![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
2021 February 25 - پنج شنبه 07 اسفند 1399 | ![]() |
![]() |
![]() |
دانلود صوت ویژه برنامه دانشافزایی فاطمی به مناسبت ایام فاطمیه - جلسه نهم موضوع: دفن شبانه،نماز مخفیانه و محل دفن حضرت زهرا سلام الله علیها با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین ابوالقاسمی بسم الله الرحمن الرحیمتاریخ : 28 دی 1399برنامه: دانش افزایی فاطمیموضوع: دفن شبانه، نماز مخفیانه، و محل دفن حضرت زهرا(س)استاد ابوالقاسمی:أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ بسم الله الرحمن الرحیم اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ خدمتشما بینندگان عزیز و گرانقدر هستم در روز شهادت حضرت صدیقه طاهره(سلام الله علیها) به نقل 95 روز و إن شاءالله که در این ایام عزاداریهای همه ما موجوب رضایت صاحب الزمان(عج) باشد در ویژه برنامه دانش افزایی فاطمی خدمتتان هستیم برنامهای که به مسائل مهم اختلافی بین ما و دیگر مذاهب اسلامی میپردازد در زمینه حضرت زهرا(س)، بحث در این جلسه در چند مسئله است: یک:در مورد زمان شهادت حضرت زهرا(س) است که ببینیم در کتب اهل سنت چه زمانی برای شهادت حضرت صدیقه طاهره(س) مطرح شده؛ اولین عبارتی که در بعضی از کتب آمده در «اخبار المدینه» آقای إبن شبه آمده تقریباً میشود گفت کمترین زمان است البته از این کمتر هم هست ولی خب زمانهای دیگر هم نقل شده، در «اخبار المدینه» جلد یک صفحه 72 آقای إبن شبه از سر شناسان اهل سنت اینطور میگوید : «کمدت فاطمه رضی الله عنها بعد وفاة أبیها سبعین بین یوم و لیلة» اخبار المدینه، إبن شبه، ج 1، ص 72 در «اخبار المدینه» جلد 1 صفحه 72 که میگوید : حضرت زهرا(س) دق کرد بعد از 70 روز اینقدر سریع بعد از پیامبر، این یکی از عباراتی است که در کتب اهل سنت آمده.عبارت دیگری که باز در کتب اهل سنت هست در «ألتّنبیهُ و الإشراف» آقای مسعودی آمده جلد یک صفحه 106 عبارتها را مطرح میکند «توفیت فاطمة ابنة رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم، وقیل بسبعین یوماً» ألتّنبیهُ و الإشراف، مسعودی، ج 1، ص 106 یکی از نظرات این است که حضرت بعد از 70 روز بعد از رسول خدا(ص) از دنیا رفتند.و افراد دیگری هم هستند که همین حدود 70 روز را نقل کردند، بعضیها دقیقاً همین 75 روز بنابر نقل فاطمیه اول را از جمله آقای إبن قتیبیه در «الامامة و السیاسه» جلد یک صفحه 17 «حتی ماتت فاطمه رضی الله عنهما ولم تمکث بعد أبیها إلا خمساً و سبعین لیلة» الامامة و السیاسه، إبن قتیبیه، ج 1، ص 17 75 روز بعد از پدرش زنده بود ایشان ، یعنی اولین نظر که یکی از نظرهای مطابق با نظر شیعه هم هست همین حدود 70 یا 75 روز است البته عرض کردم کمتر از این هم گفتند ولی اصلاً آن مشهور نیست. عبارت دیگری که در کتب اهل سنت آمده در «الطبقات الکبری» إبن سعد است مربوط به حدود سه ماه یا 95 روزی که ما میگوییم تقریباً، «الطبقات الکبری» إبن سعد جلد 8 صفحه 28 از أبی جعفر امام باقر(ع) «أخبرنا محمد بن عمر حدثنی بن جریح عن عمر بن دینا عن أبی جعفر قال توفیت فاطمة بعد النبی(ص) بثلاثة أشهر» الطبقات الکبری، إبن سعد، ج 8، ص 28 سه ماه بعد از پیامبر ایشان از دنیا رفتند که میشود همان حدود 90 روز.آقای دولابی در «ألذُّریةُ الطّاهِرَة» این 90 روز را دقیقتر مطرح میکند دقیقاً 95 روز میگوید در جلد یک صفحه 110 «ألذُّریةُ الطّاهِرَة» دولابی «عن أبی جعفر محمد بن علی» از امام باقر(ع) «توفیت فاطمة بعد النبی(ص) بخمسة وتسعین لیلة» 95 روز «فی سنة أحدی عشر» در سال یازدهم ألذُّریةُ الطّاهِرَة، دولابی، ج 1، ص 110 پس ما در زمان وفات حضرت زهرا(س) شهادت ایشان طبق عبارت دقیقتر در نزد اهل سنت هم دقیقاً همین 75 و 95 را هم داریم که هر دوی اینها را گفتند. دو: در مورد مکان دفن حضرت؛ مکان دفن حضرت کجا است؟ اول باید بدانیم که خود اهل سنت تصریح کردهاند که مکان دفن حضرت از خیلیها مخفی بوده است آن عبارتی که از «اخبار المدینه» آوردیم قبلش عبارتی میآید میگوید : «أن جعفر بن محمد(ع) کان یقول قبرت فاطمة رضی الله عنها فی بیتها» در خانه خودش «الذی أدخله عمر بن عبدالعزیز فی المسجد فهذا ما حدثنی به أبو غسان فی قبر فاطمة و وجدت کتاباً کتب عنه» یک نوشتهای هم داشت که میگوید «أن عبدالعزیز بن عمران کان یقول إنها دفنت فی بیتها» در خانۀ خودش دفن شد «وصنع بها ما صنع برسول الله(ص)» همان طریقهای که پیامبر را دفن کردند ایشان را هم دفن کردند «دفنت فی موضع فراشها» همان جای که بسترش بود ایشان را دفن کردند «و یحتج بأنها دفنت لیلاً» و دلیلش این است که شبانه دفن شده «ولا یعلم بها کثیر من الناس» خیلی از مردم خبر نداشتند اخبار المدینه، إبن شبه، ج 1، ص 72 این دقیقاً فرق شبانۀ حضرت زهرا(س) با بقیه کسانی است که اینها ادعا میکنند دفن شبانه شدند به این دلیل که اصلاً بقیه را با خبر نکردند حالا یک کسی شبانه از دنیا میرود و سریع هم دفنش میکنند اما دیگران را با خبر میکنند اما حضرت زهرا(س) را هیچ را کسی را با خبر نکردند، در همان جا عبارت دیگری مطرح میکند «وأخبرنی عبدالعزیز بن عمران» اخبار المدینه، إبن شبه، ج 1، ص 72 از حماد بن عیسی از جعفر بن محمد از پدرش «دفن علی فاطمة وضی الله عنها لیلاً فی منزلها الذی دخل فی المسجد فقبرها عند باب المسجد المواجه دار أسماء بنت حسین بن عبدالله بن عبیدالله بن عباس» این یکی از نظرها است.عبارت دیگر که جای دیگری را مطرح میکند بقیع است «أن الحسن بن علی رضی الله عنه» حسن بن علی گفت من را در کنار مادرم فاطمه(س) در بقیع دفن کنید «فدفن فی المقبرة إلی جنب فاطمة» در مقبره کنار حضرت زهرا(س) دفن شد اخبار المدینه، إبن شبه، ج 1، ص 72 بعد از بنی عقیل نقل میکند میگوید اینها میگویند «إن قبر فاطمة هذه القناد» یک کانال مانندی بود در کنار دار عقیل در اواخر بقیع نه آن جای جلو، اینها میگفتند نه جای خانه حضرت زهرا(س) اینجا است پس تا به حال سه جا حداقل از کتب اهل سنت ما نقل کردیم، اینها را آقای سمهودی در «خلاصة الوفا» جمع کرده کسانی که در بقیع میگویند دفن شدند در «خلاصة الوفا» جلد 1 صفحه 259 «فاطمة بنت رسول الله(ص) علی القول بأنها بالبقیع» بنابراین نظر که در بقیع دفن شده باشد «وهو الأرجح» این نظر بهتر در نظر إبن شبه است خلاصة الوفا،سمهونی، ج 1، ص 259 از محمد بن علی بن عمر «إنه کان یقول إن قبرها زاویة دار عقیل الیمانیة الشارعة فی البقیع» در گوشۀ سمت یمن خانه بنی عقیل هست از منبوذ بن حویطب و فضل بن أبی رافع نقل شده «إن قبرها وجاه زقاق نبیه» کنار زقاق نبیه است «وإنه إلی زاویة دار عقیل أقرب» نزدیک به خانه دار عقیل است این دوجا، البته از عمر بن علی بن حسین بن علی نقل میکند «أن قبرها حذو و الزقاق الذی یلی زاویة دار عقیل» بعد میگوید اینجا را فاصله گرفتیم دقیقاً این مقدارش را مشخص میکند «ثم نقل أبن شبه إن عبدالعزیز بن عمر إن روی عن جعفر بن محمد عن أبیه قال دفن علی فاطمة رضی الله عنها لیلاً فی منزلها الذی دخل فی المسجد» این دومین جا یا حالا سومین جا. «فقبرها عند باب المسجد» در کنار باب مسجد است بعد عبارت دیگری را مطرح میکند که کنار قبر امام حسن(ع) است همان که برایتان نقل کردیم، این جای سوم. «فلما کان زمن حسن بن زید وهو أمیر علی المدینة أستعدی بنو محمد أبن عمر بن علی بن أبی طالب علی آل عقیل فی قناتهم التی فی دورهم الخارجة فی المقبرة و قالوا إن قبر فاطمة عند هذه القناة» در زمان یکی از امرای هاشمی مدینه بود که اختلاف پیش آمد یک عده گفتند اینجاست «ثم ذکر أبن شبه إن أبا غسان حدثَه، إن جعفر بن محمد کان یقول قبر فاطمة فی بیتها الذی أدخل فی المسجد وإنه وَجد کتاباً عن أبی غسان» این را هم عرض کردیم برای شما «ثم أشار أبن شبة إلی رده» این را نقل میکند میگوید نه این نظر درست نیست چرا؟ چون فاطمه(س) وصیت کرد او را تشیع کردند شبانه، بعد میآید میگوید که «أن الراجح دفنها قرب قبر الحسن» به نظر من بهترین نظر این است که در کنار قبر امام حسن(ع) دفن شده و إبن زباله هم همین را میگفت، مسعودی هم میگفت در آنجا یک سنگی است که اینجا قبر فاطمه سیدة النساء العالمین دختر پیامبر سرور زنان جهانیان است و قبر حسن بن علی و علی بن حسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد هم اینجاست. سبط بن جوزی هم شبیه این را از واقدی نقل میکند نشان دهنده این است که نوشته خیلی قدیمی است یعنی حدود سال صدو خُردهای حد اکثر این نوشته آنجا موجود بوده، بعد میگوید أبو العباس مرسی وقتی به بقیع میرسید کنار قبه عباس به حضرت زهرا(س) هم سلام میکرد ، و میگفت برای من ثابت شده که قبر حضرت زهرا اینجا است «و قیل» نظر دیگر «دفنت فی بیتها» در خانه خودش کجای خانه خودش، یک عده گفتند «بمؤخره شامی باب النساء» انتهای خانه سمت شام، آن زاویه شام کنار باب النساء «و قیل بمقدمه مکان المحراب الخشب» یک عده گفتند در ابتدای خانه کنار آن محراب چوبی «خلف الحجره» پشت حجره حضرت زهرا «داخل مقصورتها» داخل آن اتاق خاص شان ابن جماعه میگوید «و هو أظهر الأقوال» این بهترین نظرها است بعد نقل میشود از : «ابی موسی عن ابیه عن جده إن علی دفن فاطمه رضی الله عنها بنت رسول الله فی بیتها فی المسجد عند زور قبر النبی (ص)» آنجایی که مردم میایستند برای زیارت قبر پیامبر داخل مسجد، نه آنجا که الآن سمت قبله قبر میاستند، نه، آنجایی که از داخل مسجد میایستادند میگوید قبر حضرت زهرا آنجا است، باز میآید در صفحه بعد، چندین نظر را مطرح میکند، بنابر این خود اهل سنت هم نمیدانند، بله هر کدام از بزرگواران حتی بعضی از علمای شیعه شیخ صدوق، شیخ طوسی و دیگران، شیخ صدوق میگوید برای من از روایات این ثابت شده که حضرت زهرا در خانهشان هستند، شیخ طوسی میگوید نه به بقیع رفتی یک زیارت کن، هر کسی از این روایت اجتهای میکند اما این اجتهادات دلیل بیان واقع نیست حالا ما إن شاءالله روایات شیعه را هم مطرح میکنیم و بیان میکنیم ما به هر صورت خود اهل سنت برایشان مشخص است که قبر حضرت زهرا(س) مخفی بوده و به همین دیلیل آقای سمهودی در «وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفی» میآید میگوید چرا قبرش مخفی بود «و إنّما أوجب عدم العلم بعین قبر فاطمه (رضی الله تعالی عنها؛ ما عرض لأهل البیت رضی الله تعالی عنهم من معاداة الولاد قدیماً و حدیثاً» علت مخفی بودن قبر حضرت زهرا این است که حکام با آنها دشمن بودند، حکام دشمنی میکردند خی حضرت علی (ع) دورانی چندین سال قبرشان مخفی بود، حاکم آن دوران چه کسانی بود، معاویه بود، بعد از معاویه بنی امیه بودند ، بعدش بنی العباس بودند اینها دشمن بودند، اما این عبارتی که سمهودی مطرح میکند که خلفاء دشمن بودند، حضرت زهرا (س) در زمان کدام خلیفه به شهادت رسیدند؟ میگوید «من معاداة الولاد» خلیفه زمانش با او دشمن بوده، ترس از خلیفه زمانش برای حضرت زهرا (س) بوده احتمال نبش میرفته چون در مورد امیرالمؤمنان آمده، که خوارج میخواستند قبر حضرت را نبش کنند لذا مخفی گذاشتند، این عبارت نشان میدهد برای حضرت زهرا (س) هم احتمال نبش قبر از طرف خلفاء میرفت که جالب است همین مطلب را زیدیه که بسیار به اهل سنت نزدیک هستند در روایاتشان در چندین روایت آوردهاند یعنی روایات متعددی در کتب زیدیه در مورد مخفی بودن قبر حضرت زهرا(س) و تلاش خلفاء برای نبش آمده از جملۀ آنها روایتی است که در «الشافی» المنصور بالله عبدالله بن حمزه آمده، الشافی جلد 4 صفحه 482 که مطرح میکند که «عیسی بن عبدالله عن أبیه عن جده عن علی(ع) لمّا حزرت فاطمه(ع) الوفاة دعتنی» الشافی، المنصور بالله عبدالله بن حمزه، ج 4، ص 482 حضرت زهرا(س) وصیت کردند «امّا الآن فلا یشهدنی ابوبکر و عمر» أبوبکر و عمر حق ندارند در تشیع من باشند «ولا یصلی علیه» حق نماز بر من ندارند «فلما توفیت» وقتی از دنیا رفت «ارسل إلیّ الرجلان متی ترید تدفنها» آن دو نفر فرستادند چه زمانی میخواهی دفنش کنی؟ «قلت ألصبح إن شاءالله؛ و ما تدفی بیتی الذی فی المسجد» در اتاقی که در مسجد بود از دنیا رفت «فنلقلتها إلی داری الغسو» برمش در خانه دورتر این بد نیست اینجا چون حالا این عبارت صریح آمده پس عرض کنم خدمت دوستان؛ یک عده میگویند خانه حضرت زهرا(س) چسپیده به مسجد بود چطور در مسجد در خانه را آتش زدند؟ نه دوتا خانه امیرالمؤمنین داشتند یک بیت فاطمه(س) یک دار فاطمه(س)، بیت یعنی اتاق، یک اتاق بود که دقیقاً چسپیده به اتاق پیغمبر (ص) بود و همان اتاق معروف به اتاق خانه ام سلمه است چون ام سلمه هم میآمد آنجا، یک خانه بود در کوچههای بنی هاشم، کوچه بنی هاشم بیرون مسجد بود و در نقشههای قدیمی هم آمده شما سومین سرستون و سرچراغی که در صحن مسجد النبی است از آن ردیف اول آنجا طبق آن چیزی که در نقشههای قدیمی است محل خانه حضرت زهرا(س) بوده، اینکه در بعضی از روایات آمده تشیع جنازه صورت گرفت منافات با دفن در خانه ندارد ممکن است در خانه دفن شده باشد با تشیع جنازه یعنی اول یک تشیعی صورت گرفت از این اتاق به خانه و بعد دفن شده باشد و بعد غسل داده شده باشد «فنقلتها إلی داری الغسوا، ثم غسلتها فی بیت فیها» در همان یکی از اتاقهای آن خانه غسل دادند لذا مردم شک نکردند که حالا نیم شب است اینکه میگویند امیر مؤمنان تنها دفن کرده با همه روایات جور در میآید «فجلت أغسلها و تسکبوا علیت الماء اسماء بنت عمسی» اسماء هم آب میریخت «ثم خرجت بها لیلاً أَنا و إبناء الحسن والحسین و عمار و أبوذر و المقداد و عبیدالله بن أبی رافع» ما بودیم «حتی دفنّاها بالبقیه» حالا این روایت میگوید در بقیع در آخر زاویه دار عقیل « و بعث إلی رجلان احدهما بسنح» یکی از آن دو نفر که در سنح بود که ابوبکر بوده خانهاش در آنجا بوده، نزد یکی از همسرانش که از انصار بود «فجاء یرکد» با عجله آمد « و قد اصرت سبعة أقبر» هفت نشان قبر درست کرده بودند اینکه چندین قبر امیرالمؤمنین درست کرده را فقط شیعه نمیگوید زیدیه هم دارد نقل میکند « و قد اصرت سبعة أقبر» هفت نشان قبر درست کرده بودند «و رششتها» آب ریخته بودم رویش «فقال لی غدراً؟» گفتند به ما نیرنگ زدی؟ «فقلت لا و لکن عهداً و وصیه» فاطمه وصیت کرده بود، یکی که سرش را انداخت پایین و رفت ، دیگری گفت که اگر میدانستیم فاطمه وصیت کرده که مخفیانه باشد ما خودمان اصلاً نمیآمدیم، اگر می دانستیم فاطمه وصیت کرده که ما نیایم، ما نمیآمدیم، خب امیرالمؤمنان برای چه هفتتا قبر را آب ریخته، برای اینکه حتی محل قبرش هم مشخص نشود، برگردیم به کرام سمهودی، چه گفته بود سمهودی؟ گفته بود از خلفاء ترس میرفت برای قبر حضرت زهرا (س)، شبیه همین را در همان کتاب عبارت دیگری مطرح کرده، در جلد 4، صفحه 484، که میگوید نیمه شب امیرالمؤمنان علی (ع) حضرت صدیقه طاهره را دفن کردند و محل قبرش را هم مخفی کردند؛ خب چنیدن کتاب از کتب زیدیه هم این ماجرا را نقل کرده و اهل سنت به روایات زیدیه از این باب که آنها یک طایفۀ بزرگی از اهل بیت بحاسب میآمدند و احناف هم با آنها نزدیک بودند، خیلی ارادت داشتند این عبارت دار عقیلی که در این روایت بود را اهل سنت از همینجا گرفتند، خب اینها مشخص شد، پس راجع به زمان دفن صحبت کردیم، و راجع به محل قبر حضرت زهرا (س) در کتب اهل سنت آمده مخفی است، اشارهای داشتیم ان شاء الله راجع به آن بیشتر صحبت خواهیم کرد. عرض کردیم برخی از بزرگان شیعه در مورد قبر حضرت زهرا (س) اعتقاداتی دارند از جمله «قال الصدوق قد روی هذا الحدیث» که حدثی است معروف که «ما بین قبری و منبری روضة من ریاض الجنة» بین قبر من و منبر من دقیقاً همانجایی که عرض کردیم همان محل زیارت حضرت در داخل ضریح ایشان، باغی است از باغهای بشهت «ترعة من ترع الجنه» شیخ صدوق میگوید این روایت را نقل کردند: «و الصحیح عندی فی موضع قبرها ما رواه البزنطی» همین روایت میگوید به نظر من صحیح این است که اینجا دفن شده «أقول» علامه شیخ حر آملی میفرمایند «هذا و الروایات المشار إلیها سابقاً» این را حالا شیخ صدوق گفتند، اما رویاتی که قبل از این نقل شده تمامش «محمولة علی التقیة» تمامش حمل بر تقیه میشود «لموافقتها لأقوال العامه» اینها موافقت با اقوال عامه دارد و ما نمیتوانیم، یعنی هر زمانی یک حکومتی آمده از حکومتهای اهل سنت و هر حاکمی هر خلیفهای یک جایی را مشخص کرده بعد در همان زمان از یک امام میپرسیدند امام هم صریحتاً میگفتند بله اینجا هم قبری هست، و آنها هم همین روایت را نقل میکردند، نمیشود ما به این روایات در مورد محل قبر حضرت زهرا (س) تکیه بکنیم محل قبر حضرت، مخفی است، عبارتی است در کتاب «الإستغاثه» أبوالقاسم کوفی، مرحوم أبوالقاسم کوفی اینطور مطرح میکند میفرماید که در کتاب «الإستغاثه» جلد 1 صفحه 11 وقتی امیر مؤمنان فرمودند که به وصیت حضرت زهرا(س) او را شبانه دفن کردند گفتند که «الطلبوا قبرها حتی ننبشها» قبرش را ببینید کجا است تا آن را نبش کنیم «ونصلی علیها» خودمان نماز بخوانیم الإستغاثه، أبوالقاسم، متوفی 352، ج 1، ص 11 پیدا نکردند «ولم یعرفوا لها قبرا إلی هذه الغایة» تا الآن نمیدانند که قبر حضرت زهرا(س) کجاست مرحوم أبوالقاسمی کوفی متوفی 352 است جزو متقدمین به حساب میآید البته تا بعد از دوران صدر اول، ایشان میآید میگوید هنوز مشخص نیست قبر حضرت زهرا(س) کجاست تصریح میکند بله روایات مختلفی است در محل دفن حضرت، البته راجع به دفن مخفیانه ما در کتب شیعه روایات متعددی داریم از جمله روایتی است که در کتاب شریف کافی آمده مرحوم کلینی در جلد یک صفحه 458 «لما قبضت فاطمه علیها السلام دفنها أمیرالمؤمبین سراً» کتاب شریف کافی، کلینی، ج 1، ص 458 امیر مؤمنان شبانه او را دفن کرد «وعفا علی موضع قبرها» و محل قبرش را مخفی کرد یعنی آن من نشانههای قبر هم هیچ کدامش قبر حضرت زهرا(س) نبود اصلاً محل قبر حضرت مخفی شد کلاً، بعد رو کردند به پیغمبر و فرمودند «السلام علیک یا رسول الله» سلام بر شما «والسلام علیک عن ابنتک» و سلام از طرف دختر شما و زائر شما «والبائتة فی الثری ببقعتک» کسی که در خاک در بقعه شما دفن شد همین را بعضی قرینه گرفتند که در حجره پیامبر دفن شده حالا این هم ممکن است باشد «قل یا رسول الله عن صفیتک صبری» دیگر صبر من تمام شده این یکی از روایات راجع به دفن مخفیانه حضرت زهرا(س).عبارت دیگری در کتاب «هدایة الکبری» خصیبی آمده که در آن کتاب راجع به دفن مخفیانه حضرت و خطر برای قبر حضرت همان که از اهل سنت مطرح کردیم عبارتی را مطرح میکند در کتاب خودش در صفحه 179 میگوید گفتند : «أتوا نساءالمسلمین من ینشر هذه القبور» هدایة الکبری، حصیبی، ص 179 بگویید از زنهای مسلمان یکی بیاید تا این قبرها را بشکافد تا ببینند فاطمه کجاست و برایش نماز بخوانند و قبرش زیارت بشود، وقتی خبر به امیر مؤمنان رسید با غضب از خانه بیرون آمد چشمانش خون شده بود «ودارت أوداجه وعلی یده قباه الأصفر» قبای زرد رنگش در دستش بود که «الذی لم یکن یلبسه الا فی کریهة» همان لباس زردی که فقط در جنگها میپوشید «یتوکأ علی سیفه ذی الفقار» تکیه بر ذی الفقار داشت یعنی عسا زنان میآمد امیر مؤمنان حال خوشی نداشت اما اینجا دیگر زمان جنگ بود «حتی ورد علی البقیع» به بقیع رسید «فسبق إلی الناس النذیر» به مردم خبر دادند همه فرار کردند «فقال لهم: هذا علی قد أقبل کما ترون یقسم باالله لئن بحث من هذه القبور حجر واحد لأضغن سیفی علی غابر الأمة» علی قسم خورده گفته یک سنگ از بقیع جابجا بکنید همۀتان خواهم کشت این وصیت حضرت زهرا(س) است که قبرش باید مخفی باشد و این وصیت باید اجرای بشود، این عبارت در «الهدایة الکبری» عرض کردیم.در کتای «عِلل الشرایع» یک باب دارد در مورد مخفی بودن قبر حضرت زهرا(س) دو روایت مطرح کرده میگوید از حضرت امام صادق(ع) «سألت أبا عبدالله(ع) لأی علة دفنت فاطمة علیها السلام باللیل» چرا شبانه دفن شد روز دفنش نکردند «قال: لأنها أوصت ان لا یصلی علیها رجال» وصیت کرده بود تا گروهی یا طبق بعضی مدحها «الرجلان»، طبق بعضی از مدحها «الاعرابیان» برایش نماز نخانند.روایت دوم را هم میآید مطرح میکند که روایت طولانی است در این روایت آمده که نیمه شب بود که «فلما قضت نحبها صلی الله علیها وهم فی ذلک فی جوف اللیل أخذ علی فی جهازها من ساعته» همان موقع حضرت علی دفنش کردند تشیعش کردند «کما أوصته فلما فرغ من جهازها اخرج علی الجنازه» نیمه شب پیکر مطهر را آوردند «ودفنها لیلة» نیمه شب دفنش کردند «فلما أصبح» صبح که شد آمدند یک عدهای خواستند عیادت کنند، یک عده از قریش را در راه دیدند «فقالا له من أین أقبلت» از کجا دارید میآیید؟ «قال غزیت علیاً بفاطمة» علی را به فاطمه تسلیت گفتم ظاهراً عباس عموی پیغمبر بوده طبق آن چیزی که به نظر میآید طبق بعضی از نقلها دیده بودم «قالا و قد ماتت؟» مگر فاطمه از دنیا رفت؟ «قال نعم و دفنت فی جوف اللیل» بله و نیمه شب دفن شد و بعد آمدند خواستند که اعتراض کنند که پیغمبر را تنهایی غسل دادی ما نبودیم، پسرت را فرستادی و فریاد میکشی که «انزل عن منبر أبی» حضرت علی فرمودند که این وصیت حضرت زهرا (س) بوده که شبانه دفن بشود و من هم به وصیت پیغمبر در دفن خودش و وصیت حضرت زهرا (س) در این دفن عمل کردم اما راجع به فرزندم او خودش آمده و این حرف را زده همان عبارتی که الآن در کتب اهل سنت هست که، مطرح شده که امام حسن و امام حسین آمدند و رو کردند به خلفاء و گفتند «إنزل عن منبر أبی فصعد علی منبر أبیک» که از منبر پدرم بیا پایین بر منبر پدرت بالا برو این روایت هم اشاره به آن در علل الشرایع آمده، این دوتا روایت از «علل الشرایع» در «دلائل امامه الطبری شیعی»، شبیه آن عبارتی که ما قبلاً عرض کردیم از هدایت الکبری ،شبیهش را در این قسمت آورده که میگوید وقتی حضرت زهرا (س) دفنش کردند «فبلغ ذلک امیرالمؤمنین فخرج مغضبا قد احمرت عیناه ودرت أوداجه وعلیه قباؤه الأصفر الذی کان یلبسه فی کل کریهة» تا آخر آن روایت، این در «دلائل الإمامة» صفحه 137 آمده. عبارت دیگری که باز در «دلائل الإمامة» آمده در مورد صحبتهای امیر مؤمنان علی بن أبی طالب(ع) هنگام دفن حضرت زهرا(س) است عبارت به این صورت است که «قال لی أبی الحسین بن علی (علیهما السلام)» از امام صادق(ع) از پدرشان امام باقر(ع) از امام زین العابدین از سید الشهداء که «لما قبضت فاطمة(علیها السلام) دفنها أمیرالمؤمنین (صلوات الله علیه) وعفی علی موضع قبرها بیده» با دست مبارکشان کامل مخفی کردند محل قبر را غیر از آن قبرهای دیگری که درست کردند آن محل قبر را هم مخفی کردند، اینهم عبارتی که خدمتشما عرض کردیم. باز در «الأمالی» شیخ مفید شبیه همین عبارت آمده با سندی که خود شیخ مفید مطرح میکند، عبارت در کتاب امالی شیخ مفید و «شرح الاخبار» قاضی نعمان مغربی است، در امالی مفید صفحه 281 «فلما حضرتها الوفاة» الآمالی، شیخ مفید، ص 281 شرح الاخبار، قاضی نعمان مغربی وقتی زمان وفات حضرت شد وصیت کرد به امیرالمؤمنین که خودش متولی بشود «ویدفنها لیلا» شبانه دفنش کند «ویعفی قبرها» و قبرش مخفی بکند «فتولی ذلک أمیرالمؤمنین علیه السلام ودفنها وعفی موضع قبرها» و محل قبر حضرت را مخفی کردند ما این عبارات متعدد را در کتب شیعه داریم، باز روایت دیگری برای بزرگواران ارائه بکنم از «الآمالی» شیخ طوسی شبیه همین روایت را با متن دیگری مطرح کرده میگوید در کتاب امالی خودش صفحه 109 110 روایت اینطور است که وصیت کرد حضرت زهرا(س) «لما مرضت فاطمة بنت محمد رسول الله (صلی الله علیه وآله) وصت إلی علی بن أبی طالب» وصیت کرد «أن یکتم أمرها» خبر به کسی نده «ویخفی خبرها ولا یؤذن أحدا بمرضها» نگذارد کسی بیاید دیدنش «ففعل ذلک وکان یمرضها بنفسه» فقط خود حضرت این کار را انجام میدادند «وتعینه علی ذلک أسماء بنت عمیس (رحمها الله) علی استمرار بذلک، کما وصت به» خود حضرت زهرا(س) گفتند أسماء بنت عمیس بیاید الآمالی، شیخ طوسی، ص 109_110 حالا عرض میکنم چرا و اهل سنت هم خودشان مخالف این قضیه هستند چون برایشان خیلی سنگین است که أسماء بنت عمیس بوده و شوهرش را خبر نکرده یعنی بوده ولی به شوهرش خبر نداده «فلما حضرتها الوفاة وصت امیرالمؤمنین (علیه السلام) أن بترک أمرها ویدفنها لیلا و یعفی قبرها» وصیت کرد که محل قبر حضرت مخفی باشد این را ما عرض کردیم در امالی شیخ طوسی صفحه 109 آمده و مصادر دیگری که در کتب مختلف راجع به این وصیت حضرت زهرا(س) آمده. ما اینها را که مطرح کردیم چندتا مسئله در مورد نماز بر حضرت زهرا(س) و راجع به مشارکت اسماء در غسل حضرت زهرا(س) هست؛ ما عبارت را مطرح کردیم که، و دستور خود حضرت زهرا(س) بوده که أسماء بنت عمیس هم باشد علتش چیست؟ این را اهل سنت نمیتوانند بربتابند در «الإصابة في تمييز الصحابة» إبن حجر عسقلانی جلد 8 صفحه 57 مطرح میکند که «ونقل أبو عمر فی قصة وفاتها» أبو عمر نقل کرده که «فاطمة أوصت علیاً أن یغسلها هو وأسماء بنت عمیس» وصیت کرد که اسماء بنت عمیس هم باشد «واستبعده بن فتحون» إبن فتحون بعید دانسته الإصابة في تمييز الصحابة، إبن حجر عسقلانی، ج 8، ص 57 چرا؟ «فإن أسماء کانت حینئذ زوج أبی بکر الصدیق» أسماء زن أبو بکر بوده چطور أبو بکر باخبر نشده، یعنی این نیست که الان وهابیها میآیند میگویند زنش بوده پس خودش خبر داشته، سنیها برعکس دارند میگویند، میگویند مگر میشود زنش باشد و خودش با خبر نشود؟ چون برای اهل سنت با خبر نشدن أبوبکر یکی از قطعیات است همانطوری که خلافتش قطعی است در نزد آنها با خبر نشدنش از دفن حضرت زهرا(س) هم قطعی است «فکیف تنکشف بحضرت علی فی غسل فاطمة» چطور این حاظر باشد در حضور علی در غسل فاطمه «وهو محل الاستبعاد» خود إبن حجر هم میگوید بله این خیلی بعید است، بعید است که اسماء باشد ما نمیتوانیم قبول کنیم أسماء بوده چون اگر أسماء باشد بیشتر اشکال وارد میشود، چطور اسماء بوده و أبوبکر باخبر نشده؟ این یکی از عبارات. عبارت دیگری است در «تلخیص الحبیر» جلد دو، یعنی دقیقاً آن چیزی که وهابیها مطرح میکنند برعکسش را اهل سنت گفتند، در این کتاب در جلد دوم صفحه 143 «حدیث عن علی غسل فاطمه» حدیثی که حضرت علی فاطمه را غسل داده تلخیص الحبیر، ج 2، ص 143 شافعی از ابراهیم بن محمد از عمارة بن مهاجر از ام محمد دختر جعفر بن ابی طالب از مادر بزرگش اسماء نقل میکند «عن فاطمه اوسط عن تغسلها هی و علی» وصیت حضرت زهرا بود که اسماء هم باشد «فغسلاها» هردو غسلش دادند بعد می آید مطرح میکند دیگران هم این را نقل کردند، و از ام جعفر بنت محمد بن جعفر «و رویه البیهقی من وجه الآخر عن اسماء بنت عمیس و اسناده حسن» میگوید اینها را نقل کردند اما «ثم تعقبه بأنّ هذا فیه نظر» با وجود همه این حرفها ما نمیتوانیم قبولش بکنیم این را، نمیتوانیم بگوییم اسماء، ما سنیها نمیتوانیم بگوییم اسماء در غسل فاطمه شرکت داشته، چون اسماء در آن زمان همسر ابوبکر بود و «قد سبط عنّ ابابکر لم یعلم بوفات فاطمه» یقین داریم که ابوبکر نفهمید فاطمه از دنیا رفته «لما فی الصحیح» صحیح این هم اجماع بین بخاری و مسلم است، «من حدیث عایشه عن علیاً دفنها لیلاً و لم یعلم ابابکر» علی ابوبکر را باخبر نکرد «فکیف یمکن عن تغسلها زوجته و لا یعلم هو» چطور ممکن است او بفهمد ولی حاظر نشود، بعد میشود «کأنّه علم بذلک و ظنّ أنّ علیاً سیدعوه» ممکن است خبر داشته زنش آنجا است اما گمان کرده که علی با خبرش میکند، و علی هم فکر کرده او خودش میآید چون زنش اینجا است دیگر، یعنی چون ابوبکر گفت بله زنم آنجا است با خبرم میکند، علی هم گفت خب زن ابوبکر اینجا است، ابوبکر را باخبر میکند، لذا هیچ کدام با خبرش نکردند، «فهذا لا بأس به» این جواب خوبی است در «خلافیات» هم گفته «یحتمل أنّ ابوبکر علم بذلک و أحب عن لا یرد عرض علی فی کتمانه منه» در خلافیات گفته نه علی میدانست ابوبکر هم میدانست، اما میدانست که علی نمیخواهد ابوبکر شرکت بکند، و گفت عیب ندارد بگذار شرکت نکنیم. خب این راجع به اینکه اسماء بنت عمیس در آنجا بوده، اما اینکه چرا حضرت زهرا (س) وصیت کردند که اسماء باشد، نکته خیلی مهم است، این نکته بسیار تأثیر گذار است، ما اول یک مقداری راجع به جایگاه اسماء بنت عمیس بدانیم، در «الإحتجاج» میگوید اسماء شیعه حضرت علی بود، آن زمانی که خواستند به خالد بن ولید دستور دادند که حضرت علی را بکش و ترور کن، که در کتب اهل سنت هم آمده، اسماء بنت عمیس باخبر شد، سریع فرستاد یک کنیزی را که پیش علی برو و این آیه را بخوان «الْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ لِيَقْتُلُوكَ» کنیز همین کار را کرد، حضرت علی فرمود «قولی لمولاتک فمن یقتل الناکسین و المارقین و القاسطین» نگران نباش پیغمبر گفته من زنده میمانم، اینها نمیتوانند من را ترور کنند، این عبارت را هم مطرح کردیم پس جایگاه اسماء بنت عمیس مشخص است، اسماء یک زن شیعه است، اما آن بیت القصید و نکته اساسی کاری که اسماء رضوان الله تعالی علیها در آن شب انجام داده در کتب اهل سنت آمده، چه کار کردی؟ اسماء در آن شب مانع ورود عایشه به اتاق غسل حضرت زهرا (س) شد، در «الذرّیة الطاهره» دولاوی، جلد 1، صفحه 112، «قالت فاطمه، فإذا متُّ فغسلینی أنتِ» حضرت زهرا گفتند اسماء تو من را غسل بده « و لا یدخلنَّ علیَّ احدٌ » هیچ کس را هم نگذار وارد بشود «فلما توفیت فاطمه» خو سنیها گفتند اینکه خیلی برایشان سنگین است، این است قضیه «جائت عایشه تدخل علیها» عایشه خواست وارد بشود «فقالت اسماء لاتدخل» گفت نمیگذارم وارد بشوی و تنها کسی که میتوانست، در آن اوضاع جلوی ورود عایشه به اتاق حضرت زهرا را بگیرد اسماء است، در کل زنهای آن زمان هر کس دیگری بود، خب ام سلمه یک جایگاهی داشت، اما عایشه میگفت من همسر پیغمبر هستم تو هم همسر پیغمبر برو کنار تو نمیتوانی جلوی من را بگیری، حضرت علی (ع) که نمیتوانست با او درگیر بشود او زنی بود، باید یک زن در مقابل اینها میاستاد نمیگذاشت وارد بشوند، تنها کسی که میتوانست این کار را بکند و مناسبترین فرد اسماء بنت عمیس بود، به چند دلیل، به این دلیل که همسر پدر عایشه به حساب میآمد، و از خانواده خود عایشه بود، و عبارت دیگر در تاریخ یک کارهایی از اسماء در حق عایشه مطرح کردند که نمیتوانست به خاطر آن کارها با عایشه درگیر بشود، اسماء بنت عمیس میگوید «کنت صاحبت عایشه التی هیأتها و ادختها علی رسول الله» من بودم که آن روزی که عایشه میخواست با پیغمبر عروسی بکند، او را آرایش کردم و آماده دخول برای پیامبر کردم لذا عایشه یک حقی برای اسماء بنت عمیس قائل بود، و بخاطر اسماء بنت عمیس نگذاشت عایشه در اتاق حضرت زهرا (س) وارد بشود، درست است که اعتراض کرد اما دیگر وارد نشد، بیشتر از این کاری انجام نداد، پس بله خود اهل سنت هم این را نقل کردند که اسماء بوده و خودشان هم خواستند تکذیب بکنند چون برایشان خیلی سنگین بوده، دو سهتا مطلب نقل شده، یکی جلوگیری از ورود عایشه، یکی بی خبر گذاشتن ابوبکر، اما دیگر کار از کار گذشته نمیتوانند و این مطلب را مجبور هستند که قبول بکنند. اما راجع به دفن شبانه در کتب اهل سنت، و نماز نخواندن بر حضرت زهرا (س)، خب اهل سنت ادعا دارند بعضیهایشان که ابوبکر آمده و بر حضرت زهرا (س) نماز خوانده که این مطلب را خود اهل سنت هم رد کردند، از جملهآنها، حالا روایات متعددی است که آنها را هم مطرح خواهیم کرد، در کتاب «الإصابه» دیگر ابن حجر عسقلانی که بزرگترین عالم رجالی آنها در طول تاریخ شاید بشود گفت میآید عبارتی را مطرح میکند، در الإصابه جلد8، صفحه 57، « و روی الواقدی عن طریق شعبی» واقدی از شعبی نقل کرده «صلی ابوبکر علی فاطمه» ابوبکر بر فاطمه نماز خواند «هذا فیه ضعف و إنقطاع» هم ضعیف است هم منقطع « وقد روی بعض المتروکین» بعضی از متروکین هم نقل کردند الإصابه، ابن حجر عسقلانی، ج8، ص 57 از مالک از جعفر بن محمد از پدرانش شبیه همین را که ابوبکر نماز خوانده «و هاه الدار قطنی و بن عدی» اصلاً دار قطنی و بن عدی میگویند اینها حدیث واهی هست حدیثهای بسیار سستی است که اصلاً ارزشی ندارد، پس ادعای اینکه الآن در منبرهایشان اینطرف و آنطرف، این مسجد و آن مدرسه، و آن حوزهشان میآیند میگویند بله ابوبکر نماز خواند، اول به کتابهایتان، مراجعه بکنید، ببینید بزرگان و علمایتان چه گفتند، بعد بیایید این مطلب را بعنوان مطلب قطعی مطرح بکنید، اما روایات دیگر که از کتب اهل سنت میخواستیم مطرح بکنیم، روایاتی است که در «صحیح بخاری» آمده، و در چند کتاب دیگر، که ملاک اساسی استناد آنها است در «مصنف عبد الرزاق» عبدالرزاق، معمر عروه عایشه، سند صد در صد صحیح، طبق مبانی اهل سنت « عن علیاً دفن فاطمه لیللً و لم یؤذن بها ابابکر» علی فاطمه را شبانه دفن کرد و اصلاً ابابکر را با خبر نکرد عبارت دیگری «عن فاطمه بنت النبی (ص) دفنت بالیل» فاطمه شبانه دفن شد «فرّه بها علی من ابی بکر» علی جنازه را فراری داد از اینکه ابوبکر بر او نماز بخواند «کان بینهما شیء» بینشان دعوا بود همین آقای عبد الرزاق در مصنف خودشف، جلد 5، صحفه 472، این را مطرح میکند «و لم یؤذن بها ابابکر» مصنف، عبد الرزاق، ج5، ص 472 در صحیح بخاری عبارت آمده «فلمّا توفیت» وقتی که حضرت زهرا (س) به شهادت رسید «دفنها زوجها علی لیلاً» علی او را شبانه دفن کرد « و لم یؤذن بها ابابکر» اصلاً ابابکر را با خبر نکرد « وصلی علیها» خود علی به آن نماز خواند شبیه همین در صحیح مسلم، جلد 3، صفحه 1380 آمده، روایت شماره 1759، که «فلمّا توفیت» وقتی که حضرت زهرا (س) از دنیا رفت «دفنها زوجها علی لیلاً و لم یؤذن بها ابابکر» صحیح مسلم،ج 3، ص 1380، روایت 1859 و دهها کتاب دیگر، ولی چون این روایت متفق علیه بین بخاری و مسلم است، مجبور هستند که این روایت را قبول بکنند، إبن بطال در «شرح صحیح بخاری» میآید مطرح میکند، میگوید که علی بن ابی طالب همسرش را شبانه دفن کرد، به این دلیل که همان که از آقای مصنف عبد الرزاق نققل کردیم، « و دفن علی بن ابی طالب زوجته فاطمه لیلاً فرّ بها من ابی بکر عن یصلی علیها» جنازه را فراری داد که ابوبکر بر آن نماز نخواند، «کان بینهما شیء» خب از همه بینندگانی که تا الآن ، برنامه ما را میدیدند تشکر میکنیم از کسانی هم که تماس گرفتند عذر خواهی میکنیم، چون فرصت خیلی محدود بود، ان شاء الله که موفق باشید و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
|