفدار آن هست، فعلاً نمی خواهیم خیلی وارد بشویم ولی همانطوری که آن دفعه هم من توصیه کردم کتاب حضرت علامه سید جعفر مرتضی درباره ابن عربی سنی متعصب که فارسی هم ترجمه شده را بخوانید واقعاً کتاب عالی هست خوب جمع کرده تقریباً 90 درصد تمام مستنداتی که ثابت میکند ایشان یک منحرف هست یک متعصب هست و شیعه نیست را آنجا جمع کرده و هیچ جوابی هم ندارند جوابی هم بعضیها دادند مضحک است جوابهای که به آن، مشخص است ایشان حضرت أبوطالب را کافر میداند، متوکل را جزء بزرگانشان هست، حجاج را؛ حتی از شخصی مثل حجاج ایشان تعریف و تمجید دارد، از آن طرف خلیفه دوم را معصوم میداند، خیلی حرفهای دیگر که بههرحال موجود هست در کتاب هایش، ما نمیتوانیم همچین آدمی را به عنوان یک شیعه قبول کنیم حالا عارف بوده عرف آنچه هست؟ عرفان بحثش خیلی فصل هست نمیخواهم وارد بشوم که به بعضیها هم بر میخورد حالا شبکههای دیگر مطالب دیگر دوستانی که طرفدارش هستند، اتفاقاً ما منتظر بودیم یکی از دوستانی که خیلی از ابن عربی دفاع میکنند در همان برنامه، برنامه هفته بعدش بیاید، شمارهاش را هم داد زنگ هم زد به من، ولی به برنامه زنگ نزد، قرار است بیاید دفاع کند از بحث گوساله سامری که ابن عربی واضح است وحدت وجودی که میگوید مثالی که میزند دیگر این قابل دفاع نیست انصافاً، میگوید گوساله سامری خود خدا بود، خدا بود، حضرت موسی آمد یقه هارون را گرفت چرا این خدا را نگذاشتی که بپرستند؟ گوساله سامری خدا بوده تو چرا جلوی اینها را گرفتی؟ این که خلاف قرآن هست خلاف نص صریح قرآن کریم هست و اگر گوساله سامری بههرحال گوساله پرستان، دیگر چه بگوییم بیشتر از این نمیشود وارد شد. مجری:خیلی تشکر میکنیم، حالا نسبت به کلام جناب آقای صادق زاده واینکه بالاخره جعلیاتی در این کتابها وجود دارد آیا چطور میتوانیم از این انگیزهها و جعال ما یاد بکنیم؟ استاد یزدانی:صحبتی که ایشان داشتند مشخصاً بحث حدیث غرانیق بود که حدیث غرانیق دیگر کل مبنای اهل سنت را زیر سؤال میبرد، روایتی که در «صحیح بخاری» خلاصهاش آمده در کتابهای دیگر مفصل با سندهای صحیح آمده و حتی محمد بن عبدالوهاب به عنوان یک مطلب قطعی نقل میکند در کتاب «مختصر سیرة الرسول» خودش در صفحه شماره 35 که نعوذبالله وقتی پیغمبر این آیه را خواند «أَ فَرَأَيْتُمُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّى وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرى» مختصر سیرة الرسول، محمد بن عبدالوهاب، ص 35 شیطان آمد و القاء کرد به پیغمبر خودش را جای جبرئیل جا زد پیغمبر متوجه نشد نعوذباالله و این آیه را میخواند ادامۀ «تلک الغرانیق العلی وإن شفاعتهن لترتجی» و از این مسائل که کفار خوشحال شدند آمدند همه سجده کردند و ایمان آوردند و این مسائل، این در صحیح ترین کتابهای شما است بزرگانشما این قضیه را پذیرفتند و کل مبانیشما را در بحث نبوت زیر سؤال میبرد، اگر این آیه را شیطان آورده و پیغمبر هم متوجه نشده آن را با جبرئیل اشتباه گرفته از کجا معلوم که آیات دیگر را اشتباه نگرفته؟ جایهای دیگر، در روایت دارند میگویند جبرئیل آمد گفت این چه است این آیات را من نیاوردم، آمد رفع اشکال بکند، از کجا معلوم دفعه دوم هم باز شیطان نیامده باشد؟ چه تضمینی هست؟ بعد از آن شاید شیطان همیشه میآمده، پیغمبر که تشخیص نمیداد، شیطان آمد آیه نازل میکرد بعد دوباره نص میکرد، از کجا معلوم نعوذ باالله؟ این حرفی که شما زدید اصل کل حرف اینها را دارد، اما چطوری میشود اینها را فهمید؟ مشخص است آیات قرآن کریم؛ ما درباره پیغمبر عصمتش را صریح واضح از قرآن کریم ثابت می کنیم تهمتهای میزنند واضح است جعلی هست، با قرآن میسنجیم هم شیعه روایت دارد هم سنی روایت دارد که روایات را باید با قرآن سنجید روایاتی که مخالف قرآن هست را باید به دیوار کوبید همۀ تهمتهای که اینها به پیغمبر زدند مثل بحث غرانیق و بقیه را با قرآن میسنجیم قرآن صریح و واضح و روشن به ما عصمت پیامبر را ثابت کرده و جعلی بودن اینها را راحت از آنجا تشخیص میدهیم، حالا چه کسی جعل کرده؟ بنی امیه دستگاه حدیث سازی داشتند در عصر معاویه و بعد از آن معاویه روایت میساخت پول میداد به أبو هریره و فلانی و فلانی و خیلیهای دیگر که بیایید حدیث بسازید و آنها حدیث میساختند شخص است حالا هر کسی میخواهد باشد بههرحال روایت جعلی هست. مجری:حاج آقا یک وقتی بالاخره روایت و حدیثی که جعل میشود در مثلاً مذمت یک فردی هست یا بالاخره میخواهند یک نفر را توثیق بکنند میخواهند تعریف بدهند از یک شخصی، اما یک مطلبی مثل این که العیاذ باالله توهین به شخص پیامبر هست این دیگر به چه انگیزۀ هست؟ استاد یزدانی:اصل نبوت را زیر سؤال میبرد اینها، تماماً هدف معاویه این بود که دین اسلام را نابود کند خودش میگوید من تا نام پیغمبر را از بین نبرم زمین نمینشینم مسعودی نقل میکند، اصلاً کارش همین بوده، این روایت را جعل کرده که اصل نبوت پیغمبر را زیر سؤال ببرد و بر گُرده مردم بتواند راحتتر سوار بشود، این مشخص است که آنها ساختند و اصلاً کل نبوت را زیر سؤال میبرد، از کجا معلوم قبل از آن بعد از آن همه شیطان نبوده باشد در چهره جبرئیل، حالا بحث عرفان هم بود اتفاقاً یک کلیپ داشتیم که کاش میشد آن کلیپ را پخش کرد، اگر بحث عرفان پیش بیاید یک زمانی میشود آن کلیپ را پخش کرد که یکی از این عرفا سالها، سالها شیطان به او میآمده و فکر میکرده کشف شهود هست و خیلی از مسائل، بعد اواخر عمرش شیطان آمد گفت که همه این قدرتهای که تو داشتی از من بوده، میگفت آن عارف سالها گریه کرد و زاری کرد تا بالاخره شیطان را از خودش دور کرد و دوباره خداوند نمیدانم چه شد، حالا بههرحال بحث جالبی هست که آنجا میشود مطرح کرد، یکی از بزرگان عرفا است. مجری:کلیپ شماره 127 را با هم ببینیم سریعاً إن شاءالله برگردیم و پاسخگو باشیم. کلیپ:در صحیح بخاری و مسلم هم داریم که رسول الله (ص) وقتی که أبوذر با بلال حرفشان میشود بعد أبوذر ناراحت میشود به بلال میگوید که «يا ابن ام السوداء» سیاه پوست بود دیگر، او را به سیاه پوستیش به حساب منقسم میداند توهین میکند به او، بعد رسول الله (ص) به أبوذر میفرمایند، أبوذر از شخصیتهای بارز جامعه اسلامی است، چه میفرمایند؟ فرمود «إنك امرؤٌ فيك جاهلية» فردی هستی که در جاهلیت هست یعنی این حرفی که تو میزنی این از صفت مؤمن نیست این صفات جاهلیت بود که مردم را بر اساس رنگ، نژاد، زبان، خاک، قبیله، تقسیم بندیشان میکردند شرف آنها براساس این مسائل بود، اسلام آمده اینها را از بین ببرد، تو الآن داری بلال را به چیزی مورد طعنه قرار میدهی که دست خودش نیست خدا او را اینگونه آفریده سفید پوست بودن یا سیاه پوست بودن که ملاک نیست ملاک بندگی برای خدا است «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ» به أبوذر این را میفرمایند رسول الله که «إنك امرؤٌ فيك جاهلية» در تو این صفت جاهلیت هست این حرف از جاهلیت هست که أبوذر گفتند که «یا رسول الله أ علی کبر سنی» با این پیری با این سنی هم که دارم در من جاهلیت هست؟ که رسول الله (ص) میفرمایند که بله این صفت جاهلیت هست. مجری:سؤال ایشان را شنیدیم أبوذر به بلال به خاطر وصفی که مادرشان داشته رنگ پوست مادرشان توهین کردند. استاد یزدانی:یکی از آن روایتهای که جعلی هست قطعاً همین روایت هست که در صحیح بخاری هست؛ «صحیح بخاری» حدیث شماره 30، همان اول صحیح بخاری هست که بحث رَوَزه است و أبوذر و بههرحال خیلی، حالا ما کاری به آن نداریم قطعی هست که روایت جعلی هست، من فقط در یک روایت از منابع اهل سنت بخوانم روایت جالبی هست که در کتاب «سلسلة الاحادیث الصحیحه» جلد اول ، نویسند محمد ناصر الدین البانی ، مکتبة المعارف ریاض، صفحه 114، حدیث شماره 49، که خودش میگوید سندش صحیح است، میگوید: «خلق الله آدم حین خلقه فضرب کتفه الیمنی فأخرجه ذریّة بیضاء کأنهم الذّر» خدا وقتی آدم را خلق کرد در کتف راستش زد و یک ذریه سفید مثل ذر بیرون آمد «و ضرب کتفه الیسری فأخرج ذریة السوداء کأنهم الحمم» بعد در کتف چپش زد و ذریه سیاهش از کتف چپش خارج شد مثل کبوتر سیاه بود سلسلة الأحادیث الصحیحه، محمد ناصر الدین البانی، مکتبة المعارف ریاض، ج 1، ص 114، ح 49 به آن که از سمت چپ خارج شده بود «إلی الجنة و لا ابالی» همه اهل بهشت هستید بروید بهشت و آنکه در طرف راست خارج شده بود «فقال للذی فی کتفه الیسری إلی النار و لا ابالی» خب از این روایت خیلی واضح و روشن میشود استفاده کرد که سفید پوستها اهل بهشت هستند، سیاه پوستها همه اهل جهنم هستند، روایت هم «اسناده صحیح»اگر نژاد پرستی هست آن تهمت را به حضرت ابوذر نزنید، حالا اگر باشد خب کتابهای شما است، آن قطعاً تهمت است بیایید این روایت را از کتابهای خودتان حذف کنید که سفیدها همه اهل بهشت سیاهها همه اهل جهنم، هستند حالا بعضیها توجیهاتی هم کردند که مقصود این نیست ، سعید و شقی در آن زمان مشخص شده ، خب اگر آن هم باشد که میشود جبر دیگر، سیاهها همیشه اهل جهنم هستند آنهایی که بخت سیاه دارند، آنهایی که بختشان سفید است از همان زمان مشخص شده، آنهایی که بختشان سیاه است از همان زمان مشخص شده، خب این جبر است دیگر، دیگر چیزی غیر از جبر نمیتواند باشد. مجری:بسیار خب خیلی لطف کردید استفاده کردیم این جلسه هم حضرت استاد از محضرتان، همچنین از همه شما بینندگان عزیز و ارجمند هم تشکر میکنم که تا انتهای برنامه همراه برنامه خودتان کلمه طیبه بودید ان شاء الله که بتوانیم معنویت خودمان را روز به روز بیافزاییم آماده بشویم برای ماه ضیافت الله و خودمان را پاک و طاهر بکنیم و طوری باشد اعمال و رفتار مان که ان شاء الله غفران الهی را تا انتهای ماه شعبان توانسته باشیم کسب بکنیم. اللهم جعل محیانا محیا محمد و آل محمد، اللهم جعل مماتنا ممات محمد و آل محمد ، اللهم صلی علی محمد و آل محمد. «والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته»
|