![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
2021 January 27 - چهار شنبه 08 بهمن 1399 | ![]() |
![]() |
![]() |
دانلود صوت قسمت بیست و سوم برنامه کلمه طیبه با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین یزدانی بسم الله الرحمن الرحیمتاریخ : 22 دی 1399مجری:اَعُوذُ بِاالله مِنُ الشَّیّطانِ الرَّجِیّم بِسّمِ الله الرَّحمنِ الرَّحِیّم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ آلِهِ الطَّاهِرِینَ عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت همۀشما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولیعصر(عج) و همچنین عرض تسلیت به مناسبت این ایام جانگداز شهادت بی بی دو عالم حضرت صدیقه شهیده(س)، به رسم دو شنبه شبها در محضر شما هستیم مهمان دیدگان شما هستیم با برنامه کلمه طیبه برنامهای که این افتخار را داریم تا در محضر استاد بزرگوار حضرت حجت الاسلام و المسلمین دکتر یزدانی باشیم سلام علیکم و رحمة الله استاد یزدانی:سلام عیکم و رحمة الله اَعُوذُبِاللّه مِنَ الشَّیّطانِ الَّعِینِ الرَّجِیمّ بِسّمِ اللّهِ الرَّحّمنِ الرَّحِیمّ الحمد لله الذي اظهر الوجود ومنه بدأ کل حمد وإليه يعود و الصلاة والسلام علي شاهد و المشهود لکل موجود محمد المحمود وعلي آله آل الله الودود خلفاء الله علي عالم الغيب و الشهود سيما الحجة بن الحسن المهدي المنتظر الموعود. سلام و عرض ادب دارم خدمت حضرت عالی و خدمت همه بینندگان عزیز شبکه جهانی حضرت ولیعصر، من هم به نوبه خودم تسلیت عرض میکنم ایام شهادت بی بی دو عالم حضرت صدیقه شهیده(س) را خدمت همه شیعیان و همه مسلمانان و امیدوار هستم که خداوند عزاداریهایتان هم در این ایام مورد قبول قرار بدهد إن شاءالله و خداوند پاداش این عزاداریها را إن شاءالله آمدن منتقم خون فاطمه شهیده برای ما قرار بدهد و هم چنین تسلیت عرض میکنم شهادت یازده تن از شهدای شیعه در کویته پاکستان را که به صورت بسیار وهشیانه توسط پیروان همانهای که در ثقیفه بنی ساعده آن مشکلات را برای امیرالمؤمنین و صدیقه طاهره به وجود آورد و آن داعشیهای بسیار بسیار وحشی، امیدوار هستم که خداوند به خانواده آنها هم صبر بده و امیدوار هستیم که دیگر این اتفاقات در پاکستان نیفتد و دولت پاکستان بیش از پیش هوشیار باشد و دیگر شاهد این جنایات نباشیم إن شاءالله. مجری:إن شاءالله که همینطور باشد و إن شاءالله خداوند هم عاملان و آمران این جنایت هولناک را إن شاءالله به اشد عقاب مجازات بفرماید. همانطور که مستحضر هستید در برنامه کلمه طیبه سیر و روال طبیعی برنامه را میدانید دون فوت وقت برویم سراغ پخش کلیپها و إن شاءالله بعد از آن هم یکی یکی کلیپها را میبینیم بعد از آن إن شاءالله به نقد آنها مینشینیم و إن شاءالله یکی یکی بحث میکنیم، کلیپ شماره 87 را با هم میبینیم. کلیپ شماره 87:+«وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى (۱) مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَى ﴿۲) وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى ﴿۳﴾ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى (۴) عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى ﴿۵﴾» این قرآن را به پیامبر جبریل که شدید القوی هست آموزش داده و «ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَى» آن جبریلی که در واقع دارای قدرت زیادی است «وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى» و او در افق بالا است «ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى» بعد نزدیکتر ونزدیکتر شد «فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى» این در باره نزدیکی جبریل و محمد(ص) هست که قاب قوسین به اندازه دوتا قرص یا نزدیکتر شد «فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى» بعد به بندۀ خود الله متعال وحی کرد فکر میکنم که تفسیر اینطوری باشد _یعنی چه؟ یعنی الآن من متوجه نشدم. +یعنی اینکه جبریل امین(ع) به پیامبر خدا(ص) نزدیک شد به این اندازه، نه اینکه خدا و محمد(ص) با هم نزدیک شدند بلکه جبریل و محمد(ص) با هم نزدیک شدند. _جبریل نزدیک شد +بله بله چون قبلاً صحبت از جبریل هست ضمیر به جبریل بر میگردد «فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى» اینهم تفسیر إبن کثیر هست «فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى» «فاقترب جبریل إلی محمد لما هبط علیه إلی الارض» جبریل به محمد(ص) نزدیک شد «حتی کان بینه» تا جای که بین جبریل و بین محمد(ص) «قاب قوسین» به اندازه دوتا کمان یا کمتر بود مجری:بسیار خب کلیپ را با هم دیدیم اینجاها دوتا سؤال مطرح میشود، دقیقاً بدون مقدمه و اینها برویم سراغ اصل مطلب؛ یک سؤال اینکه آیا واقعاً اینجاها این نزدیک شدن بین جبرئیل و پیامبر بوده؟ این یک یعنی دو طرف پیامبر و جبرئیل بودند؟ و سؤال بعدی اینکه سؤالی که همیشه هم باید حتماً پرسید وقتی شبکههای وهابی این صحبتها را میکنند که این صحبتی که الآن شد آیا در کتابهای خودشان هست نیست؟ اینها خیلی وقتها میگویند ما اینطوری به نظرمان میآید حالا ما نگاه نکردیم دیگر ببینیم چه میشود، حالا بخواهیم ببینیم واقعاً نسبت به این آیات سوره نجم نظر مفسرین و نظر علمای خودشان چه هست؟ استفاده میکنیم از محضرتان. استاد یزدانی:یکی از پاشنه آشیلهای مکتب اهل حدیث به ویژه مکتب اهل حدیث و اشاعره بحث همین توحید هست و اینکه اینها خدا را دارای مکان میدانند و معتقد هستند که خدا در آسمان هفتم هست و روی عرض خودش نشسته پای خودش را روی کرسی گذاشته، وزنش اینقدر هست، اندازش اینقدر هست و این مسائل، یعنی اتفاق دارند اجماع دارند بر این قضیه که خدا در عرش خودش در آسمان هفتم آنجا نشسته و از آنجا عالم را مدیریت میکند. مجری:به صورت جسمانی استاد یزدانی:واقعاً جسمانی در میآید از آن یعنی میخواهند توجیه کنند راه توجیه وجود ندارد ولی خب شیعه برای خدا مکان قائل نیست چون خدا را خالق مکان میداند خالق عرش میداند، اگر بگوییم خدا روی عرش نشسته خب قبل از عرش کجا مینشسته؟ عرش که با خدا همزمان خلق نشدند، خدا که خلق نشده، خدا که حادث نیست، خدا واجب الوجود به ذات هست، پس حتماً عرش بعد از خدا به وجود آمده و اگر اولین مخلوق هم باشد باید قبل از آن خدا یک جای ایستاده باشد کجا بوده؟ اینها را نظر شیعه این هست که خداوند مکان ندارد نه روی عرش، خدا خالق همه مکانها است اینکه بگوییم خدا همه جا هست هم غلط هست چون همه جا را خدا خلق کرده این اصلاً قابل قبول نیست و اصلاً ورود به این مباحث ضرورتی ندارد مهم نیست و نباید وارد بشویم به این دلیل که عقل ما نمیرسد هر طور ما خدا را تصور کنیم همانطور که امیرالمؤمنین در اولین خطبه نهج البلاغه فرمودند ما اصلاً خدا را نمیتوانیم وصف کنیم هر طوری ما وصف کنیم خدا غیر از آن هست چون عقل ما و ذهن ما محدود هست خدا نا محدود هست و قابل تصور نیست نه صفات خدا و نه خود خدا و ذات خدا هیچ اینها برای ما قابل تصور نیست، اما اینها نه مجبور هستند که اینجا حرفهای بزنند که کاملاً جسمانیت از او برداشت میشود و راه دیگر ندارد از جمله بحثی که در بحث معراج پیامبر و بحث اینکه خدا کجا هست بحث سوره مبارکه نجم که خداوند از آیه اول تا آیه 16 تقریباً یا حتی بعد از آن آیه 18 بحث سر همین هست که وقتی پیغمبر به معراج رفت چه دید آنجا؟ خدا را دید یا ملکوت آسمان و زمین را دید؟ آیههای کبرای خداوند را دید خدا را که ندید، این را شیعه میگوید اصلاً چون خدا مکان ندارد جا ندارد ما معتقد هستیم که آنجا خدا را ندیده بلکه آیات کبرای خداوند را دیده، ملکوت آسمان و زمین را دیده و اگر نزدیک هم شده به این معنا نیست که نزدیک خدا شده باشد اصلاً معنا ندارد نزدیک شدن به خدا یا خدا نزدیک بشود به بنده خودش، ولی اینها مجبور هستند که چیز دیگری بگویند خصوصاً سر این آیه 8 تا آیه 9 سوره مبارکه نجم، آیه 8-9 «ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى* فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى» بحث دارند اینها که چه کسی به پیغمبر نزدیک شد «ثم دنا» فاعل این دنا چه کسی است؟ خدا است یا جبرئیل است؟ «ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى* فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى» یا پیغمبر به خدا نزدیک شد خدا به پیغمبر نزدیک شد یا جبرئیل به پیغمبر، پیغمبر به جبرئیل، به هر حال این ضمایر را باید دقت کنند و اینها مجبور هستند اینجا توجیهات عجیب و غریب بکنند، این آقای ترشابی آمد گفت که جبرئیل به پیغمبر نزدیک شده و از تفسیر إبن کثیر هم مستند نشان داد ولی من توصیه میکنم خدمت ایشان که یک خُرده بیشتر تحقیق کنید کتابهایتان را بخوانید و بعد اظهار نظر کنید همینطوری مطالعه نکرده هفته چهار پنجتا برنامه رفتن خب عوارضش همین است بروید بخوانید کتابهایتان را، من از صحیح بخاری خدمت این آقا نشان بدم که دقیقاً ببیند که چه گفته صحیح بخاری در این باره. مجری:اگر صحبتی باشد از صحیح بخاری که دیگر حق به تو دارد دیگر صحیح بخاری برایشان. استاد یزدانی:قطعاً همه روایاتی که از إبن کثیر و إبن زیاد و إبن جماعة و اینها نقل میکنند دیگر در برابر آقای بخاری چیز دیگری هست، صحیح بخاری چاپ عربستان سعودی وزارت اوقاف چاپ دار السلام در 1417 چاپ شده روایت شماره 7517، خیلی روایت عجیبی هست کتاب التوحید صحیح بخاری که واقعاً سراسر اسرائیلیات هست این روایاتی که در این کتاب التوحید نقل شده باب شماره 37 حدیث 7517از انس بن مالک نقل شده که پیغمبر شبی که به معراج رفت از مسجد الکعبه یا از مسجد الحرام اتفاقاتی افتاد؛ به همراه جبرئیل هر دو با هم رفتند، این مهم هست در این روایت تصریح بر این هست که جبرئیل و رسول خدا(ص) با هم رفتند یعنی هر آسمانی را رفته جبرئیل همرایش با هم بوده ببینید روایت طولانی هست من بخشهای از روایت را بخوانم وقتی میرسد به آسمان اول ملائکه سؤال میکنند این چه کسی هست همراهت آوری؟ «وَمَن مَعَک؟» جبرئیل جواب میدهد که پیغمبر هست محمد(ص) هست، در آسمان دوم، آسمان سوم، در هر آسمانی که میرسند جبرئیل همراه پیغمبر هست ملائکه سؤال میکنند این چه کسی است همراهت آمده؟ میگوید پیغمبر هست حضرت محمد(ص)، سؤال میکنند آیا واقعاً مبعوث شد؟ بله مبعوث شده و تا میرسند به آسمان هفتم، حالا در آسمان اول چه کسی را دید؟ نام میبرد، در آسمان دوم حضرت ادریس را دید، در آسمان چهارم حضرت هارون را دید، در آسمان پنجم میگوید من اسمش یادم رفته حالا یاد پیغمبر رفته یا یاد راوی رفته خیلی عجیب است و این از آن روایاتی است که در بحث عدالت صحابه خیلی به درد ما میخورد حالا جای دیگر باید بحث بشود، در آسمان ششم إبراهیم را دید، در آسمان هفتم حضرت موسی را دید، چرا در آسمان هفتم بود حضرت موسی؟ از همه بالاتر بود؟ بخاطر که کلیم الله بود، این مشخص است که روایت ساخت پیروان حضرت موسی است پیروان جعلی یهودیها است و مشخص است چنین روایتی که سراسر اسرائیلیات هست و سراسر دروغ هست نمیتواند روایت اسلامی باشد، بعد موسی گفت «رب لم أظن أن ترفع علي أحدا» من باورم نمیشد کسی از من هم بالاتر برود مقامش اما پیغمبر بالا رفت تا آنجای که فقط خدا میداند «حتى جاء سدرة المنتهى» به سدرة المنتهی رسید اینجایش برای ما مهم هست «ودنا الجبار رب العزة فتدلى» خدا آمد نزدیک پیغمبر خدا نزدیک شد، اینجا دیگر خدا دارد حرکت میکند و این حرکت کردن یعنی جسمانی بودن، غیر از جسم چیز دیگری میتواند حرکت کند؟ میشود تصور کرد حرکت کردن را و جسم نبودن را؟ مجری:از عوارض جسمانی بودن است دیگر اصلاً نمیشود استاد یزدانی:اصلاً اینکه عقل هر عاقلی از هر بچهای از هر کودکی از هر مسلمانی کافری بپرسی وقتی یک چیزی حرکت کند باید جسم باشد نمیشود که بدون جسم چیزی حرکت کند «ودنا الجبار رب العزة فتدلىحتى كان منه قاب قوسين أو أدنى» تا اینکه آنقدر خدا خودش را به پیغمبر نزدیک کرد که اندازه یک کمان یا دو کمان یا حتی نزدیکتر حتی از دو کمان هم نزدیکتر شد به پیغمبر، خب این روایت صحیح بخاری است صریح واضح روشن میگوید خدا نزدیک شد به پیغمبر نه جبرئیل، بحث جبرئیل اصلاً نیست چون جبرئیل از اول از مکه با پیغمبر بوده آسمان اول و دوم و سوم و چهارم و پنجم و ششم و هفتم با هم بودند با هم رفتند با هم به همۀ ملائکه پیغمبر را معرفی کرد آنجا نمیشود که بگوییم نزدیک شد، جبرئیل خیلی وقتها آمده کنار پیغمبر نشسته در روایت شیعه و سنی داریم که به صورت دحیه کلبی میآمد کنار پیغمبر مینشست و در جنگها همراه پیغمبر بود همراه امیرالمؤمنین بود و حمایت میکرد در خدمت امیرالمؤمنین بود اینها که روایات صحیح شیعه و سنی هست چطور میشود اصلاً چه سودی دارد که به جبرئیل نزدیک بشود یا دور بشود که خدا بخواهد در قرآنش از حکایت بکند. مجری:وقتی که میخواهند یعنی میبینند که با این تناقض عقلی مواجه میشوند دیگر مثل این آقای ترشابی از آنطرف نمیتواند بیاید کلام گذشتگان را نقل بکند برایش آبرو ریزی دارد از این طرف هم میآید بالاخره الآن در تمامی این آیاتی که در سوره نجم آمده دیگر مجبور است همه اینها را جبرئیل بگیرد دیگر. استاد یزدانی:همه ضمایر را مجبور است به جبرئیل برگرداند حتی شدید القوی را که به جبرئیل بر میگرداند حتی این را «فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى» این ضمیر را هم باید بر گرداند به جبرئیل «إِلَى عَبْدِهِ» عبد جبرئیل، چه کسی؟ رسول خدا عبد جبرئیل بود مگر؟ نمیتواند اگر بخواهد ضمایر قبلی را به جبرئیل برگرداند این ضمیر را هم باید به جبرئیل برگرداند، مشکل است این آیات از آیات مشکل هست هر کسی نمیتواند اینها را تفسیر کند باید تفسیرش را گذاشت به عهده اهل بیت(ع) که آنجا پیغمبر ملکوت آسمان را دید، نزدیکی به معنای نزدیکی جسمانی نیست به معنای قرب مقام هست نه اینکه حرکت کرده باشد خدا بیاید نزدیک ایشان بیاید نزدیک، البته ممکن است اینها بگویند در صحیح بخاری ما روایت زیاد داریم که به جبرئیل نزدیک شده، آن دیگر به ما چه ربطی دارد صحیح بخاری اصح الکتب بعد کتاب الله شما است در صحیحترین کتاب شما اگر دوتا روایت متناقض باشد دیگر مشکل شما است ما هر زمانی نیاز باشد از آن استفاده میکنیم چون صحیحترین کتاب شما است، هر زمانی هم نیاز باشد از این استفاده میکنیم که خدا نزدیک شده، شما هیچ کاری نمیتوانید بکنید چون نمیتوانید بگویید این ضعیف است یا آن ضعیف است هر دو از صحیحترین و گفتید هر کس یک روایت صحیح از صحیح بخاری را انکار کند کافر است، نمیتوانید انکار کنید این روایت را آن روایت را، در یک بنبست گیر کردید نه راه برگشت و جلویتان هم که بسته است و مجبور هستید اینها را بپذیرید و پذیرفتن این مسئله یعنی جسمانی بودن خدا و این جسمانی بودن خدا خب دیگر حکمش را هم سنیها گفتند هم شیعه گفته. روایات خیلی عجیب هست در بحث این، علمای اهل سنت من حالا یک مستند دیگر هم نشان بدهم؛ إبن حجر عسقلانی یک کتاب دارد در بحث رؤیت «الغنية في مسالة الرؤية» که پیغمبر در معراج چه کسی را دیده چه را دیده؟ آیا خدا را دیده؟ اگر دیده با چشم بوده؟ با قلب بود؟ چطوری دیده؟ کتاب «الغنیه فی مسأله الرؤیۀ رؤیۀ النبی (ص) ربه سبحانه و تعالی فی لیلۀ الاسراء و من اثبت ذلک ومن نفاه» إبن حجر عسقلانی عالِم بزرگ اینها و یکی از استوانههای علمی اینها، چاپ دار الآثار در قاهره، همان شروع کتاب اول کتاب میگوید صحابه اختلاف داشتند که در شب معراج خدا را دیده را ندیده بعضیها گفتند دیده بعضیها گفتند نه ندیده بعضیها هم نظریه وسط را انتخاب کردهاند گفته پیغمبر خدا را با قلب خودس دیده، اینهم خب مردود هست همه خدا را با قلب میبینیم همیشه خدا را با قلب دیده، رؤیت خدا با قلب یعنی چه؟ یعنی یقین کامل، پیغمبر قبل از این یقین کامل نداشت که خدا هست؟ این قابل قبول نیست حالا، بعضیها هم نفی کردند که با چشم نبوده اما متأخرین چیزهای دیگری گفتند در خواب بوده در بیداری نبوده و از این مسائل، صفحه شماره 15 دیدگاههای افرادی که میگویند با چشم سر دیده را نقل میکند: إبن عباس، انس بن مالک، أبو هریره نظرشان این هست که «رأی ربه فی لیلة الإسراء بعین رأسه» با چشم سر پیغمبر خدا را دیده الغنية في مسالة الرؤية، إبن حجر عسقلانی، چاپ دار الآثار در قاهره، ص 15 إبن عباس، انس بن مالک، أبو هریره، البته به إین عباس قطعاً دروغ بستهاند ولی از انس و ابوهریره بعید نیست چون شاگرد کعب الاحبار هستند، از تابعین چه کسانی گفتند؟ خورشید تابعین اینها که کعب الاحبار نظرش همین است که واضح است که نظر نظر کعب الاحبار است انس بن مالک و أبو هریره از ایشان گرفته، حسن بصری و قسم میخورد که حتماً خدا را با چشم سر دیده، عطاء، عکرمه و همه اصحاب إبن عباس عروة بن زبیر، محمد بن شهاب زهری، معمر بن راشد «وقال به أکثر أهل السنة ممن بعدهم» اکثر اهل سنت نظرشان همین است، اکثر اهل سنت نظرشان همین است که در شب معراج پیغمبر خود خدا را چشم سر دیده، این جسمانی بودن است دیگر، در همین دنیا با چشم سر، این جسم را چطوری دیده پیغمبر با همین چشمش؟ با قلب که قلب مهم نبودن همینجا میتوانست ببیند و همیشه میدید، همه در حد اندازه خودشان می بینند چشم قلب که مهم نیست، حالا میگوید از احمد بن حنبل همین نقل شده، در پاورقی محقق اضافه میکند إبن جریر همین نظر را دارد و بسیار مبالغه کرده، شیخ أبوالحسن اشعری همین را گفته، أبو ذکریا النووی همین را گفته، إین خزیمه همین را گفته، إین کثیر هم حتی نقل کرده از إبن خزیمه، أبو یعلی فرا همین را گفته، أبو بکر نجاد همین را گفته، أبوالقاسم إسماعیل بن محمد اصفهانی و نمیدانم بقیه همه طرفدار این دیدگاه هستند و اکثر اهل سنت، حالا از بقیه هم بود ما تک تک اینها را قبلاً تک تک این افرادی که ایشان نام برده را قبلاً نشان دادیم در برنامههای یهوابیت که تخصصی در بحث خدای یهود و خدا وهابیت بود تک تک نظرات علمای اهل سنت را نشان دادیم که همه میگویند چشم. مجری:مبانیشان آنجاها بررسی شد یعنی اصلاً ابتداً باید جسمانیت را قائل بشوند حالا در آن برنامه کاملاً میتوانند ببینند تک تک جاهای که این را ذکر کردند یهوابیت را. استاد یزدانی:به هر حال راهی غیر از این ندارند ایشان بله حرف خوبی میزند جبرئیل نزدیک شد این هم یک توجیه خوبی است که جسم نیست خدا، میتوانست از جسمانی بودن خدا فرار کند ولی خب روایت صحیح بخاری را چیکار میکنی؟ نظر احمد و إبن عباس و فلانی و فلانی، أبو الحسن اشعری اینها چیکار میکنی؟ امام اهل حدیث احمد حنبل نظرش همین است، امام اشاعره أبو الحسن اشعری هم نظرش همین است، صحابۀتان هم نظرش همین است، چیکار میکنید اینها را؟ مخالفت میکنید با اینها؟ با صحیح بخاری مخالفت میکنی شما؟ مجری:بسیار خوب خیلی زیبا بود و الحمد الله بحث هم عقلی بود دیگر حالا به قولی اینجا جا داشت کلیپهای سجودی را پخش کرد که میگوید اینها مه عقل نیست تف به این عقل و اینها، حالا جداً راجع به بعضی از این فرمایشات آقایانی که اینگونه خداوند را تجسیم میکنند و معلوم نیست واقعاً چه چیزی را دارند میپرستند، بسیار خوب این از کلیپ اول کلیپ شماهر87، کلیپ بعد کلیپ شماره 88 هست که با هم میبینم. کلیپ شماره 88:هدف از کفن و دفن شبانه فاطمه عدم حضور أبوبکر بوده است در صورتیکه در یک روایتی شما ایرانیان توجه بفرمایید به خصوص مردمان خراسان زمین و به ویژه مردم بیهق و سبزه وار که امام بیهقی دانشمند برجستۀ اهل سنت در سرزمین ایران و در زمانی که ایران اهل سنت بودند روایتی آورده معید این مطالب که نماز بر جنازه بانو فاطمه را أبوبکر صدیق خواند گرچه روایت صحیحتر آنی هست که امام مسلم نیشابوری آورده که شخص علی نماز را خواند در حضور أبوبکر. مجری:بله این هم از آقای کیانی خیلی جالب بود حالا بعد از این إن شاءالله به تحلیل صحبتها میپردازیم اما همان اول این خیلی نکته جالبی هست که دقت بکنیم ببینیم که چطور دارد مخاطب را میخواهد جذب بکند اصلاً ما کاری به مفهوم این کلامش نداریم دارد میگوید که اهالی بیهق اهالی خراسان دقت بکنند امام بیهقی آمده اینطوری گفته، گفته که اصلاً خود أبوبکر نماز حضرت صدیقه شهیده را خوانده اینها دقت بکنند هر چند ما روایت دیگری که این را قبول ندارد و متناقض با این روایت هست را بیشتر قبول داریم اما بالاخره این همشهریتان هست این را بپذیرید، این اصلاً نوع دعوت کردن کافی است برای اینکه ببینیم آیا باید به چنین مکتبی ما گرایش پیدا بکنیم یا خیر، حالا نسبت به اصل محتوا دوتا چیز را مطرح کردند یکی روایت بیهقی، یکی روایتی که مسلم نقل میکند، در روایت بیهقی ادعا این است که آورده شده که أبوبکر نماز حضرت زهرا را خواند و در صحیح مسلم چنین چیزی را نقل میکند که اصلاً خود امیرالمؤمنین هم که خوانده باشد اما أبوبکر در چنین نمازی حضور پیدا کرده. استاد یزدانی:بحث دفن شبانه حضرت زهرا(س) خب خیلی بحث مهمی هست و خصوصاً این که وصیت کرده من را شبانه دفن کنید تا فلانی و فلانی در نماز من نباشند، قهر حضرت زهرا(س) که خب هفتههای قبل هم خدمتتان نشان دادیم حضرت زهرا(س) قهر کرد تا زنده بود دیگر با آنها آشتی نکرد و این قهر ادامه دار بود، اما حتی بعد از مرگشان هم وصیت میکنند طبق روایاتی که در منابع اهل سنت هست که مرا شبانه دفن کنید، چرا شبانه دفن کنیم؟ تا فلانی و فلانی و فلانی در تشییع جنازۀ من نباشند و این خیلی پیام دارد خیلی پیام دارد و حالا دیگر پیامهایش را إن شاءالله حضرت آیت الله قزوینی شب پنج شنبه که ویژه برنامه هست و خیلی ویژه برنامه خوبی تدارک دیده شده برای ایام فاطمیه إن شاءالله پیامتها را خواهند گفت حالا بیش از این من نمیپردازم، اما اینها مجبور شدند یک سری روایاتی جعل کنند که نه بابا اصلاً این دروغ است آمدند و فلانی نماز خوانده من بخش اول حرف ایشان که در سنن کبرای بیهقی همچین روایتی هست اهل بیهق توجه کنید چه روایتی در کتاب بزرگ شما است «سنن الکبری بیهقی» أبی بکر احمد بن الحسین بن علی بیهقی متوفی 458 با تحقیق محمد عبدالقادر عطا، در دار الکتب العلمیه بیروت لبنان هم چاپ شده، الجزء الرابع جلد چهارم چاپ سوم سال 2003، صفحه شماره 46 روایت شماره 6892 سنن الکبری، أبی بکر احمد بن الحسین بن علی بیهقی، متوفی 458، محقق محمد عبدالقادر عطا، چاپ دار الکتب العلمیه بیروت لبنان، چاپ سوم، چاپ 2003، ص 46، ر 6892 از مجالد از شعبی «اَنَّ فَاطِمَةَ رضِیَ اللَّهُ عَنْهَا لَمَّا مَاتَتْ دَفَنَهَا عَلِیٌّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ لَیْلا» وقتی حضرت زهرا(س) از دنیا رفت امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب او را شبانه دفن کرد «وَاَخَذَ بِضَبْعَیْ ابیبَکْرٍ فَقَدَّمَهُ یَعْنِی فِی الصَّلاةِ عَلَیْهَا» عجیب است این جمله آمد و بازوی أبو فلان را گرفت گفت بیا تو نماز تو نماز بخوان و او آمد نماز خواند، خیلی روایت جالبی است، خودش نخواند آمد یکی دیگر را کشید جلو، میگوید این روایت با همین سند نقل شده، آقای کیانی چرا اینقدر دروغ میگویی شما؟ بابا همین بیهقی هم دارد میگوید این روایت درست است از شعبی نقل شده ولی روایت صحیح چیست؟ و روایت صحیح این نیست که نقل شده درست است با این سند نقل شده ولی روایت صحیح این است: از إبن شهاب زهری از عروه از عایشه در قصه میراث «أَنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ اللهِ صَلَّى الله عَلَیهِ وَسَلَّمَ عَاشَتْ بَعْدَ رَسُولِ اللهِ صَلَّى الله عَلَیهِ وَسَلَّمَ سِتَّةَ أَشْهُرٍ» وقتی حضرت زهرا(س) شش ماه بعد از پیغمبر زنده بود وقتی از دنیا رفت امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب او را دفن کرد «وَلَمْ یُؤْذِنْ بِهَا أَبَا بَکْرٍ» اصلاً خبر نکرد کسی دیگر را، امیرالمؤمنین خودش دفن کرد و خودش بر او نماز خواند، همین بیهقی هم که شما میگویی شما را دارد تکذیب میکند میگوید درست است یک روایتی از شعبی نقل شده، شعبی که آن زمان نبوده اولاً، شعبی اصلاً آن زمان نبوده در آن زمان اصلاً متولد نشده بوده که بخواهد این داستان را نقل کند شعبی تابعی است بعدها آمده چطور میتواند همچین روایتی را نقل کند؟ خود بیهقی دارد میگوید این روایت جعلی است دروغ است روایت صحیح این است باز شما میگویی مردم بیهق حواستان باشد مردم خراسان این بیهقی که دارد، بابا بیهقی دارد تکذیب میکند حرف شما را، اینهم روایت سند روایت که ضعیف است مجالد در این سند به شدت تضعیف شده بقیه رواتی که در سند این روایت هم هست همه ضعیف هستند، همین اندازه فکر میکنم کافی هست که خود آقای بیهقی میگوید صحیح این نیست صحیح آن است حالا بحث سندی هم بخواهد بکند در تهذیب الکمال جلد شماره27شرح حال مجالد را فقط ببینید مجالد بن سعید بن عمیر بن بسطام، بخاری از یحی بن سعید نقل کرده که ضعیف است، عبدالرحمن بن مهدی از او روایت نقل نمیکرده، احمد إبن حنبل میگفت «لیسَ بشیء» اصلاً آدم با ارزشی نیست و بقیه هم به هر حال تضعیفات در باره مجالد زیاد است من دیگر وقت بینندگان عزیز را نمیگیرم به همین اندازه که بیهقی دارد میگوید این حرف درست نیست روایت صحیح آن است همین فکر میکنم کافی هست. مجری:بله خودش کافی هست، حالا نسبت به مسلم چه؟ از آنطرف روایت مسلم را هم نقل کردیم. استاد یزدانی:روایت مسلم که دیگر خیلی واضح است من واقعاً تعجب میکنم تحدی میکنم آقای کیانی تحدی میکنم جناب آقای کیانی یک روایت شما از مسلم نشان بده که این حرف شماره تأیید کند یک روایت حالا مسلم که دیگر سندهایش همه از نظر شما صحیح است در مسلم روایتی باشد که آنجا ادعای ایشان چه بود؟ این بود که امیرالمؤمنین نماز خوانده اما أبوبکر هم حاظر بوده، یک روایت نشان بده که همچین چیزی را تأیید کند همچین حرفی را تأیید کند، این روایت دروغ است واضح است بابا روایتی که در مسلم هست همان است که الآن بیهقی نقل کرده بود من فقط آدرس روایت مسلم را هم نشان بدهم فرصت نیست روایت را بخوانم؛ صحیح مسلم چاپ ریاض چاپ وزارت اوقاف عربستان سعودی، روایت شماره 1759 که دقیقاً همان است که الآن بیهقی نقل کرده بود از عایشه هم هست که «عَاشَتْ بَعْدَ رَسُولِ اللهِ صَلَّى الله عَلَیهِ وَسَلَّمَ سِتَّةَ أَشْهُرٍ وَلَمْ یُؤْذِنْ بِهَا أَبَا بَکْرٍ» صحیح مسلم، چاپ ریاض، چاپ وزارت اوقاف عربستان سعودی، روایت 1759 اصلاً خبر نکرد، روایت خیلی واضح است خیلی روشن است من تعجب میکنم، باز هم تحدی میکنم اگر شما چنین روایتی پیدا کردی من دیگر در این شبکه برنامه نخواهم رفت ولی مرد باش همچین روایتی پیدا کن وگرنه عذرخواهی کن که اشتباه کردم روایت صحیح همان است که مسلم نقل کرده روایت مسلم چیز دیگر است من اشتباه کردم ولی دروغ نگو اینطوری چشم در چشم مردم مستقیم به دوربین نگاه میکنی و دروغ میگویی همه بینندهها میفهمند دروغ میگویی این روایت اینقدر مشهور است اینقدر بارها خوانده شده اینقدر همه خواندند این روایت را که همه حفظ هستند این روایت را، تو چرا اینقدر واضح دروغ میگویی؟ چرا اینقدر صریح چشم به چشم مردم نگاه میکنی و دروغ میگویی؟ امیدوار هستم که دست از دروغگوییهایشان بردارند و دیگر همچین دروغهای نگویند. مجری:بله اینقدر اینها دستشان خالی هست که دارند منابع خودشان را هم تحریف میکنند یعنی میآید به یک بیهقیی استناد میکند که دقیقاً در خود همان بیهقی آمده و به قول استاد دارد خود این آقای کیانی را تکذیب میکند و دارد به او میگوید تو داری دروغ میگویی، نگذریم از این آقای کیانی بعضی از بینندگان هم گفتند که از این آقای کیانی خوش مان نمیآید زیاد، از این کارها زیاد میکند انگار، حالا بیشتر بپردازیم به آن این کلیپ بعد هم باز آقای کیانی ادعاهای کرده که کلیپ شماره 89 هست با هم میبینیم. کلیپ شماره 89:وقتی که رفرینس میدهند ارجاع میدهند و ما از آنها مطالبه دلیل میکنیم که بگویید ریشه تاریخی این ادعایتان چیست میگویند جوینی از استوانههای علمی اهل سنت صاحب کتاب فرائد السمطین فی فَضائل السِّبْطَیْن، میگویند که ایشان تصریح کرده إبراهیم بن محمد بن معید جوینی خراسانی در سال 644 تا 722 هجری قمری از استوانههای علمی اهل سنت، اما خوب که میرویم نگاه میکنیم میبینیم این عجب استوانه علمی اهل سنت است که نه اینکه اهل سنت نبوده شیعه هم نبوده و بلکه شیعه رافضی بوده یعنی دشمن صحابه بوده چون چهار نفر دیگر اسمشان جوینی هست و منتسب به اهل سنت و از چهرههای اهل سنت کسی که به عنوان مثال به عنوان امام الحرمین جوینی شناخته شده شیخ الشافعیه أبو المعالی عبدالمک بن أبو محمد عبدالله بن یوسف بن عبدالله مشهور به جوینی یا شیخ الاسلام أبو عمران موسی بن عباس خراسانی جوینی صاحب مسند صحیح که کتاب خودش را براساس روش صحیح مسلم تخریج و تدوین کرده یا شیخ الشافعیه أبو محمد عبدالله بن یوسف بن عبدالله بن یوسف بن محمد و یا همین عبدالملک بن عبدالله بن یوسف بن عبدالله بن یوسف بن محمد یا امام الحرمین که قبل از این نام بردم چهار شخصیتی که به جوینی مشهور هستند و منتسب به اهل سنت و از چهرههای اهل سنت، آقایان آخوندها میآیند إبراهیم بن محمد معید جوینی رافضی را میگویند که سنی هست و در کتاب خودش اشاره کرده به نقش أبوبکر و عمر در به شهادت رسیدن بانو فاطمه، این آن ریشه تاریخی است که آخوندها میآورند. مجری:بسیار خوب اینهم از ادعای دیگری که مطرح کردند البته ما زیاد شنیدیم که اینها بارها و بارها میگویند که این کتاب فرائد السمطین از جانب خود شیعیان نوشته شده و همین آقای جوینی اصلاً شیعه بوده حالا ایشان هم آمد به صورت استدلالی بخواهد پیش برود گفت که ما جوینی زیاد داریم بالاخره این جوینی که شما دارید میگویید آقای إبراهیم بن محمد بن معید که جوینی هست معروف به جوینی هست این یکی قطعاً شیعه است و شما نمیتوانید اسمش سنی بگذارید آن هم چه شیعهای؟ شیعۀ از آن غالیهایش از آن شیعیان تندرو و رافضی که هستند، بسیار خوب ببینیم آیا ادعایشان درست هست یا ایشان دارد فرافگنی میکند؟ استاد یزدانی:جوینی یک منطقه بسیار بزرگی بوده در بیهق در همان خراسان یک منطقه بسیار آبادی بوده اگر در انساب سمعانی هم ایشان نگاه میکردند نه چهارتا جوینی دهها جوینی میتوانستند پیدا کنند، دلیل نمیشود که اگر یک جوینی دیگر بود این جوینی شیعه باشد، حالا جوینی معروفشان همان امام الحرمین جوینی است که ما مقصود مان او نیست، من روایت فرائد السمطین را نشان میدهم، ببینید بحث فاطمیه یک طوری به اینها فشار آورده یک طوری دارد اینها را اذیت میکند که افتادند به جفن گویی واقعاً، خیلی ما خوشحال هستیم که اینها اینطوری بیچاره هستند دستشان خالی هست صدیقه طاهره(س) کاری کرد که نه آنهایی که در آن زمان بودند تا امروز هم اینها گرفتار هستند و نمیدانند چیکار بکنند گیج هستند منگ هستند مجبور هستند دروغ بگویند مجبور هستند حرفهای عجیب و غریب بزنند حالا من نشان میدهم که این آقای جوینی که نویسنده این کتاب هست چطور آدمی هست؛ اصل روایت را من فقط خلاصه روایت را خدمتتان نشان میدهم حالا در شبهای آینده إن شاءالله اساتید مفصل خواهند گفت، «فرائد السمطین في فضائل المرتضى والبتول والسبطين والأئمة من ذريتهم» محدث کبیر إبراهیم الجوینی الخراسانی از اعلام قرن هفتم و هشتم، جلد دو با تحقیق شیخ محمد باقر المحمودی، این کتاب کتابی نیست که آنها چاپ کنند به هر حال علمای شیعه مجبور شدند این کتاب اینها را چاپ کنند ولی انتساب کتاب را هم خدمتتان خواهم گفت، اینقدر در این کتاب حقایق باز و واضح نقل شده که طبعی هست آنها اصلاً این کتاب را چاپ نکنند، در قم چاپ شده چاپ اول چاپ 1428، صفحه شماره 34 حدیث شماره 371، روایت طولانی هست صفحه 35 بحث حضرت زهرا(س) است که پیغمبر بزرگوار اسلام میفرماید فرائد السمطین في فضائل المرتضى والبتول والسبطين والأئمة من ذريتهم، محدث کبیر إبراهیم الجوینی الخراسانی، محقق شیخ محمد باقر المحمودی، چاپ قم، چاپ اول، چاپ 1428، ج 2، ص 34-35، حدیث 371 «وأما ابنتي فاطمة، فإنها سيدة نساء العالمين من الأولين والآخرين» اما دخترم فاطمه او سیده زنان همه عالم هست چه از اول تا آخر عالم سیده و سرور همه زنهای عالم دخترم فاطمه(س) است «وهي بضعة مني» او پارهای از وجود من است او نور چشم من است، ثمره میوه قلب من است، او روح من است در بدنم، روح من است «وهي الحوراء الإنسية» روایت خیلی مفصل هست و فضائل حضرت زهرا(س)، اما اینجا میگوید «وإني لما رأيتها ذكرت ما يصنع بها بعدي» اما وقتی او را میبینم حوادثی که بعد از من برای او اتفاق میافتد بیادم میآید، من دارم میبینم «و قد دخل الذل بیتها» ذلت وارد خانهاش میشود حرمتش حتک میشود، حقش غصب میشود، ارثش را میگیرند « و کثر جنبها» پهلویش را میشکنند، جنینش را سقط میکنند«و هی تنادی یا محمدا فلا تجاب فراید میزند کمک میخواهد کسی کمکش نمیکند و بعد از من محزون هست مکروب هست و مسائلی که ان شاءالله در شبهای آینده در ایام فاطمیه مفصل اساتید خواهند خواند، خب این روایت خیلی واضح است طبیعی است که اینها همچین روایتی رانپذیرند البته ما مدعی نیستیم سندش صحیح است، همین که چنین روایتی در کتاب مثل «فرائد السنتین» و آن عالم بزگری به نام ابراهیم بن محمد بن مؤید جوینی نقل شده فکر میکنم کافی باشد برای بیدار شدن یک عده، اما اینکه آقایی مدعی است که این شیعه بوده، آن هم شیعه غالی بوده، دشمن صحابه من نشان بدهم ببینم که بزرگان اهل سنت چه میگویند، خب نظر ایشان که خیلی صائب نیست واهل تحقیق نیست این بیچارهها کتاب «المعجم المختص بالمحدثین» که نویسندهاش آقای شمس الدین محمد بن عثمان ذهبی است، آدم کوچکی نیست، دکتر محمد الحبیب الحیله این کتاب را چاپ کرده استاد دانشگاه ام القراء در مکه مکرمه، مکتبة الصدیق درطائف چاپ کرده، چاپ اول، چاپ 1408، ببینید ذهبی از آقای جوینی صاحب کتاب «فرائد السمطین» چه یاد میکند همان اسمی که ایشان برد، ابراهیم ابن محمد بن مؤید، ابن عبد الله، ابن محمد الحمویه، خراسانی هم هست، جوینی هم هست، همان مشخصاتی که ایشان گفت، دقیقاً همان نسبی که آقای کیانی خواند، خب ایشان چه کسی است؟ «الإمام الکبیر» امامی بزرگ است «المحدث شیخ المشایخ» محدث است، استاد استادهای اهل سنت است المعجم المختص بالمحدثین، شمس الدین محمد بن عثمان ذهبی، مکتبة الصدق، طائف، چاپ اول، چاپ 1408، یک شیعه غالی میشود امام کبیر شما، بابا خجالت بکشید تو را به خدا چرا اینطوری بی مطالعه حرف میزنید، میشود محدث شما، میشود شیخ المشایخ شما، خب اگر این باشد که خب شما خیلی بیچاره هستید. مجری:مگر اینکه ذهبی را هم فردا بیایند بگویند ذهبی هم شیعه، بوده استاد یزدانی:استاد ذهبی هم هست ایشان، این کتاب اختصاص دارد به اساتید آقای ذهبی در سال چند به دنیا آمد، در سال چند از دنیا رفت «و کان ذا اعتناء به هذا الشأن و علی یده اسلم الملک غازان» یکی از پادشاهان مغول هم به دست آقای جوینی مسلمان شده، باز در کتاب «تذکرة الحفاظ» خودش آقای ذهبی باز، چاپ دارالکتب علمیه بیروت لبنان، که این کتاب با تحقیق شیخ زکریا امیرات چاپ شده، در سال 1419، چاپ اول، صفحه 199، اساتید خودش را نقل میکند. تذکرة الحفاظ ذهبی، چاپ دارالکتب علمیه بیروت لبنان، تحقیق شیخ زکریا امیرات ، در سال 1419، چاپ اول، ص 199، من از فلانی روایت شنیدم از فلانی روایت شنیدم ، شماره 24، بیست و چهارمین استاد خودش را آقای ذهبی اسم میبرد «و سمعت من الإمام المحدث» من از چه کسی روایت شنیدم ؟ امام بود پیشوای ما بود، محدث اوحد بود یگانه بود در عصر خودش «و سمعت من الإمام المحدث الأکمل فخر الإسلام صدر الدین ابراهیم بن مؤید بن الحمویه الخراسانی الجوینی» بابا آقای کیانی این چطور حرف زدن است، تو را به خدا یک کم تحقیق بکنید، اینقدر ما را به زحمت نیاندازید، ما مجبوریم به جای شما، از صبح تا حالا نشستم اسکن گرفتم که اینها را نشان بدهیم ، اذیت نکیند ما را؛ «و کان الشدید الإعتنا بالروایة» به روایات خیلی اعتنا داشت، چه بود، قیافه خوبی داشت متدین بود صالح بود، ولی شما میگویید یک رافضی بود که صحابه هم فحش میداد، این متدین و صالح بعد به صحابه هم فحش میداده؟ خب یک خرده متأسفانه اینها تحقیق نمیکنند، همینطور میآیند حرف میزنند، بینندههایشان هم که آقای سجودی هفته پیش گفت دیگر، نه خودمان میفهمیم نه بینندههایمان میفهمند، نه من روایت بلد هستم، حالا تعبییری هم کرد که شایسته خودش بود، حالا میگوید از کجا معلوم این کتاب مال آقای این جوینی باشد، برویم ببینیم که نسبت کتاب را، کسانی از بزرگان اهل سنت که گفتند این کتاب «فرائد السمطین» مال همین آقای ابراهیم ابن محمد جوینی است، کتاب «ایضاح المکنون» که یکی از مهمترین کتابهای اینها است که فهرست است، کتاب فهرست، یعنی این کتابها را نقل کرده که فلان کتاب برای فلانی هست، چه زمانی نوشته و چه زمانی ننوشته، که العالم الفاضل الأدیب المورخ، الکامل الفلان و فلان... ابراهیم پاشا محمد امین، حالا اسم طولانی دارد، چاپ دار الإحیاء التراث العربی در بیروت لبنان این کتاب چاپ شده، صفحه 182، «فرائد السمطین، فی فضائل المرتضی و بتول و سبطین لأبی عبد الله ابراهیم بن سعد الدین محمد بن ابی بکر بن محمد بن حمویه» ایضاح المکنون، العالم الفاضل الأدیب المورخ، الکامل الفلان و فلان... ابراهیم پاشا محمد امین، چاپ دار الإحیاء التراث العربی در بیروت لبنان،ص 182 حالا مؤید آنجا کنیه است، در سال 716، هم این کتاب را نوشته، معجم المؤلفین آقای عمر رضا کحاله مجری:یک لحظه استاد ببخشید چون پشت سر هم نبودند، این بود ابراهیم بن محمد بن مؤید، دقیقاً همین عبارات پیدا میشود اگر دو باره استاد یزدانی:بله ابراهیم بن سعد الدین محمد بن ابی بکر، ابی بکر بن محمد، خب اسمش اسم طولانی هست، مجری:بله یک ابراهیم که پسر محمد هست که پسر مؤید هست دقیقاً استاد یزدانی:بله باز «معجل المؤلفین» آقای عمر رضا کحاله، از کتابهای بسیار معروف اینها است، تراجم نویسندههای کتب عربی، ابراهیم الجوینی، ابراهیم بن محمد بن ابی بکر بن محمد بن حموی الجوینی الشافعی، شافعی هم بوده، ایشان میگوید شافعی بوده از محدثین خراسان بوده از جلمه کتابی دارد ، «فرائد السمطین، فی فضائل المرتضی و البتول و السبطین» ، باز مشخص است که نویسنده چه کسی است، « الإعلام» آقای زرکلی، دیگر وهابی هم هست، آقای زرکلی، جلد اول، صفحه 63، جوینی ابراهیم بن ممحمد بن المؤید، دیگر این مؤید خب چون لقب هست، ابراهیم بن محمد، بن المؤید ابی بکر ابن حمویه جوینی، صدر الدین ابوالمجامع شیخ خراسان در زمان خودش بوده، از اهل جوین بوده، دنبال حدیث رفته عراق رفته، شام رفته، هجاز رفته، تبریز رفته، آمل، طبرستان، قدس، کربلا، قزوین، و همه جا رفته، به هر حالا شهرهای مختلف را گشته برای نقل روایت، البته شافعی هم بوده، ایشان اینجا میگوید، شافعی بوده صوفی هم بوده، خب همه شافعیها صوفی هستند الآن، بعد چه کتابهایی نوشته، اینجا نقل میکند، «و قال له فرائد السمطین فی فضائ المرتضی و البتول و السبطین» مجری:دقیقاً این کنار آن هم همین شافعی که دقیقاً همین هست، همین کتب را نوشته، استاد یزدانی:بله، بعد حرف ذهبی را هم نقل میکند، میگوید ذهبی میگوید حاطب الیل بوده هرچه دلش میخواسته نقل میکرده، به ما چه بزرگ شما بوده امام شما بوده، محدث بوده، کبیر بوده ولی خب حالا دیگر این روایت هم نقل کرده دیگر، یک روایتی که به شما بر میخورد خیلی، روایتی که شما را خیلی اذیت میکند. حالا زیاد است غیر از اینها هم کسان دیگری که گفتند این کتاب فرائد السمطین برای آقای جوینی هست، چهار پنج نفر دیگر هم داریم، که هم تأیید کردند، بنابر این ایشان شیعه نیست، محدث شما است ،امام کبیر شما است شیخ المشایخ شما است، و انتسابی که کتاب هم به ایشان ثابت است، روایت را هم که نقل کرده و به هر حال روایت هم خیلی واضح است، گفتم توضیح دادم من نمیگوییم سند روایت صحیح، است که حالا شما بروید دست بگیرید که آقا این روایت که صحیح نبود، صحیح نیست چنین روایتی طبیعی هم هست که نقل نشود، چنین روایتی، اینها که به ما میگویند که روایت صحیح بیاورید که مثلاً حضرت زهرا (س) شهید شده باشد به دست فلانی و فلانی و فلانی وقایع را نقل کرده باشد، خب این درخواست، درخواست نامعقولی است، اصلاً در خواست درستی نیست، به این دلیل که ما یک کتاب داشتیم که وقایع را صریح و اضح نقل کرده، کتاب سلیم بن قیص، تمام این وقایع را واضح و روشن با تمام جزئیاتش نقل کرده چه بلایی سرش آوردند، چه بلایی سر عبان بن ابی عیاش آوردند که این کتاب را نقل کرده، خب طبیعی است که اگر کسی چنین روایتی را نقل میکرد پدرش را در میآوردند، ما روایت در کافی داریم که بخاطر بحث عثمان شما را 80، سال کشتند، حالا اگر همچین بحثهایی هم پیش بیاید یک شیعهای بیاید همچین روایتی را نقل کند، آن هم مشهور بشود، خب چه بلایی سرش میآید بدتر از عبان، بدتر از سلیم، خب این خیلی طبیعی است، همین الآن خیلی از علمای ما خیلی از مراجع ما گفتند، و به حق هم همین را گفتند، که شما میخواهید فاطمیه بگیرید، حتماً بگیرید باید گرفته بشود، فاطمیه نباید ترک بشود اما نگویید قاتل فلانی بود فلانی بود، بگویید، حالا قاتل هر کسی بود کاری نداریم، حرف درستی است، خب ما دوران دوران سختی است الآن تا زمان ظهور حضرت مهدی (عج) دوران، دوران تقیه است، ما مجبور هستیم تقیه کنیم و ان شاء الله آن زمان همه حقایق روشن میشود ولی فعلاً ما مجبور هستیم، آن زمان هم همه مجبور بودند، شما اگر دنبال روایت صحیح هستید، کتاب سلیم هست، که حضرت آیت الله خوئی به نقل از بزرگان شیعه نقل میکند که آن هم روایتش صحیح است و قضایا را نقل کرده ان شاء الله اگر فرصت بشود شبهای بعد خواهند گفت اساتید. مجری:بله بسیار زیبا واقعاً قابل استفاده بود، فرمایشات استاد مخصوصاً برای شما عزیزانی که پیگیر هستید بحث میکنید و اینها، بارها و بارها در مناظرات و اینها شنیده شده که اینها میآیند میگویند به محض اینکه اگر یک روایتی از فرائد السمطین نقل بشود اینها میآیند زیر آبش را میزنند میگویند نه این فرائد السمطین را اصلاً ما قبول نمیکنیم، الحمد الله عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد، این آقای کیانی آمد این را گفت، و ما الحمد الله در این برنامه هم مفصل راجع به تک تک موارد، اینکه آیا این فرد شیعه بوده یا سنی بوده، آیا نسبت کتاب درست بوده یا اشتباه بوده و کلیت این الحمد الله توانستیم و به برکت فرمایش استاد توانستیم این مباحث را جمع بندی بکنیم الحمد الله. بعید میدانم دیگر به کلیپهای بعد برسیم برویم سراغ تماسها، بسیار خب تماس اول آقای ابراهیمی هستند از کرمان، آقای ابراهیمی در خدمتتان هستیم بفرمایید، بیننده:با عرض سلام خدمت شما و استاد عزیز یک سؤال داشتیم از استاد عزیزمان در رابطه با صحبتهایی که فرمودید، قربان حدیثهایی را که میآورند داخل کتاب های مسلم و یا صحیحین شان هردوتا را میگویم، اینها یک جاهایی را مخصوصاً آن قسمتی که مربوط حضرت فاطمه (س) میشود، چرا میآیند این تکهها را کذا و کذا و کذا یعنی یا سهتا نقطه یا کذا و کذا میگذارند؟ خب این هر آدم عاقلی باشد متوجه میشود که این کذا و کذا چه هست، استاد عزیز چقدر وقت میبرد که این دوستان وهابی چقدر باید شما بزرگان دیگر، چند سال الآن بعد از 1400 سال که گذشته هنوز ماندن یک جا شما یک حدیثی را فرمودید باتمام چه، برای آن بنده خدا که از آن شبکه من هم اتفاقاً نگاه میکنم، البته ما برای تفریح نگاه میکنیم، اما وقتی شما این را هم بیاورید فردا شب به شما قول میدهم همان را برمیگرداند، که نه آقا این نبوده این مجلد آن نبوده، عوض کردند فتوشاپ کردند، از این حرفها دیدیم که میزنند، بعد استاد عزیز یکم در رابطه با مسئله حضرت فاطمه یک ایرادی گرفتند، گفتند که حضرت فاطمه وقتی رفته جلوی آقای ابوبکر، فقط فدک را درخواست کرده، اینها میگفتند فقط فدک را درخواست کرده، این یکم برای من قابل هضم نبود که ببینم حضرت فاطمه با آن همه عظمت، میرود فدک را فقط بخواهد، حالا هر چیزی، میگفت یعنی فقط برای فدک رفته برای این دلیل هم ابوبکر به او نداده من در این ماندم میشود یک کم توضیح بدهید که بینندگان دیگر هم احتمالاً مثل من متوجه نشدند، گرچه باراها توضیح دادید، این تکه را من متوجه نشدم، بقیه هم ببینند بشنوند، مجری:سلامت باشید آقای ابراهیمی، ممنون از تماستان، ان شاء الله سؤالاتتان را مطرح خواهیم کرد و حضرت استاد هم ان شاء الله پاسخگو خواهند بود؛ آقای بهادری از کرج پشت خط هستند سلام عرض میکنم در خدمتتان هستیم. بیننده:علیکم السلام و رحمة الله خدمت جناب استاد آقای یزدانی استاد بزرگوار، جناب سید بزگوار آقای مرعشی، عرض سلام دارم ایام شهادت حضرت زهرا (س) را تسلیت میگویم، خب ببینید در صحیح بخاری، که این اقایان بعد از قرآن صحیحترین کتاب را میدانند، جلد5، صفحه 177، وقایع را آورده که حضرت زهرا تا زمان شهادتشان دیگر با این دو نفر حرف نزد، و آقا امیرالمؤمنین ایشان را شبانه دفن کرد، «ولم يُؤْذِنْ بها أَبَا بَكْرٍ» امام به ابی بکر اجازه حضور در تشیع را هم حتی نداد، خب اگر انیها معتقد هستند که جناب ابی بکر بر جنازه حضرت زهرا نماز خوانده، چرا امام شبانه آن را دفن کرد، خب روز روشن دفن میکرد دیگر، این یک چیزی است که باید به هر حال انجام میشد، امام علی در بقیه جای شش قبر را نشانه کرد، اینها فهمیدند چون خلیفه بر جنازه حضرت زهرا نماز نخوانده آمدند جنازه حضرت زهرا را مثلا از قبر بکشند بیرون، تا جناب خلیفه بر بدن حضرت زهرا نماز بخواند، این را ابن ابی الحدید نقل کرده که میگوید آنها نمیفهمیدند که نباید نبش قبر کنند، با اینکه حتی خلیفه بر او نماز نخوانده باشد، آقای ابن ابی الحدید میگوید در اسلام جایز نیست که حتی اگر نماز بر جنازه خوانده نشده باشد، یا نماز غلط خوانده باشد، جنازه را نباید بیرون بیاورند، این حرام است، مگر اینکه کفن غصبی باشد یا غسل نداده باشند، ابن ابی الحدید میگوید، آنها نفهم بودند؟ خیر کینه و بغضی که نسبت به امیرالمؤمنین علی داشتند، میخواستند دست به چنین کاری بزنند، امیرالمؤمنان هم یک پیراهنی داشتند زرد رنگ، میپوشند تا وقتی که مسئله حساس میشد امام این پیراهن زرد رنگ را به تن میکردند این پیراهن یا عبای زرد را به تن کردند وارد قبرستان بقیع شدند، آمدند سراغ یکی از این آقایان، یقه او را گرفت زد به زمین، روی سینه او نشست، فرمود یابن صحاک الحبشیه، کارت به جایی رسیده که میخواهی قبر همسر مرا باز کنی، بخدا سوگند اگر به یکی از این قبرها دست بزنی بر من روا است که زمین بقیع را با خود شما رنگین کنم، فهمیدند که این وصیت رسول خدا دست علی را که بسته بود شامل اینجا نیست، و امام را قسم دادند و حضرت علی این شخص را رها کرد، چرا این مطالب را که آوردند، خواستند در تاریخ حضرت زهرا به آقا امیرالمؤمنین وصیتی که کرد که مرا شبانه دفن کن چون حجتی باشد برای آیندگان تا بدانند این دو نفر بر سر تنها دختر پیامبر آخر الزمان چه آوردند، این باید به عنوان یک سند قطعی در تاریخ بماند، و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. مجری:احسنتم ما شاء الله طیب الله بسیار خب، آقای بهادری تشکر میکنیم از تماستان؛ آقا امین از تهران پشت خط هستند، آقا امین بفرمایید. بیننده:الو سلام خسته نباشید، حاج آقای یزدانی برادر بزرگوار من یک چند دقیقه وقت میخواهم یک مورد از قرآن هست، یک مورد هم از اصول کافی، خب؟ اینها را خدمتتان عرض میکنم فقط خواهشاً بگذارید من حرفم تمام بشود، بعد شما کارشناس هستید آقای مرعشی هم در حرف نیاید. استاد یزدانی:آقا امین عزیز، ما دوست داریم شما هرچه دوست دارید حرف بزنید ولی وقتی دهتا شبهه را مطرح کنی که فایده ندارد، شما یک حرف را بزن، بعد دهتا استدلال هم برایش بیاور، یک حرف را بزنی ده تا پنجاه تا استدلال هم بیاوری ما سکوت میکنیم ولی اگر بخواهی از این شاخه به آن شاخه این شبهه به آن شبهه مطرح کنی طبیعی است که جناب آقای مرعشی بیایند دانه دانه با شما قدم به قدم باید بیایم، یک حرف را بزن دهتا دلیل برایش بیاور. مجری:آقا امین عزیز حالا شما دارید میگوید ما نیایم وسط بحث حالا خودتان، بینندگان تماماً قضاوت خواهند کرد، من اینجا نشستم برای اینکه بتوانیم ان شاء الله یک جلسهای را تشکیل بدهیم که متناسب فهیم ما باشد اما زمانی که من کاملاً یعنی وظیفهای که گردن من نهاده شده این است که اجازه ندهم بحث از مسیر اصلی خودش، یعنی از وزانت اصلی خودش خارج بشود، بخاطر همین باید بخاطر اینکه بخواهیم به بینندگان عزیز احترام بگذاریم باید جوری بحث کنید که وجه علمی داشته باشد، نه اینکه صرفاً یک سری هوچی گریها انجام بشود، بسیار خوب است که شما علمی وزین بحث بکنید، خدای نکرده توهینی چیزی هم به کسی انجام نشود ما هم حتماً ان شاء الله مثل ما بقی بینندگان و ما بقی وقتهایی که همیشه هم گوش بودیم سراسر به حرفهایتان مگر جاهایی که ایراداتی پیدا میشد آن وقت وارد میشدیم؛ بفرمایید. بیننده:آقای یزدانی شما الآن گفتید که حضرت فاطمه گفت من را شبانه دفن کنید تا با خلیفه اول و دوم روبرو نشوم سر جنازهاش نیایند و تا آخر عمر با اینها قهر کرده درست است؟ استاد یزدانی:این را علمای اهل سنت گفتند، بله علمای اهل سنت همین را گفتند، میخواهی نشان بدهم مستندش را ؟ بیننده:نه اجازه بدهید من حرفم را تمام کنم بعد، اگر اینطوری باشد استاد یزدانی:سؤال کردی من جواب بدهم یا ندهم میخواهی بیننده:آقا ببین شما گفتید، حضرت فاطمه این را گفته درست است؟ استاد یزدانی:جواب بدهم؟ بیننده:خب نه اجازه بدهید من حرفم را تمام کنم دیگر، مجری:آقا امین شما میگویی من سؤال میکنم استاد یزدانی:خب میگویی من چکار کنم آقا امین جواب بدهم یا ندهم؟ بیننده:نه شما الآن این حرف را از علمای اهل سنت گفتند درست است؟ استاد یزدانی:شیعه و سنی گفتند بله بیننده:خب شیعه هم پس گفته، من الآن میگویم این وصیت حضرت فاطمه خلاف قرآن است، آیه 27 سوره بقره را شما بخوانید، خداوند میگوید « الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ ۚ أُولَٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ» 27/ بقره خداوند یک قهر باعث سیه روزی جامعه بشری میشود و آنهایی قهر میکنند فاسد هستند، مضمون آیه این است، یعنی حضرت فاطمه این را نمیدانسته نعوذبالله؟ خب این یک مورد. استاد یزدانی:«الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ ۚ أُولَٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ» همین را میخواهید بفرمایید؟ بیننده:بله این را اجازه بدهید، مورد دوم آقای کلینی در کتاب کافی، جلد 2، چاپ علی اکبر غفار بیروت، 1401، صفحه 346، ایشان از امام جعفر صادق نقل میکنند، که امام جعفر صادق گفته قهر موجب خوشحالی شیطان میشود و شیطان از قهر دوتا مسلمان خوشحال میشود، وقتی این دوتا با هم آشتی کنند، شیطان داد میزند زانوهایش میشکند و میگوید وای از دست اینها، خب الآن یعنی حضرت فاطمه نعوذ بالله، استاد یزدانی:متنش را بخوان آقا امین ، متن روایت را بخوان من به بینندهها نشان بدهم استدلال شما مستند بشود بیننده:چشم، امام صادق (ع) تا زمانی که دو مسلمان با یک دیگر قهر کنند ابلیس خوشحال است استاد یزدانی:عربیاش را بخوان، عربی ندارد؟ بیننده:نه فارسی است فقط، ابلیس خوشحال است و هر گاه باهم آشتی کنند زانوهایش از هم باز و بندهایش از هم بگستلد، و فریاد زند ای وای بر من هلاک شدم، یعنی حضرت فاطمه نعوذ بالله آیه 27 سوره بقره را و این مورد را نمیدانسته؟ این را توضیح بدهید ممنون، دوست دارم آقای بهادری هم نظرش را بگوید، چون ایشان همیشه از من انتقاد میکند میگوید شما بی سواد هستید توهین هم میکند ولی من نه به ایشان توهین میکنم نه هیچ چیز ایشان مثل برادر من است، مجری:خب الحمد الله نه الآن که تماس گرفتید ما یک ثمره واقعی بخواهیم برای این برنامه در نظر بگیریم که بیندگان دیده باشند از عزیزان اهل سنت هم که تماس میگیرند این هست که الحمد الله الآن سبک برنامه آمده دستتان و متوجه شدید که چطور باید صحبت بشو، بسیار خب خیلی تشکر میکنیم آقا امین از تماستان ان شاء الله حضرت استاد پاسخگو خواهند بود، خدا نگهدار شما، آقای حسینی از مازندارن پشت خط هستند، آقای حسینی بفرمایید. بیننده:خسته نباشید، ابتدا محضر سید بزگوار آقای یزدانی که سید بزرگی هستند عرض سلام و ادب دارم بعد مجری محترم و متدین پاک آقای مرعشی هم عرض سلام و ادب و احترام دارم ، من سؤال خاصی ندارم، من طبق آیه 176، سوره اعراف که خداوند میفرمایند « فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ» اعراف/ 176 ما این وهابیت، جسارت نمیکنم به برادران اهل سنت، ما به این وهابیت به این اصلطلاح این آیه قرآنی چه باید بگویم، چه صدا بکنیم، چرا میگویید آقایان وهابی، آقا سید من میبوسمت تو را جدت رسول الله نگو آقایان وهابی، اینها به مادرمان زدند کشتند شهید کردند همه کار کردند بعد میگویید آقایان وهابی ، فدای جدت بشوم خدا نگهدارتان. مجری:خدا نگهدار شما آقای حسنی؛ بله آقای سالاروند از تهران پشت خط هستند آقای سالاروند بفرمایید بیننده:سلام علیکم و رحمة الله، بنده چندتا سؤال داشتم از آقای یزدانی ان شاء الله پاسخ بدهند ممنون میشویمف در بحثهایی که با مخالفین صورت میگیرد در روایاتی که از صحیح بخاری و صحیح مسلم حالا من بخاری بیشتر دیدم اینها مطرح میکنند که کتاب بخای دو بخش است، یکی بخش صحیح بخاری است یک بخشش، بخش معلقات است، که این بخش معلقات را مثلاً روایاتش را قبول ندارند و جایی که مثلاً آن صحیح بخاری و آن أصح الکتاب بعد قرآن است، مطرح است و آن را یکی را قبول ندارند، یک سؤال دیگری که داشتم و آنها شبهه مطرح میکردند این بود که میگفتند سر قضیه حضرت زهرا که اصلاً بیعت نکرده با خلیفه زمان خودش، میگویند که بیعت بر زنان واجب نیست، یعنی یک عملی مستحب است و این فقط مردها باید انجام بدهند و اینها و برای زنها نیست، بعد یک نکتۀ هم آقای یزدانی در خلال صحبتهایشان کردند حالا نمیدانم من شاید بد برداشت کردم ایشان اعتراف کردند که روایتی دال بر شهادت حضرت زهرا صحیح و جود ندارد، این را اگر توضیح بدهند ممنون میشوم، خیلی ممنون از لطفتان. مجری:سلامت باشید، خیلی تشکر میکنیم آقای سالاروند که با برنامه خودتا در تماس بودید، آقای نوروزی از گرگان پشت خط هستند، آقای نوروزی بفرمایید. بیننده:سلام علیکم، من هشتتا سؤال داشتم، حالا من سهتایش که در خصوص حضرت زهرا (س) هست، میپرسم اگر وقت بود آن پنج تای دیگر را هم میپرسم که سؤالات روزمره است که در فضای مجازی و اینها هم مطرح است. مجری:سلامت باشید آقای نوروزی ما وقتمان بسیار محدود است حالا عزیزان زیادی هم سؤال پرسیدند حالا تا جایی که ممکن است اگر میشود دوتا از آن مهمهایش را بفرمایید. بیننده:من این سهتا را که در مورد خود حضرت زهرا (س) هست را میپرسم، چون حاج آقا من میدانم مسلط است، اینکه میگویند ابوجهل فردی را مأمور کرده بود حضرت زهرا (س) را، قبل از اینکه با حضرت علی ازدواج کند، زمانی که در منزل حضرت رسول بوده در واقع سیلی زده، بعد چرا پیامبر واکنش نشان نداد، این یک، سؤال دومی، میگویند حضرت رسول چهار سال قبل از شهادتشان باغ فدک را به حضرت زهرا بخشیده بود، نه ارث بود، بخشیده بود بعد باغهایی هم به خلفای اولی و دومی داده بود، آیا این موضوع صحت داردد؟ و اگر دارد چرا باغها را موقعی که بعد از شهادت حضرت رسول که باغ فدک را گرفتند، چرا آن باغها را به نفع مسلمین مصادره نکردند، بعد سؤال سومم این است که میگویند که ما الآن در باور خودم، من فکر میکنم اینها یک بار حمله کردند به منزل حضرت زهرا (س) ، اما آن روز من یک کلیپی دیدم میگوید چهار بار حمله کردند، هدف شان چه بود، چرا چهار بار؟ آیا این موضوع صحت دارد؟ مجری:بسیار خب احسنتم، آقای نوروزی تشکر میکنیم ان شاء الله پاسخگوی سؤالات شما هم خواهیم بود، آقای افشاری هم به عنوان آخرین تماس ان شاء الله پشت خط هستند، آقای افشاری بفرمایید. بیننده:سلام علیکم و سلام خدمت کارشناس محترم برنامه جناب حاج آقای یزدانی، ببخشید من دوتا مطلب به ذهنم رسید در رابطه با فرمایشات شما ، و یک سؤالی که یکی از بینندگان پرسید اگر اجازه باشد خدمتتان بگویم، یکی در رابطه با آن مطلب اسرائیلیات که گفتند در صحیح مسلم فراوان است، حاج آقا خوب اشاره فرمودند اصلاً به ذهنم رسید که چرا حضرت موسی را اینها در آسمان هفتم ودر اوج قرار دادند و بعد هم تعجب کردند که مثلاً چرا بالاتر از ایشان نباید باشد، اما قرآن ما میگوید که حضرت موسی با آن عظمتش رفت پیش حضرت خضر از آن امتحان سربلند بیرون نیامد، یعنی بلاخره در یک قسمتی اولویت و بزرگی نسبت به حضرت خضر أقلاً نداشته، حالا چرا تعجب بکنیم که مثلاً از این روایت به نظر میآید که این روایت دقیقاً جزو اسرائیلیات است، این یک مطلب؛ مطلب دیگر اینکه در رابطه با فدک یکی از بینندهها سؤال کردند گفتند که خب چرا حضرت فاطمه که این همه عظمت دارد رفت در خواست کرد که فدک را پس بگیرد، دوتا مطلب هست، به نظر من یکی اینکه فدک از نظر اقتصادی بودجه خیلی کلانی را در اختیار حضرت فاطمه قرار میداد ، حضرت فاطمه سالهای قبل آن را بین فقراء تقسیم میکرد، اما آقای ابوبکر آمد و دید که خب این بودجه باعث میشود که مردم رغبت به حضرت علی و به حضرت فاطمه بیشتر پیدا بکنند یک مانعی است جلوی کار، چون بودجه واقعاً مهم است در این امورات، از طرف دیگر میخواست که این سربازهایی که در خدمت گرفته بود از اعراب از بادیه نشینها که اینها همهشان هدف و هم و غمشان فقط غنیمت گرفتن بود، میخواست اینها را اداره کند، میخواست اینها را تهیج کنید، در بیاناتش ابوبکر میگوید، میگوید به حضرت فاطمه دلیل میآورد میگوید که اینها جزو انفال است، نمیگوید اینها مال فقراء است، میگوید اینها برای سربازان اسلام است، دقیقاً از اینجا معلوم میشود این آقا اصلاً برنامه ریزی کرده این سربازها را تهیج کند، چهار هزار نفر را بیاورد دم خانه حضرت فاطمه ، آن مصیبت و آن آتش زدن و آنها را نجام بدهد و به وسیله چه کسانی، به وسیله این چهار هزارتا، این چهار هزارتا آدمی که اجیر شدند پول میخواستند، غنیمت میخواستند چه بهتر از اینکه آقای ابوبکر میآید میگوید فدک را میگیریم از فاطمه با یک تیر دو نشان میزنیم یک فقراء رغبت به حضرت به حضرت علی و رغبت به حضرت فاطمه پیدا نمیکنند، چون دیگر بودجهای نیست که بخواهد صرف فقراء بشود، و از طرفی این آدمهای بادیه نشینی که ادعای اسلام دارند. مجری:بله آقای افشار اثبات این مطلب هم جلسات پیش هم انجام شده اگر همین هست که فرمایش حضرت عالی هم بسیار متین بود تا اینجا و مقصود را هم الحمد الله به بیننده منتقل کرد، تشکر میکنیم آقای افشاری از تماستان، وقت بسیار محدود است، حضرت استاد کار شما سخت میشود ببخشید، اگر شروع بکنیم حالا به ترتیبی که سؤالها را پرسیده بودند؛ آقای ابراهیمی سؤال پرسیدند که در صحیحین چرا کذا و کذا میآورند و ذکر نمیکنند آن چیزهای اصلی را؟ استاد یزدانی:خب خیلی زیاد است از این کذا و کذا خصوصاً در صحیح بخاری جاهای خاص وقتی میرسد، میبیند که مشکل به وجود میآورد کذا و کذا میآورد خب اینها طبیعی است، بخاری از این تعریفها زیاد کرده گاهی یک روایت یک جا یکطور نقل کرده همان روایت «کاذباً عاصماً قادراً خائناً» که مسلم صریح نقل کرده ایشان شش جای صحیح بخاری نقل کرده ولی خب هر بار به یک نحوی و تحریف کرده دیگر، خب دیگر چارهای غیر از تحریف میماند؟ حقایق را تحریف نکنند چکار کنند. مجری:بسیار خب، نسبت به فدک هم حالا همین بیننده صحبت کردند و صحبت متینی بود و هم حضرت عالی هم حالا من بخواهم صرفاً اشاره بکنم که در جلسه پیش و دو جلسه پیش هردو مفصلاً اتفاقاً به همین شبهه پرداختید که عزیزان اگر خواستند میتوانند به آرشیو مراجعه بکنند که مفصلاً فرمودید که همین حرکتی که حضرت زهرا انجام داد یک اقدام راهبردی بود برای اینکه نشان بدهند که من دارم در مقابل ظلم میایستم ودر کنار تمامی آن مصالحی که فدک داشت اما راهبردیترین و اصطلاحاً یک کار استراتژیک بود که حضرت زهرا انجام داد، که ان شاء الله عزیزان هم میتوانند آنجا مراجعه بفرمایند، اگر تکملهای هست بفرمایید تا سؤال بعدی را مطرح بکنم. استاد یزدانی:نه دیگر جواب شما کامل بود فقط ببینید بحث حضرت زهرا روایتی که شیعه نقل کرده و بعضی از اهل سنت هم نقل کردند وقتی هارون الرشید میخواست فدک را برگرداند به امام کاظم از او سؤال کرد، محدوده فدک را مشخص کن تا به تو برگردانم، امام کاظم محدوده را طوری مشخص کرد که تمام حاکمیت هارون الرشید را از آفریقا تا هندوستان و از آنطرف از قفقاز، همه جا، هرچه که هارون داشت را شامل میشد خب این یک پیام دارد و اینکه فدک، درست است حضرت زهرا البته خب فقط فدک نبود خمسی که همه فِیّ هایی که متعلق به پیامبر بود، خیبر بود، فدک بود، همه اینها بود مال و اموال خیلی زیاد بود، حضرت زهرا فقط میخوایت ثابت کند اینهایی که حاکمیت را گرفتند حاکمیت حقشان نیست، اینها دارند به پیغمبر روایت دروغ نسبت میدهند، پیغمبر همچین حرفی را نزده، اصلاً بحث، بحث مالی نبود حضرت زهرا که تمام عالم در اختیارش بود دیگر اصلاً بحث مال قرار نبود باشد همان حرفی که امام کاظم (ع) فرمودند فدک کل حاکمیت بود، کل حاکمیت مال حضرت زهرا (س) و امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب بود، و حضرت زهرا هم دنبال همین بود و همین را هم ثابت کرد، حقانیت مذهب شیعه را صدیقه طاهره (س) فریاد زد تا امروز هم همین است، و اینها ببینید به چه جفنگ گویی افتادند در این چند روز، هر شبکه از شبکههای اینها را باز میکنی همین بحثها را مطرح میکنند، شبهه افکنی میکنند ولی باز مجبورند دروغ بگویند، و دروغ گوییهایشان را هم ما امشب، حداقل دوتا از دروغگوییهایشان را پخش کردیم. مجری:بسیار خب خیلی ممنون و تشکر از این بیننده عزیز که مطرح کردند، آقای بهادری هم که تماس گرفتند و صحبتهای خوبی داشتند، آقا امین از تهران، حالا سؤال اصلیشان که خیلی هم تشکر میکنیم باز از اشان، که بسیار محترمانه این سؤال شان را بیان کردند، این هست که قهر کردن مسلماً در آیین اسلام چیز قبیحی هست پس چرا حضرت زهرا، حالا من هم نمیخواهم اصلاً وارد بشوم اتفاقاً سؤال ایشان را هم همینطور بگوییم، پس چرا حضرت زهرا این عملی که در اسلام قبح هست، را انجام دادند. استاد یزدانی:بله ایشان استدلالشان به آیه 27 سوره بقره بود که خداوند در اینجا فرموده: « الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ» بقره /27 مقصودشان همین تیکه از آیه بود که خدا دستور داده سله رحم کنید، ولی حضرت زهرا (س) بجای اینکه سله رحم بکند قطع رحم کرده، این مخالف قرآن هست، اگر حضرت زهرا قهر کرده باشد مخالف قرآن عمل کرده، مجری:و مخالف روایتی که از کافی نقل کردند، استاد یزدانی:بله ما روایت زیاد داریم در این باره، خیلی زیاد در همین صحیح بخاری و مسلمش را داریم که مسلمان حق ندارد بیش از سه روز با برادر مسلمانش قهر کند، در صحیح بخاری است مسلم است، کافی است، در هم کتابهای، شیعه و سنی از آن روایات معروف که توصیه میشود همیشه علما میخوانند سر منبر که با برادر دینیتان هیچ وقت قهر نکنید، اما قطعی است این مسئله که کسی نمیتواند با برادر دینی خودش، ولی آیا حضرت زهرا (س) این آیه را خوانده بود یا نخوانده بود؟ اینکه حضرت زهرا قهر کرده ما هفته پیش هم مستند، سه جای صحیح بخاری آمده در دو جای صحیح مسلم آمده و تمام صحاح و مسامح شما نقل کردند شیعه هم با سندهای صحیح فراوان نقل کرده، اینکه حضرت زهرا قهر کرده، تا آخر عمر هم قهر کرده، حتی وصیت کرده بعد از شهادتش حتی آنها نیایند نماز نخوانند اینکه قطعی هست، حال مگر حضرت زهرا (س) قرآن نخوانده بود، یا اینکه حضرت زهرا «ما عامِ إلِّا وقدخص» هیچ عامی نداریم مگر اینکه تخصیص خورده، بابرادر دینیتان قهر نکنید، مگر فلان مگر فلان، من نمیخواهم استثناءهایش را برادر عزیزمان جناب آقای امین را ما دوست داریم نمیخواهیم اگر آن استثناءها را بگویم، چه استثناهایی دارد این قضیه، ناراحت بشوند، نمیخواهنم ناراحت بشوند به هر حال هر عامی یک خاصی دراد، حضرت زهرا (س) اگر قهر کرده دلایل خاص خودش را دارد و با این آیه هیچ در تضاد نیست، اگر هم باشد شما هم باید جواب بدهی خب، روایت صحیح بخاری است دیگر، نمیتوانی روایت صحیح بخاری را منکر بشوی، شما جواب بده، طبق روایت سه جای صحیح بخاری آمده که حضرت زهرا با ابوبکر قهر کرده واین خلاف قرآن هست، پس صحیح بخاری شما خلاف قرآن نقل کرده، البته این روایت را هم من میخواستم خدمت ایشان نشان بدهم، علمای اهل سنتی که گفتند حضرت زهرا وصیت کرد که شبانه دفن بشود که آنها نیایند، این «تأویل مختلف الحدیث» آقای ابن قطیبه دینوری است، دیگر کتاب الإمام و السیاسه نیست ، «تأویل مختلف الحدیث» است که همه قبول دارند، صفحه 563، حضرت زهرا میراثش را طلب کرد وقتی نداد قسم خورد که با او هیچ وقت حرف نزند، و وصیت کرد که شبانه دفن بشود تا او نباشد و شبانه دفن شد، این آقای ابن قطیبه دینوری من نفر بعدی را هم خیلی سریع نشان بدهم، «شرح صحیح بخاری» ابن بطال «و دفن علی زوجته فاطمه لیلاً فرّ بها من ابی بکر أن یصلی علیها، کان بینهما شیء» امیر المؤمنین همسرش را شبانه دفن کرد و هدفش از این شبانه دفن کردن این بود که بعضیها نیایند نماز بخوانند و چون بین حضرت زهرا (س) و آن شخص اختلافاتی بود به این دلیل وصیت کرد، حال صفحه بعد هم میگوید «عوصته فاطمه بذلک»، صفحه 326، میگوید حضرت زهرا خودش وصیت کرده بود که او نباشد، خب این که قطعی هست، غضبش قطعی است، وصیتش قطعی است، شیعه هم نقل کرده سنی هم نقل کرده، شما پاسخ بدهید دیگر با قرآن در تضاد است، یعنی حضرت زهرا قرآن نخوانده بود، تو قرآن خواندی آقای امین، حضرت زهرا قرآن نخوانده؟ اگر انجام داده یک دلیل محکمی داشته، دنبال آن دلیل محکم باشید، من دلیلش را میدانم بگویم ناراحت میشوید، شما خودتان دنبالش باشید چرا حضرت زهرا قهر کرد، چرا با اینکه قرآن این همه توصیه کرده روایت پیغمبر توصیه کرده سه روز بیشتر نشود، تا آخر عمر قهر کرد، فکر کنید دنبال دلیلش باشید، حالا ان شاء الله اگر نیاز شد در ایام فاطمیه میشود دلایلش را هم گفت. مجری:ان شاء الله بسیار خب، خیلی تشکر میکنیم، آقای سالاروند فقط در حد فکر کنم چند گزینهای بشود این را مطرح کرد که گفتند دو بخش دارد بخاری، آیا هردو بخشش صحیح است؟ هم صحیح هم معلقاتش، استاد یزدانی:کلش صحیح است یک روایتش را کسی انکار بکند کافر است، مجری:بسیار خب، آقای نوروزی اشاره کردند به ابو جهل فردی را مأمور کرده بود زمان رسول الله اما هیچ عکس العملی رسول الله انجام ندادند، استاد یزدانی:بله روایتش را من سریع نشان میدهم در «السیرة النبویه» ابن اسحاق این روایت آمده، محمد بن اظاهر بن یسار مطلبی مدنی، متوفی 151، دیگر کتاب قدیمیترین کتاب سیره است، جلد شماره 1و2، در یک مجلد چاپ شده، چاپ دارالکتب علیمه بیروت لبنان، چاپ اول، چاپ 2004- 1424، صفحه 265، ابوجهل بوده «شجّ غلام من قریش فاطمة بنت رسول الله (ص) و هی غادیةٌ» السیرة النبویة، ابن اسحاق،چاپ دارالکتب علیمه بیروت لبنان، چاپ اول، چاپ 2004- 1424،ج1و2، ص265 غلامی از قریش سر صدیقه طاهره (س) شکست با سنگی با چیزی شکست، حضرت یا آل عبد الشمس را صدا زد حتماً از آن قبیله بوده، ابو سفیان خارج شد، ابو جهل گفت هذه یدی، این دست من بود، دستور من بود، به هر حال روایت را خیلی خلاصله نقل کرده که ابو جهل دستور داده بود که حضرت زهرا (س) را کسی حالا غلامی کسی با سنگ زده و پیغمبر هم زنده بود، چرا دفاع نکرد، چرا نرفت گردن ابوجهل را بزند، سرش را بزند و همانطور سر او را بشکند، و به هر حال دوره تقیه است، پیغمبر در دورانی بود که مجبور به تقیه بود، حالا یک روز عمار یاسر مادرش آنطور فجیع به شهادت میرسد، پدرش آنطور فجیع به شهادت میرسد کنیزها ، زنها کتک میخورند حضرت زهرا کتک میخورد مجبور هست سکوت کند، امیرالمؤمنین هم مجبور به سکوت بود همانطور که پیغمبر مأمور به سکوت بود. مجری:بسیار خب، سؤال دیگر شان هم راجع به این است که قضیه هجون چند بار بوده؟ استاد یزدانی:همان چهارباری که ایشان گفت من یک کتابی به ایشان معرفی کنم در اینترنت سرچ بزنید یکی از رفقای بنده دوستان عزیزمان در اهواز نوشتند کتابی به نام روز شمار فاطمیه، که آقای بریچی نوشتند، از بچههای اهواز هست، مؤلف حسین بریچی، این کتاب را بخوانید مفصل مستنداتش را آورده چندبار هجوم، تاریخهای هجوم را حتی از منابع شیعه و سنی آوردند، این کتاب در اینترنت موجود هست، سرچ بزنید، همین روزشمار فاطمیه، آقای حسین بریچی، این کتاب را بخوانید فکر میکنم کتاب خیلی خوبی است، من یک تورقی کردم این کتاب را ، کتاب خیلی خوبی هست به نظرم. مجری:بله احسنتم، حاج آقا دست شما درد نکند، هنر حضرت عالی بود که توانستیم الحمد الله علی رغم کمبود وقت، اینها را پاسخ بدهیم، آن سؤالهایی که بودند، سؤالها پاسخ داده شد، حالا اکثراً ما بقی اینها چیزهایی بود که در تأیید نقل شده بود. بسیار خب خیلی هم تشکر میکنیم از همه شما عزیزان که تا انتهای برنامه همراه برنامه خودتان بودین،انشاء الله که توانسته باشیم سنگی را ان شاء الله برداشته باشیم و کمک کرده باشیم، و مشمول شفاعت بی بی حضرت زهرا (س) قرار بگیریم. اللهم صلی علی محمد و آل محمد و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته
|