![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
2021 February 25 - پنج شنبه 07 اسفند 1399 | ![]() |
![]() |
![]() |
دانلود صوت قسمت دهم ویژه برنامه صدیقه شهیده به مناسبت ایام فاطمیه و شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین یزدانی بسم الله الرحمن الرحیمتاریخ : 29 دی 1399استاد یزدانی:اعوذ بالله من الشیطان لعین الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد الله رب العالمین ثم الصلاة و السلام علی محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین اللهم صلی علی محمد و اهل بیته و صلی علی البطول الطاهره الصدیقة المعصومه التقیة النقیة الرضیه الزکیة الرشیده المظلومة المقهوره المغصوبة حقها الممنوعة ارثها المکسورت ظلعها المظلوم بعلها المقتول ولدها سلام و عرض ادب داریم خدمت همه بینندگان عزیز شبکه جهانی حضرت ولیعصر در هر جایی از این عالم که هستید امیدوار هستم که عزاداریهای شما در این ایام مورد قبول درگاه الهی قرار گرفته باشد و نام همه ما را ان شاء الله در زمره عزاداران صدیقه شهیده سلام الله علیها ثبت و ظبط بفرماید و امیدوار هستم که بتوانم امشب برنامۀ در خور شأن شما بینندگان عزیز ان شاء الله تقدیمتان کنیم و امیدوار هستم که فاطمه زهرا صدیقه شهیده (س) از همه ما ان شاء الله راضی باشد. خب برنامۀ که امشب من خدمتتان هستم و دربارۀ آن صحبت خواهم کرد همانطوری که حتماً در فضای مجازی و کانال شبکه جهانی حضرت ولیعصر و همینطرو پیج شبکه دیدید سؤالاتی میخواهم از مخالفان مذهب شیعه بپرسم، آنهایی که حق را در بحث شهادت حضرت زهرا (س) به خلفا میدهند و از آنها پیروی میکنند، این نکته را هم همین اول برنامه توضیح بدهم که هدف من از این برنامه به هیچ وجه توهین به مقدسات احدی نیست، قصد توهین نداریم و همانطور که بارها استاد ما حضرت آیت الله قزوینی در برنامۀهای مختلف تأکید کردند روی این مسئله توهین و اهانت به مقدسات هیچ کسی را جایز نمی دانیم و این مسئله اصلاً به هیچ وجه هدف ما نیست، اما سؤالاتی در ذهن من شیعه و همینطور قطعاً این سؤالات در ذهن جوانان اهل سنت هست که این سؤالات باید جواب داده بشود، جوابش را ما که نباید بدهیم، مقصود از این سؤالاتی که خدمتتان عرض خواهم کرد، علمای اهل سنت هست، علمای سلفی هست، علمای وهابی هست ،که بیایند و جواب این سؤالات بسیار مهم را حتماً بدهند و ذهن جوانان را روشن کنند. اولین سؤالی که من قصد دارم بپرسم از این دوستان این است که طبق روایتی که در صحیح مسلم وجود دارد، صحیح مسلمی که در وزارت اوقاف عربستان سعوی چاپ شده، چاپ دوم در سال 1421 صفحه شماره 47 روایت شماره 112 یا 61 از این باب صحیح مسلم، چاپ وزارت اوقاف عربستان سعودی، چاپ دوم، چاپ 1421، ص 47، روایت 112-(61) از أبوذر هست که رسول خدا(ص) فرموده «لیس من رجُلٍ ادَّعی لِغَیرِ أبیه وهو یعلمه إلا کفر» حالا بحثمان این مورد نیست، اما این مسئله «ومنِ ادَّعی ما لیس له فلیس منَّا ولیتبوَّأ مقعدهُ من النار» کسی ادعای بکند حقی را بخواهد چیزی را بخواهد که مال او نیست ادعای ناحقی بکند که مال او نیست اگر کسی چنین کاری بکند از ما نیست «ولیتبوأ مقعده من النار» چنین کسی جایگاهش جهنم است و قطعاً وارد جهنم خواهد شدخیلی روایت جالبی هست علمای اهل سنت توضیح دادهاند که مقصود از این جمله چه هست مثلاً آقای إبن دقیق العید از علمای بزرگ اهل سنت در کتاب «إحکام الأحکام» جلد دوم چاپ عالم الکتب بیروت چاپ دوم چاپ 1407 توضیح داده که مقصود از این جمله چه هست صفحه شماره 209 إحکام الأحکام، إبن دقیق العید، چاپ عالم الکتب بیروت، چاپ دوم، چاپ 1407، ج 2، ص 209 «وقوله علیه السلام من ادعی ما لیس له» اینکه پیغمبر فرموده اگر کسی ادعا کند چیزی را که مال او نیست شامل همه دعواهای باطل میشود از جمله دعوای مالی ناحق ، کسی دعوای مالی ناحقی داشته باشد چنین کسی خدا پیغمبر وعده آتش جهنم به او داده و گفته او اهل جهنم خواهد بود «فلیتبوأ مقعده من النار» کسی که ادعای مالی ناحقی بکند پیغمبر به او دعده جهنم داده و چنین کسی مستحق آتش جهنم هست، حالا سؤال میکنیم سؤال ما خیلی ساده است این مقدمه را از صحیح مسلم گفتم خدمتتان، حضرت زهرا(س) قطعاً فدک را درخواست کردند دیگر این شک و شبههای در آن نیست و در صحیح مسلم و صحیح بخاری و همه کتابهای اهل سنت آمده و بارها ما این را گفتیم، امد فدک را طلب کرد بخشی خیبر را طلب کرد سهم خودش از خیبر را و همینطور تمام اموالی که به عنوان فیئ مال پیغمبر بود را درخواست کرد، حال سؤال این است؛ آیا این ادعای که حضرت زهرا(س) کرد حقش بود یا نبود؟ اگر حق حضرت زهرا(س) بود پس کسی که حق او را نداد حق او غصب کرد باید مشمول این آیه بشود مشمول این روایت بشود و طبق گفته پیغمبر «فلیتبوأ مقعده من النار»، اگر حق حضرت زهرا(س)نیست حقش نبود این مال پس ادعای ناحق کرده و طبق گفته پیغمبر باید سیده زنان اهل بهشت اهل جهنم باشد، ما چیکار کنیم این وسط؟ علمای اهل سنت به ما پاسخ بدهند اینجا حق با چه کسی بود؟ حق با حضرت زهرا(س) بود یا حق با أبوبکر بود؟ اگر حق با حضرت زهرا(س) باشد باید آن کسی که ادعا کرده ادعای ناحق کرده که این اموال مال همه مردم هست و صدقه هست «فلیتبوأ مقعده من النار»، اگر حق با أبوبکر باشد نعوذ باالله سیده زنان اهل بهشت اهل جهنم است، کدام را انتخاب میکنید؟ راه فراری وجود ندارد چون روایت خیلی واضح است شرح علماب اهل سنت هم خیلی واضح و روشن هست، این سؤال اول ما امیدوار هستیم که بینندگان عزیز سنی که روی خط میآیند همینطور شبکههای وهابی به این سؤال ما جواب بدهند هر دو مقدمه از صحیح بخاری و مسلم هست مقدمه اول از صحیح مسلم و مقدمه دوم هم در بخاری هست هم در مسلم که حضرت زهرا(س) حقش را طلب کرده، این سؤال اول ما. اما سؤال دوم باز از علمای اهل سنت باز هم این سؤال را داریم که خیبر طبق روایتی که در صحیح مسلم هست غیر از فدک بحث خیبر بحث جدای هست، طبق روایتی که در صحیح مسلم هست پیامبر بزرگوار اسلام بخشی از خیبر را تقسیم میکرد بین نزدیکان خودش بخشی از آن را به همسران خودش میداد، بخشی را به حضرت زهرا(س) میداد، بخشی را به عباس عموی خودش میداد و بخشی را هم صرف کارهای دیگر میکرد صرف فقرا و مساکن و بقیه کارهای که پیغمبر صلاح میدانست، این به هر حال هر کدام از اقارب پیغمبر سهمی از خیبر داشت که سالیانه بعد از برداشت محصولات خیبر پیغمبر به آنها میداد، عباس عموی پیغمبر و همینطور حضرت زهرا(س) آمدند پیش أبوبکر و این سهم را خواستند، غیر از فدک چیز دیگری است فدک بحث دیگر است جای دیگر است خیبر جای دیگر است، طبق روایتی که الآن در صحیح بخاری هست «صحیح بخاری» چاپ بیت الافکار دولیه سال 1419، 1998 چاپ شده چاپ اول، از یکی از معتبرترین چاپهای صحیح بخاری هست که با نسخه یونینیه و سلطانیه نسخه معروف صحیح بخاری و اولین چاپ صحیح بخاری هم تطبیق داده شده و محمد فؤاد عبدالباقی شماره گذاری کرده و خیلی چاپ معتبری هست، کتاب الفرائض باب سوم «باب قول النبی لا نورث ما ترکنا صدقة» صحیح بخاری، چاپ بیت الافکار دولیه، چاپ 1419هه، 1998م، چاپ اول،شماره گذار محمد فؤاد عبدالباقی، کتاب الفرائض، باب 3 از عروه ار عایشه نقل شده که فاطمه و عباس آمدند پیش أبوبکر «یَلتَمِسان میراثهما من رسول الله» اینها آمدند ارثشان را از پیغمبر خواستند، این یک مسئله «وهما حینئذٍ» این دوتا در همین هنگام «یطلبان أرضیهما من فدک» همینطور زمینهای خودشان را از فدک هم میخواستند «وسهمهما من خیبر» سهم خودشان را از خیبر هم میخواستند ببینید بحثهای مختلفی است درخواستها درخواستهای متعددی هست میراثشان از پیغمبر، زمین های که در فدک داشتند هم عباس داشت هم حضرت زهرا(س) داشت و همینطور سهمشان را از خیبر میخواستند اما أبو بکر چه گفت؟ گفت نه من از پیغمبر شنیدم هر چه که ماند صدقه است، در ادامه همین روایت که حالا شماره دیگری گذاشته شماره 6726 أبوبکر گفت من از پیغمبر شنیدم «لانورث ما ترکنا صدقة، إنما یأکلُ آل محمد من هذا المال» صحیح بخاری، چاپ بیت الافکار دولیه، چاپ 1419هه، 1998م، چاپ اول،شماره گذار محمد فؤاد عبدالباقی، کتاب الفرائض، باب 3، روایت 6726 و از این مسائل.... أما در این روایت از صحیح بخاری دیدیم که حضرت زهرا(س) آمد آن بخشی را که از خیبر هر سال پیغمبر به او میداد سهم میداد را درخواست کرد أبوبکر گفت نه اینها همه صدقه هست، اما در صحیح مسلم که باز یکی از کتابهای صحیح اینها است و اصح الکتب بعد کتاب الله اینها است آمده که در زمان خلافت خلیفه دوم، «صحیح مسلم» چاپ دار السلام یا همان وزارت اوقاف عربستان سعودی چاپ دوم 1421 چاپ شده، کتاب المساقات صفحه 678 روایت شماره 3963، کتاب شماره 22 باب اول حدیث دوم از این باب صحیح مسلم، چاپ دار السلام اوقاف عربستان سعودی، چاپ دوم، چاپ 1421، ص 678، روایت 3963، کتاب المساقات، (کتاب شماره 22-باب اول-حدیث 2) ببینید توضیح میدهد؛ رسول خدا به هر حال خیبر را داده بود به کسی برای زراعت و بابت زرعتی که میکرد یک سهمی به آن کسی که زراعت میکرد میداد «فکان یعطی أزواجه کل سنةٍ مِائة وسقٍ» هر سال به همسران خودش بخشی از این وسق (یک پیمانهای بوده) هشتاد وسق از خرما و نمیدانم بیست وسق از جو میداد و از این مسائل «فلما ولی عمر قسم خیبر» وقتی عمر به خلافت رسید خیبر را تقسیم کرد «خَیَّرَ اَزْوَاجَ النَبِیِّ (صلیاللهعلیهوسلم) اَنْ یُقْطِعَ لَهُنَّ الاَرْضِ و الْمَاءِ اَوْ یَضمَنَ لَهُنَّ الأوساق کُلَّ عام» اینجا وقتی عمر به خلافت رسید میخواست خیر را تقسیم کند زنهای پیغمبر را مخیر کرد، شما می خواهید همان کاری را که پیغمبر میکرد هر سال یک بخشی را میداد بعد از اینکه محصول برداشت میشد را به شما بدهد یا میخواهید به شما زمین بدهیم آب بدهیم؟ آب و زمین بدهیم؟ بعضیها آمدند آب و زمین را انتخاب کردند بعضیها گفتند مثل همان زمان پیغمبر همان هشتاد وسق و نمیدانم بیست وسق را به ما بدهید، اما عایشه چیکار کرد عایشه و حفصه؟ «فکانت عائشة وحفصة ممن اختارتا الأرض والماء» از این سهم خیبر که در زمان پیغمبر میخوردند و پیغمبر به اینها میداد بعد از پیغمبر هم عمر بن خطاب آمد به اینها همان سهم را داد زمین داد به اینها آب داد، تقسیم کرد زمین خیبر را، حالا سؤال میکنیم؛ حضرت زهرا(س) وقتی آمد همان سهم را خواست أبوبکر گفت نه همۀشان صدقه هستند هیچ چیزی به شما نمیدهیم و نداد یک جو به حضرت زهرا(س) نداد یک دانه خرما از خرماهای خیبر که سهمش بود نداد به عباس عموی پیغمبر نداد چطور شد که به خلیفه دوم وقتی رسید هم زمین داد هم آب داد هم به بقیه همسران پیغمبر داد، این صحیح بخاری و صحیح مسلم است، اگر صدقه بود اگر آن اموال صدقه بود چرا برای عایشه و حفصه صدقه نیست؟ اگر برای عایشه و حفصه صدقه نیست چرا برای حضرت زهرا(س) صدقه است؟ این تناقض واضح و روشن را شما به ما جواب بدهید ما منتظر هستیم یک جواب واضح از شما بشنویم ولی متأسفانه قطعاً و یقین داریم هیچ کدام از شما برای این جوابی ندارید و جواب هم نخواهید داد، این سؤال دوم که من از خدمتتان پرسیدم. اما سؤال سوم؛ یک سؤالی را آقای مخرالدین رازی از زبان شیعه نقل میکند خیلی سؤال جالب هست در «تفسیر فخر رازی» معروفترین تفسیر اهل سنت و شاید یکی از بهترین تفاسیر اهل سنت تفسیر کبیر یا مفتح الغیب آقای امام فخر الدین رازی متوفی 604 جلد نهم چاپ دار الفکر در سال 1401 چاپ شده 1981 میلادی، صفحه شماره 217 تفسیر فخر رازی، امام فخر الدین رازی، متوفی 604، چاپ دار الفکر، چاپ 1401هه 1981م، ج 9، ص 217 در تفسیر سوره مبارکه نساء همین بحث «لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ» اینجا این سؤالاتی را مطرح کرده سؤال دوم را که باز از زبان شیعه مطرح میکند و هیچ جوابی به آن نمیدهد خیلی سؤال جالبی است «أن المحتاج إلی معرفة هذه المسألة ما کان إلا فاطمة وعلي والعبّاس» اینکه پیغمبر بزرگوار اسلام آمده باشد و فرموده باشد هر چه من بر جا میگذارم همۀ آن صدقه است هر چه از من بر جای میماند تمام ما ترک من صدقه است خب چه کسی از حضرت زهرا(س) و امیرالمؤمنین و عباس محتاجتر به این مسئله شرعی؟ پیغمبر چرا این مسئله شرعی به این مهم را که اختصاص داشت به صدیقه طاهره و امیرالمؤمنین و عباس به اینها نگفت؟ چرا به اینها نگفت؟ «وهؤلاء كانوا من أكابر الزهّاد والعلماء وأهل الدين» اینها اهل دین بودند چرا به اینها نگفت؟ رفت به چه کسی گفت؟ به أبو بکر گفت، من از پیغمبر شنیدم که هر چه بر جا گذاشتم صدقه باشد، چرا به تو گفته؟ چرا به حضرت زهرا(س) نگفته؟ «وأبوبکر فإنّه ما كان محتاجاً إلى معرفة هذه المسأله البته» اصلاً به أبوبکر ربطی نداشت این مسئله که پیغمبر بیاید به او بگوید «لأنّه ما كان ممّن يخطر بباله أنّه يورّث من الرسول (ع)» اصلاً أبوبکر به ذهنش هم خطور نمیکرد که از پیغمبر ارث ببرد پس پیغمبر چرا به او آمد این مسئله ارثی که اختصاص به حضرت زهرا(س) و امیرالمؤمنین و عباس داشت را به او گفت به خودشان نگفت؟ «فكيف يليق بالرسول أن يبلّغ هذه المسألة إلى من لا حاجة له إليها، ولا يبلّغها إلى من له إلى معرفتها أشدّ الحاجة؟» آیا شایسته است؟ مگر وظیفه پیغمبر ابلاغ حکم شرعی به مردم نیست؟ این همه آیه قرآنکریم داریم وظیفه پیغمبر ابلاغ دین هست اگر ابلاغ نکند چه میشود چه میشود، وظیفه پیغمبر ابلاغ دین هست ابلاغ احکام شرعی به مردم هست، ابلاغ حکم شرعی که اختصاص به حضرت زهرا(س) دارد به امیرالمؤمنین و عباس دارد به آنها نمیگوید میرود به یک کسی میگوید که هیچ ربطی به او ندارد این شایسته است؟ این پیغمبر هست؟ چه جواب داده آقای فخرالدین رازی؟ هیچ سکوت مطلق چون جواب ندارد این سؤال، اگر جواب دارد این سؤال بیایید برادران عزیز اهل سنت ما خیلی شما را دوست داریم ما دوست داریم شما بیایید روی خط و به این سؤال جواب بدهید علمای سلفی علمای که هر روز در کشور جمهوری اسلامی در این کشور امن روی خطبه نماز جمعه بلندگو به دست میگیرید علیه حضرت زهرا(س) و اعتقادات شیعه شبهه افکنی میکنید بیایید به این سؤال جواب بدهید به این سؤال بسیار مهم؛ چرا پیغمبر چیزی را که مربوط به حضرت زهرا(س) بود را به بقیه گفت؟ چرا به خود حضرت زهرا(س) نگفت؟ این ممکن هست؟ اصلاً شایسته پیغمبر نیست که حکمی را که مربوط به یک شخص است به دیگری بگوید و به خودش نگوید، این سؤالی که آقای فخرالدین رازی مطرح کرده. سؤال چهارم: خیلی سؤال بسیار مهمی هست؛ حضرت زهرا(س) بعد از پیغمبر ارثی نبرد طبق روایتی أبوبکر از پیغمبر نقل کرد و ادعا کرد که پیغمبر گفته «لا نورث ما ترکنا صدقة» باشد قبول هیچ کس پس باید ارث نبرد چرا همسران پیغمبر حجرههای را که در اختیار آنها بود 9تا حجره از حجرههای پیغمبر را ارث بردند؟ هیچ دلیلی و هیچ مستندی در هیچ کتابی از کتابهای شیعه یا سنی نداریم که پیغمبر قبل از وفاتش این حجرهها را به همسرانش بخشیده باشد هیچ مستندی وجود ندارد یک مستند اگر هست بیایید به ما بگویید، پس چرا بعد از وفات پیغمبر(ص) همسران پیغمبر این حجرهها را به ارث بردند ماندند در داخل آنها؟ اگر صدقه بود باید اینها بلند میشدند ببینید آقای إبن تیمیه یک اعتراف جالبی در «مجمع الفتاوی» خودش دارد «مجمع الفتوی» إبن تیمیه چاپ وزارت اوقاف عربستان سعودی جلد شماره 27 در سال 1425 به دستور ملک فهد هم این کتاب چاپ شده، صفحه شماره 323 مجمع الفتاوی، إبن تیمیه، چاپ وزارت اوقاف عربستان سعودی، چاپ 1425، ج 27، ص 323 داستان حجرههای همسران پیغمبر را نقل میکند در کجا بود و در شرق مسجد بود و قبله بود و از این مسائل، میگوید تا زمان خلافت ولید بن عبدالملک بن مروان مانده بود این حجرهها و ضروری بود که این حجرهها جزء مسجد بشود «فإن الولید کتب إلی نائبه عمر بن عبدالعزیز أن یشتری الحجر من ملاکها» ولید بن عبدالملک به نائب خودش عمر بن عبدالعزیز دستور داد که این حجرهها را از صاحبانش بخرد صاحبانش چه کسانی بودند؟ ورثه همسران پیغمبر «فإنهن کن قد توفین کلهن» همۀشان در آن زمان از دنیا رفته بودند این حجرهها به چه کسانی رسیده بود؟ اگر صدقه بود باید مال عموم مردم باشد، به ورثهاش رسیده بود به ورثه این همسران رسیده بود، دستور داد این حجرهها را بخر و وارد مسجد کن، او هم همین کار را کرد همه حجرهها را خراب کرد و وارد مسجد کرد، مگر نگفته بودید که پیغمبر هیچ ارثی به جا نمیگذارد؟ چرا این حجرهها را به ارث گذاشته؟ چرا این حجرهها را به ارث برد همسرانشان؟ همسران پیغمبر ارث ببرند دختر پیغمبر ارث نبرد؟ عموی پیغمبر ارث نبرد؟ کدام شرع این را جایز میداند؟ این حجرهها اگر أبوبکر راست گفته بود مال عموم مسلمانها بود تا قیام قیامت باید همه مسلمانها در این شریک باشند هیچ تصرف در این را ندارد یک ملک مشاع میشود، چرا عایشه در این زمین آمد پدر خودش را دفن کرد؟ مجوز داشت از پیغمبر؟ مال شخصیاش بود؟ که ما شخصیاش هیچ دلیلی ندارد، از مردم اجازه گرفته بود؟ نهف پس چرا دفن کرد؟ بعد از او چرا خلیفه دوم را دفن کرد؟ اینها سؤالات بسیار مهمی است که بیایید به ما جواب بدهید؟ در ذهن منِ شیعه این سؤال هست اگر پیغمبر ارث نگذاشت چرا همسرانش حجرهها را ارث بردند؟ آنها هم نباید ارث میبردند، اگر نه همسرانش ارث میبردند چرا حق حضرت زهرا(س) غصب شد؟ چرا به حضرت زهرا(س) ارث نرسید؟ کدامش راست است؟ کدام اینها درست است؟ عملکرد کدام یکی درست است؟ چرا حضرت زهرا(س) این همه دشمن داشت در میان مسلمانها؟ چرا حقش را عصب کردند؟ این سؤالی است سؤال چهارم که من از اینها پرسیدم و اگر کسی هست بیاید جواب بدهد من منتظر جوابش هستم. سؤال بعدی: این سرال بسیار مهمی هست؛ در «صحیح بخاری» اصح الکتب بعد کتاب الله شما آمده «صحیح بخاری» چاپ وزارت اوقاف عربستان سعودی، سعی کردم چاپها را همه چاپ عربستان انتخاب کنم، چاپ اول در سال 1417 در ریاض چاپ شده این کتاب، صفحه شماره 1290 کتاب 78 باب شماره 62 حدیث 6076، این چندین جای صحیح بخاری آمده سه جای صحیح بخاری حداقل این روایت آمده که پیغمبر بزرگوار اسلام فرموده «لا تَبَاغَضُوا، و لا تَحَاسَدُوا ولا تَدَابَرُوا وكُونوا عبادَ الله إخوانًا » ای مسلمانها با هم دشمن نباشید بغض و کینه همدیگر را در دل نداشته باشیدب با هم حسادت نکنید بنده خدا باشید برادر همدیگر باشید «ولا یحلُّ لمسلمٍ أن یهجُر أخاه فوق ثلاث لیالٍ» هیچ مسلمانی حق ندارد بیش از سه شبانه روز با برادر مسلمان خودش قهر باشد صحیح بخاری، چاپ وزارت اوقاف ریاض عربستان سعودی، چاپ اول، چاپ 1417، ص 1290، کتاب 78، باب 62، ح 6076 حکم پیغمبر است حلال نیست حرام است، حرام کسی بیش از سه روز با برادر دینی خودش قهر باشد حکم صریح پیغمبر است، حضرت زهرا(س) چیکار کرد؟ در همین صحیح بخاری صفحه 628 کتاب فرض الخمس باب اول حدیث 3093، اینهم سه جای صحیح بخاری آمده که وقتی أبوبکر آن حرفها را زد «فغضبت فاطمة بنت رسول الله صلیاللهعلیهوسلم» فاطمه زهرا(س) عصبانی شد صحیح بخاری، ص 628، کتاب فرض الخمس،باب اول، ح 3093 حرف أبوبکر را قبول نکرد ناراحت شد با أبوبکر قهر کرد «فلم تزل مهاجرته حتی توفیت» تا زنده بود با أبوبکر قهر بود مگر پیغمبر نگفت بیش از سه روز مسلمانی حق ندارد با برادر مسلمان خودش قهر کند؟ چرا حضرت زهرا(س) تا آخر عمر با أبوبکر قهر کرد؟ سؤال در ذهن من هست در ذهن شما برادران عزیز سنی هم هست آنروز اتفاقاً هفته گذشته یک برادرد سنی هم آمده بود همین سؤال را میپرسید، حتی طبق آیه قرآنکریم حق ندارد کسی با برادر دینی خودش قهر باشد، چرا حضرت زهرا(س) قهر بود؟ چرا قهر بود؟ مگر این دستورات را از پیغمبر نشنیده بود؟ مگر آیه قرآن نخوانده بود؟ مگر حرفهای پیغمبری که هر روز پیغمبر میآمد نشنیده بود؟ شنیده بود، پس چرا با أبوبکر قهر بود؟ من سؤال دارم میپرسم نکند حضرت زهرا(س) اصلاً أبوبکر را برادر دینی خودش نمیدانست که با او تا آخر عمر قهر کرد؟ ما برای قهر کردن مجوزهای داریم با برادر دینی قهر نمیشود مگر فلام باشد، مگر فلان باشد، مگر فلان باشد، این استثناءها را بیایید به ما بگویید چرا حضرت زهرا(س) به چه عنوان به چه مجوز شرعی با کدام دست آویز شرعی با أبوبکر تا آخر عمر قهر کرد و با او حرف نزد؟ این سؤالی که باید جوابش را به ما بدهید. سؤال بعدی سؤال شماره شش: این سؤال خیلی دردآور هست برای منِ شیعه خواندنش سخت است انصافاً؛ میدانید امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب(ع) در تمام جنگهای که حاضر بود پرچمدار پیغمبر بود در جنگ بدر اگر امیرالمؤمنین نبود پیروزی نصیب مسلمانها نمیشد، در جنگ اُحد بزرگترین فرماندهان لشکر أبوسفیان را امیرالمؤمنین به خاک و خون کشید بزرگترین و طلحة بن أبی طلحۀشان را نصف کرد از وسط و بُسْرِ بْن اَرْطاة و بقیه، خیلیها را امیرالمؤمنین آنجا زمین زد، خیلیها کارهای عجیب و غریبی کردند، در جنگ خیبر امیرالمؤمنین بعد از مدتها که مسلمانها پشت یک قلعه مانده بودند هیچ کس جرأت نمیکرد خیلیها رفتند فرار کردند طبق روایت صحیح که اهل سنت نقل کردند پیغمبر یک روز فلانی را فرستاد فرار کرد روز بعد فلانی را فرستاد فرار کرد، تا اینکه امیرالمؤمنین رفت و قلعه خیبر را فتح کرد، در جنگ احزاب امیرالمؤمنین عمر بن عبدود را کشت و جنگ را پیروز کرد، در جنگ حنین امیرالمؤمنین دور پیغمبر میچرخید و از پیغمبر دفاع میکرد، در زمان پیغمبر امیرالمؤمنین همه کاره پیغمبر بود وزیر پیغمبر بود هر جا نیاز بود که جانی آنجا هدیه بشود امیرالمؤمنین پیش قدم بود پیش مرگ پیغمبر بود و آنجا همیشه جلوی پیغمبر بود، اما بعد از وفات پیغمبر روایت صحیح بخاری دارد که روضه مجسم است شیعهها شیعیان امیرالمؤمنین این جملات را ببینند و برای مظلومیت امیرالمؤمنین گریه کنند؛ «صحیح بخاری» چاپ وزارت اوقاف عربستان سعودی، صفحه شماره 873، کتاب المغازی، باب شماره 39، حدیث 4241 صحیح بخاری، چاپ وزارت اوقاف عربستان سعودی، ص 873، کتاب المغازی، باب 39، ح 4241 همان روایت مشهوری که هزاران بار ما از آن استفاده کردیم و بارها و بارها تا قیام قیامت ما از این روایت استفاده خواهیم کرد که وقتی حضرت زهرا(س) آمد و فیئ در مدینه و فدک و خمس خیبر و اینها را خواست أبوبکر گفت نه همه صدقه است حضرت زهرا(س) با او قهر کرد تا اخر عمر تا زنده بود با او قهر بود بعد از پیغمبر شش ماه زنده بود حضرت زهرا(س)، وقتی از دنیا رفت «دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِیٌّ لَیْلًا» امیرالمؤمنین شبانه دختر پیغمبر را دفن کرد «ولم یُؤْذِنْ بها أَبَا بَکْرٍ وَصَلَّى علیها» اصلاً أبوبکر را خبر نکرد بی خبر از أبوبکر نماز را خواند و دفن کرد و خودش نماز خواند، این جملهاش برای ما مهم است «وَكَانَ لِعَلِي مِنَ النَّاسِ وَجْهٌ حَيَاةَ فَاطِمَةَ» امیرالمؤمنین تا فاطمه زنده بود پیش مردم یک آبروی داشت «فَلَمَّا تُوُفِّيَتِ اسْتَنْكَرَ عَلِيٌ وُجُوهَ النَّاسِ» وقتی فاطمه از دنیا رفت همه مردم از علی روی گردان شدند خیلی دردآور است این مسئله، حالا جالب است آقای حافظ علی عباس احمد بن عمر بن إبراهیم قرطبی آن مفسر معروف اهل سنت در کتاب «المفهم» خودش جلد 3 چاپ دار بن کثیر در بیروت، چاپ اول چاپ 1417 همین روایت را توضیح میدهد «و قوله: وکان لعلیٍ من الناس جهةٌ (وجهٌ) حیاةَ فاطمه» تا فاطمه(س) زنده بود علی پیش مردم یک جاه و احترامی داشت «أی: جاهٌ واحترامٌ» احترام داشت «کان الناسُ یحترمون علیّاً فی حیاتها کرامةً لها» تا فاطمه زنده بود مردم علی را احترام میکردند المفهم، حافظ علی عباس احمد بن عمر بن إبراهیم قرطبی، چاپ دار بن کثیر در بیروت، چاپ اول، چاپ 1417، ج 3 چرا؟ چون پاره وجود پیغمبر بود «فلمَّا ماتت وهو لم یبایع أبوبکر، انصرف الناس عن ذلک الاحترام» اما فاطمه(س) که از دنیا رفت دیگر مردم با علی مثل قبل برخورد نمیکردند دیگر احترام نمیکردند، دیگر آن جاه و مقام را پیش مردم نداشت، حالا سؤال میکنیم؛ مگر امیرالمؤمنین با شما چیکار کرده بود؟ تا حضرت زهرا(س) زنده بود تا مدافع داشت تا پیش مرگ داشت پیش شما آبرو داشت، اما مگر شما را کشته بود؟ مگر پدر شما را کشته بود؟ با شما پدر کشی داشت؟ مگر با شما برادر کشی داشت؟ چه داشت که امیرالمؤمنین در زمان پیغمبر همه کاره پیغمبر بود وزیر پیغمبر بود در همه جنگها پرچمدار پیغمبر بود، بعد از پیغمبر اینطوری احترامش شکسته بشود، بعضی از علمای شیعه نقل کردهاند مردم علی را میدیدند رو بر میگرداندند از امیرالمؤمنین، جواب سلام امیرالمؤمنین را نمیدادند، این سؤال هست برای منِ شیعه، برای توی جوان سنی هم قطعاً این سؤال در ذهنت هست؛ چه شده چیکار کرده امیرالمؤمنین که مردم از او روی میگردانند، جواب سلامش را نمیدهند، احترام نمیکنند دیگر علی را؟ مگر چیکار کرده با شما؟ این سؤالی است که بروید از خودتان بپرسید برادران سنی! علمای اهل سنت! علمای سلفی! این وجدانتان را یک روزی قاضی قرار بدهید کلاهتان را قاضی قرار بدهید بپرسید چه شده که امیرالمؤمنین اینطوری احترامش بین شما شکسته شده و دیگر امیرالمؤمنین بین مردم احترام ندارد؟ این ششمین سؤالی که من پرسیدم إن شاءالله باز سؤالات همینطور هست. سؤال هفتم: إبن تیمیه در کتاب «منهاج السنه» خودش جلد 4 چاپ اول چاپ 1406، صفحه شماره 281 بحث این را انجام داده که در نماز بر میت چه کسی مقدم است، آیا امام راتب مقدم هست یا والی مقدم هست؟ میگوید اگر امام راتب باشد و والی، والی مقدم است، حالا بین ولی میت و والی و حاکم چه کسی مقدم است؟ باز «وأکثرهم» اکثر علمای اهل سنت نظرشان این هست که والی مقدم میشود منهاج السنه، إبن تیمیه، چاپ اول، چاپ 1406، ج 4، ص 281 «وأکثرهم قدم الوالی» اکثر علمای اهل سنت این هست که در نماز جنازه در نماز میت باید والی بر ولی مقدم شود، حالا سؤال این هست سؤالی که بارها از شما پرسیدیم و هیچ جوابی هم برایش نداشتید، باز هم میپرسیم؛ چرا حضرت زهرا(س) اینقدر با أبوبکر قهر کرد؟ این قهر را نه تا زمان وفاتش که تا قیام قیامت ادامه داد وصیت کرد که أبوبکر بر جنازه او نماز نخواند، با او طوری قهر کرد که دستور داد وصیت کرد أبوبکر در تشیع جنازه او حاضر نباشد و بر جنازه او نماز نخواند، ببینید علمای اهل سنت این را گفتهاند «تأویل مختلف الحدیث» آقای إبن قتیبه دینوری، أبی محمد عبدالله بن مسلم قتیبه دینوری متوفی 276، در دار إبن قیم و دار إبن عفان در عربستان سعودی این کتاب چاپ شده، صفحه 563 میگوید تأویل مختلف الحدیث، أبی محمد عبدالله بن مسلم قتیبه دینوری، متوفی 276، چاپ دار إبن قیم و دار إبن عفان در عربستان سعودی، ص 563 فاطمه زهرا(س) از أبوبکر میراث پدرش را خواست اما او نداد، وقتی نداد قسم خورد «ألا تکلمه ابدا» هرگز با أبوبکر حرف نزند «وأوصت أن تدفن لیلاً» وصیت کرد که شبانه دفن بشود چرا؟ چرا اینطوری کرد؟ تا آن أبوبکر در تشیع جنازه او در تدفین او و در نکفین او حاضر نباشد «فدفنت لیلاً» و شبانه هم دفن شد چرا حضرت زهرا شبانه دفن شد؟ سؤال ما است خود علمایتان جواب دادند چون نمیخواست أبوبکر در تشیع جنازهاش باشد، این یک، حالا مستند زیاد است، آقای إبن بطال هم در شرح صحیح بخاری، «شرح صحیح بخاری» إبن بطال در مکتبة الرشد ریاض هم چاپ شده جلد سوم صفحه شماره 325 در پاورقی در پایین همین صفحه همین مطلب را گفته؛ امیرالمؤمنین همسرش فاطمه(س) را شبانه دفن کرد، چرا شبانه دفن کرد؟ میخواست أبوبکر بر او نماز نخواند «فَرَّبها من أبی بکر أن یصلی علیها» شرح صحیح بخاری، إبن بطال، چاپ مکتبة الرشد ریاض، ج 3، ص 325 از أبوبکر به نوعی فراری داد و اجازه نداد أبوبکر، مخفیانه از دید أبوبکر دفن کرد و نماز خواند، چرا؟ «کان بینها شیء» چه بود این قضیه؟ بین فاطمه یا امیرالمؤمنین و أبوبکر یک مشکلاتی بود، این مشکلات چه بود؟ آقای إبن بطال وجدانت کجا بود که این مسائل را باید میگفتی؟ چرا نگفتی چه اتفاقاتی افتاد؟ چه قضایایی بود؟ چه کارهای انجام شد؟ «کان بینها شیء» چون بین اینها اختلافاتی بود، و بعد روایت بعدی نقل میکند که حضرت زهرا(س) وصیت کرده بود که أبوبکر بر جنازه او نماز نخواند و شبانه دفن گردد، این سؤال را بارها پرسیدیم ولی تا به حال در طول این 14 قرن کسی برای این سؤال پاسخی نداشته و هیچ وقت هم پاسخ نخواهند داد چون پاسخی برایش وجود ندارد. سؤال هشتم: باز مرتبط هست با همین قضیه؛ حضرت زهرا(س) وصیت کرد که شبانه دفن بشود، چرا؟ چون آنها نمیخواست در تشیع جنازش باشند، چرا قبرش مخفی است؟ چرا امیرالمؤمنین قبر فاطمه(س) را به آنها نشان نداد؟ چرا به ماها نشنان نداد؟ چرا به هیچ کس نشان نداد؟ چرا؟ چون میخواست این قهر و این خشم حضرت زهرا(س) تا قیام قیامت علامتی باشد که حضرت زهرا با آنها مشکل داشت، حضرت زهرا مشروعیت خلافت آنها را قبول نکرد، حضرت زهرا یقین داشت که آنها در نقل روایتی که از پیغمبر نقل میکنند راستگو نیستند ،جالب است آقای سمهودی در کتاب « وفاء الوفاء» خودش به این سؤال جواب داده، جوابی که دل هر مسلمانی را به درد میآورد، «وفاء الوفاء باخبار دارالمصطفی» علامه نور الدین علی بن احمد سمهودی، متوفی 911، با تحقیق خالد عبد الغنی ،مجلد 3-4، چاپ اول، چاپ 2006، در دارالکتب ال علیه بیروت لبنان چاپ شده، صفحه 93 «إنما اوجب عدم العلم یعین قبر فاطمه رضی الله تعالی عنها» حضرت زهرا (س) هم قبرش معلوم نیست کجا است، وفاء الوفاء باخبار دارالمصطفی، با تحقیق خالد عبد الغنی، چاپ اول، چاپ 2006، دارالکتب العلیه بیروت لبنان، ج 3-4، ص 93 قبر خیلیهای دیگر هم معلوم نیست، چرا این قبرها معلوم نیست، چون هیچ بنایی بر قبر اینها ساخته نشده ، گنبدی بارگاهی، هیچ اثری از قبر آنها نیست، چرا این هست، این قضیه «مع ما عرض لأهل البیت رضی الله تعالی عنهم من معاداة ال الولاد قدیماً و حدیثا» چرا قبر حضرت زهرا مخفی است؟ چرا قبر امیرالمؤمنین سالها مخفی بود؟ چرا قبر اینها مخفی است؟ دلیلش چیست؟ چون حاکمان با اینها مشکل داشتند، چون دشمن داشت در میان حاکمان زمان خودشان، حضرت زهرا قبرش مخفی است، چون حاکمان با او دشمن بودند، امیرالمؤمنین قبرش مخفی است چون بنی امیه با او مشکل داشتند میخواستند قبر را پیدا کنند و نعوذ بالله قبر را بشکافند و به جنازه امیرالمؤمنین اهانت کنند، تا زمانی که بنی امیه بود این قبر مخفی بود، بعدها این قبر معلوم شده توسط امام صادق و امام کاظم و سایر ائمه ما، خب حضرت زهرا چه مشکلی با شما داشت ،چه دشمنی با شما داشت که قبرش را از شما مخفی کرد، خب این دشمنان چه کسانی هستند؟ سؤال کنید از خودتان این آقای سمهودی گفته، قبر حضرت زهرا به این دلیل مخفی بود، چون در بین والیان و حاکمان دشمن داشت، خب این دشمن چه کسانی بودند؟ حالا یک سؤال واضح است این سؤال که، چرا حضرت زهرا (س) دشمن داشت، و سؤال مهمتر اینکه چرا شما این دشمنان را دوست دارید؟ بعضیها حالا مطمعن نیستم همه دوست داشته باشند، چرا شما اینها را دوست دارید؟ مگر خداوند در سوره مبارکه ممتحنه آیه شماره 13 نفرموده: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ» ممتحنه/13 ما ثابت کردیم قبلاً این مسئله را مفصل، که غضب حضرت زهرا، غصب پیغمبر است، صحیح بخاری گفته این را، غضب پیغمبر غضب خدا است، کسی که حضرت زهرا بر او غضب کند خدا بر او غضب کرده و خداوند فرموده: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ» کسانی را که خدا بر آنها غضب کرده دوست نداشته باشید این مقدمات همه از صحیح بخاری و مسلم و قرآن کریم اثبات شده است، واضح است حجت بر همه تمام است، اما چرا، چرا واقعاً این وجدانها بیدار نمیشود و هنوز هم که هنوز هست، آنهایی را دوست دارند که حضرت زهرا بر آنها غضب کرد و غضب حضرت زهرا غضب پیغمبر و غضب پیغمبر غضب خداوند هست، و باز در سوره مبارکه مجادله، آیۀ شماره 22، «لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ» مجادله /22 تا آخر، خداوند میگوید مؤمنی را پیدا نمیکنید که کسی را دوست داشته باشد که «مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ» خب اینها خیلی واضح است، همه مقدمات را ما از صحیح بخاری و صحیح مسلم خدمتتان ثابت کردیم؛ این سؤال شمارۀ 8. سؤال شماره 9، این سؤال باز هم از صحیح بخاری، میرویم سراغ صحیح بخاری، چاپ ریاض، چاپ وزارت اوقاف، کتاب الفتن، صفحه 1482، باب دوم از کتاب الفتن حدیث شماره 7053، از ابن عباس از پیغمبر (ص) «قال من کره من امیره شیأً فلیصبر» هر کس امیر خودش چیز بدی را دید، ظلمی را دید باید صبر کند «فإنه من خرج من السلطان شبراً مات میتةً جاهلیه» هر کس از حاکم زمان خودش یک وجب دور بشود مرگش مرگ جاهلی است. صحیح بخاری، چاپ ریاض، وزارت اوقاف، کتاب الفتن، ص 1482، باب دوم، حدیث 7053 خب حضرت زهرا (س) با حاکم زمان خودش قهر کرد یا نکرد تا ابد الدهر، تا زنده بود که قهر بود بعد وصیت هم کرد که همان آقا همان کسی که به من ظلم کرده نباید در تشییع جنازه من باشد، خب سؤال اینجا؛ آیا نعوذبالله حضرت زهرا (س) به مرگ جاهلی از دینا رفته؟ پیغمبر گفته « من کره من امیره شیأً فلیصبر» هر کس از امیر چیز سختی دید، بدی دید که از آن خوشش نمیآمد وظیفهاش صبر است. نباید علیه او حرف بزند نباید علیه او قیام کند، اما حضرت زهرا قیام کرد، چرا؟ چون مشروعیت خلافت او را قبول نداشت، اگر داشت چرا قهر کرد، اگر مشروعیتش را قبول داشت در عین حال با او قهر کرد با او دشمنی کرد «فإنه من خرج من السلطان شبراً مات میتةً جاهلیه» مگرش باید مرگ جاهلی باشد نعوذبالله، سیده زنان اهل بهشت، سیده زنان همه عالمیان، مرگش مرگ جاهلی میتواند باشد، خب دوتا راه بیشتر وجود ندارد هیچ راه سومی نمیشود تصور کرد، یا حضرت زهرا (س) سیده زنان اهل بهشت نعوذبالله مرگش مرگ جاهلی است، و اهل جهنم است، خب اینکه نمیشود، یا اینکه مشروعیت خلافت آنهایی که ، مشروعیت آنهایی که امیر بودند را حضرت زهرا قبول نداشت، راه سوم اگر مد نظرتان هست، میدانید که هست به ما نشان بدهید این راه سوم را، روایت احمد بن حنبل در مسندش تحقیق آقای شیعب الأرنعوط، چاپ مؤسسه الرساله، جلد 28، چاپ اول، چاپ 1419، صفحه 88، از معاویة بن ابی سفیان نقل شده از خال المؤمنین شما، از دایی همه شما این روایت نقل شده که پیغمبر فرموده باشند «من مات بغیر امام مات میتةً الجاهلیه» هر کس بمیرد امامی نداشته باشد مرگش مرگ جاهلی است مسند احمد بن حنبل، شعیب الأرنعوط، چاپ مؤسسه الرساله، چاپ اول، چاپ 1419، ج28، ص 88 و آقای شعیب الأنعوط هم میگوید ، «صحیح لغیره» و سند این روایت حسن هست، حالا بقیه گفتند سندش صحیح است، مهم نیست نظر ایشان، به هر حال سند روایت صحیح است، هر کس بمیرد امام نداشته باشد، مرگش مرگ جاهلی هست، امام حضرت زهرا چه کسی بود؟ ابوبکر بود؟ اگر ابوبکر بود چرا حضرت زهرا امامتش را قبول نکرد؟ بدون امام مرد؟ اگر بدون امام مرد که نعوذ بالله «مات میتة الجاهلیه» مرگش مرگ جاهلی باید باشد، میتوانید بپذیرید این مسئله را یا باید بگویید امامش آن امام نبود که شما قبول دارید ابوبکر امام حضرت زهرا نبود وحضرت زهرا او را به عنوان امام قبول نداشت امامش کس دیگری بود، یا اینکه باید بپذرید حضرت زهرا (س) نعوذ بالله مرگش مرگ جاهلی بوده، خب این هم که قابل قبول نیست، یا باز در کتابهای دیگر هم این روایت آمده من بخاطر اختصار دیگر مستنداتش را نمیگویم سؤال واضح است امام حضرت زهرا چه کسی بود؟ آیا حضرت زهرا به مرگ جاهلی از دنیا رفته؟ نعوذ بالله اهل جهنم هست، یا امام کس دیگری بوده،ابوبکر امام مشروع نبوده، امام مشروع امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب بوده. یک بحث دیگری هم بسیار مهم هست، سؤال شماره ده بنده است، خب داستان شعب ابی طالب را همه شما شنیدید خب خیلی از تاریخ نویسان اهل سنت این داستانها را نقل کردند که در سالهای عمر پیغمبر در آن اواخر بسیار مشرکین سخت میگرفتند بر پیغمبر بزرگوار اسلام، همه مشرکین هم قسم شده بودند که علنی با پیغمبر بجنگند و علنی حضرت رسول خدا (ص) را به شهادت برسانند، خب وقتی ابوطالب حامی رسول خدا حضرت ابوطالب(ع) این قضیه را فهمید همه بنی هاشم را جمع کردند و رفتند در شعب ابی طالب در یک درّۀ که مال حضرت ابو طالب (ع) بود، این داستان را از «البدایه و النهایه» من خدمتتان بگویم، البدایه و النهایه ابن کثیر، جلد 3، چاپ وزارت اوقاف قطر، چاپ 1436، از آن چاپها شکیل کتاب البدایه و النهایه است، صفحه 305، به بعد دیگر داستان را مفصل نقل کرده، سه سال در شعب بودند، پیغمبر بزرگوار اسلام، به همراه بنی هاشم «و اشتدّ علهم البلاء و الجهد» بسیار بلاها بر پیغمبر و بنی هاشم فشار آورده بود البدایه و النهایه، ابن کثیر، چاپ وزارت اوقاف قطر، چاپ 1436، ج 3، ص305 بازارها را روی آنها بسته بودند، هیچ غذایی اجازه نمیدادند از مکه به آنها برسد، از آنها نه میخریدند و نه به آنها میفروختند، و تحریم کامل، تحریم صد در صد شده بود پیغمبر و کل بنی هاشم، خیلی جالب است این جمله از ابن کثیر واقعاً عجیب هست که ابوطالب شبها که میشد شبها که میشد پیغمبر را اول سر جای خودش میخواباند اما وقتی همه میخوابیدند میآمد یکی از فرزندان خودش را یا برادران خودش را یا پسر عموهای خودش را میآورد و جای پیغمبر میخواباند و پیغمبر را میبرد جای دیگری میخواباند، از پیغمبر حمایت میکرد، این حمایت حضرت ابوطالب (ع) هست، و جالب است باز در ادامه مفصل هست، اینقدر سختی بر مسلمانها در شعب ابی طالب زیاد شده بود «حتی کان یسمع اصوات سبیانهم یتضاغون من وراء شعب من الجوء» اینقدر فشار گرسنگی بر کودکان بنی هاشم زیاد شده بود که صدای فریاد و ناله آنها از گرسنگی از شعب شنیده میشد آنقدر سخت بود که بعضی از کفار قریش هم دیگر ناراحت بودند از این کار ناراحت شده بودند که ما چرا این کار را با اینها انجام دادیم، این همه سختی این همه مشکلات، در بعضی از روایات دارد که مسلمانها در آنجا از شدت گرسنگی سنگ به شکمشان می بسنتند، این سختیها را حالا نمیخواهیم خیلی هست سختی آنجا، نمیخواهیم بیشتر از این بپردازیم، سؤال ما این است از همه وجدانهای بیدار شما که میگویید ابو فلان و فلانی و فلانی در اوایل مسلمان شده بودند پولدار هم بودند، زور هم داشتند، قدرت داشتند، به حدی قدرت داشتند که وقتی مسلمان شدند مشرکین ترسیدند و چه شدند، از آن افسانههایی که نقل میکنید، خب چرا اینها نرفتند از پیغمبر حمایت کنند، چرا نرفتند از پیغمبر حمایت کنند، چرا نرفتند همراه پیغمبر در شعب ابی طالب زندگی کنند، مال و اموال خودشان را با بنی هاشم میبردند در کنار پیغمبر یک لقمه خودشان میخوردند یک لقمه هم به بنی هاشم میدادند، یک لقمه هم به پیغمبر میدادند، چرا با مالشان از پیغمبر دفاع نکردند؟ مگر جان آنها از جان پغمبر ارزش بیشتری داشت؟ آیا جان شان را از جان پیغمبر بیشتر دوست داشتند؟ مگر میشود کسی جان خودش را از جان پیغمبر بیشتر دوست داشته باشد؟ خب حتماً اینها جان خودشان را از جان پیغمبر بیشتر دوست داشتند دیگر چرا نرفتند شبانه مالی برای پیغمبر میبردند، چرا یک بار گندمی نبردند، یا بعضی از دوستان، به شوخی میگفتند خب میآمدند یک موزی پرت میکردند داخل شعب ابی طالب به هر حال یک غذایی میبردند، شبانه میبردند، یواشکی میبردند، از همان پارتی بازیهایی که قبلاً میکردند از همان پارتی بازیها میکردند، چرا هیچکس هیچ کاری نکرد؟ بعد همینها مدعی شدند بعد از پیغمبر خلافت را گرفتند و مناصبی که مال امیرالمؤمنین بود و اموال حضرت زهرا و اموال بچههای حضرت خدیجه را، همه را از دم گرفتند، چرا هیچ کس هیچ کمکی نکرد؟ چرا اینها هیچ کاری نکردند برای پیغمبر در مدت این سه سال، اگر کردند به ما نشان بدهید، یک مستند نشان بدهید از منابع شیعه یا سنی که اینها آمده باشند برای پیغمبر جانفشانی کرده باشند، آمده باشند در شعب با پیغمبر ملاقاتی، آمده باشند یک بار گندمی یک لقمه غذایی، آورده باشند برای پیغمبر، پیغمبر تو گرسنه هستی این غذا برای تو، چرا نکردند؟ این سؤال بسیار مهمی هست که باید اینها جواب بدهند ولی جوابی برایش وجود ندارد. یک سؤال دیگری که این هم سؤال بسیار مهمی هست، طبق روایت صحیحی که آقای مقدسی و بقیه نقل کردند، در کتاب «الأحادیث المختاره»، ضیائ الدین آقای ابی عبدالله محمد بن عبد الواحد مقدسی، متوفی 643، در جلد اول، چاپ چهارم، چاپ 1421، همان روایت معروف صفحه 89، که ابوبکر در آخرین لحظات عمر خودش، از بعضی از کارهایی که کرده بود احساس پشیمانی میکرد، چند کار را نام برد که ای کاش من اینها را انجام نداده بودم، ای کاش بعضی از کارها را انجام میدادم، کاش بعضی از مسائل را از پیغمبر سؤال میکردم، حالا به بقیهاش ما کاری نداریم، هرچند همه آنها تک تک مهم هست، «فامّا ثلاث اللاتی و ددت أنی لم أفعلهن» اما آن سه کاری که کاش انجام نداده بودم، «فوددت أنی لم أکن کشفت بیت فاطمه او ترکته و إن أعلق علی الحرب» ای کاش من به زور وارد خانه فاطمه نمیشدم، رهایش میکردم آنها را برای خودشان حتی اگر برای جنگ بسته شده الأحادیث المختاره، ابی عبدالله محمد بن عبد الواحد مقدسی، چاپ چهارم، چاپ 1421،ج 1، ص 89 خب تعبیرات، مختلف هست، روایت با سندهای مختلف و متعدد در منابع اهل سنت نقل شده و خود آقای مقدسی هم در آخر روایت میگوید «هذا حدیث حسن عن ابی بکر» حدیث سندش حسن هست، و حدیث حسن هم مثل حدیث صحیح از نظر اهل سنت حجت است، حالا سؤال ما این است از همه طرفداران خلیفه اول و خلیفه دوم و بقیه، آیا ابوبکر احساس پشیمانی کرد؟ آیا احساس پشیمانی کافی است؟ برای چنین کاری که بزور وارد خانه حضرت زهرا بشود، خانه دختر پیغمبر را هتک حرمت بکند، خانۀ که جبرئیل بدون اجازه وارد نمیشد، خانۀ که خود پیغمبر بدون اجازه وارد نمیشد در میزد سلام میکرد بدون اجازه به زور وارد خانهاش شد، آیا این احساس پشیمانی کافی هست؟ اصلاً توبه کرد؟ آیا چنین توبهای قابل هست؟ جبران کرد یا نکرد این مافات را ؟ خب حضرت زهرا که زنده نبود که از او بخواهد حلالیت بطلبد، آیا از امام مجتبی(ع) از امام حسین، از حضرت زینب آمد حلالیت طلبید ما آن روز حمله کردیم به خانه شما، ببخشید شما ناراحت شدید شما را ترساندیم، خانهتان را آتش زدیم مادرتان را کتک زدیم، آیا واقعاً از اینها عذر خواهی کرد؟ اگر کرده بفرمایید به ما نشان بدهید. چرا همه جزئیات را نقل نکرده از شما برادران عزیز، چرا همه جزئیات نقل نشده؟ چرا اینقدر مجمل اینقدر خلاصه نقل شده این داستان «فوددت أنی لم أکن کشفت بیت فاطمه» سند هم که معتبر هست چرا جزئیات را نقل نکرده؟ چرا فقط به پشیمانی کردن بسنده کرده چرا نیامده عذر خواهی کند از امرالمؤمنین ، آیا چنین توبهای قابل قبول هست؟ خب این سؤال زیاد دراد مطلب، بحث زیاد دارد این روایت، سندهای متعدد دارد، سندش معتبر هست، جای فرار و جود ندارد، سؤالتی که ما داریم این یازده سؤال که من از شما پرسیدم باز سؤالات دیگری هست، فکر میکنم همین اندازه فعلاً کافی باشد، ما منتظر هستیم از برادران عزیز اهل سنت ، از دوستان شیعه اگر باز سؤال دیگری دارند بیایند بپرسند، سؤالی به ذهنشان میرسد بیایند بپرسند، از علمای اهل سنت درخواست عاجزانه داریم بیایید به این سؤالات جواب بدهید، این سؤالات ذهن من را مشغول کرده، ده برابر من ذهن جوانان اهل سنت مشغول این سؤالات هست، بیایید این سؤالات را حل کنید، اینها عقده میشود در قلب جوانان شیعه و سنی، بیایید این عقده ها را حل کنید ، این مشکلات را حل کنید و به این سؤالات جواب بدهید، منتظر تماسهای شما بردادران اهل سنت هستیم اگر جوابی دارید که ، اگر هم دوستان شیعه میخواهند سؤال بپرسند خدمتشان هستیم، علمای اهل سنت اگر جواب دارند به این سؤالات جواب بدهند و اگر جوابی هم ندارند اعلام کنند ما نمیتوانیم جواب بدهیم، نمیدانم چطور میخواهند جواب کسانی که پشت سرشان نماز میخوانند خب این سؤالات در ذهن همه آنها هست، من فکر میکنم برای این سؤالات باید جوابی پیدا کنید، چون این سؤالات پخش میشود در فضای مجازی و بینندههای ما هم اینها را میبینند و قطعاً از شما علمای اهل سنت این سؤالات را خواهند پرسید، برای این سؤالات خودتان را آماده کنید و برایش جوابی پیدا کنید. بینندگان عزیز پیام صوتی فرستادند در واستاپ شبکه جهانی حضرت ولیعصر، چند نفر از دوستان شیعه سؤالاتی پرسیدند اگر این سؤالات را پخش کنید که ببنیم که چه پرسیده اند، سؤال صوتی:سلام علیکم و رحمة الله و برکاته، چیزی که میخواستم بگویم این است که زمانی که یک صحابهای که پیامبر (ص) به او بشارت بهشت میدهد، به او مژده بهشت میدهد که مثلاً حضرت عمر رضی الله عنه و حضرت ابوبکر و عثمان، بشارت بهشت میدهد که ای عمر و ابوبکر و یا علی (ع) شما بهشتی هستید خداوند بشارت بهشت به شما داده، پس وقتی که بشارت بهشت داده، خداوند از آینده آنها خبر نداشت؟ که آنها کال خلاف انجام میدهند، اگر کار خلاف انجام میداد پس چرا رسول الله (ص) به اینها بشارت بهشت داد، که شما بهشتی هستید، بدون چون و چرا، بدون سؤال و جواب وارد بهشت میشوید، پس العیاذ بالله پیامبر (ص) دروغ گفته به اینها پیامبر نمیدانست؟ الله نمیدانست، ولی بعضی برادرهای ما میدانند اینها میگویند که ما میدانیم، یا رسماً توهین میکنند و یا فحش میدهند، به امههات المؤمنین فحش میدهند، ببینید برای پیامبر (ص) این آیه قرآن نازل شد ابو لهب را هلاک کرد، پیامبر (ص) گفت که عذابی سخت در اینتظار این است ،اصحاب گرام گفتند یا رسول الله اگر بعداً ابو لهب اگر مسلمان شود چه؟ گفت نمیشود مسلمان چیزی را که الله میداند شما نمیدانید، واقعاً توهین کردن به اصحال پیامبر (ص) خلاف دین است، آمدم را مشرک میکند از دایره اسلام انسان را خارج میکند، برادرها من خدای نکرده با اهل تشیعه هیچ مشکلی ندارم، همه برادر هستیم، من و شما با هم برادر هستیم، مسلمان هستیم، خدای ما یکی است، دوم هم اینکه کمک خواستن به غیر از الله شرک میآورند به ذات الله، میگویند یا علی، یا حسین، حتی پیامبر (ص) خودش ذات خدایی ندارد، پیامبر هم بشر بود اما مسؤلیتش، بزرگ بود، مسؤلیتش زیاد بود نسبت به دیگر انسانها در روی زمین، باید کمک از خدا بخواهند الله است که من و شما را یاری میکند، «اياك نعبد و اياك نستعين» خاص تو را میپرستیم، خاص از تو مدد میجوییم، و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. استاد یزدانی:خب ممنون هستیم از این دوست عزیزمان، حالا اسمش را به بنده نگفتند اسمشان چه بوده، سؤالات خوبی پرسید، و از برادران اهل سنت بود از کشور عزیز افغانستان، خب سؤال مهمی هست، خب ما هم این سؤال را داریم، شما از ما پرسیدید اگر این اتفاقات افتاده، چرا پیغمبر به اینها بشارت بهشت داده، فلانی و فلانی را پیغمبر گفته اینها قطعاً اهل بشهتند ده نفر عشره مبشره، ده نفر را که پیغمبر وعده قطعی بهشت به آنها داده، چطور ممکن است کسانی که، پیغمبر به آنها وعده قطعی بهشت داده باشند، فدک را غصب کرده باشند، حق اهل بیت را خوره باشند، نمیشود مگر پیغمبر خبر نداشت از آینده اینها که، به اینها وعده بهشت داد؟ ما هم یک سؤال رل داریم از شما، اگر پیغمبر وعده بهشت به اینها داده، اگر پیغمبر گفته قطعاً اینها اهل بهشت هستند، خب به حضرت زهرا هم داده، به حضرت زهرا (س) هم وعده بهشت داده گفته سیده نساء اهل بهشت حضرت زهرا (س) است، به امام حسن و امام حسین هم که داده، خب چرا حضرت زهرا (س) مگر نشنیده بود که اینها اهل بهشت هستند؟ چرا رفت با اینها مبارزه کرد، سؤال من هم هست، چرا حضرت زهرا از دست کسی قهر کرده که میدانست او اهل بهشت است، چرا حضرت زهرا با کسی جنگید که میدانست او اهل بهشت است، مگر میشود، مگر پغمبر نگفته با بردادر مسلمانت بیشتر بیش از سه روز قهر نکن؟ آن هم با برادری که میدانی اهل بهشت است، خب این سؤال مشخص است واضح است، البته عشره مبشره هیچ سندی ندارد، هیچ سند صحیحی در کتابهای اهل سنت ندارد هرچه سند دارد همه سندهای، جعلی است، تضعیفش خیلی کار سادهای است، در سایت مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولیعصر ما مفصل این روایت را جواب دادیم، روایت سند ندارد ولی اگر سند هم داشته باشد خب تعارض است، پیغمبر بزرگوار اسلام صریح و واضح فرموده، غضب حضرت زهرا ، غضب من است، غضب من است، غضب خدا است، واضح است در صحیح بخاری آمده، از آن طرف در همان صحیح بخاری آمده که حضرت زهرا، غضب کرد، از دست فلانی و فلانی و فلانی، و با آنها قهر کرد و تا آخر عمر حرف نزد، خب این کسانی هستند که غضب خدا بر آنها است، شک و شبههای در این نمیماند دیگر نتیجهاش را شما بگیرید، ضغری و کبری هردو از صحیح بخاری قابل اثبات است، نتیجه گیریاش با شما، آیا میشود چنین کسی اهل بهشت باشد؟ نمیشود یا حضرت زهرا اهل بهشت است، یا آنها اهل بهشت هستند، یا حضرت زهرا نعوذبالله راست میگوید، یا آنها راست میگویند، راه سومی وجود ندارد که هم حضرت زهرا راست بگوید، هم آنها، نمیشود، حضرت زهرا میگوید این مال من است، ادعا میکند این مال من است، آنها میگویند نه مال تو نیست یا آنها راست میگویند، یا حضرت زهرا راست میگوید، یا حضرت زهرا بدون امام از دنیا رفته «مات میتة الجاهلیه» نعوذ بالله، یا آنها امام نبودند و ادعای امامت بیخود کردند، روایت از صحیح مسلم خواندیم که هر کس ادعای ناحقی بکند چه مالی و چه و چه و چه، جایگاهش جهنم هست. ممنون هستیم از برادر عزیزمان که این سؤال را پرسید ، بحث توسل هم دیگر ما اینقدر جوابش را دادیم، اینقدر گفتیم بحث توسل و استغاثه را که دیگر فکر نمیکنم نیاز باشد، من خودم حدود پانزده جلسه در شبکهای که قبلاً بودیم، به بحث توسل و استغاثه جواب دادیم اگر قرار باشد توسل شرک باشد، یا استغاثه شرک باشد، اولین کسانی که مشرک میشوند همانهایی هست که شما خیلی دوستشان دارید، همانها مشرک میشوند، این خیلی واضح و روشن است، اتستغاثه و توسل هم از قرآن قابل اثبات است ،هم از روایات صحیح اهل سنت، پیام اول را شنیدیم، ممنون هستیم باز هم اگر پیامی دارید، هفتههای بعد هم منتظر شما هستیم، بقیه دوستانی را هم که پیام دارند ما میشنویم پیامشان را؛ پیام دومی هم هست این را هم پخش کنید ببینیم چه گفته. سؤال صوتی:سلام استاد یزدانی یک سؤالی داشتم من، در این ایام شهادت، خب در فضای مجازی شاهد بودیم که یک سری از مولویها و ما موستاها، خب یک سری از مطالب را دروغ گفتند، من از حضرت عالی سؤالم این است، در کتابهای احناف یا همان کتابهای خودشان شافعیها و اینها، کتابهای اله تسنن، حکم این افراد چه هست که برای دفاع واهی از عدالت صحابه، یکی سری از قضایا را منکر میشوند و به دین دورغ میبندند، به اهل بیت (ع) دروغ میبندند، حکم اینها را میخواستم ممنونم یا علی مدد. استاد یزدانی:بله ممنون هستیم از دوست عزیز، حکم دیگر من در جایگاه قضاوت نیستم، و دوست هم ندارم حکم کنم، من فکر میکنم حکمش را واگذار کنیم به وجدانهای بیدار ، خیلی بهتر باشد، خب اینها هم مولویشان در این شبکه آمد ادعا کرد که در صحیح مسلم آمده که امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب میخواست نماز بخواند به ابوبکر تعارف کرد، شما بفرمایید، شما بفرمایی، خب این دروغهای واضح در کجای صحیح بخاری و مسلم آمده، حالا ما از هفته پش از یکی از کارشناسان شکبه وهابی هم پخش کردمی یه آن هم دروغ گفته بود که بله در صحیح مسلم است که ابوبرکر آمد و او حاضر بود و در نماز، نشان دادیم در صحیح مسلم خلافش واضح و روشن آمده، یک روایت نشان بده در صحیح مسلم، جالب است بینندهای همین چند روز پیش و از او گفت آقا تو گفتی در صیحیح است مدرکش را نشان بده، آقا من که صحیح مسلم را همهاش را که حفظ نیستم،بابا تو که همچین ادعایی میکنی که در صحیح مسلم هست ،آن زمانی که ادعا میکردی یادت نبود که حفظ نیستی؟ حالا یادت افتاده که حفظ نیستی، خب پیدا کن؛ من از بینندههای عزیز دعوت میکمن زنگ بزنید شبکه کیانی، شبکه کلمه و از آقای کیانی بپرسید شما گفتید، در صحیح مسلم روایتی هست، که ابوبکر در تشیع جنازه حضرت زهرا حاضر بوده، و در نماز آنجا حاضر بد، ولی امیر المؤمنین نماز خوانده، اگر چه اینطور روایتی وجود ندارد، آمده و این حرفها را زده، البته من الآن در اینستاگرام دیدم برادر عزیز مان جناب آقای عباسی بزگروار صرح واضح و روشن، پیام گذاشته و از این آقا درخواست مناظره کرده، سر این مسئله سر این موضوع، اگر واقعاً حاضر هستنأ، حرفی برای گفتن دارند، بله بفرمایید و از این مسائل دفاع بکنید، حکمش را حکم آدم دروغگو دیگر مشخص است، آدمی که دروغ میگوید آدمی که با دروغهایش مردم را گمراه میکند یک نفر دو نفر هم نیست صدها نفر زیر منبر این آقا است علاوه بر آن کلیپش پخش شده در همه فضای مجازی مردم را گمراه کرده به مردم دروغ گفته حکم دروغگو در قرآن مشخص هست در روایات هم مشخص است در صحیح بخاری و مسلم هم مشخص است که انسان مؤمن هر کار میتواند بکند میتواند دروغ بگوید حتی گفتند میتواند زنا کند اما دروغ نمیگوید، حالا کلیپش را هم ما از شبکههای وهابی پخش کردیم ولی این آقا دروغ گفته، واضح میگوید در صحیح مسلم چنین روایتی هست، و چنین روایتی وجود خارجی ندارد، حضرت زهرا وصیت کرده که ابوبکر در تشیع جنازهاش نباشد و نبود ابوبکر در تشیع جنازهاش. خب آقای نارویی از ایرانشهر سلام علیکم و رحمة الله بفرمایید: بیننده:سلام علیکم جناب استاد یزدانی، استاد یزدانی در مورد قضیه فدک که شما میگویید، فاطمه (س) رفتند و ادعای فدک کردند سؤال اینجا است که خود ابوبکر چقدر از این باغ فدک خودشان استفاده شخصی کردند، چقدر از این مال را در اختیار خودش و خانوادهاش قرار داده. استاد یزدانی:خب چه کسی میگوید استفاده شخصی نکرده؟ بیننده:نکرده، من این هرچه که دیدم تمامش وقف کرده بی نواها، برای مسلمانها خرج کرده، برای آنهایی که نداشتند، اکثراً اینطوری ولی اینکه برای خودش و خانوادهاش خرج کند اصلاً همچین چیزی صحت ندارد، شما ثابت کنید که ابوبکر این اموال را برای خودش نگه داشته و برای خودش خرج کرده، استاد یزدانی:خب این اموال را کجا خرج کرد؟ این اموال در چه راهی خرج شد؟ بیننده:اموال برای مستمندان برای اسلام برای جنگهایی که در پیش بود، برای اکثر مسلمینی که نداشتند، خرج آنها کرده، برای خودش خرج نکرده. استاد یزدانی:خب دیشب جناب آقای روستایی بزرگوار همین دیشب، الآن در سایت مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولعصر هم، هنوز هست کلیپش، متنش هم همین چند روز بعد انشاء الله گذاشته میشود، ابوبکر این اموال را میدانی در چه راهی خرج کرد؟ بیننده:من میگویم اکثراً در راهی که خودش اراده کرده بود در راه استاد یزدانی:میدانی در چه راهی خرج کرد؟ همه را از دم داد به این و داد به آن و داد به این، به این رشوه بده، به آن رشوه بده، به عنوان مؤلفت قلوبهم از همه اینها استفاده کرد بیننده:شما میگویی به ام المؤمنین عایشه داده ، از خیبر به عایشه داده، استاد یزدانی:بله داده دیگر روایت صحیح مسلم را خواندم دیگر برایت، روایت صحیح مسلم را خواندم از خیبر داد به عایشه بیننده:عایشه فقط یک تیکه قبری که برای خودش جا گذاشته بود استاد یزدانی:الآن من از صحیح مسلم روایت خواندم، ببینید در صحیح مسلم، که از این خیبر به همسران پیغمبر از جمله به عایشه و حفصه دادند، بیننده:خب کجا است، آن اسکرین که ام المؤمنین عایشه داشتند کجا است؟ استاد یزدانی:صحیح مسلم، میبینید صحیح مسلم را ؟ بیننده:من میبینم درست است شما نشان بده الآن استاد یزدانی:این هم کتاب المساقاة، کتاب 22، باب اول ، حدیث2، ببینید عایشه و حفصه هردو از اموال خیبر ارث بردند، چرا؟ بیننده:من میگویم کجا است آن ارثیهای که ام المؤمنین استاد یزدانی:بابا اینها دیگر مگر نمیبینید بینندهها دارند همه میبینند، همه بینندهها دارند میبینند شما چطور نمیبینید؟ بیننده:من میبینم ، من جوابش را میبینم ولی فقط ام المؤمنین عایشه، آن تیکه قبری که در آن قبر هستند بجز آن دیگر ارثیهای نگذاشته بود. استاد یزدانی:نه نه، از خیبر چرا داد؟ مگر خیبر صدقه نبود؟ بیننده:برای استفاده خودش نبود استاد یزدانی:آقا این عایشه و حفصه را نمیبینی؟ بیننده:من میگویم درست است داده، به عایشه به حفصه داده استاد یزدانی:قشنگ این عایشه و حفصه را بزرگ کنید، چرا به عایشه و حفصه داد؟ بیننده:من میگویم اگر ارثیه هم رسیده آنها خرج خودشان نکردند، خرج بیت المال شده و خرج فقرا شده استاد یزدانی:به حضرت زهرا اگر میداد خرج خودش میکرد؟ خرج فقرا نمیکرد؟ بیننده:درست است حضرت زهرا هم از آنجا استفاده کرد، من نمیگویم به حضرت زهرا نداده استاد یزدانی:نه دیگر به حضرت زهرا یک دانه جو هم نداد، یک دانه گندم هم نداد، یک دانه خرما هم نداد به حضرت زهرا، حقش را گرفت، چرا به عایشه و حفصه داد؟ بیننده:اینجا درست است ولی با آن باغ فدکی که به کل مؤمنین به کل مسلمانها داده، حتی به حضرت علی به حضرت امام حسن به امام حسین، به همه آنها داده استاد یزدانی:آقای نارویی عزیز چرا به عایشه و حفصه داد به حضرت زهرا نداد، سؤال بیننده:این خیبر فرق میکند، فدک را من میگویم، استاد یزدانی:خیبر را هم به حضرت زهرا نداد دیگر، ببینید روایت صحیح بخاری است، چاپ عربستان، چاپ ریاض، صفحه شماره 1284، کتاب الفرائض باب سوم، همان خیبر را ببینید، « و سهمهما من خیبر » سهم حضرت زهرا از خیبر را نداد گفت اینها همه صدقه است صحیح بخاری، چاپ ریاض، کتاب فرائض، باب سوم، ص 1284 درست است؟ بیننده:درست است استاد یزدانی:و سهمهما من خیبر را دیدی؟ بیننده:درست است قبول دارم، ولی اینجا حتماً حضرت زهرا خودش طلب نکرده بود بخاطر این نداد استاد یزدانی:طلب کرد، میگوید حضرت زهرا طلب کرد، حضرت زهرا آمد عباس عموی پیغمبر هم آمد سهمشان را از خیبر طلب کردند علاوه بر فدک و جاهای دیگر، سهمشان را از خیبر طلب کرد، ابوبکر چه گفت؟ گفت همه اینها صدقه است، بیننده:خب دیگه صدقه بوده دیگه، صدقه به حضرت زهرا نمیرسد استاد یزدانی:خب چرا به عایشه رسید؟ صحیح مسلم این هم عایشه، چرا به عایشه رسید؟ از همان خیبر بیننده:اگر هم به عایشه داده عایشه هم صرف همین کارهایی کرده که مسلمانها از آن استفاده کردند استاد یزدانی:خب مال مردم را بگیری ، مگر صدقه را میتواند کسی تصرف کند؟ بیننده:نه استاد یزدانی:آقای نارویی عزیز بیندهها همه فهمیدند که قضیه چه هست ممنون هستیم از شما سپاس گذاریم، کاملاً مشخص است، اگر فدک مال مردم بود، اگر خیبر همهاش مال مردم بود، باشد به حضرت زهرا نرسید، اصلاً ادعا هم نمیکنیم، باشد تمام چرا به عایشه و حفصه رسید؟ روایت هردو در صحیح بخاری و مسلم است، چرا نرسید به اینها، اینکه میگویند برای خودشان استفاده نکردند این هم درست نیست، حالا این هم من فرصت نیست مستنداتش را نشان بدهم، پریشب استاد روستایی همه اینها را مستنداتش را نشان داد که از این اموال به این رشوه داد به او رشوه داد، دل همه را به دست آورد فکر میکنید چرا همه مردم با او شدند و همه از امیرالمؤمنین رو برگرداندند، آنقدر از امیرالمؤمنین رو برگرداندند که امیرالمؤمنین سلام میکرد کسی سلامش را جواب نمیداد، خب برای همین به این پول داد به آن پول داد، طلحه و زبیری که هیچ چیز نداشتند آنقدر پول داشتند که نمیتوانستند حساب و کتاب بکنند، عبد الرحمن بن عوف به حدی پول داشت که طلاهایش را با تبر میشکستند، اینها را حضرت آیت الله قزوینی همین چند وقت پیش همه مستنداتش را نشان داد، حالا ما هم ان شاء الله خدمتتان نشان خواهیم داد. ممنون هستیم از همه شما بینندگان عزیز، از آقای نارویی عزیز، امیدوار هستم که آقای نارویی عزیز هم، ما خیلی دوستت داریم و دوست داریم هر شب تماس بگیری شبکه و سؤالاتت را بپرسی، ولی یک خورده هم فکر هم بکنی، یک خورده وجدانت را هم قاضی قرار بدهی و از خودت این سؤالات را بپرسی که چه شد، این اتفاقات افتاد حق به چه کسی بود، حق با حضرت زهرا است؟ یا با بقیه است، حضرت زهرا راست میگفت یا آنها راست میگفت، حضرت زهرا به مرگ جاهلی مرده یا نه امام نبودند واقعاً؛ خب سؤالات را خدمتتان پرسیدیم، باز سؤالات دیگری هست ان شاء الله شبهای آینده و روزهای آینده، اگر هفتههای آینده خدمتتان بودیم و توفیق بود باز هم این سؤالات را و سؤالات دیگری که است از شما خواهیم پرسید ممنون هستیم که تا این لحظه تحمل کردید ما را و امیدوار هستم که خداوند عزاداریهای همه مسلمانها را مورد قبول خودش قرار بدهد، و ان شاء الله امسال را آخرین فاطمیه ما قرار ندهد و ان شاء الله سال، سال ظهور حضرت مهدی (عج) باشد که وقتی بیاید دیگر همه حقایق رو میشود و همه چیز مشخص میشود ان شاء الله که، باشیم همه ما، و آن ایام را ببنیم، اللهم عجل لولیک الفرج والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
|
آقای نارویی این هیچ فرقی نداره که مال مردم رو به ناحق ازش بگیری و به مستمندان بدی یا به خانواده ات در هر دو صورت مجرمی و باید جواب خدا رو پس بدی